RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
افرین...افرین
خوب اقای شادی پله..پله..انتظار نداشته باشین یه دفعه ای همه چی عوض بشه.
من خیلی با سیستم نمره دهی موافق نیستم..کنکور که البته خودش از بیخ و بن اشکال داره یه موضوع ضربتی بود و ما مجبور بودیم به زور شب بیداری و هزارتا چیزدیگه هر طور شده درس بخونیم...اما زندگی فرق داره شما میخواید یه تغییراتی رو اروم اروم نهادینه کنید.
بهتره از روش مشارطه مراقبه استفاده کنید..یعنی مثلا تو دفترچه تون نوشتین افرین به من که همیشه حرفای مثبت میزنم.یا افکار مثبت دارم.
بعد یه زمان کوتاه برای خودتون مشخص کنید مثلا 5 دقیقه..و سعی کنید تو اون 5 دقیقه فقط مثبت فکر کنید.
حالا اگه فکر منفی اومد سراغتون چیکار باید کنید؟
هیچ خیلی خونسرد اون فکر منفی رو در نظر بگیرید و بگید منتفی شد و تو ذهنتون تصور کنید اون فکر منفی دود شد رفت هوا..تموم
بعد میگید ایرادی نداره..من دفعه بعد بهتر انجام میدم بدون هیچ سرزنشی...و دوباره یه زمان کوتاه در نظر میگیرید و انجام میدید.
هر وقت انجام دادید یه جایزه به خودتون بدید...مثلا یه موسیقی یه فنجون چای و هر چیزیکه خودتون دوست دارید.به مرور زمان رو افزایش بدید
ازامروز تا یه هفته برای خودتون یه شاخه گل مورد علاقتونو بخرید یا یه کار مورد علاقتونو انجام بدید.
اقای شادی من فکر میکنم شما دیگه به اون حدی رسیدید که من ادرس یه وبلاگ رو براتون بذارم و شما رو سوق بدم به طرفی که خودتون تنهایی بتونین پیش برین.
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام خانم بهار66
ممنون و باز هم متشکر از تمام راهکارهایی که ارسال کردین تا منو از غم رها کنید
راستش میترسم . موندم که زندگی کنم ، ازدواج کنم و بقیه راهمو برم یا تمومش کنم!
نگرانی بزرگ من از آینده مبهم تاریه که می ترسم چندین برابر حال تلختر باشه اونوقت بازم میگم چرا اون موقه تمومش نکردم؟
میترسم ازدواج کنم و نتونم همسرم رو به خوشبختی برسونم میترسم نتونم برای بچه هام بابای خوبی باشم اما حالا آزادم میتونم بدون هیشکدوم از این قید و بندها راحت شم
شاید الان میگید این دیگه کیه این همه ما براش راهکار دادیم و گفتش راهکاراتون حرف نداره اما حالا به هیشکدوم عمل نکرده
اما به خدا دیشب فقط 2 ساعت خوابیدم همش دهنم مشغول این فکرا بود
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
نقل قول:
تا منو از غم رها کنید
باید بگید تا من به شادی الهی که حقمه برسم.
اقای شادی بهتون حق میدم...این حالتهای شما طبیعیه...من اینجا بهتون نمیگم ازدواج کن یا نه..نمیگم بابای خوبی میشی یا نه؟
من اینا رو نمیدونم اما میدونم میشه ازدواج کنی..خوشبخت بشی..بابای خوبی هم باشی.
من بهتون رتبه دادم چون شایستش هستید.همین که تصمیم گرفتین شروع کنید جای افرین داره...تو توضیح رتبه تون نوشتم یه چیزایی.انجامشون بدید.
به خودتون فرصت بدید..اون کارا رو انجام بدید.درسای اون وبلاگ حداقل چند ماه طول میکشه..اما اگه انجام بدین مطمئنم به جایی میرسید که با اطمینان میتونی تصمیم بگیری چون دیگه راهشو یاد گرفتی که سرنوشتتو دست خودت بگیری.
لطفا برید سراغ اون وبلاگ...من خودم پرینت گرفتم مرتب میخونمشون و دربارشون فکر میکنم..
شما هم به خودتون زمان بدید...ناراحتی ها و شکهاتونو بنویسید و بسوزونید...
اقای شادی زمانی که ادم حس میکنه به اندازه کافی دوست داشتنی و لایق خوشبختی نیست،خوشبختی هم سراغش نمیاد...من میخوام راهشو یاد بگیرید وگرنه اینکه دلداری الکی بهتون بدم چه فایده داره؟؟؟
این نگرانی شما کاملا طبیعیه اما این همه مدت به روش خودتون زندگی کردین..یه بار یه روش دیگه رو هم امتحان کنید..ضرری که نداره امتحانش.
برید و اون درسا رو بخونید..علت تموم دلمشغولیهاتونو اونجا به زیبایی توضیح داده شده
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gham
سلام خانم بهار66
ممنون و باز هم متشکر از تمام راهکارهایی که ارسال کردین تا منو از غم رها کنید
راستش میترسم . موندم که زندگی کنم ، ازدواج کنم و بقیه راهمو برم یا تمومش کنم!
