RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام دوستان قبل از اينكه جواب سوالاتونو بدم خواستم يه چيزي رو بگم به نفع خودتونه .
بهتره منو از روي صندلي داغتون برداريد چون با اين شانسي كه من دارم ( كنار دريا هم برم آبش خشك ميشه ) كم كم كل سايتتون مي تركه .
به هرحال از ما گفتن بود . فردا نگين نگفتم .
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
سلام دوستان.
مثل اینکه امروز یک سری مشکلات به وجود اومده بود که نمیتونستیم به تالار وارد بشیم.
خب با اجازتون من سوالا رو شروع میکنم.
سبکتکین عزیز خوش اومدی.:72::72:
اول یه سری سوالای آسون:)
1) من معنی اسم شما رو نمیدونم. میشه برام بگی؟
سلام دختر مهربون
راستش خودمم تا قبل از اينكه آقاي sci معنيشو تو يكي از پستهام بهم بگه نمي دونستم . تكين به معني باله و سبكم كه معلومه ديگه . كلا معني سبكبال رو مي ده .به معني خوشقدم و سبك پا هم هست . ديدي تا من نشستم رو صندلي داغ سايت كلا منفجر شد . اين برمي گرده به همون سبك پا بودن .
من هميشه عاشق اسم رها بودم نمي دونم شايد چون خيلي ول و آزاده و هميشه هر سايتي كه مي رم اگه عضويت بخواد با اين اسم آيدي مي سازم ولي اينجا كه اومدم اين اسمو قبول نكرد و گفت تكراريه منم هي توي مايه هاي همين دنبال اسم بودم ياد سبك اقتادم همينجوري الكي اين اسم اومد تو خاطرم .
2) چه جوری با تالار آشنا شدی؟
بعد رفتن شوهرم خيلي داغون بودم . همش تو سايتا دنبال مشاور و راه هاي آرامش بخشيدن به خود بودم كه اتفاقي به اين سايت برخوردم .
3) سبکتکین قبل از اینکه با همدردی آشنا بشه، باسبکتکین بعد از آشنایی با همدردی، چه فرقی داره؟
خيلي چيزا ياد گرفتم كه مطمئنم خيلي بدردم مي خوره و خيلي چيزا رو هم با اينكه مي دونم بايد ياد بگيرم و بنفعمه دلم نمي خواد ياد بگيرم . مثل رها كردن اين وابستگي به همسرم .هنوزم كه هنوزه بعد از هفت ماه همونجوري دوستش دارم و دلم مي خواد برگرده .
4)بهترین راهنمات توی تالار چه کسی هست؟
همه بچه ها واقعا خيلي مهربونن و اكثرشون تو اين مدت تو تاپيكام بهم راهنمايي هاي خوبي كردن . ولي خب بالهاي صداقت و فرشته مهربون يه چيز ديگن. هر چند از دستم كلي حرص مي خورن بنده خداها .
5) بهترین دوستت توی تالار چه کسی هست؟
اگه منظورت از بهترين صميمي ترين باشه بالهاي صداقت و آريو .
6) تالار رو به چند نفر معرفی کردی تا به حال؟ اگه معرفی کردی چرا؟ اگه تا به حال به کسی معرفی نکردی چرا؟
فكر كنم به 4 نفر . چون اونا هم مشكل داشتن و دنبال راه حل بودن واسه رفع مشكلشون .
فعلاً اینا باشه. ایشالا برمیگردم بازم:72::72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط matin_female_1988
سلام سبکتکین عزیزم:46::43:
این سوال های بنده:72:
1چرا هر چی به سمت یه آدم می ری ازت فاصله می گیره؟
بدبختيه ديگه مي بيني تو رو خدا . شوهره ما داريم !!!!!
2چرا هر کاری می کنم نیام همدردی نمی تونم؟ تو هم اینجوری هستی؟
خب حالا چرا گير دادي نياي همدردي ؟ مگه بياي چي ميشه ؟ چرا همه دنبال اينن كه يه كاري كنن نيان همدردي ؟
به نظرم چون مهربوني و مي خواي بدوني بالاخره دوستات مشكلشون حل شد يا نه . البته در كنارش هم خودتم كلي چيز ياد مي گيري .
