RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
رعنا خانوم منم یه چیزی بگم؟؟؟؟؟؟
الان نزدیک 2 ماه میشه از دختر خانومی که 2 سال عاشقانه دوسش داشتم و الان از هم جدا شدیم میگذره
باورم نمیشه دیگه هیچ حسی بهش ندارم.باورم نمیشه دیگه دوسش ندارم.....
من نمیگم دوسش نداشته باش ولی مطمئن باش به مرور این احساس آتیشی و تندت فروکش میکنه و میتونی راحت تر تصمیم بگیری
توکل کن به خدا و صبر کن...فقط صبر
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
شما آزادين كه هرچي ميخواين بگين
اما اينجور نگاه بدبينانه روبي جان اصلا خوب نيست.
من در جريان تموم كاراش هستم..
خودتونم ميدونيد پسرا معمولا از گرفتاريهاشون و مشكلاتشون كمتر حرف ميزنن مخصوصا بايه دختر
اما اون هرچيزيكه واسش پيش ميومد رو به من ميگفت...
چه مسائل ماليش و چه كاريش..
اما چند دليل واسه خاموش كردن گوشيش:(قابل توجه روبي)
1...اون اين اواخر اينقدر از طرف مادرش .و خونوادش فشار روش بود كه بهم ميگفت رعنا من بايد يه مدت از فضاي خونه دور باشم
2..اين اواخر قبول دارم منم زياد بهش زنگ ميزدمو اس ام اس ميدادم..(من فكر ميكردم بي توجه شده..اما واقعا درگير كار و مشكلاتش بود)
3..اونقدر بهم ريخته بود كه قبل رمضون كه بيرون رفتيم فكرش كاملا درگير بود...گفتم چرا اينجورئي؟ گفت چرا باور نميكني فكرم درگير اينه كه ببينم چي ميشه...گفت حاج خانوم(مادرش) گفته بايد تا آخر هفته(هفته اول رمضون) كارت جور بشه..صبح بري شب بياي...
به تموم اين دليلا الان گوشيشو خاموش كرده تا از تموم اين هياهوها..زنگ زدناي خونوادش..مادرش..و شايد حتي من دور باشه...تا ذهنش اروم باشه
صداقت واژه گمشدهاي بين من و اون نيست...
[color=#9400D3]اما در جواب اقاي diablo..
من نميدونم شما چرا جدا شدين...قبلش باهم بحثي كردين يا اختلافي يا دعوائي....
تنفر دليل خوبيه واسه فراموشي يه نفر..شايد شما جفا ديدين كه الان ميگين نه دوسش دارين نه هيچي..شما شايد كاملا قطع رابطه كردين...
ادعاي عشقو دوست داشتن هم كلي دليل ميخواد..
اما عشق ما الكي و آبكيو چه ميدونم چشمكيو خيابونيو جزوه ايو و يه نگاه ديدم عاشق شدمو ... نت و چتي نبوده
كه بخواد راحت از بين بره.....
متاسفانه يا خوشبختانه اون واسش خيلي مهمه كه وضع ماليش خيلي خوب باشه..
اگه يه وقت خيلي دير به دير ميومد تهران(اون كرجه) ميگفت(و من چقدر زجر ميكشيدم ازين حرفش) كه اگه دير به دير ميام منو ببخش شرايطشو ندارم..دلم ميخواد ببرمت بهترين جاها...رستورانها..اون چيزائي تو نميگي اما ميدونم دوست داري واست بخرم..اما نميتونم..همش شرمندت ميشم رعنا
شايد عيب بزرگش همين از دادن اعتماد به نفسشه...
و اينكه زود نا اميد ميشه از همهچي..غير خدا
منكه هيچ وقت بهش چيزي نميگفتم كه به نا اميديش دامن بزنم يا بخوام غر بزنم چرا اينجوري نيست چرا اونجوري نيست و ازين حرفا
اما بعضي وقتا ميگفت.. رعنا من به درد نميخورم نه؟ من ادم به درد نخوريم نه؟
با اين حرفاش داغون ميكرد اعصابمو..
اما اين وقتا ديگه ميدونستم حتما يا تو خونه بهش حرفي زدن يا بازم به بي پولي خورده يا كارش تو كارش گيري افتاده
ما هميشه باهم صادق بوديم و هستيم(قابل توجه روبي)
حتي بعضي وقتا ميشد من ميخواستم چيزيو نگم يا چيزيو بروز ندم...اما در كمال تعجب(با يه حالت شوخي و مهربوني؟)بهم ميگفت رعنا به من دروغ نگو..منكه ميدونم الان مثلا چيه يا چجوريه و ازين حرفا ............
ببخشيد زياد صحبت كردم..اما حرفاي روبي خيلي بهمم ريخت لازم بود اين حرفارو بگم
ديواري از بي اعتمادي و دروغو ازين حرفا بين ما نيست.
اما اقاي كيوان:
در جواب سوال شما بايد بگم..
نتيجه اي كه گرفتم از نظرات دوستان خوبم مثل سرافراز..بلو اسكاي و بقيه اين بوده كه
1..مردا گاهي به تنهائي احتياج دارن.پس بايد اين فرصت تنهائيو بهشون داد
2..مردا يه غار دارن كه هراز چند گاهي ميرن توش و دوسم ندارن كسي دم در غار انتظارشونو بكشه
3.اگه به مردا فرصت خلوت با خودشون و تنهائيو نديم..احساس دلتنگي بعد از يه مدت توشون از بين ميره و خودشونو عقب ميكشن
4..واسه اينكه از عقب نشيني پيش گيري كنيم بايد زياد بهشون گير نديم..هي پاپيشون نشيم..هي حالو احوالشونو نپرسيم..هي مدام بهشون زنگ نزنيم
5..وقتي از چيزي ناراحت هستن..هي اصرار به گفتن اينكه چيشده نكنيم..چون عكس نتيجه ميده و بدتر نميگن..
[size=x-large]سرافراز جون كجائي كه حرفاي تو بهم ارامش عجيبي ميداد..در اوج دلتنگي اميدوارم ميكرد و اروم...
فكر كنم بايد به صفحه اول برمو دوباره پستاتو بخونم..
[color=#1E90FF]دوري تنها تعبيريست كه فاصله ها از ما دارند..اما بي خبرند از نزديكي دلهايمان.
[color=#9370DB][size=large]دوري تنها تعبيريست كه فاصله ها از ما دارند..اما بي خبرند از نزديكي دلهايمان.
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
سلام رعنا جان
من با همکلاسیم دوست بودم(برای آشنایی بیشتر)2 سال هم بود که میخواستمش ولی ترس از نه شنیدم نمیزاشت برم جلو
چه شبایی که براش گریه نکردم و خوابم نمیبرد.چه شب قدرهایی که برای رسیدن بهش دعا نکردم
من موضوع خودمو گفتم که شما کمی آروم بشی و صبر کنی.اگه اون آقا پسری که شما ازش حرف میزنی گوشیشو خاموش کرده مطمئن باش شما رو دوست داره و برای آیندتون داره تلاش میکنه.وگرنه اگه به شما علاقه نداشت خوب گوشیشو روشن میزاشت و فقط به شما جواب نمیداد
همین خاموشی گوشیش بهترین دلیل میتونه باشه که برای شما داره تلاش میکنه
____________
من دوسش ندارم چون اون هم منو دوست نداره.به نظرتون دوست داشتن کسی که دیگه به من علاقه نداره منطقیه.مطمئنا نه........ازش متنفر نیستم ولی حسی که بهش داشتم دیگه از بین رفته
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
رعنا27 عزیز
بعد از این 61 ارسال ،به چه نتیجه ای رسیده اید؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رعنا27
[/color]اما اقاي كيوان:
در جواب سوال شما بايد بگم..
