RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
خواهر عزيزم
براي مشكل اول،يعني عدم اطلاع و عدم آموزش صحيح... (كه بايد بگم مشكل اكثر مردهاي ايراني هست،اونوري ها رو نمي دونم) بايد شروع كني به كنترل شرايط... و البته آموزش! بطوريكه حتي خودش متوجه نشه تحت آموزش شماست!
اما اين مقدور نيست تا زمانيكه شرايط بدي وجود داره و شما اوضاع رو اينگونه توصيف مي كني... پس ابتدا بايد شرايط رو كنترل كني و كنترل اوضاع دست خودت باشه!
بعضي موارد رو كه مي تونه شرايط رو تحت كنترل شما در بياره تو پست قبلي گفتم! اين رو بدون كه اگر بخواهي موفق باشي: اول بايد شرايط آروم باشه... دوم تحت كنترل شما باشه... سوم شوهر شما متوجه اين شرايط كنترل شده به واسطه سياست زنانه شما نشه! كه بخواد موضع گيري كنه!
براي آموزش صحيح گاهي برخورد با دوستان خيلي بهتر از خانوداه است... اما در روابط زناشويي اين خانوم هست كه نقش عمده اي رو داره.. نقش خودت رو بايد پيدا كني و روش كار كني... تا بتوني اوضاع رو بدست بگيري!
گاهي كتابهايي كه تو اين زمينه هست و يا تعريف كردن تجربيات ديگران بدون نام بردن از اونها بصورت يك حادثه... يك خبر خيلي مي تونه كمك آموزشي خوبي باشه... و بعضي مواقع آموزش مستقيم! اما نه با اين كلمات كه تو بلد نيستي! نمي توني! با اين كلمات كه آيا مي خواهي لذت بيشتري ببريممممم؟؟ نه ببري!!!!! و خيلي چيزاي ديگه...
اصلا باور كن شوهر شما نمي دونه شما چگونه ارضا مي شي!!! پس بايد بهش بگي... بايد كمكش كني!
(خانومها مي تونن تو اين مهارت ها به شما كمك كنند)
با استفاده از اين مهارت هاي گفتاري و تهديد به آسيبهاي جسمي مي توني كمك كني تا از دست بلند كردن خودداري كنه و منطقي به اين موضوع بررسه! مثل اينكه فكر كنم پرده گوشم پاره شده...! بايد برم دكتر....
نه اينطور كه اگر بزني من رو مي رم به بابام مي گم!!!!
اينكه شوهر شما در خانواده شما شخصيت مناسب تري داره... نكته بسيار خوب وظريفي هست! اون دوست داره خوب باشه! راهش رو بلد نيست!!!!
اينكه سريع تاثير مي گيره... پس سعي كن محيط رو براش عوض كني!! گاهي ارتباط با دوستان، پيدا كردن دوستان صميمي.. ارائه يك شخصيت خاص به عنوان الگو!!! (البته تا جائيكه حس حسادت غلبه نكنه) تعريف كردن از شوهرت به صورت رويايي! (مثال: من خيلي از رفتارهاي تو رو دوست دارم... واقعا فكر مي كنم مي شه به تو تكيه كرد... تو يه مردي!!!! كاش... نه ديگه كاش رو الان نبايد بگي! ) كاش رو بذار بعدا بگو! بعدا كه حسابي تحت كنترلت بود!!!!
بي رحمانه بهش تكيه كن تا بيفته!!!! بذار بخوره زمين! تحت كنترل شما!!! عين يه بچه كه مي خواد راه رفتن ياد بگيره... مادرش دستش رو نمي گيره! اما با يه فاصله اي دورش رو مي گيره كه اگر افتاد طوريش نشه...سرش جايي نخوره! نمي گم تو مادر ايشوني... سو تفاهم نشه!
ارتباط ايشون با توجه به مشكل دردناكي كه براي خانواده اش پيش اومده كاملا قابل دركه... و بسيار متاثر كننده!
رو اين موضوع كه متاسفانه موضوع بسيار مهميه موضع گيري نكن و حساس نباش.. حساسيت شما اوضاع رو خراب مي كنه... اگر اون بدونه كه روابط شما با مادرش روابط خوبيه! مي توني اوضاع رو كنترل كني... به نفع خودت!
بيا و يه بار بگو از مادرت خيلي خوشم مي آد! ببين عكس العملش چيه؟!؟! مي گه از چيش!؟ يه چيزايي بگو كه دوست داري تو روابطتون تاثير گذار باشه... يا مثلا از برادرت خوشم مي آد!!! يه چيزي بگو كه دوست داري شوهرت باشه...شايد اصلا هم برادرش اونطور نباشه!!! اما خب اين برداشت تو هست و به هيچ كس مربوط نيست!!!
يكي از مواردي كه در صحبتهاي شما درك كردم: بالابردن سطح مهارتهاي گفتاري، كرداري و حتي زناشويي شما مي تونه به بهتر شدن روابطتون كمك كنه و آموزشهاي اونها بصورتهاي مختلف به شوهرتون مي تونه مفيد باشه
اينكه متوجه شدي كه اشتباهاتي داشتي خيلي خوبه... اصلاحشون كن! اما خراب تر نكن! با مطالعه و مشاوره اصلاحش كن...شرط مشاوره هم اينه كه خوب گوش كني و به تحليل درست برسي... نه با نا اميدي... با گفتن اينكه : نه... شدني نيست!!! بد بخت شدم... خودت رو خورد و خمير كني!!!!
هر چي تاپيكت جلو تر مي ره احساس مي كنم مشكلاتت رو راحت تر مي توني حل كني! اوضاع رو آروم كن!
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی SCI خوبم واقعا مفید بود .
خیلی خوشحالم که شما دارین منو راهنمایی میکنین و این راهنمایی از دید مردهاست .
گفته هاتون کاملا درسته و از همین امروز شروع می کنم .
نکته هایی که گفتین و خلاصه واسه خودم یاداشت میکنم و مورد به مورد اجرا می کنم امیدوارم که شوهرم متوجه بشه که من مییخوام همه چیزو درست میکنم و اونم بهم کمک کنه
ظاهرا تجربه شما توی زندگی زیاده و سریع میتونین به اصل ماجرا پی ببرین لطفا اگر چیزی به ذهنتون میرسه و سوال خاصی هست که درباره زندگی من واستون مبهمه بفرمایید که من توضیح بدم .
با تشکر
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه عزیزم .. تلاشتو بکن بعد تصمیم بگیر .. نزار بعدها عذاب وجدان داشته باشی و به خودت بگی اگه این کارو میکردم شاید.... سعی خودتو بکن . شوهر تو هنوز کم سن و ساله .. میشه روش کار کرد.. اگه سکس رو اینقد دوست داره بازم شاید به خاطر سنش باشه.. هر از گاهی خودت شروع کننده سکس باش.. شوهر من وقتی از دستش ناراحت بودم همش دنبال سکس بود .. یه بار که یه خورده آرومتر بود بهش گفتم که ازسکس توی اون شرایط بیزارم و اون گفت فکر میکرده با این کار میتونه منو آرومتر کنه .. در حالی که منو بیشتر زجر میداد.. چون شوهرامون خیلی به هم شباهت دارن اینو گفتم ممکنه اونم همچین طرز فکری داشته باشه..
اما تنها پیشنهادی که بهت دارم اینه که موقع دعوا اونو عصبی تر نکنی.. فقط دنبال این باش که عصبانی تر نشه ..آخه خودم چوبشو خوردم...
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
دوستای خوبم میشه لطف کنین و بهم کمک کنین که مسائلو حل کنم .
با این گذشته ای که من داشتم باید چکار کنم؟ اصلا به روی خودم نیارم و انگار نه انگار که این اتفاقات افتاده و یا اینکه سرد باشم تا روزی که اوضاع یه کم اروم شدو به حال عادی برگشت و از اول روز شروع کنم .
واسه شروع باید چکار کنم ؟؟؟
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
عزیزم فکر کنم قبلا دوستان جواب شما رو دادند، دوباره برات می نویسم اینبار از زبان یک مشاور "باربارا دی آنجلس" از موارد زیر به عنوان (((نقاط ضعف مهلک که بايد درهمسر خود مراقب آن ها باشيد))) نام می بره:
1 ـ اعتياد
2ـ خشم
3ـ ذهنيت (روحيه )قرباني
4 ـ اعتياد به کنترل ديگران
5 ـ اختلالات جنسي
6 ـ «بالغ »شکل نگرفته
7 ـ از لحاظ روحي غير قابل دسترس
8 ـ عدم التيام از روابط گذشته
9 ـ تخريب روحي از درون کودک
اگر خوب دقت کنی تا اینجا که به ما اطلاعات دادی همسر شما موارد 2،5و 6 رو داره، من فکر می کنم اگه می خوای به خودت و زندگیت کمک کنی باید کمک حضوری بگیری، هم از پزشک و هم از مشاور و روانشناس و حتی روانپزشک.
موفق باشی.
برای شروع بد نیست مطالب این سایت رو مطالعه کنی:
نقاط ضعف مهلک
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
ممنون ولی دوست خوبم اینجایی که من زندگی میکنم غریبه هستم و و شهر کوچیکی هست و فکر نکنم که مشاور خوب یا روانپزشک بتونم پیدا کنم . (تا حالا دنبالش نرفتم و لی گذری که تو این شهر گشتم تا حالا تابلوی مشاور یا روانپزش ندیدم ، ولی باید سوال کنم ) نمی دونم باید چکار کنم ....
لینکی هم که واسم گذاشتی رو دارم میخونم ممنون ...
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی یه دونه
دوستای خوبم میشه لطف کنین و بهم کمک کنین که مسائلو حل کنم .
با این گذشته ای که من داشتم باید چکار کنم؟ اصلا به روی خودم نیارم و انگار نه انگار که این اتفاقات افتاده و یا اینکه سرد باشم تا روزی که اوضاع یه کم اروم شدو به حال عادی برگشت و از اول روز شروع کنم .
واسه شروع باید چکار کنم ؟؟؟
برای شروع باید تصمیم بگیری...
اروم بشی... بدون تو وضعیت نا امیدی و نگرانی...تشویش و التهاب هرگز نمی تونی اوضاع رو اروم کنی
بعد اوضاع رو اروم کنی... کم کم مهارتهات رو افزایش بدی
پستهای قبلی رو حتما بخون
یه دفترچه محرمانه داشته باش..
یه لیستی تهیه کن از کارهایی که شوهرت انتظار داره ازت... و کارهایی که باید انجام بدی و چیزایی که باید یاد بگیری و چیزایی که باید اموزش بدی
و مهمتر از همه از همین الان که می خونی شروع کنی....
فقط شروع کنی با اعتماد به نفس بالا و قدرت زیاد
نتایج خیلی زود اشکار می شن... مطمئن باش
نگران چیزی نباش... ما اینجاییم
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی sciعزیز خیلی دلگرمی از شما دوستان خوبم میگیرم ....
پست های قبلی دقیق خوندم و کم کم دارم راهمو پیدا می کنم فقط صبوری یه کم واسم سخته ولی تمام تلاش خودمو میکنم . همزمان دارم مقاله های مشاوران میخونم
ای کاش همه چیز درست بشه و منم زندگیم اروم باشه ...
از امروز که رفتم خونه همه چیز فرق میکنه !
مرسی که کمک می کنین
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
دوستان خوب من چطور میتونم از مدیران سایت هم کمک بگیرم ؟؟؟
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
دوستان خوبم سلام
کارهایی که قرار بود انجام بدم لیست کردم و دیروز سعی کردم رعایت کنم ولی تغییر خاصی پیش نیومد میدونم که هنوز زوده و باید مدت ها روی این قضیه کار کرد .
به هر حال دوستان میخواستم علاوه بر اینکه دارم سعی میکنم که مشکلات قبل روی رفتارم تاثیر نزاره و اوضاع رو به مرور زمان درست کنم در کنارش به کمک شما دوستان خوبم مشکلات روزمره مدیریت کنم اخه تا این مسائل حل نشه فکر نکنم بشه به چیزای دیگه پرداخت .
در حال حاضر با هم قهر نیستیم و خیلی عادی داریم میگذرونیم و گه گاهی سر مسائل کوچیک بحثمون میشه که اصلا جدی نیست ،
ولی یه چیزی که باعث میشه اعصابم بهم بریزه اینه که شوهرم هر چند مدت یه بار به یکی از دوستاش میچسبه ( وقتی هم که به مشکل برخورد و مجبور شد قطع رابطه کنه میره سراغ یکی دیگه و روز از نو روزی از نو ) و خیلی بهش اهمیت میده و زیاد رفت و امد میکنه بیشتر وقتش و با اون میگذرونه و و حتما باید هر روز بهش سر بزنه و 2 3 ساعت پیشش باشه ( همیشه هم شروع کننده رابطه شوهرم بوده و فقط شوهرم در زیاده روی کردن پافشاری میکنه و خیلی کم پیش اومده که دوستاش بخوان بیان دنبالش یا بهش زنگ بزنن ، اکثرا یک طرفه و از جانب شوهرم بوده ) حتی اگر من دعوا کنم و بگم نرو باز هم کار خودشو میکنه ، وقتی هم که با دوستش قرار داره حتما باید بره و یه دقیقه هم دیر نمیکنه و از چند ساعت قبل خودشو اماده میکنه منتظر میشینه که بره پیشش ، یا این وسط منو راضی میکنه و میره یا دعوامون میشه و قهر میکنم .
من نمی دونم باید چکار کنم ! با این موضوع کنار بیام و بزارم ازادانه هر کاری دوست داره انجام بده یا اینکه همچنان سخت گیری کنم ؟
چجوری بهش بفهمونم که رفیق به درد تو دیگه نمی خوره و به فکر زندگیت باش ؟؟؟؟ (یه چیز دیگه اینکه اکثرا با کسایی رفیق شده که مجرد هستن و هیچ سنخیتی دیگه با ما ندارن و هیمشه هم رفیقاش از سطح خودش پایین تر بودن و پسرای جالبی نبودن )