منتظر خبرهای خوب از جانب من باشید.ممنونم.مطمئنم به کمک شماموفق میشم
نمایش نسخه قابل چاپ
منتظر خبرهای خوب از جانب من باشید.ممنونم.مطمئنم به کمک شماموفق میشم
sciگرامی من الان 2 روزه که نمودارمو رسم میکنم خدارو شکر خیلی خوبه.همش زیر 40 بوده تا الان .تا فردا هم موضوع مقالمو بهتون میگم.در مورد همدلی هم هنوز فرصت جستجو پیدا نکردم.این 2 روز سرم شلوغ بود.به زودی از نتایجم باخبرتون میکنم.
sci گرامی سلام من دوباره مزاحمتون شدم این چند روز درگیر چند تا کار بودم که کمتر به همدردی اومدم.من موضوع تحقیقم رو طبق فرمایشتون انتخاب کردم.از روز 5شنبه شروع به کار میکنم(یعنی 2روز دیگه) و قصد دارم یکماهه تمومش کنم.
البته چون از درسم فاصله گرفتم موضوع خیلی سبکی رو انتخاب کردم.کار رو موضوع وقت گیر نیست اما قسمت تحلیل داده های آماری با نرم افزار رو تقریبا فراموش کردم.که اگه بخوام تحقیقم رو انجام بدم باید دوباره از اول مرورش کنم.خلاصه موضوع تحقیقم تحلیل محتوای یکی از کتابهای کلاس اول ابتدایی (به احتمال زیاد کتاب فارسی) است.دقیق نگفتم چون فردا میخوام پیگیر بشم ببینم میتونم کتاب رو فراهم کنم.ضمنا در مورد مهارت همدلی کردن هم یه سری مطلب از اینترنت گرفتم که هنوز نخوندمشون.نمودارم رو هم اکثر روز ها رسم میکنم معمولا زیر 50 هستم.البته اجرای برنامه های تفریحی مثل روزهای اول برام جذاب نیست نمیدونم چرا؟فقط کلاس زبانم رو با اشتیاق زیادی میرم.یکم هم وقت کم میارم.اما مشکل خوابم کلا برطرف شد.والان مثل آدمهای عادی شبها میخوابم.
یه سوال راجع به همسرم دارم؟؟؟؟؟
وقتی اتفاقی میفته و اون بهم پرخاشگری میکنه معمولا یک تا دو روز بعد سر صحبت راجع به مسائل عادی رو باز میکنه و به سکوت بینمون خاتمه میده ...من معمولا عادی برخورد میکنم جوابشو میدم و انگار نه انگار که دعوامون شده بود به نظر شما درسته؟یا باید راجع به موضوع صحبت کنم و بگم که ناراحتم ازش.البته میترسم دعوامون شه هیچی نمیگم.اون عذرخواهی نمیکنه اما احساس میکنم چون پشیمونه خیلی عادی رفتار میکنه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده گاهی چند دقیقه بعد دعوا اینطوریه و گاهی یکروز بعد البته چون میبینه که من تو دعوا کاملا سکوت کردم و فقط خودش داد و بیداد کرده این عکس العمل رو انجام میده.اینم بگم همونطور که تو دعوا سکوت میکنم بعد دعوا هم هیچ حرفی نمیزنم تا خودش بیاد و چیزی بگه.ممنونم از توجهتون
سلام دوست عزیزم.تو با من همدردی و شاید درد تو از من بیشتر نباشه.همسر بی احساس من اگه ساعتها توی اتاق گریه کنم فقط میاد و میگه من صداتو نشنوم.ازمغازه هم که میاد وقتی بهش میگم چه خبر دقیقا این جواب رو میده: دسته طبر.وقتی میاد خونه انگار مقصر تمام کشتی های غرق شدش منم.من که راه حلی جز خدا پیدا نکردم.صبر میکنم 1روز همه می میرن اون روز اجر این صبرمو می گیرم....
گلاره،
بسیار عالی جلو می روید هر چند تلاش بیشتر رو می خواهیم
برنامه های تفریحی وقتی تکرار شوند، موجب غلظت می شوند و جاذبه خود را از دست می دهند، پس حتما محلها یا شیوه برنامه های خود رو تغییر دهید. این موضوع در تمام جوانب زندگی شما می تواند رخ دهد
فعلا با همسرتون وارد تعارضات نشوید
بند ۲ و ۳ و ۴ پست قبلی (۵۰) را انجام دهید و اگر سوالی بود بپرسید
منم نمیدونم چرا هر مشکلی برای آدم تو زندگی مشترک پیش میاد بلافاصله بهت میگن به خودت برس...دقیقا همهی این کارایی که شما کردیو منم میکنم...دیگه دارم اینقدر به خودم میرسم خفه میشم...ولی بازم هیچ فرقی نداره انگارنقل قول:
نوشته اصلی توسط gelareh
sci گرامی ببخشید بازم مزاحم شدم چندتا سوال دارم:
1-سکوت کامل در برابر بدرفتاری همسرم و فراموش کردن مسئله بدون حل کردنش در شرایط فعلی من درسته؟
2-اگه بخوام به شوهرم بگم دوست دارم هوامو داشته باشه چون من دارم رو خودم کار میکنم و تحت درمانم درسته یا ازین موضوع چیزی بهش نگم.شما بهم گفتید که نباید توقع داشته باشم بهم اعتماد به نفس بده اما من گاهی واقعا واقعا نیاز دارم باهاش درددل کنم.دارم میترکم.ضمنا شوهرم ادمیه که از هر حرفی که بزنم یه زمانی علیه خودم ازش استفاده میکنه.نمیدونم راجع به این دوره لازمه چیزی بهش بگم یا نه؟
ضمنا سایر دوستان که داستانم رو میدونن اگه کمکم کنن ممنونشون میشم.ظاهرا همه فراموشم کردن
3-راستی لطف میکنید در مورد مهارت همدلی کردن بیشتر راهنماییم کنید
ممنون
گلاره عزيز،
من شخصاً هر روز تايپيكت رو چك مي كنم و دنبال روند تدريجي موضوع تو هستم. كسي تو رو فراموش نكرده ولي فكر مي كنم توصيه هاي جناب sci آنقدر كامل و جامع و كارشناسانه است كه حرفي براي كسي نمي ماند و هر چه بگوييم يا تكراري است يا غير اصولي. با توجه به نوشته هاي قبلي ات همچنان كه آقاي sci گفته نه فقط همسر تو بلكه هر عاشق و شيفته سينه چاك هم باشه از اين كه طرفش اينقدر ضعيف شده و عزت نفس و اعتماد و باورهايش كم رنگ شده كم كم خسته مي شود و عشقش به ترحم و بعد بي تفاوتي مي رسد، مردها از زن ضعيف و وابسته و كم اراده خوششان نمي آيد. من دو سال است كه زندگي مشتركم را آغاز كرده ام. يكي از دلايلي كه همسرم جذب من شده بود اين بود كه مي گفت: «شيفته اراده و محكمي ات شدم.» و به قول خودش من مثل استادي و او چون شاگردي خيلي چيزها از من ياد گرفت. ولي بعد از مدتي وابستگي من روز به روز به او بيشتر شد و استقلال و اراده ام در مسير زندگي و اهدافم كم تر. تا اين كه يك روز به من گفت پس اون دختر با اراده و محكمي كه مي شناختم كو؟ بهم گفت: «دلم مي خواهد در عين لطافت محكم و قوي باشي.» البته نه فقط مردها بلكه هر كسي حتي ما زنها هم از فرد ضعيف و بي اراده خوشمان نمي آيد.
