نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
سلام فرشته جان
وقتی به صندلی داغ میومدم همیشه با شوخی میومدم اما نمیدونم چرا اسم "فرشته مهربان" که میاد ناخود آگاه
جدی میشم و سعی می کنم سوالاتم متفاوت تر باشه.
اول از همه تشکر می کنم بابت زحماتت...خدا قوت عزیز دلم
سلام ، بهار شادی بخش :46:
ممنونم عزیزم قوتی که از خدا طلبیدی برام ، چسبید :43:
نقل قول:
دوم ازت حلالیت می طلبم برای اینکه روزهای اول به دلیل اینکه برخی افراد فضای ذهنی من رو منفی کرده بودند در ذهن
دیکتاتور می پنداشتمت اما امروز صادقانه دوستت دارم و برای تمام سخت گیری هات ارزش قائلم چون میدونم این
سخت گیری ها لازم بوده! :46: :43: انشالا که حلال می کنی دوست عزیزم :72:
خواهش می کنم عزیز دلم ، حلال جونت ، طبیعیه و پیش میاد ، برای من مهم همین شهامتی هست که می بینم و بابتش بهت تبریک میگم .
نقل قول:
خوب زیادی رمانتیک شد :D بریم سراغ صندلی داغ که جناب baby حسابی آتیش زده به جونش
نقل قول:
:)
1- فرشته مهربان یک وبلاگ داره که نوشته هاش رو خیلی دوست دارم. این همه معرفت رو از کجا بدست آوردی؟
فقط می تونم بگم چیزی از خود ندارم ، خودم هم مخاطب اون نوشته ها هستم ، چون دو صد گفته چون نیم کردار نیست ، گاه موقعیتی و موضوعی جرقه فکری شده و نتیجه اش اون نوشته ها و البته باز هم میگم اینها برای من پیامهایی هست که خودم هم مخاطبش هستم .
نقل قول:
2- فرشته جان "سرشار" رو که به خاطر داری؟ پیغامی داشتم مبنی بر اینکه سرشار خود کشی کرده! اما نمیدونستم آیا باور بکنم یا نه و چه جوابی بدم...گویا گذرانده پیغام خواهرش بوده. شما باشی چه جوابی میدی؟
نه می شود صحتش را مطمئن بود نه انکار کرد ، یک حالت بینابین برای من پیش آمد . اما در مواجهه بهتره با حکم به ظاهر برخورد کرد ، یعنی وقتی به ما خبر می دهند چنین شده ، ما هم خبر را صادق فرض می کنیم و طبیعیه در این مواقع ابراز هم حسی و عرض تسلیت هست .
نقل قول:
3- در نگاهت به زندگی دنبال چه چیزی هستی؟
هرچه بیشتر خودم را بشناسم و در هر موقعیتی درست عمل کنم ( رفتار متعادل ) و خشنودی خدا و رابطه ای عمیقتر با او
نقل قول:
4- چرا برخی برای شاد بودن و از تنهایی در آمدن دنبال ازدواج هستند؟ به نظرت نگاهشون درسته؟
به نظرم هرچقدر از خود دور می شویم از درک خود و کشف و فهم سرچشمه های عظیم نشاط و آرامش در درون غافل می شویم و لذا آنرا در عوامل بیرونی از جمله شریک زندگی می جوییم . در نگاه من فردی که قبل از ازدواج شاد نباشد و احساس تنهایی کند ، بعد از ازدواج هم همینطور خواهد بود لذا برای شاد بودن و فرار از از تنهایی به ازدواج پناه بردن را درست نمی دانم .
