صندلی داغ سری هشتم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ویدا@

پاییزان عزیزم سلام
سلام عزیزم[/color]
امیدوارم با این سولا سرحال بشی

چطور با تالار آشنا شدی؟
دو سال پیش اتفاقی تو گوگل پیداش کردم .خوشم اومد وعضو شدم.ولی اون وقتا خیلی سرم شلوغ بود .که متاسفانه ادامه ندادم.تا تابستان امسال که باز اتفاقی دیدمش.نام کاربری قبلیمو یادم نبود.با اسم جدید عضو شدم

چه مدت بعد آشنایی با تالار عضو شدی؟
فکر کنم یکی ماهی طول کشید.

از چه مسایلی غمگین و از چی خوشحال؟
از ناراحتی آدما حتی ناراحتی دشمنم هم منو غمگین میکنه. خیلی وقتا هم همدردی اشک منو درآورده
با شادی بقیه هم از ته دل شاد میشم.

بهترین پستی که در تالار زدی رو بگو
راستش نمی دونم...فکر میکنم هنوز واسه پست مشاوره ای خوب باید خیلی چیزا رو یاد بگیرم.
یک نصیحت یا جمله آموزنده
[color=#0000CD]گذشته رو کنار بگذارید اما دور نریزید

نیم گاهی به آینده داشته باشید اما خیلی درگیر اما و شایدهاش نشید

حال رو کاملا دریابید و بخوبی هر چه تمامتر درش زندگی کنید اما انچنان غرقش نشید که یادتون بره فردایی هم هست.

یک انتقاد درباره من؟
خواهش میکنم از اینجور سوالا نپرسید :316: من عادت به انتقاد کردن ندارم.

پیشاپیش از جوابات ممنونم پاییزان گل:46:
مرسی خانومی:43:

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

به به پاییزان عزیز
ببینم چی شد یهو نشستی رو صندلی؟
چرا هولت دادند؟!!!!! اوا خواهر چرا گذاشتی هولت بدند........!!!!
خواهر دست رو دلم نزار .همش تقصییر..........بود :311:
مثل اینکه صندلیت هنوز داغ داغ نشده که ازت بپرسم به چند درجه رسیده!!!!
ولی اشکالی نداره من الان جیزت می کنم تا بعد که بیشتر از اینا جیز شدی ازت بپرسم!
http://www.hamdardi.net/imgup/29676/...caba415d48.gif

!0 برای آیدا سمنو درست کردی؟ !
نه بلد نیستم راضی شده از بیرون بگیریم.
!0 چهارشنبه سوریت خوش گذشت ؟ چقدر ترقه خریده بودی؟
آره خوب بود .نه من نخریده بودم چون میدونستم بقیه زیاد میخرن پولمو هدر ندادم:311:
!0 عید می خواهی بری مسافرت ؟ کجا؟
قرار بود قبل از تعطیلات عیدبندرعباس و قشم بریم که نشد.معلوم نیست عید کجا بریم .احتمالا یه جای نزدیک.
!0 دوست داری بیایی پیش من؟ خوش می گذره ها...!
اره عزیزم .الان داری دعوتم میکنی؟.... باشه حالا که خییییییلی اصرار میکنی میایم .14 روز تعطیلات بمونیم خوبه؟:311:
!0 به کسی هم عیدی می دی؟ یا فقط می گیری؟
اره به پدرم .مادرم و خواهر و برادر مجردم و کل بچه های فامیل خودم عیدی میدم .فامیل شوهر هم که خودش عیدی میده.
!0 از چی بیشتر می ترسی ؟ از عنکبوت یا موش یا سوسک
از هیچکدوم .اصولا خانوما که از این جور چیزا نمیترسن فقط چندششون میشه:311:
!0 از این وسایل شوخی که شوک وارد می کنه داری؟
نه ندارم
!0 تا به حال کسی رو ترسوندی؟ یا ترسوندنت؟
نه اونجور که خیلی بترسه ولی یه کم شوخی اره.
اگه منظورت جدیه که اره تو تاپیک ترس از رفتن به خیابون نوشتم.از جناب اوباش.
!0 چرا پاییزان؟!!
نمیدونم چرا.وقتی خواستم عضو شم اومد تو ذهنم.چون تکراری بود 2 کنارش گذاشتم.

هنوز داغ نشده صندلیت نه!!!
پس ادامه می دیم!!!:311:

[/
color][/size]

---

با عرض معذرت از همه دوستان عزیزم و پاییزان عزیز

من چند تا سوال جواب بدم زودی می رم ببخشید دیگه برای خودم پارتی بازی کردم بعد از اتمام نوبت هم جواب می دم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

سوالهای مخصوص و جا مانده از نازنین جان

سلام نازنین خوبی؟
مرسی عزیزم بد نیستم

صندلیه شما که معلومه خیلی داغ شده بود ولی جیز نشدی می دونی چرا ؟
( چون سوالهای من جا مونده بود):D
بله دقیقا همین طوره :)

آهای کسایی که می خواستند سوال بپرسند جا موندن بیایید از نازنین بپرسید [size=x-large]اجازشو گرفتم!:P[/size]
چشمک جونم می ام به اتهام ایجاد اغتشاش دست بند می زنم می برمتها،نوبت تو هم میشه بشینی رو این صندلی:)

بگو ببینم من که سوال طرح نکردم تعجب نکردی ؟ که من کجا ام؟
حالا عیب نداره الان یکمی داغترش می کنم:D

آره خیلی تعجب کردم چون همیشه سوالات درجه حرارت صندلی رو خوب می بره بالا

واما قصه نازنین جون


@@ اخرين زرنگي كه از كسي ديدي چي بوده؟
آخرین زرنگی!:امروز سرکار زنگ زد غذا بیارن،همکارم گفت من نمی خورم ،غذام که اومد گفت ای وای گشنمه،باهم خوردیم: خوب من دلم می خواست تنها بخورم:
@@ صندلي داغ چطو بود؟
عالی،راحت،جادار،گرم ..... خوب باید تبلیغ کنم دیگه تا بچه ها از این صندلی نترسن
@@ دوست داشتي كي بيادسوال بپرسه که نیومد؟
دوست داشتم شما بیای که اومدی،هرکسی نیومده دوست داشتم می اومد
@@ اگه فقير ببيني پول مي دی؟
بستگی داره ،بعضی وقت ها می دم ولی به ندرت ...
@@ خوشگل ترين حيوون؟
من می گم خرگوش یا سنجاب
@@ سوسك گرفتي دستت؟
ا ی ی ی ی :
حتی فکرشم اذیتم می کنه
@@ تابه حال خانه سالمندان رفتي؟
نه عزیزم :(
@@ اگه شب پاشي ببيني كچل شدي چكا ميكني
سکته مغزی و قلبی در جا
@@ عينكي هسي؟ اگه آره شماره بده!!
نه چشمام خلبانیه :
@@ شماره كفشت؟
37
@@ اخرين خريدي كه كردي
امروز بود ی بلوز و سه تا شال یکی از یکی خوشگل تر
@@ اخرين هديه اي كه گرفتي؟ از کی؟ می دونم برای تولدته ولی به جز تولد؟
از خواهرم ،کفش
@@ چي بود؟
گفتم بالا
@@ اخرين هديه اي كه دادي؟ به کی ؟ چی ؟
آخرین هدیه دامن به دوستم
@@ در صد شیطونیت زیاده یا کمه یا متوسطه؟
متوسط
@@ یکی از شیطونی هات رو بهم می گی؟
یکی شون !حالا که یادم نمی اد
@@ تو مدرسه به خاطر شیطونی تذکر گرفته بودی؟
بله به خاطر خنده زیاد سر کلاس
@@ نمره انظباطت؟
20
@@ معدل دیپلمت؟
وای چه جالب 17.33
@@ اسم مدرسه هایی که از اول تا دیپلم خوندی؟
هم مدرسه ای در نیایم با کسی !!!
ابتدایی :شهید صالحی،راهنمایی:نیایش،دبیر� �تان:سوده
@@ اسم معلم کلاس اولت؟
خانم آقایی

بخش چرا ها:

@@ چرا به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن؟
چون تجربه بیشتری داره،
@@ چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟
از در که میرن رو در رو هستن می خوام احترام کنند ولی تو ماشین از هم درون
@@ چرا تو فروشگاه شهروند و هایپراستار و … چشم میدوزن به سبد همدیگه؟
:1: ی وقت ی چیزخوب دیدن برن خودشونم بردارن
@@ چرا از تو ماشین پوست پرتغال می ریزن بیرون؟
بی فرهنگن دیگه یا شاید بی فکر
@@ چرا تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند چراغ میدن؟
چون همیشه باید جلو راهشون باز باشه
@@ چرا وقتی می رن لباس بخرن بقیه مغازه ها رو هم نگاه می کنن؟
ی جور تفریحه روحیه شون عوض میشه
@@ چرا بعد از ازدواج دنبال اخلاق طرف مقابلن نه پولش؟
چون در تو زندگی مشترک اخلاق حرف اول رو میزنه
@@ چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟
چون معمولا رادیو هم روشنه و اخبار سیاسی هم شنیده میشه
@@ چــرا، پزشک های ما مدارك تحصیلی خود را قاب می كنند و در مطب روی دیوار در معرض دید عموم قرار می دهند؟!
نشان افتخارشونه دیگه ،والا من که قاب نکردم ،تا حالا گفته بودم پزشکم!:

@@ چــرا، در اغلب خانواده ها فرزندان باید از والدین "حساب" ببرند، به جای اینكه به آنها احترام بگذارند؟!
معنی احترام به غلط جا افتاده
@@ چــرا، وقتی پشت سر یکنفر صحبت میکنن اصلا فکر نمیکنن این غیبته؟!
خوب غیبت کردن هزار رو یک تبصره ساختگی داره
@@ چــرا، وقتی شکلات تعارف میکنن اگه بیشتر از یکی بردارن زشته؟!
زشت نیست هرچی دلت خواست بردار
چــرا، بیدار شدن از خواب تو یه صبح ابری یا بارونی خیلی سخته؟!

خیلی که داغ نشد! ؟؟؟؟؟؟
چرااااااااااااااااااا

@@ شده به یکی زور بگی ؟ به کی؟
فکر نکنم
@@ با دوستان دبیرستانت در ارتباطی؟
کم و بیش ولی با یکی شون صمیمی هستم
@@ از کار اخراج بشی ناراحت می شی؟
خیلی هنوز اخراج نشده گریم می گیره
@@ شده از یکی که اذیتت می کنه نقطه ضعف بگیری که حساب کار بیاد دستش؟
بله
@@ چقدر در روز می خندی؟
فکر کنم زیاد
@@ چقدر اکتیوی؟
خوب کارم بیشتر نشستنیه همدردی هم بیشتر نشستنیه
@@ چی شد که همکار آقا محمد شدی؟
ایشون پیشنهاد کردن منم استقبال
@@ چی شد حواست نبود نفر بعدی رو اعلام کنی؟
حواسم به مشکلات سر کار بود
@@ وقتی پاییزان بهت جواب رد داد ناراحت شدی؟
نه خوب دختر برای من زیاده ،پاییزان نشد یکی دیگه ، قحطی دختر که نیومده ،به نظر من که به بخت خودش لگد زد
@@ شده توی تالار از یکی بدت بیاد ؟
نه اینکه بد بیاد ولی شده حس خوبی نداشته باشم
@@ یه تاپیکی که برات آموزنده بود؟
تاپیک رفتار جرات مندانه عالی بود
@@ یه تاپیکی که خیلی خنده داره؟
باغ همدردی
@@ تاپیکی که خیلی دوستش داری؟
صندلی داغ
@@ اهل کل کل هستی؟
نه زیاد
@@ بیشتر دوست داری با کی کل کل کنی؟
دوست ندارم کل کل کنم
@@ دوست داری بیایی پیشم با هم بریم بگردیم؟
اره کجا بریم برگردیم !!؟
@@ نظرت رو درباره من بگو؟
چشمک خیلی سوالات داغه خودتم خیلی بانمکی
@@ یه نصیحت خواهرانه؟
چشمک همیشه یاد خدا باش
@@ سوالهام که زیاد نشد؟
چراااا :(
@@ چی شد که عضو همدردی شدی؟
دنبال موضوعی می گشتم که این جا در موردش تاپیک بود
@@ با قدت مشکل داری؟
بعضی وقت ها دوست داشتم بلند تر بودم ولی مشکل ندارم3:
@@ از خودت چقدر راضی هستی؟
از چه نظر؟در کل راضیم
@@ چرا اسم واقعیت رو نمی گی؟
می گم
@@ چرا این آواتور؟
خوشگله دیگه
@@ بهترین پستت توی همدردی؟
نمی دونم
@@ یه خصوصتت رو بگوکه با نگاه اول آدم متوجه میشه؟
خصوصیت ظاهری ؟خوشگل :311:
خوب!فکر کنم آروم بودن
@@ از کدوم اخلاقت در عذابی؟
رودرواسی کردن بیجا
@@ خوشحالی که اینجا ناظری؟
ناظر نیستم فقط همکارم
@@ چه کسی رو خیلی دوست داری ؟
بابام مامانم خواهرم شوهر خواهرم ،پدر بزرگم مادر بزرگم ....
@@ غذای مورد علاقت؟
قبلا گفتم تنبل برگرد بخون
@@ نوشیدنی مورد علاقت ؟
دوغ
@@ چه فیلمی رو خیلی دوست داشتی ؟
فیلم مهمان مامان
@@ فکر می کنی تو چه چیزی استعداد داری ؟
هنرنقاشی،طراحی دکراسیون،آشپزی،زبان،نویسن دگی،آرام کردن جو
@@ چه هدیه ای دوست داری ؟
عطر شوکولات عروسک
@@ از کدوم ماه سال خوشت میاد؟
اسفند
@@ برف یا بارون ؟
برف
@@ پشمک دوست داری یا ذرت مکزیکی؟!
جفتش ذزت مکزیکی بیشتر
@@ مورد اعتمادی؟
خیلی
@@ دوست داری چند سال عمر کنی؟
اینم قبلا گفتم

