RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
ممنونم sci دارم به نظرت فكر ميكنم
هيچكس ديگه نظر نميده؟؟؟ لطفا راهنماييم كنيد.. اگه واقعا كار درستي بهش زنگ بزنم و با اينكه گفته اقدام ميكنم ابراز علاقه و محبت كنم بقيه هم تاييد كنن تا دوباره بينمون فاصله نيفتاده اينكار رو انجام بدم...
همش ميگفت جدا بشيم من گفتم نه راضي نيستم اگه ميخواي خودت اقدام كن .. حالا كه اعلام كرده ميخواد اقدام كنه سعي كنم منصرفش كنم؟؟
لطفا نظر بدين
متشكرم
سلام سحر خانوم
من نمی تونم راهنماییت کنم ولی تجربه خودم و همسرم رو بهت می گم
ما یک سال پیش همچین مشکلی داشتیم دو ماه از هم دور بودیم و من شدیدا روی طلاق پافشاری می کردم ولی خانومم حاضر نبود بالاخره با اصرارهای زیاد اون برگشتیم سر زندگی
راستش رو بخوای الان بعد از یک سال شرایط خوبی نداریم
و اگه دعوامون خیلی بالا بگیره من می گم من که می خواستم طلاقت بدم خودت نخواستی و از این حرفها
البته شرایط زندگی من با شما فرق داره ولی من فکر می کنم با گذشته تیره و تاریک نمیشه زندگی خوبی داشت چون ما هنوز بعد یک سال نتونستیم اتفاقات گذشته رو فراموش کنیم
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سلام دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
از وقتی فهمیدم همسرم برگشته محل کارش یکبار زنگ زدم جواب نداد، اسمس هم دادم جواب نداد. امروز خودش زنگ زد از صداش فهمیدم خیلی ناراحته......... بهم گفت کاری داشتی زنگ زده بودی گفتم مگه قرار نشد بریم سفر گفت هیچ سفری در کار نیست، بعدش هم گفت زنگ زدم بهت بگم برو اقدام کن برای جدایی، هر کاری میتونی بکن هرچی زودتر تموم بشه.. منم گفتم من تصمیمی برای جدایی نداشتم و ندارم..گفت باشه من برای خودم زندگی میکنم تو هم برای خودت زندگی، کاری به کارت ندارم اینجوری راحتی؟ گفتم منکه دارم زندگیمو میکنم.. بعدش هم خداحافظی کرد و قطع کرد.
حدود 25 روز از آخرین مکالمه من و همسرم میگذره...
نه دیگه همسرم تماس گرفته و نه من... حتی اسمس هم براش نفرستادم، همسرم هم داره به حرفش عمل میکنه و کاری به کارم نداره.. نمیدونم کارم درسته منم سعی نمیکنم باهاش ارتباط برقرار کنم یا نه؟
طی هفت ماه قبل از عید هم تقریبا توی همین شرایط بودم و با وجودی که همسرم سراغی ازم نمیگرفت چند روزی یکبار بهش اسمس میدادم و سعی میکردم با اینکه جوابم رو نمیداد بهش زنگ بزنم تا بدونه به یادش هستم ولی الان با اینکه خیلی دلم براش تنگ شده نمیخوام اشتباه کنم و اگه لازم باشه میخوام یه مدت باهاش تماس نگیرم چون حس میکنم اگه باهاش تماس بگیرم فکر میکنه برای جدایی عجله دارم چون اونموقع که ازم یه هفته فرصت خواست تا تصمیم بگیره یا بیاد زندگی کنه یا بیاد اقدام کنه برای طلاق، بهش گفتم اگه تصمیمت رو گرفتی نمیخواد یه هفته هم فکر کنی ولی گفت چیه عجله داری؟ مانع پیشرفتت هستم؟! ....
نمیدونم باید چکار کنم بزرگترا هم که عین خیالشون نیست.
حداقل خیالم رو راحت کنید کار درستی میکنم بهش زنگ نمیزنم یا نه؟ اصلا چکاری بهتره.
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
مشاوره ی حضوری رفتی؟
چی بهت گفته؟
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
خیر اخیرا تنهایی مشاوره نرفتم
و همون مشاوره حضوری بوده که با همسرم رفتم و مشاور به همسرم گفت اگه نمیخوای طلاقش بده و به منم گفت همین رو بهش بگم ولی همسرم نیومد.
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سلام عزيزم
درك مي كنم كه در شرايط مناسبي نيستي . اما عزيزم بايد صبر داشته باشي . اين تنها راه است . زندگي ات را بكن و از فكر همسرت فعلا فاصله بگير . اين تقويم و روزشماري كه براي خود به كار انداخته اي خودش يك مانع بزرگ است . رهاكن و وقتي كه رها كني راه ها هم باز مي شود .
از ديد من همان گاهي اس ام اس را بده و كاملا مستقيم و رو به خودش .
وقتي مردي را رها كني آن هم در شرايط روحي اينچنيني او گمان خواهد كرد كه واقعا اين تاثيرات گذشته اي است كه از او فهميده اي و منجر شد ه كه به كل او را از زندگي ات حذف كني .
زن مسئول حفظ رابطه است .
درك مي كنم سخت است كه اس ام اس بدهي و به در بسته بخوري و جواب نگيري .
مي توانم درك كنم كه به نوعي سرخوردگي احساسي دچار مي شوي
اما راهش اين است كه كاملا دامنه ي توقع خودت را به صفر نزديك كني . يعني هر از گاهي اس ام اس مستقيم بدهي و منتظر پاسخ نباشي . چرا كه ما نظرمان دريافت پاسخ بيروني فعلا نيست و دنبال پاسخ در درون اوهستيم .