نقل قول:
5- تا به یک موفقیت در عرصه کاری ، علمی ، اجتماعی و ورزشی میرسم همه هجوم میارن که بسه و به فکر ازدواج باش! من این رو از سر دلسوزی نمی بینم و حس می کنم گاهی از روی حسادت دیگران به عنوان یک نقطه ضعف از دیدگاه خودشون این قضیه رو مطرح می کنن...البته منظورم خانواده نیست و منظور اطرافیانمه. بهترین عکس العمل در برابر این افراد چیه؟
نظر من اینه که بهتره حسن ظن داشت ، و منفی نپنداشت ، و در پاسخ ، از توجه و دلسوزی تشکر کرد و ابراز خشنودی از اینکه به فکر هستند و با همدلی ابراز بشه نگران نباشید به فکر هستم ، به وقتش به ازدواج هم می رسم . وقتی حرف منطقی می شنویم بهتره سپاسگزار باشیم و نشون دهیم از نظرات خوب فرد استفاده خواهیم برد . اگر هم نابجا و حالتی پیوسته و اصرار و دخالت داشت که به روشی که گفتم برخورد شود بهتر است و به احتمال قوی توقف رفتار ایجاد می کند .
نقل قول:
6- دوست داری سنتی ازدواج کنی و کسی معرفی بشه یا خودت در چارچوب با کسی آشنا بشی؟
7- کدوم نوع ازدواج رو می پسندی؟ سنتی یا مدرن؟
فرقی نمی کند ، مهم طی کردن مسیر انتخاب با روش و روندی درست و عقلانی هست .
نقل قول:
8- من شرمنده ام از اینکه پیشنهاد کمک کارشناس شدن رو رد کردم به دلیل مشغله کاریم که میدونی. به نظرت
شایستگی این عنوان رو داشتم که بهم پیشنهاد دادی؟
من چنین تشخیص دادم :72:
نقل قول:
9- به نظر خودم تا حدودی آدم کمالگرایی هستم. البته با رعایت اصل پذیرش واقعیات و آدمها همونطور که هستند
بهم کمک زیادی کرده اما در محیط کار گاهی این اخلاق با اشتباهات زیاد کارمندا کار دستم میده و بهشون سخت میگیرم. به نظرت چطور با این ویژگی مبارزه کنم؟
قربونت برم ، یه تاپیک مشتی باز کن تا اونجا بهت بگم :46:، اجالتاً اینجا پیشنهاد می کنم که تاپیکهای مدیر همدردی در این باره را بخوانی .
نقل قول:
10- در زندگی تنها یکبار عاشق شدم. و خوب میدونی که صلاح خداوند در نرسیدن من به خواستم بود. گاهی با خودم فکر می کنم چرا من انقدر باید به کسی دل می بستم که خوب نشناخته بودمش و خودم رو برای این شتاب زدگی شماتت می کنم. طوری که در تاپیک ترس هام گفتم ، می ترسم که باز عاشق بشم. سخته برام پذیرش اشتباهم.
برای همین به شدت در عمل از ازدواج دوری می کنم. برای رفع این مشکل چه کنم؟
دست از شماتت خودت بکش ، و بپذیر که یک تجربه ای بوده ، مهم بدان که از این تجربه درس های کاربردیش را برداری و در ادامه مسیر زندگی از آن بهره بگیری و تلخی هایش را ببخشی به همین درسها ، و اعتماد به نفست را تقویت کنی با اطمینان از اینکه مهار و کنترلت دست خودته ، و وقتی درست پیش بری دیگه آنگونه وضعیت پیش نمیاد . لذا نترس و از ازدواج دوری نکن اما عجله هم نکن .
نقل قول:
11- گاهی در پست هات چیزی که باعث جبهه گیری به فرشته مهربان عزیز تالار میشه خشکی در اجراست. به نظرت بهتر نیست این قوانین با حفظ قاطعیت با لحن ملایم گفته بشه تا مراجع حس کنه درک شده؟
مطمئناً بهتره ، و من هم از این بازخورد آموختم که روی این موضوع کار کنم و تغییر در لحن ایجاد کنم ، ممنونم از تذکرت عزیز جان :46::43:
نقل قول:
12- دنیای فرشته مهربون چه رنگیه؟ :310:
سبز و آبی
نقل قول:
13- آشپزی فرشته چطوره؟ چقدر غذا سوزوندی؟ :)
آشپزی را دوست دارم ، بازخوردها هم مثبت بوده ، پس لابد خوبه ، آره پیش اومده که کمی غذا سوخته باشه ، گاهی همزمان با حضور در تالار دارم آشپزی هم می کنم یه وقتی آنقدر متمرکز در تالار شدم که حواسم پرت شده و غذا یا نزدیک بوده بسوزه یا کمی ته گرفته .
نقل قول:
14- از همدردی چه درس هایی گرفتی؟
خیلی درسها، که اینجا نمیشه گفت ، اطاله کلام میشه ، یکی از اخیر ترینهاش همین درسیه که خودت دادی که بفهمم چون در مسئولیتها جدی هستم ، در جاهایی نیازه از مهارتهای کلامی بخصوص در دنیای مجازی که امکان بهره گیری از زبان بدن نیست ، استفاده کنم و لطافت را با قاطعیت قرین سازم . ان شاء الله خدا یاریم می کنه در جهت تغییر با دعای خیر خودت و بقیه دوستان .
همدری تمرینگاه و کارگاه خوبیه .
نقل قول:
15- نگاهت به مرگ چیه؟ توکل رو از دید خودت تعریف کن.
مرگ را حیاتی دیگر در عالمی دیگر می دانم ، که کیفیت زیست در آنجا بسته به روندی هست که در این عالم داریم ، ( هرچه بکاری می دروی ) . توکل از نظر من یعنی واگذاری نتیجه سعی و تلاشت به خالق ، یعنی من خود را موظف به تشخیص درست وظیفه و انجام هرچه بهتر آن بدانم و اینکه نتیجه چیست، هرچه او بخواهد را بپذیرم و راضی باشم ، چون اطمینان دارم هرچه او بخواهد بحق است و خیر .
دو سال پیش متمرکز شده بودم روی تأثیر توکل و به این نتیجه رسیدم که چقدر اخلاص در توکل شایسته است ، چون دیدم در اینکه وقتی من با اطمینان به اینکه خالق خیر مقدر می کند خودم و امورم را به او می سپارم و می پذیرم هرچه او بخواهد را ، نیز نوعی طمع هست و خالص نیست ، زیرا چون مطمئن به خیر بودن نتیجه هستم، می سپارم ، اما خالص شدن در توکل یعنی اینکه با اطمینان به نتیجه خیر نسپارم بلکه اصلاً اطمینان به نتیجه خیر ( چه باب میل باشد چه نباشد هردو خیر هست ) را کار نداشته باشم ، بسپارم چون سپردن و دنبال نتیجه نبودن حق است و بندگی هست . این درک که رسید همین سالی که گذشت امتحانش درزندگیم پیش آمد و دیدم چه سخته وقتی پای دلسوزی و احساس مسئولیت افراطی وسطه پذیرفتن نتیجه مقدر وقتی ببینی ممکنه نتیجه مطابق خواسته های دلسوزانه تو برای دیگری که برات عزیزه نباشه . و یافتم همینجا علاج درد در همان اخلاص در توکل هست و اینکه وقت عمل به آنچه دوسال پیش پیام گرفتی آمده .
نقل قول:
16- تاریخ تولد فرشته کیه؟ برای گرفتن جشن تولد میخوام :46:
قبلاً لو رفته ، اواخر اسفند ، اگر سال کبیسه بوده باشه 24 اسفند اگر نه 23 ( 6 روز مونده به نوروز )
نقل قول:
ممنون که به سوالات زیادم پاسخ میدی. ببخشید که انقدر واسه خودم مشاوره گرفتم و از فرصت سواستفاده کردم :)
خدا قوت عزیز دلم
:72:
خواهش میشه عزیز :72:
.