ببخشید اگه زیاد شد مجبور بودم همه رو باهم بپرسم

خواهش می کنم عزیزم
http://www.hamdardi.net/imgup/29676/...3b1239b7fc.gif

نازنین مرسی که اجازه دادی آخه داشتم عقده ای می شدم :P

خواهش می کنم چشمک اجازه ماهم دست شماست

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

size=medium][color=#800000]
چه غذای رو دوست داری.چرا؟
من از همه غذا ها خوشم میاد.خودتو اذیت نکن عزیزم تو اون 14 روز که میام خونتون هرچیزی بپزی خوبه، دور همی میخوریم دیگه:46:
!0 از چه رنگی خوشت میاد؟
از صورتی،پست پیازی، یاسی و ... همین مایه ها بیشتر خوشم میاد.البته جای خودشون مثلا اصلا دوست ندارم کابینت آشپزخونه ام از این رنگا باشه
!0 از چه رنگی بدت میاد؟
همه رنگا رو دوست دارم.
!0 با توجه به مد امروزی لباس میپوشی یا نه.چرا؟
نه خیلی پایبند مد نیستم که مثلا فلان لباس مد شده باشه وعلیرغم میل خودم بپوشم.
!0 آخرین بار کی از ته دل خندیدی؟
چند روز پیش بود ولی حالا هر چی فکر میکنم چرا ،یادم نمیاد.
!0 آخرین بار کی گریه کردی؟
دیشب وقتی قرآن میخوندم .
!0 مامانی یا بابای (فقط یکی) چرا؟
!0 چند تا خواهر و برادرین؟
4برادر و 3 خواهر
!0 کدوم یکی شونو بیشتر دوست داری؟
داداش وسطیه.
!0 تاپیک سوتی هارو خوندی؟ کدومش تو رو خیلی خندوند؟
اره میخونم .خاطره هل شدن حاج آقامون.و آقا دامادی که به مهمونا به جای خوش آمدگویی تبریک میگفت.
!0 تو چی، سوتی دادی؟ چی بوده؟
اره خوب همه سوتی میدن ولی الان یادم نمیاد .شرمنده

[/
color][/size]

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

بازم صندلیت هنوز اونطور که می خوام داغ نشده!!:D
پس ادامه می دیم...
ادمه میدیم:33:
!0 اهل مد هستي يا نه ؟
تکراری
!0 تا بحال آرزو کردی جای کسی دیگه ای باشی ؟
بچه که بودم دوست داشتم جای دختر داییم باشم ولی الان نه .
!0 بهترین هدیه ای که گرفتی چی بوده؟از کی گرفتی؟
اولین هدیه نامزدیم.که از آقامون گرفتم. یه ساعت مچی خوششششگل.
!0 دلت برای کسی تنگ شده که گریه ات را در آورده باشه؟
وقتی تو خوابگاه بودم دلم واسه گربه تو حیاط خونه بابام هم تنگ میشد گریه میکردم:311:
!0 زندگی را چطور می بینی ؟
!0 تا بحال شده کسی حالت را بگیره؟
حل گیری که نه به اون صورت .یه بار وقتی تو سالن مطالعه خوابگاه درس میخوندم (ازاون شب امتحانی هاش که چشامو به زور باز نگه میداشتم)یهو به سرم زد برم حموم تا خوابم بپره.تو حموم یادم اومد ساعتمو رو کتابم تو سالن جا گذاشتم.فوری اومدم بیرون ولی نبود همه جا رو گشتم از زیر صندلی های سالن تا حموم و تخت هم اتاقی هام . هم اتاقیم هم کمکم میکرد بعد از چند ساعت دیگه اشکم در اومده بود مطمئن شدم دزدیدنش.:163: (چون اون موقع دزدی تو خوابگاه زیاد شده بود و هم قیمت ساعت خیلی بالا بود) هم اتاقیم اعتراف کرد عمدا از رو کتابم برداشته تا دیگه یادم نره جا بزارم.
!0 چقدر خوش شانسي ؟
متوسط
!0 به نظر تو زندگی سخته؟یا میشه زندگی را اسان هم گرفت؟
اره. میشه تو سختی ها هم سبکبال بود.
!0 تو روياهات به چي فکر ميکني ؟
به اینکه برم بهشت.به عروسی آیداو نوه ام:311:...
!0 تا اينجا که از خدا عمر گرفتي از زندگيت راضي بودي
از بچه گیام نه خیلی . ولی گله هم ندارم شکر.
!0 يه خصوصيت بارزت رو بگو که تو اولين نگاه يا برخورد ميشه فهميد ؟
زود دختر خاله میشم;)
!0 درون گرا يا بيرون گرايي ؟يعني اگه شاد باشي يا غمگين ديگران ميفهمن ؟
نه . کسی نمیفهمه البته به جز شوهرم. ولی درون گرا هم نیستم.
!0 اکثر روزات چجوري ميگذرن؟ يعني اينکه بگو کلا از صبح که پا ميشي تا شب که ميخوابي چه کاراي خاصي رو انجام ميدي؟
کار خاصی نیست .خونه داری بچه داری شوهر داری .
!0 وقتي تو آينه نگاه ميکني چه احساسي بهت دست ميده ؟
میگم: فتبارک الله احسن الخالقین:
شوخی کردم ولی خب از تو آیینه نگاه کردن هم خوشم میادو خدار رو شکر میکنم که دیگه از این هم زشت تر نشدم
!0 خودت را در یک جمله توصیف کن؟
مهربون و دلسوزو بخشنده و...(خیلی زیادن خسته میشم بگم .اینقده من خوبم:311:
!0 دوست داری شوهرت چه خصوصیاتی داشته باشه ؟
وقتی میرم مسافرت حاضر شه شب تو چادر مسافرتی بخوابیم.وای خیلی حال میده:227:
!0 بچه که بودی دوست داشتی چیکاره بشی؟
معلم
!0 یک ارزو برای تمام بچه های سایت بکن؟
سلامتی.سلامتی تاجی بر سر انسانهاست که فقط آدمای بیمار اونو می بینند.
!0 نظرت راجع به من چیه؟
خانواده دوست و مهربون

بازم داغ نشده!!!!
پس ادامه می دیم!!!!!
واای نه:316:
!0 تا اونجایی که می دونم از این شکلکها خیلی خوشت اومده ...کدومشون رو خیلی خیلی دوست داری؟ :311: =))
!0 ناهار چی داری؟
امروز مرغ شکم پر داشتیم.فردا ماهی
!0 شوهرت ناهارو تو خونه با شما می خوره؟
اگر کلاس نداشته باشه اره.
!0 آیدا چه غذایی رو خیلی دوست داره؟
ماکارونی صدفی و قورمه سبزی
!0 آیدا چه کارتونی رو خیلی دوست داره؟ بیشتر توی تلویزیون کارتون نگاه می کنه یا براش سی دی می خری؟
خاله شادونه رو خیلی دوست داره.تام و جری و توت فرنگی وبره ناقلاوپت و مت و... تقریبا همه برنامه کودکای بقول خودش دخترونه. اگه به برنامه های تلویزون نرسه سی دی می بینه.


[/
color][/size]

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

بهت گفته بودم گنجینه رو بهت می دم.این یه قسمتش.

باد يا بارون ؟
بارون
پاييز امسال تا حالا چطور بوده؟
پاییز بد نبود ولی الان زمستون رو بیشتر دوست دارم
دوباره دلت هواي چي رو كرده ؟
هوای نشستن رو صندلی داغ،آخه نوبت پاییزانه ولی من نشستم ...:311:
هوای عیدای بچگیم
آخرين باري كه گريه كرد
آخرین بار ....دیروز
شهرت رو بيشتر دوست داري يا محبوبيت ؟
محبوبیت
چه هوايي؟
سرد
بدترين نوع آدمها ؟
آدم های خیانت کار
ز چه تريپ پسرايي بدت مياد ؟
از تیپ های جلف جلب توجه کن
و از تیپ های به ظاهر مذهبیه پدر سوخته که تابلو فقط ظاهرشون رو برای فریب اون طور درست می کنند
اسم دختر خاله ي پسرعموي نوه ي خاله ي همسايه پشتي دوست پسر عموي دخترخاله ي همسايه جلويي
فرهنگ !! خودت بگو اگه راست می گی
چند بار از رو دوچرخه افتادي؟
چندین بار افتادم ولی ی بار بد جور افتادم
چند تا دوست صمیمی داری؟
3 تا ولی دوست انچنان صمیمی ندارم
بستنی رو دوست داری یا قهوه؟
قهوه شیرین با شیر
عشق چیست؟
نمی دونم
خونتون پاركينگ داره؟
بله ولی فقط ی ماشین توش جا میشه
اولين كلمه اي كه بعد از اين كلمات يادت ميوفته
الف)سيرابي
کله پاچه
پ) عشق
عشق ممنوع
ت) انگشتر
حلقه ازدواج
ث) محسن چاووشي
علی سنتوری
غمگين ترين روز زندگيت ؟
روزی که پدر بزرگم رفت کما
اگه يه ورق كاغذ بهت بدن روش چي مينويسي؟
نازنین
بهترين آهنگ اميد ؟
ای گل رویایی
طلا يا نقره ؟
طلا
مناسبترين سن ازدواج براي دخترا و پسرا ؟
23 تا 30
الان ياد چيزي افتادي ؟
یاد استادم
فرياد يا سكوت ؟
سکوت
اهل بحثاي فلسفي هستي ؟
نه زیاد
دانشگاه ؟
دانشگاه کجا میرم ؟تهران ...آزاد .....
زمان رو تعريف كن ؟
زمان!چه واژه غیر قابل تعریفی
تا حالا بهت گفتن خوش اخلاق ؟
تا دلت بخواد

---

فرهنگ ممنون از گنجینت خیلی خوب بود
چشمک سوالات بعضی هاشون انقدر داغ بود طاقتم داشت تموم می شد
مرسی دوستان
من دیگه رفتم
پاییزان بشین خسته شدی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

!0 آیدا لباسهاشو خودش انتخاب می کنه برای خریدن یا شما براش انتخاب می کنید؟
خودم چیزایی که میدونم دوست داره انتخاب میکنم .میزارم پیشش ببینه.معمولا رنگشو خودش میگه.
!0 آیدا درصد شیطونی هاش چقدره؟ یا که آرومه؟
راستش چون با بچه های دیگه یه مدت زندگی نکردم نمیدونم درصدش چقدره.زیاده یا در حد معمولیه؟
ولی خوب کم هم نیست.فکر کنم در طول روز نباشه یک دقیقه بگذره و حرفی نزنه:199: الان هم داره دعوام میکنه چرا منو زودتر به دنیا نیاوردی که تو عروسیت باشم.:311:

[color=#FF0000]باید بیشتر از اینها داغ بشه ....
پس ادامه می دیم....
نه دیگه من که نمیکشم.باید برم فردا میام:46:
[/
color]

---

بچه ها چون تعداد شکلک هام زیاد بود خواستم کلک بزنم پستو سه تیکه کردم که پشت سر هم بفرستم تا همه سه تا پست تو یکی جمع شه، نازنین جون بینش پست داد:311:
گلنوش عزیز شرمنده فکر کردم سوالی تو بعد این سوالا بوده.
چشمک جان انگاری چند سوال تو هم جا گذاشتم .این حواس پرتی رو بذارید پای آیدا چون همش باید جواب اونو بدم.