نتيجه اي كه گرفتم از نظرات دوستان خوبم مثل سرافراز..بلو اسكاي و بقيه اين بوده كه
1..مردا گاهي به تنهائي احتياج دارن.پس بايد اين فرصت تنهائيو بهشون داد
2..مردا يه غار دارن كه هراز چند گاهي ميرن توش و دوسم ندارن كسي دم در غار انتظارشونو بكشه
3.اگه به مردا فرصت خلوت با خودشون و تنهائيو نديم..احساس دلتنگي بعد از يه مدت توشون از بين ميره و خودشونو عقب ميكشن
4..واسه اينكه از عقب نشيني پيش گيري كنيم بايد زياد بهشون گير نديم..هي پاپيشون نشيم..هي حالو احوالشونو نپرسيم..هي مدام بهشون زنگ نزنيم
5..وقتي از چيزي ناراحت هستن..هي اصرار به گفتن اينكه چيشده نكنيم..چون عكس نتيجه ميده و بدتر نميگن..
احسنت، جدا" از این نتیجه گیری و برداشت لذت بردم، بسیار عالی بود
خب حالا باید بند بند این موارد را عملی کرد،
از کجا شروع میکنی؟ یا شاید شروع کردی؟
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
نقل قول:
رعنا 27 نوشته است :
متاسفانه يا خوشبختانه اون واسش خيلي مهمه كه وضع ماليش خيلي خوب باشه..
اگه يه وقت خيلي دير به دير ميومد تهران(اون كرجه) ميگفت(و من چقدر زجر ميكشيدم ازين حرفش) كه اگه دير به دير ميام منو ببخش شرايطشو ندارم..دلم ميخواد ببرمت بهترين جاها...رستورانها..اون چيزائي تو نميگي اما ميدونم دوست داري واست بخرم..اما نميتونم..همش شرمندت ميشم رعنا
شايد عيب بزرگش همين از دادن اعتماد به نفسشه...
و اينكه زود نا اميد ميشه از همهچي..غير خدا
منكه هيچ وقت بهش چيزي نميگفتم كه به نا اميديش دامن بزنم يا بخوام غر بزنم چرا اينجوري نيست چرا اونجوري نيست و ازين حرفا
اما بعضي وقتا ميگفت.. رعنا من به درد نميخورم نه؟ من ادم به درد نخوريم نه؟
با اين حرفاش داغون ميكرد اعصابمو..
اما اين وقتا ديگه ميدونستم حتما يا تو خونه بهش حرفي زدن يا بازم به بي پولي خورده يا كارش تو كارش گيري افتاده
ما هميشه باهم صادق بوديم و هستيم(قابل توجه روبي)
حتي بعضي وقتا ميشد من ميخواستم چيزيو نگم يا چيزيو بروز ندم...اما در كمال تعجب(با يه حالت شوخي و مهربوني؟)بهم ميگفت رعنا به من دروغ نگو..منكه ميدونم الان مثلا چيه يا چجوريه و ازين حرفا ............
ببخشيد زياد صحبت كردم..اما حرفاي روبي خيلي بهمم ريخت لازم بود اين حرفارو بگم
ديواري از بي اعتمادي و دروغو ازين حرفا بين ما نيست.
######
######
عزیزم رعنا جون الان ساعت 5/4 صبح هستش تازه از مراسم احیا رسیدم امشب خدا بی واسطه بنده هاش و پذیراست دلهای شکسته و تیکه تیکه شده بهاش پیش خداست.
