خواهش می کنم بدون پیش داوری به نوشتار بعدیم توجه نمایید.
نمایش نسخه قابل چاپ
خواهش می کنم بدون پیش داوری به نوشتار بعدیم توجه نمایید.
خوب که چی؟این به نظر شما زشت است،اما به نظر دیگران نه.
حالا گاهی این بر آن رجحان می یابد و گاهی آن بر این.
رفتار کاملاً طبیعی و انسانی انسانها را نباید با محک عقاید خویش بسنجیم.
برخی با اعتقاداتی ویژه و در فضایی ویژه رشد کرده اند.حال اگر مربیان و محیط رشدشان کاملاً ارزشی و خوب و بد کن،باشد؛رفتار بهنجار مردم را که از آزادی برمی خیزد،نوعی عریان گری و گناه(البته در ادبیان اعتقادی خود) می پندارند.
شگفتا که این دیدگاه باعث چه عجایبی می شود.
در پاسخ به گرد آفريد عزيز من نظريات اديان مختلف در مورد حجاب رو هم اينجا بهش اشاره مي كنم .
حجاب در ادیان دیگر
به طور کلّی ادیان به دو دسته تقسیم می شوند : ادیان زمینی و ادیان آسمانی
*ادیان زمینی
بشر از ابتدای خلقت ، به خاطر وجود حسّ پرستش در او ، نیازمند جهان بینی از پیش ساخته شده ای بود که خود را با آن وقف دهد ومراد ونیاز خود را از دریچه شناخت اکتسابی به دست آورد ، یعنی معبودی را بپرستد وخوسته هایش را از او بخواهد حال این معبود ممکن است هرچه باشد مهم نیست ! مهم ذات پرستش واغنای روحیه پرستش اوست که اینگونه آرام می گیرد ، و بشر اوّلیه اینگونه بود ، وطبق سننی که برای خود در نظر گرفته بود گاه باید برهنه خدای را می پرستیدند وگاه باید به صورت کامل پوشیده باشند ولی در اجتماع مادی شان وجود نوعی حجاب حتمی بود . البته سیر تکاملی حجاب در مورد ادیان اوّلیه به صورت خلاصه با توجّه به مطالعات باستان شناسی و تاریخی به شکل زیر است :
1- پوشش با برگ درختان
بشر اوّلیه خود را با برگهای پهن درختان می پوشاندند و این مسأله در ادیان آسمانی هم قابل تأیید است چون پس از آنکه حضرت آدم وحوّا از میوه درخت ممنوعه مصرف کردند متوجّه تغییرات ظاهری جسمی خود شدند وخود را با برگ درختان پوشاندند .
2- پوشش با پوست حیوانات
پس از آن انسان در پی شکار حیوانات بر آمد تا هم از گوشتش برای تغذیه استفاده کند وهم از پوستش برای ساختن پوششی برای خود
3- پوشش با ریسیدن پشم وتهیه الیاف پشمی
سپس انسان توانست با امکانات ابتدایی پشم حیوانات اهلی را پالایش کند وضمن استخراج نخ پشمی از آن جهت ساختن لباسهای پشمی استفاده نماید این دوران را باید سرآغاز تولّد صنعت نسّاجی نامید .
4- پوشش با تولید پارچه و لباسهای بلند
بدین ترتیب صنعت اوّلیه نسّاجی با تولید نخ از پشم حیوانات اهلی و تولید کلان انواع پارچه به صورت رسمی راه توسعه را پیش گرفت . از این تاریخ به بعد همیشه مردم از لباسهای بلند استفاده می کردند ولباسهای کوتاه به شکل امروزی ازاواخر قرن نوزدهم به بعد دربازاریافت شد وکم کم با وجود مخالفتهای مذهبی با تحریک جریانهای اقتصاد ی چون مارکس و...ونهضتهای جدیدی مثل روانکاوی چون فروید وبحث جنجال برانگیز عقده اودیپ او سبب شد تا بشریّت تمام داشته های فرهنگی خود را در مدّت کوتاهی از دست بدهد وحیاء وعفاف هم به دامن ابتذال کشیده شود.
*ادیان آسمانی
در تمام ادیان آسمانی وجود حجاب امری بدیهی وکاملاً آشکار است اگرچه بعضی از این کتابها با دستکاری بشر حرکات ناشایستی را به پیامبران الهی نسبت داده اند مثل تورات که در مورد موسی (ع) و سلیمان (ع) حرکات ناشایستی را ارائه می کند که خارج از مصونیت وپاکی دامن پیامبران است ، ولی در کلّیت اثر این تناقض به چشم می خورد که از ظهور حضرت آدم خلیفه خدا بر زمین تا کنون پیروان ادیان الهی دارای حجاب مشخص بوده اند واین امر شامل یکی از ده فرمان حضرت موسی (ع) در کوه نور است ، بنابراین سهل انگاری از طرف پیروان ادیان الهی را در مورد حجاب نباید قبول کرد وطفره رفتن آنان از حکم الهی چیزی جز حرمان ونابودی را برای شان به ارمغان نخواهد آورد .
ادیان آسمانی وزمینی در مورد پوشش مشکلی ندارند . چنانکه بسیاری از ادیان هندوستان هنوز هم ابتدایی وزمینی اند ولی به دلیل ساختار ریاضتی دین شان هم مردان وهم زنان دارای پوشش مناسب و حجاب درست از هر نظر هستند و این ادیان سابقه چند هزار ساله دارند واینان همیشه در طول تاریخ به صورت فرقه ای زیسته اند ونمونه خوبی برای مردم شناسی ودین شناسی ومقوله پوشش در ادوار تاریخی محسوب می شوند . از طرف دیگر ادیان ابتدایی که در قبایل سرخ پوستی حاکم است نشان دهنده پوشش کامل در هنگام عبادت از طرف مردان وزنان است هرچند بین فرقه های سرخ پوستی این حجاب بین مردان وزنان متفاوت است ولی کلّیت حجاب در همه آنها دیده می شود . بنابراین انسان همراه با ادیان وسنن خود مشکل حجاب را مرتفع کرد ودر طول زمان به صورت گوناگون حفظ حجاب کرده است وتفاوت پوشش بین زنان ومردان جزو اصلی ترین منبع شناخت تاریخی حجاب ایت که در روزگار ما این تفاوت کم کم در حال از بین رفتن است (حداقل در دنیای غرب وجود کت وشلوار وپالتو و...بین زن ومرد یکسان است )
[align=justify]
بسمه تعالي
نوجوانان وجوانان كه خود در راه تكامل قرار دارند ، سرشار از ميل شديد جنسي وخود نمايي اندام هاي شان هستند . اين مسإله در مودر پسران هم صدق مي كند آنها به شدت علاقه مند به رابطه داشتن با زوج مخالف هستند . مسأله اي كه مي تواند سلامت اين برخورد ها را تا حدود زيادي تكامل بخشد ،حفظ حجاب است . از طرف ديگر
يكي از فوايد مهم حجاب در بعد اجتماعي ، استفاده از نيروي كار در سطح جامعه است . که پوشش در این میان نقش تأمين کننده امنيتی برای زن دارد ودر مقابل ، بي حجابي وبدحجابي باعث كشاندن لذت هاي جنسي از خانواده به اجتماع ، ودر نتيجه ، تضعيف نيروي كارافراد جامعه وسست شدن قوام ودوام خانواده و سوق دادن جامعه سالم به سمت پرتگاه دروغ ودورویی است . در این صورت معلوم نیست که چه اتّفاقاتی در بعد اخلاق در خانواده واخلاق در محل کار واجتماع رخ می دهد .
ظهور انواع تجاوزهای جنسی ، استثمار از زنان ومردان برای کار توأمان با جریمه جنسی افزايش قتل وقارت به خاطر اميال جنسی و دوستی های کاذب جوانان به جهت افسار گسیختگی رابطه مختلط زن ومرد و افزایش زنا ، آدم ربایی برای مقاصد جنسی و ... نشان دهنده وجود ناهنجاری های اجتماعی در عدم پوشش مناسب رفتاری واخلاقی است که متأسّفانه در کشور ما هم اگر برنامه ریزی درستی را مسئولان طرح ریزی نکنند احتما زیاد شدن این آمارها وجود دارد .
بر خلاف نظام هاو كشورهاي غربي، كه ميدان كار وفعاليت هاي اجتماعي را به لذت جويي هاي جنسي درهم مي آميزند ، اسلام مي خواهد با رعايت حجاب وپوشش، محيط اجتماع از اين گونه لذت ها پاك شده ، ولذت هاي جنسي ، فقط در کانون خانواده وبا انواع ازدواج مشروع انجام شودواز لجام گسیختگی جنسی جلو گیری کند وقانون صیغه هم برای همین منظور است که در آن عفّت واحترام طرفین حفظ شود نه اینکه مثل بعضی از نقاط کشور ما متأسّفانه آبرو واحترام زن صيغه شونده از ببين می رود و از طرف دیگر دولت بايد مآمور اين عمل شريف باشد نه دفاتر عقد وطلاق ، تا نظارت درستی برآن باشد و کار به جايي رسيد که این عمل شریف و خداپسندانه مضحکه روزنامه ها وجرايدشد در حالی که نصّ صريح قرآن کريم است برای کسانی که توانايي انجام ازدواج را ندارند . به هر صورت اين مسأله تا وقتی که به آن از ديدگاه فيمنيستي نگريسته شود ويااز ديدگاه خشک مغزی بدون تكيه گاه عقلی نگریسته شود و تا زمانی که در قانون راهکاری برای حفظ حرمت مرد وزن طرف قرارداد موقّت ازدواج دديده نشود ، حرفی از آن نزده شود بهتر است . چون در اينصورت تنها حقّ زن است که به شدّت پایمال می شود وگاهی هم آبروی مرد وزنی است که به خاطر کار حلالی به حراج گذاشته می شود . امّا بايد دانست که صيغه يا ازدواج موقّت راهکاری اسلامی برای جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی است .
رابطه ببين حجاب وبالندگی جوانان
بين رعايت حجاب ودارا بودن ارتباط سالم با محیط بيرون وداشتن روحيه ای شاد وکارا همیشه يك رابطه تنگاتنگ وجود دارد . حجاب دختر وپسر جوان باعث می شود که او احساس آرامش کند واز اينكه در حين صحبت کردن در ذرّه ببين تيز نگاههای زشت وناروا باشد آسوده است ، بنابراين اين گونه از جوانان دارای رابطه سالم تری با اجتماع هستند و به راحتی از پس مشکلات خود بر می آیند .
تحقيقات نشان می دهد که بين حجاب دختران نوجوان وجوان ورنان شاغل و موفقيت های تحصيلی وشغلی شان ارتباط مستقيم وجود دارد وآنها را در داشتن رابطه خوب با افراد هم جنس ويا جنس مخالف ، با وجود حفظ حرمت ودر همان حوزه تعقّل وانديشه موفّق تر می کند و از طرفی دیگر استرس ، نا آرامی ، بی خوابی در ميان آنها کمتر است و علاقه بيشتری به ورزش ومطالع دارند .
بنابراين بايد اين موهبتها را که فقط وفقط به خاطر پوشش درست ودارا بودن رابطه درست اجتماعی است را دوباره برنامه ريزی کنيم و در آموزش وپرورش ودانشگاه های مان اين نياز روز افزون را ياد آوری کرده وبه صورت سرفصلهای تحقيقی واختياری نه اجباری واگذار نماييم تا در شکوفا شدن جوانان مان گامی بلند برداشته و بالندگی وشادابی همراه با موفّقيت را برای همه نسل های آينده مان اگر نتوانیم تضمين کنيم حدّاقل اقدام کنيم . چون ظهور موفّقيت در جامعه را بايد از نسل کودک ونوجوان شروع کرد ودر جوانی با اطمینان خاطر آن را به انجام رساند .
.
الگوی مناسب رفتار نوجوانان
اکنون وقت آن است که الگوی مناسب رفتاری را برای نوجوانان مطرح کنيم ودر واقع راهکاری است برای قشر عظيمی از نيروی کار ، توانايی، علم و دانش که به زودی اين مسير خطرناک وپر اضطراب را می گذرانند و به دوران جوانی می رسند ، اين سن هميشه مستعد ترین سن برای انواع انحرافات است . اگر نوجوان ما دارای الگوی رفتاری مناسبی نباشد معلوم نيست که چگونه آينده خود را انتخاب خواهد کرد . طبق آماری که سازمان های بهزيستی و کار وامور اجتماعی ونيروی انتظامی ارائه نموده اند بيشترین بزهکاری ها در سنين بين 12 تا 16 سال اتّفاق می افتد و مستعد ترين سن برای انحراف جنسی بين سنين 13 تا 17 سالگی است .و از طرفی اين سنين بهترين موقعيت برای معتاد شدن والکلی شدن و مصرف سيگار است .
از طرف ديگر اين سنين که به طور خلاصه سنين گذر وگذار از دوران کودکی به جوانی است بهترين سن برای الگوبرداری ونام آوری وتلاش وپشتکار است که بايد در خانه وخانواده پخته شده وسپس در آموزش وپرورش به مرحله نهایی برسد و راهکارهای آموزشی مناسب در نحوه پوشش وحجاب وعفّت و پاکدامنی به صورت کارگاهی وهمراه با تفریح و سرگرمی وشور و نشاط می تواند بهترين لحظه های زندگی شان را به وجود بياورد و در شکوفایی ايمان ، حجاب و پوشش اسلامی درست و سلامت اخلاقی شان موثّر باشد .
يادمان باشد که به هيچ وجه نبايد برای اين دوره از سن پر اضطراب وپر تحرّک توصيه وامر ونهی و يا اموری را ديکته ولازم الاجرا کرد ، چون همه اين موارد پاسخ بعکس خواهند داشت واگر هم انجام بگيرند تنها به دليل نمره آوردن وگذشتن از اين مرحله است وآن آموزه ها تا خانه آن دانش آموز هم نمی رود ودرست در جلوی در مدرسه دفن می شود .
تمام دروس اخلاق و دين بايد در حدّ واندازه نوجوان همراه با نکات تفريحی وداستانهای آموزنده دينی باشد تا اين مفاهيم که می خواهند فرهنگ سازی کنند را دانش آموز به صورت ريشه ای وبا صميم قلب بپذيرد وبرای تعامل با آن خود را وقف دهد .
متأسّفانه در حال حاضر به هیچ وجه دروس اخلاق اسلامی ما به درد دانش آموزان نمی خورند . چون امروز دیگر همه می دانند که خدا يگانه وبی همتا است ومرور بی جای تدريس فلسفه خداشناسی و نکته نظرات مکاتب در مورد دين به جای تدريس اخلاق اسلامی ، کمکی به دانش آموز درباره حفظ حجاب ويا پاکدامنی نمی کند و انگار برای اين معضل مهم رستاخيزی در نگارش کتب جديد درسی مورد نياز است . چون تمام موارد مربوط به خودشناسی وخداشناسی را می توان در يک کتاب در طول یکسال دبيرستان و يا يک ترم دانشگاه ارائه نمود و مهم اشاعه فرهنگ درست الگو برداری شده توسّط دلسوزان فرهنگ ايرانی اسلامی برای کشور ماست که بايد همراه با آموزه های درست دينی تدريس شوند و از لابه لای همین داستانهای ساده وزيبای قرآنی وداستانهای تاريخی مثل بلاهايی که بر سر ائمّه آمد . واقعیّت های فلسفه حجاب وپوشش را مطرح نمود وبرای نوجوان اين آزادی را قائل شد تا با تحقيق در مورد مسايل اخلاقی ودينی در حوزه عفاف وخودشناسی ، علاوه بر تهييج روح تحقيق و جستجو در آنان ، استعدادهای نهفته شان را شکوفا کنيم وبه طور يقين اين راهکاری مفيد خواهد بود . به شرط آنکه عمل شود ، پس برای الگو برداری نوجوانان بايد موارد زير را انجام داد :
1- تألیف وتدوين کتاب های درسی منطبق با خواسته های شان در حوزه اخلاق اسلامی ، حجاب ، حياء وعفّت وکاربردی کردن آن با دادن پروژه های آسان تحقيق وپژوهش برای آنها بدون اجباری کردن آن
2- تفريحی کردن کلاسها و استفاده از شيوه های نوين ديداری وشنيداری
3- مشورت خواستن از نوجوانان برای انتخاب آزادنه مباحث اخلاقی برای بحث آزاد
4- آموختن آموزه های دينی به صورت کتابهای کوچک هنری در قالب داستان کوتاه وشعر و....
به خصوص مولّفه آخر ( آموختن از طريق کتاب های کوچک ) مثل نگارش داستان کوتاه به سبک جديد از يوسف وزليخا برای نشان دادن عفّت و پاکدامنی مردان وداستان مريم مقدّس به سبک جديد وبا نثری روان برای خانم ها ی نوجوان برای آموختن حجاب درست و به صورت غير توصيه ای واجبار . البته به اين موارد داستانهای ائمّه اطهار را هم بيفزاييد که هر کدام درسی برای ما هستند واصلاً ما با وجود اين همه ميراث مکتوب چرا بايد کتاب های مان خالی از روح اخلاقی باشد ويا آنقدر سنگين و اصطلاحاً قلمبه باشد که برای نوجوان قابل پذيرش وکاربردی نباشد .[/align]
سرخ پوستانی که کاملاً عریان بودند،صددرصد حجاب نداشته اند.جوکیان هند نیز همواره برهنه اند.(به فیلمها رجوع نمایید)
عذاب بنی اسراییل هم به خاطر آزار موسی بود و اینکه مدام از وی دلیل بر وجود پروردگار می خواستند و ربطی به حجاب و ده فرمان نداشته است.چرا همه چیز را به هم ربط می دهید.
در ضمن خواهشاً دست از سر فروید مادرمرده بردارید که کامجویی های برخی مردمان در شرق و غرب به آن دانشمند گرامی و بزرگ هیچ ربطی ندارند و این سخنان یاوه درباره پژوهشهایش در دانش روانشناسی و نظریات او،از اذهان بیمار برمی خیزند.لطفاً رطب و یابس نبافید.
دوستان ارجمند ما باید به آداب،گزینش ها و روشها و باورهای همگان احترام بگذاریم و نه آنکه تنها باور و اعتقاد خویش را گرامی بداریم.نحوه پوشش مردمان در هر سرزمین،فرهنگ و آیینی نیز مورد احترام است.
گر د آفريد جان نمي خواستم اين حقايق تلخ رو بيان كنم ولي شما منو مجبور كرديد پس تا آخرش رو بخونيد و با وجدان خودتون قضاوت بكنيد ببينيد آيا اون كشورهاي صاحب تمدني كه مي گيد ويا اون فرهنگها وآيينها به پاي اسلام مي رسند يا خير. در تاپييك بعدي مقاله خودمو مي يارم خواهش مي كنم همگي كپي كنن وبخونن وخوب هم تحقيق كنند در اين مورد . البته مقاله در مورد كرامت زن هستش ولي بي ربط به قضيه حجاب نيست.
[align=justify]
اين روزها بسياري از كشورهاي اروپايي داعيه آزادي زنان را دارند
در حالي كه اين آزادي را در سكس وابتذال محدود كرده وهنوز بسياري
از زنان بي سرپرست ويا سرپرست خانوار وزنان وكودكان كار در دنيا
استثمار مي شوند .
شهر سانفرانسيسكو به عنوان بزرگترين شهر آلوده به سكس وقاچاق زنان در دنيا در كنار مجسمه آزادي آمريكا به هر چه آزادي بشر مي خندد.
و اين حكايتي است از ديد اين حقير سراپا تقصير ......
انگليسي ها كه اكنون داعيه آزادي زنان را دارند هنوز ضرب المثل خود را در كلام هاي عاميانه وادبي به كار مي برند كه :
« زن مثل آدامس است ، شيريني اش كه تمام شد ، به دنبال زن ديگري باش»
آمريكا كه اصلا تمدني ندارد تا بخواهد در اين مورد بحث كند تازه در اين نحوه اداره حكومت در آمريكا كه مدت دويست سال ازآن مي گذرد ، زن تا نيمه هاي جنگ جهاني دوم چيزي شبيه برده بود وحقوق ملكي نداشت واز طرف ديگر چگونه كشوري مي تواند ادعاي حقوق زن كند در حالي كه هنوز هم به تبعيض نژادي عقيده دارد ودر عمل هم اين مسأله را نشان مي دهد . هرچند حدود 30 سال است كه قوانيني در اين كشور جهت مساوات حقوق رنگين پوستان نوشته شده است ولي اين قوانين همواره به نفع كفه سفيد پوستان بوده وهست .
امّا آنها كه ايران را به فر وفروهري مي ستايند بايد بگويم كه زن در دوران هيچ حكومتي از هخامنشيان واشكانيان وساسانيان ارزش انساني نداشته حتي از اسب هم پست تر بوده است . چون تاريخ علاوه بر حرمسراهاي خسروپرويز وپادشاهان ديگر ساساني ، نشان مي دهد كه تجارت زنان در ايران وهند مرسوم بوده وهمواره به زن به عنوان كالاي سكس برخورد مي شد وحتي ازدواج محارم ، برخوردهاي زشت وزننده ودون شخصيت زن در روابط همزمان زناشويي با چندين زن و…. در دربار پادشاهي ايران وجود داشته است . زنان در اروپا چون تمدن يونان ورم هم وضعيت بهتري نداشتند . يكي از دلايلي كه در زمان ساسانيان ، گرايش مردم نسبت اديان ابراهيمي چون مسيحيت ويهوديت زياد شد همين مسأله بود . چون در اين اديان حداقل حقوقي براي شأن انساني زن قائل بودند . واز طرف ديگر فساد دربار ساسانيان سبب شده بود تا فرقه هايي مثل پيوان ماني در ايران رشد كنند كه تاريخ اسلام آنها را زنادقه ناميد . در كل تاريخ سرشار از بي رحمي محض در مورد زنان است . وامروزه همان هايي در غرب حق وحقوق زنان حرف مي زنند كه هنوز هم در خفاء تمام حقوق وحيثيت انساني زنان را لگد مال مي كنند به قول حافظ عليه الرحمه :
واعظان كاين جلوه بر مهراب ومنبر مي كنند چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
مشكلي دارم زدانشمند مجلس باز پرس توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند
گوئيا باور نمي دارند روز داوري كاين همه قلب ودغل در كار داور مي كنند
ياررب اين نودولتان را با خرخودشان نشان اين همه ناز از غلام وترك واستر مي كنند …
واقعا“ هم بايد آن نو دولتان سابق واين نو دولتان فاسد امروز كه رسانه هاي بزرگ غربي در اختيار دارند وعلنا“ برده داري نوين جسمي وجنسي مي كنند را در جاي خودشان نشاند . تا آدم شوند همانگونه كه امام عليه الرحمه اين غده سرطاني را بسيار خطرناك توصيف مي كرد ومي فرمود كه بايد جلوي پيشروي اينها را گرفت .
انگار بازي با سياست و برده داري زنان چه به نام حرمسرا وچه نام هاي ديگر درد بي پايان طبيعت است . قرآن كريم در آيه 129 سوره نساء در اين باره مي فرمايد :
«ولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النّساء ولو حرصتم ….. . »
يعني : شما هرگز نمي توانيد در ميان زنان به عدالت رفتار كنيد هرچند كوشش نماييد …
چه در زمان قبل از انقلاب وچه بعد از انقلاب وچه اكنون رسانه ها واينترنت تلاش گسترده اي را در مورد تخريب چهره زن در اسلام وقرآن دارند ، چه بحث تعدد ازدواج پيامبر را پيش مي كشند وچه آيات قرآن را به ميل خود تأويل مي كنند كه قرآن مخالف آزادي زن است چون زن را محل كشت مرد دانسته است . وعلنا به برده داري مي پردازد .اينان اصلا“ به فلسفه اديان و تفكرات خود كه اصولا“ بهايي و صهونيسم هستند توجّه ندارند . بهائيت كه همه زنان را براي مرد آزاد دانسته يعني زن را به ورطه حيوانيش هم نپذيرفته است . چون حتي در بين حيوانات هم ارزش خانواده و نر وماده مهم است . وقتي براي مرد به غير از مادرش همه زنها حلالند . يعني زن كالاي جنسي بيش نيست . و يهوديت كه اصلا“زن را مايه بلا وشيطان مي داند ومقام اخروي وعبادي زن را قبول ندارد .
چگونه با عوام فريبي در بوق وكرنا مي كنند كه اسلام چه وچه …. وچرا پيامبر اسلام اين همه زن گرفته است و…؟؟؟؟؟
حضرت امام خميني (ره) با درك چنين برنامه ريزي هاي غلط استعماري ، تمام تلاش خود را براي درحضور ماندن زن مسلمان انجام دادند . چيزي كه تا قبل از آن وجود نداشت . وتا وقتي كه آن حضرت زنده بود هميشه از زنان ومقام ومعنويت ديني واجتماعي وسياسي شان دفاع كرد . اينكه يك زن بتواند با آزادي وبا حفظ متانت وشخصيت خود به مراحل بالاي عرفاني ويا علمي وسياسي واجتماعي دست يابد ، پديده جديدي بود كه توسّط انديشه هاي عارفانه امام (ره) جوشش گرفت . وكار به جايي رسيد كه بارها بسياري از زنان مومنه ومسلمان از امام (ره) براي رفتن به جبهه ودفاع از وطن كسب تكليف نمودند .
بايد ابتدا مقام زن را در نهله هاي فكري وفرهنگي ديگر شناخت تا بعد به اين نتيجه رسيد كه :
آب در كوزه وما تشنه لبان مي گرديم يار در خانه وما گرد جهان مي گرديم
در نهضت هاي فكري قديم ، چه ديني وچه سياسي وچه برگرفته از تمدّن هاي بزرگ ، تا قبل از اسلام – زن كالايي بيشتر نبود . زنان پست تر از مردان بودند چون آنها سبب خروج آدم از بهشت شده اند واين مسأله عين باور يهود ومسيحيت است .در اديان زميني كه وضع از اين بد تر بود ، كه براي روشن شدن اين مبحث گذري به آن انديشه هاي خاكستري در مورد كرامت زنان مي زنيم:
در تمدن چين وكشورهاي ناحيه نفوذ چين
در كتابهاى مذهبى چينىها، زنها آبهايى هستند كه نيكبختى و ثروت را مىشويند. مرد هر وقت مىخواست، مىتوانست او را مانند كنيزى بفروشد، زن پس از آن كه بيوه مىشد در حكم مالى بود متعلق به خانواده شوهر و به هيچ وجه امكان نداشت بتواند دوباره شوهر كند و با تمام اين حقارتها درحكم بردهاى بود كه حق حيات از خود نداشت و شوهر مىتوانست او را زنده در گور كند و تا سال 1937 ميلادى، در چين 2000000 دختر كنيز وجود داشت. البته نهله هاي بودايي چين هم زن را اغوا كننده ودستاويز شيطان مي دانستند ولي در تاريخ تمدن چين سايه هايي گذرايي از نوعي انسان دوستي در برخي از حكومتها جريان داشت كه همگي دولت مستأجل بودند و در نهايت مي توان زندگي زنان را در تاريخ چين – رازندگي مطرود وپشت پرده اي دانست كه آزادي اختيار واراده چنداني نداشتند . از اين بدتر شرايط طبقاتي هم مكمّل اين دردها بود . يعني آن آزادي اي را كه دختر شاه و وزير داشت را دختر دهقان نداشت . هرچند در برخي امور برعكس هم مي شد . كيش بودايي با تمام برنامه هاي رهبانيت وزجر نفساني اش ، تا حدودي انسانيت زن را باور داشت و در كشور پهناور چين آنجا كه بودايان سكونت داشتند زنان وضع بهتري پيدا كردند . البته از قرن 14 تا 16 ميلادي مسلماني ايراني الاصل به چين مهاجرت كرده و توانستند اسلام را به عنوان دين دوم مردم چين درآورند . با ظهور اسلام در چين وضعيت زنان در حوزه جغرافياي اسلامي چين بهتر شد ولي درساير ايالتها واستانها وضع بهتر كه نشد هيچ ، بدتر هم شد .امّا بعد از جنگ جهاني دوّم ، كم كم اوضاع بهتر شده است . 3
در مذهب بودايى
در كيش بودا رياضت طلبي حرف اوّل را مي زند . مبارزه با نفس بسيار مهم است وزن يكي از مصاديق شيطان است چون انسان يعني مردي كه براي رسيدن به انقلابات روحي از زن دوري مي كند . اين افكار البته افكار بودا نبود چون بودا مبارزه خير وشر را ترويج كرد وانسان را به سمت روشنايي رهنمون ساخت وانسان او هم زن بود وهم مرد ، ولي كم كم استنباط راهبان اينگونه تغيير كرد و زن جايگاه عبودي والهي خود را در مقام پرستش از دست داد . اما به نوعي مي توان بودايي را تفكري دانست كه با همه گرايش هاي تند و سخت خود در مبارزه با نفس ، ديدگاه انساني متعالي به همه انسانها را ترويج كرده است . امّا ميوه رسيده اي نيست كه براي همه اعصار خوب باشد . يعني ديدگاه عرفاني وفلسفي واعتقادي كامل وجامع الطرفيني ندارد ، بلكه مسكني است كه هدفي جيز ترويج كار خير ندارد . 4
در تمدن رم ويونان
وضع زنان درتمدن هوسرانانه روم وايالتهاي پيرامونش تعريف چنداني نداشت . همواره يكي از بلاد صادرات زن به ساير نقاط دنيا بود و اين كار را حتي در زمان اسلام هم ادامه مي دادند ودر تاريخ اسلام مي خوانيم كه روميان زنان زيادي را به عنوان كنيزك به دربارهاي اموي وعباسي وحتي عثماني هديه مي دادند ويا مي فروختند . در اجتماع ديني شان هم تا قبل از غلبه دين مسيحيت به امپراطوري رم زن جايگاهي نداشت . سپس با سقوط امپراطوري رم وتشكيل حكومتهاي كليسايي ويا موافق كليسايي زنان به زور در ديرهاي مخوف تحت شكنجه هاي جسمي تربيت مي شدند تا ارواح پليد را از خود برانند و به راهبه هاي بزرگي تبديل شوند ولي تاريخ شهادت مي دهد كه تمام آن راهبه ها به شدت مورد سوء قصد جنسي وجسمي واقع مي شدند و با افسردگي از دنيا مي رفتند . براي آنها عاشق شدن ودوست داشتن جرم بود . آنها بايد فقط وقف خدا مي شدند . همانهايي كه پسران ودختران شان امروز داد از آزادي زن مي زنند خبري از گذشته ننگين خود ندارند . چون ديگر كسي براي شان از تاريخ نمي خواند وجديدا“ هم با محكوم كردن بين المللي هالوكاست ، صداي هرگونه پژوهشگري را خفه مي كنند . در زندگي اجتماعي هم زنان رم ودر كل اروپا تا صد سال پيش حق مالكيت و رأي و… را نداشتند . با انقلاب هاي صنعتي اروپا ، ثروتمندان غربي نه به عنوان آزادي زن بلكه به عنوان نيروي كار ارزان از زنان وكودكان كار مي كشيدند . يعني كار را براي شان فراهم مي كردند وجالب اينكه كار براي زن وكودك محيا بود ولي براي مرد كاري نبود . بهتر است كه غربيان هم كمي به سيماي تاريخي غرب بنگرند تا به واقعيّت آزادي ، دموكراسي وعدالت پي ببرند . 5
در هند و ايران
زنان در ايران كه وضع بسيار نگران كننده اي داشتند ولي وضع هندوستان از ايران هم بدتر بود . در اين دو كشور كه مهد تمدن زرتشتي و بودايي وآيين مهر بود ، تنها چيزي كه اصلا“ رعايت نمي شد تعاليم بودا ، وزرتشت بود . چون سلسله هاي پادشاهي از اين اديان براي رسيدن به قدرت ودر نبردهاي شان سوء استفاده مي كردند . وبا توجّه به اينكه علوم عقلي وهنري در ايران وهند پيشرفت بسياري داشت معمولا“ هيچ پادشاهي جرأت نداشت خود را هرهري مذهب بداند به همين دليل با دستاويز قراردادن يكي از اين اديان ، اهداف سلطه جويانه خود را دنبال مي كرد .
زن در هند و ايران باستان نيز وضع رقت بارى داشت؛ تا آنجا كه از وحوش و بهائم كمتر به شمار مىآمد. در اين دو كشور هم نژاد، مانند ساير نقاط جهان در آن زمان، زن همچون اسير و برده بود و زنان اهدايى و پيش كشى معمولاً از گرجستان و كلشيد و لارستان تهيه مىشدند و تجارت عمده آنان زنان زيبا روى كلشيدى و گرجى بود. تنها از يك ناحيه كلشيد، سالانه متجاوز از دوازده هزار زن صادر مىگرديد. زيرا خريد و فروش زن در آنجا قانونى بود
خسرو پرويز، بيست و سومين پادشاه ساسانى، در كاخ مخصوص خود، سه هزار زن داشت. اينان علاوه بر دختران زيبارو و مطربها و آوازخوانها و رقاصههاى مخصوص بودند.6
از طرف ديگر هنگامي كه يزدگرد سوم پادشاه ساساني آواره شده بود هم به دنبال خود صدها خواننده ورقاصه ورامشگر وتيماردار با خود از اين شهر به آن شهر مي برد واين به كلي يعني بازيچه قراردادن مقام معنوي وانساني وكرامت زن !7
زن در اديان ابراهيمي( يهود ونصارا)
تاريخ نشان مي دهد كه بسياري از اديان حتي مقام انساني را براي زن قايل نيستند . و اين را مي توانيد از مطالعه تاريخ ملل وتاريخ اديان جهان ببينيد . ولي موقعيّت زن در كيش مسيحيت و يهوديت هم چندان خوب نيست . چون زن در كيش يهوديت ومسيحيت كه دنباله رو يك نهله فكري هستند واصولا“ هر دو جريان تورات را قبول دارند و قرائت مي كنند.زن در اين اديان تكرارحواست . همان حواي مادر. كه مادر همه ما انسانهاست . او اشتباه كرده است. او آدم را فريفت . او به سمت ميوه ممنوعه رفته است . او از دنده انسان است پس بر مرد برتري ندارد . ونمي تواند چون مرد به مراتب بالاي عرفان ونيايش برسد . مقام عبادي والهي اي براي زن وجود ندارد . از بينش يهودي ومسيحي براي اينكه مقام مريم مقدس را كاهش دهند . او را در تواريخ واناجيل اربعه همسر مردي يوسف نام كردند كه در واقع فرزندان ديگري هم براي يوسف مي آوردكه برادران وخواهران خدايند.