نازنیــــــــــــــــــــ ـن،من سوالاتو دادم داشته باشی تا از یکی دیگه بپرسی نه که خودت جواب بدی.

سلام

1- چند بار در روز سوتی هایی رو که خودت میدی میندازی گردن ایدا؟
2- چند ساعت در روز آیدا رو نمی بینی؟
3- دخترت چند سالشه؟
4- چه مدل کتابهایی براش می خونی؟ اصلا کتاب می خونی براش؟
5- شوهرت رو بیشتر دوست داری یا دخترت رو:305:؟
6- اگر یک زمان بابای ایدا چند روز نباشه و ایدا بهانه اش رو بگیره چطوری ارومش می کنی؟
7- با مادر شوهرت روابط حسنه داری؟ (شما اسمت حسنه یا مادر شوهرت:311:؟)
8- عید سبزه از چه نوعی گذاشتی؟ شایدم رفتی اماده خریدی؟
9- تحویل سال کجایی؟
10- دخترت میذاره خونه تکانی کنی؟

اگر دخترم بذاره بازم میام سوال میپرسم. فعلا.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

نازنیــــــــــــــــــــ ـن،من سوالاتو دادم داشته باشی تا از یکی دیگه بپرسی نه که خودت جواب بدی.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پاییزان2

بچه ها چون تعداد شکلک هام زیاد بود خواستم کلک بزنم پستو سه تیکه کردم که پشت سر هم بفرستم تا همه سه تا پست تو یکی جمع شه، نازنین جون بینش پست داد:311:

---

حالا فرهنگ و پاییزان هی منو جلو بچه ها ضایع کنید :302:
خوب بخشید فرهنگ ،آخه قبلش بهم گفتی من سوالام مونده هنوز چرا نوبتت تموم شد،بعدش گفتی ادامه گنجینه،
پاییزان جونم ببخشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گلنوش67

[b]بدو پاییزان اینا رو جواب بده...نگاه به عدداش نکن که حسابی اشتباشت
[/
b]
نمیدونم چرا وقتی بهم میگن یه کارو نکن اول همون ارو انجام میدم:311:اره دیدم چقدر اشتباه.احیانا اینا سوالای خودم نیست؟
1-کدوم انجمن تالار رو بیشتر دوست داری؟
همه رو دوست دارم .

2-اگه یک مداد و یک پاک کن داشتی با مداد چه خصوصیاتی رو به خودت اضافه و با پاک کن چه خصوصیاتی رو از خودت پاک میکردی؟
حواس پرتی مو پاک میردم و اراده و صبرمو بیشتر میکرد.

3-چه قدر به اينترنت وابسته اي؟ http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...ef1fccc035.gif
قبلا وسایل سرگرمیم.تلویزیون.مطالعه کتاب و مجله .اینترنت بود.الان تلویزیون، اینترنت،مطالعه کتاب و مجله هست.
4- اهل كتاب خوندن هستي؟ اگه آره اسم 3تا از كتابهايي را كه خيلي دوست داشتي روبگو.http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...dc970d13e7.gif
آره عاشق کتاب خوندنم.تو همه موضوع ها .کتاب زمینه روانشناسی هیلگارد.سینوهه.زندگی میر مهنا(اسم دقیقش یادم نیست)
5-عصبانی بشی نهایت عکس العملت چیه؟
محل رو ترک میکنم.
6-میونت با آرایش چطوره؟ http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...40e071555b.gif
خیلی ملایم آرایش میکنم.یعنی رژ کمرنگ و کمی آرایش چشم.
7-شب ها معمولا چه ساعتی می خوابی؟صبح ساعت چندبیدارمیشی ؟
دوست دارم شب زود بخوابم تا صبح هم راحت تر بیدار شم.وقتی تنبلی میکنم خیلی اعصابم خراب میشه.ولی تایم خاصی نداره.به هر حال تا ساعت 9 که برنامه کودک شروع میشه باید بیدار شم.
8-خرید زیاد میری؟ http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...66c7dcd5f5.gif
نه زیاد نمیرم.ولی خرید کردنو دوست دارم.
9- چه غذایی رو بیشتر دوست داری؟خودت میتونی بپزیش؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...a606aa78f1.gif

همه غذا ها رو دوست دارم و تقریبا همه رو هم بلدم بپزم.


3-چند تا خواهر برادر داري؟كوچكتر يا بزرگتر
تکراری.من آخری ام
4-نظرت در مورد من چيه؟
فعال و پر انرژی
6- نقطه مثبت منفي و يه پيشنهاد به من
7- از چه قانون تالار بدت مياد؟
ازمسدود حساب کاربری اعضا به صورتی که بقیه اعضا هم متوجه شوند. به نظر من پست برخلاف قوانین حذف بشه و اگر در حد بالایی بود کاربر به مدت معیین مسدود بشه و به صورت پیام به خودش اطلاع داده شود و نام کاربریش خط نخوره.
8-دوست داري كدوم يكي از بچه ها رو ببيني؟
خیلی ها رو:43:
9-آشپزيت خوبه؟كدوم غذاها
آره .البته اگر بیشتر حوصله کنم بهتره.
10-فكر ميكني چرا تالار تو مدت كم داملا و گل مريمو از دست داد؟
نظری ندارم
11-حاضری خونه مادر شوهرت زندگي كني؟
اره .
14-معياراي ازدواجت
موقع ازدواجم معیار های زیادی نداشتم.اصلی ترین معیارم باخدا بودن بود.
15-اهل ورزشي؟
نه خیلی

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

[color=#800000
!0 خوشبختی رو توی چی میبینی؟
تو فراموش نکردن حتی یه لحظه خدا و رضایت از داشته ها
!0 اگه موقعیتت جور میشد میرفتی خارج زندگی کنی؟
نه .ولی سفر به خارج رو دوست دارم.
!0 صبح ها کی بیدار میشی از خواب؟
تکراری
!0 چه غذایی رو بلد نیستی که درست کنی؟
یادم نمیاد.
!0 به نظر خودت چقدر به خدا نزدیکی؟
متوسط .دوست دارم خیلی بیشتر از این بود
!0 زندگی رو چطور میبینی؟اسون یا دشوار؟
میانه
!0 دخترا بيشتر لوس بازي در ميارن يا پسرا؟
دخترا
!0 نظرت درمورد كله پاچه چيه؟
دوست دارم .
!0 چرا قبول كردي رو صندلي داغ بشيني؟:311:
نمیدونم . خیلی راضی نبودم. یکی از دوستان هم هولم داد. کلا از محدودیدت خوشم نمیاد .وقتی قبول کردی بشینی باید حتما در روز به تالار سر بزنی وگرنه شرمنده دوستان میشیم.
!0 کدوم تاپیک رو بیشتر دوست داری؟
تاپیک آیه های قرآن و تاپیک حال و احوال. به نظر من باعث صمیمیت بین اعضا میشه.
!0 کدوم تاپیک برات بیشتر آموزنده بود؟
خیلی از تاپیک ها .ولی الان حضور ذهن ندارم.

[size=large]اااااااااادیدی چی شد من میگم چرا صندلیت داغ نمیشه بگو هیزم نداره زیرش .....اااااااا
وا عزیزم این همه هیزم .هنوز میگی نیست؟؟:311:
ولی اشکالی ندارم بازم ادامه می دیم تا داغ بشه

صندلیت داغ شد زنگ بزن ...

!0 جه دوره ای از تحصیل بیشتر بهت خوش گذشت ؟
دانشگاه رو بیشتر دوست داشتم.
!0 روز اول مدرسه گریه کردی ؟
نه.ولی با دختر داییم حسابی جارو جنجال راه انداختیم که تو یه کلاس باشیم.
!0 اسم بهترین معلم یا استادت رو بگو ؟
معلم کلاس سوم ابتدایی. خانوم ندا...
!0 چه خورشتی رو از همه بیشتر دوست داری ؟
قرمه سبزی
!0 دو دو تا چند تا میشه ؟
ما که خوندیم 4 تا ولی جدیدا میگن5 تا.
!0چه ماشینی رو خیلی دوست داری ؟
مدل بالا باشه فرقی نمیکنه:P
!. هنوزم فکر می کنی که شوهرت پیچیده است و نمی تونی رفتارش روپیش بینی کنی؟ ( توی یکی از تاپیکها خوندم).
اره.ولی منم مهارت هام بیشتر شده.همدردیه دیگه:)
!0 هنوزم از شعر حسنی خیلی خوشت میاد؟
آره.اولین باری که شنیدم وقتی بود معلم کلاس سومم برامون خوند.:43:شاید قبلا هم شنیده بودم ولی صدای ایشون یه چیز دیگه بود.
!0 دوست داشتی شوهرت توی همدردی عضو بود؟
نه.
!0 هنوزم دوست داری صندلیت رو ادامه بدی؟
فکر کنم فقط فردا آخرین مهلتم باشه
!0 دوست داری کیا بیان ازت سوال بپرسند که هنوز نیومدند؟
بهش فکر نکردم.
!0 دوست داری که ازت چی بیرسند که هنوز نپرسیدند؟
چیز خاصی تو ذهنم نیست.
!0 حالا جواب جواب سوال قبلیم رو بده؟
!0 یه دعای خیر برای من؟
ان شالله به همین زودی یه خونه خوششگل بخرید.
!0 یه نصیحت خوب برای من؟
وقتی پیر شدم نصیحت میکنم الان زوده:D

[size=large]و این داستان ادامه دارد.....

http://www.hamdardi.net/imgup/29676/...ae78490226.gif

نازنین خیلی دوست داشتم ازت سوال بپرسم ولی حیف که نبودم معلومه خیلی خوش شانسی....:D

---

پاییزان جان سلام
امیدوارم وقتت تموم نشده باشه.اگه سوالی تکراری بود به نو بودن خودت ببخش.

اگه الان تصمیم بگیری یه ویژگی رو به زندگی مشترکت اضافه کنی و یه ویژگی رو حذف کنی چه ویژگی هایی هستن؟

یکی ازخاطرات عشقولانت:43: با شوهرت رو بگو.(ارجاع نده به تاپیک خاطرات عاشقانه):)

نسبت به قبل ازاشنایی باهمدردی تغییری کردی؟چه تغییری؟

به نظر شیطون و رها میای.ایا واقعا اینطوره؟

با پرهایی که جمع کرده بودی چیکار کردی؟

چشمات رو ببند و تصور کن الان جایی هستی که خیلی دلت میخواد الان اونجا باشی.توصیفش کن.

اشناییت با همسرت چطوری بود؟

بزرگ کردن یه بچه چقد سخته؟

ایدا مهد میره؟یا میرفت؟

امیدوارم سال خوبی برای تو همسرت و ایدا کوچولو باشه.عیدت پیشاپیش مبارک.:72:

و اما ادامه داستان........