وحشتناك معتاد شدم . تقريبا هر 10 دقيقه يه بار سايتو refresh مي كنم .
3شخصیت مجازی متین رو توصیف کن, بدی ها و خوبی هاش رو بگو...
با سختی بزرگ شده... اما هنوز محکم ایستاده, گاهی پاهاش می لرزه, گاهی می ترسه اما هنوز ایستاده... هنوز امیدواره, هنوز به روشنی اعتقاد داره, نباخته. هیچوقت نباخته, آینده منتظرشه, باید به خیلی ها کمک کنه, باید دست خیلی ها رو بگیره, امیدواره, چون می خواد روی لبان خیلی ها خنده بذاره.
ساکن نیست... هر لحظه داره یاد می گیره , کتابهای مختلف می خونه , به هر اتفاقی که تو زندگیش می افته دقیق می شه و درسی که لازمه رو ازش می گیره .
یک جور دیگه هست .جوری که شاید شبیه جورای دیگه نیست.سر جور و ناجور بودنش می شود گپ زد!اما پوستش کنده شد تا اینجوری شده ...پای اینجور بودنش هم می ایسته.
خيلي قشنگ گفتم نه ؟ برات آشنا بود نه ؟ فهميدي نه؟ اگه هم فهميدي به روم نيار .
4چرا وقتی تا یه جای راه با یه ماشین هم مسیر هستیم هر جا رفت ما هم می ریم بعد یه دفعه به خودمون می یایم می بینیم بیراهه رفتیم؟
تقصير از ما نيست . تقصير راننده ماشين بغليه كه زيادي جذاب و گيراست .
نمي دونم والله تا حالا برام پيش نيومده .
5حضور متین تو همدردی فایده ای داشته یا فقط خراب کاری کرده؟
من تازگيها پستها تو ديدم . قبلا اگه هم عضو بودي نمي شناختمت . قطعا نظراتت براي هم تالاريها مهم و مفيده . حتي اگه هم نظرت اشتباه باشه بازم مفيده چون كارشناسا مي يان و اونو اصلاح مي كنن و خودت و مخاطبت هم كلي چيز ياد مي گيره .
6فکر می کنی اتکاء به خود تو زندگی ما آدمها چقدر اهمیت داره؟
6تا
7قوی ترین و ضعیف ترین نقطه ی شخصیتی ت چیا هستن؟
ضعيف ترين :
1- زيادي اهل رودروايسي هستم .2- خيلي زود به آدمهايي كه دوستشون دارم وابسته ميشم و دل كندن ازشون برام مثل جون دادن مي مونه .3- خيلي هم فكر مي كنم همه خوبن و مهربون . 4- سريع راز دلمو به همه مي گم .مامانم صد دفعه بهم گوشزد كرده ولي درست نميشم كه نميشم . 5 – فوق العاده ترسو ام . نمي دونم چرا . اصلا هر چي بگم كم گفتم .اصلا اينو بزارين شماره يك .
قوي ترين :
1- روابط عموميم خوبه در حد بنز 2- ريا نباشه مهربون و دلسوزم 3 – به جز اين بلاي آخري كه سرم اومد و خيلي از نظر روحي شكستم داد ، خيلي خوش خنده ام و با اينكه دلم پر درده ولي هميشه نيشم تا بناگوش بازه . 4- خيلي زود بديهاي ديگرانو فراموش مي كنم و مي بخشمشون . كلا كينه اي نيستم . به نظرم بسه ديگه منو ول كنين تا صبح مي خام از خودم تعريف كنم . انقدر ماهم كه نگو ......
8فکر می کنی آدمها قابل تغییر هستند یا خیر؟ مثلا فلان شخصیتی رو که از بچگی دارم رو می تونم تو سن 23 سالگی تغییر بدم؟
آره ميشه ولي خيلي سخته . يه سري چيزا واسه آدم عادت ميشه ولي ادم اگه بخواد مي تونه به مرور زمان عادتهاشو تغيير بده .
