سلام
آره، خانم غزاله یکی دوبار گفته بودن که درگیر مسئله ای هستن و به همین دلیلم خیلی نمیان اینجا. امیدوارم که مشکلاتشون هر چه زودتر بر طرف بشه.
جناب arix نگران نباشید انشالله که کنکورتون خوب می شه.
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
آره، خانم غزاله یکی دوبار گفته بودن که درگیر مسئله ای هستن و به همین دلیلم خیلی نمیان اینجا. امیدوارم که مشکلاتشون هر چه زودتر بر طرف بشه.
جناب arix نگران نباشید انشالله که کنکورتون خوب می شه.
سلام .
دوستان اميدوارم حالتون خوب باشه. امروز روز آخريه كه در خدمتتون هستم. خيلي دوست داشتم باهاتون ادامه ميدادم تا بينهايت! اما امروز ميبينم كه لياقت همراهيتونو ندارم. اومدم ازتون حلاليت بخوام و برم. اگر پر اشتباه و بد همدردي كردم يا چيزي گفتم كه رنجيده خاطر و ناراحتتون كرد، خواهش ميكنم به بزرگواري خودتون ببخشين. تشكر ميكنم از همدردي هايي كه باهام داشتين و افتخار ميكنم كه دوستايي مثل شما داشتم و دارم و هيچوقت فراموشتون نميكنم. دوستتون دارم. خدا نگهدار.:72:
گفتم قفس ولي چه بگويم كه پيش از اين
آگاهي از دورويي مردم مرا نبود
دردا كه اين جهان فريباي نقش باز
با جلوه و جلاي خود آخر مرا ربود
اكنوم منم كه خسته ز دام فريب و مكر
بار دگر به كنج قفس رو نموده ام
بگشاي در كه در همه دوران عمر خويش
جز پشت ميله هاي قفس خوش نبوده ام
پاي مرا دوباره به زنجيرها ببند
تا فتنه و فريب ز جايم نيفكند
تا دست آهنين هوس هاي رنگ رنگ
بندي دگر دوباره به پايم نيفكند...
خدايا به اميد تو:72:
هميشه تنهاي محترم سلام
من متوجه موضوع نشدم .
من لياقت همراهي شما را ندارم و.....يعني چه ؟ چي شده ؟
سلام
نخیر اصلا قبول نیست!
همیشه تنهای گلم باید بگم من اصلا نمیتونم معنی اینجور حرف زدنو بفهمم:302:
باید واضح بگی منظورت چیه ؟ کی ناراحتت کرده ؟:324:
من خیلی چیزا میخواستم ازت بپرسم در مورد " اسلام آوردنت"
من به نمایندگی از همه هم تالاریها ازت خواهش میکنم زود تصمیم نگیر و اگه میخوای یه مدت (ولی کوتاه) برو مرخصی و زود برگرد تا خستگیت در بره ، باشه ؟:72::46:
سلام همیشه تنها
مگه می ذاریم همین طوری بری؟
این آخرین پستت بود البته بخشی ش...
نوشتی که به کمک همه احتیاج داری پس...نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishetanha
تو باید حرفات رو بزنی، این یه دستوره!
سلام دوستاي خوبم. مجبورم كردين دوباره بيام. چون سوء تفاهم شده. به خدا من از دست هيچكس ناراحت نيستم و جز خوبي ازتون هيچي نديدم. در حقيقت از دست خودم دلگيرم. چه طور بگم، راستش من طي مدت كوتاهي با حضور خدا توي زندگيم به هرچي ميخواستم رسيدم. فكر ميكردم اگر بگم براي خداست، ديگه تمومه. فكر ميكردم رسيدن به آرزوهام فقط لطف خداست به خاطر اسلام آوردنم و ترك لذت هام. نميدونستم اين لطف ها هم يه جورايي آزمايشن. و من ظرفيت اين همه لطف رو نداشتم.اين ظاهر قضيه بود و من خودمو فريب ميدادم، در حقيقت ميخواستم براي خودم كسي باشم. دوست داشتم با همه فرق داشته باشم. رفتم رشته نجوم تا آسمان رو بشكافم. ويولن و پيانو زدم تا هروقت اراده كردم در احساسم غرق شم و دنيا رو در صداي سازم غرق كنم، نويسنده ي مجله شدم تا همه از شيوايي قلمم انگشت به دهن بمونن. تاريخ و باستان شناسي رو در نورديدم، از ورزش واليبال مدال آوردم، برنامه نويسي كامپيوتر رو ياد گرفتم و .... تا همه رو از علمم و قدرتم متحير كنم. اما حالا ميبينم هيچي ندارم و هيچي نيستم.
وقتي اومدم سايت همدردي، پيش خودم فكر كردم كه اگر خدا رو همانطور كه شايسته است به دوستان معرفي كنم و حضور خداوند رو ياد آورشون بشم، اونوقت اونا هم مثل من ميتونن بر مشكلاتشون غلبه كنن و حتي مثل من به آرزوهاشون برسن. اما امروز ميبينم كه خودم به همون آرزوهايي كه بهشون رسيدم سرگرمم و تنها چيزي كه تو زندگيم ندارم حضور خداست.
اين چند روز هر بار كه خواستم به سايت همدردي سر بزنم اين آيه برام تداعي شد:
"اي كساني كه ايمان آورده ايد، چرا چيزهايي را به مردم ميگوئيد كه خود عمل نميكنيد؟ بدانيد كه اگر به آنچه ميگوئيد عمل نكنيد خشم بزرگي در نزد خداوند در انتظار شما خواهد بود"(آيه 2 و 3 سوره صف)
و هربار قرآن رو باز كردم چنين مضموني برام اومد. اينا بي حكمت نيست. حالا كه خداوند چنين چيزيو ازم خواسته پافشاري نميكنم كه در سايت بمونم و سعي دارم خودمو از چيزايي كه به دست آوردم رها كنم، شايد خدا بي جنبه بازيها، سركشي ها، غرور و ناسپاسي هامو بخشيد و ادعاهاي منو سركوب كرد. شايد حجاب هايي كه بر گوش و چشم و قلبمه، كنار زد و بهم لياقت بده كه اگر خوب نيستم، حداقل بد نباشم.
شما هم برام دعا كنيد و از اينكه تنهاتون ميذارم ازم دلگير نباشين، چرا كه خواست خداست.
پيروز باشين.
همیشه تنهای عزیز
توصیه می کنم تاپیکی در این رابطه بزنی تا دوستان وارد شوند و صحبت کنیم .
من خود جرفهایی برات دارم که اینجا نمیشه ادامه داد چون تاپیک از مسیر خارج میشه . پس لطف کن یه تاپیک باز کن تا در مورد این گره ذهنی با هم صحبت کنیم .
.
هميشه تنها سلام عزيزم
چه خوب برگشتي .
لطفا تاپيك براي خودت باز كن و به مسائلت بپرداز تا در آنجا به حرفهايت گوش بدهيم و.....
اين تاپيك حال و احوال است
ضمن اينكه بي صبرانه منتظر تاپيكت هستم . دوستان هم لطف مي كنندو در تاپيك به تو پاسخ خواهند داد
به به لرد حامد عزيز
مگر تولد سه سالگي تان بشه آقا و تشريف بياوريد و رخ بنمائيد .
به هر حال ما خوشحال مي شيم كه قدوم دوستان را هميشه گلباران كنيم .
:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو