-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام دوستهاي خوبم
ديروز هر چي زنگ زدم جواب منو نداد منم بايد ميرفتم ليست بيمه كارمندان رو رد ميكردم كه تو راه يه موتور بهم زد ، مشكل حادي پيش نيومد اما بدنم كبود شده...راننده هم هر چي از دهنش در اومد به من گفت چون خودم مقصر بودم و حواس پرت.منم كه از زمين و زمان شاكي بودم به شايان دوباره زنگ زدم كه بازم جواب نداد اما بهش ام اس دادم كه تصادف كردم اونم سريع زنگ زد منم بهش گفتم ديگه تحمل ندارم و ...........ديروز ساعت 3 اومد شركت سراغم بهش گفتم اگه نخواد در مورد حقوقش و پنهون كاريهايي كه انجام ميده برام توضيح بده مجبورم خونوادم رو در جريان بذارم..بعد هم يه مشت حرف تحويلم داد كه بازم باور ندارم! يكي از دوستهاي صميميم كه تو شركت هم همكارمه به پدرم زنگ زده و گفته كه من و شايان با هم مشكل داريم ديروز پدرم خيلي ناراحت بود ديشب براي شب يلدا همگي خونه عموم بوديم كه عمم منو كشيد كنار و گفت چرا نارحتي و من مثل هميشه بهونه آوردم سرم درد ميكنه كه گفت پدرم بهش گفته اين دختره داره داغون ميشه و نميگه دردش چيه و اين حرفها!عمم گفت كه قراره امروز با شايان صحبت كنن*نميدونم باهاش حرف بزنن تاثير داره يا نه؟از صبح دلشوره دارم.به نظرتون چيكار كنم ، يه جوري خودم ماست ماليش كنم يا اينكه بذارم به عهده بزرگترها؟؟؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام دوستهاي خوبم
ديروز هر چي زنگ زدم جواب منو نداد منم بايد ميرفتم ليست بيمه كارمندان رو رد ميكردم كه تو راه يه موتور بهم زد ، مشكل حادي پيش نيومد اما بدنم كبود شده...راننده هم هر چي از دهنش در اومد به من گفت چون خودم مقصر بودم و حواس پرت.منم كه از زمين و زمان شاكي بودم به شايان دوباره زنگ زدم كه بازم جواب نداد اما بهش ام اس دادم كه تصادف كردم اونم سريع زنگ زد منم بهش گفتم ديگه تحمل ندارم و ...........ديروز ساعت 3 اومد شركت سراغم بهش گفتم اگه نخواد در مورد حقوقش و پنهون كاريهايي كه انجام ميده برام توضيح بده مجبورم خونوادم رو در جريان بذارم..بعد هم يه مشت حرف تحويلم داد كه بازم باور ندارم! يكي از دوستهاي صميميم كه تو شركت هم همكارمه به پدرم زنگ زده و گفته كه من و شايان با هم مشكل داريم ديروز پدرم خيلي ناراحت بود ديشب براي شب يلدا همگي خونه عموم بوديم كه عمم منو كشيد كنار و گفت چرا نارحتي و من مثل هميشه بهونه آوردم سرم درد ميكنه كه گفت پدرم بهش گفته اين دختره داره داغون ميشه و نميگه دردش چيه و اين حرفها!عمم گفت كه قراره امروز با شايان صحبت كنن*نميدونم باهاش حرف بزنن تاثير داره يا نه؟از صبح دلشوره دارم.به نظرتون چيكار كنم ، يه جوري خودم ماست ماليش كنم يا اينكه بذارم به عهده بزرگترها؟؟؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت عزیزم
به نظر من خودتون مشکلتونو حل کنین بهتر از اینه که بحث به بزرگتر ها برسه اونجوری شایانم ارزشش رو تو خونواده از دست می ده عزیزم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بزرگترها باهاش صحبت کنند بهتره عزیزم
بذار بفهمه خانوادت نگرانت هستند ولی خانوادت توضیح ندن که چی شده کلی باهاش حرف بزنند بهتره
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بلوم عزيز خيلي باهاش حرف زدم يه مدت خوب ميشه اما بعد از چند روز همون آش و همون كاسه.ميدونيد الان مشكل من اينه كه بدونم حقوقش رو كجا خرج ميكنه؟!؟
به خدا قسم اگه به پدر و مادرش كمك كنه يا براي خواهرش هديه بخره يا اينكه لباس براي خودش بخره ناراحت نميشم اما از اينكه وقني بهش ميگم حقوقت رو چيكار كردي و جواب ميده بدهكار بودم آتيش ميگيرم *جديدا هم كه ميگه زن تو كار مرد دخالت نميكنه.
