RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
منم که درگیر تعریف موضوع پروژه ام. استاد همش غور میزنه که موضوع تعیین کن دیگهhttp://www.millan.net/minimations/sm...axesmileyf.gif. در ضمن 22500 تومن هم دادم که برای دکترا ثبت نام کردم ولی هنوز نمیدونم می خوام امسال بخونم یا نهhttp://www.millan.net/minimations/sm...oredsmiley.gif. زن برادرم مریضه و تو بیمارستانه. براش دعا کنین. حالش تعریفی نداره. جمعه هست و ناهار نمیدن و خودمون مجبوریم یه چیزی بپزیم ولی نمیدونم چی بخوریم. تخم مرغ با پنیر یا پنیر با تخم مرغhttp://dingo.care2.com/c2c/emoticons/dunnof.gif. یه درس هم کم دارم و باید برم امیر کبیر مهمان بگیرم.
اتمام گزارش.
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
دکتر تسوکه کدوم زن داداشتون ؟ انشالله که هرچه زودتر حالشون خوب بشه
نگران نباش وقتی زن گرفتی انقدر غذاهای خوب بخوری که دلت واسه این نیمرو خوردنات تنگ بشه
آنی جان شما چرا انقدر ساکت شدین بابا دلمون گرفت همه بچه ها ساکت شدن
حداقل شما دیگه یه حرفی بزن آنی جان
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
زن داداش بزرگم.:302: ناهار را که حالا یک کاریش کردم، یه کنسرو لوبیا را داغ کردم و 4 تا تخم مرغ هم انداختم داخلش، نمی دونم چرا مزه اش یه جوری بود:163:. حالم داشت به هم می خورد، اما حواسم را پرت یه موضوع دیگه کرده بودم همین جوری می خوردم تا سیر بشم.:311: نمی دونم حالا شام را چی کار کنیم؟ دوستم اگه غذا درست کنه که ماکارانی می پزه، اما اگه قرار شام هم با من باشه، من احتمالا برم 4 تا بستنی بگیرم و برای شام بستنی با نون بخوریم:311:. من حوصله ی غذا درست کردن ندارم. من فقط تو غذاخوردن استادم.
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
خوب تسوکه خان برای غذای خوب خوردن باید سختی پختنش رو هم به جون بخری اما اگر فقط میخوای شکمت صداش درنیاد که هیچ فرقی برات نداره
پاشو تنبل نباش یه املت درست کن . یا چندتا بادمجون سرخ کن و خورشت بادمجون درست کن یا قارچ و سیب زمینی سرخ کن و.....
وای خدا یه عضو جدید داریم به اسم مستشار :311:
مستشار خوش آمدی
بلاخره این مستشار تالار همایونی هم از راه رسید یه قهوه براش بیارید....:311:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
تسوکه منم تنها که باشم حوصله غذاپختن ندارم امروزم بیرون که بودم چلوکباب گرفتم آوردم خونه شب ها هم معمولا شیر می خورم اما توی خوابگاه معمولا کارها را تقسیم می کردیم کسائی که توی غذاپختن کمک می کردن از ظرف شستن معاف بودن و منم که از ظرف شستن متنفرم یا آشپز بودم یا سر آشپز!
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
دوستم یک کم سیب زمینی سرخ کرد با تخم مرغ. خدا این مرغ را خیر دهد:316:، اگر نبود و تخم نمی گذاشت، ما چه می کردیم. البته من بر عکس Ashnayedirooz ظرف شستن را به وایستادن کنار اجاق گاز ترجیح میدم.
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
می گن زندگی دانشجویی سخته...همینه ها...
چیپس و پنیر به روش هم خوابگاهیهای شیدا...
تسوکه تو خوابگاهتون سیب زمینی دارین؟ ندارین ؟! ای باباااا شما که وضعتون از ما هم بدتره:311:
همین چند روز پیش بود یکی هوس چیپس و پنیر کرد.
