-
RE: هنر نويسندگي!
مجنون فکر کرد که از دست غر زدن های لیلی خودش رو بندازه تو چاه یا تو آب برکه خودشو خفه کنه از اون طرف لیلی که داشت با چاقو پیاز پوست می کند بهش پیشنهاد داد که قبل از خودکشی یه سر به تالار همدردی بزنه !!!
_____________________________________
ناصر الدین شاه ، پیتزای مخصوص ، نخود ، استرس
-
RE: هنر نويسندگي!
فکر کنم اگه ناصرالدین شاه الان زنده بود و مثل ما مجبور بود کنکور بده و هیچی نخونده بود از استرس زیاد سلطنت رو بیخیال میشد و میرفت به جای اینکه درس بخونه یک پیتزا فروشی باز میکرد و روی سر در مغازش میزد پیتزای مخصوص به همراه نخود برره چون اینطوری میشه بدون اینکه مجبور بشی بری دانشگاه یک کا ر کاسبیه درست و حسابی راه بندازی...
.............
مدیر همدردی - بابا بزرگ - نصیحت- آهنگ متالیکا-جوانه ی غم
-
RE: هنر نويسندگي!
بابا بزرگم همیشه نصیحتم می کرد که مسائلم را با مدیر همدردی در میون بزارم که دچار اشتباه نشم و چوانۀ غم تو دلم رشد نکنه . با آهنگ متالیکا هم میونه ای ندارم.
شبنم، صداقت ، نقاشی، تکیه
-
RE: هنر نويسندگي!
صداقت هميشه حرف اول رو ميزنه . ! چرا سر خودتو گول ميزني؟؟؟ آره ميدوني !! شما ،خودت خوب ميدوني !! با شما هستم !! با تكيه دادن به ديگران همش زير آبي ميري ! طرفدار جمع ميكني !
آخه با اين كارا چي رو ميخواي ثابت كني !!! با اين كارا خودتو كوچك ميكني !!!
با اين كارا هيچ وقت شبنم دوستي روي صورتت نخواد نشست .
نقاشي هاي بزرگ از خط هاي ساده درست شدند اما عمق اين خط ها ............... ! ! !
اميدوارم فقط گوش نكرده باشي !
------
يه نفس عميق - غربي ها - آماده - رابطه - من وايسادم
-
RE: هنر نويسندگي!
اخیرا در خبرها شنیدم که ممالک غربی و کلا غربی ها خصوصا آمریکا تمایل دارند با ما رابطه دیپلماتیک داشته باشند و ..... خبر دیگه در اخبار پزشکی سلامت : ورزش بر طول عمر می افزاید . ما هم که عاشق سلامتی ! تصمیم گرفتیم با چند تا از رفقا صبحها بریم ورزش و نرمش ! روز اول هم بود بدنا خشک که یکهو دیدم نمیتونم من وایسادم ...... دوستم اومد و گفت : حالا یه نفس عمیق بکش تا دوباره آماده بشی ....... من یکم وایسادم و بعد دوباره آروم آروم شروع کردیم به امید خدا ببینیم چی میشه !
**************
پیچ گوشتی ، زیبای خفته ، میز ، کشتی آنجلیکا ، پسر خاله
-
RE: هنر نويسندگي!
خيلي عذر ميخام، دوستان اگه ميشه يه اطلاعاتي درباره بعضي از كلمات بدهند.
مثلا من هيچ چيزي از كشتي آنجليكا نميدونم.
مرسي
-
RE: هنر نويسندگي!
مادام توسو هم اسمش آشنا بود .ایشونو هم معرفی کنید ممنون میشمhttp://static.thestudentroom.co.uk/i...ies/tongue.gif
-
RE: هنر نويسندگي!
یادمه یه بار پسرخاله ام تعریف می کرد که چند سال پیش توی کشتی آنجلیکا نشسته بوده و داشته با پیچ گوشتی به میز روی عرشه ور می رفته که یه دفعه زیبای خفته که یه پری دریایی بوده سرشو از زیر آب در میاره و میگه : سلام. ببخشید شما منو صدا زدین؟ آخه پسرخاله ام داشته زیر لب آهنگ زیبای خفته رو زمزمه می کرده....
.
.
.
من- تو- تالار همدردی- آنلاین- آخر خوشبختی
-
RE: هنر نويسندگي!
من وقتي تو تالار همدردي آنلاين هستم حس مي كنم آخر خوشبختي و شادكاميم.:72:
ساقيا - هرگز - دل غافل - زنده اي هنوز؟- بيا
-
RE: هنر نويسندگي!
چشمامو باز کردم و به خودم گفتم :ای دل غافل زنده ای هنوز؟بلند شدم و سعی کردم بشینم.درد توی بدنم پیچید.هرگز تصور نمی کردم چنین اتفاق عجیب و خطرناکی برام بیافته و جون سالم به در ببرم.انگار عمر تازه ای از خدا گرفته بودم.نفسی عمیق کشیدم و ورود اکسیژن رو درون ششهام حس کردم.پیش خودم گفتم :ساقیا بیا و باده بیار که عمر کوتاه همچون حباب ما ارزش این همه دغدغه و غم رو نداره:72:
پروانه-سفید-رز-آسمان-چشم