دقيقا دو سال پيش تو همين روز(سالگرد ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه)ما نامزد كرديم امروز كه ياد دوسال پيش ميافتم چقدر ناراحت ميشم از اينكه اون موقع چطوري بود و الان.
راستي اينو يادم رفت بگم نامزد دوستم توي امورمشتركين ستارخان كار ميكنه خيلي اميدواره كه بتونه ريز مكالمه مبايل شايان رو برام بگيره دعا كنيد كه اين كار انجام بشه و بفهمم رابطه اون و آرميتا چطوري بوده.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طرواوت عزیز اگر بزرگتر ها قرار باهاش حرف بزنن بگو زیاد تو جزئیات ریز نشن که شایان دخالت تلقی کنه کارشونو اینجوری بهتره بقول الینا کلی باهاش صحبت کنن
در مورد ریز مکالماتم نمیدونم چی بگم
طروات شاید بخاطر کار شایانه که اینطور حساس شدی و بهم ریختی اینجور که من فهمیدم همسرت بعضی شب ها پیشت نیست و تو با چیزهایی که این چند وقت ازش دیدی به یه اثباتی تو ذهنت رسیدی وداری بهش دامن می زنی من نمی گم شایان فرشته است نمی گم مقصره و نمی گم تو مقصری چون هیچ شناختی نه به تو و نه به همسرت دارم عزیزم
ولی اینو می دونم که تا زمانیکه تو به آرامش فکری و روحی نرسی نمی تونی تصمیم درست و رفتار مناسبی در برابر اون انجام بدی خانومی
اینجوری وقتی عصبانی و داغونی رفتاری می کنی که نتیجه عکس می ده
شوهر شما حتی اگه متهم هم باشه نمی خواد وجه شو جلو تو و خانواده ی تو از دست بده شایدم دوست داره مه یکم اعتمادو اطمینان رو تو صورتت ببینه
تو زمانی که با اون ازدواج کردی باید خودتو با شرایط کارش وقف می دادی که اذیت نشی
خانومی تو همش تو ذهن خودت انو رشد می دی که چون شایان خوشگله پس دختر دورو برش زیاده و شایان هم حتما جلو یکیشو ن کم می یاره و چون این فکر تو ذهنت همیشه هست با یک نشونه تمام ذهنیاتت اثبات می شه
خودتو از این افکار اذیت کننده رها کن داغون می شی بخدا آخرشم به شکاک بودن متهم می شی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
اگه آرامش داشته باشی مطئن باش کم کم خود شایان خیلی از کارهایی که الان به قول خودت پنهون می کنه می یاد بهت می که
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت جان. به نظر من بذار بزرگترها باهاش حرف بزنند، بذار بفهمه پشتت محكمه و دست از اين كارهاش برداره. موفق باشي.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
دوستهاي خوبم ديروزرفتيم خونه پدرم و چند ساعتي اونجا بوديم مادرم و پدرم يه كم سرسنگين باهاش برخورد كردن اما يه جوري كه بي احترامي نشه.مادرم هم جلوي شايان بهم گفت براي آخر هفته برام وقت دكتر ميگيره كه منو ببره چكاب:162: منم پرسيدم چرا؟(شايان متعجب بود) مامانم جواب داد چون زير چشمات خيلي خيلي سياه و گود شده و روز به روزم داري چاق ميشي:302:(قرص فيفول ميخورم كه باعث چاقي ميشه و آلپروزام كه دكتر داده كه مثلا آرامش داشته باشم گويا خواب آوره) خلاصه بعد كه رفتيم خونه شايان پرسيد به خونوادم حرفي زدم كه منم گفتم نه اگه حرفي ميزدم كه الان تو خونه تو نبودم ،از ديروز تا الان بهتر شده از شديدا گير داده كه يه كم به خودت برس خودت بي خيال زندگي شدي و همه فكر ميكنن كه من اذيتت ميكنم:161: منم گفتم اگه تو سربه سرم نذاري اينطوري داغون نميشم .امروز صبح هم منو رسوند شركت و خودش رفت بيرون گفت ميرم با ماشين كار كنم.راستي اينم بگم دو روز پيش يعني اون زماني كه دعوامون شد و گفت داره ميره و تل منو جواب نميداد خونه داداشش بود.فعلا كه دارم اينطوري ميگذرونم ببينم چي ميشه!
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
خیلی خوبه اگه یکم آروم بشی طراوت جان
اینجوری بهتر می تونی تصمیم بگیری
خوشحالم که داری مدارا می کنی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
یه مدتی طبق حرفای شوهرت به خودت و زندگیت برس این خوب نیست که خانواده ات پاشون به این بحثها باز بشه اونوقت دیگه هیچ دلیلی برای رعایت بعضی رفتار ها برای شوهرت وجود نخواهد داشت این زندگی شماست شما باید جمع و جورش کنی و اگر بر بحث و دعوا و کوتاه اومدن باشه همه اینکار ها رو شما باید انجام بدید یه برخورد سر سنگین دیشب خانواده ات نتیجه اش این شده که شما رو محکوم به نرسیدن به زندگی شدید حالا خانواتون هم باهاش صحبت کنن که چرا با دختر ما اینکار رو می کنی اونوقتکه وقتی میرید خونه شما باید جواب پس یدید و توهینها و ناراحتیها رو شما خودتون تک و تنها باید تحمل کنید خانواده فقط باید یه سیاهی لشگر باشن
قرص آلاپرازولام مصرف نکنید اعتیاد آوره به جای اون رو بیارید به ورزش و موسیقی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
bloom عزيزم
خيلي ازت ممنونم و خيلي دوست دارم.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
خواهش می کنم خانومی
منم دوست دارم دلم می خواد همه اینجا به نتایج خوب برسن
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
وهم عزيز به خاطر اين به خونوادم گفتم چون هميشه شايان بهم خميگفت چون ما با هم دوست بوديم مشكلي هم داشته باشي كسي نيست كه بتوني بهش بگي! ضمنا من همه چي رو نگفتم خونوادم تا حدي ميدونن كه همكارم بهشون گفته.درست ميگي من نميتونم با شايان بچنگم نه اون ميتونه مثل من بشه و نه من ميتونم اخلاقم رو با اون وفق بدم چون در هر دو صورت خودم متهم ميشم.