نگرانی بزرگ من از آینده مبهم تاریه که می ترسم چندین برابر حال تلختر باشه اونوقت بازم میگم چرا اون موقه تمومش نکردم؟
میترسم ازدواج کنم و نتونم همسرم رو به خوشبختی برسونم میترسم نتونم برای بچه هام بابای خوبی باشم اما حالا آزادم میتونم بدون هیشکدوم از این قید و بندها راحت شم
سلام
دوست عزیز راستش فرصت نکردم چندین تا پست آخر این تاپیک رو بخونم .
و نمی دونم تو چه مرحله ای هستید و چه قدم های مثبتی برداشتید
فقط با توجه به نوشته آخرتون اومدم ی چیزی بگم
به قول بهار ،آقای شادی :)
این آینده مبهمی که داری ازش حرف می زنی برای همه ما مبهمه
هیچکس از فرداش خبر نداره
همین منی که الان در صحت کامل دارم براتون جواب می نویسم و چند دقیقه بعد می خوام محیط کارم رو ترک کنم
ممکنه تو راه برگشت به منزل ی تصادف وحشتناک بکنم و دیگه هیچ وقت تو این سایت آنلاین نشم
ممکنه دو روز دیگه بیام بگم دچار ی بیماری بدون علاج شدم ....و هزار تا چیز دیگه!
پس آینده برای همه ما مبهمه
ولی ما تو ساختن آینده مون نقش داریم...نقش ما همون اختیاره که خدا به ما داده
ما اختیار داریم این آینده مبهم رو با برنامه ریزی درست با امید با دعا به سمت یک آینده روشن سوق بدیم یا نه برعکس ...
درسته ی چیز هاییش دست ما نیست
مثلا اینکه بیمار شیم یا....تصادف کنیم و...(هر چند تو همین ها هم به نوعی نقش داریم)ولی برای اون قسمتیش که دست ماست چیکار کردیم!!!!
می گی می ترسم از این آینده مبهم که ممکنه بدتر شه!
ولی آیا با تموم کردن زندگیت آینده ات از ابهام بیرون می اد؟
قشنگ تر میشه؟
شما که نمی دونی پس از مرگ چه چیزی در انتظارته؟به نظرت تموم کردن زندگی ،مبهم تر از ادامه دادنش نیست!
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام خانم بهار
من اون آدرسو نمی بینم
سلام نازنین
فرمایش شما متین
اما آینده من یه جورایی ترسناکه چون من نمبینم کسی ام اس داشته باشه و رو به بدتر شدن نباشه
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gham
سلام خانم بهار
من اون آدرسو نمی بینم
سلام نازنین
فرمایش شما متین
اما آینده من یه جورایی ترسناکه چون من نمبینم کسی ام اس داشته باشه و رو به بدتر شدن نباشه
نخیر هم اصلا ترسناک نیست!!!!
خوب بیا خودت همون کسی باش که ام اس داره و رو به بدتر شدن نیست
من که دیدم کسی رو که رو به بهتر شدنه
ولی شما که ندیدی ،بیا خودت همون فرد باش....
کتاب "سرطان بهترین رویداد زندگی من" رو بخون
نویسنده اول کتاب نوشته :
“Before cancer, I just lived.
Now I live strong.”
لوس نشید دیگه :302:باشه؟خوب منم بودم این همه به خودم انرژی منفی می دادم الان مرده بودم ...
حالا شما انقدر قوی هستی که با این احساسات منفی ،هنوز از پا در نیومدی :72::72::72:
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام دوست عزیز
یه مطلبی رو چند وقت پیش با عنوان " ساخت داروي «ام اس» در ايران" در تاریخ :شنبه 16 ارديبهشت 1391
تو روزنامه دیدم
لینکشو براتون میزارم : http://jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100811196208
به هر حال همیشه امید داشته باش ، چون علم هر ثانیه پیشرفت میکنه ، هر ثانیه یه چیز جدید کشف میشه،ببین هر ثانیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
موفق باش و امیدوار
راستی یه مطلب دیگه هم یادم اومد:
یه پزشک طب سنتی هست به نام حسین روازاده ، تو اینترنت بگردی میبینی آدم معروفیه
آدرس سایتش اینه : http://ravazadeh.com/
خواستی به مطبش سر بزن ، ایشالا مشکلت حل میشه
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام.
توی توضیح رتبه تون نوشتم.روی رتبه تون کلیک کنید
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
خانم بهار ممنون از رتبه و و بلاگ مفیدی که معرفی کردید
نازنین به خدا لوس نیستم یعنی سعی می کنم نباشم اما یهو دور شدن از این همه فکر منفی برام سخته همش سراغم میاد چه جوری میتونم فراموش کنم در حالی که مدام باهاشون روبه روم؟
ولی ممنون از همدردی و راهنماییت لطف کردی
noterdam جان مطلب امیدوار کننده ای بود اینکه تو ایران داروی قطعی درمان ام اس ساخته بشه آرزوی هزاران خونواده درگیر این بیماریه
ایشالا که این دارو به تولید انبوه برسه
ممنون بزرگوار!
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام . ببینید اکثر آدما به یک انداره از لحاظ روحی اذیت میشن...سالم...بیمار...پولدار... بی پول...کسی هنر کرده که بتونه گلیم خودشو از آب بکشه بیرون...اکثر آدما شاکین...من چند مورد سراغ دارم که هر کی میبیندشون حسرت میخوره ولی (آرزوی مرگ دارن)ببین چقدر آدما از لحاظ روحی ممکنه داغون باشن...ولی از صمیم قلب دعا میکنم براتون...شما هم واسه من دعا کن...!