خیلی خواستم برات پیام نذارم نتونستم آب شدنت رو ببینم احساس میکردم فیلم زندگیم و گذاشتن دارم نگاه میکنم میدونستم و مطمئن بودم ازم خیلی خیلی دلگیر میشی ولی سطر به سطری که نوشتی ما اون روزها رو 6 سال بیشتر زندگی کردیم دوجانبه من رابطه تون رو زیر سوال نبردم پس هیچوقت نمیتونی به من درس بدی تنها حق داری ازم دلگیر باشی چون موقعیتت اینجوری اقتضا میکنه از زمین و زمان گله داشته باشی اما فدات شم همه اعضا خواهرانه و برادرانه اولا برات دعا میکنن و امید دارن مشکلت خیلی زود حتی قبل 6 ماه حل بشه ثانیا الان تو شدی عضو این خانواده و تنها تلاشمون کمک به تو هستش یه کم عاقلانه با موضوع برخورد کن من نمیتونم فقط بهت امید بدم شرمنده تو خودت بایستی تمامی جوانب قضیه رو در نظر داشته باشی و احتمال برخورد با هر موقعیتی رو داشته باشی و بتونی خودت و سرپا نگه داری فدات شم بقول خودمون نشکنی من و از بلندی کوه پرتم کردن سه ماه گذشته ولی خبری از بهبودی نیست چون موقعیکه بایستی حرف گوش میکردم نکردم بلکه دردیکه داشتم و پرورشش دادم
[/quote]قوی کسی است که ، نه منتظر میماند خوشبختش کنند و نه اجازه میدهد بدبختش کنند . . .
ولی هر روز که بیشتر میگذره بیشتر خواهی فهمید که کوه چون سنگ هست تنها مانده است یا چون تنهاست سنگ شده است...[color=#FF0000]
امیدوارم خبرهای خوشی به اعضا بدی ولی یک توصیه دارم بشین آیه 151 تا 157 سوره بقره رو بخون البته معنی فارسیش برای اینکه دیگه عصبانی نشی و بیشتر امیدوار باشی اما نه به بنده اش بلکه به خالقش
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
سلام روبي عزيز..من عصباني نشدم..فقط از قضاوت نابجا ناراحت ميشم.
ممنونم از نظراتت:46:
اما اقاي كيوان..
فعلا كه همشو دارم اجرا ميكنم
1...درسته خاموشه..اما من نه زنگ ميزنم نه اس ميدم(كاش روشن بود ميديد كه دارم به حرفش گوش ميدم)
2..از خيلي قبلتر اين موضوع ميدونستم از گير دادن بدش مياد حتي خودشم بهم گفته بود...به همين خاطر گير دادنهامو خيلي خيلي كمتر كرده بودم.. و خب ادامشم ميدم
فقط يك چيز داره اذيتم ميكنه روز و شب..هر ساعت و دقيقه....
اونم اينه كه
ميترسم...
ميترسم منو از يادش ببره...(يه فكرائي مياد تو ذهنمو رد مييشه)
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
انقدر روزها و لحظه ها و ثانيه ها بهش فكر نكن! انقدر خودتو درگيرش نكن. از حالا نشستي دونه دونه روزها رو مي شمري كه مثلن 20 شهريور بشه بهش يه تبريك بگي؟! بقيه روزهاي خودت برات هيچ ارزشي ندارن؟! فقط روز تولد اون مهمه؟!
از صبح كه پا ميشي به محض اينكه توي فكرت اومد بگو STOP! و نذار مهدي وارد ذهنت بشه.
از شب قبل براي فردات برنامه ريزي كن و صبح كه پا شدي فقط به اونا فكر كن.مثلن:
- صبح بايد برم شركت، فلان نامه رو بنويسم. به فلاني زنگ بزنم. اون كارمو كه نصفه مونده تموم كنم. يه سرچي كنم ببينم توي اين مقاله هاي همدردي چي راجع به اعتماد بنفس نوشته...
-عصر برگشتني سر راه برم فلان چيزو بخرم. يادم باشه اون آهنگو كه خيلي ازش خوشم مياد از دوستم بگيرم گوشش كنم
- امروز بايد يكم بدوم اگه همينجوري پيش برم و همش روي صندلي بشينم چاق مي شم
- راستي يادم باشه فلان كتابو حتمن بخرم شب بخونم همه ميگن خيلي كتاب خوبيه.
و كلي از اين برنامه ها كه مي توني براي خودت بريزي!