همين الان هم به خاطر جريان ارميتا منو محكوم به شكاك بودن ميكنه ! ميتوني درك كني چقدر دردناك كسي كه ميگه عاشقته بهت بگه ديونه رواني!حالبه اون خيانت كرده تازه انتظار داره بهش شك هم نكنم.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
عزيزم خوشحالم كه فعلاً آرامش در خونتون برقراره. اين نشون مي ده كه شايان از خانواده ات حساب مي بره. يه كم به خودت و زندگيت برس. اينطوري نه خودت افسرده مي شي و نه شايان از خونه فراري باشه. يه تغيير و تحولي تو زندگيت بده. بذار آرامش تو خونتون برقرار باشه. موفق باشي عزيزم.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام خانومی خوبی؟؟
آروم تر شدی ؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام بلوم عزيز
به من نيومده آروم بشم ، ديشب شايان شب كار بود وقتي كه زنگ زد و داشت با من حرف ميزد دوستش آقا رحمان پرسيد كيه ؟اينم گفت خانوممه ،رحمان گفت خدايي كيه اينم عصباني گفت خانوممه ،رحمان هم خيلي اروم يه طوري كه مثلا من نفهمم گفت فكر كردم آرميتاست !!! حالا خودتون فكر منيد من بدبخت چه حالي داشتم اما به روي خودم نياوردم شايان هم كه ميدونه قدرت شنوايي من نسبت به بقيه دوبرابره هول كرد و هي حرف ميزد منم بهش گفتم خيلي خوابم مياد و ميخوام بخوابم اونم گفت صبح ساعت 8 مياد آرياشهر منو برسونه شركت.منم كه دوباره فكر اون دختره آرومم نميذاشت بهش ام اس زدم كه خدا ميدونه با كي حرف ميزني كه وقتي ميگي خانوممه رحمان باور نداره بعد هم گوشي رو خاموش كردم و خوابيدم.امروز صبح كه من منتظرش بودم زنگ زد و گفت كلانتري برام مشكل پيش اومده و نميتونم بايم تو برو شركت منم كه حسابي ديرم شده بود گفتم نميرم تا بيايي....تا 9 تو سرما بودم حتي دريغ از اينكه تماس بگيره و بگه كه نمياد منم اومدم شركت و زنگ زدم حسابي دادو بيداد كردم.
آقا اومده اينجا به من ميگه درك نداري رئس كار داشت نميتونستم بيام و خلاصه مثل هميشه منو مقصر كرد.ضمنا به من ميگه رحمان شوخي كرد!!!(لحنش جدي بود)
از يه طرف دوباره ريختم به هم به خاطر آرميتا از يه طرف هم نميدونم چه آتويي دست رحمان داره كه ميذاره راحت اين شوخي ها رو باهاش بكنه و شمارش رو بده به دختر كه به اين زنگ بزنن ، با توجه به تالاسمي كه جفتمون داريم و ممنكنه 50% بچه دار نشيم دارم اينو تحمل ميكنم اما خودش داره داغونم ميكنه!هيچ كسي هم نيست كه بتونه در مورد پرينت موبايل گرفتن بهم كمك كنه به خدا قسم فقط از خدا مرگ ميخوام.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان
مطمئن باش اگه به فرض آرمیتایی هم تو کار بود رحمان حتی اسمشو یواش هم نمیگفت
دلیلی نداشت که وقتی داره با تو حرف میزد اسم اونو بیاره
کناره گیری تو اوضاع رو بدتر میکنه عزیزم
باهاش گرم باش و مرتب بگو من به تو اعتماد دارم و چون میدونستم شوهر وفاداری هستی بهت جواب مثبت دادم
موفق باشی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت عزیزم
وقتی آدم نسبت به چیزی حساس می شه هر چیزی که می بینه و میشنوه نشونه ای برای اثبات اون قضیه می دونه تو هم نسبت به مساله ی آرمیتا همین حالن رو پیدا کردی
این وسط دوست شوهرت بیشتر از اون دختر داره زندگیتو خراب می کنه من مشکل آرمیتا رو نمی دونم مشکل آقا رحمان یه جوری باید حالش گرفته شه تا دیگه به زندگی مردم کاری نداشته باشه
اگه ازدواج کرده یه جوری به خانومش هشدار بده که شوهرش رو جمع کنه چون تا حالا هر قضیه ای بود یه جوری پای این آقا هم توش بوده
سر قضیه دیشب هم بعید نیست که شوخی کرده باشه داره از این نقطه ضعفی که از زندگی شما گرفته برای اذیت کردنتون استفاده می کنه
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
الينا ي عزيز باور كن ميخوام اما هر دفعه يه مشكلي به وجود مياد كه منو بيشتر به بي اعتمادي سوق ميده.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بلوم خوبم ممنون كه تنهام نميذاري.
اين آقا رحمان همونيه كه شماره شايان رو به ارميتا داده (اگه اينم دروغ نباشه) اين آقا 31 سالشه و تازه 1 ماه كه عقد كرده و متاسفانه همسرش هم سنندج زندگي ميكنه و اينها تا زمان عروسي از هم دورند و من هيچ دسترسي به همسرش ندارم.اين آقا رحمان خيلي سرو گوشش ميجونبه ! يه بار به شايان گفتم كاش زن رحمان هم اينجا بود تا با اون و زنش ميرفتيم بيروم ميرونيد شايان چي گفت:؟گفت اگه كسي باشه رحمان مياد منو ميگي موندم چي بگم گفتم مگه اين نامزد نداره گفت چرا اما هنوز كه عروسي نكردن.زماني كه جريان ارميتا به وجود اومد اون خيلي ميترسيد مرتب به من ميگفت دنبال قضيه رونگيردليلش رو هم نميدونم؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
تو میتونی عزیزم
اگه زندگیتو دوست داری این کارها رو انجام بده وگرنه منتظر پیامدهای بعدی باش
عزیز دلم سخت نیست
موفق باشی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
elina
عزيز از خدا ميخوام هيچ وقت تو اين حالتي كه منو ماندگار عزيز هستيم نباشي.خيلي سخته...
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان. شما تازه ازدواج كرديد. درست نيست كه سر اين مسائل به اين زودي روتون به روي هم باز بشه. كه اگه باز بشه دو روز ديگه آقا شايان بدون هيچ رودربايستي مي ياد مي گه من اين كارا رو مي كنم و به شما هم هيچ ارتباطي نداره. بيشتر مردها اين خصوصيت رو دارند. سعي كن سياست داشته باشي. سعي كن با سياست زنانه ات شوهرت رو به زندگي دلگرم كني. اميدوارم كه بتوني اين كار رو انجام بدي.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط taravat
اين آقا رحمان همونيه كه شماره شايان رو به ارميتا داده (اگه اينم دروغ نباشه)
چرا دوست عزیز در مورد شوهرت اینجوری حرف میزنی؟؟؟؟ این خیلی بده که شما به همه حرفهای شوهرت این دید رو داشته باشی که بهت دروغ میگه یا ممکن بهت دروغ بگه!
به حرفهاش اعتماد داشته باش مگر اینکه خودش بهت بگه که بهت دروغ گفتم توی اون شرایط هم بهش بگو تو امکان نداره بهم دروغ بگی داری باهام شوخی می کنی؟! بذار بفهمه که نباید دروغ بگه حتی از نوع مصلحتیش!
در مورد برخوردهای صاحب کارش آقا رحمان هم یه مقدار خودت مقصری! چرا خودت رو نسبت به این موضوع حساس نشون دادی که اون هم آتو بگیره؟!
مادر شوهرم همیشه در حضور من از دختر دایی و دختر عمه نامزدم حرف میزد اونقدر تعریف و تمجید میکرد که کلافه میشدم خب من هم یه جوری جواب مادرش رو میدادم و می گفتم چرا جلوی من از دخترای فامیل اینقدر تعریف میکنه تا اینکه مادرم بهم گفت هر چی از اونا پیشم تعریف کردن اصلا اهمیت ندم و تازه یه جوری بهشون بفهمونم که اصلا این تعریف کردنا برام مهم نیست! یه بار که مادرش از دختر عمه اش داشت تعریف می کرد گفت دختر خیلی خوبیه ولی نامزدم اونو نپسندید وگرنه براش سر و دست میشکوند! منم با خنده بهش گفتم اگه خیلی خوب بود نامزدم منو انتخاب نمی کرد اونو انتخاب می کرد معلومه که همچینه هم دختر خوبی نیست وگرنه چرا برای ازدواج التماس کنه وایمیسته که یکی که قدرش رو میدونه بیاد خواستگاریش! بعد از اون هم دیگه هر بار که مادرش حرف میزد من سکوت می کردم یه پنج شش دفعه ای حرف دخترای فامیل رو پیش کشید ولی وقتی از من بی تفاوتی دیدن دیگه ادامه ندادن و قضیه تمام شد
حالا تراوت جان شما هم نباید نسبت به این قضیه حساسیت به خرج بدید بدتر میشه نقطه ضعف به شوهرت و اطرافیانش نشون نده
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بچه ها منو دعوا نکنید. ولی منم اصلا به قضیه خوش بین نیستم. اصلا چرا باید یک همچین اتفاقاتی بیاقته برای کسی که سرش تو کار خودش باشه ؟؟؟؟
قبول کنید دوستان از قدیم می گن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.