به نظر من به توصيه هاي sci حتما گوش بده و اول روي خودت كار كن خودت را قوي كن. به برنامه ها و اهداف شخصي ات بها بده، خودت را به كمال برسان تا همسرت باز شيفته ات شود و زندگي بر وفق مراد گردد. من خودم هم توصيه هاي ايشان را دنبال مي كنم و سعي مي كنم در جريان زندگي ام به كار برم. نگران اخلاق شوهرت نباش كم كم متوجه تغييراتت مي شود. كارگاه هاي رفتار جرات مندانه و همدلي كردن و هر آنچه را كه مي خواهي در اين تالار جستجو كن و مطالعه كن. اگر خودت براي خودت احترام بگذاري ديگران هم برايت احترام مي گذارند. موفق و شاد باشي.:72:
:43:ممنونم نگار عزیز.امیدوارم شما هم موفق باشی:72:
سلام،نقل قول:
نوشته اصلی توسط gelareh
جواب سوال اول شما درتاپيك "چگونه منفعل نباشيم" گفته شده و اونجا رو حتما بخونيد
http://www.hamdardi.net/thread-19883-post-183818.html#pid183818
اما شيوه كار شما ابتدا در مورد شوهرتون نباشه و مطابق پستهاي قبلي عمل كنيد. يعني ابتدا بكار بستن رفتار جرات مندانه روي دوستان دور و افراد/ دوستان نزديك / خانواده خودي/ شوهر / خانواده شوهر/( غير از مسائل متعارض با مادر شوهر)
سوالي بود بپرسيد
جواب سوال دوم:
لزومي نداره به شوهرتون بگيد كه تحت مشاوره هستيد و نيازي به اين گفتگو نيست
صرفا زندگي خودتون رو مستقل دنبال كنيد ضمن تعاملاتي كه در تاهل به آن متعهد هستيد
سوالي بود بپرسيد
جواب سوال سوم:
ببينيد همدلي همدردي نيست!
همدلي يعني بالاتر رفتن از احساس خودتون و درك كردن افراد در موقعيت! امايعني چي؟؟؟
براي اينكه روشن بشه مثالي مي زنم. دوستتون تصادف كردند ، و آسيب ديدند و بابت اين موضوع بسيار غمگين هستند . شما چند عكس العمل داريد:
1. سرزنش بد مثال: تو اصلا حواست رو جمع نمي كني! دست و پات رو گم نكني!!! به هيچ دردي نمي خوري! الان هم كلي ضرر!
2. سرزش خوب و شيك ( گاهي اسمش رو همدلي مي گذاريم! به غلط) : عزيز دلم! غضه نخور! حواست رو جمع كن ديگه تصادف نكني! حالا هم كه چيزي نشده... (حالا زده همه چي رو داغون كرده ها) اصلا مهم نيست... ضرر به جونت نخورده! ضرر به مال كه چيزي نيست!!!! اگر حواست رو جمع كني ديگه اينطوري نميشه عشق من!!!!
3. همدردي: چقدر بده كه آسيب ديدي! يارو حواسش رو جمع نكرده! چقدر بدبختيه ها! تو درست بود كارت!!! ( از كجا درك مي كني؟؟؟ مگه اون موقع اونجا بودي؟ يا مگه چند بار اين حال رو داشتي؟؟ تازه هم داشته باشي اين حال كجا و اون حال و احوال تو!!! )
4. انكار: برو بابا! مگه چي شده! طوري نشده كه! ما رو گرفتي؟؟؟ حالا اين ناراحتي نداره كه ....همه چي درست مي شه! ( انكار احساسات طرف مقابل)
5. همدلي: (دقت كنيد كه همدردي نيست! ) مي فهمم چي مي گي! احساست رو درك مي كنم! مي فهمم دقيقا چه حسي داري... منم گاهي كه چيزي رو از دست مي دهم، همين حس رو تجربه كردم و فوق العاده بده! اون روز كه تصادف كردم يادته؟ من هم همين حس رو داشتم...
در همدلي شما سرزنش نمي كنيد/ راهكار نمي دهيد/ دنبال مقصر نمي گرديد! / كار فرد مقابل رو تاييد نمي كنيد/ انكار احساسات نمي كنيد/ فقط احساس طرف مقابل رو سعي مي كنيد بدون اغراق درك كنيد/ فقط همين! / همدلي رو طولاني كنيد، تاثيري نخواهد داشت
در همدلي/ عملا همدل مي شويد/ فقط همين نه بيشتر نه كمتر! لازم نيست همدردي كنيد! لازم نيست متاثر باشيد و راهكار هاي خوشبختي و سعادت رو يكباره تجويز كنيد! قرار نيست طرف مقابل رو خوشحال كنيد! فقط قراره همدلي كنيد!
همدلي رو از دوستانتون شروع كنيد....
سوالي بود بپرسيد!
ضمنا تحقيق و نمودار به كجا رسيد؟