شیدا: حسش نیست..:199:
هم خوابگاهی 1: حسش نیست...
... : بابا تو هم بیکاری ها...
... : اَه تو هم که هر روز یه چیزی دلت می خواداااا:161:
...
هیچ کی حوصله غذا درست کردن نداشت تازه پنیر پیتزا هم نداشتیم، چیپس هم نداشتیم..( حالا چی داشتیم؟:311:) یه کم نون + دو کم سیب زمینی + 3 کم پنیر معمولی داشتیم...
سیب زمینی ها رو گذاشتیم پخت و یه کم نون و 3 کم پنیر رو هم گذاشتیم کنارش و گفتیم وقتی می خورین زیز زبونتون طعم چیپس و پنیر رو تجسم کنین و احساس کنین..:199:
زندگی دانشجویی هر روز سخت تر از دیروز...
راستی امیدوارم حال خانوم برادرت هر چه سریع تر بهتر بشه...بی خبرمون نذار...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ashnayedirooz
توی خوابگاه معمولا کارها را تقسیم می کردیم کسائی که توی غذاپختن کمک می کردن از ظرف شستن معاف بودن و منم که از ظرف شستن متنفرم یا آشپز بودم یا سر آشپز!
تو خوابگاه ما هم هیچ کی ظرف شستن رو دوست نداره:302:
غذا پختن رو هم هیچ کی دوست نداره...کلاً هیچ کی هیچ کاری رو دوست نداره:311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
دوستم یک کم سیب زمینی سرخ کرد با تخم مرغ. خدا این مرغ را خیر دهد:316:، اگر نبود و تخم نمی گذاشت، ما چه می کردیم. البته من بر عکس Ashnayedirooz ظرف شستن را به وایستادن کنار اجاق گاز ترجیح میدم.
این ارسالتون رو الان دیدم. خب خدارو شکر که سیب زمین دارین:199:
تو همه خوابگاها هر چی نباشه سیب زمینی و تخم مرغ پیدا می شه....:311:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام؛
همه خوب هستید دیگه؟!
اومدم اینجا همچین یه خورده گرسنه ام شد!
ببینم اینجا کلاس آشپزی هست؟ من اشتباه اومدم؟ یا تاپیک تغییر هویت داده؟
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
درست اومدی کیوان خان
اینجا الان داره راجع به حال واحوال شکم دانشجوهای ساکن خوابگاه بحث میشه . http://www.postsmile.com/img/emotions/229.gif
چه خبرا کم پیدا شدین ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شیدا
تو خوابگاه ما هم هیچ کی ظرف شستن رو دوست نداره:302:
غذا پختن رو هم هیچ کی دوست نداره...کلاً هیچ کی هیچ کاری رو دوست نداره:311:
شیدا جون نگو این حرفارو مگه میشه دختر حال آشپزی و ... نداشته باشه . نگو الان این پسرا ناامید میشن میگن بیا این دخترا از ما پسرا هم تو این کارا بی حوصله تر هستن
ببین این تسوکه برعکس پسرای تالار یه چیزی خورده تو سرش و میخواد زن بگیره . یه امیدشم همینه که با زن گرفتن شکمش سروسامون میگیره ... ببین با این حرفات پشمیونش نکن
http://www.postsmile.com/img/emotions/239.gifبین خودمون بمونه این مردا قبل از هرچیز به فکر شکم مبارک هستند
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
واه واه واه، دخترهایی که حتی حال خریدن چیپس را ندارند، حال ظرف شستن و غذا پختن را هم ندارند. الان که فکر می کنم، می بینم مشکلم در مورد دکترا بخوانم یا ازدواج کنم حل شد.:227: خب معلومه دیگه، دکترا می خونم. مگه میشه با دخترهایی که حال هیچی را ندارند، برم زیر یک سقف.:311: خیلی ممنونم شیدا خانوم که مشکل منو حل کردین و کمکم کردین که راحت تر تصمیم بگیرم.:316: