RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
لیلا جون من اصلا نه اعصاب و نه حوصله اینو دارم که بگم منم تو خونه ای که خریدیم شریک کنه
یعنی حوصله یه گیر و گرفتاریه تازه رو ندارم اصلا
آرامشم مهمتره
من پیشنهاد بدم اونم بگه نه واقعا به غرورم بر می خوره بعدشم هی بخواد بعدش دعوا و مرافه پیش بیاد
وگرنه چند روز دیگه می خواد سند خونه رو بزنه خودش اگه می خواست اینکارو. می کرد من چی بگم دیگه.....
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
براي اين دفعه ديگه دير شده براي سرمايه گذاري بعدي برنامه ريزي كن.
يك پول زيادي هم پس انداز كن مثلا يك چهارم پول سرمايه گذاري بعدي. بعد موقع سرمايه گذاري بهش بده و تو هم در نصفش شريك شو.
بعدم بابت اون يك چهارم تو قسط ها بهش كمك كن.
اقليما جونم ريشه يابي مشكلت را حتما انجام بده. خيلي بهت كمك مي كنه.:305:
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
نمیدونم اقلیما جان نظرات منو میخونی یا نه
اما تو قضیه شراکت منم با شما موافقم
نمیدونم لیلا جان شما شاغلی یا خانه دار؟!
تو همین سایت بسیار خانمهای شاغل رو دیدیم که جور زندگی کشیدن آخرشم هیچی به هیچی....
ولی من خودم به شخصه معتقدم زندگی که اسم پول من و پول تو ، توش بیاد از پایه سست بنیاده
نمیدونم شاید تو زندگی من اینطوریه ..ما هنوز صاحبخونه نشدیم که اگر بشیم صد البته که دوست دارم مقداری هم به نام من باشه اما به خاطر این قضیه بحث نمیکنم... به شوهرمم اطمینان دارم .. عوض فکر به دنگ خودمو دنگ اون بهش گفتم من هر ماه اگه چیزی اضاف موند یک ربع سکه میخرم میزارم کنار...
وقتی مردت حواسش به همه چی هست لازم نیست زن خودشو خفه کنه واسه حقو حقوقش
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
يكتا جون من اصلا منظورم اين نبود كه آدم خودش را خفه كنه براي حق و حقوقش.
اين امر به صورت كاملا دوستانه و به صورت كمك و همراهي به مرد انجام مي شه و مرد با رضايت خودش اين كار را مي كنه. و اتفاقا با اين كار كاملا من و تويي و پول من و پول تو در زندگي از بين مي ره. يكجورايي زن و مرد اينطوري علاوه بر اينكه در زندگي شريك همند. تو مسائل مالي هم شريك هم مي شند و براي هميشه حرف پول من و پول تو از بين مي ره.
زن توي قسط ها كمك مي كنه و مرد هم چون بارش سبك شده تمام خرج زن را مي ده و اين حس خوبي به زن و مرد هر دو مي دهد.
به نظر من اين بهترين راهه كه توي زندگي زن هاي شاغل براي هميشه قصه پول من و پول تو از بين بره و تموم بشه.
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
سلام یکتا جون هم نظراتتو می خونم ههمم خیلی استفاده می کنم همم خیلی خیلی ممنونم
منم با نظر شما و لیلا جون موافقم
همسر من همیشه حواسش هست که حقی از من ضایع نشه
حق با شماست کاملا
نمی دونم چرا تشکر فعال نیست
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
يك پول زيادي هم پس انداز كن مثلا يك چهارم پول سرمايه گذاري بعدي. بعد موقع سرمايه گذاري بهش بده و تو هم در نصفش شريك شو
این حرفت خیلی قشنگ بود و منم قبول دارم
اما بیا وقتی رو در نظر بگیر( شرایط بیشتر ما ها) که شوهرت داره خونه میخره تو هم هیچی پوا نداشتی که بدهی ولی تو قسطش باید کمک کنی چون خونه واسه پیشرفت و رفاه جفتتونه ... حالا یک دعوا راه بیفته که باید n دنگ به نام من و n دنگ به نام تو باشه.... اصولا همه میدونیم که مردها زیر با این حرفها نمیرن
پس سه حالت داره یا مرد خودش میفهمه باید این کارو بکنه و میکنه یا میفهمه و نمیکنه یا اصلا نمیفهمه
تو اینجور موارد هم شیرینی خونه دار شدن زهر مار میشه هم حرمتها از بین میره
من منظورم این حالت بود... :46:
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
به نظرم تو اينجور مواقع زن مي تونه پول كمي را كه پس انداز كرده را به انضمام مثلا پول فروش طلاهاش (البته اگه پول كم آورديد) بده و وام را هم تقبل كنه و باز هم در سهمي از خونه شريك بشه. هيچ كنتاكتي هم ايجاد نكنه.
البته بهترين حالت همون هست كه گفتم. چرا زني كه كار مي كنه نبايد هيچ پس اندازي داشته باشه؟
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
من دقیقا حالتم مثل موقعیتی که یکتا جون گفته
یعنی دارم همکاری می کنم ولی همسر من همیشه میگه بهت بر می گردونم و هیچ وقتم نمی گه سهمی هم برای تو تو خونه قائل میشم
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
پس اقليما جون شما بايد ايندفعه را فراموش كني و دفعه بعد و در آينده روش اولي را كه گفتم امتحان كني.
سعي كن بيشتر پول خودت را پس انداز كني و اينجور مواقع به شوهرت بدي.
RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
اقلیما جونم سلام
من فکر کنم کاملا" مشکلت درست درک کردی بهونه گیری مشکلت یعنی یه چیزی ته دلت مونده که تو شاد ترین لحظه هاتون یهو ازارت میده و باعث میشه عکس العمل اشتباه نشون بدی . من خیلی اینجوری میشیم خودمم فکر میکنم بخاطر بایگانی کردن مشکلاتم و رد شدن و گذشتن از اتفاقات تو این دوره این حالتمم شدیدتر شده و حساس ترم شدم .
خیلی خوب میشه اگه بتونی یروز تو تعطیلات از همسرت بخوای که بزاره براش درد و دل کنی احساس بدت رو بهش بگی و اجازه بدی اونم بهت پاسخ بده با همدلی پاسخش بشنوی فراتر از خودت بریو بشنوی .خودتم جراتمند بگی تو فضای عاطفی بگی هیجانی نشی پرخاشگر نشی بعدش فکر کنم یهو احساست خیلی بهتر میشه در عین حالم باید با منتقد های درونیمون مبارزه کنیم