نشستي از صبح به مهدي فكر مي كني تااااااااشب كه چي بشه؟! صواب دنيا رو مي بري يا آخرتو؟ چيزي ياد ميگيري يا بزرگتر مي شي؟ مهارتي كسب مي كني يا خوشحالتر مي شي؟ دنيات عوض مي شه يا هر روز دلتنگتر مي شي و بي قرارتر؟
پاورقي:
نگران نباش. اون فراموشت نمي كنه. هرچي از يه آقا بيشتر فاصله بگيري بيشتر دلتنگت مي شه. اما باور كن اونقدري كه تو بهش فكر مي كني اون به تو فكر نمي كنه! يعني نمي تونه! تو ديگه داري زياده روي مي كني!
چند تا كتاب خوب براي مطالعه:
- قوانين روابط موفق از باربارا دي آنجليس
- كتاب نيمه تاريك يا راز سايه از كاترين پاندر
- كتاب زنان شيفته از رابين نوروود
...توي اينترنت دنبال اين كتابها نگرد. سعي كن اين كتابهارو حتما بخري و بخوني. چون منبع كاغذيش بهتر از الكترونيكي هست. چشمت هم درد نمي گيره.
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط THEN
(ب) استفاده بهینه از تالار.
2:: تالار محیطی صرفا جهت درد دل کردن نیست. به دنبال پیدا کردن راه حل و استفاده از راهنمایی های تخصصی و منطقی باشید.
3:: سعی کنید تاپیکتان را با یک نتیجه گیری نهایی ببندید. به این شکل دیگران خیلی بهتر از تاپیک شما بهره مند خواهند شد.
6:: خیلی وقتها همان چند پاسخ اولیه برای پیدا کردن راه حل کافی است. ولی شخصی که تاپیک را ایجاد کرده، مدام با مطرح کردن جزئیات بیشتری از مشکلش در پی جلب نظرات بیشتر است. نظرات بعدی هم معمولا کمتر حاوی راهکار هستند. چون همه حرفها قبلا زده شده و حرف جدیدی باقی نمانده. بنابراین بیشتر به همدردی پرداخته می شود و به قول مدیر همدردی این تعداد پست و اضافه شدن صفحات تاپیک امر را بر طرف مشتبه می کند که مشکل حاد و غیر قابل درمانی دارد.
7:: عدم کش دادن بی مورد تاپیک ها.
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
سلام رعنا جان
حق داری ناراحت و دلتنگ باشی و راستش باورم نمیشه واقعا سراغی هم ازت نگرفته باشه
کاری غیر سرگرم کردن خودت نمیتونی انجام بدی
صبر داشته باش عزیزم
بازم بیا اینجا درددل کن تا زمان زودتر برات بگذره
RE: گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم
به نظر من که این آقا کمی خود خواهه. سر و سامان دادن به زندگی و متمرکز کردن افکار که حتما گوشی خاموش کردن و جواب ندادن نداره. تازه کی باورش میشه که یک پسری بره جایی و شش ماه به خانواده اش اونم مادرش مثلا زنگ نزنه. گرفتن سیم کارت دیگر هم که در این دوره زمانه کاری نداره. من نمیگم بری آویزونش بشی که البته فکر می کنم زیاد این کارو کردی که اون به خودش جرات داده این حرف رو به تو بزنه یا گوشی را قطع کنه. من موافق این نیستم هر کس هر کاری خواست بکنه بهش فرصت بدیم. ولی با توجه به اینکه باهاش دوستی و تعهدی به هم ندارید بهش بگو اولا اگه قراره ما با هم ازدواج کنیم من باید بدونم تو کجا هستی و چکار می کنی. بگو اگه این مدت من خواستگاری داشتم یا اتفاقی برام افتاد چگونه به شما خبر بدم یا اینکه اصلا مهم نیست؟ تا اونجایی که من می دانم وقتی کسی رو دوست داری نمیخواهی ازش دور باشی حالا این چه روشیه که تازگیها مد شده نمیدانم.