نمی دونم شاید دردودلای من الان خیلی بچگانه باشه بچه ها ولی خیلی به در دو دل کردن و حرف زدن نیاز دارم
نمایش نسخه قابل چاپ
نمی دونم شاید دردودلای من الان خیلی بچگانه باشه بچه ها ولی خیلی به در دو دل کردن و حرف زدن نیاز دارم
امروز یکم بهترم دیروز اصلا به آرش زنگ نزدم بجاش خودش چند بار زنگ زد و همیشه صداش آروم بود ولی روزایی که من بهش زنگ می زنم کلافست
جالبه وقتی زنگ نمی زنم بیشتر به سمتم می یاد ولی وقتی زنگ می زنم نه
سلام بلوم جان. مردها همشون همينطورند. هرچي بيشتر سمتشون بري، بيشتر ازت دور مي شند و برعكس. عزيزم ناراحت نباش. خدا خودش برات درست مي كنه. فقط صبر داشته باش و به خدا توكل كن.
مرسی harfedel عزیز
برای من که همیشه نفس می کشم می گم آرش یکم سخته ولی واقعا دارم با خودم می جنگم چون نمی خوام احساس کنه وابستگیه من داره اذیتش می کنه
برام دعا کنین
موفق باشی بلوم عزیز
بلوم عزيز
چرا اينقدر سخت ميگيري ببين دو راه بيشتر نيست يا به هم ميرسيد يا ... قرار نيست تو زندگي رو به كام خودت و خانوادت زهر كني.بذار سرنوشت زندگيت رو خدا خودش رقم بزنه ، تو شدي حكم اون زني كه 14 سال به درگاه خدا التماس كرد كه بچه دار بشه 14 سال تمام دنيا رو گشت و تمام دكترها رو تا بالاخره بچه دار شد و بچش با عقب افتادگي به دنيا اومد عزيزم شايد حكمتي تو كاره خدا بوده كه اينها بچه دار نشن وقتي خدا ديد اينها براي بچه چكار ميكنن بهشون داد اما عقب مونده !!! ميفهمي چي ميگم؟
شايد صلاح اينه يه مدتي طول بكشه و سختي اما هيچ وقت به زور چيزي رو از خدا نخواه....براي آرامشت هم زيارت عاشورا زياد بخون(بارها تجربه كردم)ما هم برات دعا ميكنيم.
مرسی از همگی
چشب طراوت جان دارم سعی خودمومی کنم
بلوم عزیز از اینکه دیدم داری خودتو کنترل میکنی خیلی خوشحال شدم، وقتی آرش احساس می کنه که شما محکم روی پاهای خودت وایسادی با خیال راحت تری اوضاع رو روبه راه میکنه اما وقتی که ناراحتی شما رو ببینه واقعا احساس خستگی میکنه و نمی دونه چطوری مشکلات رو حل کنه، سعی کن بهش ثابت کنی که با روحیه بالا پشتش وایسادی، سعی کن اونقدر شارژ باشی که به اون هم روحیه بدی، خوشحالش کنی، می دونم خیلی سخته، راستش همسر من هم همچین دورانی رو داشت من هم توی خونه همچین جریانی داشتم، یعنی خانواده هامون راضی نبودن، اما من هیچوقت ناراحت نبودم، طوری که همسرم همیشه زنگ میزد به من تا روحیه بگیره و آرامش داشته باشه، حتی الان هم میگه اگه اون دوران تو اینطوری هوامو نداشتی و بهم روحیه نمیدادی دوام نمیاوردم.
البته این جریانا یه خوبی دیگه هم داره، من و همسرم وقتی به گذشته فکر می کنیم می بینیم به راحتی به همدیگه نرسیدیم و سختی زیادی تحمل کردیم، برای همین خیلی راحت زندگیمون رو از دست نمیدیم، خیلی راحت کینه به دل نمی گیریم و بیشتر سعی می کنیم دنبال لحظات خوش باشیم. شما خودت در جریان تایپیک من بودی، درسته که مشکلات زیادی داشتم اما هیچ وقت به هیچ عنوان حتی برای یک لحظه به جدا شدن فکر نکردم، حداقل برای اینکه پیش خدای خودم شرمنده نشم..