آخرین قسمت ...................:311:
خوشحال شدی مگه نه......:311:

پاییزان یه سوال مهم :
چرا از وقتی رو صندلی نشستی کم میایی و می ری؟

پاییزان جان حالا سوالهای متفرقه :

** به نظرت آب بی رنگه یا ابی؟
** ماکارونی دوست داری؟
** چه پیتزایی دوست داری؟
** سوسیس یا کالباس؟
** بستنی قیفی یا لیوانی؟
** کیک با چه طعمی رو دوست داری؟
** پایتخت لهستان؟
** وزیر امور خارجه ایران؟
** پهناورترین کشور دنیا؟
** میدونی جغد چی میخوره؟
** یکی از بهترین روزهای زندگیت رو نام ببر ؟
** فرزند چندم خانواده هستی؟
** اگه یه پسر بچه داشتی دوست داشتی اسمش رو چی می ذاشتی؟
** برای آیدا ماهی خریدی؟
** آیدا به چه بازی بیشتر علاقه منده؟
** صندلیت داغ شده؟ راضی هستی؟
** کل جدول تناوبی رو نام ببر ؟(به ترتیبا مثل اودفعه قاطی نکنی):311::D:P
** الان چه احساسی داری؟
** دوست داری تو چشم باشی؟
** تو زندگی باکی خیلی راحتی؟
** چه کارتونی رو دوست داشتی؟
** چرا زرافه گردنش خیلی بلنده؟
** چرا زندگی سخته؟
** چرا من تورو انقدر دوست دارم؟
** چرا بیل گیس کامپیوتر رو اختراع کرد؟
** چرا ا مجبوریم ریاضی بخونیم ؟
**********چررا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
** من اگه خدای نکرده بشینم رو صندلی تلافی می کنی؟:316:
** اخه چرا؟:302:
** نظرت رو درمورد بچه ها بگو:
مدیر همدردی:
محمد ابراهیمی:
نازنبن 1:
بهار شادی:
گلنوش67:
بهار66:
بی نهایت:
حامد 65:
فرشته مهربون:
آنی:
خارپشت:
جرجیس:
فرهنگ 27:
ویدا:
رایحه عشق:
سرافراز:
دختر مهربون :
مهاجربینشان:
بی بی:
پاییزان2(خودت):
چشمک:
چرا در مورد من اینطوری فکر می کنی؟

اگرم کسی رو جا انداختم بهش اضافه کن .

مرسی گلم که به سوالهام جواب می دی .

http://www.hamdardi.net/imgup/29676/...eeb36977c5.gif

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط deljoo_deltang

سلام
سلام عزیزم
1- چند بار در روز سوتی هایی رو که خودت میدی میندازی گردن ایدا؟
عزیزم مگه در روز چند بار سوتی میدم ، که چند بارشو میندازم گردن آیدا؟:311:. ولی خب پیش اومده .البته الان که خیلی نمیشه .مگر اینه باهاش هماهنگ کنم وگرنه میگه نه من نبودم مامان بود:311:
یادمه یه بار تو مهمانی حواسم نبود لیوان آب میوه ریخت رو فرش .با میزبان رودربایستی داشتم .انداختم گردن آیدا:163:
2- چند ساعت در روز آیدا رو نمی بینی؟
کل روز آیدا رو میبینم .فقط وقتی میخوابم:158:
3- دخترت چند سالشه؟
آخرین ماه بهار 5 سالش میشه.
4- چه مدل کتابهایی براش می خونی؟ اصلا کتاب می خونی براش؟
آره آیدا هم کتاب خیلی دوست داره. بیشتر کتابهایی که به صورت شعره.چند بار که براش خوندم، خودش میره واسه بچه ها میخونه .کتابو باز مینه و شعر هر صفحه رو حفظ میخونه.
5- شوهرت رو بیشتر دوست داری یا دخترت رو:305:؟
.به نظر من نوع دوست داشتنشون فرق داره.دخترمو بدون دلیل دوست دارم ولی شوهرممو به خاطر دلایلی.مثلا اگر یه روز بفهمم بهم خیانت کرده شاید دیگه دوستش نداشته باشم،ولی فکر نکنم روزی برسه که آیدا رو دوست نداشته باشم.البته اگر کلی بگم، جوابتون این میشه:دخترمو خیلی دوست دارم ولی شوهرمو یه کوچولو بیشتر دوست دارم.
6- اگر یک زمان بابای ایدا چند روز نباشه و ایدا بهانه اش رو بگیره چطوری ارومش می کنی؟
سعی میکنم سرگرمش کنم
7- با مادر شوهرت روابط حسنه داری؟ (شما اسمت حسنه یا مادر شوهرت:311:؟)
مادر شوهرم وقتی شوهرم شش ساله بوده فوت کردند.
8- عید سبزه از چه نوعی گذاشتی؟ شایدم رفتی اماده خریدی؟
یه دونه گندم کذاشتم و یه دونه ماش.گندم خراب شد ولی ماش خوب شده.
9- تحویل سال کجایی؟
خونه خودممون.بعد از سال تحویل میریم خونه پدر شوهرم بعد خونه بابام.چون پدر شوهرم از بابای من بزرگتر هستند و هم میخوام موقع نهار خونه بابام باشم.
10- دخترت میذاره خونه تکانی کنی؟
اره.امسال خوب بود .باهم دیوار های خونه رو تمیز کردیم و شعر پاکیزگی خوندیم.خوش گذشت.

اگر دخترم بذاره بازم میام سوال میپرسم. فعلا.
خوشحال میشم.راستی اسم کابریت خیلی خوشگله:46:

---

شرمنده دیر جواب دادم .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار66

پاییزان جان سلام
امیدوارم وقتت تموم نشده باشه.اگه سوالی تکراری بود به نو بودن خودت ببخش.
علیک سلام بهار عزیز.فکر کنم به خاطر شلوغی این روزا تخفیف دادند.شاید هم مدیران صندلی داغ هم حسابی سرشون شلوغ شده یادشون رفته پایان رو اعلام کنند.:199:
اگه الان تصمیم بگیری یه ویژگی رو به زندگی مشترکت اضافه کنی و یه ویژگی رو حذف کنی چه ویژگی هایی هستن؟
تنوع زندگیمونم میبردم بالاتر و زود رنجی ها رو حذف میکردم.
یکی ازخاطرات عشقولانت:43: با شوهرت رو بگو.(ارجاع نده به تاپیک خاطرات عاشقانه):)
الان جزیی یادم نمیاد ولی مثلا وقتی آیدا به دنیا اومده بود شبها نمیخوابید و من وشوهرم تا صبح با هم بیدار بودیم و بیشتر بغل شوهرم بود و سرپایی آرومش میکرد و صبح هم تا 12 ظهر میخوابیدیم و...

نسبت به قبل ازاشنایی باهمدردی تغییری کردی؟چه تغییری؟
عاقلتر شدم:311: .مهارت های زندگیم چه در شوهرداری و چه در برخورد با دیگران افزایش یافته.

به نظر شیطون و رها میای.ایا واقعا اینطوره؟
آره . شیطنت رو دوست دارم.
با پرهایی که جمع کرده بودی چیکار کردی؟
دوباره گذاشتم تو بالشت ها .عادت دارم بعد از شلوغ کاری همه چیزو مرتب کنم.:199:

چشمات رو ببند و تصور کن الان جایی هستی که خیلی دلت میخواد الان اونجا باشی.توصیفش کن.

تو یه دشت سر سبز .دراز کشیدم رو علف ها .صدای رود خروشانی که همین نزدیکی ها میگذره با صدای آواز پرندگان در هم امیخته....
وای خیلی باحاله:227:
اشناییت با همسرت چطوری بود؟
به طور اتفاقی دیده بودند و بعد هم خواستگاری.

بزرگ کردن یه بچه چقد سخته؟
آره مسئولیتش خیلی زیاده.اما در عین حال شیرینه.
ایدا مهد میره؟یا میرفت؟
آره یه مدت مهد میرفت ولی خیلی زود خسته شود بهونه آورد که دیگه نره .منم اجبارش نکردم.
امیدوارم سال خوبی برای تو همسرت و ایدا کوچولو باشه.عیدت پیشاپیش مبارک[/:72:

[color=#0000CD]ممنون عزیزم .عیدت مبارک ان شالله سال سرشار از خوشی در پیش داشته باشید[/color]

---

سلام خانم پاییزان 2 سو ا ل از شما
1ـ به نظرت مدیر همدردی چه شکلی هستن
2ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید
3ـ چه رشته ورزشی دوست دارید
4ـ مهمترین چیزی که از همدردی یاد گرفتی
5ـ بهترین هدیه ای که تا حا لا گرفتی
6ـ یک جمله درباره محمد ابراهیمی بگوید
7ـ ایا تالار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه چه تغییری
8ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
9ـ ایا به ارزوهای دوران کودکی خور رسیده اید ان را بیان کنید
10ـ یه خصوصیت بد خصوصیت خوب برامون بگوید
11ـ دوست داری نفر بعد صندلی داغ چه باشد
12ـ دوست داری کنسرت گروه اریان بنیامین بروید
13ـ بدترین درس دوران تحصیل
14ـ از یک تا بیست چه نمرهای به خودت میدهی
15ـ بهترین دوستتون توی تالار کیه
16ـ یک ضرب ا لمثل بگوید
17ـ یک بیت شعر زییا بگو
18ـ بهترین رو ز زندگی ات کی بوده
19ـ زییاترین شکل دوست داشتن و ابرا ز محبت چی می تونه باشه
20ـ چه مطلب یا پستی در تالار برای شما خنده دار بود
21ـ چند تاپیک روی شما اثر گذاشته لینک اینجا بده
22ـ میزان علم و منطق معنویات چه قدر است
23ـ یک جمله درباره مادر پدربگوید
24ـ اگر بری مکه اولین دعایی که میکنی
25ـ یک جک یا طنز با لطیفه با حا ل بگو بخندیم
26ـ یک جمله زییا به اعضا تالار هدیه بدهید
27ـسری هشتم صندلی داغ چه نمره می دهید
28ـ صندلی داغ مجازی چه حسی بهت میده
29ـ به یاد موندنی اهنگی که شنیدین
30ـ کدوم سو ا ل بیشتر داغت کرد
31ـ بهترین کتابی که مطا لعه کردید نام ببرید
32ـ کدام خیابان تهران دوست دارید

امیدوارم همیشه موفق باشید:72::72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

و اما ادامه داستان........

آخرین قسمت ...................
خوشحال شدی مگه نه......
آره خیلی:302:
:311:
پاییزان یه سوال مهم :
چرا از وقتی رو صندلی نشستی کم میایی و می ری؟
نمیدونم چرا؟ فکر کن منی که از بیکاری مینالم .این روزا اینقده سرم شلوغ شده.مهمان میاد مهمانی میریم:311:
پاییزان جان حالا سوالهای متفرقه :

** به نظرت آب بی رنگه یا ابی؟
بی رنگه زلال و شفاف
** ماکارونی دوست داری؟
نه خیلی
** چه پیتزایی دوست داری؟
قارچ و گوشت. و هر کدوم که کالباس و سوسیس نداشته باشه.چند سالی میشه که از این جور چیزا نمیخورم.
** سوسیس یا کالباس؟
چه جالب . اینو ندیده بودم ولی تو سوال قبلی جوابتو دادم.
** بستنی قیفی یا لیوانی؟
هر دو .ولی قیفی حس خوب کودکی رو یادم میندازه.
** کیک با چه طعمی رو دوست داری؟
کیک ساده بیشتر دوست دارم ولی با تزیین انواع میوه ها مخصوصا موز
** پایتخت لهستان؟
ورشو(تقلب کردم داد زدم از شوهرم پرسیدم.تقریبا تمام پایتخت ها رو یادش هست .ولی من یادم نمیمونه)
** وزیر امور خارجه ایران؟
علی اکبر صالحی
** پهناورترین کشور دنیا؟
روسیه
** میدونی جغد چی میخوره؟
نه خدایش نمیدونم .خودت میدونی؟
** یکی از بهترین روزهای زندگیت رو نام ببر ؟
روز ی که شوهرم تزشو داد و دوره دکتراش تموم کرد
** فرزند چندم خانواده هستی؟
آخر
** اگه یه پسر بچه داشتی دوست داشتی اسمش رو چی می ذاشتی؟
ایلیا
** برای آیدا ماهی خریدی؟
نه هنوز
** آیدا به چه بازی بیشتر علاقه منده؟
قایم موشک
** صندلیت داغ شده؟ راضی هستی؟
هی بدت نیست
** کل جدول تناوبی رو نام ببر ؟(به ترتیبا مثل اودفعه قاطی نکنی)
یادم نیست.
** الان چه احساسی داری؟
حس ؟دقیقا الان منظورته؟؟.....خب هیچی ..خوابم میاد :P
** دوست داری تو چشم باشی؟
نه
** تو زندگی باکی خیلی راحتی؟
من کل آدم راحتی ام:P
** چه کارتونی رو دوست داشتی؟
همه کارتونای قدیمی
** چرا زرافه گردنش خیلی بلنده؟
تا بتونه برگای درختا رو بخوره.
** چرا زندگی سخته؟
چشم و هم چشمی ها زیاد شده.
** چرا من تورو انقدر دوست دارم؟
جون منم دوسسسسست دارم.:46:
** چرا بیل گیس کامپیوتر رو اختراع کرد؟
فکر نکنم بیل گیتس اختراع کرده باشه.قبل اون اختراع شد.اون توسعه اش داد.
** چرا ا مجبوریم ریاضی بخونیم ؟
چون نمیشه تقلب کرد:311:
**********چررا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
** من اگه خدای نکرده بشینم رو صندلی تلافی می کنی؟:316:
آره
** اخه چرا؟
چیزی که عوض داره گله نداره:
color][/size]

