RE: نسبت به شوهرم سرد شدم (عنوان قبلی: با همسرم مشکل دارم)
سلام دوستان
پدر من رضایت نداد که شوهرم برای معذرت خواهی بره پیشش. گفت دیگه هیچ ارزشی نداره. حالا شوهرم اصرار داره که مادرم و خواهرم بیان خونه مون. میگه منو پدرت با هم مشکل داریم و عدم ارتباط به صلاحه دو طرفه و لی اونا بیان. حالا به مامانم که میگم نمیاد و میگه بهتره اول شوهرت بیاد که این کار هم از جانب پدرم منع شده در نتیجه قضیه همینطوری مونده. اگه خواهر و مادرم هم نیان شوهرم دوباره لج میکنه. میگه اونا همینو می خوان حالا که اینطوریه نه من نه اونا. یعنی برمیگردیم سر خونه اول. دقت کردید هیچکس این وسط نمیخواد کوتاه بیاد همه به فکر شخصیت و غرور خودشونن. نظر شما چیه؟ نیومدن مادرم کار درستیه؟ این قضیه چجوری باید حل شه. پدرم آدم کینه ای و لجبازیه. هرگز با قضیه دعوایی که پیش اومد کنار نمیاد و فراموشش نمیشه. مادرم هم علیرغم رابطه بدش با پدرم غیر مستقیم داره طرف پدرمو میگیره. به نظر منم حق داره. اما پس من چی. من آدمم. من این وسط چیکار کنم. دیگه شوهرمو دوست ندارم. ازش دلگیرم قد یه دنیا. چیکار کنم؟
RE: نسبت به شوهرم سرد شدم (عنوان قبلی: با همسرم مشکل دارم)
سلام خانومی
بیشتر نوشته های شما رو خوندم
یه جایی گفتی بین دو مرد که عزیزترین کست در زندگی هست گیر کردی درسته؟
بخاطر کتکاری که متاسفانه پیش اومده از پدر دلجویی کن خیلی زیاد دلجویی کن همسرت هم که پیشمان شده بود ولی خوب .........
الان بحث زندگی شما وسط هست
پدر شما که زندگی خودش رو داره همسر و دخترانش ولی اگه شما جدا بشی چی؟!
زندگی خودت و شوهرت از هم پاشیده میشه، به نظر خودت حالا که روابط بحرانی شده بهتر نیست کمی کناره گیری کنی تا بذاری اوضاع آروم بشه؟ ممکنه حتی چند سال طول بکشه
شما دیدار های خودت رو محدود کن ولی در عوض تلفنی همش جویای حال پدر و مادر باش
الان هر دو مخصوصا پدرت خیلی عصبانی هستن ازش دلجویی کن بگو شوهرت در اوج عصبانیت دست به خشونت زده و به شدت پشیمان هست
مطمئن باش اگه خدای نکرده طلاق هم بگیری و بری خونه پدرت افسردگی میگیری
الان که اوضاع ناجور و همه عصبانی هستن کمی از این محیط متشنج خودت و شوهرت رو دور کن تا همه شما کمی آروم بشید
RE: نسبت به شوهرم سرد شدم (عنوان قبلی: با همسرم مشکل دارم)
سلام
سارا جان بابت حرفات ممنونم. دیگه دارم دیوونه میشم. شوهر من عصبیه. تازگیا بخصوص بعد دعوا بدتر هم شده. میگه اونشب باید میزدم پدرتو میکشتم. بعد فحش میده بهش. میتونید حال منو در اون وقت بفهیمید و درک کنید. تازه تازگیا به منم فحش میده اگه حتی سر یه چیز کوچیک بحثمون بشه. وای خدا یکی به من بگه چیکار کنم. من نمی تونم این شرایطو تحمل کنم. یعنی باید فقط به خاطر اینکه بهم نگن مطلقه یا سایه یه یه نامرد بالا سرم باشه باید هیچی نگم. جدا نشم؟ آخه چجوری جدا شم؟ بعد از 10 سال. بعد از اینهمه عادت و وابستگی. یه مرد اینجوری با زنش برخورد نمیکنه. می دونید وقتی یادش میاد که بابام چه توهینهایی بهش کرده آتیش می گیره. می خوام بهش پیشنهاد جدایی بدم.
RE: نسبت به شوهرم سرد شدم (عنوان قبلی: با همسرم مشکل دارم)
این تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرده
لطفاً راه کارهای داده شده را جمع بندی کرده و سعی کنید تا به آنها عمل کنید . با عمل به راهکارها ، در صورتی که با مسئله جدیدی برخورد کردید می توانید تاپیک جدید باز کرده و ضمن ارائه لینک این تاپیک در تاپیک جدید ، خلاصه ای از اقداماتی که داشته ای و نتیجه ای که داشته و تغییراتی که حاصل شده را بیان کرده و مسئله جدیدی که برایش راهنمایی می خواهی را مطرح کنی تا دوستان راهنمایی کنند .
موفق باشی
.