امیدوارم این روزها زودتر تموم بشه و به آرامش برسی عزیزم
:72:
مرسی از حرفای قشنگت شاد عزیزم
فقط برام دعا کنین تو دوران بحرانی هستم دلم می خواد ازش پیروز بیرون بیام
حتما همین طور خواهد شد عزیزم، فقط سعی کن محکم باشی
:72:
بچه ها دیگه واقعا خسته شدم از این زندگی و حال و روز خودم حالم داره بهم می خوره همش کارم شده گریه افسرده ی افسرده شدم
حتی نباید ناراحتیمو به آرش نشون بدم چون همه می گن نباید جلوی مردا گریه کنی بدشون می یاد جلو خانوادمم نمی تونم ناراحتی مو نشون بدم چون نظرشون راجب آرش عوض می شه
کارم شده هر شب هر شب بالشمو خیس کنم از یه طرف مشکلات فکری و کاری آرش انقدر زیاده که خودشم نمی دونه چیکار داره می کنه از طرفی هم من تا حرف می زنم
می گه انقدر به من فشار نیار من به اندازه کافی خودم داغونم بعد تبدیل می شم به یه موجودی که اصلا شرایط رو درک نمی کنه و فقط سازه خودشو می زنه
من توان چیرو دارم می دم توان دوست داشتن بیش از حدو توان پرستش عشقمو و...
:302:
باور کنین کنار گذاشتن آرش برام غیر ممکنه من نمی تونم مثه خیلی دخترا بگم شما رو بخیرو مارو به سلامت من نمی تونم زندگیمو به پات بزارم و ...
از یه طرف خانوادم همش فشار می یارن از طرفی هم آرش می گه به من فشار نیار خودمم شرایط آرشو که می بینم می دونم داره راست می گه ولی این چیزا واسه خانواده ی من دلیل منطقی نیست
عزيزم چرا اين قدر ناراحتي. تو فقط تو اين شرايط بايد به خدا توكل كني. اونم از ته قلبت. بذار كار آرش يه كمي سروسامون بگيره. اون وقت در مورد ازدواجتون پافشاري كن. فعلاً يه كمي صبر كن.
بخدا خسته شدم همش دارم واسه دیگران زندگی می کنم برای اینکه خانواده ام ناراحت نشن باید سکوت کنم دم نزنم باید شرایط آرشو مشکلاتشو بفهمم
باید مراقب زندگیه خواهرم باشم آخه مگه من چقدر ظرفیت دارم منم آدمم
می دونم از دست هیچ کس کاری بر نمی یاد ولی چون نمی تونم خودمو حتی پیش نزدیک ترین کسم خالی کنم دارم براتون دردودل می کنم
نمی خوام با حرفام به مشکلاتش اضافه کنم
:302:
بلوم جان عزیزم
خوبی دنیا به اینه که میگذره مشکلات تو هم یه روزی تموم میشه وقتی خیلی دلت گرفت سر نمازت با خدا حرف بزن و خودتو خالی کن میبیبنی چقدر سبک میشی تو خدا رو داری و مطمئن باش همیشه پشتته . من هم واست دعا میکن انشاء الله زودتر تکلیفت روشن شه
دوستت دارم موفق باشی
مرسی الینا جان
امروز یکم آروم ترم بعضی وقت ها خیلی بهم میریزم چون واقعا احساس می کنم کسی رو ندارم که براش دردودل کنم
ممنون گلم امیدوارم مشکل توهم زودتر حل بشه
سلام دوستای گلم
یه مدتی به هست که همون چیزایی که بهم گفین رو گوش کردم زیاد به پر و پای آرش نپیچیدم سر این قضیه هم اصلا بهش فشار نیاوردم
ارش خیلی آروم شده آرامشش باور نکردنیه مثه همیشه عصبانی نیست وضعیت کاریش هم یکم داره عوض می شه وکلا فعلا همه چیز آرومه ولی هنوز کسی حرفی از رسمی شدن نمی زنه
راستش منم تصمیم گرفتم فعلا چیزی از آرش نپرسم چون اون روز بهم گفت من از خدامه بریم سر خونه زندگیمون ولی این که تو هر روز بگی و متذکر بشی فقط منو شرمنده می کنی بزار من خودم کارا رو درست می کنم
فقط ازت می خوام یکم ازاین حالت استرس و ناراحتی همیشگی در بیا من دوست دارم تو شاد باشی نه انکه همیشه بغض کنی و تو خودت باشی گفت دیر یا زود درست می شه چیزی که بر نمی گرده این دورانه که ما دایم خرابش می کنیم گفت بخدا الانم می شه از کنار هم بودنمون لذت ببریم این حرفای آرشو مدام با خودم مرور می کنم اون راست می گه من خیلی وقته که با شاد بدنو درست زندگی کردن خداحافظی کردم همه ی فکرو ذکرم شده اینکه این قضه درست بشه حالا اینکه چه جوری اصلا برام مهم نیست الان خیلی آروم ترم چون بازم با شما دوستای گلم حرف زدم
بچه ها کمکم کنین تاپیروز بشم .
خوشحالم بلوم جان
اینطوری آرش با آرامش بیشتری میتونه کارا رو درست کنه
مرسی الینای عزیزم
سلام بلوم عزیزم
من تمام تاپیکها تو خوندم و متاثر شدم که چرا یه عده انقدر بد هستن و خود خواه . به نظر من تو اگه 4 سال پیش 1% هم احتمال میدادی که شاید ممکنه به آرش نرسی انقدر بهش وابسته نمی شدی و انقدر خودت رو عذاب نمی دادی . یا همون 4 سال پیش باید خانوادت از اونا میخواستن شما تو عقد بمونید تا سربازی اون اقا تموم بشه و کارو کاسبیش راه بی افته . تو 4 سال از بهتریت سالهای زندگیتو صرف نگرانی و استرس کردی حالا وقتشه که بهترین و اصولی ترین تصمیم زندگیتو بگیری مگه ما ادمها عمر نوح رو داریم که بذاریم همینطور عمرمون صرف بشه . عزیزم تصمیم اخرتو بگیر و ارش رو هم مطلع کن از تصمیمت چون این بلا تکیفیتون می خواد تا کی ادامه داشته باشه . من نمی دونم که شما چند ساله تونه ولی اینو بدون که 10سال دیگه با این فشاری که تو به اعصاب میاری می شی یه ادم افسرده از همه جا نا امید . و اول جوونیت با یدمشت مشت قرص اعصاب بخوری . یه کم به فکر خودت باش زندگیتو تغییر بده از یه دیده دیگه به زندگیت نگاه کن به قول سهراب : چشمهارا باید شست طور دیگر باید دید . بذار ارش برای به دست اوردنت تلاش بکنه چون اونوقت قدر تورو میدونه . میدونه که تو اسون بدست نیومدی . در ضمن انقدر هم حمایت مالیش نکن مردها خیلی پر توقع هستن .در ضمن خانوادش هنوز شما عروسشون نشدین اینطوری دارن رفتار میکن وای به روزی که شما عروسشون هم بشید . باز هم میگم عزیزم تصمیم زندگیتو بگیر نزار بیشتر از این عذاب بکشی .