تراوت عزیز اگه یادت باشه من خودم یکی از اونهایی بودم که هی بهت می گفتم تمومش کن و یک فرصت دیگه بده. ولی به نظر من تو اون یک فرصت رو دادی. واقعا شایان خودشو جمع و جور کرد؟؟؟ به نظر من قبح قضیه از بین رفته. نمی دونم ولی این نظر منه.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام taravatخانوم من یه ذره دیر وارد بحث شدم ولی خیلی ناراحت ام منم تقریبا مشکل تو رو یه جورایی داشتم ودارم ولی نمی دونم باید چیکار کردفقط می تونم در ناراحتیت شریک باشم نمی دونم این بپا گذاشتن واسه شوهرا خوبه یا بد یا این پرینت تلفن ولی فکر می کنم با نشستن کاری درست نمی شه منم موندم چیکار کنم باور کن نه راه پس دارم نه پیش با این وجود ارزو می کنم مشکلت از زودم هم زودتر حل بشه من می ترسم یه حرفی بزنم واست بد تموم بشه فقط می دونم بچه ها خیلی بشتر سرشون میشه حرفشونو گوش بده
منتظرم تا ازت خبر خوب بشنوم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
با بدبین شدن نسبت به مسئله فقط طروات روز به روز بیشتر داغون می شه و زندگیش رو به نابودی می ره
من نمی گم خیلی خوش بین بودن خوبه نه ولی باید یکم ذهنمونو مثبت کنیم همین
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
برات پيغام خصوصي گذاشتم عزيزم.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بلوم جان شاید هم باید بیشتر چشم هاشو باز کنه و مسائل رو ببینه. من به تراوت حق می دهم. صبر کردن و خوشبین بودنش باعث می شه در درونش صورت مساله رو پاک کنه و به ارامش نمی رسه . ولی وقتی مسئله رو حل کن ارام می شه. ارامش ظاهری به دردش نمی خوره. باید مسئله رو از ریشه با شوهرش حل کنن.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
من درکت میکنم عزیزم
ولی منطقیش کاریه که ما میگیم
شما دارید احاسی برخورد میکنید
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت جان صبح بخیر
خوبی خانومی ؟؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
taravatسلام خانومی چه خبر کجای پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
نازنين جان و صباي عزيز ممنون از همفكريتون خود من هم به اين اعتقاد دارم .چرا بايد دوستش به راحتي شماره شايان رو به يه دختر بده ؟ شايان گفت تو اون لحظه نميدونسته اما دو دقيقه بعد فهميده ! اگه اين مشكل اخلاقي نداشت ميتونست همون موقع با رحمان برخورد جدي كنه و اون رو مجبور كنه كه به ارميتا زنگ بزنه و بگه كه متاهل و اون تماس نگيره.شايد نياز باشه يه كم چشمام باز بشه من و شايان دوسال با هم دوست بوديم و يكسال و نيم نامزد خيلي بهش اعتماد داشتم خيللليييي.اما الان به اين نتيجه رسيدم و به شخصه ديديم دليل خيانت اعتماده بيش از حده!!!
اليناي خوبم حرف شما هم كاملا متين من الان احساسم به جاي عقلم تصميم ميگيره*بلوم و چكامه عزيز كه توي اين شرايط هيچ وقت تنهام نذاشتيد حتما به حرفهاتون گوش ميدم ، هر كي هر تجربه اي داره ريخته وسط حالا من موندم و اينكه كدوم رو براي زندگيم انتخاب كنم.راستي چند لحظه پيش ششايان تماس گرفت و از اون پرسيدم به......زنگ زدي(يه آقايي كه گفت كار شايان رو از كلانتري به قسمت اداري منتقل ميكنه) خيلي خونسرد گفت نه حالاوقت زياده! دو روزه كه ميخواد به اين آقا زنگ بزنه اما هميشه ميپيچونه.ديروز بهش گفتم كه ميخوام برم دنبال كارهاي انتقالي دانشگام كه گفت لازم نكرده ديگه درس بخوني من نميخوام بري دانشگاه و فكرم مشغول بشه!!!به نظرتون منظورش چي بود؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
وهم نوشته:
***چرا دوست عزیز در مورد شوهرت اینجوری حرف میزنی؟؟؟؟ این خیلی بده که شما به همه حرفهای شوهرت این دید رو داشته باشی که بهت دروغ میگه یا ممکن بهت دروغ بگه!***
عزيزم چون وقتي به شايان گفتم كه ميخوام به برادر رحمان بگم ازش بپرسه چرا اينكار رو كرده گفت كه اون شماره نداده !!
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
هیچی عزیزم
میخواد به اصطلاح مقابله به مثل کنه
من نمیگم شایان پاکه یا حتی خیانتکاره
فقط میگم محکم باش نذار هیچ مسئله ای داغونت کنه
بذار شایان هم بفهمه که تو دیگه اون آدم سابق نیستی وقتی تلفنش هم زنگ میخوره اصلا" حساسیت نشون نده
ماه همیشه پشت ابر نمیمونه عزیز دلم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
آروم باش خانومی
الینا راست می گه می خواد مثلا تلافی کنه سعی کن باهاش بحث نکنی حرفشو زیاد جدی نگیر اگه پیگیر نشی اونم بی خیال می شه ولی اگه بحث کنی دعوا کنی بدتر می کنه
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
حق با الیناست
اهمیتی به حرکاتش نده بالاخره خودش خسته میشه
وقتی تو حساسیت به حرج میدی اون بدتر میکنه در مورد درست هم اصلا ربطی به شوهرت نداره دوست داری درس بخونی پس می خونی هر وقت نخواستی درس بخونی ون موقع درس نمی خونی...توی این موضوع کوتاه نیا...البته فعلا بحث نکن
مردا خیلی بدشون میاد که زنا توی کاراشون سرک بکشن یا به جای اونا کاری رو انجام بدن که باید خودشون انجام بدن یا دیگرون فکر کنن که عرضه ندارن از خودشون دفاع کنن و باید حتما زنشون یا مادرشون بیان جلو تا از اونها دفاع کنن
یه چیز جالبی که از حرفهای آزاده فروزش یاد گرفتم چرا ما زنها باید بشیم عروسک خیمه شب بازی مردا؟ چرا باید بشینیم و دست رو دست بذاریم و ببینیم که شوهرامون چطور اعصاب ما رو بهم میریزن و میرن سراغ زندگی و کار و تفریح خودشون؟چرا رفتارهای اونها با ما باید اینقدر ما رو بهم بریزه؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
به نظر من بذار زمان خیلی چیزها رو ثابت کنه. کاری از دستت بر نمی یاد.
ولی بد نیست کمی باهاش سرسنگین بشی. می دونی چی برام جالبه ؟؟؟ اینکه همسرت بعد همچون افتضاحی هنوزم داره گردن کلفتی می کنه. اگه واقعا ریگی به کفشش نبود دست و پاش می لرزید نکنه یک وقت الکی بهش شک کنی. حتی با پررویی هنوز اسم اون دختر رومی یاره.
بعدشم شما فقط 4 ماهه ازد.اج کردین. خیلی بده این مسائل انقدر زود اتفاق افتاده.
طراوت جان انرژی منفی نمی دهم ولی به نظر من ساده نگذر. به روی شایان نیار- باهاش دعوا نکن. خونسرد باش و کمی رسمی تر. رفتارشو بدون اینکه خودش متوجه بشه زیر نظر بگیر و همه چیز رو بسپار به دست زمان.
امیدوارم بعد از گذشتن زمان خلاف تمام فکر من ثابت بشه بهت عزیزم:72: