RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط vojdan
دوست عزیز هر راستی رو نباید گفت، اگر از شما سوال شد اون موقع بحث فرق میکنه.
چت کردن و صحبت کردن با پسرها (از نظر من) برای کسی که دوستش دارم رو درست نمیدونم
ولی این نمیتونه یک گرز باشه تا تو سر اون دختر بکوبم. شما تعهدی نسبت به هم ندارید، از طرفی
رابطه با پسران اون هم اگه جدا از مسائل کاری و دانشگاهی باشه خیلی صحیح نیست.
اتفاقات بسیار بدتری تا چت و صحبت کردن میافته، البته این توجیهی بر روابط با پسرها اونم برای
لذت و خوش گذرونی از نظر من نیست ولی جنایت هم نکردید.
اگر فکر میکنید به شما شک کرده اعتمادشو جلب کنید، اعتماد سازی کنید، مثلا اگه کسی به شما
زنگ زد اول اسمشو بگید مثلا سلام لیلا... سلام بابا.... اگه درکنارتون بود.
بعضی موقع ها جواب ندادن به موبایل و یا نخواندن اس ام اس احساسات اون رو بیشتر تحریک میکنه
تا خوندن چون اونجوری هزارتا فکر میکنه.
من موضوع چت و اینارو گفتم و تموم شد . اونم گفت زمان میخواد تا کنار بیاد با این قضیه . الان مشکل من گذشتمه . که بهش همه چیز رو نگفتم . الان لازمه اونا رو هم بگم ؟ در صورتیکه ممکنه عواقب بدی داشته باشه ؟
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط negin.sal
من موضوع چت و اینارو گفتم و تموم شد . اونم گفت زمان میخواد تا کنار بیاد با این قضیه . الان مشکل من گذشتمه . که بهش همه چیز رو نگفتم . الان لازمه اونا رو هم بگم ؟ در صورتیکه ممکنه عواقب بدی داشته باشه ؟
اون گذشته رو الان جایی نوشتید بخونم یا میتونید بگید چی بوده؟
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط vojdan
نقل قول:
نوشته اصلی توسط negin.sal
من موضوع چت و اینارو گفتم و تموم شد . اونم گفت زمان میخواد تا کنار بیاد با این قضیه . الان مشکل من گذشتمه . که بهش همه چیز رو نگفتم . الان لازمه اونا رو هم بگم ؟ در صورتیکه ممکنه عواقب بدی داشته باشه ؟
اون گذشته رو الان جایی نوشتید بخونم یا میتونید بگید چی بوده؟
نه جایی ننوشتم . در گذشته ارتباطاتی بوده که یکیش رو این آقا میدونه ولی بقیه رو بهش نگفتم . ارتباط خاصی هم نبوده.
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
نگین جان
با توجه به پستهایی که برات ارسال کردم ، این مقالات را دوباره بخوان .
و اما اولین و مهمترین اقدام عملی که لازمه انجام بدهی . و یادت باشه که خودت گفتی هستم یعنی پای تعهدت برای تغیییر هستی . پس بسم الله :
به این آقا خیلی محترمانه ، اما محکم ، سرافراز ( یعنی گردنت را راست بگیر و جدی باش ) بگو عطف به اونچه بهت گفتم ( از رابطه قبلیم ) و اشتباه هم بوده و تو هم قبول داری اشتباه بوده و حسابی هم سرزنشم کردی و اینکه تو هم تایید می کنی که نباید اینگونه روابط باشد . من از این لحظه به بعد با خود تو هم هیچ ارتباطی نخواهم داشت . می دونم سخته اما می خواهم قاطعانه جلوی خودم بایستم و اراده ام را به خودم نشان بدهم . خودم را می خواهم به خودم اثبات کنم نه به تو یا هر کس دیگری .
بگو می دانم که این ارتباطات پیش از ازدواج غلطه و تبعات دارد یکیش همینه که تو با آنکه همسرم نیستی و هیچ تعهدی بهت ندارم نسبت بهش واکنش منفی نشون دادی پس مطمئناً برای همسرم دیگه بسیار ناپسند تر است و این تازه یکی از تبعاتش هست ، مهمترین تأثیر منفی اون اینه که عزت نفس مرا خدشه دار کرده و می کنه . مثلاً همینکه به تو دل بستم و وابسته شدم باعث شده اجازه دهم که هرتوهینی بهم بکنی و این خلاف ارزشیه که من باید برای خودم قائل باشم این برای من از مهمترین تبعات منفی اینگونه رابطه هاست . لذا از این لحظه به بعد نگین ، نگینی می شود که با هیچ پسری حتی تو .... هیچ رابطه ای به عنوان دوستی نخواهد داشت و ارتباط جهت شناخت از هیچ پیشنهاد دهنده ازدواجی را جز از راه رسمی و با اطلاع خانواده ها و کاملاً عقلانی و تنها برای شناخت و با راهنمایی خانواده ها و یک روانشناس نخواهد پذیرفت .
و بعد از اون هم واقعاً ارتباطت را قطع کن و هرچقدر او اصرار کرد ، بگو من بخواهم با کس دیگری ارتباط داشته باشم از نظر تو کار بدی هست ؟ ( سعی کن به گونه ای این را مطرح کنی که او تکرار کند که حق نداری با کسی رابطه داشته باشی ) اگر جوابش مثبت بود ، بگو چرا ؟ اگر می گفت نمی پسندد ، بگو چون شما نمی پسندی بد است و ....؟ تا جایی که اعلام کند که این رابطه ها درست نیست ، وقتی اعلام کرد بگو شما چه فرقی با بقیه داری ، بقیه پسر هستند و تو نیستی ؟ ....... احتمالاً میگه ما می خواهیم ازدواج کنیم ........ بگو پس تا وقتی اقدام رسمی می کنی و به عنوان خواستگار می آیی ، رابطه را نمی پذیرم چون تا اونموقع شما هم برای من مثل یک پسر هستی که هیچ نسبتی با من نداری .
عز یز دلم >>> سعی کن با خودت کنار بیایی و بهانه برای این اقدام نیاری ( یعنی نیازه اول به پذیرش اینکه چنین کنی برسی بعد اقدام کنی ) . در ادامه از نتایج بسیار مفید آن در احیاء پنداره مثبت ، تقویت عزت نفس ، قطع وابستگی و .... برایت خواهم گفت ، اول لازمه اقدام کنی تا بعد نتایجش را با هم مطرح کنیم .
البته یکی از نتایجش را همینجا بهتره بگم تا در اقدام مصممت کنه . این آقا وقتی با این حرف و برخورد جدی شما مواجه بشه از دو حال خارج نیست :
1 - راهش را می گیرد و می رود ( البته بعد از کلی توهین و بی ادبی و احتمالا ًزورگویی ) >>> نشانه آنکه تو را واقعاً برای زندگی نخواسته .
2 - یا تحسینت خواهد کرد ، و خوشحال می شود و در مقابل جدیت و قاطعیت و مصمم بودن تو برای قطع ارتباط تا خواستگاری ( بدون دادن تضمین رد کردن خواستگارهای دیگر ) به تکاپو می افتد و بسیار برایت احترام قائل خواهد شد و خواهش محترمانه خواهد کرد که ارتباط حفظ بشه تا خواستگاری و لحن و رفتارش باهات عوض می شود و وقتی شما همچنان محکم بگویی " نه " او به خواستگاری و ... فکر می کند >>>> در این صورت خواهان تو بوده و می توانی مطمئن شوی همان پسر مثبتی هست که شناخته ای .
.
.
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
نگین خانم همین کاری که فرشته مهربان محترم فرمودند انجام بده.
فقط یادت باشه که تصمیم محکم بگیر و از اول با همین نیت برو
اجازه نده احساسات اون و خودت بر این تصمیم مهم تاثیر بذاره
به خدا، آینده خودت و خانوادت فکر کن شک نکن درست میشه
دل کندن، از دست دادن، ترک کردن، نبودن، نشدن، نرسیدن جزئی از زندگی
هست و در مواقع بسیار شاید مثل همین مورد برای شما و مواردی
که برای خودم پیش آمد، این اتفاقات اتفاقا لازم و نجات بخش بود.
به توصیهها و رهنمودهای دوستان اعتماد داشته باش.
و البته بعد از نه گفتن و تمام شدن این ماجرا با دوستان مشورت کن
تا بعد از این ماجرا رو بتونی مدیریت کنی که اگر این نه رو بگی کنترل
بعد از ماجرا برای شما خیلی راحت تر هست.
:72:
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
[color=#2F4F4F] فرشته ی مهربان عزیز به خدا آرزوم اینه که این کارها رو بتونم انجام بدم. ولی من نمیتونم بدون اون باشم . اون تازه دو سال دیگه شرایط ازدواج رو پیدا میکنه،چطوری تا دو سال بدون اون سر کنم ؟ به اون هم قبلا گفته ام که میخوام رابطه رو قطع کنیم، گفت باشه قطع کنیم ولی من میبرمت و میارمت . گفت هرجا میری من میبرمت ولی رابطه ندارم. این میشه رابطه تموم کردن ؟؟؟؟؟ مسخره کرده منو به خدا.
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط negin.sal
[color=#2F4F4F] فرشته ی مهربان عزیز به خدا آرزوم اینه که این کارها رو بتونم انجام بدم. ولی من نمیتونم بدون اون باشم . اون تازه دو سال دیگه شرایط ازدواج رو پیدا میکنه،چطوری تا دو سال بدون اون سر کنم ؟ به اون هم قبلا گفته ام که میخوام رابطه رو قطع کنیم، گفت باشه قطع کنیم ولی من میبرمت و میارمت . گفت هرجا میری من میبرمت ولی رابطه ندارم. این میشه رابطه تموم کردن ؟؟؟؟؟ مسخره کرده منو به خدا.
نگین خانم، این نمیتونم... نمیتونم.... کار دست شما میده
اینجا دوستان هر روش و مطلب و راهکاری بدن تا شما نخواهید و مصمم و با اراده عمل نکنید هیچ اتفاقی نمیافته
و روزها و شاید سالها میگذره و متاسفانه شاید سرانجام بدی برای شما رقم بخوره و اونجا هیچ کس جز خود شما
مقصر نیست. با این وابستگی، و این اصرار نمیتونید به نتیجه برسید، اگه نمیتونید سریع خیلی سریع همین الان
خانواده رو در جریان بذارید اینکه میبرمت و میارمت یعنی چی؟ این رفت و آمدهها برای شما که یک دختر هستید
شاید مشکل ساز بشه اون شما رو مسخره نکرده شما ارادتون رو از دست دادید تصمیم جدی بگیرید.
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
نگین،اگر الآن این حرفا رو بزنی مثل خاموش کردن آتش روغن با آب می مونه.ابتدا باید این حس وابستگی
از بین بره تا بتونی حرفاتو با قاطعیت بزنی تا باور کنه.پس مدتی هیچ ارتباطی نداشته باش نا این وابستگی
کم تر بشه.درسته فرشته؟
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
بله فرهنگ
کاملاً درسته
نگین جان ، این اولین و مهمترین قدم در ادامه راه تغییر هست
بزار یک پرده جلو چشمت کنار بزنم از آینده احتمالی :
یا این آقا شما را رها می کند و با تو ازدواج نمی کند ( چه شرایط و موانع اجازه ندهد ، چه خودش نخواهد )
یا اگر ازدواج کردید با این روحیات و رفتارهای شما و رفتار اون آقا که شما تشدیدش می کنی . زندگی شما پر از مسئله و ناسازگاری خواهد شد ، و به طلاق روانی و طلاق حقوقی و فقهی می کشد .
تو نیاز به تغییر داری و اینرا خودت خوب درک کرده ای . این تغییر با حفظ رابطه با این آقا ممکن نیست . و گذشته از آن همدردی در خصوص تداوم رابطه یک دختر و پسر و چگونگی آن مشاوره نمی دهد . بنا براین اگر اصرار بر حفظ رابطه و گرفتن راهکار برای تعاملتان در این حفظ رابطه بمدت دوسالی که گفتی داشته باشی ، نه فقط من ، بلکه کلاً تالار هیچ کمکی نمیده ( چون در این مسیر و زمینه تالار مشاوره نمی دهد ) .
بهتره خوب فکر کنی و تصمیم بگیری .
این لینک را هم بخوان که در تصمیم گیری حتماً بهت کمک می کند :
http://www.hamdardi.net/thread-10711.html
.
RE: من خیانتکار محسوب میشم؟
سلام دوستان،
ممنونم که به من کمک کردید . مدتی حضور نداشتم . نمیدونید چه روزهای سختی رو گذروندم . من تمام گذشته رو هم بهش گفتم . هر چیزی که فکرش رو هم نمیکنید بهش گفتم . حرفهایی که شما میزنید خیلی خوبه ولی خیلی تئوریک هست . همه دوست دارن بتونن کارایی که شما میگید رو انجام بدن ولی بعضی اوقات واقعا امکان پذیر نیست . موضوع من دوستی نیست، ازدواجه. من خیلی فکر کردم. خیلییییییییییی زیاد . من نامردی کردم . اول از همه به خودم، بعد به خانواده ام و بعد هم به اون . باورتون نمیشه ولی با وجود تمام مشکلاتی که حتی در گذشته داشتم باز هم میخواد با من بمونه.
من در حقش نامردی و خیانت کردم چون وقتی با اون بودم به مرد دیگه ای فکر کردم. این نامردی نیست؟ پس چیه ؟
خواهش میکنم به من کمک کنید