وقتی عصبانی هستم سعی کنم حتی کلمه ای حرف نزنم
نمایش نسخه قابل چاپ
وقتی عصبانی هستم سعی کنم حتی کلمه ای حرف نزنم
صبر...زمان همه چیز رو در خود حل میکند
موفقيت به كساني لبخند ميزند
كه جرات مبارزه با شكست و ناكامي را دارند
و قادر اند در تاريكترين لحظات لبخندي بر لب داشته باشند:shy:
تجربه كرده ام:
هر آدمي ظرفيتي دارد:ظرفيت عشق ورزيدن ظرفيت محبت ديدن ظرفيت پذيرفتن ظرفيت شنيدن ظرفيت دانستن ظرفيت خواستن.نبايد هيچ ظرفي خيلي بيشتر يا خيلي كمتر از ظريفتش پر باشه.
تجربه كرده ام:
هيچوقت به دانسته هايم صد در صد اطمينان نداشته باشم وقتي كه عملا در آن شرايط نيستم.
تجربه كرده ام:
خودم رو يه قسمت جدا از يه جامعه يه خانواده يه محيط ندونم.
:310:
تجربه کرده ام که:
آدم های خوبی را که تاثیر بدی روی زندگی ام می گذارند را مثل آدمهای بدی که تاثیر خوبی(به ظاهر)روی زندگی ام میگذارند،رها کنم.
مهم نیست چقدر اوج گرفته باشی و جند تا لقب پر زرق و برق مثل دکتر و مهندس مدیر عامل و... به اسمت چسبیده باشه...
همه مون روزی یه شاگرد کوچولوی دبستانی بودیم که شاید توی صف اتوبوس مارو نادیده می گرفتند، پامون رو لگد می کردن...
برای همهمون پیش اومده که به عنوان ارباب رجوع پشت در کارمندی که ساعت 11 تازه داره صبحانه می خوره!!! یا منشی که داره داستان خاستگاری خیالی دیشبش رو برای دختر خالش تعریف میکنه یا مسئولی که داره پشت کامپیوترش بازی میکنه غافل از اینکه صفحه سبز بازی spider soilitaire ( حرفه ای هاش میدونن چی میگم!!!)توی شیشه عینکش پیداست و..... منتظر بودیم.
وقتی بزرگ شدی، وقتی مسئول یه بخشی شدی که با ارباب رجوع سر و کار داری، وقتی استاد شدی، وقتی معلم شدی، وقتی شدی مدیر عامل ....
بدون همه اون بچه ها، همه ارباب رجوع ها، همه دانشجو ها، همه شاگرد ها، همه زیر دستان، آیینه ای از گذشته تو هستند. و چه دردناکه وقتی ازت میشنوند " زمان ما! ..."
تصمیم با توست که از ظلم ها و ناملایماتی که بهت شده عقده بسازی یا بیدار باشی برای قطع یک سیکل معیوب!!!
تجربه م میگه که وقتی جرأت اینو نداشته باشی که خودتو زندگی کنی زندگیت پر از داستانهای مختلف ناتمامی میشه که گاهی کابوسی برات میسازن ...
گاهی آدم در هیاهوی شخصیتهای مختلفی که برای خودش میسازه خودشو گم میکنه
من یاد گرفتم که ما این شخصیتهای دروغی رو میسازیم تا دیگران رو به دست بیاریم ولی نمیدونیم که داریم خود عزیزمون رو از دست میدیم
هرگز ازین نترسم که دیگران راجع بهم چی فکر میکنن چون ذهن دیگران در کنترل من نیست
اما ازین بترسم که افکار خودمو نتونم کنترل کنم وبا فکر دیگران نتونم راجع به خودم درست فکر کنم
حق گرفتنی است دادنی نیست اگه حقت و نخوای هیچ کس بهت نمیده