در حالي كه مادر مريم ، مريم را براي خدا نذر كرده بود تا غلام او باشد و چون دختر شد باز هم به نذر خود ادا كرد واو را به معبد سليمان نبي وبيت مقدّس فرستاد تا خدمتكار خدا باشد . آنگاه كه به مريم وحي شد ، برو با نمازگزاران نماز بخوان ، كاهنان وخاخام هاي يهودي با زحمت بسيار توانستند از خونش بگذرند . چون ورود زن به بيت خدا ممنوع است . اين يعني تافته جدا بافته بودن مرد در عبادت كه اسلام آن را رد مي كند . در حالي كه طبق بينش اسلامي وقرآني مقام مريم مقدّس از همه پيامبران قبل از خود حتي از پيامبر زمان خود يعني زكرياويحياي نبي هم بالاتر بوده است . او به جهت اينكه مادر روح الله است . بر عيسي عليه السّلام هم برتر است . نه به عنوان پيامبري وعبادت بلكه به عنوان مادري وحق مادري اي كه نسبت به عيسي دارد در حالي كه در انجيل متي ولوقا ومرقس بارها مريم از زبان عيسي طرد شده وبا سخنان ناروا رنجيده شده است واين جدا از عصمتي است كه پيامبران خدا دارند . 8
بنابراين همواره زن در اين اديان ابراهيمي مورد تمسخر وتوهين بوده وحق مالكيت معنوي نداشته است .اين درحالي است كه قرآن مريم را به عنوان نمونه بارز انسانيت به تمام مردان وزنان دنيا معرفي مي نمايد و سوره اي به نام مريم وسوره اي هم به نام زنان در قلب خود جاي داده است كه اهميت اين موضوع رانشان مي دهد . ودر قرآن اين عيسي (ع) است كه مي فرمايد :
…انّي عبدالله ءاتاني الكتاب وجعلني نبيّا“ *وجعلني مباركا“ اين ما كنت واوصاني بالصّلواه والزّكواه ما دمت حيّا“ * وبرّابوالدتي ولم يجعلني جبّارا“ شقيّا“ 9
« يعني : من بنده خدايم ؛ او كتاب به من داده ، ومرا پيامبر قرار داده است *ومرا – هرجا كه باشم- وجودي پربركت قرار داده ؛ وتا زماني كه زنده ام ، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است * ومرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده وشقي قرار نداده است . »
يعني اينكه عيسي همراه به مادر خود احترام مي گذاشته است .چون خداوند او را شقي وسنگدل نساخت .
[/align]
نگاه اسلام به زن
قرآن كريم كه كتاب وراهنماي دين اسلام است ، زن ومرد را در انسانيت وحقوق اجتماعي وسياسي ومذهبي وديني وعبادي برابر ويكسان مي داند . و برتري هاي بين زن ومرد را متفاوت ولي متساوي بين زن ومرد مي داند . مثلا“ اگر مرد قدرت بازو دارد ، زن توانايي مادر شدن وازدياد نسل انسان را دارد كه مقام بس بالايي است و تحمّل درد ورنج زايمان ودوران بارداري برابر با جهاد در راه خداست . پس برتريي هايي كه خداوند به انسان داده بين زن ومرد تقسيم شده است . اگر به مرد آقايي داده به زن هم خانمي داده است .
ولا تتمنّوا ما فضل الله به بعضكم علي بعض للرجال نصيب ممّا اكتسبوا وللنّساء نصيب ممّااكتسبن …..
يعني : « برتريهايي را كه خداوند براي بعضي از شما بر بعضي ديگر قرار داده آرزو نكنيد ، مردان نصيبي از آنچه به دست مي آورند وزنان نيزنصيبي ….»10
وبعد مي فرمايد كه آدم وحوا با هم فريب شيطان را خوردند ، نه اينكه حوا آدم را فريفت .
فأزلّهما الشّيطان عنها فاخرجهما ممّا كانا فيه وقلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدوا …..
يعني: « پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد ، وآنان را از آنچه در آن بودند ، بيرون كرد وبه آنها گفتيم : همگي فرود آييد ، در حالي كه بعضي دشمن ديگري خواهيد بود …»11
پس قرآن بر عكس تورات وانجيل رانده شدن از بهشت را كوتاهي هر دو نفر يعني آدم وحوا مي داند وبرتري هاي شان را هم در عين تفاوت ولي يكسان مي داند يعني اگر مرد اين را دارد در عوض زن چيز ديگري دارد كه هم كفو وهمسانند . واين موارد نه به زن ونه به مرد برتري نمي دهد چون در نزد خداوند برتر كسي است كه با تقوا تر باشد :
انّ اكرمكم عند الله اتقاكم …
يعني : « گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست ..»12
و قرآن نمونه هايي را بيان مي كند مثلا“ آسيه زن فرعون زمان حضرت موسي عليه السّلام با آنكه زن درباري بود وهمسر فرعون بود ولي يكي از زنان پارسسا ومومنه درگاه الهي بود كه خداوند كريم در قرآن يادشان را گرامي مي دارد . در حالي كه فرعون را از افراد اسفل السّافلين مي شمارد چون با تكبّر وغرور ادعا كردند كه منم خداي يگانه وبزرگ :
فقال انا ربّكم الاعلي * فأخذه الله نكال الاخره والاولي
يعني :« و(فرعون) گفت : من پروردگار برتر شما هستم *از اين رو خداوند او را به عذاب آخرت ودنيا گرفتار ساخت .»13
نمونه ديگر زناني كه به اوج كرامت انسان مي رسند حضرت مريم قديسه است . مريم كسي است كه از تمام پيامبران زمان خود وقبل از خود برتري مي يابد و زكرياي نبي در جوار او مي آموزد چگونه از خداوند در خواست كند تا در سن پيري پسري را به او عنايت فرمايد . وچون كسي در ازدواج هم كفو وهم شأن مريم نبود ، او توسّط جبريل امين باردار شد ودر يك بارداري خارق العاده حضرت روح الله عيسي مسيح را به دنيا آورد . چه مقامي از مقام مريم بالاتر !
نمونه هاي اسلامي زنان پارسا وبزرگ بسيارند . از حضرت خديجه كبري تا قره العين رسول حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و حضرت زينب وزنان سخنور اسراي كربلا كه از خاندان بني هاشم واز بستگان امير المومنين علي عليه السّلام بودند كه سلسله زيبايي از دانايي زنان را بر انگيختند و حضرت فاطمه معصومه با توجّه به سن كم خود كه در قم وفات نمودند تا زمان حيات خود ولايت عملي وعلمي حاكم بر منطقه وياران خود را داشتند . همچنان كه حضرت زينب كبرا سلام الله عليها پس از عصر عاشورا رسما“ كاروان سالاري حضرت امام حسين عليه السّلام را بر عهده گرفتند و تا زمان بهبودي كامل حضرت زين العابدين اين مسئوليّت سنگين رهبري را بر عهده داشتند . در زمان معاصر هم در قرن گذشته عمّه حضرت امام خميني (ره) رهبري مردمي مبارزه با استبداد واستعمار روس را بر عهده مي گيرند و پاي اجنبي ها و سارقان را از شهر كوتاه مي كنند ولي متأسّفانه خود وبسياري از مردم خمين در اثر شيوع بيماري وبا به لقاءالله مي پيوندند .
اسلام زن را همچون مرد انسان مىداند و ويژگىهاى مهمى همانند مرد درباره او ابراز ميدارد. قرآن بارها به اين ويژگىهاى او اشاره مىكند.
« إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللّهَ كَثِيرا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرا عَظِيما »
يعني : « به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خداو زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.»14
در اين آيه، خداوند همه ويژگىهايى كه براى مردان ذكر كرده براى زنان نيز ذكر كرده است و اين خود دليلى است بر اين كه اسلام جنسيت را ملاك برترى نمىداند، بلكه برترى در اين است كه انسان (چه زن و مرد) مطيع خدا و پايبند به فرامين او باشد.همچنان كه پاداش هاي مژده داده شده ا هم براي مردان وزنان مومن يكسان مي داند :
«وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الاْءَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنْ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
يعني : « خداوند براى مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسكنهاى پاكيزهاى در بهشتهاى جاودان، (نصيب آنها ساخته)؛ (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است؛ و پيروزى بزرگ همين است.» 15
در اين آيه، خداوند پاداش زن و مرد را به طور يكسان ذكر نموده؛ كه خود دليلى بر آن است كه مرد هيچ فضيلتى بر زن ندارد وگر نه مردان مىبايستى پاداش بيشتر و ويژه دريافت مىكردند.كه قرآن اين چنين نظري ندارد ومرد وزن را برابر مي داند حتي در رسيدن به وعده هاي الهي .
نيز در قرآن آمده است:
«… انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر أو انثى بعضكم من بعض…»
يعني : « من هيچ عمل كنندهاى از شما را مرد باشد يا زن ضايع نخواهم كرد؛ شما هم نوع و از جنس يكديگريد.» 16
خداوند كريم در اين آيه نشان مي دهد كه در نزد خداوند هيچ برتري ميان زن ومرد نيست . اينگونه نيست كه زن ذليل وضعيفه ومرد قوي و بامرام باشد و تمام صفات خوب را مرد يدك بكشد وتمام صفات زشت را زن به خاطر لغزش هاي مرد تحمّل كند . خداوند رد قرآن مي فرمايد كه مبادا به زنان پاك تهمت بزنيد كه مثلا“ مهرش را ندهيد ويا از اين قبيل امور كه متأسّفانه اين روزها به شدّت ديده مي شود :
... أتاخذونه بهتانا“ واثما“ مبينا
يعني:« آيا براي بازپس گرفتن مهرآنان (ندادن مهريه) به تهمت وگناه آشكار متوسّل مي شويد ؟»17
قرآن كريم به صراحت اعلام مي كند كه در زندگي اجتماعي براي حفظ شأن وشئون خانه ، مرد سرپرست خانواده باشد كه امروزه در تمام دنيا با تمام شعارهاي فيمينيستي شان ، اين دستور اجرا مي شود .
الرّجال قوّامون علي النّساء بما فضّل الله بعضهم علي بعض وبما انفقوا من اموالهم …
يعني : « مردان سرپرست ونگهبان زنانند ، بخاطر برتريهايي كه خداوند براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است وبخاطر انفاق هايي كه از اموال شان مي كنند …»18
واين در حالي است كه اين سرپرستي هم برتري اي را براي مرد نمي آورد چون مرد متعهّد است نسبت به اداي دين به زن ، وپرداخت حق زن ؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد :
….ولهنّ مثل الّذي عليهنّ بالمعروف ….
يعني:« وبراي زنان ، همانند وظايفي كه بردوش آنهاست ، حقوق شايسته اي قرارداده شده است»19
يعني همان حقي كه مردان نسبت به وظايف شان دارند همان حق هم نسبت به وظايف شان دارند ، با اين تفادت كه حقوق مشترك شان جدا از اين حقوق انساني شان است . چون در زندگي اجتماعي وخانوادگي زن ومرد نسبت به هم حق وحقوقي دارند كه اين مسأله جدا از حق وحقوق ذاتي زن ومرد به عنوان يك انسان آزاد است .
چون زن ومرد به عنوان همسراني براي همديگر از جنس آدم با حقوق انساني واجتماعي برابر توسّط خداوند كريم آفريده شده اند :
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لاَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
يعني : « و از نشانههاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكر مىكنند. »20
وسرانجام اينكه زن ومرد را در عين استقلال در آزادي انساني وعدم وابستگي به يكي از طرفين ، پوشاننده هم ولباس يكديگر مي نامد . يعني زن مكمّل مرد است ومرد مكمّل زن ، اين دو به تنهايي چون ميوه نارسند .شايد به همين دليل است كه پيامبراكرم درحديثي زيبا كه تقريبا“ تمام مسلمانان با آن آشنا هستند مي فرمايد :
« هركه زن بگيرد يك نيمه ايمان خويش را كامل كرده ازخدا در باره نيم ديگر بترسد(تقوا پيشه كند )» 21
ودر جايي ديگر فرمودند :
« دو ركعت نماز شخص زن دار بهتر از هفتاد ركعت نماز عزبست » 22
قرآن كريم هم زن وشوهر را كامل كننده وپوشاننده نقاط ضعف همديگر مي داند :
.. هن لباس لكم و انتم لباس لهن...
يعني : « زنان لباسِ شما و شما لباس آنها هستيد.»23
واز طرف ديگر در زندگي خانوادگي مرد را مسئول خانواده مي داند ولي زنان سرپرست خانوار را هم معرفي كرده ومي فرمايد كه كسي حق ندارد به صورت پنهاني از اين زنان سوء استفاده بكند :
… لا تواعدواهنّ سرّا الّا ان تقولوا قولا“ معروفا …
يعني: « ولي پنهاني با آنها (زنان سرپرست خانوار ) قرار زناشويي نگذاريد ، مگر اينكه بطرز پسنديده اي اظهار كنيد »24
ودر زندگي اجتماعي وخانوادگي هم زن ومرد بايد همديگر را به عنوان همسر از مسير ناراست وناصواب منصرف كنند . وظيفه امر به معروف ونهي از منكر دارند ، تا خانواده در راه خود پيشرفت كند واين امر به معروف ونهي از منكر خاص مرد نيست بلكه زن ومرد در اين امر مسئولند ، يعني زن هم بايد مردش را از مسير هاي خطرناك وناهموار زندگي آگاه كند .بنابراين در نگاه كلّي بايد گفت : متأسّفانه كساني كه از قرآن آگاهي ندارند به صورت برداشت غلط وناقص مطلبي را از آيه اي از قرآن به عاريه مي گيرند وكلي براي آن شرح وتفسير مي نويسند كه اسلام ودر كل قرآن زن را دستمايه پستي وكوچكي دانسته واو را محل بذر مرد مي داند و….
اين نگرش از گذشته بوده واكنون هم در اينترنت ورسانه هاي غربي و فيمينيستي به وفور يافت مي شود . در حالي كه ناداني و كج فهمي از تمام مطالب اين افراد به چشم مي خورد ومتأسّفانه بسياري از جوانان را با همين شعارهاي ناراست خود مي فريبند . اين درحالي است كه مرحوم امام خميني (ره) بارها در باره اين خطرات هشدار داده بود والان وقت دست روي دست گذاشتن نيست . وسازوكارهاي مرتبط با فرهنگ فاخر ايران اسلامي بايد بهتر وبيشتر تلاش كنند ، تا اين حجمه هاي ناروارا كه بي شك شبيخون فرهنگي هستند ، باطل نموده وشعله هاي كوركورانه اش را خاموش كنند .
كسي كه قرآن را حتي براي يك بار همراه با درنگ وتأمّل بخواند به مفاهيم بلند وعرفاني آن پي مي برد ودرمي يابد كه در هيچ كتابي ودر هيچ سندي انسان اينچنين كريم وبزرگ معرفي نشده است.
و در هيچ منبعي احترام وحرمت وقوانيني حمايتي عليه زنان وجود ندارد كه در قرآن وجود دارد وآحاد جامعه اسلامي را وادار به حفظ وسيانت از آبروي زن مسلمان مي كند . وزن را از توسري خوري وزنده بگوري دوران وحشيگري وبربريت به نماد مقدّس آفرينش تبديل مي كند وآنچنان كريم مي شمارد كه بارداري وخانه داري خوبش برابر با جهاد وخوني است كه مرد در راه مبارزه از دين وايمان وسرزمين خود از دست مي دهد . درست است كه زن قدرت جسمي مرد را ندارد ولي عواطف زنانه ومادرانه را دارد و…. و صد البته كه هيچ كس برتر نيست مگر آنكه ايمان بهتري داشته باشد . حال چه زن باشد مثل زن آسيه زن فرعون يا مريم مادر عيسي و…. ويا چه مرد باشد مثل ساير اولياي الهي كه چه به عنوان پيامبر يا نبي ورسول ازجانب خداوند بر مردم مبعوث شدند ويا ساير اولياءالله كه مقامي بس شامخ داشتند ولي پيامبر ونبي وولي ووصي نبودند . مثل لقمان حكيم كه از صالحان روزگار خود بود .
و اما چون من از ابتدا وارد بحث حجاب نشدم وتقريبا تازه وارد هستم يعني هنوز 20 روز هم از ورودم نگذشته من مساله حجاب رو بعدا بيشتر براتون باز مي كنم فقط نظرات خودشون رو دوستان بگن تا بعدا ببينيم چه بايد كرد .
