قراره هفته آینده وقت از مشاور بگیرم و بریم پیشش . امروز گفت اصلا شرایط روحی خوبی نداره
نمایش نسخه قابل چاپ
قراره هفته آینده وقت از مشاور بگیرم و بریم پیشش . امروز گفت اصلا شرایط روحی خوبی نداره
رها دیگه چه خبر
هیچی حنا جان احساس میکنم خودش هم به بیهودگی رسیده و از هم از نظر مالی و هم از نظر روحی شرایط خوبی نداره الان چن جا بدهکاره بابت تصادفش سررسید قسط هامون هم که پشت سر هم میاد و از عهده اش بر نمیاد منم چن بار بهش اس دادم و گفتم که پول بده قسط ها رو بریزم الان از حساب ضامن ها کم می کنن . این جور مواقع همین که این شرایط پیش می آمد من سریع راست و ریستش می کردم و از این ور و اون ور جور می کردمو قسط ها رو پرداخت میکردم اما اون الان شدیدا تو این موضوع ناتوانه البته به من چیزی نمی گه ما جز چن تا اس ام اس اون هم از طرف من با هم حرف نزدیم . احساس می کنم کم آورده و علت عدم برگشتش به زندگی اینه که دوباره نمی خواد من بهش سرکوفت بزنم و یا بگم خرجی نداریم غذا درست کنم و ... البته از یه نظرهایی هم خیالش راحته خونه مامانش بهش بدنمیگزره مامانش نمی زاره آب تو دلش تکون بخوره اما این که بعد از گذشت 10 روز مادرش حتی حاظر نشده یکبار هم به من زنگ بزنه تعجب می کنم . نمی دونم خوبه یا بد .شاید نمی خواد خودش رو دخالت بده یا رومون تو روی هم باز بشه یا شاید هم براش بی اهمیته چون یکبار تمام این مسائل را با همسر قبلی شوهرم هم داشته اون وقتی قهر کرد دیگه حاضر نشد به زندگی برگرده و مهریه اجرا گذاشت و ... . اما من اهل این بازیها نیستم خودش هم خوب می دونه و شاید هم از این بابت خیالشون راحته . حالا شنبه خودم می خوام برم پیش یه مشاور اگه گیر بیارم اول خودم باهاش صحبت کنم و بعد هم از همسرم بخوام بره پیشش
- - - Updated - - -
هیچی حنا جان احساس میکنم خودش هم به بیهودگی رسیده و از هم از نظر مالی و هم از نظر روحی شرایط خوبی نداره الان چن جا بدهکاره بابت تصادفش سررسید قسط هامون هم که پشت سر هم میاد و از عهده اش بر نمیاد منم چن بار بهش اس دادم و گفتم که پول بده قسط ها رو بریزم الان از حساب ضامن ها کم می کنن . این جور مواقع همین که این شرایط پیش می آمد من سریع راست و ریستش می کردم و از این ور و اون ور جور می کردمو قسط ها رو پرداخت میکردم اما اون الان شدیدا تو این موضوع ناتوانه البته به من چیزی نمی گه ما جز چن تا اس ام اس اون هم از طرف من با هم حرف نزدیم . احساس می کنم کم آورده و علت عدم برگشتش به زندگی اینه که دوباره نمی خواد من بهش سرکوفت بزنم و یا بگم خرجی نداریم غذا درست کنم و ... البته از یه نظرهایی هم خیالش راحته خونه مامانش بهش بدنمیگزره مامانش نمی زاره آب تو دلش تکون بخوره اما این که بعد از گذشت 10 روز مادرش حتی حاظر نشده یکبار هم به من زنگ بزنه تعجب می کنم . نمی دونم خوبه یا بد .شاید نمی خواد خودش رو دخالت بده یا رومون تو روی هم باز بشه یا شاید هم براش بی اهمیته چون یکبار تمام این مسائل را با همسر قبلی شوهرم هم داشته اون وقتی قهر کرد دیگه حاضر نشد به زندگی برگرده و مهریه اجرا گذاشت و ... . اما من اهل این بازیها نیستم خودش هم خوب می دونه و شاید هم از این بابت خیالشون راحته . حالا شنبه خودم می خوام برم پیش یه مشاور اگه گیر بیارم اول خودم باهاش صحبت کنم و بعد هم از همسرم بخوام بره پیشش