مرسی گلم که به سوالهام جواب می دی .

http://www.hamdardi.net/imgup/29676/...eeb36977c5.gif

---

ممنون چشمک جان هیزم هات خیلی زیاد بود. جواب سوال آخرت رو ان شالله تو صندلی داغ بیستم میگم.الان زوده.:199:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی

سلام خانم پاییزان 2 سو ا ل از شما
علیک سلام اقای ابراهیمی
1ـ به نظرت مدیر همدردی چه شکلی هستن
خب ...فکر کنم قدی متوسط با پوستی روشن و موهای جوگندمی کم پشت.وقتی هم راه میرن دستاشونو پشت سرشون بهم گره میزنند
2ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید
آهنگ های که شعر های قشنگ داشته باشد و خیلی ریتم تندی نداشته باشه دوست دارم نه لزوما خواننده ی خاص.البته تن صدای چاوشی رو دوست دارم.
3ـ چه رشته ورزشی دوست دارید
بدنسازی.شنا
4ـ مهمترین چیزی که از همدردی یاد گرفتی
نباید زود قضاوت کرد.
5ـ بهترین هدیه ای که تا حا لا گرفتی
تکراری
6ـ یک جمله درباره محمد ابراهیمی بگوید
قلب پاک و حساس .سبک نوشتن زیبا و خاص . مدیر خوب صندلی داغ:104:
7ـ ایا تالار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه چه تغییری
روابط درست اجتماعی همیشه باعث ارتقای انسان میشه.نمونه این تعاملهای مفید تالار تخصصی همدردیه.
8ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
اولین لحظه دیدن دخترم بعد از تولدش.
9ـ ایا به ارزوهای دوران کودکی خور رسیده اید ان را بیان کنیدن
نه کاملا.
10ـ یه خصوصیت بد خصوصیت خوب برامون بگوید
از خودم یا کلا؟
خب من خصوصیت خودمو میگم:
خصوصیت بد: حواس پرت و گاهی هم کم دقت
خوب:دلسوز و صمیمی
11ـ دوست داری نفر بعد صندلی داغ چه باشد
فرشته مهربون
12ـ دوست داری کنسرت گروه اریان بنیامین بروید
شما بلیتشو بده من کنسرت هر کی بگی میرم.;)بجز ساسی مانکن و هم تیپی هاش.که اگه بلیتشم بدید نمیرم.:101:
13ـ بدترین درس دوران تحصیل
در طول دوران تحصیلیم از زبان انگلیسی خیلی بدم میومد.که نتیجه دبیران بد بود. ولی الان دوستش دارم.خودم میخونم
14ـ از یک تا بیست چه نمرهای به خودت میدهی
15
15ـ بهترین دوستتون توی تالار کیه
همه بچه های همدردی
16ـ یک ضرب ا لمثل بگوید
نابرده رنج گنج میسر نمیشود.مزد جان گرفت جان برادر که کار کرد
17ـ یک بیت شعر زییا بگو
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی *** یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
18ـ بهترین رو ز زندگی ات کی بوده
تکراری
19ـ زییاترین شکل دوست داشتن و ابرا ز محبت چی می تونه باشه
بغل کردن
20ـ چه مطلب یا پستی در تالار برای شما خنده دار بود
کل کل دوستان همدردی
21ـ چند تاپیک روی شما اثر گذاشته لینک اینجا بده
خیلی زیادند.من تقریبا تاپیک های همه دوستان رو خوندم.هر کدوم هم یه جوری واسه من مفید بوده اند ..از یکی صبر و از یکی پذیرش و از دیگری تلاش و....یاد گرفتم
22ـ میزان علم و منطق معنویات چه قدر است
خودم؟ خب ....علمم که هنوز خیلی کمه...منطق و معنویاتم هم متوسط
23ـ یک جمله درباره مادر پدربگوید
همین جمله معرف سلطان غم مادر.
پدر: بهترین تکیه گاه
24ـ اگر بری مکه اولین دعایی که میکنی
سلامتی دوستان.
25ـ یک جک یا طنز با لطیفه با حا ل بگو بخندیم
جک تو ذهنم نمی مونه.شرمنده
26ـ یک جمله زییا به اعضا تالار هدیه بدهید
در جوانی خوب بودن شیوه پیغمبری است ور نه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار..
27ـسری هشتم صندلی داغ چه نمره می دهید
20
28ـ صندلی داغ مجازی چه حسی بهت میده
حس همبستگی به همدردی...وابستگی...دلبستگی...� �یوستگی ...:311:
29ـ به یاد موندنی اهنگی که شنیدین
آهنگ فرهاد درباره عید نوروز.آهنگ رها رها همایون شجریان و....
30ـ کدوم سو ا ل بیشتر داغت کرد
نمیگم
31ـ بهترین کتابی که مطا لعه کردید نام ببرید
تکراری
32ـ کدام خیابان تهران دوست دارید
ولیعصر
امیدوارم همیشه موفق باشید:72::72::72:
ممنون .عیدتون مبارک

---

با اجازه اقای ابراهیمی
سلام سلام
پاییزان عزیزم ممنون که به خوبی و با حوصله به سوالات جواب دادی....
امیدوارم سال خوبی داشته باشی عیدت مبارک :46:
با تشکر از دوستانی که با سوالات خوبشون صندلی پاییزان رو داغ کردن :)

نوبت پاییزان عزیز به پایان رسید


بچه ها بد ویید بیان می خوام بهتون عیدی بدم از طرف خودم ....:310:

از امروز به مدتی نا معلوم (فکر کنم حدود 1 هفته ) جناب اقای مدیر همدردی لطف کردن و مهمون صندلی داغ شدن ...
قوانین مرتبط با مهمون عزیزمون :
1. هر شخص فقط ی دور می تواند سوال بپرسد
2.تعداد سوالات هر نفر بیش از 5 سوال نباشد
با تشکر از مدیر عزیز همدردی

اخ جون...جناب مدیر..شرمنده ها ولی جیز کردنتون خیــــــــــــــــــــلی کیف میده:310:

اخه 5 تا سوال به کجا میرسه؟کمه...
خوب خوبید؟خوشید؟سلامتید؟خانوم بچه ها خوبن؟
اینا سوالای مخصوص صندلی داغ نبودا حسابشون نکنید یه وقت.:)

حالا سوالا
1-نحوه اشناییتون رو با خانومتون خیلی مفصل ریز به ریز جزء به جزء تعریف کنید.با اب و تاب باشه لطفا.:)

2-یکی از عشقولانه ترین خاطراتتون با همسرتونو تعریف کنید.:43:

3-چی شد که به فکر ایجاد تالار همدردی افتادین؟کلا نحوه ایجاد اینجا رو توضیح بدین.

4-چقد تو خونه با بچه هاتون (راستی گفتین چندتا بچه داشتین و چند سالشون بود؟:)) و خانومتون درباره مباحث روانشناسی صحبت میکنید؟

5-یکی ازخصوصیات خوب و بدتونو بگید.

اِ اِ اِ چه زود تموم شد..عین رنجر یا کشتی صبا یا چرخ و فلک که سوار میشی تا به خودت میای تموم شده.
من بازم سوال داشتم:302:

حالا اقای مدیر میشه یه وامی چیزی به ما بدین..مگه شما مدیر نیستین اخه؟میشه دست ما رو هم یه جا بند کنید ثواب داره..دیگه خیال کنید ما هم فامیلتون:)

ازتون ممنونم بابت جواب سوالا و عید رو هم بهتون تبریک میگم و سپاس فراوان بابت ایجاد این تالار.:72::72:

قسمت پیشنهادات:بیشتر بیاین تالار..یه سری به تاپیک ما فقیر فقرا هم بزنید..راه دوری نمیره

سلام و پیشاپیش عیدتون مبارک

1- اطلاعات شغل حرفه ایتون رو چقدر در زندگی خصوصیتون به کار می گیرید؟
2- چند بار در هفته میرید حرم حضرت معصومه (س)؟( دعا برای ما یادتون نره)
3- همسرتون به شغل شما حساسیت ندارند؟ ایا شما در این زمینه مدیریت خاصی انجام میدید؟
4- تا حالا شده به مراجعانتون پیشنهاد طلاف بدید؟
5- به نظر شما هدف اصلی از ازدواج چیست؟

ممنون از وقتی که می ذارید.

سلام اقای مدیر همدردی سو ا ل از شما
1ـ به نظر شما در زندگی مجردی باید چه چیز بیاموزیم
2ـ چه مطلب یا پستی در تالار برای شما خنده داربود
3ـ میزان علم و منطق معنویات چه قدر است
4ـ زییاترین شکل دوست داشتن و ابرا ز محبت چی می تونه باشه
5ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید

امیدوارم همیشه موفق باشیدعیدتان مبارک:72::72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار66

1-نحوه اشناییتون رو با خانومتون خیلی مفصل ریز به ریز جزء به جزء تعریف کنید.با اب و تاب باشه لطفا.:)

2-یکی از عشقولانه ترین خاطراتتون با همسرتونو تعریف کنید.:43:

3-چی شد که به فکر ایجاد تالار همدردی افتادین؟کلا نحوه ایجاد اینجا رو توضیح بدین.

4-چقد تو خونه با بچه هاتون (راستی گفتین چندتا بچه داشتین و چند سالشون بود؟:)) و خانومتون درباره مباحث روانشناسی صحبت میکنید؟

5-یکی ازخصوصیات خوب و بدتونو بگید.

---

1 - هنوز اون موقع مشاور نبودم. یه چک لیستی داشتم که معیارهای اولیه ام در آن بود.
مثلا سن، تحصیلات، موقعیت خانواده، شغل و سایر شرایط دختر خانم....
بعد توسط این چک لیست به کمک دوستان، اقوام، آشنایان ، خانواده شروع به مورد یابی کردم.
بعد هر مورد که معرفی می شد، جلو می رفتم. اولین فاکتور هم این بود که وقتی همدیگر را دیدیم از هم فراری نباشیم. یعنی جذبه اولیه را برای هم داشته باشیم.
بعد هم چک لیست معیارها و بررسی آنها بود. که بررسی می کردیم. تصور می کنم 2 تا 3 سالی طول کشید. و بالاخره یافتمش.
راستی 20 سالم تمام شده بود که ازدواج من هم انجام شد.
گفتنی هست بررسی هایم در مورد خانمم خیلی طول کشید ، اما بنده فقط نیم ساعت با او حضوری صحبت کردم که کفایت جلسه را اعلام کردیم.


2 - او همیشه اگر تصور کند که من به چیزی علاقمندم همان کار را می کند.
نمره او نسبت به بنده مثل نمره 8 به 20 می باشد. هر چه را که من اعتقاد دارم باید باشیم، او هست.

3 - این مورد را به تفصیل در تالار توضیح دادم دوستان اگر لینکش را پیدا کردند اینجا قرار دهند.

4 - بیشتر در خلال کارها ممکن است عملا صحبتی بشه. اما یادم می آید دخترم وقتی کلاس اول ابتدایی بود به بچه های کلاس مشاوره می داد. و همچنین هر کجا بحث روانشناسی و مشاوره و از این حرفهاست از تکراری بودن آن گلایه دارند:311:

5 - خصوصیت خوبم احساساتی هستم. خصوصیت بدم احساساتی هستم:316:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی

سلام اقای مدیر همدردی سو ا ل از شما
1ـ به نظر شما در زندگی مجردی باید چه چیز بیاموزیم
2ـ چه مطلب یا پستی در تالار برای شما خنده داربود
3ـ میزان علم و منطق معنویات چه قدر است
4ـ زییاترین شکل دوست داشتن و ابرا ز محبت چی می تونه باشه
5ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید

---

1 - همان چیزی که باید در زندگی متاهلی هم بیاموزیم.

2 - یک مورد پ ن پ بود که اولین بار baby گذاشته بود. خیلی برام خنده دار بود.

3 - خیلی هست.

4 - اینست که فرد بدون اینکه بداند چقدر دوستش داری عملا برای موفقیت دائمی او برایش فعالیت کنی.

5 - خیلی اسمشون برام مهم نیست. بیشتر محتوا شعرها برایم مهم هست. لذا خیلی خواننده ها را گوش دادم و دوست دارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط deljoo_deltang

سلام و پیشاپیش عیدتون مبارک

1- اطلاعات شغل حرفه ایتون رو چقدر در زندگی خصوصیتون به کار می گیرید؟
2- چند بار در هفته میرید حرم حضرت معصومه (س)؟( دعا برای ما یادتون نره)
3- همسرتون به شغل شما حساسیت ندارند؟ ایا شما در این زمینه مدیریت خاصی انجام میدید؟
4- تا حالا شده به مراجعانتون پیشنهاد طلاف بدید؟
5- به نظر شما هدف اصلی از ازدواج چیست؟

ممنون از وقتی که می ذارید.

---

1 - خیلی خیلی زیاد. شاید بگویم آنچه که نظر شخصیتی یا تربیتی بودم شاید تا 180 درجه با آنچه اکنون هستم متفاوت هست. به خاطر همین همیشه به تغییرات خوش بین هستم.

2 - جوابم به جز شرمندگی نیست.

3 - اصلاً و ابدا، الحمد الله درک عالیست.

4 - یادم نمی آد. این کار را کرده باشم.

5 - ایجاد تسهیلات و شرایطی برای بهتر زیستن و رشد کردن.در واقع تسکین و آرامشی برای انسان بودن

به به به به به! خیاط در کوزه افتاددددددددددد:311: :227: (با ریتم خنده بازار بخونید: مدیر مدیره...آق مدیره....مدیر مدیره...)

خووووووب بذار ببینم چی بپرسم:P

البته قبل از سوال یک چیزی به ذهنم رسید: شما فرمودید یک دو سه سالی تحقیق کردید (البته با یک چک لیست راه افتادید دنبال همسر جان یابی) بعد تازه وقتی ازدواج کردید حدودا بیست سالتان بود:303:

و اما سوال

1. این یک سواله در مورد مطلب بالا که خوردش کردم به سوالت کوچک تر: به نظر شما 17 سالگی سن مناسبیه برای انتخاب معیارهای ازدواج؟ شده طی این سالهایی که به بلوغ بیشتری رسیدید و سنتون بالاتر رفت و تحصیل کردید و روانشناس شدید و خلاصه پخته تر شدید، فکر کنید که ای کاش معیارهای دیگه ای رو هم لحاظ کرده بودم؟ یا اصلا ای کاش دیرتر ازدواج کرده بودم؟ گفته بودید از معیارهاتون: سن، تحصیلات و شغل بوده. منظورتون از سن این بود که ایشون مثلا از چه سنی بالاتر یا پایین تر نباشند برای یک آقا پسر گل 17 ساله؟:46: یک دختر خانمی که قرار بود همسر یک پسر 17 ساله بشه (الهی بگردم) قرار بوده مثلا چه شغلی داشته باشه؟ یا تحصیلاتش در چه حدی باشه؟ یا نباشه؟ چی شد که یک پسر 17 ساله فکر کرد میتونه زن بگیره و یک خانواده را اداره کنه؟ و بالاتر از اون چی شد که کل "دوستان، اقوام، آشنایان" برای این گل پسر 17 ساله بسیج شدند که همسر بیابند؟ نکنه شیطون بودین؟:311:

2. برای بچه هاتون ترجیح میدید توی چه حدود سنی ازدواج کنند؟ از چه سنی پایین تر یا بالاتر نباشه؟ اگر خدایی نکرده زندگیشون به مشکل بخوره چی باید بشه که بشهون توصیه طلاق رو بکنید؟



3. اگر یک روز نگاه کنید ببینید تمام تصمیمات زندگی رو خانمتون داره میگیره و قبل از اینکه به شما بگه همه برنامه هاشو میریزه و کارهاشو با مردم هماهنگ میکنه و خلاصه شما رو در تصمیم گیریهای مهم زندگیتون نمیبینه و عملا نهایت لطفی که به شما میکنه این باشه که مثلا غذا پختن به میل شما باشه ، یا حرفهای قشنگ عاشقانه تحویل بده و....ولی در عمل حس کنید کنار گذاشته شدید. هی راهکار و مهارت زندگی بکار ببندید، نوچ! هی بگید بگید بگید زبونتون مو در بیاره باز هم نووچ! و ایشون در نهایت عشق و مهربانی کار خودش رو بکنه، شما چیکار میکنید؟ صبوری میکنید؟ تقاضای طلاق میدید؟ گریه میکنید و دعا؟ میرید پیش یه روانشناس خبره؟

4. جواب سوال بهار رو که پرسید چند تا بچه دارید ندادید؟ چقدر سعی میکنید در ارتباطتتون با همسر و فرزندان، خواستهای اونها را عقب بندازید که مثلا مهارت صبر را در آنها تقویت کنید (همین بلایی که سر بچه های تالار میارید:311:) اگر جرات همچین کاری را با مهربان همسر و فرزندان پیدا کرده اید:311: اونها چه عکس العملی در برابر این حرص دادنها دارند؟

5. شده تا حالا دلتون خیلی بگیره؟ مثال بزنید که مثلا چه مواردی بوده؟ وقتی دلتون میگیره، میشکنه چیکار میکنید؟

ببخشید من همین الان با تذکر آیین نامه ای محمد ابراهیمی گل فهمیدم که باید حد اکثر 5 سوال بپرسم. سریع سوالاتمو جمع و جور کردم. ولی این رسمش نمیشه که! 5 تا سوال خییییییییییییییییییلی کمه!

جناب مدیر تلگرافی جواب میدی؟!خوب یه کم بیشتر توضیح بدین با کلی ذوق اومدیم سوال پرسیدیم.مدیرمون بعد عمری نشسته رو صندلی داغ

ممنون.:72:

سلام خدمت مدیر عزیز ودوستداشتنی
من زیاد سوال ندارم.
1چند سال سن دارید.
2کار اصلی تون چی هست.فقط همین تالاره .یا این یه وسیله ای برای کمک به دیگرانه.
3امسال عیدی به بچه های تالار چی میدی. منکه شاررژ میخوام:311:
4دوست دارید یه سمینار بر پا کنید همه بچه های تالار رو دوره هم جمع کنی باهم آشنا بشن.
5چطورشد که جرقه به ذهنتون افتاد این تالار را برپاکردید.
6چرا رنگ سبز استفاده میکنیدو شما سید هستیدآخه من اینجور حس کردم.
7شما روحانی هستی.

سلام

نازنین جان دیروز داشتم به این فکر می کردم که یعنی میشه آقای مدیر بشینه روی صندلی وقتی امروز متوجه حضور آقای مدیر شدم باورم نمی شد که این فکرم به حقیقت تبدیل شده....:227:

آقای مدیر چی شد اومدید نشستید رو ی صندلی ... ولی خیلی حیف شد که 5 تا بیشتر نمی تونیم هیزم بیاریم.....

:310: بزرگترین امتحان زندگیتون چی بوده ؟ موفق شدید یا شکست خوردید ؟
:310: چه کاری رو خیلی دوست دارید انجام بدید ولی نمیتونید ؟
:310: کدوم کار بوده که بعد از انجامش کلی پشیمون شدید ؟
:310: به نظرتون پول تو زندگی آدما چقدر نقش داره ؟
:310: چرا هرکی بیشتر خوبی میکنه بیشتر بدی میبینه ؟!!!

ممنون که وقت گذاشتید و جواب سوالها رو دادید :72:
برایتان سالی پر از خیر و برکت را آرزومندم:72:

http://www.hamdardi.net/imgup/29676/...9a8fca7e31.gif

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

1. این یک سواله در مورد مطلب بالا که خوردش کردم به سوالت کوچک تر: به نظر شما 17 سالگی سن مناسبیه برای انتخاب معیارهای ازدواج؟ شده طی این سالهایی که به بلوغ بیشتری رسیدید و سنتون بالاتر رفت و تحصیل کردید و روانشناس شدید و خلاصه پخته تر شدید، فکر کنید که ای کاش معیارهای دیگه ای رو هم لحاظ کرده بودم؟ یا اصلا ای کاش دیرتر ازدواج کرده بودم؟ گفته بودید از معیارهاتون: سن، تحصیلات و شغل بوده. منظورتون از سن این بود که ایشون مثلا از چه سنی بالاتر یا پایین تر نباشند برای یک آقا پسر گل 17 ساله؟:46: یک دختر خانمی که قرار بود همسر یک پسر 17 ساله بشه (الهی بگردم) قرار بوده مثلا چه شغلی داشته باشه؟ یا تحصیلاتش در چه حدی باشه؟ یا نباشه؟ چی شد که یک پسر 17 ساله فکر کرد میتونه زن بگیره و یک خانواده را اداره کنه؟ و بالاتر از اون چی شد که کل "دوستان، اقوام، آشنایان" برای این گل پسر 17 ساله بسیج شدند که همسر بیابند؟ نکنه شیطون بودین؟:311:

---

سلام
1 - من فکر می کردم و می کنم که تنها بسنده کردن به سن شناسنامه ای افراد را به خطا می اندازد.
خودآگاهی ، مهارتهای لازم زندگی و بلوغ های مختلف لزوما برای همه کس ، همبستگی مستقیم با سن ندارد.
البته شاید اکثر دختران یا خانواده دخترانی که به بنده جواب نه می دادند، همین طور که در جامعه رایج هست و شما هم تحلیل کردید ، بنده را بررسی کردند.
من تصور می کنم که می توانیم پتانسیل های ازدواج را از سنین پیش دبستانی و حتی دبستان در فرزندانمان بیابیم. من پسرم 13 سالش هست. اگر بسیار سخت گیرانه برخورد کنم او هم اکنون از 20 نمره بیش از 15 نمره لازم برای ازدواج را دارد. و حتی اگر ضرورت پیدا کند، همین امروزه هم می تواند حتی مسائل اقتصادی را اداره کند.
مهم دیدگاه آدمها به زندگی هست. بگذریم..... این مهم را نمی توان در اینجا باز کرد. چون سوء تفاهمات را می افزاید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

2. برای بچه هاتون ترجیح میدید توی چه حدود سنی ازدواج کنند؟ از چه سنی پایین تر یا بالاتر نباشه؟ اگر خدایی نکرده زندگیشون به مشکل بخوره چی باید بشه که بشهون توصیه طلاق رو بکنید؟

---

2 - در سئوال اول جواب دادم. به خاطر توانمندی هایی که در مورد اداره زندگی دارند. اختیار با خودشان هست. اما اگر طالب رنج بیشتر نباشند می توانند با قبولی در دانشگاه ازدواج کنند. اما چون فلسفه رنج برایشان حل شده هست. ممکن است قبل از ادامه تحصیل، هم اگر احساس نیاز کنند، زمینه لازم را برای ازدواجشان را فراهم کنند.
بنده آگاهی های لازم را با دیگران از جمله فرزندانم در میان می گذارم. تصمیم در مورد ازدواج یا طلاق به عهده خودشان هست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

3. اگر یک روز نگاه کنید ببینید تمام تصمیمات زندگی رو خانمتون داره میگیره و قبل از اینکه به شما بگه همه برنامه هاشو میریزه و کارهاشو با مردم هماهنگ میکنه و خلاصه شما رو در تصمیم گیریهای مهم زندگیتون نمیبینه و عملا نهایت لطفی که به شما میکنه این باشه که مثلا غذا پختن به میل شما باشه ، یا حرفهای قشنگ عاشقانه تحویل بده و....ولی در عمل حس کنید کنار گذاشته شدید. هی راهکار و مهارت زندگی بکار ببندید، نوچ! هی بگید بگید بگید زبونتون مو در بیاره باز هم نووچ! و ایشون در نهایت عشق و مهربانی کار خودش رو بکنه، شما چیکار میکنید؟ صبوری میکنید؟ تقاضای طلاق میدید؟ گریه میکنید و دعا؟ میرید پیش یه روانشناس خبره؟

---

3 - این اگرتان مشکل داره.
اگر بنده چنین خانمی را انتخاب کرده ام. حتما در کنار این روشهای اشتباهش ، بسیاری اخلاق و صفات مثبت داشته است که من انتخابش کرده ام. پس سعی می کنم با توجه به همان مثبت هایش با او زندگی کنم و با جذبی که از او به عمل می آورم اورا در تعامل با خویشتن میانه رو خواهم کرد.
اما اگر در نهایت چنین نکند، من آنقدر وابسته نیستم که با اشتباهات او از پا در بیایم، دنیای من بسیار بسیار بزرگتر از این است که همه چیزم همسرم باشد.
اگر او چنین کند بیشتر به خودش آسیب می زند، پس من همدردی کرده و جراحات آسیب او را به عنوان همسر مرحم می گذارم. کلا من آدم منفعلی نیستم تا با تغییرات همسرم تغییر کنم. روش صحیحی را انتخاب می کنم و به کار می گیرم. حالا اگر همسرم خود را اصلاح کرد، به آرامش می رسد، اما هر آدمی ممکن است نخواهد روش صحیحی داشته باشد. پس بیشترین آسیب را به خود می رساند.
تجربه و علم به من می گوید اگر خودم درست باشم، کم کم همسرم یا درست می شود یا به من آسیبی نمی تواند برساند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

4. جواب سوال بهار رو که پرسید چند تا بچه دارید ندادید؟ چقدر سعی میکنید در ارتباطتتون با همسر و فرزندان، خواستهای اونها را عقب بندازید که مثلا مهارت صبر را در آنها تقویت کنید (همین بلایی که سر بچه های تالار میارید:311:) اگر جرات همچین کاری را با مهربان همسر و فرزندان پیدا کرده اید:311: اونها چه عکس العملی در برابر این حرص دادنها دارند؟

---

4 - بالفعل3 و بالفعل و بالقوه با هم 5 تا:311:
الحمدالله در زمینه صبر مشکل نداریم.
به غیر از یکی از فرزندانم (که هنوز به اندازه کافی بزرگ نشده )بقیه از این روش راضی بوده و به خاطر نتایج لذت بخش آن، کاملا آن را درونی کرده اند.
همسر هم که نگو!!!
عصاره قدرت و صبر را در هم دارد. او خودش مرا به صبر وا می دارد:305:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

5. شده تا حالا دلتون خیلی بگیره؟ مثال بزنید که مثلا چه مواردی بوده؟ وقتی دلتون میگیره، میشکنه چیکار میکنید؟

---

5 - خیلی زیاد، تا دلتون بخواد. وقتی می بینم کسانی به خاطر نقاط قوتم ملامتم می کنند و باهام بد رفتاری می کنند و به خاطر نقاط منفی و ضعفی که دارم و آنها متوجه نیستند تشویقم می کنند:316:
راز و نیاز می کنم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبوتر

سلام خدمت مدیر عزیز ودوستداشتنی
من زیاد سوال ندارم.
1چند سال سن دارید.
2کار اصلی تون چی هست.فقط همین تالاره .یا این یه وسیله ای برای کمک به دیگرانه.
3امسال عیدی به بچه های تالار چی میدی. منکه شاررژ میخوام:311:
4دوست دارید یه سمینار بر پا کنید همه بچه های تالار رو دوره هم جمع کنی باهم آشنا بشن.
5چطورشد که جرقه به ذهنتون افتاد این تالار را برپاکردید.

---

1 - 42 سال
2 - کار اصلی من مشاوره هست، و تالار هم یکی از زیرمجموعه های آن است.
3 - میزان شارژ را نصف کردیم.
4 - نه ، با اهداف تالار مغایر هست. قبلا در تاپیکی مفصل دلایلش را قید کردیم.
5 - به این سئوال قبلا جواب داده شده است. فکر کنم در تاپیک «چگونه با تالار همدردی آشنا شدی»، توضیح داده ام.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چشمک

:310: بزرگترین امتحان زندگیتون چی بوده ؟ موفق شدید یا شکست خوردید ؟
:310: چه کاری رو خیلی دوست دارید انجام بدید ولی نمیتونید ؟
:310: کدوم کار بوده که بعد از انجامش کلی پشیمون شدید ؟
:310: به نظرتون پول تو زندگی آدما چقدر نقش داره ؟
:310: چرا هرکی بیشتر خوبی میکنه بیشتر بدی میبینه ؟!!!

---

1 - بزرگترین امتحان زندگیم هنوز تموم نشده. همه سعی ام اینه که موفق بشم. (امتحان آدم بودن و درست زندگی کردن)
2 - اینکه به همه چیزهایی که می گم بتونم عمل کنم!!!:316:

3 - انتخاب رشته پزشکی

4 - مثل همه نعمتهای دیگر می تونه خیلی نقش داشته باشه، اعم از مثبت یا منفی .

5 - البته در صحت این جمله شما شک وجود دارد و قطعیتی ندارد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبوتر

5چطورشد که جرقه به ذهنتون افتاد این تالار را برپاکردید.

---

5 - به این سئوال قبلا جواب داده شده است. فکر کنم در تاپیک «چگونه با تالار همدردی آشنا شدی»، توضیح داده ام.

---

سلام
یادت نیست کدوم تاپیک بوده؟ سوال که نمیشه گفت،ولی من میخوام لینک اون تاپیک رو برام بذاری:46:

سلام به همگی و پیشاپیش عیدتون مبارک

چه حسن اتفاقی ، در آستانه سال نو و نشستن مدیرهمدردی روی صندلی :310:.

به قول بی دل حالا چی بپرسیم ؟

1 - نقطه عطف زندگیتون از نظر تأثیر گذاری و تحول چی بوده ؟

2 - به نظر شما غیر از توکل ( به معنای حقیقی ) چه چیز دیگری در تعدیل دلسوزی و احساس مسئولیت نسبت به نزدیکان ( تا آنجا که مانع رشد و امتحان آنها نشود ) میتواند به آدمی کمک کند ( آسانتر از توکل ) ؟

3 - با اشتباهات خود چگونه مواجه می شوید ؟

4 - اگر فرزندتون را در موقعیتی ببینید که در معرض انتخابی کاملاً اشتباه است ، و شما پیامدها را به خوبی می بینید و برای وی بازگو می کنید اما وی بر تصمیمش با تصور درست بودنش استوار باشد چه می کنید ؟ ( نقش یک مشاور را خواهید داشت یا والد دلسوز و نگران ) در صورتی که نقش اول را ایفا می کنید ، با آگاهی از پیامد و دلسوزیتان چه می کنید ؟

5 - تعادل همه جانبه را در چه چیز می بینید ؟

6 - زمانهایی که به خاطر مشغله ها نمی توانید در تالار حضور پیدا کنید ( بر فرض اطلاع از عدم امکان حضور دیگر مدیران ) تا چه حد دغدغه تالار را خواهید داشت ؟ و با این دغدغه چگونه برخورد می کنید ؟

7 - تفاوت مدارا و انفعال را در روابط خانوادگی چگونه میشه تشخیص داد ؟

8 - با توجه به اینکه خانواده رکن اساسی جامعه است و سلامت آن ضامن سلامت جامعه ، به نظر شما با موج تزلزل بنیاد خانواده ..... چه باید کرد ؟ عمده ترین عارضه تزلزل در یک خانواده را در چه چیزی می بینید ؟

9 - فرموردید احساساتی هستید ، در عین حال ما شاهد قاطعیت شما در مدیریتتان بوده و هستیم . آیا احساسی بودنتان در محدوده خارج از حیطه مسئولیت و مدیریت است ؟ یا این قاطعیت نشان از ایجاد تعادل بین احساس و منطق است ؟

10 - یکی از سریالهای یا فیلمهای سینمایی که از نظر تربیتی مورد تایید تان بوده را به ما می گویید ؟ با توجه به نقش مهم رسانه بخصوص رسانه های تصویری آیا در نقش آفرینی مثبت آن از نظر فرهنگی و تربیتی خلائی می بینید ؟ اگر پاسخ مثبت است ریشه این خلاء را در چه چیز می بینید ؟

انگار خیلی فنی شد سئوالات ؟

پیشیا پیش تشکر از پاسخ شما .

.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keyvan

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبوتر

5چطورشد که جرقه به ذهنتون افتاد این تالار را برپاکردید.

---

5 - به این سئوال قبلا جواب داده شده است. فکر کنم در تاپیک «چگونه با تالار همدردی آشنا شدی»، توضیح داده ام.

---

سلام
یادت نیست کدوم تاپیک بوده؟ سوال که نمیشه گفت،ولی من میخوام لینک اون تاپیک رو برام بذاری:46:

---

بنده قبلا وبلاگی داشتم.... بعد تعاملات و درخواستها زیاد شد و جوابگو نبود، سایت همدردی را زدم و بعد تعاملات بیشتری نیاز شد که ناچار به افتتاح تالار همدردی شدیم. توضیحات بیشترین در دو لینک ذیل می توانید مطالعه کنید.

چطوری با این سایت آشنا شدید؟!(1)

چطوری با این سایت آشنا شدید(2)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

سلام به همگی و پیشاپیش عیدتون مبارک

1 - نقطه عطف زندگیتون از نظر تأثیر گذاری و تحول چی بوده ؟

2 - به نظر شما غیر از توکل ( به معنای حقیقی ) چه چیز دیگری در تعدیل دلسوزی و احساس مسئولیت نسبت به نزدیکان ( تا آنجا که مانع رشد و امتحان آنها نشود ) میتواند به آدمی کمک کند ( آسانتر از توکل ) ؟

3 - با اشتباهات خود چگونه مواجه می شوید ؟

4 - اگر فرزندتون را در موقعیتی ببینید که در معرض انتخابی کاملاً اشتباه است ، و شما پیامدها را به خوبی می بینید و برای وی بازگو می کنید اما وی بر تصمیمش با تصور درست بودنش استوار باشد چه می کنید ؟ ( نقش یک مشاور را خواهید داشت یا والد دلسوز و نگران ) در صورتی که نقش اول را ایفا می کنید ، با آگاهی از پیامد و دلسوزیتان چه می کنید ؟

5 - تعادل همه جانبه را در چه چیز می بینید ؟

---

1 - آشنایی با یک دوست و همکلاسی در دبیرستان.

2 - اینکه ما مهربانتر از خدا نیستیم. و خدا این آزادی را در دنیا به افراد داده است که هر کس امتحان خودش را پس بدهد. به این منظور باید هر کس بر اساس معیارهای شخصی اش(عقلانی یا اجتماعی، یا هنجاری یا مذهبی یا ...)، مرز خودش را با دیگران پررنگ کرده و طبق آنها عمل کند.

3 - از نظر آگاهی و علمی که می دانم. پذیرش و تغییر جهت، اما عملا معمولا توجیه و انکار.....
البته سعی ام اینست که این دو حیطه را به هم نزدیک کنم.

4 - اینجا نقش یک والد مشاور را بازی می کنم.
یعنی به خاطر مشاور بودنم آزادی لازم را به فرزندم می دهم و او را راهنمایی می کنم. اما به خاطر والد بودنم در اشتباهاتش او را کمک نمی کنم.
مثلا اگر برای یک اشتباه نیاز مالی داشته باشد. به او می گویم که او آزادی دارد برای خودش تصمیم بگیرد. من هم آزادی دارم که برای مالم تصمیم گیری کنم. اما برای او تصمیم گیری نخواهم کرد.
در مورد تبعاتش زیاد نگران نیستم. چون خدا همه ما را جدا جدا و فرد فرد آفریده هست و هر کس باید آزمایش و ابتلائات خود را داشته باشد. من رنجها و تصمیمهای خودم را دارم و فرزندانم هم همین طور.

5 - تعادل همه جانبه تعادلی هست که در استفاده از عقل و وحی باید ایجاد کرد. نه آنقدر عقل را بدون وحی به کار گیرم که متحیر شده و هیچ نقطه اتکایی نیابم(به خاطر بی ثباتی و تکاملی بودن عقل) ، نه آنقدر وحی را بدون عقل به کار گیرم که با فهم اشتباهم خودم و به دیگران را به زحمت بیندازم.