وقتي هيچ ارتباطي تو نمي گيري فكر مي كند به كل او را حذف كرده اي . ( اين حرف به معناي شتاب گرفتن احساس و اس ام اس دقيقه اي و ثانيه اي نيست ) هر از گاهي را فراموش نكن .
قبول كن اگر اين اس ام اس را بارها و بارها باز خواهد كرد و مي خواند و حتي تماشا خواهد كرد و در نتيجه به تو و رابطه و احساسش ساعتها فكر هم خواهد كرد.
تو خودت را به كل از ذهن او دور كرده اي و تنها تويي را در ذهن دارد كه همه ي حريم خصوصي او را فهميده و ......
فعلا راهي به غير از اين نداري . مدتي را به همين شكل ادامه بده تا ببينيم طي زمان چه اتفاقي خواهد افتاد اگر خبري نشد بايد از طريق خانواده اقدام كني . قرار نيست خانواده ها به تو و شوهرت فكر كنند و....قرار است تو از آنها درخواست پادرمياني و روشن كردن تكليفت را بكني اما الان نه . اين حرف بزاي مدتي ديگر خواهد بود اگر شرايط تغيير نكرد . شايد چند ماه . پس صبوري را تمرين كن .
در ضمن براي اينكه خودت آرام تر باشي و حال بهتري داشته باشي مشاوره بگير و برو مشاور . منتظر همسرت نباش . مشاوره ي خصوصي به بهتر شدن حالت كمك مي كنه ضمن اينكه از اينكه دست روي دست بگذاري كار چنداني پيش نخواهد رفت مشاور كه بروي - آرام تر كه بشوي - ايده و خلاقيت و شهامت و ...براي رابطه ات هم جزقه هايش خواهد خورد .
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر جان
برایت از صمیم قلب دعا می کنم که زودتر مشکلت حل بشه:323:
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
من هم برات دعا میکنم.اما اگه می خوای اس ام اس بدی به طور سوال نباشه.بیشتر از احوال خودت بگو مثلا یه روز اس بده بگو دوستت دارم.روز بعد دلم برات تنگ شده.گاهی شعر و...فقط روزی یه بر پیام بده.البته نمی دونم راجع به آقایون کار ساز باشه.یه مدت بعد بهش اس ام اس بده وقت داری باهات صحبت کنم هر موقع وقت کردی خبرم کن
تا جواب نداده پیام دادنو قطع کن.اگه خبر کرد باهاش تماس بگیر صحبت حاشیه کن اگه خودش از جدایی نگفت چیزی نگو اگه هم گفت بهش بگو اگه واقعا دوست نداری باهام زنگی کنی با اینکه برام سخته ولی بیا تکلیفمون رو مشخص کن
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
[align=justify]امشب به همسرم زنگ زدم، خیلی زود جواب داد. بعد از احوالپرسی بهم گفت چکار کردی؟ گفتم قرار بوده چکار کنم؟ گفت بهت گفته بودم یه کاری بکنی گفتم قرار بود زندگی کنم که دارم میکنم ولی دلم برات تنگ شده زنگ زدم سراغت رو بگیرم، گفت تقاضای طلاق بده جدا بشو اونطوری بهتر زندگی میکنی گفتم نه من نمیخوام طلاق بگیرم، زندگیه من توئی. گفت اشتباه میکنی اگه نری خودم میرما، گفتم با اینکه دلم راضی نمیشه به جدایی ولی مانع رفتنت نمیشم.. گفت منم نمیتونم به خواسته ی دل تو عمل کنم.. گفتم هرطوری مایلی عمل کن.. گفت کاری نداری و خدا حافظی کرد.[/align]
بعد از این تلفن به برادر شوهرم زنگ زدم، آخه موقع مرخصی همسرم هست.. ازش پرسیدم شوهرم اونجاست؟ گفت نه امروز زنگ زده و گفته امتحانام داره شروع میشه تا ماه بعد نمیام و از برادرش پول قرض گرفته، گفت میخواد ماشین بخره یکم پولش کم بوده (ماه قبل که ماشینش رو فروخت گفت طلاق خرج داره و ماشینم رو فروختم خرج طلاقت کنم آخه غیر از اون ماشین سرمایه دیگه ای هم نداره)..
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر جان سلام
راستش شاید خیلی بهتر بود که بهش زنگ نمیزدی یه جورایی باید با دست پس بزنی با پا پیش بکشی یکم جولوی احساست بگیر همین قدر که گفتی طلاق نمیخوام کافی بود دیگه نباید اینقدر ابراز احساس میکردی ببین اون الان داره ازت فرار میکنه یا حداقل داره اینطوری وانمود میکنه اگر حالت اول باشه و واقعا" فرار کنه هرچی بخوای محکمتر فشارش بدی مثل یه ماهی از دستت لیز میخوره پس با دست باید پس بزنی با پا پیش بکشی تلفن هات کاری و درست نمیکنه فقط بدتر میشه بزار یکم کمت بیاره
اگر حالت دوم باشه و داره وانمود میکنه این رفتارت باعث میشه بعدا" بشه پتک تو سرت پس یهکم با تدبیر بیشتری باهاش رفتار کن
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
توصيه مي كنم تاپيك بازي ها را با دقت بخواني
http://www.hamdardi.net/thread-9560.html