سلام رها ببین اگه وامها. به نام اونه بزار درگیر باشه اون مهمتر از پول نداشتن زنش داره از کنارش نداره با منسوجات نذار بفهمه طلاق میخوای یا نه مهر میگیری یا نه چ ببین بذار بخواد هر چه زودتر تکلیفتون روشن بشه کاری کن که بخواد موضوتون حل بشه نه اینکه بدون در خواست او مث قبل. مشکل مالیش هم حل بشه. زنش هم پیشش باشه رها شاید تو هم قبلا نتونستی زیاد تاییدش کنی. و جاهای سرزنش شد که نباید میشد ولی خب اون هم باید بفهمد که عصبانی بشه داد و بیداد کنه همه بفهمن درست نیست فکر آرامش ایجاد کردن نباشه خوب نیست ولی رها ببین اون هم براش سنگینه. بهش بگن داماد سر خونه ی بدهکار. زنش بیرونش کرده. تصادف کرده. پول نداره. تو مهریه زن قبلیش مونده. منتظر زندان باید باشه و.. حرفای که خودت بیشتر در جریانی. من میگم مادرش براش عادی که نشده هیچ عذاب بیشتری میکشه که دوباره در زندگی زناشویی پسرش به مشکل بر خورده. مردم بگن مشکل از پسرشه که بیساره و بهمانه...... من میگم دنبال فرصت باش که با هم صحبت کنید برای حل مشکلها تو بگو اصرارها برا اینه که تکلیفت روشن بشه یعنی ندونه که حتما میخوای باهاش باشی. رها میدونم دل تنگ حتی دعواهاش قهراش. حتی تعنه هاشی جاش خالی حتی بد اخلاقیش. دوست داری حضور داشت تا خانه سامان بگیره دلت برا دستش نگاش تنگه. من که دعا میکنم عزیزم
- - - Updated - - -
سلام رها ببین اگه وامها. به نام اونه بزار درگیر باشه اون مهمتر از پول نداشتن زنش داره از کنارش نداره با منسوجات نذار بفهمه طلاق میخوای یا نه مهر میگیری یا نه چ ببین بذار بخواد هر چه زودتر تکلیفتون روشن بشه کاری کن که بخواد موضوتون حل بشه نه اینکه بدون در خواست او مث قبل. مشکل مالیش هم حل بشه. زنش هم پیشش باشه رها شاید تو هم قبلا نتونستی زیاد تاییدش کنی. و جاهای سرزنش شد که نباید میشد ولی خب اون هم باید بفهمد که عصبانی بشه داد و بیداد کنه همه بفهمن درست نیست فکر آرامش ایجاد کردن نباشه خوب نیست ولی رها ببین اون هم براش سنگینه. بهش بگن داماد سر خونه ی بدهکار. زنش بیرونش کرده. تصادف کرده. پول نداره. تو مهریه زن قبلیش مونده. منتظر زندان باید باشه و.. حرفای که خودت بیشتر در جریانی. من میگم مادرش براش عادی که نشده هیچ عذاب بیشتری میکشه که دوباره در زندگی زناشویی پسرش به مشکل بر خورده. مردم بگن مشکل از پسرشه که بیساره و بهمانه...... من میگم دنبال فرصت باش که با هم صحبت کنید برای حل مشکلها تو بگو اصرارها برا اینه که تکلیفت روشن بشه یعنی ندونه که حتما میخوای باهاش باشی. رها میدونم دل تنگ حتی دعواهاش قهراش. حتی تعنه هاشی جاش خالی حتی بد اخلاقیش. دوست داری حضور داشت تا خانه سامان بگیره دلت برا دستش نگاش تنگه. من که دعا میکنم عزیزم
- - - Updated - - -
سلام رها ببین اگه وامها. به نام اونه بزار درگیر باشه اون مهمتر از پول نداشتن زنش داره از کنارش نداره با منسوجات نذار بفهمه طلاق میخوای یا نه مهر میگیری یا نه چ ببین بذار بخواد هر چه زودتر تکلیفتون روشن بشه کاری کن که بخواد موضوتون حل بشه نه اینکه بدون در خواست او مث قبل. مشکل مالیش هم حل بشه. زنش هم پیشش باشه رها شاید تو هم قبلا نتونستی زیاد تاییدش کنی. و جاهای سرزنش شد که نباید میشد ولی خب اون هم باید بفهمد که عصبانی بشه داد و بیداد کنه همه بفهمن درست نیست فکر آرامش ایجاد کردن نباشه خوب نیست ولی رها ببین اون هم براش سنگینه. بهش بگن داماد سر خونه ی بدهکار. زنش بیرونش کرده. تصادف کرده. پول نداره. تو مهریه زن قبلیش مونده. منتظر زندان باید باشه و.. حرفای که خودت بیشتر در جریانی. من میگم مادرش براش عادی که نشده هیچ عذاب بیشتری میکشه که دوباره در زندگی زناشویی پسرش به مشکل بر خورده. مردم بگن مشکل از پسرشه که بیساره و بهمانه...... من میگم دنبال فرصت باش که با هم صحبت کنید برای حل مشکلها تو بگو اصرارها برا اینه که تکلیفت روشن بشه یعنی ندونه که حتما میخوای باهاش باشی. رها میدونم دل تنگ حتی دعواهاش قهراش. حتی تعنه هاشی جاش خالی حتی بد اخلاقیش. دوست داری حضور داشت تا خانه سامان بگیره دلت برا دستش نگاش تنگه. من که دعا میکنم عزیزم
- - - Updated - - -
سلام رها ببین اگه وامها. به نام اونه بزار درگیر باشه اون مهمتر از پول نداشتن زنش داره از کنارش نداره با منسوجات نذار بفهمه طلاق میخوای یا نه مهر میگیری یا نه چ ببین بذار بخواد هر چه زودتر تکلیفتون روشن بشه کاری کن که بخواد موضوتون حل بشه نه اینکه بدون در خواست او مث قبل. مشکل مالیش هم حل بشه. زنش هم پیشش باشه رها شاید تو هم قبلا نتونستی زیاد تاییدش کنی. و جاهای سرزنش شد که نباید میشد ولی خب اون هم باید بفهمد که عصبانی بشه داد و بیداد کنه همه بفهمن درست نیست فکر آرامش ایجاد کردن نباشه خوب نیست ولی رها ببین اون هم براش سنگینه. بهش بگن داماد سر خونه ی بدهکار. زنش بیرونش کرده. تصادف کرده. پول نداره. تو مهریه زن قبلیش مونده. منتظر زندان باید باشه و.. حرفای که خودت بیشتر در جریانی. من میگم مادرش براش عادی که نشده هیچ عذاب بیشتری میکشه که دوباره در زندگی زناشویی پسرش به مشکل بر خورده. مردم بگن مشکل از پسرشه که بیساره و بهمانه...... من میگم دنبال فرصت باش که با هم صحبت کنید برای حل مشکلها تو بگو اصرارها برا اینه که تکلیفت روشن بشه یعنی ندونه که حتما میخوای باهاش باشی. رها میدونم دل تنگ حتی دعواهاش قهراش. حتی تعنه هاشی جاش خالی حتی بد اخلاقیش. دوست داری حضور داشت تا خانه سامان بگیره دلت برا دستش نگاش تنگه. من که دعا میکنم عزیزم
- - - Updated - - -
سلام رها ببین اگه وامها. به نام اونه بزار درگیر باشه اون مهمتر از پول نداشتن زنش داره از کنارش نداره با منسوجات نذار بفهمه طلاق میخوای یا نه مهر میگیری یا نه چ ببین بذار بخواد هر چه زودتر تکلیفتون روشن بشه کاری کن که بخواد موضوتون حل بشه نه اینکه بدون در خواست او مث قبل. مشکل مالیش هم حل بشه. زنش هم پیشش باشه رها شاید تو هم قبلا نتونستی زیاد تاییدش کنی. و جاهای سرزنش شد که نباید میشد ولی خب اون هم باید بفهمد که عصبانی بشه داد و بیداد کنه همه بفهمن درست نیست فکر آرامش ایجاد کردن نباشه خوب نیست ولی رها ببین اون هم براش سنگینه. بهش بگن داماد سر خونه ی بدهکار. زنش بیرونش کرده. تصادف کرده. پول نداره. تو مهریه زن قبلیش مونده. منتظر زندان باید باشه و.. حرفای که خودت بیشتر در جریانی. من میگم مادرش براش عادی که نشده هیچ عذاب بیشتری میکشه که دوباره در زندگی زناشویی پسرش به مشکل بر خورده. مردم بگن مشکل از پسرشه که بیساره و بهمانه...... من میگم دنبال فرصت باش که با هم صحبت کنید برای حل مشکلها تو بگو اصرارها برا اینه که تکلیفت روشن بشه یعنی ندونه که حتما میخوای باهاش باشی. رها میدونم دل تنگ حتی دعواهاش قهراش. حتی تعنه هاشی جاش خالی حتی بد اخلاقیش. دوست داری حضور داشت تا خانه سامان بگیره دلت برا دستش نگاش تنگه. من که دعا میکنم عزیزم
- - - Updated - - -
رها وقتی یکی ت و سخت مسولیت مثلا خرجی و وام ها را به عهده میگیره نا به عهده میگیرنود آگاه یکی دیگه بیخیاله مث اینکه تو بعضیخانه ها مردا مسولیت دا
سلام رها کجای دوست داشتم با خبخبرم کنی
سلام حنا جان ممنون از این که هنوزم فراموشم نکردی /خیلی اتفاق خاصی در زندگی ام نیافتاد .تا دیروز .قرار بود بگردم مشاور پیدا کنم اما در دور و اطرافم مشاور خوبی پیدانکردم و به کارهای روزمره خودم پرداختم .تماسی هم با همسرم نداشتم . تا اینکه دیروز خودش زنگ زد چندین بار . وقتی جوابش رو دادم بهم گفت که کت شلوارش رو می خواد و ساعت 12 شب میاد دم خونه چون تا اون موقع سرکار بود . و من با بی تفاوتی گفتم باشه . و او گفت من اومدم حاضر شو با هم بریم بیرون .ساعت 12 اومد دم در و من باهاش رفتم حرف خاصی نزدیم اما خیلی مهربون شده بود رفتیم خونه خواهرش (کسی اونجا نبود ) کمی با هم حرف زدیم من خیلی سرسنگین بودم خلاصه این که نه از هم معذرت خواهی کردیم و نه در باره مشکلمون حرفی زدیم صبح هم منو تا دانشگاه رسوند در رابطه با خانه اومدن نه اون حرفی زد و نه من ازش خواستم برگرده خونه امروز هم با هم هیچ تماسی نگرفتیم . نمی دونم الان بهترین رفتارم چیه ؟ بیشتر تو این فکرم همین طور جدا از هم زندگی کنیم تا پیش مشاور بریم و وقتی مشکلمون با هم حل شد با هم زندگی کنیم . چون همیشه همینطوره مشکل ما حل نمی شه فقط یه مدت روش سرپوش می زاریم و بعد به مرور زمان دوباره سر باز می کنه . از فرشته مهربان هم می خوام روند مشاوره ای که بهم قولش را داده بود شروع کنه . ممنون
سلام رها جان
در خصوص مشکلت من حرفی ندارم ، دوستان و فرشته مهربان به خوبی انشاالله راهنماییت میکنن.
اما بر حسب تجربم میخوام چیزی بگم.
من در شرایط مشابه شما فکر میکردم چون خیلی خانواده همسرم خوبن و تو این مدت ازدواج ما منو خیلی دوست داشتن الان پشت پسرشونو کمتر میگیرن و منطقی برخورد میکنن.
الان شما هم طرز فکر گذشته منو داری اما یادت نره اونها بلاخره پدر و مادر هستن و عاشق بچشونن حتی اگه بدترین بچه رو داشته باشن و خیلی سخته بخوان به کس دیگه ای حق بدن که از بچشون ایراد بگیره.پس ابدا توقعی ازونا نداشته باش که بخوان ازت حمایت کنن یا حتی برخورد خیلی خوبی کنن چون به هرحال از دید اونها با توجه به حرفهایی که از پسرشون احتمالا شنیدن ، شما دعوارو شروع کردی و پسرشونو بیرون کردی.
مساله بعدی اینکه اگه رابطت با همسرت انشاالله خوب بشه بر اثر محبت بینتون کم کم کدورت ها و رفتارهای بد این مدتتون کمرنگ میشه و میتونین فراموشش کنین.اما اگه روی شما به خانواده همسرت باز شه یا از هم گله کنین و رودر رو بشین، در بهترین شرایط هم خیلی سخت میتونین فراموش کنین و این کدورت براتون باقی میمون.
پس هم مواظب باش که رفتار بدی بین شما و خانواده همسرت پیش نیاد و هم کوچکترین توقعی از اونها نداشته باش و بهشون حق بده که طرف بچشون باشن
رها میدونم سخت بود ولی ایکاش حرف زده بودید فرصت خوبی میتونست باشه
سلام رها جان خوبی؟
چیکار کردی خانمی؟
سلام رها چه خبر