همای عزیزم ممنون از پیامت
خانومی من هزار بار به همه ی حرفایی که زدی فکر کردم برای من اصلا دیگه مهم نیست خانوادش می خوان چی کار کنن نظرشونم برام مهم نیست
من فقط حضورشونو می خوام اونم به اصرار پدرم در مورد آرش هم رو راست بگم نمی خوام خیلی راحت یه دختر دیگه بیاد صاحب چیزا هایی بشه که من واسشون مردمو زنده شدم
آرش که از اول اینجوری نبود از صفر شروع کرد منو آرش خونمونو با هم انتخاب کردیم من نمی تونم اونو دست یکی دیگه بدم ما با هم رنگ ما شینمونو پسند کردیم من برای سربازی آررش 2 سال صبر کردم
حالا نمی خوام به هیچی برسم خانومی از نظر همه کاره من اشتباه می دونم ولی چیزایی که من تو تاپیک گفتم یک دهم سختی هایی بود که کشیدم
من می دونم که خانواده ی آرش بعد از ازدواج با من رابطه ی خوبی نخواهند داشت ولی تحملش خیلی بهتر از دوری و ازدست دادنه آرشه
باور کن من غرق احساسات نشدم یا اینکه فکر کنی عشق چشمامو بسته نه من همه ی مشکلاتو می بینم و حاضرم با هاشون روبه رو بشم
آرش همه ی زندگیه منه از من نخواین بخاطر خواستگارام بهش بگم دیگه نمی خوام من هیچ منتی بابت این 4 سال نمی تونم سر آرش بزار م
چون خودم خواستم اونم بخاطره من خیلی کارا کرده اونم 4 سال خودشو وقفه من کرده اونم با مشکلات من ساخته و هرزگاهی تیکه های خانواده منو تحمل کرده
نمی دونم اشتباه می کنم یا نه ولی از اینکه نظرتو گفتی خیلی ممنونم و حاضرم هر سرزنشی رو قبول کنم
خودت داری می گی اون هرزگاهی تیکه های خانواده منو تحمل کرد ولی تو چی ؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم آرش خودشو وقفه تو کرده ولی الان همه چی ماله اونه و اگه تو یک روز نباشی همه چیز برای اون می مونه!!!
بلوم خوبم باور کن من تمام این روزها رو گذروندم و کاملا می فهممت. عزیزم تو بهش مدت بده و ببین چه کار می کنه.
آرش اگه بدونه تو رو واقعا از دست می ده باز هم ازت می خواد صبر کنی ؟؟؟ یا لبخند می زنه می گه من نمی خوام زندگیتو خراب کنم یا مرد و مردونه همه چیز رو به جون می خره و کار رو تمام می کنه ؟
جدا بلوم جان چه کار می کنه؟؟؟ ( بدون توجیه جواب بده. سرش شلوغه- کار داره- فشار خانواده روشه و ....)
می دونم چی می گی نازنین جون
اون روز بهش گفتم برنامت چیه می خوای چی کار کنی بالاخره که چی
گفت اگه مشکل کارم درست بشه تا قبل از عید تمومش می کنم
بعد بهم گفت فقط انقدر هی نپرس کی؟ من خودم هر روز دارم به این قضیه فکر می کنم تو دیگه منو آشفته تر نکن
بخدا این دقیقا حرفی بود که بهم زد نازنین جون
منم دیگه پیگیرش نشدم واقعا نمی دونم کارم درسته هست یا نه
باور کنین من از حرفای شما ناراحت نمی شم ولی دیگه مغزم برای فکر کردن جایی نداره
نازنین جون یه موقع به خودم می گم مگه من چند سالمه که باید این همه داغون بشم
همه بهم می گن چرا انقدر لاغر شدی جوری که خود آرش منو مجبور کرده برم یه آزمایش بدم همه فکر می کنن من مشکلی بیماری گرفتم که در عرض یکسال 12 کیلو وزن کم کردم
ولی دیگه نمی دونن که دارم از تو مشکنم
مامانم یه جور منو سوال جواب می کنه خواهرم یه جور خانواده آرش یجور مسخره بازی در می آرن منم به آرش مدام فشار می یارم
آرش فقط به من می گه صبر کن درست می شه این دقیقا جوابه که من می گیرم
صبر کن بزار روی روال عادی پیش بره اگه خانواد ی من به زور بیان از ترک دیوار خونتونم ایراد می گیرن ولی کم کم دارن با خودشون کنار می یان
بزار خودشون بگن
اینا حرفایی که می زنه رو راسته رو راست
خب اگه نخوای صبر کنی چی ؟؟؟ اونوقت چه کار می کنه ؟؟؟
سلام بلوم جان. به نظر من همين راهي رو كه در پيش گرفتي ادامه بده. يعني صبر كن. بذار كار آرش درست بشه بعد روش فشار بيار. اون موقع ديگه كوتاه نيا. ولي در حال حاضر صبر كن. تو كه 4 سال صبر كردي 2 ماه هم روش. اميد به خدا داشته باش، خودش كارهايت رو درست مي كنه. باور كن.
