RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
ولن پارسال بودالبته چند روز بعد ولن تو محل کارم با همکارم داشتم صحبت میکردیم شوهرم اومد تو شروع کردیم به صحبت کردن آخه بعد از ظهر بود و هیچ کس توی فروشگاه نبود نمیدونم کی جعبه جواهراتو کی گذاشته بود رو ویترین که من متوجه نشده بودم به همکارم گفتم ببره بذاره تو کشو که اگه اومدن دنبالش بهشون برگردونیم که شوهرم گفت بازش کن ببین چی توشه شاید خالیه بعد که بازش کردم دیدم روی کارت تبریک اسممو نوشته و کلی حال کردم:310:
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
سلام
خدایا پس چرا همسرم ،من رو سویرایز نمیکنه؟امروز که تاپیکها رو خوندم خیلی دلم گرفت.:302:
آخه چرا باید گلنوش67 این قدر خوشبخت باشه ولی من که یک مرد تنها باشم و به من توجه نکنه.مگه من چی کم گذاشتم واسش؟:302:
همیشه بهتریها را واسش خواستم حتی حاظرم زیر قرض برم تا پیش دوستاش و خوانواده هامون سر بلند باشه؟آخه چرا.:302:
خدایا سپاس که الان جواب سوالهایم را فهمیدم چون زن ندارم.
:227:سوپرایز شدین
این دلنوشته مال همسر آینده ام لطفا نخونید(میدونم هنوز وارد زندگیم نشدی ولی می خوام بدونی هنوز تو نیستی ولی بر دلم نشستی)
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
رفته بودم خونه نامزدم که تو یه شهر دیگه س
تولدم بود از روز قبلش همه بهم تبریک میگفتن اما نامزدم انگار نه انگار منم تو دلم کلی ناراحت بودم اما به رو خودم نمیاوردمو الکی میخندیدم
با خودم گفتم حالا که نامزدم یادش نیس منم اصلا به روش نمیارم چون اگه بهش یادآوری میکردم دیگه برام ارزشی نداش
ساعت8شب بود دیدم چنتا مهمون براشون اومد نامزدمم بیرون کار داشت خونه نبود
مهمونا چیزی به رو خودشون نیاوردن که برا چی همشون با هم اومدن با خودم گفتم حتما با هم قرار گذاشتن تا برا دیدن مادر شوهرم بیان غافل از اینکه فقط من بیخبرم
نیمساعت بعدش دیدم نامزدم یه کیک خیلی گنده دستشه اومد تو
دهنم باز موند اصلا باورم نمیشد
بعدشم رفت از تو ماشین یه دسته گل خیلی خیلی خوشگل برام آورد
واقعا غافلگیرشدم که الانم که یاآوری میکنم میگم شاید تو خواب دیدم:311:
بهترین تولدم زندگیم شد:43:
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ehsan68
سلام
خدایا پس چرا همسرم ،من رو سویرایز نمیکنه؟امروز که تاپیکها رو خوندم خیلی دلم گرفت.:302:
آخه چرا باید گلنوش67 این قدر خوشبخت باشه ولی من که یک مرد تنها باشم و به من توجه نکنه.
:227:سوپرایز شدین
این دلنوشته مال همسر آینده ام لطفا نخونید(میدونم هنوز وارد زندگیم نشدی ولی می خوام بدونی هنوز تو نیستی ولی بر دلم نشستی)
جسارتا شما میخواین بقیه رو سورپرایز کنین چرا اسم منو میارین؟
یه وقت چشم میخورم ها:311:
البته ما عشقمون بیمه شده است گارانتی داره واسه تمام عمر با این حرفا که سهله با سیل و طوفان و بلایای طبیعی و تیکه های مادر شوهرو ....هم چشم نمیخوره :43::43:
و هر روز عاشق تر از روز قبل.
بعدشم از الان این حرفا رو نزن خدا قهرش میگیره یه زن همینطوری نصیبت میشه ها:311:
خدایا همه جوونای همدردی رو مثل من و همسرم خوشبخت کن:323:
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
سلام دوستای گلم
من دیشب خیلی سورپرایز شدم اصلا نمیدونم چرا جدیدا همسر عزیزم انقدر واسم سورپرایز داره اینجوری بوداااا ولی خیلی کم ولی الان چند وقته بدجور زده تو کاره خوشحال کردن من که خداروشکررررر:323:
اما بریم سراغ دیشب اومد خونه و یه کادو بهم داد منم که همینجوری مات و مبهوت مونده بودم که این کادو چیه؟!؟!
چون چند روز پیش تولدم بود و اونم کلی واسم تدارک دیده بود باز کردم دیدم واسم مانتو خریده!!!!! باورتون میشه؟؟؟؟:163:
من که دهنم باز مونده بود یه مانتو خوشگل و دقیقا سایز من خیلی خوشحال شدم خیلیییییییی:227::227::227:
خداروشکر که همچین همسر گلی دارم و اون اخلاق و رفتارش روز به روز به اون چیزی که من میخوام بیشتر شبیه میشه :104:خداروشکر:323:
ولی جالبه ها من که تا حالا ندیده بودم مردا کادو مانتو بخرن :311: شما دیدین؟؟؟؟
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
سلام
ما عقد کرده بودیم و یه شب دلم خیلی گرفته بود و بی حوصله بودم . با شوهرییم تلفنی حرف زدم و اونم فهمیدمن حوصله ندارم .
وقتی قطع کردیم دلم خواست که شوهرییم پیشم بود و می دونستم که سر کاره تا بخواد بیاد پیشم 1 ساعت طول می کشه واسه همینم چیزی بهش نگفتم . و بعد هندز فری رو گذاشتم تو گوشم و نشستم پای اینترنت 5 دقیقه بعد دیدم داداشم درو باز کرد . فکر کردم باباییم از سر کار اومده و چون حوصله نداشتم گفتم تا چند دقیقه دیگه برم سلام کنم . یهو دیدم شوهریم هستش اومد و یهو جلوم سبز شد !!!!!
عین برق گرفته ها از جام بلند شدم و گفتم وای محمدرضااااااااااااااااا و بعد یهو پریدم بغلش جلویه داداشم و داداشم خجالت کشید رفت بیرون .
بعد بهم گفت لباس بپوش بریم بیرون انقد خوشحال بودم که نگو !!!!!!!!
وای ممنون تاپیکت واقعا عالی بود .
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
سلام.اولین روزی که من و همسرم در مورد موضوعی کمی بحث کردیم،همسرم من را سوپرایز کرد،و با یادآوری آن همچنان طعم شیرینش را احساس میکنم.
اون روز من دیر تر از همسرم به منزل آمدم.همسرم دائم پیام عاشقانه میداد و ...
قبل از ورود به خونه،من همچنان ناراحت بودم.وقتی همسرم در را باز کرد. دوش گرفته و شیو کرده بود. من را در آغوش کشید ؛ بغل کرد و به اتاق نشیمن برد.صحنه بسیار زیبایی دیدم. روی میز یک ظرف شیرینی، دسته ای از گل های طبیعی و وحشی(منزل ما روی کوه است،از کوه چیده بودند.)شربت خنک و... بسیار خوشحال شدم.بخصوص از خلاقیت گل ها. او را در آغوش کشیدم و تشکر کردم.
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارابختیاری
سلام به دوستان عزیز تالار:72:
همیشه دوست داشتم بدونم برای متنوع کردن زندگی چکارمیشه کرد.ازتون میخوام اگه کارخاصی بوده که بعنوان سوپرایز تو زندگیتون داشتین بگین که ایده ای باشه برای من ودیگروون:43::227:
در یک میوه فروشی بودم که دیدم یه آقایی داره سیب می خره.همه سیب ها رو به رنگ زرد انتخاب کرد و آخر سر یه دونه سیب قرمزو روی همه گذاشت.
بهش گفتم:چه طور همه سیب ها رو یه دست به رنگ زرد انتخاب کردی ،ولی سیب آخری رو قرمز انتخاب کردی؟می دونید چی گفت؟
گفت:می خوام وقتی به خونه رفتم،به خانمم بگم:این سیب قرمز رو تنها برای تو انتخاب کردم.این که خرجی نداره.یه دونه سیب قرمز با یه دونه سیب زرد تفاوت قیمت نداره،اما به همسرم اعلام می کنم که من به فکرت هستم.
هدیه دادن یکی از ارتباط های خوب غیر کلامیه که دستور پیامبر (ص) هم هست. و موجب محبت و صمیمیت هم می شه.در روایتی در مورد هدیه دادن اومده:
«تهادوا تحابوا فان الهدیة تذهب بالضغائن» هدیه دهید و به یکدیگر محبت کنید چرا که هدیه کینه ها را از دل می برد.(وسایل الشیعه،ج17،ص289)
نوع هدیه زیاد مهم نیست چیزی که به نظر میاد بسیار اهمیت داره و مهم هست، اینه که هدیه وسیله ای هست برای اینکه طرف مقابلمون متوجه بشه که اون برای ما اهمیت داره.
(http://ahlekhaneh.ir)
RE: قشنگ ترین سوپرایز که ازهمسرتون دریافت کردید؟
پريشب تولد من بود و من فكر ميكردم همسرم به خاطر دعواي چند روز قبلش قراره تو حالت نيمه قهر باقي بمونه و اصلا به روي خودش نياره كه تولدمه (يه جورايي با همديگه سنگين بوديم ) ظهر بهم زنگ زد و گفت كي مياي خونمون؟ گفتم عصر جايي كار دارم ميرم اگه حوصله داشتم شب ميام خونتون
گفت ميخواي بيام دنبالت ؟ با بي ميلي جواب دادم منتظرتم
ساعت 4 اومد دنبالم و بعد از تموم شدن وقت مشاوره ي من ديدم داره تلفن هاي مشكوك ميزنه و ميخواد من نفهمم
گفتم چيزي شده؟ گفت نه مهمون داريم
گفتم كي؟ گفت نميشناسي
وقتي رسيديم خونشون ديدم واسم تولد گرفته و خانواده ي من هم از دو روز قبل دعوت شده بودن ولي به من چيزي نگفته بودن
جالب اينجا بود كه شام رو هم خودش درست كرده بود (عالي بود ):104:
از خوشحالي داشتم ذوق مرگ ميشدم و كلي خدا رو شكر كردم
:227:
براي همه آرزوي شادكامي دارم