سلام دوباره
چند روزی هست که یه ریز داره زنگ میزنه و پافشاری می کنه که دروغ نگفته دیگه موندم چه کار کنم:163:
می ترسم دوباره گول حرفهاش رو بخورم تموم زحماتی که این چند وقت برای فراموش کردنش کشیدم به باد بره:316:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوباره
چند روزی هست که یه ریز داره زنگ میزنه و پافشاری می کنه که دروغ نگفته دیگه موندم چه کار کنم:163:
می ترسم دوباره گول حرفهاش رو بخورم تموم زحماتی که این چند وقت برای فراموش کردنش کشیدم به باد بره:316:
ستوده جان من در جریان حرفای اون آقا نیستم که بتونم نظری بدم که به نظرم دروغه یا راست و خودم هم مثل تو این مشکل رو دارم که نمیدونم حرفایی که بهم زده شده دروغ بوده یا راست ولی تنها توصیه ای که میتونم بهت بکنم اینه که نذاری احساساتت بر منطقت غلبه کنه و با عقلت تصمیم بگیری نه با احساست... ببین اگر اون همه حرفاشم درست بوده باشه چه نوع رابطه ای میتونین با هم داشته باشین بعد این جریان... اگر قراره بازم به شرایط قبل برگردی که خب...
سعی کن وقتی تصمیمی میگیری بهش متعهد بمونی! :305:
اگر هم کنجکاوی که بدونی حدست راجع به دروغ گوییش درست بوده یا نه واقعا به نظر من که این مسئله زیاد مهمی نیست کاری که طرف مقابلت باهات کرده و این بازی هایی که درآورده اهمیتش خیلی بیشتره... بعد از این همه مدت یادش اومده که باید بیاد بگه دروغ نگفته؟ واقعا چرا؟
قبلا هم برات نوشته بودم به نظر خودم این که مریض بوده باشن یا نه مهم نیست اینکه چرا نذاشتن ما خودمون تصمیم بگیریم مهمه حتی اگر راست گفته باشن!!! حواست به این نکته هم باشه :46:
عاقلانه ترین تصمیم رو بگیر! :72:
بالاخره فراموش كردن سخته اما به اين اتفاق كه افتاده راحت تر ميتوني فراموش كني ! فكر كردي فقط خودت اين اتفاق برات افتاده اينقدر آدم هستند چندين چند سالشونو پاي آدماي بدرد نخور ميزارن آخرش هم هيچي در جامعه ما اينقدر دروغ زياد شده كه بايد پرسيد چرا بايد راست گفت!!! البته دروغ هم نگفته واقعا مريض بوده البته روحي نه جسمي و قرار نيست تو با فكر كردن به علت مريضي اون حال خودتو از اين كه هست بهتر كني! اما مرد هاي خوبن كم نيسنتد هميشه يادت باشه!!! گذشته رفته خاطراتشم تمام شده اگه وجود داشت عقلاني بود كه براش تاسف خورد! اثرش باقي مونده كه تو بايد با برنامه ريزي وتلاش براي آينده ات اين اثرو كمرنگ كني !!!! به سمت هنر برو خيلي آرومت ميكنه پيروز سربلند :43:
سلام ببخش كامل بحث نخونده بودم و جواب دادم در تاپيك بالا !!اشتباه نكن چون دستشو خوندي و دييگه قصه مريضي برا پيش بردن كارش فايده نداره حالا با اين شيوه قصد ادامه رابطه داره! او اگر ذره اي علاقه به تو داشت با مريض وانمود كردن خودش تورو آزار نميداد اين هم از من بشنو هر وقت نقشه يا قصد سو كسي فهميدي نبايد با گفتن بهش اورا وادار كنيم نقشه اي پيچيده تر بچيند به زندگي بدون او ادامه بده به سمت هنر برو به دوستان دخترت بيشتر بيرون برو!!!! فكرت را از او خالي كن !!!اشتباه منو تكرار نكن!!!! اگه مريضي اش وافعا جدي باشه تو باهاش فقط يه دوست بودي كلي ضربه خوردي !!!حالا چه برسه زنشم بشي ميدونم احساس بهش داري ولي وجود خودت مهم تره با سالماشم نمشه خيلي خوشبخت بود !!ديگه چه برسه يه آدم مريض! اما گفته من كلي شايد آدم مريض ولي از لحاظ روحي سالم پيدا شه اما تعدادشون كمه !!! البته اگه اين آقا راست گفته باشه كه واقعا مريضه !!!!
سلام من دوباره برگشتم اما داغون تر از گذشته.....
امروز بالاخره اینقدر سماجت کرد و زنگ زد که من هم به شک افتادم و گفتم بگذار یه بار دیگه بهش فرصت بدم شاید واقعا من دارم اشتباه می کنم نمی دونم چرا باز این اشتباه رو کردم اما بالاخره کردم جواب تلفنش رو دادم و الان بی نهایت از خودم ناراحتم....
دوباره دروغ های گذشته اش رو تکرار کرد منم سادگی کردم بهش گفتم هنوز دوسش دارم و از این حرف ها خیلی باهاش بحث کردم اما.... در اخرش هم جوری حرف زد که احساس کردم داره علاقه ام رو به خودش مسخره می کنه بدجور شکستم وقتی اینجوری سبک ام کرد نقصیر خودمه میدونم اما از یه طرف گفتم بگذار یه فرصت دیگه بهش بدم و از یه طرف ناراحتم چرا حالا بعد از 2 ماه بازم طاقت نیاوردم جوابش رو دادم
امکان تغییر سیم کارت ندارم سیم کارتم دائمیه اگر بخوام عوض اش کنم خانواده ام شک می کنن از طرفی قدرتش رو ندارم که پیام هاش رو نخونده پاک کنم نمی دونم دیگه حسابی داغونم احساس می کنم همه احساس ام لجن مال شده و با جواب دادن به تلفن اش خودم رو بیشتر سبک کردم وقتی دیدم داره التماس می کنه خوب خام شدم و...
دوستان ازتون خواهش میکنم بهم کمک کنید احساس می کنم فقط حرف های شما ارومم می کنه....:302:
شمارش و بذار توی Black list موبایلت که دیگه هیچ پیام و تماسی از اون دریافت نکنی.نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستوده تنها
موفق باشی.:72:
به خانوادت بگو یه مزاحم داشتم یه سیم کارت موقت خریدم که تا یه مدتی از این استفاده کنم بعدا که طرف دیگه مزاحم نشد دوباره عوض میکنم.یا اینکه بگو میخوام 2 تا خط داشته باشم که شماره ثابتم دست هرکس نیوفته ...خیلی بهانه میشه اوردنقل قول:
نوشته اصلی توسط ستوده تنها
یکم ارتباطت رو با خدا قوی کن اونوقت هم تنهاییتو کمتر حس میکنی هم خدا کمکت میکنه که دیگه احساست و بازیچه ی دست هر کسی نکنی
وقتی دلت گرفت و احساس تنهایی کردی قران و باز کن بخون ...من خودم این کارو میکنم از خدا میخوام که با یه جمله ام که شده ارومم کنه و واقعا تاثیر داره
خیلی از خوندن پیغامت ناراحت شدم... اینکه بعد از دوماه عهدت با خودت رو شکستی... یعنی هنوز هم میتونی خیلی راحت گولش رو بخوری... کارهایی که اراده تو تقویت میکنه انجام بده من بنده خوبی نیستم که بگم ارتباطت رو با خدا قوی کن ولی اگر میتونی مثلا روزه بگیر خیلی به تقویت اراده آدم کمک میکنه... دیگه به هیچ عنوان باهاش صحبت نکن چرا خودتو گول میزنی؟ چرا بهانه میاری که نمیتونی سیم کارتتو عوض کنی؟ هزار و یک راه برای اینکه تو دیگه با اون فرد در تماس نباشی هست چی تو فکرته ستوده که امید داری هنوز راهی برای جمع بستن تو و اون با هم باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیدار شو خواهر گلم به خودت ثابت کن که توانمندی و هیچ کسی نمیتونه با احساساتت بازی کنه! خودتو باور کن! تو میتونی من مطمئنم! :46:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستوده تنها
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط elnaz_fa
دیگه امیدی بهش ندارم چون بهم ثابت شده که چه ادم پستیه کسی که احساس کسی رو به مسخره بگیره از حیون هم کمتره
میدونم خیلی سخته اما میخوام واسه همیشه تموم اش کنم چون میدونم عاقبت خوشی نداره دیگه نمی کشم.....:302:
این تاپیک به علت گذر از حد استاندارد همدردی قفل می شود
ستوده تنهای عزیز
راهکارها و راهنماییهای مفیدی در اختیار شما قرار داده شده . و این شما هستید که لازمه با اراده و عزم جزم به آنها عمل کنید .
لطفاً در پی عمل باشید و تا مدتی هیچ تاپیکی باز نکنید و خود را ملزم کنید که راهکارهای این تاپیک را دوباره خوانده ، جمعبندی نموده و به کار ببندید .
موفق باشید
.