بلوم عزیزم من شما رو سر زنش نمی کنم . چون خود شما تمام شرایط رو پذیرفتی و داری باهاش می جنگی تا با چنگ و دندون نگهش داری . من میگم دیگه بیشتر ازاین خودتو عذاب نده . من با نظر نازنین موافقم . محکم بایست و بهش بگو تا تکلیفت رو روشن کنه .تو الان باید از زندگیت لذت ببری . بهش یه وقت بده و بگو این اخرین زمانی هست که بهش میدی . مردا اگه چیزی رو بخان برای به دست اوردنش قله اورست رو هم فتح میکنن. بهش یه تاریخ بگو .بگو دیگه نمی تونی این وضع رو تحمل کنی . یه کم نسبت بهش بی رحم شو. یه کم نسبت بهش با سردی جواب بده . بزار بفهمه که توهم دیگه خسته شدی از این وضع تو هم انسانی و میخوای زندگی کنی . 4 سال عمر کمی نیست . توهم باید تصمیم خودتو بگیری .یه تصمیم عاقلانه بگیر .
بلوم جان منم میگم شما این مدت که آرش گفته یعنی تا عیدم صبر کن بعد هر جور که به صلاحته تصمیم بگیر ولی به آرشم بگو این آخرین دفعه است که بهش وقت میدی.
امیدوارم اوضاع بر وفق مرادت بشه دوسته مهربونم .
از همتون ممنونم
نازنین جان نمی دونم من همیشه تو این مدت صبر کردم همیشه منتظر شدم اوضاع درست بشه
من نمی دونم آرش از چی می ترسه ولی مطمئنم که از یه چیزی می ترسه اینو مطمئنم می دونم خانوادش یه چیزی گفتن که آرش داره باهاشون می جنگه ولی به من نمی گه چیه
چون برادرش یه بار تو حرفایی که به من می زد گفت اگه مامانم اینا بیان جلو تو حاضری هر شرطی رو که می گن قبول کنی منم گفتم مثلا چه شرطی گفت هیچی آرش بهت چیزی نگفته
منم گفتم نه بعد الکی یه سری حرف واسه خودش بافت و از سرش باز کرد بعدشم من از آرش پرسیدم چیزی نگفت فقط گفت نمی خوام از الان هرچی می گن کوتاه بیام واسه توم اینجوری بهتره
عجله فقط شرایطمونو بدتر می کنه باید آسته آسته بریم جلو
از همتون ممنونم
نازنین جان نمی دونم من همیشه تو این مدت صبر کردم همیشه منتظر شدم اوضاع درست بشه
من نمی دونم آرش از چی می ترسه ولی مطمئنم که از یه چیزی می ترسه اینو مطمئنم می دونم خانوادش یه چیزی گفتن که آرش داره باهاشون می جنگه ولی به من نمی گه چیه
چون برادرش یه بار تو حرفایی که به من می زد گفت اگه مامانم اینا بیان جلو تو حاضری هر شرطی رو که می گن قبول کنی منم گفتم مثلا چه شرطی گفت هیچی آرش بهت چیزی نگفته
منم گفتم نه بعد الکی یه سری حرف واسه خودش بافت و از سرش باز کرد بعدشم من از آرش پرسیدم چیزی نگفت فقط گفت نمی خوام از الان هرچی می گن کوتاه بیام واسه توم اینجوری بهتره
عجله فقط شرایطمونو بدتر می کنه باید آسته آسته بریم جلو
خب. می دونی مشکل از کجاست ؟ نه از آرش نه خانوادش و نه خانواده شمانه شرایط و نه ...
مشکل خودتی عزیزم. چرا تکلیفتو با خودت روشن نمی کنی ؟؟؟ چرا خودتو آزار می دی ؟؟؟ یا رومی رومی یا زنگی زنگی. از یک طرف می گی باید صبر کن از طرفی همش داری خودخوری می کنی. مشکل خودتی که با خودت کنار نیومدی.
با خودت خلوت کن و یک تصمیم که پاش بایستی بگیر.
اگه کنار اومدی با خودت که به حرف های آرش اعتماد کنی تا شرایط درست بشه پس صبر کن و دیگه به چیزی فکر نکن. به آرش هم بگو تا اون موقع دیگه حرفی از مشکلات نزنه و تا اون موعد فقط با هم باشید و از زندگی لذت ببرید.
ولی اگه به این نتیجه رسیدی که تو باید بهش مهلت بدی تا فلان موعد. با خودت اول تصمیم بگیر. یعنی واقعا اگه تا اون موقع نشد کنار می ذاریش و همه چیز رو تمام می کنی و به خواستگار دیگه ای فکر می کنی .
من نمی گم چه کار کنی فقط می گم با خودت خلوت کن و به یک نتیجه برس و انقدر با اعصاب خودت و آرش بازی نکن. تا خودت تصمیم نگیری هیچ کس نمی تونه بهت کمک کنه.
رو حرفای همتون فکر می کنم
ممنون که همیشه همراهم هستین
نازنین جان مرسی که وقت میزاری
حرف دل عزیزم خیلی حرفات منو آروم می کنه مرسی خانومی
نفس و هما ی عزیزم از شما هم ممنون
نازنین راست میگی عزیزم منم دارم دقیقا همین کارو می کنم دارم سعی می کنم عادت کنم از شرایطم و زندگیم لذت ببرم تا کارا رو روال بیافته
همای عزیز به حرفات حتما بیشتر فکر می کنم خانومی ممنون
اون خداست؟ این که یک مرد نمی تونه مهلت دقیق مشخص کنه اینقدر باورش سخته؟اگر کار در این اوضاع وحشتناک بیکاری پیدا نکنه باید باور نکنیم؟ تکلیفت رو روشن کنه یعنی چی؟ مگه اون بین bloom و یکی دیگه داره انتخاب می کنه؟ بابا اون ن م ی ت و ن ه. مثل تمام انسانهای روی کره زمین که گاهی به استیصال می رسن. دوستانی که فکر می کنند این نشونه بزرگ منشی و منت گذاشتنشونه که برای احساس خودشون!! هم ایثار کنند خوب رفتار دیگه ای رو انجام بدن.نقل قول:
نوشته اصلی توسط nafas
عشق به طرف مقابل مگه باید فقط در مردها دیده بشه که کوه اورست رو جابه جا کنند. رمان زیاد می خونی خانوم هما ؟
مثلا اگر عید نشد همه چیز تموم میشه؟ نمی شه که به جای احساسات یک نفر نظر داد. فقط فرض کنید که bloom رابطه رو به هم بزنه و با یکی دیگه شروع کنه. این اتفاق فقط زمانی باید بیفته که ایشون یقین کنه آرش ایشون رو نمی خواد یا ایشون آرش رو نمی خواد. بعد از 4 سال بودن با همدیگه اینقدر انرژی صرف کردن برای یک زندگی اینقدر عاشقونه و زیبا پای هم موندن این عذاب وجدان یقینا هیچ کدومو رها نمی کنه اگه از هم جدا شن.
bloom شما نمونه کامل یک زن مهربون، صادق؛ بی ریا عاشق و بی نظیرید.چیزی که من در کمتر فردی تا حالا دیدم. من پستهاتون رو خوندم. امیدوارم مردی که با شماست لیاقت شما رو داشته باشه که طبق گفته هاتون یقینا داره.
بانوی گرامی من چند راهکار رو براتون در نظر دارم.
1-حرف دل عزیز درست می گن. شما لااقل تا زمانی که ایشون کار پیدا نکرده روشون فشار نیار. مگر اینکه قصدتون سریعتر ازدواج کردن باشه با خواستگاری دیگه.(که می دونم این نیست)
2-آرشو می شناسی؟ ببین باور کردنش سخته ولی پسری که تحت فشار خونوادش تاب بیاره و رو سر شما خرابش نکنه پسر خوبیه. من ایشون رو نمی شناسم. ولی اینکه اون به جای تحت تاثیر قرار گرفتن از خونوادش در صدد کاهش فشار در نتیجه گذشت زمانه . اینکه گفته نمی خوام کوتاه بیام(دروغگو که نیست؟) نشونه خوبی نیست؟ اینکه قدر شما رو می دونه و نمی خواد باج بده و از شما مایه بذاره برای خونوادش اینکه نمی خواد شرایطی بر شما تحمیل بشه و... نشونه خوبی نیست؟
فشار رو هر دوتونه. زندگیتون رو فرض کنید بعد از این همه سختی به هم رسیدید.زیبایی این زندگی رو می شه وصف کرد؟ زندگی ساده ای که توش تلاشی برای رسیدن به هم نکرده باشید عاری از عشقه.
سنگ صبور سختی های هم باشید. شما هم می تونید آروم شید. من به شما توصیه می کنم اگر تحمل این فشار رو ندارید از آرش یک مقدار فاصله فیزیکی بگیرید. مگر اینکه به کمکش نیاز داشتید یا اون به شما. دل مشغولیهای دیگه ای پیدا کنید. چی رو تو زندگیتون همیشه دوست داشتید انجام بدین. الان بهترین موقعشه. گاهی اوقات با یک کلمه می تونید
شما فرض کنید اون در جبهه ای برای شما و خودش تلاش می کنه. درسته اون باید بجنگه. وظیفه اونه. ولی ازپشت جبهه اگر ساپورت عاطفی بشه راحتتر و سریعتر تو این جنگ پیروز نمی شه؟ می شه تنهاش گذاشت و بهش گفت تو 3ماهه باید این جنگو برنده بشی. اما این در واقع فرصتی به اونه که غیر از خراب کردن روحیش هیچ کمکی رو به شما نمی کنه. نمی گم اینو نگید. ولی می گم زمانی بگید که قصدتون تعیین راه برای خودتونه و می خواید بین افراد مختلف انتخاب کنید. نه زمانی که روح زندگی و آرامش خودتون رو در حضور اون می بینید. اگر حتی برای آرش نمی خواید صبر کنید برای احساس خودتون می خواید؟
ممنون سورنای عزیز از توضیحاتتون
در مورد کار آرش باید بگم گه بی کار نیست فقط شرایط کاریش تو شرکت بهم ریخته و هنوز نامه ی جابه جاییش امضا نشده و شدیدا بار فکری روشه از این لحاظ
منم نه به ازدواج با فرد دیگه ای فکر می کنم نه به خواستگار دیگه ای چون نمی تونم بعد از 4 سال چشمم رو ببندم و فراموشی بگیرم
نمی دونم منو آرش داریم تاوان چیرو پس می دیم ولی هیچ کس نمی دونه ما چقدر بدبختی کشیدیم
ازتون ممنون که نظر دادین من بعنوان یه مرد دوست دارم بدونم که آقایون تو این شزایط چه کاری آرومشون می کنه
بازم ازتون ممنون امیدوارم بازم کمکم کنین
باعث افتحار من به عنوان یک مرده که می بینم یک زن تو همچین شرایطی پشت عزیزشو خالی نمی کنه و حتی می خواد کمکش کنه. اجازه بدین سر تعظیم در برابر بزرگی روح شما فرو بیارم .
خیلی نوع صحبتهای شما به انسان آرامش می ده" هیچ کس نمی دونه ""ما"" چقدر بدبختی می کشیم. " همین ما نشونه اینه که شما می دونید روی اون هم فشار بسیار زیادیه و این رو درک می کنید. آرش خان خیلی خوشبخته که شما رو پیش خودش داره.
bloom یک سوال؟ آیا اگر به اون در کاهش فشار کمک کنید باعث نمی شه فشار روی خودتون زیاد بشه و بعد یک مرتبه زیر همه چیز بزنید. اگر می شه که بهترین کمک برای اون اینه که مسائل مربوط به فشاری که روی خودوتون هست رو فعلا برای خودتون نگه دارید و از اون کمی به صورت فیزیکی فاصله بگیرید.
اگر که نه این شما رو بیشتر آروم می کنه که با وجود فشار طاقت فرسایی که روتون هست برای رسیدن به همدیگه شما در پشت همین جبهه کمک روحیتون رو انجام بدین کمکهای فراوانی رو می تونید انجام بدین:
1-در مورد شرط وشرایط صحبت نکنید. اینکه تکلیف من رو روشن کن جمله مناسبی برای شرایطی مثل شرایط شما نیست. شما با گفتن این جمله در شرایطی که کاری از دست اون برنمیاد اعلان می کنید آرش من خیلی دیگه باهات نمی مونم!!
نمی دونم . اما خانومهایی که به شما این حرف رو زدند نمی دونند این واقعا بی انصافیه که یک نفر داره نهایت تلاش خودش رو می کنه که به یکی دیگه برسه بعد اون یکی بگه شرمنده من نمی تونم وقتمو به پات تلف کنم؟!!
2- تماس بگیرین با اون. از دوست داشتنهاتون بگین و نه از دوریتون. یا اس ام اس بفرستید جک ، شوخی و...روحیه مبارزه رو بهش تزریق کنید.
باور کنید تمام ما مردها تمام ما مردها تمام ما مردها حتی با نهایت درونی بودنمون نیازمند محبت شما زنها هستیم. اگر این رو نمی شنوید چون به مرد یاد داده نشده که محبت بخواد و به زن هم یاد داده نشده که مرد هم ناز کردن و محبت دیدن می خواد و فداکاری کنه. هیچ چیز مثل صادقانه محبت کردن یه مردو آروم نمی کنه.هیچ چیز. گاهی یه نوازش موی سر استرس وحشتناک روی سر اون رو نصف می کنه!!
3-ازش بپرسید : آرش کمکی می خوای؟ چیزی احتیاج داری؟ می دونم فشار روت زیاده؟ چطوری می تونم کمکت کنم.
4-برای کاری که داره انجام می ده قدرشناسش باشید. اون هم روزی قدردان لطفتون خواهد بود.
...
ممنون از سورنای عزیز
مطمئنا توضیحات شما برای من خیلی مفیده چون شما هم جنس آرش هستین و احساساست مردونه رو بهتر می دونین
حتما سعی می کنم به حرفاتون عمل کنم
شما درست می گین تعیین زمان و شرط و شرایط همیشه آرش رو بهم می ریزه ولی وقتی چیزی نمی گم خودش بیشتر برای این قضیه تلاش می کنه
من بازم صبر می کنم تا آرش خودش آروم آروم کاررو درست کنه اونجوری همه چیز خود به خود درست شده نه به زوره من
بازم ممنون از همه
بلوم عزیزم
سعی کن واسه خودت یه مشغولیتی درست کنی که گذر زمان زیاد روت تاثیر نذاره گلم
می دونم این مدت خیلی اذیت میشی ودیر میگذره ولی من مطمئنم تو از عهده اش برمیای
مواظب سلامتی خودت باش
الینای عزیزم ممنون
آره باید ذهنمو مشغول کنم تا اذیت نشم اینجوری هم خودمو اذیت می کنم هم آرشو کلافه می کنم
اکه آروم باشم اونم آرومه
ممنون که همیشه همراهمی گلم