سلام
خوش امد گویی به شما و به دوستانی که برای اولین بار قدم رنجه کردن و وارد تاپیک صندلی داغ شدند :310:
مثل فرشته مهربان،بی دل،.....
آقای مدیر
خسته مباشید با این همه سوال :)


سوالات من :
1.آیا شما وابستگی عاطفی به تالار احساس می کنید؟می خوام بدونم صرفا به دلیل شغلتون در تالار می اید یا نه از نظر روحی و عاطفی دلتون تنگ میشه اگر نیاید؟

2. شما الان تو تالار چند تا مدیر دارید،می خواستم بدونم هیچ یک از آنها را دیده اید؟ارتباط شما با انها صرفا مجازی است؟اگر بلی،آیا تصور ذهنی از هر یک از آنها در ذهن خود دارید یا تصورات خاصی ندارید؟آیا شده از انتخاب کسی به عنوان مدیر یا کارشناس افتخاری پشیمان شوید؟

3.فکر می کنید اگر مشاور نبودید ،چه کاره بودید؟یا بهتره بگم دوست داشتید چه کاره باشید ؟

4.آیا اگر می توانستید جنسیت خود را انتخاب کنید ،بازهم دوست داشتید مرد باشید؟چرا؟

5.آیا تا به حال شما با کسی درگیری پیدا کردید در حد برخورد فیزیکی یا صدای خیلی خیلی بلند در حد داد و فریاد ،فرقی نمی کند این شخص که باشد،کودک شما،همسایه شما،مزاحم خیابانی یا .....

به به ببینید کی رو صندلی نشسته :227:

در آستانه سال نو مدیر همدردی روی صندلی نشسته و ما می تونیم با فراغ بال مدیر رو بسوزونیم :)

جناب مدیر سلام

آقا سال نو مبارک ها باشه :72:

ان شالا سال پر برکتی باشه برای شما و خانواده محترم

جناب مدیر من یک تعداد سوال دارم که خوشحال میشم پاسخ بدین. چون بدون پاسخ توی ذهن من موندن...

هدف من از اینکه اومدم تالار اینه که به همنوعانم بدون حاشیه کمک بکنم...

اما بعضا دیدم که در پاره ای مسائل در سال 90 حواشی بوجود اومد که باعث رفتن برخی یاران همدردی شد.

1 - قبول دارید که اعتبار یک جامعه به افرادشه؟ اگه آره ما نباید کمی بیشتر هوای یاران قدیمی همدردی رو

می داشتیم؟

2- سوال بعدی من در خصوص رفتن داملاست که هنوز پاسخ درستی براش نگرفتم. چرا واقعا داملا یک هفته تمام

با وجود اشتباه پیش آمده Banned شد و تالار به دنبال رفتن "داملا" ، عضو گرانقدری چون "شب بارونی" رو از

دست داد؟

3- انتقاد پذیر هستید؟ تا چه حد؟

4- آیا اگر قسمتی برای انتقادات و پیشنهادات باشه و شما مستقیما پاسخگو باشید بهتر نیست؟

5- یک انتقاد اساسی از پست های من به عنوان یک کارشناس بکنید..

6- چرا همدردی شکل گرفت؟ ایده اولیش چطور بوجود آمد؟

7- آینده همدردی رو چطور می بینین؟

8- به کسی که سخت در غم فرو رفته و خودش هم داره تلاش می کنه که خودشو نجات بده اما غم از سرش

به صورت دوره ای دست بردار نیست باید چطور کمک کرد؟

از اینکه این همه سوالهای سخت سخت کردم عذر می خوام اما از قدیم گفتن آفت ایمان شکه و این شک بابت

ابهاماتم ایمان من رو به این تالار کمی سست کرده...دوست دارم برطرف شه تا پر توان دوباره به فعالیتم ادامه بدم

:)

چون شما رو بسیار انتقاد پذیر می بینم و همیشه شما رو به عنوان یک شخص خیر خواه قبول دارم که خیلی زحمت

می کشین میخوام شک ها رو کنار بزنم و با اعتقاد واقعی به کارم تو تالار ادامه بدم...

ممنونم که به سوالات من پاسخ میدین...

موفق و پیروز باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

1.آیا شما وابستگی عاطفی به تالار احساس می کنید؟می خوام بدونم صرفا به دلیل شغلتون در تالار می اید یا نه از نظر روحی و عاطفی دلتون تنگ میشه اگر نیاید؟

2. شما الان تو تالار چند تا مدیر دارید،می خواستم بدونم هیچ یک از آنها را دیده اید؟ارتباط شما با انها صرفا مجازی است؟اگر بلی،آیا تصور ذهنی از هر یک از آنها در ذهن خود دارید یا تصورات خاصی ندارید؟آیا شده از انتخاب کسی به عنوان مدیر یا کارشناس افتخاری پشیمان شوید؟

3.فکر می کنید اگر مشاور نبودید ،چه کاره بودید؟یا بهتره بگم دوست داشتید چه کاره باشید ؟

4.آیا اگر می توانستید جنسیت خود را انتخاب کنید ،بازهم دوست داشتید مرد باشید؟چرا؟

5.آیا تا به حال شما با کسی درگیری پیدا کردید در حد برخورد فیزیکی یا صدای خیلی خیلی بلند در حد داد و فریاد ،فرقی نمی کند این شخص که باشد،کودک شما،همسایه شما،مزاحم خیابانی یا .....

---

1 - تصور نمی کنم که وابستگی عاطفی به تالار داشته باشم. مواقعی بوده که دسترسی نداشتم خیلی احساس بدی نداشتم. اما دلبستگی دارم. یعنی علاقمند به تالار و بچه های تالار هستم.

2 - هم اکنون 5 تا مدیر با بنده همکاری می کنند. که البته تعدادشان بیش از این ها بوده است.

3 - اگر مشاور نمی بودم، دوست داشتم محقق یا معلم می بودم.

4 - برایم فرقی نمی کرد. کلا آدم بودن سخت هست خواه مرد خواه زن!

5 - یادم نمی آید با کسی درگیری فیزیکی پیدا کرده یا با صدای خیلی خیلی بلند با کسی برخورد کرده باشم. اما با صدای بلند مواردی پیش آمده است.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

1 - قبول دارید که اعتبار یک جامعه به افرادشه؟ اگه آره ما نباید کمی بیشتر هوای یاران قدیمی همدردی رو می داشتیم؟

---

1 - نه قبول ندارم. اعتبار یک جامعه به بینش، نیت ، فکر ، عمل و اخلاص آدمها آن جامعه هست. حالا ممکن است گاهی فردی واجد رفتار و عمل صحیحی باشد. و گاه نباشد. این بستگی به خودساختگی آدمها و ثبات آنها و .... دارد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

2- سوال بعدی من در خصوص رفتن داملاست که هنوز پاسخ درستی براش نگرفتم. چرا واقعا داملا یک هفته تمام
با وجود اشتباه پیش آمده Banned شد و تالار به دنبال رفتن "داملا" ، عضو گرانقدری چون "شب بارونی" رو از
دست داد؟

---

2 - این سئوال را قبلا در همان تاپیک جواب داده ایم. او آگاهانه مسئولیت خودش را پذیرفت. ما نسبت به مراجعان با سعه صدر پذیرا هستیم. اما اگر کسی در مقام مشاور ذیل تاپیک مراجعی پست می زند باید به آفتهای مشاوره آشنا باشد و رعایت کند. حالا ممکن است فردی اشتباه کند. و راهنمایی اشتباهی بکند و وقتی مدیران به او گوشزد کردند بپذیرد. اما داملا خودش در پستش با آگاهی از تبعاتش به جای پست مشاور یک پست غیر مشاوره ای زده و عمدا و علنا و تصریحا آمادگی خود را نیز برای اخراج پذیرفته بود. لیکن با توجه به اینکه داملا از اعضاء خوب تالار بود ما صرفا یک هفته مسدودی را به او دادیم.
اما دو نکته:
یکم:
بنده شخصا به عنوان مدیر همدردی نسبت به اعضاء سازنده و مفید تالار با حساسیت بیشتری تعاملاتم را تنظیم می کنم. یعنی به جای اینکه با نوشتن مطلب به آنها کمک کنم. سعی می کنم در این بستر مجازی آنها را به روش صحیح وادارم. تا وقتی که همیشه به به و چه چه باشد یک بعد افراد شکوفا می شود. اما بعد مهمتر وقتی هست که جریان ناموافق و خلاف میل ما می شود. اینجا تمرین جدیدی پیش می آید. اما اگر کسی چنین درسی از تالار نگرفته و با روشهای اشتباه مثل قهر یا ... می رود. بهره خودش را از تالار محدود به زمان خوشی کرده است.

دوم:
ما اصراری نداریم که کسی در تالار برای همیشه و به هر قیمتی مقیم شود. افراد تا وقتی که از تالار بهره می برند یا می توانند بهره برسانند تالار بدردشان می خورد. اما اگر بخواهد اعتیاد ایجاد کند. یا آنها را نسبت به آگاهی ها مقاوم سازد. دور شدن آن شاید برایشان خوب باشد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

3- انتقاد پذیر هستید؟ تا چه حد؟

---

3 - بله، اما حدش به اندازه ای نیست که از خودم انتظار دارم. و جزء خصوصیات در دست تعمیرم هست.:303:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

4- آیا اگر قسمتی برای انتقادات و پیشنهادات باشه و شما مستقیما پاسخگو باشید بهتر نیست؟

---

4 - چرا بهتر هست و اکنون هم وجود دارد. در لینک ارتباط با ما که در پایین صفحات تالار هست گزینه انتقادات و پیشنهادات وجود دارد. که الحمدالله روزانه دهها انتقاد و پیشنهاد به دست می رسد. بسیاری از تغییرات تالار هم در نتیجه بررسی همین ایمیل هاست که به مرور عملیاتی می شود.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

5- یک انتقاد اساسی از پست های من به عنوان یک کارشناس بکنید..

---

این سئوال نیست. دستور است.:311:
انتقاد یکی از پیچیده ترین و سخت ترین کارها در ارتباطات است. گاهی برای یک انتقاد صحیح و به جا و بررسی شده نیاز به صرفا روزها، هفته ها ، ماهها و یا حتی سالهاست.
انتقاد این نیست که هرچه از نظر ما منفی آمد را به اسم انتقاد بیان کنیم. انتقاد باید همه جانبه و عمیق و بررسی شده باشد.
لذا من چنین بررسی و دقتی در مورد پستهایتان نداشته ام و هر گونه انتقادم غیر سازنده خواهد بود.
تاپیکی در مورد انتقاد و انتقاد سازنده در تالار هست که اگر دوستان لینکش را پیدا کنند و مطالعه کنند مفید خواهد بود.




=========
پاورقی:
نظر به اینکه در اینجا به اسم داملا اشاره شد باید بگویم که وی از معدود اعضاء سازنده و مفید تالار می باشد. که مورد احترام بنده و سایر اعضاء تالار بوده و هستند و خواهند بود.
تذکرات، اخطارها، ویرایش ها، حذف ها ، جابجایی ها و مسدودی های مدیران تالار هرگز به معنی این نیست که عضوی خدایی نکرده مشکل دار است. بلکه بنا بر رسالت تالار همدردی، ما نسبت به اشتباهات پیش آمده بی تفاوت نمی مانیم.حتی اگر این بی تفاوتی به نفع تالار و حفظ عضوی باشد. لذا نهایت مهر و لطفمان به اعضاء اینست که نسبت به آنها واکنش نشان می دهیم. گاهی تشکر، گاهی رتبه، گاهی شارژ ، گاهی تعریف و تمجید و گاهی هم تذکر یا مسدودی.

سلام به اعضای خوب تالار همدردی عیدتان مبارک قوانین صندلی داغ رعایت کنید
هر کسی در صندلی داغ قوانین جدید صندلی داغ رعایت نکند برخورد می شود
نقل وقول سو ا ل تکرا ری بودن خصوصی ممنوع است برخورد می شود مدیران تالار حذف می شود
پست چت گونه ممنوع است برخورد می شود مدیران تالار حذف می شود
صندلی داغ نظر یا پیشنهادی دارید به محمد ابراهیمی مدیر صندلی داغ خانم نازنین 1 همکار صندلی داغ پیام خصوصی بزنید خوشحا ل می شویم
صندلی داغ خیلی داغ جذاب اموزنده داشته باشیم
اعضا تالار از مدیر همدردی 5 سو ا ل پرسید
با تشکر:72::72::72: