با دو پست اخيرت نظرم نسبت به حرفهام عوض شد...نميدونم چي بگم...راستش دو تا موردي كه از رفتارش گفتي واقعا منزجر كننده بود!!
نميدونم چي درسته كه بهت بگم...
نمایش نسخه قابل چاپ
با دو پست اخيرت نظرم نسبت به حرفهام عوض شد...نميدونم چي بگم...راستش دو تا موردي كه از رفتارش گفتي واقعا منزجر كننده بود!!
نميدونم چي درسته كه بهت بگم...
سلام خانوم خاموش
تاپیکتون رو از ابتدا خوندم
به نظرم میشه زندگیتون رو خیلی زیبا بسازی البته اگر بخواهی .. و این خواستن آسان نیست و هزینه داره .. اگر هزینه اش را پرداخت کنی ... می توانی ( این حرف کسی است که با پوست و گوشتش برایت می نویسه چون خودش هم همه چیز رو لمس کرده)
خوب یه کمی فکر کن ...ببین واقعا می خواهی که یک بار دیگه تلاش کنی ؟
مدیر به شما گفت مقاله های کنترل خشم و عصبانیت را بخونی
خوندن مقاله ها زمان می گیرد
نت برداری ازشون زمان می بره
فکر کردن در مورد اونها زمان می بره
عملی کردن و کاربردی کردنشون بسیار بسیار زمان می گیره
نهادینه کردنشون به مراتب مشکل تر
***
من شما را خانومی دیدم بسیار محکم و مستقل به خود .... خانومی این خوبه ... ولی برای زندگی مشترک ... زن بودن لازم هست ...
سعی کن مردها را بشناسی ... مردها اصلا پیچیده نیستند .... مردت رو بشناس و در تلاش باش برایش زن باشی
***
برداشتی که من داشتم اینه که شوهرت به شما علاقه داره ..شما هم بهش علاقه داری ... ولی بلد نیستید که به همدیگر ابراز علاقه کنید
بیا مثبت قضیه را بررسی کنیم
اینکه گفته بهت خواب منشی ام رو دیدم >>> می خواسته تو رو تحریک کنه که عکس العمل زنانه نشان دهی --- تحریک غیرت زنانه شما---
اینکه توی راه به اون پسرها گفته هم دو حالت داره ....>>> شاید می خواسته تو بهش بگی پس غیرتت کجا رفته
--- همه ی زنها غیرت مردها را دوست دارند و براشون حساس هست----خودتون جایی گفتی شما را تنها میذاره یعنی تا این حد بهم اعتماد داره ولی ته دلت نمی خواست که اینجوری باشه یعنی غیرت مردونه را می خواستی
عزیز من
وقتی شما مثل یک مرد می خواهی زندگی کنی و نیازی به حمایت شوهر را بروز نمی دهی و اجازه هم نمی دهی چه طور انتظار داری ؟!
اینکه خواهان یه رابطه دوستی با شوهرتون هستید نه رابطه ی زن و شوهری ... مقداری جای تامل دارد... مردها زن می خواهند ... کسی که بهشون توجه کنه...کسی که براشون دلسوزی کنه... کسی که براشون ناز کنه
اگر خواهان دوستی هستید یعنی شما نیاز مالی نداری نیاز به حمایت نداری و ... کلا متکی به خودت هستی
چرا ازدواج کردی؟
ازدواج مرد و زن از نظر پذیرفتن یکسری مسولیت هاست
شما از نقش دختر بودن خارج می شوی از من بودن خارج میشوی و نقش زن را می پذیری ... ما میشوی
دوستای عزیزم
همتون حرفهای قشنگی می زنین و من با تکیه به حرفای شما دوباره رابطم رو با شوهرم شروع کردم. منی که داشتم در مورد زندگی تنها برنامه ریزی می کردم.
اما دوستان ما همگی فرض رو گذاشتیم به مثبت بودن رفتارای غیرعادی شوهر من...
حالا اومدیم و منفی بود؟ می دونید من چه آسیب روحی می بینم؟
سلام خانم خاموش
ببخشید اینقدر رک می گم، اما من فکر می کنم شما فقط دارید با خودتون لجبازی می کنید. واقعاً هدفتون از این بحث های اینجا اینه که به سمت زندگی موفق تر برید یا فقط می خواید دوستان بهتون راهکارهایی بدن که مچ شوهرتون رو بگیرید؟؟؟؟؟
من تمام تاپیکتون رو خوندم، بهتون حق می دم، تو شرایط سختی هستین، شوهرتون با رفتاراش شدیداً شمارو رنجونده اما اگه می خواید رابطتونو بهبود بدین بهتره که کمی روی غرورتون پا بذارید و موقتا از بعضی از خواسته هاتون کوتاه بیاید.
از کجا می دونید که شوهرتون به اندازه شما ازتون نرنجیده باشه که انتظار دارید اون جلو بیاد؟
ببینید هر لجبازی با شوهرتون به معنی لجبازی با خودتونه چون اسمش زندگی مشترکه.