سلام داني جان
در نهايت شما با حجاب اسلامي مشكل داري يا نه؟
عزيز دلم هر كسي رو تو قبر خودش مي زارن اگه به اسلام اعتقاد داري به قران و نهج البلاغه مراجعه كن كه اولين چيزي كه درش به دفعات ذكر شده اينه كه :
عجب دارم از كسي كه عواقب بد لذات مضر را مي داند ولي از آنها دست بر نمي كشد
يعني اينكه اگه مي دوني اشتباه انجام مي دي انجام نده مادامي كه كسي پيدا نشده كه متقاعدت كنه با تفكر خودت پيش برو و اگر كسي هم پيدا شد كه تونست متقاعدت كنه به اعتقادي كه بهت داده تكيه كن و بعد حركت فراموش نكن كه پوشش هم مهم ولي مهم تر از اون نگاه مردم جامعهايي كه تو در اون زندگي مي كني
هرچند كه با تماميه صحبتهايه گردآفرين موافق نيستم ولي الان سن رشد و بالندگيه تو بهتر نيست به جاي اومدن تو اين سايتها اول بري يك سري مطالعه داشته باشي بعد با داشتن عقيده و هدف وارد سايت بشي تا با هر صحبتي تغيير رويه ندي؟!!!!تو اين سايت نظرهاي شخصي داده ميشه كه بيشتر جهت نصيحت داره نه راه زندگي كه براي راه زندگي به پدر و مادرت مراجعه كن كه براي شروع بهترين افراد هستن
موفق باشي
نمی دانم که این دراز نویسی ها و دراز گویی ها برای چیست؟چه عقده حقارتی در پشت این همه نوشته(نه عقده حقارت نویسنده بلکه عقده حقارت مربوط به این تفکر خودبین) پنهان است که به زعم خود عملکرد همه فرهنگها را در باب زن پست می شمارد!!!
من به بخش دوم نوشتار پیشین کاری ندارم که صلاح نیست سخنی درباره آن بگویم به هزار و یک دلیل.اما در مورد بخش نخست نکاتی را بر خواهم شمرد . . . . .
بطلان و نادرستی نوشتار پیش از جبهه گرفتن آن در برابر همه تمدنها و ادیان و حتی خودزنی پیشینه خودی آشکارا رخ می نماید.من بسیار متأسفم که می بینم یک ایرانی این چنین به تبار و ریشه خود تیشه زده و آن را یکسره آلوده می داند.
دوستان و دوست نویسنده نوشتار پیشینم؛نمی دانم که ما و شما همویت خود را چگونه تعریف می کنیم و آیا به ایرانی بودن خود جدای از هر امر دیگری باور داریم یا نه؟؟؟
اگر داریم که اینگونه سخنان درباره نژاد پارس و آیین زیبا،برتر و انسانی آن دیوانگی است و اگر هم نداریم و تازی(عرب) هستیم یا بیگانه و یا پیرو آنها،باید دستکم مطالعات خود را ژرفا و گستردگی بخشیم.
جمله ای که در پایان نوشتارهای بنده می آید،فریادی بلند است بر لزوم انجام این وظیفه بزرگ.بگذریم . . . .
ببینید دوستن و عرفان گرامی؛تاریخ را همواره زورمندان و غالبان می نویسند.این گفته های سراسر دروغ و غیر واقع که درباره زندگانی آراییها و مردمان پیش از اسلام است را، مورخانی عرب نگاشته اند و در آن نیز تا توانسته اند بهتان و دروغ به نیاکان نیک روش و نیک خوی ما نسبت داده اند.
عرفان خان!هموند گرامی؛من از شما گله دارم . . .آخر مگر منابع نوشتاری این دروغ ها(ازدواج با محارم!!!!!!!!!) را دیده اید که این سخنان را بر زبان می آورید؟؟؟؟؟؟چرا دستکم خود پژوهشی درخور نمی کنید؟!!
ایرانیان و پادشاهان بزرگ و نیک روش ما در پیش از اسلام از بهترین مردم روزگار بوده اند و احترام بسیار زیادی به زنان قایل می شدند که پادشاه شدن چند زن در پیش از اسلام گواه این ادعا که نه،این حقیقت است.(آزرمیدخت،آتوسا،ماندان ا و . . .)
آیین پاک زرتشت که مردم جاهل و نادان آن را آتش پرستی می خوانند، والاترین و زیباترین نگاه را به زن دارد.از آناهیتا امشاسپند اول اهورامزدا گرفته تا گرامیداشت زن در دین مزدایی و زردشتی که زن می توانست داور(قاضی) باشد و نیز ارث یرایری با مرد داشت و همسرش را منحصراً خود برمی گزید و نیز عدم اجازه به مرد در چندهمسری و یکسانی مشی و مشیانه که همان آدم و حوای شمایند در آفرینش و ارجمندی، همه و همه از نشانه های نگاه انسانی،آسمانی و محترمانه به زن در آیین راستین و پاک زرتشتی است.
من بسیار متأسفم که می بینم سخنان یاوه برخی،از دهان برخی دیگر که البته حسن نیت دارن و ناآگاهند گفته می شود.درباره کاستیها و مصادیق نگاه مورد پسند شما نیز نمی توان سخن بگویم که سخن بسیار است.برای روشنگری خواهش می کنم تاریخ را در زمان یورش ددمنشانه تازیان(اعراب) به ایران زمین و تاریخ سلسله های اموی و عباسی و صفوی را حتماًبخوانید.
در باب تمدنها و فرهنگهای بودایی،هندی،یونانی و رمی نیز این حرفها با توجه به باورها و اساطیر موجود در میان آنها که همگی به جانداری پرورنده که مبدأ پیدایش آدمی است،باور دارند،نادرست است.ما در آیین هنود و اساطیر آن اسطوره ای دارم بنام:م(تلفم میم) که معنایش آب است و آب نیز همان مادر و زن است.در اساطیر یونان و رم نیز زن از خدایان برتر است.
اگر بردگی و اسارت و بهره کشی از زنان را نیز منظور نظرتان است که هر هر قومی با هر دین و عقیده ای به محض برتری این اعمال را انجام می دادند.(اعراب به ظاهر مسلمان،عثمانی،صفویه،غزنوی ،غزها،سلجوقیان و قاجارها)
درباره تمدن پیشرفته و انسانگرای مردمان غرب،من هم همان قدر به تمدن و روش زیست مردمان اینجا انتقاد دارم به برخی از رفتارهای آنان نیز منتقدم.ولی در همین مورد اخیر نیز نتیجه مهم است و ما می بینیم که آنها همواره خوشبختند و خوشبختی نیز در آنجا مدام فزونی می یابد.
اگر تجاوز و دزدی و آدم کشی و خودکشی و . . . . . . . را هم بگویید که در همین مملکت گل بلبل اگر بیشتر نباشد،کمتر نیست. و تازه از همه مهمتر تمام آن مواردی را که شما بعنوان پست شمردن زن در غرب می دانید در تاریخ ما در قالبی دیگر وجود دارند و سایر اعمال آنان نیز اگر بر خلاف عقاید شماست،دال بر نادرستی آنها نیست.
خیلی از کازهای متعصبانه ماها صد بار از کارهای آنها بدتر است.بیایید با شکیبایی و آگاهی بیشتری با مسایل برخورد کنیم.شگفتا که مورد ازدواج با محارم در سخن یکی از هم تالاریها در بحثی عیناً آمده بود (نوشتار طاهره در گفتار *دوباره چرا؟تعدد زوجات و در پست دوم
*.سعی کنید که آگاهانه،همگرایانه تر،پذیراتر و مهربانتر با همگان رفتار کنیم،نه آنکه خود را خوب مطلق و دیگران را بد مطلق ببینیم؛؛؛بدرود.
نمی دانم چرا اگر ما باوری ویژه داریم یا روشی ویژه در زندگی و کردار،آن را بهترین و برترین می دانیم؟؟؟
چرا نمی خواهیم به باورها،رفتارها و زندگی دیگرانی که چون ما نمی اندیشند و رفتار و زندگی نمی کنند احترام بگذاریم!!!!
چرا کاسه داغ تر از آش می شویم؟؟؟
اگر مرام و اندیشه ای خوب است،والاست یا در سرشت خود برتر؛چرا می خواهیم با چنگ و دندان آن را ثابت و بر کرسی مطلقیت بگذاریم؟؟؟!!
من اگر لاغرم یا ناتوان،چرا می خواهم ثابت کنم که معتاد نیستم اگر تندرستم؟؟؟؟؟؟
با سلام
دوستان عزیز صرفا در مورد ادله خود در رد یا قبول نظرات خود یا دیگران صحبت نمائیم. و این اختیار را به بازدیدکنندگان بدهیم که خود آنها نیز تجزیه و تحلیل کنند.
به نظر بنده بهتر است به جای واژه هایی همچون یاوه ، متعصب، عقده حقارت یا.... که بارمنفی زیادی دارد و به طور غیر مستقیم شخصیت گوینده را زیر سئوال می برد از کلمات مناسب تر استفاده کنیم.
سعه صدر خیلی در بحث ها کارگشاء خواهد بود
سلام عزیزان
ظاهراً دوستان خیلی مشتاق و علاقه مند درباره ی حجاب هستند که این گونه در باره ی حجاب مطلب نوشته و شوق و سلیقه دارن.
عرفان جان مرحبا نوشته هایت بسیار عالی بود و امیدوارم که دیگران از مطالب شما درس عبرت بگیرند(خودشون بهتر می دونند).
merkaاز نصیحت شما ممنونم ولی اینوبدون هر کسی یه نظر داره (چه بزرگ چه کوچک) در ضمن این تالار مخصوص همه است لطفاً سن و سال دیگران را به رخشان نکشید.ممنون.
گردآفرید ماشاء الله الحق که نوشتار عالی داری ولی کمی آرام تر لطفا مطالب رو به جاهای باریک نکشون.
-----------------------------------------------------------------------------------------
حضرت علی (ع):
افضل العبادت العفاف: بهترین عبادت پاکدامنی است
العفت راس کل خیر: عفت ریشه و اساس تمام خوبی ها ست
سلام دوستان خوب من ،
همونطوری که می بینید بحث شیرین حجاب یکی از چالش های امروز جامعه ماست . در همین تالار هم به عنوان یک جامعه کوچک فکری ایرانی این امر به وضوح نمایان است .
چیزی که برای شخص من به عنوان خانمی از این سرزمین مهم است که می تواند به عنوان نظر گروهی از خانمهای هم وطن نیز قلمداد شود این است که حجاب مفهومی عام و در برگیرنده ی پوشش ظاهری و ... است . در حالی که ظاهرا نکته ی قابل توجه برای حداقل غالب آقایانی که در این تاپیک اثری از خود به جا گذاشتند همین پوشش ظاهری ست و آن هم صرفا برای خانمهاست ... (البته این برداشت کاملا شخصی ست و می تواند نادرست باشد.)
اگر خاطرتان باشد قبلا هم از حضور دوستان علاقمند به این تاپیک خواهش کردم (به عنوان یکی از اعضای تالار) که برای جذاب تر کردن موضوع حداقل به بررسی و ارائه جلوه های حجاب ضروری برای آقایان پرداخته شود ... اما به جز از طرف dani عزیز ظاهرا این خواهش مورد توجه سایرین قرار نگرفت (هرچند در بعضی ازپستها برخی از آقایان محترم هم به ضرورت طرح این موضوع اشاره کردند اما جنگاوری از سپاه دلاوران ، سینه ای سپر نکرد و شروع این بحث ظاهرا سخت را به عهده نگرفت ...)
نمی دانم دلیل این عدم مشارکت چیست ؟
اما شاید بتوان از دریچه ی بخشی از گفتار گردآفرید عزیز در این خصوص ، نقبی به کشف دلایل این امر زد که همان ریشه در خون سنتگرائی و تفكر مرد محوری یا مردسالارانه مردان این سرزمین دارد.
به عقیده من اگر آقایان در این بحث شركت نكردند ناشی از خون سنتگرائی ست كه در رگهای همه ی ما جریان داره و بر همین اساس نمیتوانیم بپذیریم كه بازکردن بحث حجاب مردان میتواند تلنگری به افكار و ذهن نعشه و خمار مردسالارمان باشد. نمی توانیم روحیه نقدپذیری داشته باشیم و نظرات و تلنگرهای دیگران را بپذیریم و بسنجیم.
ضمن اینکه فکر می کنم آدمها در سه صورت درباره یک چیز اظهار نظر نمی کنند، یا زمانی که نگران هستند که نظرشان بی اهمیت باشد یا هنگامی که درباره آن مساله بیاطلاع باشند و یا وقتی که آن را دارای اهمیت یا خوشایند بحث کردن ندانند...
با خودم فکر می کنم خانمها و بویژه خانمهای ایرانی آنقدر صاحب ایده و شعور هستند که بنا بر تعریفی که از حجاب دارند پوشش و رفتار مورد نظر خود را انتخاب کنند و در این میان اصرار و ابرام آقایان برای رعایت آنچه مد نظر خودشان است را گاهی نه از سر علاقه بلکه نوعی دیکته ، جبر و رفتاری توهین آمیز و صرفا برای پوشاندن ضعفهای ناشی از بی حجابی خودشان می دانم و در جایگاه یک خانم ایرانی به این شیوه سخت معترضم ..
گاهی خیال می کنم اینکه رعایت سلامت جامعه صرفا و صرفا بردوش زنها باشد و مردان از هر اتهامی و نقشی مبرا ، حرفی ندارد جز بی ارادگی و ضعفهای پنهان مردان ....
امیدوارم با این پست بتوانم حداقل تغییری در روند نوشتار این بحث ایجاد کنم ...
سلام
عرفان عزیز، خیلی خوشحالم که سعی نمودی سئوالی را که در پست 149 طرح نمودم پاسخ گویی هرچند گمان میکردم که دوست خوبمان دانی اقدام به پاسخ نماید. عرفان عزیز هرچند سعی نمودی که مسئله حجاب را در دیگر ادیان آسمانی تبیین نمایی ولی بگمانم بسیار ساده و خلاصه از کنار آن عبور نمودی و هیچ دلیل مدقنی ارائه نمودی. ( از کسی که در این زمینه مقاله می نویسد انتظار این حقیر بیش از این می باشد)
در آن پست خواسته شده بود که هر کس که میداند توضیح دهد که چرا خداوندگار عالم یک وحدت رویه در زمینه هدایت بشر در خصوص دستورات و الگو سازی ارائه ننمود. چرا پیامبر اسلام بر حجاب و تعدد زوجین تاکید داشته و خود نیز در این زمینه سرآمد بوده در حالیکه عیسی و یحیی پیامبر نه تشکیل خانواده داد نه بر حجاب تاکید نمود. و این مسئله که از نظر شما (برداشت شما از دین، بگمانم) بسیار مهم است به مدت بسیار طولانی مسکوت گذاشته شد.
آقای عرفان و دانی عزیز
"مسلمانی ما علت دارد نه دلیل ، (دکتر سروش، اخلاق خدایان)" ما به این علت مسلمانیم که پدرانمان مسلمان بوده اند و تقریبا هیچکداممان در سن بلوغ و با بینش و آگاهی و با دلیل و برهان دین خود را انتخاب ننموده ایم. لذا نه مسلمانی شما فی النفسه دارای ارزش است نه انتقاد یا حتی بی دینی دیگری در خور نکوهش. هر تفکری و هر متفکری شایسته احترام می باشد. هر چند اسلام تنها دینی است که یک نفر بخاطر تفکرش نجس می شود. در این خصوص هرچند گردآفرید عزیز آنچه لازم بود نوشتند ولیکن لازم به تاکید دیدم.
آقای دانی عزیز
در پست 158 مرقوم فرموده اید "در شکفتم که بعضی از مردمان اسلام را قبول دارند ولی تا بحث به حجاب کشیده میشه از میدان خارج میشوند." اگر ممکن است علت شگفتی خود را بیان فرمایید. بگمانم در اتنخابات قانون اساسی در سال 58 و متمم آن در سال 68 یا نبوده اید یا بسیار خردسال بوده اید، در این انتخابات مردم به یکصد و اندی اصل قانون اساسی در یک انتخاب، آری یا خیر، رای داده اند. با فرض اینکه مردم سلحشور و همیشه در صحنه تمام این دفترچه پیش نویس قانون را خوانده اند آیا ممکن است افرادی به تعدادی از بندهای قانون انتقاد داشته و یا مخالف باشند و در این شرایط فقط مجبورند بگویند آری یا خیر. هر چند قبول دارم که روش دیگر صحیح تر و به همان نسبت غیر عملی تر بود. و شما هم به این نکته توجه داشته باشید که قانون در عرصه عمل است و دین در محدوده اختیار و لااکراه.
آقای عرفان عزیز
در مقاله خود مرقوم فرموده اید
"در كل تاريخ سرشار از بي رحمي محض در مورد زنان است. وامروزه همان هايي در غرب حق وحقوق زنان حرف مي زنند كه هنوز هم در خفاء تمام حقوق وحيثيت انساني زنان را لگد مال مي كنند به قول حافظ عليه الرحمه :
واعظان كاين جلوه بر مهراب ومنبر مي كنند چون به خلوت مي روند آن كار
ديگر مي كنند
مشكلي دارم زدانشمند مجلس باز پرس توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي
كنند
گوئيا باور نمي دارند روز داوري كاين همه قلب ودغل در كار داور مي كنند
ياررب اين نودولتان را با خرخودشان نشان اين همه ناز از غلام وترك واستر مي كنند …"
ممکن است بفرمایید غرب در زمان حافظ چگونه مصداق داشت و اصولا واعظان زمان حافظ که بوده اند. احتمالا تحقیق در این مورد بسیار آسانتر است تا اینکه سرخ پوستان آمریکا و زردپوستان چینی.
