بالهای صداقت عزیزم
از راهنماییتون متشکرم ممنونم که به تاپیک من سر زدید سعی خودم رو میکنم
روزهای بعد اگه وقت کردید و به تاپیک من سر زدید نتیجه رو میام میگم
نمایش نسخه قابل چاپ
بالهای صداقت عزیزم
از راهنماییتون متشکرم ممنونم که به تاپیک من سر زدید سعی خودم رو میکنم
روزهای بعد اگه وقت کردید و به تاپیک من سر زدید نتیجه رو میام میگم
عزيزم اميدوارم به جاي اون كه منتظر باشي بقيه برات برنامه روز بذارن كم كم يه برنامه روزانه منعطف كه توش جايي براي همسرت هست داشته باشي.نميدونم به كلاس آموزشي يا برنامه اجتماعي نياز داري يانه اما بايد ساعاتي رو متناسب با برنامه زندگيت صرف فعاليتهاي اجتماعي كني.
با سلام دوست عزیزم
از راهنماییتون ممنونم به فکر خودم نرسیده بود حتما این کارو میکنم برای بوجود آوردن تغییراتی که بالهای صداقت عزیزم و شما دوست گرامی پیشنهاد دادین تمام سعیم رو میکنم
فکر میکنم باید نه گفتن رو یاد بگیرم و شادیم اینقدر وابسته به این و اون نباشه فکر میکنم اینقدر بی توقع محبت و گذشت کردم که برام وظیفه شده
میخوام کاری کنم همسرم بهم اعتماد کنه و قبولم داشته باشه همونطور که خانوادش رو قبول داره میخوام توقع خانوادش از من پایین بیاد و همه چی سر جاش باشه
هر وقت مادرش میره مسافرت وظیفه من و همسرمه که خواهر شوهرمو تر وخشک کنیم حالا خودش یک زن 33 ساله است با یک بچه 7 ساله (شوهر هم داره) وقت وبی وقت هر روز میاد خونمون و همسرم هم تا میتونه تحویلش میگیره با اینکه ما حقوق کارمندی نا چیزداریم باید دستوراتشون رو انجام بدیم شام بگیریم خرید کنیم خواهرش اصلا به روی خودش نمیاره انگار وظیفه ماست توجیه همسرم هم اینه که ما داریم تو خونه مجانی زندگی میکنیم باید برای خانوادم خرج کنم مثلا اگه خرید واسه بچش یا خونش داشته باشه ما باید انجام بدیم در صورتی که خودش ماشین زیر پاشه یا خواهرش هر جا میره انتظار داره منم همراهیش کنم (مادرشون این جوری بارشون آورده وابسته ) میخوام این توقعات از بین بره بدون دلخوری
اصلا هم قدر نمیدونند حالا تشکر پیشکش دیگه آزار نرسونن
لطفا اگه چیزی به ذهنتون میرسه راهنماییم کنید.
سلام عزیزم
خدا بهت صبر بده
به نظر من با یک مشاور خوب صحبت کن
سایت (تبیان ) مشاوران خوبی داره که خصوصی هم مشاوره می دهند
اما این را بهت بگم این مشکلات مختص تو نیست و خیلی از زوجهای جوان در گیرش اند
شما باید سعی کنی با سیاست روی رفتارهمسرت کار کنی به نظرم فعلا بهش اصرار زیاد نکن رابطه با خانوادت برقرار کنه سعی کن محبت اون را در دل خانواده وبالعکس برقرار کنی
اگه صلاح می دونی و مصلحت به مناسبتی برا مادر شوهرت (با مشورت با همسر )یه کادو بگیر چون محبت میاره
کم کم سعی کن با رعایت حد و حدود باهاش رابطه منطقی برقرار کنی
غصه خوردن کاری را درست نمی کنه
به خدا تو کل کن
سلام عزیزم
خدا بهت صبر بده
به نظر من با یک مشاور خوب صحبت کن
سایت (تبیان ) مشاوران خوبی داره که خصوصی هم مشاوره می دهند
اما این را بهت بگم این مشکلات مختص تو نیست و خیلی از زوجهای جوان در گیرش اند
شما باید سعی کنی با سیاست روی رفتارهمسرت کار کنی به نظرم فعلا بهش اصرار زیاد نکن رابطه با خانوادت برقرار کنه سعی کن محبت اون را در دل خانواده وبالعکس برقرار کنی
اگه صلاح می دونی و مصلحت به مناسبتی برا مادر شوهرت (با مشورت با همسر )یه کادو بگیر چون محبت میاره
کم کم سعی کن با رعایت حد و حدود باهاش رابطه منطقی برقرار کنی
غصه خوردن کاری را درست نمی کنه
به خدا تو کل کن
دوست عزیزم
شما رو درک می کنم که شوهرتون رو دوست دارید...وابسته شدید و از از دست دادن ایشون می ترسید...اما واقعا ناراحت شدم وقتی دیدم مهریه ات را کم کردی آن هم به خاطر ثابت کردن عشقت به همسری که ای کاش قدر آن را می دانست...و اگر ایشان واقعا شما رو دوست داشت و آن هم صادقانه به مهریه چکار داشت؟...مگر قرار است شما را طلاق بدهد...دوست عزیز این ها همه آماده کردن زمینه است چون آنها احتمال می دهند که کارتان به جدایی بکشد و نقطه ی تمرکزشان شده مهریه...شما با تن دادن به این قضیه عشقت را ثابت نکردی بلکه باج دادی و مردی که همسرش را دوست دارد از او باج نمی گیرد...برای او شرط و شروط نمی گذارد...
دوست عزیزم خانواده اولین و تنها تکیه گاهی ست که تو همیشه آن را باید برای خودت حفظ کنی...و چه خوی است خانه ی پدری باشد که و قتی خدای ناکرده کارمان به جدایی هم که می کشد در خانه اش را بزنی...
شما شوهرت را دوست داری عزیز دل اما آیا او هم به همین اندازه تو را دوست دارد؟ سعی کن خودت را دلبسته نشان دهی نه وابسته و به خواسته های غیر معقول تن ندهی که این اثبات عشق نیست بلکه زیر سوال بردن آن است...شجاع باش و از از دست دادن نترس که این ترس است که کارها را خراب می کند...
امیدوارم شوهرت لایق دوست داشتن تو باشد اما بدان اگر مشکلاتت را حل نکنی و زیر یم سقف بروی مشکلات می شود 10 برابر و با بچه دار شدن 20 برابر...
زهرا خاتون و مریم عزیزم از راهنماییهاتون ممنونم :46:
زهرا جان براش کادو میگیرم قبول نمیکنه میگه کابینتام پر ظرفه!!!! حتما مشاوره میگیرم
مریم جان حرفات خیلی به دلم نشست همه حرفاتو قبول دارم وبخاطر شهامتت بهت تبریک میگم دارم روی خودم کار میکنم
بعضی وقتا از تلاش کردن خسته و نا امید میشم اما بازم به این نتیجه میرسم جز تلاش فعلا کاری نمیتونم بکنم برام دعاکنید