موفق باشید و در حال پیشرفت
green عزیز
حالا که خاموش جان سعی در بهبود روابطشون دارن بهتر نیست تشویقشون کنیم؟
خانم خاموش
تصمیم خوبی گرفتین که میخواین رفتارتونو تغییر بدین
اما اینبار اشتباهتون اینجاست که نباید با فرض اینکه همسرتون نیت بدی نداره،بهش خوبی کنین.
رفتار خوب داشتن در مقابل افراد ناسازگار هنره،نه در مقابل کسانی که خودشون خوش رفتار هستن.درک میکنم که همسرتون اشتباهات فاحشی رو مرتکب شده.حالا چه نیت خیری داشته باشه چه شر.
اما شما در قبال رفتارهای خودتون مسئول هستین،یعنی در هر حال بهتره که سعی کنین بهترین کار رو که از دستتون برمیاد انجام بدین.و رفتار خودتونو بیش از حد وابسته رفتار طرف مقابل نکنین.
اصلا منظورم این نیست که بی قید و شرط و بی حد و اندازه به همه خوبی کنین،با هر کس به اقتضای ظرفیتش باید رفتار کنی.
حالا همین روال رو در پی بگیر،میدونم اگه خدایی نکرده جواب نگیری بهت ضربه میخوره.اما سعی کن تغییر رفتارت کاملا ملموس باشه.خوبی بیش از حد هم مخصوصا در مقابل رفتار نامناسب همسرت نکن،که هم بدعادت میشه هم شک میکنه و باورش نمیشه.اما مثل قبل هم جلو کارای بدش بی تفاوت نباش و یا جبهه نگیر.سعی کن منطقی برخورد کنی.
شما تمام سعیت رو بکن،نتیجه رو به خدا واگذار کن عزیزم.
ان شاا... موفق بشی.به ما هم خبر بده از اتفاقاتی که میفته.بی صبرانه منتظرم.:72:
راستش رو بخواهید وقتی این تاپیک رو ایجاد کردم، قصدم قسمت دوم سوال شما بود. اما وقتی دیدم اکثر دوستان از زاویه دیگری به قضیه نگاه می کنند، گفتم شاید من هم اشتباه کرده باشم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط green
تازه شروع کردم کتاب "رازهایی درباره مردان" نوشته باربارا دی آنجلیس رو بخونم که به یه نکته جالب رسیدم. گفتم شاید بد نباشه اینجا هم اون رو بیارم:
"آیا چنین فکر نمی کنید که مردانی که با شما بدرفتاری می کنند و تحقیرتان می نمایند به طرزی پنهان به شما حسادت نموده و از جانب شما احساس خطر می کنند؟
فرضیه های زیادی وجود دارد که دلیل این حالت را حسادت مردها به قابلیت خلاقیت و باروری زنان، در واقع حسادت و ترس می دانند."
سلام خاموش عزیز
اسمت کاملا برازنده نوع رفتاریست که در خانه ات پیش گرفته ای. تو در خانه ات خاموش هستی و بی صدا. تا وقتی که سر کار هستی که هیچ وقتی هم که به منزل میایی به خلوت خودت پناه می بری تا از توهینها و تحقیر ها و اذیتها و بی تفاوتی های همسرت دور بمانی.
من چند بار بهت گفتم چجوری تغییر کن اما شما در چند پست قبلی خواستید که نحوه این تغییر و بگوییم. بذار برات مثال بزنم:
دوستی دارم که حدود یک سال پیش به طرز وحشتناکی به همسرش شک کرده بود اینم بگم که همسر این خانم به شدت مذهبی است تمام مسایلی که براش پیش میاد و می نوسه و تفکر می کنه و گاهی شبهاتش و از دفاتر مراجع رفع و رجوع می کنه دوستم نوشته های همسرش و زیر و رو می کنه تا چیزی دستگیرش بشه خیلی خودش و اذیت کرد چند ماه روابطش با همسرش سرد شد و خلاصه در گیریهای زیاد تا به پیشنهاد من برادر یکی از دوستاش و اجیر کرد پولی هم بهش داد تا چند روزی همسرش و از منزل تا محل کار تعقیب کنه بعد از 10 روز به اشتباهاتش پی برد و البته اشتباهات همسرش و هر دو در پی رفع اشتباهاتشون تغییرات خوبی کردن و الان یه کوچولوی چند ماهه شیرین هم دارن.:227::310:
تو برای پی بردن به این که شوهرت با کسی هست یا نه راهای زیادی داری. در ارتباط با رفتارهای غیر عادی شوهرت گفتم اول از تغییر در خودت شروع کن زنانه تر رفتار کن ازش در برخی مسایل مردونه خونه کمک بخواه حس غیرتش و تحریک کنو در مقابل حرفایی مثل خواب منشیم و دیدم و.... یا حرفی که به اون پسر ها زده عکس العمل تند نشون بده که بفهمه غیرت مردونش برای تو مهمه. حس مردونگی رو تو وجودش پرورش بده از بعضی کارهای خوب ونقاط مثبتی که داره تعریف کن و البته هر از گاهی نقاط منفی رو ازش بپرس که چرا فلان کار و کردی یا اگه می بینی جاش نیست که بپرسی خب موقتا دست نگه دار.:305:
قبلا هم بهت گفتم از نظر ظاهر به خودت برس متفاوت از قبل باش رنگ مو و نوع لباسی که می پوشی را با قبل تغییر بده و بدون اینکه در ذهن خودت توقع عکس العملی از شوهرت داشته باشی پیشش مانور بده. رفتارهات و حتی نوع حرف زدنت و زنونه کن منظورم اینه که یه کم عشوه قاطی رفتار هات بذار به علاوه اینکه حتما حتما توصیه هایی که مدیر سایت و دیگر دوستان در مورد کنترل خشم و بهبود روابط با همسر و بهت گفتن بخون و انجام بده به نظرم به نتیجه خواهی رسید . مارا هم بی خبر نذار.
موفق باشی. :72::82:
به نظر من فعلا وقت تعقيب و گريزو اين حرفها نيست ...الان توي فاز تغيير رويه هستي...اگـــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــه اين فاز بهت جواب نداد(كه شك دارم جواب نده)ميريم سراغ فاز بعدي....وقت براي م گيري و دزد و پلس بازي هست...عجله نكن....
دوستان گفتن كه چه تغييراتي براي شما ضروريه و اين رو هم اضافه ميكنم كه نبايد انتظار داشته باشي كه سر يه هفته همسرت هم از اين رو به اون رو بشه ...تغييرات شما بايد كم كم به زندگيتون تزريق بشه و اگه عجله كني ممكنه حتي بهش شوك وارد بشه(به زندگيت!)
بايد صبور باشي و از كنار گذاشتن غرورت و همين طور وابستگي به مرد هم نترسي...
پس منتظر نتيجه يه شبه نباش و زود دلسرد نشو...تغيير رويه ات رو مثلا به صورت روزانه يا هر چند روز يه بار بيا اينجا بنويس
میخواستم به توضیحات غزاله جان اینو اضافه کنم که همونطور که تو تجربیات دوستان در همین سایت شاهد بودم،و همونطور که روانشناسها میگن،نتیجه دادن این تغییراتی کهدارین در روحیات و رفتارتون ایجاد میکنین حداقل 6 ماه زمان میبره و نباید عجول باشی عزیزم.
البته اگر در این 6 ماه به درستی و با دقت رفتار کنی با همسرت.
ان شاا... که روزی تاپیکت رو در "به نتیجه رسیده ها" ببینیم:72:
سلام خاموش عزیز...
از ابتدا و خط به خط پست های این تاپیک رو خوندم و هر بار یه جواب متفاوتی داشتم واست...به صفحات سوم و چهارم تاپیک که رسیدم واقعا از سرد بودن و منفی نگریت عصبی شدم و میخواستم یه جواب دیگه ای بدم.هرچند بزرگان تاپیک همه چی رو گفتن و امیدوارم یه بار دیگه و با یه دید دیگه ای به اول بر گردی و خط به خط حرفای بچه ها رو بخونی.حرفایی که همه شون برگرفته از حس دوستی و علاقه به بهتر شدن رابطه ت داشته و نه با دید اینکه همه چی رو میدونی و همه ی اونا رو امتحان کردی... با تمام احترامی که واستون قائلم اما فکر میکنم مشکل کار از شماست...من همیشه این جمله رو به دوستان میگم که مردا از همون اول موجوداتی بودن که به زن وابسته و ناخوداگاه تمام رفتارهاشون نشات گرفته از رفتارهای یه زنه...چه خوب چه بد...
من از همون اول که پست هات رو خوندم یه حس تکبر و خودخواهی رو تو شما دیدم والبته با تمام احترامی که واستون قائلم اینو میگم و امیدوارم ناراحت نشین اما یا بار دیگه برید و حرف آخر "بال صداقت" رو بخونید و سعی کنید بهش عمل کنید...** مردت رو بشناس و در تلاش باش برایش زن باشی**
خاموش عزیز سعی کن کمی فکر کنی و اگه تصمیم به ساختن زندگیت گرفتی همین الان شروع کن ...به تاریخ اولین پستت نگاه کن...ببین چند روزه داری یه مسئله رو کش میدی و واسه بهتر شدن بیا بدتر شدنش کاری نکردی...
واقعا فکر میکنی زندگی و گذران این روزها ارزش یه باز نگری رو نداره؟با خودت رو راست باش و تصمیمت رو بگیر...مهم نیست درست تصمیمی بگیری یا اشتباه...مهم اینه که بخوایی و حرکت کنی ...
امیدوارم درست تصمیمی بگیری.
منو ببخش دوست خوبم...