همچنین است در نوشته شما " در زندگي اجتماعي هم زنان رم ودر كل اروپا تا صد سال پيش حق مالكيت و رأي و… را نداشتند" ممکن است شرایط زنان امروز را در سرزمین وحی بررسی نمایید آیا حق رای دارند؟ اصلا آیا شناسنامه و هویت مستقل دارند؟ در افغانستان چطور؟ تشریف بیاورید در مناطق جنوبی کشور (خوزستان) و آداب اعراب مسلمان امروز را در خصوص زنان بررسی نمایید.
شمااز تاریخ آنگونه فراخ و مطلق سخن می رانید که گویی همه آن را از نزدیک دیده اید. از هولوکاست بیش از 60 سال نمی گذرد و اگر واقعیت داشته باشد هنوز ممکن است بازمانده های آن زنده باشند ولی عده ای آن را رد میکنند. و کانال تاریخ History برنامه مفصل با فیلم و عکس و موزه و مصاحبه با بازماندگان آن پخش می کند (نفرمایید ساختگی است بفرماید شاید ساختگی باشد) مورخ به واسطه ای علاقه اش به تاریخ، آنگاه که تاریخ ایران، مصر فرانسه یا اسلام را برمی گذیند، از اعمال سلیقه شخصی بدور نیست. (نقل به مضمون، مقدمه دو قرن سکوت، دکتر عبدالحسین زرینکوب). بهر حال دیوار تاریخ قابل تکیه نیست همانگونه که داستان اصحاب فیل نیز از نظر زمانی با کتیبه ها و تواریخ یافته شده مطابقت ندارد و دکتر با رعایت کمال احتیاط آن را بیان می دارد.(دو قرن سکوت) بر خلاف نظر شما نگاره های تخت جمشید زنان با لباسهای فاخر و در ارج منزلت تصویر شده اند. آیت الله طباطبایی با شک کوروش بزرگ را از پیامبران الهی می داند. بهر حال به شما توصیه می نمایم در فضای اندیشه اینگونه مطلق گرایانه حکم نرانید. البته میدانم که تمام اسلامگرایان (افراطی) با توجه به اینکه دین خود را آخرین و کاملترین دین می دانند برداشت خود را با قاطعیت و مطلق بیان می دارند.
در ضمن لیست منابع را کپی ننموده اید. بدون ذکر منابع مقاله ناقص است و بدون ارائه پذیرش از یک موسسه معتبر نظیر دانشگاه یا ژورنال یا موسسات استاندارد مقاله از نظر آکادمیک قابل استناد نیست.
با عرض سلام و معذرت خواهي از دوستان
به اطلاع دوستان عزيز مي رسانم بنده هيچ گاه هدفم از انتشار اون مقاله توهين به فرهنگي خاص يا تمدن كشوري نبوده بلكه منظور حكام زورگو و ظالمي كه بر مسند حكومت بوده و فقط افكار و عقيده هاي خود رو بيان مي كردند وگرنه همه ما مي دونيم در زرتشت واقعي -- در يهود --- و مسيحيان واقعي حجاب به عنوان يك اصل شناخته مي شده و شايد حتي شديدتر از زمان اسلام بوده اما حكامي كه در رأس بودند به خاطر داشتن افكار و عقايد فاسد خودشون تمام اين مسائل رو زير سؤال مي بردند همانگونه كه الان شما در كشورهاي غربي نيز مشاهده مي كنيد كه نوع پوشش روز به روز وبه تدريج با تبليغات گشترده مد پرستي و مد گرايي در حال تغيير مي باشد.
بنده در ادامه يه شرح كلي از حجاب و نقش اون در تفكر اديان مختلف و فرهنگهاي مختلف دوباره با شدت كمتري بيان مي كنم .البته اين نظريه شهيد مطهري است :
[align=justify]
ايراد ديگری كه بر حجاب گرفتهاند اينست كه موجب سلب حق آزادی كه يك حق طبيعی بشری است میگردد و نوعی توهين به حيثيت انسانی زن به شمار میرود
میگويند احترام به حيثيت و شرف انسانی يكی از مواد اعلاميه حقوق بشر است . هر انسانی شريف و آزاد است ، مرد باشد يا زن ، سفيد باشد يا سياه ، تابع هر كشور يا مذهبی باشد . مجبور ساختن زن به اينكه حجاب داشته باشد بی اعتنائی به حق آزادی او و اهانت به حيثيت انسانی او است و به عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن . عزت و كرامت انسانی و حق آزادی زن ، و همچنين حكم متطابق عقل و شرع به اينكه هيچكس بدون موجب نبايد اسير و زندانی گردد ، و ظلم به هيچ شكل و به هيچ صورت و به هيچ بهانه نبايد واقع شود ، ايجاب میكند كه اين امر از ميان برود
پاسخ : يك بار ديگر لازم است تذكر دهيم كه فرق است بين زندانی كردن زن در خانه و بين موظف دانستن او به اينكه وقتی میخواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام يك وظيفهای است بر عهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد بايد كيفيت خاصی را در لباس پوشيدن مراعات كند . اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر او تحميل شده است و نه چيزی است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعی او كه خداوند برايش خلق كرده است محسوب شود
اگر رعايت پارهای مصالح اجتماعی ، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصی را اتخاذ كنند و طوری راه بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بين نبرند چنين مطلبی را " زندانی كردن " يا " بردگی " نمیتوان ناميد و آن را منافی حيثيت انسانی و اصل " آزادی " فرد نمیتوان دانست
در كشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهائی برای مرد وجود دارد . اگر مردی برهنه يا در لباس خواب از خانه خارج شود و يا حتی با پيژامه بيرون آيد ، پليس ممانعت كرده به عنوان اينكه اين عمل برخلاف حيثيت اجتماع است او را جلب میكند . هنگامی كه مصالح اخلاقی و اجتماعی ، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصی را رعايت كنند مثلا با لباس كامل بيرون بيايند ، چنين چيزی نه بردگی نام دارد و نه زندان ، و نه ضد آزادی و حيثيت انسانی است و نه ظلم و ضد حكم عقل به شمار میرود
برعكس ، پوشيده بودن زن - در همان حدودی كه اسلام تعيين كرده است - موجب كرامت و احترام بيشتر او است ، زيرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون میدارد
شرافت زن اقتضاء میكند كه هنگامی كه از خانه بيرون میرود متين و سنگين و با وقار باشد ، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدی كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد ، عملا مرد را به سوی خود دعوت نكند ، زباندار لباس نپوشد ، زباندار راه نرود ، زباندار و معنیدار به سخن خود آهنگ ندهد . چه آنكه گاهی اوقات ژستها سخن میگويند ، راه رفتن انسان سخن میگويد ، طرز حرف زدنش يك حرف ديگری میزند
اول از تيپ خودم كه روحانی هستم مثال میزنم : اگر يك روحانی برای خودش قيافه و هيكلی برخلاف آنچه عادت و معمول است بسازد ، عمامه را بزرگ و ريش را دراز كند ، عصا و ردائی با هيمنه و شكوه خاص به دست و دوش بگيرد ، اين ژست و قيافه خودش حرف میزند ، میگويد برای من احترام قائل شويد ، راه برايم باز كنيد ، مؤدب بايستيد ، دست مرا ببوسيد
همچنين است حالت يك افسر با نشانههای عالی افسری كه گردن میافرازد ، قدمها را محكم به زمين میكوبد ، باد به غبغب میاندازد ، صدای خود را موقع حرف زدن كلفت میكند . او هم زباندار عمل میكند ، به زبان بی زبانی میگويد : از من بترسيد ، رعب من را در دلهای خود جا دهيد
همينطور ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند ، فرياد بزند كه به دنبال من بيا ، سر بسر من بگذار ، متلك بگو ، در مقابل من زانو بزن ، اظهار عشق و پرستش كن-آيا حيثيت زن ايجاب میكند كه اينچنين باشد ؟ آيا اگر ساده و آرام بيايد و برود ، حواس پرت كن نباشد و نگاههای شهوت آلود مردان را به سوی خود جلب نكند ، برخلاف حيثيت زن يا برخلاف حيثيت مرد يا برخلاف مصالح اجتماع يا برخلاف اصل آزادی فرد است ؟ آری اگر كسی بگويد زن را بايد در خانه حبس و در را به رويش قفل كرد و به هيچ وجه اجازه بيرون رفتن از خانه به او نداد ، البته اين با آزادی طبيعی و حيثيت انسانی و حقوق خدادادی زن منافات دارد . چنين چيزی در حجابهای غير اسلام بوده است ولی در اسلام نبوده و نيست
شما اگر از فقهاء بپرسيد آيا صرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است ؟ جواب میدهند نه . اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن و لو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است ؟ يعنی نفس عمل بيع و شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است ؟ پاسخ میدهند حرام نيست . آيا شركت كردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است ؟ باز هم جواب منفی است چنانكه در مساجد و مجالس مذهبی و پای منبرها شركت میكنند و كسی نگفته است كه صرف شركت كردن زن در جاهائی كه مرد هم وجود دارد حرام است . آيا تحصيل زن ، فن و هنر آموختن زن و باعخره تكميل استعدادهائی كه خداوند در وجود او نهاده است حرام است ؟ باز جواب منفی است
فقط دو مسأله وجود دارد ، يكی اينكه بايد پوشيده باشد و بيرون رفتن به صورت خودنمائی و تحريك آميز نباشد
و ديگر اينكه مصلحت خانوادگی ايجاب میكند كه خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضايت شوهر و مصلحت انديشی او باشد
البته مرد هم بايد در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بيشتر . گاهی ممكن است رفتن زن به خانه اقوام و فاميل خودش هم مصلحت نباشد . فرض كنيم زن میخواهد به خانه خواهر خود برود و فی المثل خواهرش فرد مفسد و فتنه انگيزی است كه زن را عليه مصالح خانوادگی تحريك میكند . تجربه هم نشان میدهد كه اينگونه قضايا كم نظير نيست . گاهی هست كه رفتن زن حتی به خانه مادرش نيز برخلاف مصلحت خانوادگی است ، همينكه نفس مادر به او برسد تا يك هفته در خانه ناراحتی میكند ، بهانه میگيرد ، زندگی را تلخ و غير قابل تحمل میسازد . در چنين مواردی شوهر حق دارد كه از اين معاشرتهای زبانبخش - كه زيانش نه تنها متوجه مرد است ، متوجه خود به زن و فرزندان ايشان نيز میباشد - جلوگيری كند . ولی در مسائلی كه مربوط به مصالح خانواده نيست دخالت مرد مورد ندارد
:72:
ايرادی ديگري كه بر حجاب میگيرند اينست كه سبب ركود و تعطيل فعاليتهائی است كه خلقت در استعداد زن قرار داده است
زن نيز مانند مرد دارای ذوق ، فكر ، فهم ، هوش و استعداد كار است
اين استعدادها را خدا به او داده است و بيهوده نيست و بايد به ثمر برسد
اساسا هر استعداد طبيعی دليل يك حق طبيعی است . وقتی در آفرينش به يك موجود استعداد و لياقت كاری داده شد ، اين به منزله سند و مدرك است كه وی حق دارد استعداد خود را به فعليت برساند ، منع كردن آن ظلم است
چرا میگوئيم همه افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و اين حق را برای حيوانات قائل نيستيم ؟ برای اينكه استعداد درس خواندن در بشر وجود دارد و در حيوانات وجود ندارد . در حيوان استعداد تغذيه و توليد مثل وجود دارد و محروم ساختن او از اين كارها برخلاف عدالت است
باز داشتن زن از كوششهائی كه آفرينش به او امكان داده است نه تنها ستم به زن است ، خيانت به اجتماع نيز میباشد . هر چيزی كه سبب شود قوای طبيعی و خدادادی انسان معطل و بی اثر بماند به زيان اجتماع است
عامل انسانی بزرگترين سرمايه اجتماع است . زن نيز انسان است و اجتماع بايد از كار و فعاليت اين عامل و نيروی توليد او بهرهمند گردد . فلج كردن اين عامل و تضييع نيروی نيمی از افراد اجتماع ، هم برخلاف حق طبيعی فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماع و سبب میشود كه زن هميشه به صورت سربار و كل بر مرد زندگی كند
جواب اين اشكال آنست كه حجاب اسلامی كه حدود آن را به زودی بيان خواهيم كرد ، موجب هدر رفتن نيروی زن و ضايع ساختن استعدادهای فطری او نيست . ايراد مذكور بر آن شكلی از حجاب كه در ميان هنديها يا ايرانيان قديم يا يهوديان متداول بوده است وارد است . ولی حجاب اسلام نمیگويد كه بايد زن را در خانه محبوس كرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت
مبنای حجاب در اسلام چنانكه گفتيم اينست كه التذاذات جنسی بايد به محيط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص يابد و محيط اجتماع ، خالص برای كار و فعاليت باشد . به همين جهت به زن اجازه نمیدهد كه وقتی از خانه بيرون میرود موجبات تحريك مردان را فراهم كند و به مرد هم اجازه نمیدهد كه چشم چرانی كند . چنين حجابی نه تنها نيروی كار زن را فلج نمیكند ، موجب تقويت نيروی كار اجتماع نيز میباشد
اگر مرد تمتعات جنسی را منحصر به همسر قانونی خود كند و تصميم بگيرد همينكه از كنار همسر خود بيرون آمد و پا به درون اجتماع گذاشت ، ديگر درباره اين مسائل نينديشد ، قطعا در اين صورت بهتر میتواند فعال باشد تا اينكه همه فكرش متوجه اين زن و آن دختر و اين قدر و بالا و اين طنازی و آن عشوهگری باشد و دائما نقشه طرح كند كه چگونه با فلان خانم آشنا شود
آيا اگر زن ساده و سنگين به دنبال كار خود برود برای اجتماع بهتر است يا آنكه برای يك بيرون رفتن چند ساعت پای آئينه و ميز توالت وقت خود را تلف كند و زمانی هم كه بيرون رفت تمام سعيش اين باشد كه افكار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را كه بايد مظهر اراده و فعاليت و تصميم اجتماع باشند به موجوداتی هوسباز و چشم چران و بی اراده تبديل كند ؟ عجبا ! به بهانه اينكه حجاب ، نيمی از افراد اجتماع را فلج كرده است ، با بی حجابی و بیبند و باری نيروی تمام افراد زن و مرد را فلج كردهاند . كار زن پرداختن به خودآرايی و صرف وقت در پای ميز توالت برای بيرون رفتن ، و كار مرد چشم چرانی و شكارچيگری شده است . در اينجا بد نيست متن شكايت مردی را از زنش كه در يكی از مجلات زنانه درج شده بود ذكر كنم تا معلوم شود اوضاع حاضر ، زنان را به صورت چه موجوداتی در آورده است
در آن نامه چنين نوشته است : " زنم در موقع خواب به يك دلقك درست و حسابی مبدل میگردد . موقع خواب برای اينكه موهايش خراب نشود يك كلاه توری بزرگ به سرش میبندد
بعد لباس خواب میپوشد . در اين موقع است كه جلو آئينه ميز توالت مینشيند و گريم صورتش را با شير پاك كن میشويد
وقتی رويش را بر میگرداند احساس میكنم او زن من نيست زيرا اصلا شكل سابق را ندارد . ابروهايش را تراشيده و چون مداد ابرو را پاك كرده بی ابرو میشود . از صورتش بوی نامطبوعی به مشام من میرسد زيرا كرمی كه برای چين و چروك به صورتش میمالد بوی كافور میدهد و مرا به ياد قبرستان میاندازد . كاش كار به همين جا ختم میشد ، ولی اين تازه مقدمه كار است . چند دقيقهای در اتاق راه میرود و جمع و جور میكند آنگاه كلفت خانه را صدا میكند و میگويد كيسهها را بياور ، كلفت با چهار كيسه متقالی بالا میآيد . خانم روی تخت میخوابد و كلفت كيسهها را به دست و پای او میكند و بيخ آن را با نخ میبندد . چون ناخنهای دست و پايش مانيكور شده و دراز است ، برای اينكه به لحاف نگيرد و چند شش نشود و احيانا نشكند دست و پای خود را در كيسه میكند و به همين ترتيب میخوابد "
آری اينست زنی كه بر اثر به اصطلاح بی حجابی " آزاد " شده به صورت نيروی فعال اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در آمده است ! آنكه اسلام نمیخواهد اينست كه زن به صورت چنين موجود مهملی در آيد كه كارش فقط استهلاك ثروت و فاسد كردن اخلاق اجتماع و خراب كردن بنيان خانواده باشد . اسلام با فعاليت واقعی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی هرگز مخالف نيست
متون اسلام و تاريخ اسلام گواه اين مطلب است
در اوضاع و احوال تجدد مابی بی منطق حاضر جز در دهات و در ميان افراد سخت متدين كه اصول اسلامی را رعايت میكنند زنی پيدا نمیكنيد كه نيروی او واقعا صرف فعاليتهای مفيد اجتماعی يا فرهنگی يا اقتصادی بشود
آری يك نوع فعاليت اقتصادی رائج شده است كه بايد آنرا ثمره بی حجابی دانست و آن اينست كه بنكدار به جای اينكه بكوشد جنس بهتر و مرغوبتر برای مشتريان خود تهيه كند ، يك مانكن را به عنوان فروشنده میآورد ، نيروی زنانگی و سرمايه عصمت و عفاف او را استخدام میكند و وسيله پول در آوردن و خالی كردن جيبها قرار میدهد . يك فروشنده بايد كالا را همانطوری كه هست به مشتری ارائه دهد ولی يك دختر خوشگل فروشنده با ادا و اطوار و ژستهای زنانه و در معرض قرار دادن جاذبه جنسی خود مشتری را جلب میكند
بسياری از افراد كه اصلا مشتری نيستند برای اينكه چند دقيقه با او حرف بزنند يك چيزی هم میخرند
آيا اين فعاليت اجتماعی است ؟ آيا اين تجارت است يا كلاهبرداری و رذالت ؟ میگويند زن را توی كيسه سياه نپيچيد
ما نمیگوئيم زن خود را در كيسه سياه بپيچيد ولی آيا بايد طوری لباس بپوشد و در اجتماع عمومی ظاهر شود كه برجستگی پستانهايش را هم به مردان شهوتران و چشم چران نشان بدهد و از آنطور كه هست بهتر و جاذبتر برای آنها جلوه دهد ؟ از وسائل مصنوعی در زير لباس استفاده كند تا چاقی و زيبائی مصنوعی را هم برای فريفتن و دل ربودن مردان بيگانه به مدد بگيرد ؟ اين مدها و لباسهای تحريك آميز برای چه به وجود آمده است ؟ آيا برای اينست كه بانوان آن لباسها را برای همسرانشان بپوشند ؟ ! اين كفشهای پاشنه بلند برای چيست ؟
جز برای اينست كه حركات ماهيچههای كفل را به ديگران نشان دهد ؟ آيا لباسهائی كه نازك كاریها و برجستگيهای بدن را نشان میدهد جز برای تهييج مردان و برای صيادی است ؟ عملا غالب خانمهائی كه از اين نوع كفشها و لباسها و آرايشها استفاده میكنند ، تنها مردی را كه در نظر نمیگيرند شوهران خودشان است
زن میتواند در ميان زنان و در ميان محارم خود از هر نوع لباس و آرايشی استفاده كند اما متأسفانه تقليد از زنان غربی برای هدف و منظور ديگری است
غريزه خودآرائی و شكارچيگری در زن غريزه عجيبی است . وای اگر مردان هم به آن دامن بزنند و مدسازان و طراحان نواقص كار آنان را برطرف كنند و مصلحين اجتماع ! هم تشويق كنند
اگر دختران در اجتماعات عمومی لباس ساده بپوشند ، كفش ساده به پا كنند ، با چادر يا با پالتو و روسری كامل به مدرسه و دانشگاه بروند ، آيا در چنين شرايطی بهتر درس میخوانند يا با وضعی كه مشاهده میكنيم ؟ اصولا اگر التذاذهای جنسی و منظورهای شهوانی در كار نيست چه اصراری است كه بيرون رفتن زن به اين شكل باشد ؟ چرا اصرار میورزند كه دبيرستانهای مختلط به وجود آورند ؟
[/align]
دوستان عزيز در پايان بنده ديگر نظري در باره موضوع حجاب عرض نمي كنم چون به قول دوست عزيز جناب گرد آفريد اين مسأله بي دليل داره كش پيدا مي كنه همه ما بهتره به فطرت خودمون به قلب و وجدان خودمو ن نگاه كنيم ببينيم آيا فطرت پاك انسان با مسأله پوشش و حجاب مشكلي داره؟ به عقيده من انسان چه مسلمان چه غير مسلمان در صورتي كه تحت تأثير تبليغات غرب گرايان قرار نگرفته باشه و هنوز فطرت پاك انساني خودش رو حفظ كرده باشه هيچ وقت نه راضي ميشه خودش بد حجاب باشه و نه خانواده اون و از اينكه ديگران رو هم ببينه كه با وضعيتهاي ناجور در محيطهاي بيرون رفت و آمد مي كنند واقعا تأسف مي خوره البته بحث من در مورد مانتو يا چادر نيست در كل بد حجابي مد نظر بنده است.در پايان كتاب مفصل مساله حجاب اثر متفكر شهيد مطهري رو بهتون معرفي مي كنم.
كتاب كامل مساله حجاب
تمام موارد دو نوشتار اخیر در دایره معتقدان به عقیده ای خاص مفهوم دارند و بیرون از آن بی معنی اند.فی المثل:
*به عقيده من انسان چه مسلمان چه غير مسلمان در صورتي كه تحت تأثير تبليغات غرب گرايان قرار نگرفته باشه و هنوز فطرت پاك انساني خودش رو حفظ كرده باشه هيچ وقت نه راضي ميشه خودش بد حجاب باشه و نه خانواده اون و از اينكه ديگران رو هم ببينه كه با وضعيتهاي ناجور در محيطهاي بيرون رفت و آمد مي كنند واقعا تأسف مي خوره*------------>>!!!!!!
می بخشید همه می دانیم که اهالی کافر بد کیش گناهکار بد بد بد!!! اروپا و آمریکا و استرالیا و کانادا و ژاپن و روسیه و آهالی آمریکای مرکزی و جنوبی و نیز مردمان بد بد بد!!!! آفریقا همه غیر مسلمان هستند و دقیقاً خلاف آنچه منظور نظرشماست رفتار می کنند و حجاب ندارند،آیا همه فطرت ناپاک داشته یا تحت تأثير تبليغات غرب گرايان،می باشند؟؟؟؟
اصلاً این حرفها چه ربطی به مردمان دیگر دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا این حرفهای نخ نما شده را در باب همه چیز و همه کس بکار می برند؟؟!!!اصلاً تعریف از غرب چیست تا سپس غرب گرایان را معین نماییم؟؟؟این موجوداتی که در ذهن برخی کاملاً حیواناتی که تنها و تنها دنبال شهوتند و فقط چند تایی از آنها که همان برخی قبولشان دارند،براستی چه کسانی هستند؟؟؟چی به چی ربط دارد؟؟؟؟؟
در پایان خواهشمندم دوباره و با اندیشه و توجه به نوشتار شماره 171 بنده تأملی بیشتر کنید که اگر توجه می شد این سخنان . . . و . . . بیان نمی شد؛؛؛
ضمن تشكر از كليه دوستان در پايان به عرض مي رسونم اگه كسي خواب باشه به راحتي ميشه بيدارش كرد ولي اگه خودشو به خواب زده باشه هرگز/:305:
در همينجا براي همگي شما دوستاني كه نظر داديد در اين پست آرزوي سعادت وخوشبختي مي كنم .:43::72::203:
بار دومی است که این دشنام را پذیرا می شوم.البته بدان افتخار هم می کنم.زیرا که خواب زده ها،مسخ شده ها و . . . . را
هنگامی که به باورهای آنان با ابزار خرد تلنگری می زنی،تب کرده و لاجرم هذیان زیاد می گویند.
سلام
اولین سخن خداوند با مسلمانان و اولین کلام او چه بوده؟ ...به نام خداوند بخشنده و مهربان ...
چه ظالمانه است روایاتی را منسوب به امامان کنیم که با جهالت بخواهیم عقده خود را اثبات کنیم.
آویزان کردن زنان از موی سر...... براستی خداوند و رفتار او با انسان به این شکل میباشد؟
در مجلسی روزی سخنران میخواست کرامت و بزرگی حضرت رسول را بیان کند( که صد البته نیازی به این گزافه گوییها نیست و وجود ایشان نیاز به اثبات جاهلانه این افراد ندارد.....) گفت که حضرت آنجنان بدن لطیفی داشتند که سایه نداشتند در آفتاب که راه میرفتند سایه نداشتند !!!!!! درنگی در این سخنان جهالت عمیق سازندگان آن را میرساند پس دانی عزیز کمی دقت کن که چه سخنان بی پایه ای را برای اثبات سخنانت کمک میگیری؟
آیا در قرآن به چادر اشاره شده؟
آیا رنگ مشکی در دین ما مکروه نیست؟
آیا با این سختگیریها و عقیده های شخصی جوانان را از دین زده نکرده ایم؟
آیا در مدراس دخترانه غیر عقاید خشک و اسلام گریز که نتیجه آن انزجار و بیزاری جوانان را به دنبال دارد چیز دیگری نمیتوان گفت؟
چرا مسلمانان و بزرگان در رفتار و کردار چنان نکردند که جوانان عاشقانه به رفتارهای دین بپیوندند؟که امروز مجبور باشیم چادر را بکشیم روی همه نا بسامانیهای رفتاری بعضی به ظاهر مسلمانان؟ همه کار بکنیم همه پولی به جیب بزیم همه رفتاری کنیم بعد برای اسلامی شدن جامعه چادر سر جوانان کنیم . این ساخت جامعه اسلامی است؟
حضرت علی که جامعه اسلامی ساخت شمع بیت المال را خاموش نمیکرد و به امور شخصی برسد؟امروز هم همانطور رفتار میشود که از جوانان انتظار رفتار حضرت فاطمه (س) را داریم؟ به فرض همه چادر سر کنند گوشه مویی از کسی بیرون نباشد بعد اسلام پیاده شده؟
به نظر من رفتار بزرگان جامعه بزرگان اجتماع .......تا رفتار مدیران و معلامان مدارس باید آنچنان باشد که جوانان شیفته اسلام شوند اگر آن اتفاق افتد و چادر و حجاب کامل گرفتند آن روز معنای حجاب معنای توصیه در قران میشود و شیرینی آن
بر کسی پوشیده نیست.
سلام
باز هم همه دوستان را به سعه صدر و تحمل بیشتر و ادبیات محترمانه تری دعوت می کنم.
خواهش می کنم همه دوستان به این مسئله توجه داشته باشند و به هیچ وجه روی سخنم با یک فرد خاصی ابدا نیست. حتی از شما انتظار دارم، اگر جایی نوع به کارگیری کلمات خودم هم بوی غیر مهربانانه یا خدایی نکرده بی ادبانه داشت، تذکر دهید.
بدون تذکر شما دوستان همیشه همین خواهم ماند و رشدی را تجربه نخواهم کرد.
وقتی شخص ثالثی این متون را بخواند، از روی ادبیات شما جذب یا دفع می شود. و صرفا محتوای کلام حتی اگر صحیح باشد ممکن است مورد توجه واقع نشود.
پس لطفا عطر پذیرش و محبت را فراموش نکنیم...
أبو هريره روايت ميكند كه رسول الله فرمودند: ((صنفان من أهل النار لم أرهما: قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس، ونساء كاسيات عاريات مميلات مائلات رؤوسهن كأسنمة البخت المائلة، لا يدخلن الجنة ولا يجدن ريحها، وإنَّ ريحها ليوجد من مسيرة كذا وكذا)) ([41]).
دو صنف از اهل آتش اند كه آنها را نديده ام، مردمانى هستند كه تازيانه دارند مانند دم گاو، با آن به مردم ميزنند،
و زنانى هستند برهنه و عريان كه لباسهاى تنگ و شفاف و كوتاه بر تن مىكنند، و از طاعت و فرمان خدا منحرف اند، و زنان ديگر را بطرف خود كشانده فاسد مىكنند، و (موى) سرشان مانند سنام و كوهان شتر است كه به اينطرف و آنطرف مىرود، اينها به بهشت داخل نميشوند، و بوى بهشت هم به مشامشان نميرسد، در حاليكه بوى بهشت از مسافت چنين و چنان به مشام ميرسد([42]).
در ايران باستان هميشه مقام زن و مرد برابر و در كنار هم ذكرشده است، حتي گروهي از ايزدان مانند آناهيتا زن هستندو در ميان امشاسپندان ، امرداد و خرداد و سپندارمذ ، كه صفات اهورامزدا است زن ميباشند.
وآنچه در اوستا آمده است همه نشانه اي از همسنگي زن و مرد است، در فروردين يشت چنين آورده شده : اينك فروهر همه مردان و زنان پاك را مي ستائيم آنان كه روان هايشان در خور ستايش و فروهر هايشان شايسته است اينك فروهر همه مردان و زنان پاكدين را مي ستائيم.
در زمان شاهنشاهي هخامنشيان ، براساس لوح هاي گلي تخت جمشيد زنان هم دوش مردان در ساختن كاخ هاي شاهان هخامنشي دست داشتند و دستمزد برابر دريافت مي نمودند، پيشه بيشتر زنان در دوره هخامنشيان صيقل دادن نهائي سنگ نگاره ها و همچنين دوخت و دوز و خياطي بوده است. بنابراين در شاهنشاهي بزرگ هخامنشي با برابري و تساوي خقوق زنان با مردان سر و كار داريم.
بايد خاطرنشان كرد كه زنان در زمان بارداري و با بدنيا آوردن كودكي براي مدتي از كار معاف ميشدند ، اما از حداقل خقوق براي گذران زندگي برخوردار مي گشتند و علاوه بر آن اضافه خقوقي بصورت مواد مصرفي ضروري زندگي دريافت مي نمودند، همچنين در گل نوشته هاي تخت جمشيد شاهد آن هستيم كه در كارگاههاي خياطي ، زنان بعنوان سرپرست و مدير بودند و گاه مردان زيردست زنان قرار مي گرفتند.
اما زنان خاندان شاهي از موقعيت ديگري برخوردار بودند ، آنان مي توانستند به املاك بزرگ سركشي كنند و كارگاه هاي عظيم را با همه كاركنانش اداره و مديريت مي كردند و درآمدهاي بسيار زياد داشتند ، اما بايد خاطرنشان كرد كه حسابرسي و ديوان سالاري هخامنشي حتي براي ملكه هم استثنا قائل نمي شد و محاسبه درآمد و مخارج از وي مطالبه مي كرد.
در يكي از گل نوشته ها ( لوح هاي گلي ) رئيس تشريفات دربار داريوش بزرگ دستور تحويل 100 گوسفند را به ملكه صادر مي كند تا درجشن بزرگ تخت جمشيد كه 2000 مهمان دعوت شده بودند ، بكار روند.
دريكي از مهرهاي بدست آمده از تخت جمشيد زني بلندپايه در صندلي تخت مانندي نشسته و پاهايش را روي چهارپايه اي گذارده و گل نيلوفري در دست دارد و تاجي برسرنهاده كه چادري روي آن انداخته شده است و به تقليد از مجلس شاه ، نديمه اي در برابر او ايستاده و عود سوزي در آن ديده مي شود. اين مهر يكي از زنان ثروتمند دربار هخامنشي است كه نقش مهمي در مديريت جامعه داشته است و دستورات خود را به اين مهر منقوش مي كرده است.
بنابراين با كمك گل نوشته هاي تخت جمشيد تصويري كاملا نو از زنان و ملكه هاي هخامنشي بدست مي آوريم كه برخلاف ادعاي نويسندگان يوناني ، كه آنها را عروسكهايي محبوس در حرم سراها مي دانستند، نه تنها همدوش مردان در آئين هاي مذهبي شركت مي كردند ، بلكه در صحنه زندگي و در اداره امور كشور هم نقش و شخصيت مستقل خويش را حفظ مي كردند . بررسي دقيق لوح هاي ديواني تخت جمشيد نشان مي دهد، كه زن در دوران فرمانروائي هخامنشيان بويژه در زمان شاهنشاهي داريوش بزرگ از چنان مقامي برخوردار بودند كه در ميان همه خلق هاي جهان باستان نظير نداشت .
مشهورترين نمونه تساوي حقوق زنان و مردان در ايران باستان ، اجازه انتقال سلطنت از پادشاه به دختر بود . همانطور که گفته شد ، آخرين پادشاه مادها « آستياک » ، داراي فرزند پسر نبود و دختر آستياک کسي نبود جز شاهزاده ماندانا ، مادر کوروش کبير که همين مساله در انتقال قدرت به کوروش نقش مهمي را بازي کرد . ماندانا همچنين مؤسس مدارس هخامنشي براي نوجوانان ايراني بود که در آن فنون تيراندازي و اسب سواري را آموزش مي دادند . در بررسي وضعيت زنان در عصر هخامنشي به نامهايي بر مي خوريم که شايد هيچگاه پس از آن ، اثري از چنين رويدادها و وقايعي را در تاريخ ايران نبينيم .
در زمان هخامنشيان ، يک زن براي نخستين بار در تاريخ به مرتبه دريا سالاري ( فرماندهي نيروي دريايي ) خشايار شاه رسيد که نامش « آرتميس » بود . اما حکايت به آرتميس ختم نمي شود . بلکه تعداد بي شماري از زنان آن دوره مسئوليت هايي را به عهده داشتند که نه تنها در دوره هاي بعد از حکمراني کوروش ، بلکه در شرايط کنوني نيز ، شاهد چنين رويدادي نخواهيم بود !
فرمانده آرسياب زني داشت به نام پانته آ ، که فرمانده گارد جاويدان بود . استاتيرا ، دختر داريوش سوم فرمانده نيروهاي جنگي آن زمان بود . آذرميدخت ، دختر خسرو پرويز ، پس از مرگ خواهرش پوران دخت ، به پادشاهي رسيد . آرتونيس ، يکي از شجاع ترين فرماندهان جنگي زمان داريوش بود و پري ساتيس ، زن داريوش دوم در زمان حکمراني شوهرش از ارتشبدان آن زمان به شمار مي رفت . آرتادخت ، رئيس خزانه پادشاه چهارم اشکاني بود . سورا ، دختر اردوان پنجم در نيروي ارتشي پدر سمت سپهبدي داشت . پرين ، دختر قباد ، مشاور امور قضايي ساسانيان بود و آزاد ديلمي ، فرمانده يک باند چريکي بود که در گيلان سال ها عليه متجاوزين به ايران جنگيد و سرانجام کشته شد .
