دودلی و تردید در ازدواج با دختر...

یا رب...

سلام دوستان عزیز

آقای سنگ تراشان صبر شما را می ستایم، و از شما عذر خواهی می کنم بابت منحرف شدن این تاپیک، دوستان از زبان دین در مورد دوستی صحبت فرمودند و در این مورد سکوت جایز نبود و پاسخ گفتم،
اما تا به کی چشم بر روی واقعیات ببندیم، امر خدا امر 1400 سال ما نیست برنامه ایست که برای 1400 سال بعد هم قابل اجراست اگر هدف از زندگی را بدانیم و دین خود را با مطالعه و بررسی انتخاب کنیم، به زیبایی ها آن پی برده و درک می کردیم که به جز خیر و صلاح ما چیزی نمی خواهد، مگر نه این است که امام صادق فرمودند اگر جوانی را ببینم که بر روی دینش مطالعه ندارد تنبیهش می کنم، فرصت شناخت را تا به کی از دست می دهیم، کاش شما مرا در روابط با افراد می دیدید و بعد قضاوت می کردید و انگ می زدید،
جناب گردآفرید در آخر من سند این روایت را عرض کردم می توانید رجوع کنید،
هدیه خدا به انسان عشق بود و هدیه شیطان تنفر، خدا گل وجودی ما را با عشق درآمیخت و من به هر دو عشق زمینی و آسمانی اعتقاد دارم،و کسی که انتخابی در راستای عشق آسمانی داشته باشد هر گز در عشق زمینی خود شکست نمی خورد و حداقل سست نمی شود، اما صحبت من دوستی های بی موردی است که عاقبت آن را در جامعه می بینید، این دوستی ها در بین قشر نوجوان ما را عشق می گذارید یا فوران غرایض؟! نوجوان ما از عشق چه می فهمد؟! اشتباه نکنید صرف خیانت و روابط .... را نمی گویم مگر ضربه روحی از فراموشی عشق و یا نرسیدن دو طرف به یکدیگر کم از آن دارد روح کم از جسم ندارد که در این دوستی ها به مخاطره گرفته شود، بهتر است بدانید که به عنوان دانشجوی دانشگاهی که عموما دانشجوهای با قدرت تحلیل و سخن و نطق در آن وجود دارد، و از دانشجویان نخبه مملکت به حساب می آیند، آنقدر قدرت کلام دارم که نظر خود را بگویم و مطالب قرآن و روایت را عینا نقل کنم. چرا هر چه چشمم کار می کند در بین هم کلاسی های خودم که درس خوان و موفق هستند (مذهبی و غیر مذهبی) کسی به دنبال این دوستی ها نیست؟! آیا نه این است که بی هدفی در زندگی ما را به دنبال این روابط معطوف می کند؟! من هم روزی عاشق می شوم و عشق می ورزم اما به چشم خود اعتماد ندارم که کسی را ببینم و احساسات خود را درگیر کنم با عقل ازدواج می کنم و با قلب زندگی، اسلام هم عشق و علاقه را به هیچ وجه ترد نکرده است بلکه هدفمند بودن و پی گیری آن را در مسیر صحیح خود را مورد تاکید قرار داده است.
موفق و سربلند باشید

با درود؛اگر از همان اول کودکی دختران و پسران را از هم جدا نکرده تا سبب تحریک حس کنجکاوی و حتی کشف آنها نسبت به هم نشویم که در نتیجه در دوران بلوغ این کنجکاوی ها تشدید گشته و با تأثیر نیروی جنسی موجب به قول امید فوران *غرایض* که نه *غرایز* گردد،همه مشکلات حل می شوند و البته آموزش مسایل جنسی و شناخت دستگاه تناسبی نیز برای تازه بالغین لازم و ضروری است؛؛؛بدرود.

یا حق

سلام،
جوانه های امید رویید.....ار شما انتظار نبود که نقد منطقی را به نقد املایی منحرف سازی، ایراد املایی متن شما را به خودتان واگذار می کنم که تصحیح بفرمایید.
دختران عالم ناشناخته ای برای پسران نیستند، در هر خانه، از نوع رفتار جنس مخالف آگاهیم، کنجکاوی های بی جا در دوران بلوغ باعث انحراف نوجوانان خواهد شد در مورد شناخت دستگاه تناسلی جنس مخالف با نظرتان موافق نیستم، این آشنایی برای نوجوانان یا بالغین ضرورتی ندارد، البته در دوران تحصیل این آشنایی در دروسی مثل تنظیم خانواده صورت می گیرد که تا حدودی فرد به بلوغ فکری هم رسیده باشد نه صرفاً بلوغ جنسی، همین آشنایی در دوران نوجوانی باعث تحریک برای آشنایی با مسائل دیگر و بالتبع تجربه در عالم واقع می شد... فرد بالغ را بلوغ جنسی دارد نه عقلی که بتواند تشخیص دهد که این صرفاً یک آشنایی است نه تحریک و تحرک بیشتر.

در پناه ایزد منان

سلام omid عزیز ،
برادرانه و دوستانه 2 تا پیشنهاد برات دارم :
1- دست از این بحث بی فایده بردار و اگر هم خواستی ادامه بدی اول یه بار برو و موضوع پرسمان رو بخون؛ اگه امیدی برای منطق برای ادامه ی بحث پیدا کردی بازم ادامه بده .
2- این انرژی بیسیار خوب و عالیتو در تالارهای مختلف و برای کسانی که نیاز به علم و راهنمایی تو دارند خرج کن . مسلما راه خوب و بد در تداوم تاریخ همیشه بوده و افراد راهشون رو انتخاب می کنند . افراد کج فهم همیشه انتخابها و برداشتهای نادرستی از اسلام بزرگ داشتند و این مختص امروز و دوره ی ما نیست ( میدونم که تاریخ رو خوب خوندی و میدونی چی میگم ) .
میدونی که پیامبر بزرگ ما هم وقتی دید بعضی ها بر جهالت خود پافشاری میکنند فرمود : " شما بتهای خود را بپرستید من هم خدای خودم را می پرستم ." تو که خدای نکرده نمیخوای سجاده تو جلوتر از پیغمبر پهن کنی !!!؟
حالا امروز بعد از 1400 سال آیا بت پرست ها و عقایدشان ماندند یا خداپرست ها ؟ می بینی که هر روز هم به حمد الهی بر تعداد مسلمانان افزوده میشه و کوری چشم دشمنان اسلام بزرگ باقی میمونه و حسادتی که باعث تحریک دشمنی این منزوی های تاریخه .

با درود؛هم انجمنان گرامی به شیوه سخن گفتن برخی که سیاهی و جهل سراسر وجودشان را فرا گرفته است،توجه کنید:
منزوی های تاریخه!!(تاریخی) ،ویروس ،غرب زده ،بت پرست! ،بی منطق ،اجنبی پرست ،کج فهم ،نفهم ،کور چشم و . . . .
به به به به!چقدر زیبا،با ادب و چه صفات خوبی!!:Pعجب لحن شیرینی و چه بچه مسلمانهای مؤدبی!!!:D
اسلام همین ها را می گوید؟؟:cool:جوانان مسلمان چه؟!:P:D
ببینید چه منطق درخشان و مجکمی دارند برخی هم انجمنان!!!!!:cool::D
اصلا اگر در منطقشتن تهمت و فحش نباشد که دیگر منطقشان،منطق نیست.
آدم کیف می کند از این کلمات قشنگ و مهربانانه=بت پرست،ویروس و . . . .
باید هم این جور صحبت کنند،که خود نیز پرورده شدگان کسانی هستند که (. . . )=؟


ترسم که: زبان سرخم،سر سبزم دهد بر باد!!!!:P:cool::D

سلام ؛
^^^^^^^
سفسطه جزئی از بحث است که به طور قابل اثباتی در منطق و فرم ان ایراد وجود دارد و بنابراین کل بحث را نامعتبر می سازد.

بر اساس تعریف فرهنگ عمید، سفسطه به استدلال و قیاس باطل برای دگرگون نشان دادن حقائق گفته میشود. سفسطه گو کسی است که از روی استدلال غلط به یک نتیجه ای غلط دست یافته و آن نتیجه را در دیگر نتیجه گیری ها به عنوان یک استدلال غلط بکار میگیرد.
به غیر از فرضهای غلط که یک استدلال را باطل، ضعیف و یا فاسد میسازد، کاستیهای یک استدلال را سفسطه گویند.

سفسطه ها را میتوان به دو گروه رسمی و غیر رسمی دسته بندی کرد:

سفسطه های رسمی آن دسته از سفسطه ها هستند که با نگاه کردن به ساختار منطقی آنها میتوان آنها را شناخت.
سفسطه های غیر رسمی آن دسته از سفسطه هایی هستند که با نگاه کردن به محتویات آنها و نه ساختار آنها، آنها را شناسایی کرد.
یک استدلال اصولا در موقعی منطقی است که سه شرط داشته باشد.

از الگوی منطقی یا قیاس منطقی درستی پیروی کند
فرضهای درستی داشته باشد
فرضها به هم بی ارتباط نباشند
همانطور که گفته شد به قسمتی از استدلالهای غیر منطقی که کاستی ای بجز مورد دوم داشته باشند سفسطه میگویند.

سلام به دوستان ارجمند:
این روز فرخنده «عید سعیدقربان»را به همهشما خوبان تبریک عرض می کنم..
اقای معشوق همین جاست بزرگوار گفته بودید که تعجب می کنم چرا دراین مورد سکوت کردم؟
علت را می گویم:
1-وقتی که حرف از دین می شود کلی افسوس می خورم چرا از کودکی با قران و معانی و تفاسیر قشنگش مونس نشدم ؟چرا این دین کامل که هیچ ایراد و خدشه ای به ان وارد نیست با گوشت و خون من اجین نشده است؟بعضی احادیث را که می خوانم و می شنوم و برایم تازگی دارد چرا اینقدر دیر؟بعد درکتاب فلان فرد غربی می خوانم کلی افسوس می خورم چرا انها از دین ما استفاده ها و بهره ها را به نفع خود برده اند ولی من به عنوان مسلمان انها را یا نشنیده ام(کوتاهی وکمبود دانش بعضی مبلغان که اسلام را به صورت حب و بغض برای ما تعریف کردن نه به معنای واقعی)یا حالا که شنیده ام چه قدر مصمم که خودم به عنوان اولین فرد انها را کاربردی کنم.این است که ارزو می کنم خدایا این توان را به من بده که دینم را کاملا بفهمم و درک کنم اول خود عمل کنم و با زبان رفتارم به دیگران انتقال دهم.
2-علت دوم را یواشکی می گم:راستش از ان موقع که طاهره جان زحمت انتقاد سازنده را کشیدن من متوجه شدم که نه بابا!!!!!!!انتقاد کردن خیلی سخت تره تا مورد انتقاد واقع شدنو باید کلی راه پیمود تا بتونی انتقاد سازنده داشته باشی. لذا تا ان جایی که حریف زبانم یا دستام که باید تایپ کنه بشم سعیم را می کنم که انتقادی بکنم که سازنده باشه.شماهم برای موفقیت من دعا کنید.
اقای معشوق همین جاست این خوبه که شما نسبت به اعتقادات و دینمون تعصب نشون می دید اما می خوام خیال شمارا راحت کنم که هیچ احدی و هیچ گروه و سازمانی اگرچه باهم متحد شوند و با تمام نیرو و راههایی که می شناسندفشار بیاورند نمی توانند بااین دین بزرگ ناب محمدی (ص)مقابله کنند و کوچکترین خدشه ای وارد نمی شود.
حضرت محمد(ص)تاثیر گذارترین فرد جهان بود.چرا؟؟؟
چون زمانی که فردی خار و خاشاک برسرش می ریخت .فحش و ناسزا می گفت .پیامبر عزیزما درغیبت ائ جویای احوالش شد و به عیادتش رفت.چون چنان جذاب –مهربان –دلسوز درکردار باهمه ادیان برخورد می کرد که خیلی ها به خاطر رفتار و اعمال پیامبر مان به دین اسلام گرویدند.
انشاءلله اگر می خواهیم دراین امر خطیر شرکت کنیم و دینمان را تبلیغ و ترویج کنیم . انرا به کسی تحمیل نکنیم و بتونیم با کمی انعطاف و با عمل این کارراانجام دهیم. با نرمی و تاثیر گذاری همانند رفتار پیامبر(ص).
یه مثال:
دقیق نمی دونم کدوم امامیا امام محمد باقر(ع)یا امام صادق (ع)بودند .امام دوتا از مبلغان را برای ترویج دین به مناطقی فرستاد ند.
فرد اول:شروع کرد به تبلیغ و ترویج دین و سخت مردم را موعظه می کرد.
فرد دوم :او که در جمعی قرار داشت که اکثرا افراد لاابالی بودند.خیلی معذرت می خوام به زبان عامیانه (لات و لوت بودند). این فرد لباس خود را روی دوشش گرفته و با وضعی به هم ریخته و...در جمع و محفل انها وبا زبان انها حضور پیدا می کرد و گاه گاهی از دین هم برایشان می گفت.
فرد اول درنامه ای احوال رابه امام گزارش دادکه به جای اینکه درن را تبلیغ کند خود از انها تاثیر گرفته و... امام (ع)فرمودند کمی صبر داشته باش بعد از دو فرد مذکور خواستند که در مسابقه ای شرکت کنند . که کدامشان می تواند بیشتر از مردم کمک و مساعدت مالی بگیرند.
فرد اول،توانست مفدارکمی مساعدت از مردم بگیردوبرای امام فرستاد.
فرد دوم ،مقدار زیادی از مردم کمک و مساعدت گرفت وبرای اما م فرستاد
.از نتیجه ی این مسابقه خود ان فرد دریافت که تاثیر گذاری فرد دوم از او بیشتر بوده . ان فرد توانسته با کمی انعطاف در وجود ان افراد لاابالی رخنه کند .مطوئنا بقیه تاثیرات را هم خود این دین جذاب اسلام خواهد گذاشت .مهم رخنه کردن بوده.!!!
حالا دوستان محترم یه نگاه به تیتر و موضوع این بخش بکنیم ببینیم خدا وکیلی. ایا این صحبتهای ما جاش اینجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟اقای سنگ تراشان لطفا شما زحمت انتقال مطالب را بکشید و به اینجا سرو سامان بدهید ممنون.
حالا یه خواهش :همگی با هم این صحبتهارا اینجا خاتمه بدهیم و کاممون را با یه صلوات بر محمد و ال پاکش شیرین کنیم.
خدایا کمکمان کن سنت رسولمان را پیروی کنیم و پیرو راهش باشیم.«امین»

سلام خانم ستاره ؛
از زحمتی که برای تهیه این مطلب کشیدید ممنونم اما :
1 - بنده جویای غیبت شما در تمام تالار شدم نه این تاپیک بخصوص , چون وجود شما در تالارهای همدردی رو نعمت می دونم . ( هر چند که باهاتون در برخی موارد اختلاف نظر تئوریک دارم )
2 - من در این بحث اصلا شرکت نکرده ام و میبینید که omid رو هم از بحث کردن در این موضوع خواستم منصرف کنم .
3 - بنده ی حقیر به دین عزیزم اسلام بزرگ هم اصلا تعصب ندارم و اگر کسی حرفی بالاتر از اسلام بتونه بزنه حتما حرفش رو قبول میکنم .
خواسته ی شما برای انتقال این بحث ها رو از مدیر همدردی ، بنده هم قبلا از طریق پیام خصوصی از ایشان داشته ام . و امیدوارم بقیه هم مثل شما حواسشان به موضوع بندی تالار باشه .

سلام،
خدمت دوستان عید قربان رو تبریک عرض می کنم .... و صحت و سلامت رو برای شما و خانواده محترمتان خواستارم
برادر عزیزم Mashoogh Haminjast دعوت شما رو لبیک می گم، امیدوارم روزی رسیدن به شناخت برای ما دغدغه بشه نه صرفاً یک پرسش ذهنی...
جناب ستاره از مطاابتون استفاده کردم و ممنونم
گرد آفرید عزیز امیدوارم حرفها ماند و کلام ناقص ... به هر حال صلاح است، سخن دوستان و مدیریت سایت رو اجابت کنیم

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شب یلدا،درازترین شب سال را به پاسداشت آیین نیاکان نیکمان گرامی می دارم.
باشد که در این شب زیبا،با پایکوبی و دست افشانی،و در کنار هم بودن و خوش بودن،دلهایمان را به هم نزدیک کنیم.