9شخصیت مجازی این افراد رو با شکلک توصیف کن:72:
آریانا
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...70d4840625.gif
مدیر همدردی
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...45ef924298.jpg
فرشته ی مهربان
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...99a9113222.jpg
کیوان
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...aab461a858.jpg
خارپشت
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...6305767587.jpg
نامدار باشی:72:
GO ON
بي دل
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...338b74b9f6.jpg
دختر مهربون
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...018310ad4f.jpg
بالهاي صداقت ( بغلش موطلاييه وقتي كوچك بود ....)
http://www.hamdardi.net/imgup/26534/...bfdbfb0511.jpg
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
_بانو سبکستین
شما با اختیار و اراده خویش و با علم به سوزانندگی و حرارت مسحور کننده این مسند بر ان تکیه داده اید
و از عاقبت منکرین عبرت نگرفتید که چگونه در اتش خشم دختری مهربان گرفتار امدند
امید انکه سیاوش وار از بند فتنه این ساحره نجات یابید
که بزرگان گفته اند ان را که حساب پاک است از کرسی داغ چه باک است
_ ..................................
خانوم نوبت شماست حواستون کجاست دیالگتونو بگین !!
...........................
اي ساحره ، نه ببخشيد دختر مهربون :
هزار جهد بکردم که یار من باشي * مرادبخش دل بیقرار من باشی (خير سرم پيام خصوصي بهت دادم !)
چراغ دیده شب زنده دار من گردی * انیس خاطر امیدوار من باشی
حالا پاشدي رفتي تو گروه اينا منو بسوزوني ؟
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی * پیداست نگارا که بلند است جنابت
دور است سر آب از این بادیه هش دار * تا غول بیابان نفریبد به سرابت
چرا بعضیا با کفش مردونه شلوار جین میپوشن ؟
حساس نشو . حساس نشو .
تا حالا شده دو نفر در گوشی در مورد شما صحبت کنن و شما بشنوی که دارن میگن شما مارموزی
بعد شما برگردی بلند بگی مارموز نه موزمار!!!(خب حالا فرض کن که شده چه حسی داری؟)
اينجوري كه گفتي نه ولي يه دختره هست سركارمون . از اونايي كه صبح تا شب فقط كارش پشت اين و اون بد گفتنه و مسخره كردنه . يه بار باهاش كل كل كرديم البته به شوخي من با كسي قاط نمي زنم معمولا ، وسط حرفاش گفت آخه تو اينجا چه به كار مي ياي ؟ (شماليه ، فكر كنم شماليا كلا همشون اين جمله رو برعكس مي گن ) منم گفتم چه به كار مي ياي نه ، به چه كار مياي ؟ انقدر بدجور خورد تو برجكش كه خدا مي دونه . از عصبانيت سرخ شده بود نمي دونست چي بگه .
وزن و قد و سنت رو بگو(داغه نه ؟!)
وزنم 51 . قدم 167 . سنمم 29 . نه اصلا . خيلي هم براي خانما يخه . آخه چرا منو تو اين موقعيت قرار مي دين ؟
اگه دلت بخواد تو گوش دو نفر خیلی محکم سیلی بزنی دومیش کیه ؟
اوليه نه اونيكي .
چرا بعضی از خانوما برای مخاطب قرار دادن سروران خویش از واژه ناموزون شوشو استفاده میکنن ؟
نمي دونم . ولي ما بچه لوسا به شوهرمون مي گيم بابايي . ايييييييييييييييييييييي.
آخي دلم براي باباييم تنگ شد .
دلیل عمده بودنتون در تالار چیه دلایل خردش چیه؟
دليل عمدش توقف فكر و رهاشدن از غم و غصه و افكار داغون خودم و يادگرفتن تكنيك هاي آقاي Sci . جالبه انگار تا قبل از اين اصلا نمي دونستم دنياي مردا چجوريه و چه توقعاتي دارن و ما زنا چجوري مي تونيم خواسته هامونو مطرح كنيم . نمي دونم اين مامان باباهاي ما چي به ما ياد دادن خداييش . حالا اونا هيچي معلمامون چي ؟ اونا هم نكردن يه چهار تا درس زندگي به ما بدن .... معلمه ما داريم ؟....
دلايل خردش هم همون جمله هاي بالا رو خرد خرد كن مي فهمي .
ده تا داستان رو نام ببر که توش معشوق مرد باشه و به هر دلیلی عاشق طرف مقابل نباشه ؟
1- يوسف و زليخا
2- سبكتكين و شوهرش .
3- اقليما و شوهرش
4- شميم بهاري و شوهرش
5- بالهاي صداقت و شوهرش
6- آريو و شوهرش
7- آزاده جون و شوهرش
8- پرنسس فيونا و شرك
9- ماريچي و خوان ميگل
10- ريحان و شوهرش
به غير از داستان شماره 10 بقيه داستانها واقعي ان .
چرا وقتی اقای شوهر دست به کمر در مقابل خانومش قرار میگیره و با عصبانیت اون یکی دستشو بالا و پایین میبره و خطو نشون میکشه شبیه افتابه میشه ؟
من هنوز به عمرم آفتابه اي نديدم كه بتونه يه دستشو بالا و پايين ببره . اگه ديدم مي يام مي گم چرا .
چرا خانوما وقتی می خندن وقتی گریه میکنن وقتی عصبانین وقتی خجالت میکشن و خیل وقتای دیگه خیلی سریع قرمز میشن ؟(ضمنا خوشگل ترم میشن )
جوابتو خودت دادي ديگه . چون مي دونن اينطوري خوشگل تر ميشن .
چرا برای اینکه بعضیا مهربون بشن حتما باید افتاب از یه سمت دیگه در بیاد ؟ مگه ما برای محبت کردن چقدر وقت داریم ؟؟!!
منم كه همينو مي گم . برو اينا رو به شوهرم بگو نه به من . من كه اصلا آفتابم درنياد يا بياد ، شب باشه يا روز باشه برام فرقي نمي كنه همينجوري مهربوني و محبت ازم تراوش مي كنه .
به نظر من كه وقت داره تموم ميشه .... ديگه بايد بياد همين الانشم دير شده ....
از بین صفات غرور، اعتماد به نفس ، جسارت و بی باکی کدوم برای خانوما و کدوم برای اقایون مثبت محسوب میشن ؟
همشون وقتي به جاش باشن واسه هر دوشون قشنگه .
به نظر شما رمز موفقیت سیندرلا چی بود ؟
جا گذاشتن كفشش .
بهترین تئاتری که تو سه سال اخیر دیدی چی بوده ؟
بهترين كه نميشه گفت اين آخريش بود .
تئاتر خرمشير . تئاتر كودك بود . ولي در كل خيلي كم بعد از ازدواج رفتم تئاتر ببينم چون شوهرم دوست نداشت .
بدترین اتفاقی که رو سن برات افتاده چی بوده ؟
يه تئاتر مذهبي اجرا مي كرديم . از اين لباساي دراز داده بودن بپوشيم آقا ما تا مي يومديم بلند شيم راه بريم همش گير مي كرد زير پامون . صد دفعه كم مونده بود كله پا شيم ولي بخير گذشت .
شنیدم قدمت سبکه مرسی که صندلی داغ مارو منور کردی حالا یه خرده صبر کنی گداخته اش میکنیم
آره . اولش خودمم گفتم خيلي قدمم سبكه . باور نمي كني از مسئولين سايت بپرس .
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن * که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم * که تیغ ما بجز از نالهای و آهی نیست
چرا بعضی فراغ ازچارچوب ها و ضوابط رو دلیل بر بی قیدی هنرمندا میدونن ؟
چون نمي تونن درك كنن هنري كه بخواد محدوديت داشته باشه ديگه هنر نيست .
دنیا برات شبیه یه مکعب خالیه یا یه کلاف سر در گم ؟
بيشتر شبيه محيط يه دايره است كه اول و آخرش معلوم نباشه . همش همينجوري الكي مي گرده و مي گرده و همه ملّتو سركار گذاشته .
ایا امکان داره با حذف س ک س و خشونت بازم بشه یه اثر هنری جذاب افرید ؟
اثر هنري چي ؟ كلي هنر داريم ما .
مثلا موسيقي . اين همه موسيقيدان داريم كه بهترين موسيقيها رو خلق كردن . تو كارشون هم هيچ اثري از اين دو عنصر نبوده .
البته اگر از اين عناصر استفاده بشه به عنوان ضد تبليغ باز هم بد نيست به نظر من . ولي آره بدون اينها هم ميشه .
ایا شده اونقدر از دست ادما کلافه بشی که ارزو کنی تو یه سیاره دیگه با موجودات فضایی زندگی کنی؟
نه دلم براي خانوادم تنگ ميشه .
حسرت کدوم لحظه از زندگیتو میخوری ؟
لحظه هايي كه در كنار همسرم بودم و بلد نبودم چجوري زندگيمو مديريت كنم .مي تونستيم خيلي خوشتر باشم ولي همش با دعوا زندگيمون رو تلخ كرديم .
بزرگترین شانست تو زندگی چی بوده ؟
آشنايي با همسرم . و شايدم بزرگترين بدشانسيم بود نمي دونم .
راستي تو ليست اعضا انلاين ديدم كه يكي به اسم ريحان هست. اصلا مراعات حال دل اين جوونا رو نمي كنن . مي بيني تو رو خدا....
سوالا درهمه شما مثل بعضیا سمبل نکن توروخدا
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
با عذر خواهی از دوستان صندلی داغ....... سبکتکین جان من همون tell me هستم عزیزم اینطوری شادی منو بشناسی:46::72::43::46:
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
من با این که تو دوره قبلی شرکت کردم مایلم بازم اگه خواستید شرکت کنم.
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
واقعا که روز آخر هر چی نوشته بودم؛ پریده!
سبکتکین جان کلی سوال برات نوشته بودم؛ اما نیست!
اما! خوب اشکالی نداره دوباره با نیرو و انرژی برات می نویسم.:311:
1. آیا تا بحال به اختلاف سطح تحصیلی خودت با همسرت فکر کرده بودی توی زندگیت؟ اگه نه! چه چیزی باعث میشد که به اون فکر نکنی؟
2. در حال حاضر سبکتکین چه احساساتی رو داره تجربه میکنه؟
3. فکر میکنی دوران کودکی یه انسان، چقدر میتونه روی شخصیتش در بزرگسالی تاثیر بذاره؟
4. به نظرت من چه جور آدمی هستم؟
5. فکر میکنی مردها یه زن احساساتی رو بیشتر می پسندند یا یه زن منطقی رو؟
6. میشه همیشه دیگران رو درک کرد و انتظار نداشت که درکت کنند؟
7. باید به زندگی چه جوری نگاه کرد تا طعم واقعیش رو چشید؟
فعلا اینها باشه؛ برمیگردم.:46:
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
واقعا که روز آخر هر چی نوشته بودم؛ پریده!
سبکتکین جان کلی سوال برات نوشته بودم؛ اما نیست!
اما! خوب اشکالی نداره دوباره با نیرو و انرژی برات می نویسم.:311:
راضي به زحمت نيستيما . خودتو اذيت نكن . :311:
بابا بازم تو سوالاتو ميشه جواب داد ولي اين آقاي خارپشت .... واي خدا .... سوال مي پرسه ازت در حد تيم ملي ...؟:316:
من فكر كردم نوبتش بشه بچه ها حسابي از خجالتش در بيان ولي ماشاا... انقدر سر و زبون داره كه خدا مي دونه . كم نمي ياره . :311:
1. آیا تا بحال به اختلاف سطح تحصیلی خودت با همسرت فکر کرده بودی توی زندگیت؟ اگه نه! چه چیزی باعث میشد که به اون فکر نکنی؟
آره . هميشه فكر مي كردم . چون خودم خيلي زياد علاقه به يادگيري و تحصيل داشتم (البته هنوزم دارم ) و شوهرم عليرغم اينكه به ظاهر نشون مي داد كه علاقه داره به ادامه تحصيل ولي خيلي تنبلي مي كرد و در عين حالم وقتي مي ديد من هر سال دارم ازش جلو مي زنم نگران مي شد و حرفاي اطرافيان هم خيلي روش تاثير مي ذاشت و غير مستقيم سعي مي كرد منو از ادامه تحصيلم يا هر كاري كه باعث پيشرفت من بشه منصرف كنه و همين خيلي باعث اختلافات مي شد .
ولي من خودم به شخصه مشكلي با شوهرم از اين لحاظ نداشتم .دوست داشتم شوهرمم ادامه تحصيل بده ولي وقتي نمي خواست منم مجبورش نمي كردم . در كل فكر مي كنم تحصيلات يه تخصصه تو رشته خودت .و باعث نميشه تو فكر كني خيلي بارته و شوهرت هيچي بارش نيست . آدما اگه بخوان تو زندگيشون خيلي چيزا رو ياد مي گيرن و تجربه مي كنن . و اين خيلي مهمتر از تحصيلات دانشگاهيه .
2. در حال حاضر سبکتکین چه احساساتی رو داره تجربه میکنه؟
احساس دلتنگي خيلي زيادي دارم .
احساس مي كنم خيلي از دنياي بچگونه اي كه توش بودم اومدم بيرون . من وقتي ازدواج كردم با اينكه 23 سالم بود همه خانوادمه مخالف بودن چون مي گفتن خيلي بچه اي و نمي توني يه زندگي رو اداره كني و همينم شد .
تو خانواده ما همه دخترا معمولا از 20 -21 كه مي گذشتن همه فكر مي كردن ديرشونم شده واسه ازدواج ولي واسه من همشون مي گفتن زوده . خيلي خيلي دنيا رو ساده مي ديدم و فكر مي كردم همه چي بچه بازيه . شوهرمم اول خودش ( البته به قول خودش ) عاشق اين طرز فكرم بود ولي بعد ازدواج ديگه همه چي تموم شد . انگار ديگه بايد بزرگ ميشدم و من نمي خواستم .
ولي الان مجبورم فكرامو عوض كنم . ديگه انقدر دنيا و آدماشو ساده و يه رنگ ندونم . فهميدم كه ظاهر ادمها خيلي با باطنشون فرق مي كنه . و با اون طرز قكراي قديميم خيلي سخت ميشه بين اين آدما زندگي كرد و آسايش داشت .
3. فکر میکنی دوران کودکی یه انسان، چقدر میتونه روی شخصیتش در بزرگسالی تاثیر بذاره؟
خيلي زياد . اگه از همون بچگي پدر و مادرها سعي كنن رو نكات تربيتي بچه ها درست كنن و عادتهاي خوب رو بهشون ياد بدن به مرور اين واسشون عادت ميشه و در آينده هم درست رفتار مي كنن .
4. به نظرت من چه جور آدمی هستم؟
مثل خودم خيلي كمالگرايي .
تو اين مورد مشتركيم ولي يه جاهايي فكر مي كنم خيلي حساسي . من از نوشته هات اينو فهميدم كه دوست داري شوهرتم عين خودت كمالگرا باشه ولي من فكر مي كنم درست نيست كه واسه اونم تصميم بگيري كه چجوري زندگي كنه . شايد دلش نمي خواد ادامه تحصيل بده يا حالا هر مورد ديگه . تو راه خودت رو برو و اون رو هم تشويق بكن ولي اگه تمايلي نداره به نظرم نبايد اجبارش كني .
هر كي شخصيت خودش رو داره . تو شوهرت رو همينجوري كه هست انتخابش كرده بودي واسه ازدواج . نمي گم هيچ تلاشي نكن واسه تغيير دادنش ولي اينطورم نباش كه اگه مثل تو نشد ناراحت بشي .
5. فکر میکنی مردها یه زن احساساتی رو بیشتر می پسندند یا یه زن منطقی رو؟
فكر مي كنم هر دوشو . يه وقتايي هست كه از آدم انتظار دارن احساساتي باشه و يه وقتايي هر چي احساس خرجشون مي كني مي گن نه منطقي برخورد كن .
6. میشه همیشه دیگران رو درک کرد و انتظار نداشت که درکت کنند؟
براي من كه خيلي سخته .
7. باید به زندگی چه جوری نگاه کرد تا طعم واقعیش رو چشید؟
اگه مي شد اينطور به دنيا نگاه كرد كه همه آدمها و وسايل تو اين دنيا گذرا هستند و نه ابدي خيلي عالي بود . تازه اونوقت بود كه آدم مي نشست فكر مي كرد واسه چي بدنيا اومده و هدف از بدنيا اومدنش تو اين دنيا چي بوده .
ولي خيلي سخته هر كسي نمي تونه از قيد ماديات و اين وابستگي هاي دنيوي خلاص بشه .
ولي اگه ميشد چي مي شد .....
:323:
فعلا اینها باشه؛ برمیگردم.:46:
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام سبکتکین عزیز :72:
خوبید؟ صندلی خوبه؟
منم داشتم از این طرفا رد می شدم گفتم بیام چند تا سوال بپرسم
1.واقعا همیشه از محبت خارها گل می شود؟
2.این یه قسمت از دیالوگ فیلمه طلا و مسه : "محبت کنید واسه خدا اگه معیار و میزان محبت خدا باشه، اگه قدر هم نبینی باز عمل می کنی ... اگه ناسپاسی هم ببینی باز عمل می کنی"
باهاش موافقی؟
3.واقعا این دنیا دار مکافاته؟
4.بیشترین مدت دوستیت با یه نفر چقدر بوده؟ دوستی داری که از بچگی باهاش باشی؟
5.به نظرت چرا نوع روابط خواهر برادرا بعد از ازدواج عوض می شه؟(اصلا می شه؟)
انگار یه جور با هم رسمی تر می شن دیگه اندازه قبل راحت نیستن مثلا رفتار مامان منو داییم به نسبت من و برادرم رسمی تره چرا اینجوریه؟ همه اینجوری می شن؟
6.آدم زودرنجی هستی؟ به نظرت آدم باید مراعات اطرافیانشو که زودرنج هستند بکنه ؟ یا نه باید با اونا هم مثل بقیه رفتار کنه ؟
7.چقدر اینو قبول داری که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ؟
8.اسباب بازی محبوب دوران بچگیت چی بوده؟
9.به نظرت من چیکار کنم که بشینم سر پایان نامه ام هی 24 ساعته اینجا نباشم؟ :)
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hadieh
سلام سبکتکین عزیز :72:
خوبید؟ صندلی خوبه؟
منم داشتم از این طرفا رد می شدم گفتم بیام چند تا سوال بپرسم
1.واقعا همیشه از محبت خارها گل می شود؟
هميشه نه . فكر مي كنم بعضي ها فقط توقعشون مي ره بالا و فكر مي كنن محبت كردناي تو وظيفته .
2.این یه قسمت از دیالوگ فیلمه طلا و مسه : "محبت کنید واسه خدا اگه معیار و میزان محبت خدا باشه، اگه قدر هم نبینی باز عمل می کنی ... اگه ناسپاسی هم ببینی باز عمل می کنی"
باهاش موافقی؟
آره . اگه واقعا نيتت خير باشه نبايد واست مهم باشه كه جوابشو بگيري يا نه . خود همون محبت كردن كلي آدمو شاد مي كنه .
چون مي دوني حتما خدا يه جايي جواب اون محبت و نيكي تو رو مي ده .
3.واقعا این دنیا دار مکافاته؟
آره به گمونم . تا حالا كسي رو نديدم تو زندگيم كه ظلمي يا اشتباهي كرده باشه و نتيجشو نديده باشه . يكيش خود من . عذابي كه دارم مي كشم نتيجه اذيتهاييه كه به شوهرم كردم .:302: ولي خوب تو اين دنيا مكافات عملتو ببيني خيلي بهتره تا بمونه واسه اون دنيا .
4.بیشترین مدت دوستیت با یه نفر چقدر بوده؟ دوستی داری که از بچگی باهاش باشی؟
بله با يكي از دوستام حدود 21 ساله كه دوستم . البته الان ديگه خيلي باهاش صميمي نيستم . دوستيمون معمولي تر شده . بعد از ازدواج يه خورده دورتر شديم از هم .
5.به نظرت چرا نوع روابط خواهر برادرا بعد از ازدواج عوض می شه؟(اصلا می شه؟)
انگار یه جور با هم رسمی تر می شن دیگه اندازه قبل راحت نیستن مثلا رفتار مامان منو داییم به نسبت من و برادرم رسمی تره چرا اینجوریه؟ همه اینجوری می شن؟
آره . من و خواهرم بطرز وحشتناكي قبل از ازدواج باهم صميمي بوديم . رازي نبود كه به هم نگيم و از همه كاراي هم خبر داشتيم . ولي بعد از ازدواج خيلي وقتا پيش مي ياد كه مي خوايم مراعات همسرامونو بكنيم يا طرفداري و جانبداري از اونا بكنيم و همين باعث ميشه يه خورده رسمي تر با هم برخورد كنيم و يه وقتايي هواي زندگي مشتركمونو هم داشته باشيم .
6.آدم زودرنجی هستی؟ به نظرت آدم باید مراعات اطرافیانشو که زودرنج هستند بکنه ؟ یا نه باید با اونا هم مثل بقیه رفتار کنه ؟
خودم معمولا دوست ندارم كسي رو برنجونم از خودم . ولي بستگي به موقعيتشم داره . يه وقتايي اين مراعات كردنها نتايج وخيمتري در پي داره . و ممكنه باعث آسيب زدن يشتر به طرف مقابلت بشه . بايد ديد موقعيت چيه ؟
7.چقدر اینو قبول داری که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ؟
زياد قبول ندارم . تا از چيزي خوشم نياد و راجع بهش احساس خوبي نداشته باشم انجامش نمي دم . حتي اگه اون چيز يا اون مطلب رو خيلي ها تاييد كنن . آدم بايد از خودشم يه خورده فكر و اراده داشته باشه .
باباي من هميشه بچه بوديم يه جمله مي گفت كه هميشه يادم مونده مي گفت هميشه كاري كن كه ديگران دنباله رو تو باشن نه اينكه تو دنباله رو اونها .
8.اسباب بازی محبوب دوران بچگیت چی بوده؟
پازل و لگو(خانه سازي ). هر چقدر ريزتر و سخت تر و تعدادشون بيشتر بود بيشتر كيف مي داد .
كلا چون آدم باحوصله اي هستم بازي هايي رو كه هر كسي حوصله نداشت انجام بده من انجام مي دادم . بازي هاي فكري و آموزشي رو هم خيلي دوست داشتم . الانم اگه بخوام به يه بچه اي كادو بدم عروسك و يا چيز بدردنخور نمي گيرم خيلي دوست دارم كه بچه ها در حين بازي كردن زمانشون هدر نشه و چيز ياد بگيرن .:305:
9.به نظرت من چیکار کنم که بشینم سر پایان نامه ام هی 24 ساعته اینجا نباشم؟ :)
به نظرم مثل من باش . انقدر انجام نده تا از دانشگاه زنگ بزنن بهت و بگن اگه تا فلان موقع تحويل ندي اخراجي اونوقته كه ميبيني چقدر به سرعت كاراي پايان نامت پيش مي ره . :311:ديگه همدردي كه هيچي غذاخوردنم از سرت مي پره .
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام سبکتکین عزیز.خوبی؟
بیکارنشین بیا این سوالارو جواب بده چون قراره حسابی بسوزونیمت.
1-بچه بودی شیطون بودی؟ چندتا ازشیطونی هاتو برامون بگو؟
2-نظرت درمورد حجاب خانومها چیه؟
3-بخوای بری مسافرت دوست داری کجاباشه وبا چه کسی؟
4-ترجیح میدی باخودکاربنویسی یا مداد؟
5-تا حالا سریه سر معلم ها یا استادات گذاشتی؟
6-ازسوسک بیشترمی ترسی یاموش؟
7-این کلمات رو تو یه جمله برام معنی کن.
عشق
نفرت
علاقه ودوست داشتن
احساس
گذشت
8-بعضی ها می گن عشق واقعی وجود نداره ، من اصلا قبولش ندارم ومعتقدم وجودداره حتی اگه یک طرفه باشه نظرتوچیه؟