اين دسته از زنان يا کساني همچون سميراميس ، ملکه آشور و بابل که در جنگجويي و شجاعت در زمان خود همتا نداشت و يا بلقيس ، که قسمتي از يمن آن زمان ، تحت فرماندهي وي بود مي توانند نمادي از تمدن والاي انسان در جوامع پيشين ايران بشمار روند . اما افتخارات بر جاي مانده از ايران باستان در همين محدوده خلاصه نمي شود ، بلکه با تعمق بيشتر در آداب و آيين هاي قوم آريايي و تعاليم زرتشت که در آن زمان تازه به مرحله ظهور رسيده بود ، جايگاه زن ايران بيش از پيش نمايان مي شود .
زن در ايران باستان به معناي واعقي در هر مکان و زمان به طور برابر در فعاليت هاي سيستم اجتماعي شريک مرد بود و حتي در جهت قوانين ديني مي توانست به مرحله « زوت » برسد ، يعني درجه اي در مقام بالاي مذهبي که لازمه آن ، فراگيري علوم ديني تا بالاترين مرحله آن بود .
روز زن ، يکي از جلوه هاي ويژه زنان در عصر باستان بود . اين در حاليست که در آن دوره ، اقوام ديگر مشغول جنگ و جدال در کوهها و بيابان ها بودند و حتي در يونان و روم باستان که ادعاي تمدن بالاي بشري را داشتند ، کشتن همسر بدست مرد ، امري غير مجاز شمرده نمي شد . در اين گير و دار بي قانوني بود که ايراني ، روزي را براي قدرداني از زن اختصاص داده بود . اين روز بنا بر گفته عده اي پنجم اسفندماه بوده که به عنوان روز سپاسگزاري از زنان شناخته شده است . در اين روزها زنان در خانه ها مي نشستند و مردان مسئوليت هاي آنان را عهده دار مي شدند تا به نوعي با وظايف زن و چگونگي آن آشنا گردند .
کريستين سن ( خاور شناس بزرگ دانمارکي ) ، مي گويد : رفتار مردان نسبت به زنان در ايران باستان هميشه با نزاکت بود . زن چه در زندگي خصوصي و چه در زندگي اجتماعي از آزادي کامل برخوردار بود . در مورد آزادي در ازدواج هيچ چيز مستندتر و موجه تر از رفتار خود زرتشت نسبت به دختر کوچکش « پروچيستا » نيست . او رو به دخترش مي گويد که اهورامزدا (جاماسب ) را که مردي دانشمند است ( وزير گشتاسب و منجم و ستاره شناس ) براي همسري تو برگزيد . در ادامه در بند آمده است : پس برو با خردت نيک مشورت کن و با عشقي پاک و آگاهي کامل رفتار نما . ( 3- 53 )
آثار همين تفکرات در خور توجه بود که زن را در کنار مرد ، بي هيچ تمايزي قرار مي داد . تا جايي که باستان شناسان در حين بررسي الواح بدست آمده از چگونگي ساخت تخت جمشيد ، اين بناي جاودانه بي نظير ، رد پاي شراکت زنان را به وضوح در کنار مردان مشاهده کردند که البته اين آثار و الواح هم اکنون در موزه هاي مختلف دنيا به خوبي محافظت مي شود !
پس از شکست هخامنشيان ، جايگاه ارزشي زن به تدريج سير نزولي خود را طي مي کند و باعث اين امر ، تاثيرگذاري وضعيت اجتماعي يونانيان در آن زمان بود . اين وضعيت تا زمان اشکانيان ادامه داشت ، و با ظهور اشکانيان اوضاع موجود کمي تا اندکي بهبود يافت و زن تا حدي از محدوده شرايط گذشته خارج شد . اما باز به دليل وسعت قلمرو حکمراني اشکانيان و تداخل آداب و رسوم ديگر اقوام با ايرانيان ، دگرگوني چشمگيري در سيستم اجتماعي ايران به وجود آمد که قطعاً اين مسأله بر روي جايگاه زنان آن زمان نيز تأثير داشت .
در آن دوره ، نظام فئودالي متمرکز در حال گسترش بود و بنابر اقتضاي چنين شرايطي ، زن نيز مانند زمين و ديگر کالاها ، رفته رفته در قلمرو احتياجات مرد قرار گرفت ، تا جايي که دختر در آستانه ازدواج ، نخست به خانه خان و کدخدا مي رفت و با کسب اجازه ، ازدواج مي کرد ، و همين مسأله بي رنگ ساختن قواعد دوره هخامنشي را نمايان مي سازد .
با به روي کار آمدن حکمرانان ساساني ، اندکي از تعاليم زرتشت ، مجدداً خود را در ميان سيستم اجتماعي نشان مي دهد و شرايط زيست محيطي زنان به نسبت دوره هاي قبل بهبود مي يابد . آن طور که از شواهد به جا مانده بر مي آيد ، مادر شاهپور دوم ، نزديک به 20 سال ، يعني پيش از تولد خود شاهپور ، تا سن قانوني او ، به همراه مشاورينش ، امور مملکت را اداره مي کرده است .
اين نوسانات اجتماعي همچنان ادامه دارد تا جايي که در عصر غزنويان تعصب بيش از حد به روي زنان حرف اول را مي زند . اما سلجوقيان که پس از آن به حکومت رسيدند ، دگرگوني هاي قابل توجهي را در ارتباط با وضعيت زنان به وجود آوردند . براي نمونه ، مهستي گنجوي که از شاعران بنام دوره سلجوقيان به حساب مي آمد ، از جمله زنان بي باک و معترض به نابرابري حقوق مردان و زنان آن زمان بود .
کل گفتار ، شمه اي ناچيز از زنان گذشته اين ديار بود . البته با توجه به اين مهم که اسناد و مدارک موجود در زمينه شناخت کهن ترين تمدن بشري ناقص و ناچيز است و آنچه که در اين زمينه بيان مي شود ، با استفاده از آثار اندک باقيمانده از بقايا و آثار قديميست ، و اين تنها قسمتي از اصالت فکري و اعتقادي قوم آريايي بود که اکنون در قرن 21 ، در عصر صنعت و رايانه ، انديشه پاک فرزندان آرتميس ها و آرتوينس ها ، در جدال با تفکرات ضد زن رنگ مي گيرد .
سخن شما درست است و چون درست و بجاست،حرفی ندارد.پاسخ پرسشهای شما نیز این است:هرگاه از دین تفاسیری دلخواهانه و ابزارگرایانه بیاورند،نتیجه همینی می شود که شما می گویید.
امروز تو دنيا همون كسايي كه دم از آزادي مي زنن حجاب رو تا دانشگاههاشون و اداره ها و نهاد ها شون ممنوع كردند . حتي اجازه درس خوندن به مسلمانان و كساني كه حجاب دارند نمي دن كجاي تمدن و فرهنگ اينو گفته ، و اينو بدونيد تو اين مملكت خون شهداي زيادي ريخته شده به خاطر حفظ اسلام حفظ استقلال حفظ شرف و حيثت اين مرز وبوم پس تا زماني كه خون شهدا و نفس و عطر بوي شهدا تو اين مملكت به مشام مي رسد ما اجازه نمي ديم به كساني كه فقط حرف و انديشه غرب گرايان رو نشخوار مي كنند بخوان خدشه اي به اين مللكت به حيثت شرف و غرور و ناموسش وارد كنند همونهايي كه خبر از 8 سال جنگ و دفاع از مملكت رو ندارند و حتي بويي از جنگ به مشامشون نرسيده الان دارند اينجوري دم از آزادي و شرف مي زنند مي خوام بدونم اون موقع كجا بودند كه جوانان دسته گل ما همينجوري پر پر مي شدند.
سلام erfan25
دوست عزیز این ادبیات برای تالار گفتگوی همدردی زیاد مناسب به نظر نمی رسد. فراموش نکنید ما قبل از اینکه از محتوای کلاممان بتوانیم نظراتمون را بیان کنیم، از لحن، و شکل و نحوه گفتارمان پیغامهایمان را انتقال می دهیم.
چه بسا اینگونه ادبیاتها خودش منجر به مکانسیم دفاعی افراد شود.
من شما را درک می کنم.... اما لحن ملایم آن چیزی است که ما از بزرگواران خود آموخته ایم و عقل هم بر آن صحه می گذارد، اینطور نیست....؟
سلام
عرفان عزیز، هرچند باز هم به پرسشهای طرح شده توسط این حقیر پاسخی داده نشده ( که بسیار مهم بود) ولیکن ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
اگر نمره آقای مطهری در اسلام شناسی عالی باشد بگمانم نمره ایشان در غرب شناسی نمره قبولی نیست. عرفان عزیز بنده به واسطه شغل و تخصصم چندین ماموریت شغلی و سفر شخصی به خارج از کشور داشته ام و چند ماهی در بلاد کفر زیسته ام چه آنزمان که مجرد بوده ام و چه در دوران متاهلی. بسیار مشتاقم که بگویم آنچه دیدم بسیار بسیار با تبلیغات رسمی حکومتی و تصورات شما فاصله دارد. و اساسا نگاه و دیدگاه من در خصوص حجاب اسلامی ( نه پوشش ) و فلسفه آن با آن تجربه شخصی متزلزل گردید است. صادقانه اعتراف می کنم اولین بار که وارد استخر هتل شده بودم ( جوان مجرد ایرانی) برای چند دقیقه آنچنان بهتزده بودم که بگمانم اعمالم غیر عادی می نمود ولی این حیرت بیش از چند دقیقه نپایید و همه چیز آنچنان عادی گشت که دیگر آن بانوان پوشیده در لباس شنا دیده نمی شدند بگونه ای که در روزهای بعد علیرغم هوای سرد بیرون، گشت و گذار و دیدن زیبایی های معماری شهر و مردم در پالتو و مراکز خرید بر ماندن در هوای گرم و مرطوب استخر رجحان داشت. غیر از این نیز نمی تواند باشد چرا که در این صورت هیچکس به هیچ کاری نمی رسید و همه مردان و زنان غربی می بایست در فکری جز این نباشند. و این با کیفیت تحصیل، تحقیق، تکنولوژی و کار منطقا سازگار نیست.
بر خلاف تصور آقای مطهری و شما که از ایشان نقل قول می نمایید، آنچنان که من دیده ام زنان غربی به مراتب آرایش کمتری نسبت به زنان مشرق زمین دارند. نه آنچنان که آقای مطهری در مثالی می نویسند
"زنم در موقع خواب به يك دلقك درست و حسابی مبدل میگردد . موقع خواب برای اينكه موهايش خراب نشود يك كلاه توری بزرگ به سرش میبندد" و یا " خانم روی تخت میخوابد و كلفت كيسهها را به دست و پای او میكند و بيخ آن را با نخ میبندد . چون ناخنهای دست و پايش مانيكور شده و دراز است ، برای اينكه به لحاف نگيرد و چند شش نشود و احيانا نشكند دست و پای خود را در كيسه میكند و به همين ترتيب میخوابد " .
چرا وقتی میخواهیم مثالی بزنیم آن مثال حداقلی یا حداکثری است؟ بگمانم آقای مطهری یک هنرپیشه یا خواننده درجه دو کاباره ای را مثال زده اند. اگر همچون من شاهد بانوی جوان و مهندس آلمانی با کلاه ایمنی و بدون آرایش که هدایت دستگاه full face حفاری را عهده دار بود شاید تجدید نظر می نمود. و یا آنگاه که مرقوم فرموده اید
"در اوضاع و احوال تجدد مابی بی منطق حاضر جز در دهات و در ميان افراد سخت متدين كه اصول اسلامی را رعايت میكنند زنی پيدا نمیكنيد كه نيروی او واقعا صرف فعاليتهای مفيد اجتماعی يا فرهنگی يا اقتصادی بشود"
لطفا خود در این نوشتار خود توجه و تفکر نمایید نتیجه گیری با شما.
بگذریم. دوستی بشوخی می گفت که فقط در ایران بدحجاب داریم در بقیه دنیا یا آزادانه بی حجابند یا آزادانه محجب.
عرفان عزیز
بحث فلسفی نیاز به خویشتنداری و احترام به عقاید مختلف دارد. هر چند تمام رزمندگان جنگ شایسته بهترین احترامها می باشند ولی الزاما همه با تفکر شما وارد جنگ نشده اند. پس لطفا خون آنها را به نفع خود غصب نکنید. اگر تاب شنیدن صدایی غیر از همفکران خود را ندارید آنگونه که نوشته اید "زماني كه خون شهدا و نفس و عطر بوي شهدا تو اين مملكت به مشام مي رسد ما اجازه نمي ديم به كساني كه فقط حرف و انديشه غرب گرايان رو نشخوار مي كنند بخوان خدشه اي به اين مللكت به حيثت شرف و غرور و ناموسش وارد كنند " پس وارد گروه های عملگرا شوید (معروف به گروه فشار) نه تالارهای گفتگو. بیاد داشته باشید که همه مملکت مال شما نیست که اینگونه اجازه دهید یا ندهید. به شما پیشنهاد می کنم بیشتر مطالعه کنید و کمتر بنویسید. مگر در مملکت اسلامی به بانوان مسیحی اجازه داده میشود که بدون روسری در خیابان ظاهر شوند که چنین انتظاری از غرب دارید کما اینکه شما چون در این زمینه مطالعات کمی داشته اید اینگونه بی مهابا و با خشونت می نویسید. بدانید که 40 سال بعد از انقلاب بزرگ فرانسه از انجاییکه کلیسا هنوز در قدرت ریشه داشت، سعی داشت تا دوباره وارد قدرت شود در آنزمان قانون ممنوعیت تظاهر به مذهب (هر مذهبی)در اماکن دولتی به تصویب رسید. شما اگر مسیحی هم باشید نمی توانید در مدرسه دولتی گردنبند صلیب داشته باشید یا در اداره پست دولتی عرقچین یهودیها را بر سر بگذارید. ولی شما بکرات در خیابانهای پاریس خانمهای محجب را می بینید بدون اینکه کسی مانع آنها شود. عرفان ناشکیبا، بیشتر کتاب بخوانید و نیز از تفکرهای مختلف بخوانید.
باز هم از كليه دوستان معذرت مي خوام من مصداق حرفام اصلا عزيزاني نيستند كه توي اين سايت دارند با دوستانشون همدردي مي كنند و اگه هم حرفي مي زنم از سر دوست داشتن ودلسوزي همه عزيزانمون هست باور كنيد دلم نمياد كه دوستانمون جوانان مملكتمون حرفهايي كه مي زنند نشأت گرفته از افكار بعضي انسانهاي غرب زده باشه درسته من هم قبول دارم تو اين مملكت مشكل هست تورم هست گراني هست مشكلات اقتصادي سياسي اجتماعي ولي درست مثل خيلي از جاهاي ديگه يادمون هم نره اين مملكت دشمن زياد داره من ديگه قول مي دم تو اين تاپيك هيچ نظري ندم از همتون معذرت مي خوام مخصوصا جناب حامد عزيز جناب گرد آفريد خوب و جناب آقاي سنگ تراشان كه هر سه اين عزيزان واقعا براي سايت همدردي زحمات زيادي مي كشند در پايان فقط اين شعر رو تقديم به دوستان عزيزم مي كنم اميد است كه از بنده رنجيده خاطر و مكدر نشده باشند
از باغ میبرند چراغانیات کنند ........................ تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند "صبح" تو را "ابرهای تار" ........................ تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند ........................ این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی ........................ شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست ........................ از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست ........................ گاهی بهانه است که قربانیات کنند
عرفان خان بابا جان!!چرا جوش می زنی؟؟؟حون شهیدان و جنگ و غربگرا ها و چه و چه!!!البته جنگ و شهدا را که همه می پذیرند،اما ربط آن به دیگر چیزها و . . . . فقط نظر خود شماست.
این حرفهایی را هم که تکراری است و در ذهن شما کرده اند،دیگر خریداری ندارد . . . .
این جمله شما هم اشتباه است و باید برخی کسان را می گفتید نه کسان را:
*امروز تو دنيا همون كسايي كه دم از آزادي مي زنن حجاب رو تا دانشگاههاشون و اداره ها و نهاد ها شون ممنوع كردند. *
خوب آنها هم کار اشتباهی می کنند؟؟؟نمی شود که برای اثبات یک امر زوری و اشتباه، مثال اشتباه و نادرست دیگری زد!!!!
به هر حال از خدا می خواهم که به همه ما خرد و دادگری و چشم باز ببخشاید.
با سلام به همه دوستان و عرض خسته نباشید بابت این بحث مفصل!:72:
اندیشه ها ..باورها...اعتقادات و ارزشهای همه ی ما با همدیگه متفاوته و زیبایی ارتباط های انسانی به همین تفاوتهاست.
این تفاوتهاست که انسانها رو به فکر وا می داره. باعث میشه بعضی وقتها واقعا روی عقاید و باروامون تجدیدنظر کنیم و گاها هم از این که بعضی اعتقادها رو داریم به خودمون ببالیم!این تفاوتهاست که انسانها رو به سوی هم میکشونه و ارتباط رو جذاب میکنه.:73:
اما دوستان به نظر من لازم نیست ما روی بعضی از تفاوتها و اختلاف نظرها اونقدر بحث کنیم تا جایی که اعتقادات طرف مقابلمون رو زیر سوال ببریم.لازم نیست حتما این بحث ها برنده یا بازنده ای داشته باشه!کسی غالب و دیگری مغلوب بشه!
وقتی ما عقیده ای رو باور داریم و اون رو قابل دفاع میدونیم مشخصه که عقیده ی مخالف با اون رو نمی پذیریم!خیلی وقتها اگه به این مطلب توجه کنیم ترجیح میدیم که بسیاری از حرفهای گفتنیمون نگفته باقی بمونه.
مساله حجاب خیلی خیلی جای بحث داره و بسیار موافق و مخالف! اما در یه همچین مکانهایی که عمومی هستند و هر قشر و طرز تفکری می تونن وارد بحث ها بشن و مطالب رو بخونند مطرح کردن خیلی از مسائل موضوعیت پیدا نمی کنه. ما هر کدوممون یه نظر راجع به حجاب داریم که طبعا خیلی ها با ما موافق نیستن . اما به نظر بنده بعضی وقتها سکوت و چیزی نگفتن بهترین دفاع از نظر و عقیدست.نه اینکه بگم مطالب رو نگفته بذاریم...نه! اما تا اونجایی ازش دفاع کنیم که چیز دیگه ای زیر سوال نره .
رسالت یه همچین مکانهایی که برای بحث و گفتگو تاسیس شدند فکر نمی کنم تغییر دادن و رد یا تایید کردن عقاید باشه.فکر میکنم مطرح کردن عقاید خودمون و فکر کردن راجع به عقاید دیگران و نه رد یا تایید کردنشون و صد البته اظهار نظر تا یه جاهایی!! در این تالارها مد نظره!
من تا الان در این تاپیک پستی نذاشته بودم...چون خیلی از حرفها گفتنی نیست.الان هم امیدوارم سوءتفاهمی صورت نگیره.:203:..چون توی این تاپیک خیلی پیش اومده!:P
ما اردتمندنظرات و عقاید تمامی هم تالاری های گرامی هستیم!:72:
در کشورهایی که حجاب را در مدارس و دانشگاه ها ممنوع می کنند هیچگونه آزادی نیست و بنده برای آنها متأسفم.این کار توهین به شعور آدمی است و گونه ای بیداد در حق گزینش پوشش انسانها و آزادی آنان.کراوات و کت و شلوار اتوکشیده و ابزار مدرن دلیلی بر این کردار زشت نیست.
آنها*سخت افزارهای مدرن* دارند ولی *نرم افزار و اندیشه مدرن* به هیچ روی . . . .
با سلام
گردآفرید عزیز، هر چند با وجه دوم نوشتار دوپهلوی شما "در کشورهایی که حجاب را در مدارس و دانشگاه ها ممنوع می کنند هیچگونه آزادی نیست و بنده برای آنها متأسفم.این کار توهین به شعور آدمی است و گونه ای بیداد در حق گزینش پوشش انسانها و آزادی آنان" موافقم، بدین معنی که در کشورهایی که حجاب را اجباری می کنند، به شعور آدمی توهین می کنند. ولی بنظر این حقیر این قانون بسیار مترقی است و در این زمینه با شما موافق نیستم. توجه داشته باشید قانون عدم تظاهر به هر مذهبی تاکید میکنم به هر مذهبی در اماکن دولتی فرانسه قدمتی حدودا 200 ساله دارد و فقط منوط به حجاب اسلامی نیست (در پست 189 توضیح داده ام ) در حالیکه در مراکز خصوصی این قانون جاری نمی باشد و مدارس و شرکتهای خصوصی از آزادی عمل در پوشش در محیط خود برخوردارند. متاسفانه رسانه رسمی حکومت جهت استفاده تبلیغاتی فقط بخشی از آن قانون را عنوان می کنند. در نظر بگیرید یک بانوی فرانسوی تصمیم به مهاجرت به ایران بعد از انقلاب را داشته باشد، آیا می تواند بر خلاف قانون جاری بدون حجاب در انظار عمومی ظاهر شود. توجه داشته باشید اروپای غربی و آمریکا از ابتدا بدین صورت بوده اند، چه دلیل دارد که یک بانوی مراکشی فرانسه را به عنوان گریز از کشور خود برگزیند و بعد بخواهد قوانین و هنجارهای کشور خود را اجرا نماید.
گردآفرید عزیز مهاجران ایرانی را در نظر آورید که چگونه با پذیرش خطر جانی و هزینه های سرسام آور کشور خود را ترک می کنند و پاسپورتهای خود را معدوم و هویت خود را انکار می کنند تا بتوانند هویت جدید کسب کنند. مهاجرین دیگر کشور ها نیز بدین گونه اند، هر از چندی خبر غرق شدن قایق مهاجرین غیر قانونی را در اخبار می شنویم.
مگر بانوانی که با هیاتهای بلندپایه سیاسی وارد ایران می شوند قانون ما را رعایت نمی کنند که ما میخواهیم در کشورهای غربی قانونی را که خود در ایران بدان اعتقاد نداربه آن اعتقاد نداریم . بهرحال شما می توانید در غرب به عنوان ارباب رجوع با حجاب اسلامی در تمام ادارات دولتی وارد شوید ولی بعنوان کارمند اداره دولتی خیر.
بگمانم از بحث اصلی بسیار دور شده ایم.
سلام دوستان
در مورد پست 190 نوشته erfan25
انعطاف پذیری و ملایمت همانطور که گفتم از ویژگی هایی هست که مثبت تلقی می شود. اما به معنای ترک مسئله، یا عقب نشینی از نظرات خودمون نیست.
اتفاقا این تاپیک از نظر شکلی و روش ارتباط در بحث ها به نظر من بسیار کاربردی هست و همه متوجه می شویم که عیب و اشکالات کارمون کجاست.
عقب نشینی
تسلیم شدن
حمله
تحقیر
اهانت
فرار از بحث
تعصب
احساسی کردن مسئله
مطرح کردن خود به جای موضوع بحث
خستگی
ناامیدی
رنجش
بی تفاوتی
خشم
تبانی و سوء استفاده
قشری گری
خود محوری و ......
همه این موارد آفات بحث است.
لذا توصیه می کنم تا جایی که ممکن است در اینجا تمرین کنیم که نظرات خودمون را با درک متقابل و با ادب و لطیف انتقال دهیم.
به نظر من کسانی که تحت تاثیر شخصیت شما به خاطر نوع گفتار شما قرار می گیرند بیشتر از آنهایی هستند که به خاطر دو دو تا چهارتا کردن شما و استدلالهای شما متاثر شوند.
باز هم از مشارکت همه شما در بحث تشکر می کنم.
حجاب فقط پوشش ظاهري نيست.
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
سلام مطلب زیر هرچند به بحث حجاب مرتبط نیست و چند روزی از تاریخ آن گذشته ولی جالب است. برگرفته ار سایت آقای ابطهی
در خبرها آمده بود که دولت عربستان سعودی در آستانهی ولنتاین، خرید و فروش گل سرخ را ممنوع اعلام کرده است و كميسيون امر به معروف و نهی از منكر عربستان، به گلفروشیها و فروشگاهها دستور داده تا فروشگاهها از فروش گل يا هر هديهی قرمز رنگ دیگری (كه سمبل عشق است) خودداری نمايند. ماجرای بخشنامههای دولتی علیه عشق و دوستی، سر دراز دارد. همهی خودکامان در طول تاریخ گمان میبردند که عاشقان برای عشق باید اجازه بگیرند. عشق زیباترین و آزادهترین عنصری است که از درون قلبها راه خود را پیدا میکند و چنان بیاجازه و آرام در قلب جای میگیرد که هیچ بخشنامهای را نمیبیند. تاریخچهی ولنتاین هر چه باشد و از هر کجا که آمده باشد، یک اتفاق سمبلیک است که با گل سرخ زیبا میشود و با شکلات شیرین. شیرینی و زیبائی بهترین سرمایهی هر انسانی است. هر دینی برای زیبا و شیرین کردن زندگی انسانها آمده است. خشونت و تلخی در ذات هیچ دینی نیست. به امید روزی که همهی بخشنامهها در همه جای دنیا برای تشویق به دوستی و عشق و دوری از نفرت و کینه باشد. ولنتاین امروز و تولد امام کاظم علیه السلام فردا، مبارکتون باشه
با درود و آرزوی تندرستی دوست خردمند و حقیقت بینم:اعتقاد؛
من بر خود می بالم که می بینم در این برهوت دانش و آگاهی و راستی،هنوز کسانی همانند شما هستند تا دانش افزا باشند و آگاهی بخش و راست گفتار؛و البته این سخنان دلانه خود را بی پروایی از تهمت تعارف یا نان به هم قرض دادن از سوی برخی کوته فکران،بیان می دارم.امید دارم که باشید و بدرخشید . . . . .
در مورد نوشتار واپسینم حق کاملاً به جانب شماست و از روشنگریتان سپاسگزارم.نوشتار 194 نشانه احاطه کاملتان به امر حجاب است.
سخنی با مدیر تالار دارم و آنکه:
به هر حال برایو توصیف برخی عقاید و معتقدان به آنها،باید از واژگانی بهره برد که بیانگر حقیقت آنها باشد.اگر خار خار است نمی توان آن را پاره ای از گیاه نامید یا لجن بدبو را مشک ختن؛
بنابرین:اعتقاد ارجمند،در این مدتی که ما با باورمندان به باوری ویژه گفتگو کرده ایم،می بینید که متأسفانه با عنایت به عدم اندیشه مجتهدانه از سوی آنها و خردورزی خلاق و بدون گفتن سخنی از خویشتن خویش و بالعکس بازگویی سخنان دیگرانی که رهبر اعتقادی یا فکری ایشان هستند،به هیچ نتیجه ای نخواهیم رسید که بماند،باعث شعله وری آتش کینه و نیز در خطر بودن خودمان می شویم.
این انسانهای که همواره کپی کارند کاملاً به گذشته تعلق دارند و هر آنچه من و شما از اندیشه و خرد و زمان کنونی بگوییم،هیچگاه سخن ما را درنمی یایند.آنها چهار دستی به باوری چسبیده اند که هویت انسانی آنها را شکل داده است و چون الزام وجودی و اصلاً انسانیت خود را در آن می بینند،نمی توانند بر *یکتا نبودن* آن شک یا حتی تحقیق کنند.
به دلیل وابستگی احساس-وجودی به آن منبع فکری گذشته گرا،در پاسخ زبان به ناسزا و تهمت و توهین گشاده،من و شما را غربزده،گول خورده،لا ابالی،*نا مسلمان*،فاسد و . . . . در دل و بر زبان،خطاب کرده و این خود آشکارا دور باطلی است که نتیجه ای ندارد.
اگر اینها تنها و تنها دو نوشتار از شما یا من را با خرد می خواندند،شاید امیدی بود!اما هرگز این اتفاق رخ نخواهد داد که اینها هر مرامی را جز عقیده خود کفر نامیده و در تارهای ناآگاهی،عادت و تقلید گرفتارند؛؛؛بدرود.
سلام بر دوستان با حوصله ام در این موضوع
چند نکته جهت شفاف سازی پست شماره 189 اعتقاد و و در نظر گرفتن پست شماره 198 گرد آفرید در موضوع حجاب:
نظریه های روانشناسی در مباحث انگیزش و هیجان خود ، مسئله انگیزه و مشوق را جدا می کنند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
مثلا در مورد مسائل جنسی، یکی کشش غریزی جنسی در فرد هست که این به انگیزه اشاره دارد. و صحنه های تحریک آمیز بیرونی نیز جز مشوق ها محسوب می شود.
در مورد انسان تنوع طلبی و هیجانی طلبی که به خاطر فکر و احساس انسانی به همراه تخیل و ....، به وجود می آید به مشوق ها تنوع زیادی بخشیده است.
به این مفهوم که میزان تمایل جنسی صرفا از غریزه تبعیت نمی کند. بلکه مشوقهای بیرونی نقش بسیار کلیدی را در هدایت و کنترل این غریزه به عهده دارند.
( البته در غرایز دیگر هم به طرق مختلف این بحث جریان دارد)
لذا مسئله عادت کردن به یک مشوق بیرونی کلا منتفی هست. چرا که این مشوقها دارای تنوع و تغییرات زیادی هستند.
اگر این مشوقها و محرکهای جنسی اسیر عادت و تکرار می شدند، نباید در این کشورها، هنوز بعد از دهها سال برای تبلیغات از سکس استفاده می شد. اینکه هنوز هم برای تبلیغات یک پایه اساسی و قوی برای جذب افراد استفاده از سکس هست در واقع اشاره به همین تنوع مشوق ها دارد. همچنین مسئله سکس در درجات مختلف در فیلم ها باز هم به همین مشوق ها اشاره دارد. غریزه جنسی یکتایی و کشش خود را دارد. اما مشوق ها ثابت و ایستا نیستند. در این جا یک مسئله دیگر هم روشن می شود. چرا میزان کشش جنسی و تمایلات جنسی در متاهلین کمتر از مجردین نیست. ( اگر فرض شما را مبتنی بر عادت به محرکهای جنسی بپذیریم، باید به این نتیجه برسیم که تمایل افراد متاهل به ارتباط با جنس مخالف کاهش می یابد، در صورتیکه چنین نتیجه ای تا کنون ثابت نشده است.)
در مثالی که شما در مورد لباس شنا خانم ها در کشور خارجی و عادت کردن افراد آورده بودید، شما باید به عنوان مکمل این را هم لحاظ کنید، که اصلا اینطور نیست شما فقط یک خانم و یک نوع لباس شنا را همیشه ببینید تا عادت کنید، شما مشوق جنسی را به طرق مختلف شاهد هستید، خانمهای مختلف، لباسهای مختلف و حرکات مختلف و ....، لذا این تنور مسائل جنسی هرگز سرد نمی شود. در واقع مشوقها و محرکهای جنسی، به مانند آب شور هر لحظه کشش آدمی را زیادتر می کنند، باید این را دقت کنیم پیشرفت غرب حاصل از این محرکهای جنسی و ....، نیست، بلکه به میزان مدیریت، برنامه ریزی و علمی عمل کردن آنها ست، شاید اگر غرب بخش عظیمی از توانایی هایش از طریق این محرکهای جنسی از دست نمی رفت ، چه بسا بسیار جلوتر از وضعیت کنونی بود. اتفاقا چنین مسائلی از دغدغه های نظریه پردازان غربی نیز بوده و به آن توجه ویژه کرده اند.
ویکتور فرانکل ضمن اشاره ای ظریف به مسائل جنسی غرب می گوید:«متاسفانه روز به روز در غرب، بیشتر از گذشته کمیت رابطه جنسی جای کیفیت رابطه جنسی را می گیرد و عشق به( معنای منحصر به فرد بودن یک رابطه انسانی) روز به روز ضعیف تر می شود. لذا انسان امروز خود را تنهاتر از انسان دیروز حس می کند.
همچنین
در نظریه های رفتاردرمانی روانشناسی که خاستگاه آن آمریکاست و بسیار هم امروزه مطرح است به مفهوم مشوق ها و تقویت های بیرونی اشاره کرده اند. در نظریه شرطی سازی عامل ( کنشگر) به این مفهوم اشاره می کند که اگر رفتاری پیامدخوشایند در پی داشته باشد تکرار می شود. و همچنین قویتر می شود. یعنی اگر شما نگاه به یک صحنه محرک جنسی داشته باشید، این رفتارتان به خاطر لذتی که از بابت ارضاء غریزه شما حاصل می شود ، بیشتر تکرار می شود.
در اینجا واقعا از نظر علمی مطالب زیادی هست که فرمایش شما را مبتنی بر اینکه با عادت کردن به صحنه های محرک، کشش انسان نسبت به آن کم می شود، را رد می کند.
اما در مورد کشور ما و مسائل و درگیریهای مربوط به مسائل جنسی و حجاب و ....، بحثی متفاوت است.
آنچه که ما اکنون در مسائل جنسی بین دختر و پسر داریم به خاطر خلاء غیر دینی بودن و غیر غربی بودن است. یعنی بین آنچه که فرهنگ غربی و آنچه که فرهنگ اسلامی می خوانند، معلق مانده ایم. یعنی نیاز غریزی یک انسان را به لحاظ جنسی و نیاز عاطفی یک انسان را بدون پاسخ گذاشته ایم و این بی پاسخی را با دستورات محدود کننده دینی گره زده ایم.( نه اینکه با محتوای دینی پاسخ گفته باشیم)
لذا به نظر من اگر بخواهیم مباحث این تاپیک به دور از سوگیری ها و مغلطه ها پیش برود باید این مبحث کلی را به چندین زیرشاخه عملیاتی تقسیم کنیم و بحث را از آن شاخه ها بیرون نکشیم تا به نتیجه عقلانی برسانیم. بعضی پست ها را دیدم که بحث سیاسی شده، ( البته که هر بحث به مباحث دیگر مرتبط هست)، ولی اگر هر لحظه هر کدام از ما به یک زیر شاخه بخزیم، نتیجه عقیم خواهد ماند.
هنوز هم با این همه پست تعریفی از حجاب نشده است....، اگر در این پست به یک تعریف مشترک از حجاب برسیم ، چه بسا به یک اشتراک جمعی هم دست پیدا کنیم. بعد نوبت مزایا و معایب چنین حجابی می رسد.