RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
مریم جان شما فکر کنم تاپیک های من رو نخوندید. مهمترین عامل مشکل جنسی همسر من داروهای ضد افسردگی هست، و از اونجایی که نامزد قبلی من بعدها دوباره اومد سراغم و خیلی چیزها که بعد جدایی درباره اش شنیدم بهم ثابت شده که خیلی به من علاقه داشت، و حتی الان هم فراموشم نکرده، چندی قبل سعی کرد منو تو فیس بوک اد کنه که من رد کردم و بلاکش کردم. مشابه رفتار کنونی همسرم با من رو من با اون داشتم و الان خیلی چیزها روشن شده برام که بیچاره چرا انقدر دیوونه بازی درمیاورد!
درمورد طلاق طلاق کردن من من تا یک سال و نیم از نامزدیم حتی به این مسئله فکر نمی کردم چه رسد به زبان بیارم، بعدها که دیدم واقعا شورش دراومده تصمیم گرفتم جدایی را هم به عنوان یک گزینه در ذهنم داشته باشم چون اگر واقعا وضع به همون منوال قبلی بود زندگی من شکنجه ای بیش نبود. بعد این که من جدایی را طرح کردم دکتر معالج همسرم را عوض کردیم و در این سه چهار ماه واقعا در حد معجزه عوض شده، الان انگار تازه نامزد کردیم، حرفهایی رو که اون موقع ها باید میزد الان می زنه، ابراز محبتش بیشتر شده، قبلا طوری بود که اگر از یه چیزی ناراحت بود می رفت و یک هفته پیداش نمی شد،الان بعضا من غیر معقول رفتار می کنم و اون گذشت می کنه! انگار اصلا مواد مخدر بهش زده بودن و تو هپروت بود، تاثیر افسردگی بود فکر کنم، الان انگار از یه خواب عمیق بیدار شده، خیلی بیشتر به من و خواسته هام توجه می کنه، هی میگه من باید درمورد زن ها بیشتر بدونم، باهام صمیمی شده و حرف می زنه، و خیلی تغییرات دیگه ... البته زندگی من هنوز خیلی کار داره تا بشه یه زندگی ولی اگر با این روند پیش بره امید به بهبودی زیادتر و زیادتر میشه، الان انگار بعد دوسال بیدار شده و دنبال کارهاش میره و به دنبال برنامه ریزی واسه زندگی هست، خودش می گه داروهای اون دکتر منو خراب کرده بود، میگه دلم نمی خواست بیرون برم کسی را ببینم ولی الان دوست دارم فعالیت کنم! انگار تازه فهمیده زن گرفته...
دکتر گفته داروهاشو از مهر کمتر می کنه و عید شاید قطع کنه!
ضمنا من واقعا بهش اطمینان دارم و یقین دارم کسی تو زندگیش نیست، حتی یک رفتار مشکوک هم ازش ندیدم، حتی یه مدت پیله کرده بودم به فیس بوک و جیمیلش که تصادفی پسوردش را پیدا کردم و دیدم این بدبخت کاره ای نیست.
الان شاید مشکل جنسی مهمترین مشکل ما باشه و نمیدونم تا چه حد حل بشه، مرور زمان همه چیز را روشن می کنه.
الان مشکل من با خودم هست که بعد این اتفاقات دو سال من خیلی حال و روزم بد شده بود؛ البته شکر خدا الان موج سینوسیم بهتر شده و با کمی تفریح و خرید و این چیزها دارم به خودم می رسم... تا ببینیم چی پیش میاد
فائزه جان نمی دونم چرا ولی اعتراف می کنم حرف مردم برام مهم هست، دارم روی خودم کار می کنم ...
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
سابینا جان!
خوشحالم که زندگی ات روند خوبی رو داره طی می کنه.ازصمیم قلب برات آرزوی خوشبختی دارم.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
خیلیییییی واست خوشحالم عزیزم...ولی اصلا هیچ وقت به جدایی فکر نکن که خیلی سخته...خیلی
صدمات جبران ناپذیری واست داره که به نظر من قابل جبران نیست...تو همین زندگی تلاشتو بکن...حتی اسم طلاق رو به زبون نیار چون عادی می شه و یک دفعه جدی می شه قضیه...
البته قضیه من فرق داره و امیدی بهش نیست چون شوهر من 2 ماهه منو از خونه بیرون کرده و هیچچچچ سراغی هم نگرفته و در این مدت فقط من سختی کشیدم و اون به دور دور تو خیابون...و تازه شکایت ترک انفاق که کردیم فرداش اظهارنامه داده که این خانم خودش رفته و هرچی رفتم دنبالش بر نگشته ...خونواده ی مثلا مومنشم اوندن شهادت دادن که اره! ما هم گواهی عدم سازش دادیم مهر نوبت دادگاهمونه...فقط چونه هاش سر مهریس! می گه چون طلاق با منه می آم می گم دوسش دارم و طلاق نمی دم...چون من مهریم سنگینه و ملک هست که به نامم شده ...می گه پس بده تا طلاق بدم منم ابدا این کارو نمی کنم
خوشحال می شم تاپیکهامو بخونی و نظر بدی
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
مریم جان شرایط منم مثل شما بود .منم مهریمو قبل از طلاق ازش گرفته بودم .اونم برای من از این شرط و شروطا زیاد گذاشت و خیلی هم تهدیدم کرد..اصلا کوتاه نیا عزیزم .اینجور ادما باید یاد بگیرن که یول همیشه حلال مشکلاتشون نیست.شوهر من همیشه مدعی بود همه چی رو تو ایران میشه با یول حل کرد ..خیلی هم به یولش مغرور بود .ولی بد جواب گرفت .لیاقت امثال اینا همون دخترای خیابونی هستن که واسه یول همه کاری می کنن. خودش خسته میشه عزیزم ..مطمین باش اگه جدا دنبال طلاق باشی خیلی نمی تونه کشش بده .هر چی باشه از شوهر من با اونهمه یول و نفوذش بدتر نیست.نگران نباش اصلا.