حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست
من پرستوی خزان دیده و خاموش توام
================
فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت (تولستوی)
نمایش نسخه قابل چاپ
حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست
من پرستوی خزان دیده و خاموش توام
================
فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت (تولستوی)
چه ساده با گریستن خویش زنده می شویم و چه ساده در میان گریستن می میریم و در فاصله ی این دو سادگی چه معنایی می سازیم به نام
زندگی
زندگی را دور بزن و آنگاه که بر نوک بلندترین قله ها رسیدی لبخند خود را نثار سنگ ریزه هایی کن که پایت راخراشیدند
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود ، تنهایی؟
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی
پیله ات را بگشا ...
تو به اندازه ی یک دنیایی
آره زندگیم همینه دیگه چاره ای ندارم
صبح تا شب این شده کارم
یا تو باشی و بخندم
یا نباشی و ببارم
صبر کردن دردناکه
فراموش کردن دردناکتر
ولی از همه دردناکتر اینه که ندونی باید صبر کنی یا فراموش ... !!!!!
ناگهانی تر از آمدنت می روی بی بهانه، من می مانم و باران های بی اجازه و قلبی که سپاسگذارت می ماند تا همیشه متشکرم که به من فهماندی که تا چقدر می توانم دوستت بدارم بی توقع ، باور کن بی توقع
تا زماني كه به فردا اميدواري اقتدار ازان توست.انچه كه كرم ابريشم انرا پايان دنيامي پندارد در نظر پروانه اغاز زندگيست
عشق مثل قمار مي مونه دل نداري بازي نكن
==========================
موندم ميون راهي كه واسم آرزو بود
ديدن چشماي تو ديدن خواب بود
حالا كه تو هستي كنارم غصه اي ندارم
لحظه به لحظه ي عمرمو هديه از تو دارم
کاش در این رمضان لایق دیدار شويم
سحری با نظر لطف تو بیدار شويم