-
aQW
سلام غزاله جون
با خوندن قصه زندگیت خیلی متاثر شدم
ولی دیگه همه چی تموم شده وبه گذشته دیگه فکر نکن و از اینکه سرنوشت برایت اینگونه رقم زد باز هم خودت رو نباز و دوباره به زندگی فکر کن و لذت ببر عزیز دلم یک نکته را هم بگم اینکه بعد از طلاق زنگ زده و اون حرفهارو زده فقط می خواسته یه کاری کنه که تا ابد بهش فکر کنی و اینکه دوباره اگه زمونه شمارو بهم رسوند بهش اعتماد کنی در واقع بگم فقط می خواسته یک راه بازگشت اونم در صورتی که توی زندگی جدیدش موفق نشد را داشته باشه ولی خواهرانه بهت می گم زندگی جدیدت رو هر چه زودتر شروع کن ودیگه بهش فکر نکن واگر زمانی هم دیدیش دیگه بهش اعتماد نکن چون اون هیچوقت برایت کاری انجام نداده و دوستت نداشته فقط هرجوری که دوست داشته زندگی کرده بهر حال ما هم ازدواج کردیم و می بینیم که زن و شو هر یعنی گذشت یعنی علاقه یعنی فدا شدن یعنی دوست داشتن و... پس بیشتر از این خودت خودت رو نیازار و فقط زندگی کن
باز هم ابراز ناراحتی و همدردی می کنم و باز هم می گویم خواهرم زندگیت را از نو شروع کن ولی این بار از دیدی دیگر
برایت همیشه آرزوی موفقیت می کنم
-
RE: نفرت
غزاله جون انشاءالله يك زندگي خيلي خوب را شروع مي كني. نازنينم لياقت شما از زندگي خيلي بيشتر از اون چيزهايي بود كه تعريف كردي.
-
RE: نفرت
غزاله عزیز برای ادامه زندگی و ساختن زندگی شیرین قواتو جمع کن.ما هم دعا می کنیم برات:46:
-
RE: نفرت
سلام
با تشکر از همه شما دوستان عزیز که با همراهیتون نیرویی دوباره برای تحمل زندگی میگیرم
دوست دارم خدا یک فراموشی بهم بده که این قسمت از زندگیم رو هیچ وقت به یاد نیارم و شوهرمو حتی اگه جایی دیدم نشناسم
-
RE: نفرت
خدایا چرا تحمل زندگی این همه سخته
چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: نفرت
سلام غزاله جان.
تاپیکتونو خوندم خیلی متاسف شدم. فقط خواستم بگم که خیلی ها در شرایط مشابه شما به سر می برند نمونه اش خود من. اینقدر خودتون را ناراحت نکنید .به خدا توکل کنید و هیچ وقت ناشکری نکنید. یادتون باشه همیشه احتمال وقوع اتفاقاتی بدتری هم هست پس همیشه خدا را شاکر باشید.گذر زمان به بهبود شرایط ما کمک می کنه امیدوارم زودتر به آرامش برسید.:43:
-
RE: نفرت
من الان به ازادی رسیدم ولی همیشه دلم گرفته و قیافه شوهرمو تو ذهنم مجسم میکنم و به یادش گریه میکنم
خیلی دوسش داشتم ولی در حقم نامردی کرد از ترس اینکه ببینمش سعی میکنم از خونه بیرون نرم نمی دونم چیکار کنم
-
RE: نفرت
باز هم سلام غزاله عزیزم
باز هم دوست دارم با شما همدردی کنم شاید مشکل شما را نداشته باشم ولی حداقل می تونم درکت کنم و از این احساست من هم می رنجم عزیزم با این که همه ما دوستان می دانیم خیلی سخت است ولی ازت خواهرانه می خواهیم استقامت کنی ودیگه بیشتر از این خودت را اذیت نکن سعی کن و با یکسری از آدمهایی که برایت خوشحالی ارمغان می آورند تفریحهای سالم انجام بدی و خودت رو با کلاسهای مختلف مشغول کنی و هر وقت دوباره قیافه او در ذهنت مجسم شد سریع پاک کنی و به چیزهای دیگه فکر کنی
نازنین من تا زمانی که زندگی جدید با کسی دیگه که لیاقتت رو داشته باشه شروع نکنی حتما بهت سخت می گذره ولی با تحمل و صبوری همه چیز رو حل کن و خودت رو توی خونه حبس نکن فقط به فکر خودت باش و هر چه زودتر زندگی جدید شروع کن
باز هم عزیزم ناراحتی خودم رو نسبت به مساله شما اعلام می کنم و باز هم می گم مراقب خودت باش
اول خوب ورزش کن
دوم خوب بخور
سوم خوب بنوش
چهارم خوب بخند
پنجم خوب بخواب
ودر آخر دیدت رو به همه اتفاقات مثبت کن و از این تقدیر راضی باش موفق باشی خواهرم
-
RE: نفرت
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید