RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
خب؛ خدا را شكر كه اين مشكل هم حل شد. :323:
من با اجازه ي دوستان يه نتيجه گيري از اين تاپيك مي كنم: خانوم sara2011 براي مشاوره به اين تالار اومد تا راه درست را بهش بگيم.:325: همه حرف از جدايي زديم و او باز هم فكر ميكنه كه همه ي ما چند نفر اشتباه مي كنيم :302: و مي خواد شانس خودش را امتحان كنه. خب تا اين جا معلومه چي شد. اما خانوم sara2011 قول بده 6 ماه بعد از ازدواج كه به مشكل خوردي كه همسرم تحقيرم ميكنه و مادرشوهرم به من به خاطر ازدواج قبلي توهين ميكنه و پدرشوهرم ميگه اگه عرضه داشتي با شوهر اولت مي موندي. شوهرم موبايلش زنگ هاي مشكوك داره. شوهرم ميگه خجالت ميكشه منو به دوستاش معرفي كنه و ... بيا توي همين تالار. ما هم قول ميديم 6 ماه ديگه تو رو سرزنش نمي كنيم. تو هم اين 6 ماه را خوش باش و ما هم تو اين 6 ماه به اين فكر ميكنيم كه چه كار كنيم تا راحت تر از هم جدا شين. تا 6 ماه بعد، من خداحافظ. :199:
راستي مهريه را سنگين نگيري هان. چون 6 ماه ديگه كه خواستي طلاق بگيري، خيلي اذيت ميشه. گناه داره بيچاره. :302:
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
تسوکه جان،
اینجا معمولا افراد تصمیمشون را می گیرن و بعد می آن مارو می ذارن سرکار.
به قول فروغ تجربه و حرف دیگران نمی تونه مانع من بشه، من باید خودم سرم به سنگ بخوره تا بفهمم ( نقل به مضمون ).
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
خب؛ خدا را شكر كه اين مشكل هم حل شد. :323:
من با اجازه ي دوستان يه نتيجه گيري از اين تاپيك مي كنم: خانوم sara2011 براي مشاوره به اين تالار اومد تا راه درست را بهش بگيم.:325: همه حرف از جدايي زديم و او باز هم فكر ميكنه كه همه ي ما چند نفر اشتباه مي كنيم :302: و مي خواد شانس خودش را امتحان كنه. خب تا اين جا معلومه چي شد. اما خانوم sara2011 قول بده 6 ماه بعد از ازدواج كه به مشكل خوردي كه همسرم تحقيرم ميكنه و مادرشوهرم به من به خاطر ازدواج قبلي توهين ميكنه و پدرشوهرم ميگه اگه عرضه داشتي با شوهر اولت مي موندي. شوهرم موبايلش زنگ هاي مشكوك داره. شوهرم ميگه خجالت ميكشه منو به دوستاش معرفي كنه و ... بيا توي همين تالار. ما هم قول ميديم 6 ماه ديگه تو رو سرزنش نمي كنيم. تو هم اين 6 ماه را خوش باش و ما هم تو اين 6 ماه به اين فكر ميكنيم كه چه كار كنيم تا راحت تر از هم جدا شين. تا 6 ماه بعد، من خداحافظ. :199:
راستي مهريه را سنگين نگيري هان. چون 6 ماه ديگه كه خواستي طلاق بگيري، خيلي اذيت ميشه. گناه داره بيچاره. :302:
:104::104::104:
امیدوارم موفق باشی اما تو رو خدا چشمات و یه کم بیشتر باز کن او پسر اگه رو هوس هم تو رو نخواد قطعا رو نا پختیگش تو رو می خواد تو زندگیت شاید خیلی اذیت شی حرف و حدیثها برات گرون تموم می شه.
خودت که یک بار ازدواج کردی می دونی فامیل شوهر چه نقشی تو زندگی هر کسی داره می دونی که زندگی همش عشق و احساس نیست حالا اون کوچیکه خامه نم یدونه تو که می دونی کاش بیشتر دقت کنی:323:
موفق باشی:72:
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
ساراجان با اوصافی که از اول تاپیک داشتی کاملأ مشخصه جفتتون چشم عقلتون کورشده و احساستون که داره تصمیم میگیره،اگه تصمیم اون آقا هم یه کم سنجیده بود اصرار نداشت به بیشتر باهم بودن و با دوری کردن شما صبوری میکرد نه اینکه هیجان زده عمل کنه
نکنید این کارارو،از ما گفتن !
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
:323:
خدایش به خیر کند..
سارا جان فعلا که د رمرحله خواستگاری هستی اما کاش قبل از علنی شدن بیشتر فکر میکردین
اصلا گیریم که این اقا نسبت به تصمیمی که گرفتن مطمئن و هیچ ایرادی تو کارش نباشه چه عجله ای برای ازدواج و این حرفا!
کاش بیشتر به خودتون فرصت میدادین ...میدونی زمان همه چیو بهتر میتونست واست روشن کنه قبل از اینکه تصمیم جدی گرفته باشی که راه برگشت نداشته باشی ..........اگه شکست بخوری میدونی چی میشه!
انشااله که خیره اما از قدیم گفتن عجله کار شیطونه:305:
یکسال زمانی زیادی نیست که از اشناییتون میگذره هنوز تو حال و هوای عاشقی و احساس صرف به سر میبرید عزیز دلم ....:303:کاش کاش کاش.......
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
[quote=sisili]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
او پسر اگه رو هوس هم تو رو نخواد قطعا رو نا پختیگش تو رو می خواد
متاسفانه راهی وجود نداره واسه اطمینان ازین موضوع
نقل قول:
نوشته اصلی توسط darya1389
:323:
چه عجله ای برای ازدواج و این حرفا!
کاش بیشتر به خودتون فرصت میدادین ...میدونی زمان همه چیو بهتر میتونست واست روشن کنه
انشااله که خیره اما از قدیم گفتن عجله کار شیطونه:305:
آخه گذر زمان داره وابستگیمونو بیشتر میکنه،بذاریم هرچی میخواد بشه،بشه.مرگ یه بار شیونم یه بار،میخوام مطمعن شم میاد خواستگاری یا نه ،میخوام مطمعن شم میتونه خونوادشو راضی کنه یا نه
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
خواستن توانستنه
اما
نه واسه هرهدفی
چون
هدف باید ارضاکننده ی همه نیازایا بیشترشون باشه
و
ریسکه
شاید
ارزششوداشته باشه شایدم نه
تصمیم باتوئه مافقط همدردی میکنیم
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــانم چرا گوش نمیدی ، گوش بده یه خورده به حرفهای ديگران ، اون فـــــقــــــط از روی هوس میخوادت بذار بره پی زندگیش ، من خوب درکت میکنم چون میخوای تنها نباشی و یجورایی حس انتقام جویانه داری داری اون پسر بینوار بدبخت میکنی ازش بکن بذار بره نــــــــــــــــــــــــ ــــــکن این کار ، چرا نمیخوای دست از بازیت برداری
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sheitoon
....
داری اون پسر بینوار بدبخت میکنی ازش بکن بذار بره نــــــــــــــــــــــــ ــــــکن این کار ....
با سلام
در اين نمونه رابطه ها معمولا چنين پسرهايي بيشتر بدبخت كن هستند. و sara2011 گرامي، آگاهانه انتخاب كرده است خود آسيب زني را.
sara2011 گرامي، خدا هم اين تضمين را به شما داده است كه سرنوشتت عوض نخواهد شد مگر آنكه خودت بخواهي. يعني اين آزادي عمل را خدا به شما داده است كه انتخاب كني كه رها شوي يا در بند.
يادم مي آيد. ابتداي راه اندازي تالار مراجعي شبيه صاحب اين تاپيك در يك رابطه بازنده- بازنده بود و عمداً قصد بيرون آمدن را نداشت. من چنين راهنمايي هايي را بهش كردم، او گفت كه مگر شما علم غيب داريد. گفتم علم غيب ندارم. شما شبيه كسي هستيد كه بر سرشاخه اي نشسته ايد و بن شاخه را مي بُريد. علم غيب لازم ندارد تا متوجه شوي كه بزودي سقوط خواهي كرد.
چندين ماه بعد اين مراجع يك پيام خصوصي داده بود. و نوشته بود: «حق با شمابود. من سقوط كردم. اي كاش خود را كنترل كرده بودم. اگر......، افسوس و ...:316: :302:»
و حتما شاعر هم شاهد خود آسيب زني هايي افرادي بوده است كه سروده است:
چندين چراغ دارد و باز به بيراهه مي رود | *** | بگذار بيفتد و بيند سزاي خويش |
|
RE: ارتباط زن مطلقه با پسر مجرد
ب
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sara2011
ما دونفر الان باهم دوستیم،علاقه شدید پیدا کردیم، وعاشق شدیم-فکر میکنیم که جقدر به دردهم میخوریم-چقدر همدیگرو قبول داریم-چقدر اعتماد داریم و چقدر من از نظرایشون دختر خوبی هستیم واون ازنظرمن خوب.
چقدر من فکرمیکنم که اون ارزششو داره واسه خاطرش با هرچیزی مبارزه کنم.
وچقدر از نظرمنطقی این رابطه جوردرنمیاد-ولی احساسات واسه جفتمون وجود داره.
راستشو بخواین ایشون ممکنه:
هم جذب ظاهر من هستن
هم اینکه وضعیت اقصادیم به خاطر گرفتن مهریه همسرسابقم خوبه
هم اینکه برای کشوندن اون به سمت خودم از روشهای بادست پس زدن و با پیش کشیدن استفاده کردم.
والان کشته مرده من شده:43: .یعنی من نامردی کردم؟!!!
الان چندین ماهه فکروذهن ایشون کاملا در تسخیرمنه،مدام به من فکرمیکنه وحتی با سایرسرگرمیهای روزمرش هم نمیرسه.
یه فکری که ازارم میده اینه که شاید ایشون فقط چون خودمو واسش دست نیافتنی نشون میدم و یه جورایی اذیتش میکنم جذب من شده باشه
وعشق وعاشقی در کار نباشه.اره؟
به نظر من هم داری اشتباه می کنی. الان چون تنهایی و همدمی نداری و از رابطه قبلیت هم شکست خوردی می خوای با ازدواج دوباره هم خودتو به خودت ثابت کنی هم به دور و اطرافت.
عزیز من شما که یکبار این تجربه رو کردی چرا؟؟؟؟ و جالب اینجاست که خودت توی سوال هات جواب خودت رو می دی. یکجورایی داری خودتو گول می زنی با اینکه می دونی داری اشتباه می کنی .
تا کی می خوای دست نیافتنی باشی؟ تا کی میخوای با سیاست زنانه زندگی کنی و هر روز موش و گربه بازی در بیاری؟؟؟
خودت که بهتر می دونی حرف های عاشقانه و حرارت های جسمی و ... خیلی دوام داشته باشن یکی دو ماهه اول ازدواجه. بعدش چی می مونه؟؟؟
ایا با این آقا تفاهم داری؟
آیا هر دو یک لیوان آب رو مثل هم نگاه می کنید؟؟؟
آیا بهم اطمینان دارین؟؟؟
آیا از لحاظ فرهنگی خانواده هاتون بهم می خورن؟؟؟
اصلا این آقا می تونه یک خانواده مستقل رو تشکیل بده؟ با توجه به اینکه 23 سالشه یا خانوادش هنوز ساپورتش می کنند ؟؟؟
اصلا قدرت تصمیم گیری داره که اگه دو نفر 2 تا متلک بهش گفتند تحت تاثیر قرار نگیره؟؟؟
آیا در خودت می بینی با تشنج زندگیتو شروع کنی به خاطر حرف فامیل و خانواده شوهرت که قطعا بهت خواهند زد!!!
تمام این مسایل رو باید بررسی کنی عزیز من. وگرنه دوباره مرتکب اشتباه می شی.
شما فقط 27 سال داری. هنوز خیلی جوانی. می تونی مدتی فارغ از تمام این مسائل درس بخونی. پرستیژ اجتماعی پیدا کنی و به خودت فرصت آرام شدن و منطقی تر شدن بدی. بعد ازدواج بهتری کنی.
چرا می خوای با یک پسر 23 ساله ازدواج کنی که اگر فکر کنیم تمام مسائل خوب پیش بره حداقلش اینکه باید براش مادری کنی تا بزرگ بشه!!! حوصله چند سال صبر کردن و تشنج رو داری؟؟؟ خانم ها توی سن 40 سالگی به شدت افت می کنند ولی آقایون تازه چل چلیشونه!!! به اون روزها فکر کردی؟؟؟ یا الان فقط داری نوک دماغتو می بینی ؟؟؟
چرا به خودت فرصت نمی دی انتخاب بعدیت مردی پخته و با تجربه باشه که بتونی بهش تکیه کنی و از زندگیت لذت ببری؟
و از همه مهم تر. نظر خانوادت چیه؟؟؟؟