-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام بهار شادی جون ،
یه نفسی می یاد و می ره من که از بچه ها دلگیرم .
انجمن آزاد ، آخه کسی تاپیک نزده؟ بعد هم بیشتر بحث ها تخصصی هست ما هم که متخصص نیستیم .
اما خودمون باید بحث رو داغ کنیم .
آخه تعدادمون هم کم هست.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام به همگی
هرچند کسی از احوالات ما سوال نمی کنه ولی ما از رو نرفته و خودمان عرض حال می کنیم؛
بالاخره دیروز امتحاناتم تموم شد. خدا رو شکر بد نبود.
امروز هم وقت مشاوره داشتیم. بار 4 خودم و بار 2 همسرم بود. کلی خرج کردم. ولی تا حالا نتیجه ای نداشته.
امیدوارم ایام به کام همه یاران همدردی باشه. :72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام بلو اسکای عزیز
نتیجه در دستان خودتان دو نفر است . مشاور فقط سعی می کند کمک کند . سعی بکن از پول و وقتی که هزینه می کنی بهره کافی ببری
یک مثال می زنم
قبل از شروع مدرسه ( کلاس اول ) با هر بچه ای حرف بزنی اکثریت می خواهند دکتر و مهندس و پرستار و معلم و پلیس بشوند .
یک نفر نمی گوید دوست دارم پروفسور حسابی بشوم حتی خود دکتر حسابی هم این حرف را نزد . اما شد .
حال فرض کن
همین تعداد شاگرد را در سالهای مختلف تحصیل ( زمان و وقت و آموزش و ....) تحت نظر بگیریم .
چند نفر دکتر می شوند ؟( همانی که روز اول اعلام کردند )
چند نفر مهندس ؟
چند نفر کارمند؟
چند نفر بیکار ؟
چند تا دکتر حسابی ؟
حالا بنشین به چرائی آن فکر کن .
امواج و فرکانسی که به سمت خودت و زندگی و مشاور و .............را می فرستی را چک کن . جاضر به اعتماد شو . :104::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام بلواسکای عزیز
خوشحال شدم که امتحاناتت با موفقیت تمام شده
یه کم به استراحت و تفریح بپرداز تا تجدید قوا کنی و بهتر مشکلات رو مدیریت کنی عزیزم
امیدوارم همیشه موفق باشی و با خبرای خوب همه دوستان را خوشحال کنی:46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
چند وقته رایحه جون من کم پیدا شده.
یه خانمی هم بود به اسم ملاحت پستاشو دوست داشتم اما دیگه پستی ازش نمیبینم...
از خانم سرافرازم خبری نیست...
خیلی های دیگه ام نیستن.یا بی سر و صدا میان ومیرن!
ای بابا!چرا تالار این جوری شده.گریه ام میگیره ها:302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
سلام
حدیثی از حضرت علی (ع):
ناتوان كسی هست كه نتواند دوستی پیدا كند و ناتوان كسی هست كه دوستی را از دست بدهد.
از آنجا كه اینجا :
- یه فضای مجازی هست،
- كثرت مشغله ها برای هر كسی وجود دارد،
- سوء تفاهمات ، وهمچنین پدیداری تفاوتها (به خاطر پراكندگی فرهنگی،جغرافیایی، مذهبی ،اجتماعی اعضاء )
- توقعات و انتظارات مختلف
- وجود اتفاقات مهمتر در هر مقطع زمانی
- فزونی و یا كاهش انرژی به خاطر مسائل واقعی پیرامونی
و خیلی فاكتورهای دیگر....موجب می شود گاهی فعالیت كاربری كاهش یابد،گاهی قطع شود،
گاهی افزایش یابد و یا گاهی احساسات بدی از هم پیدا كنیم. و البته بیشتر اوقات نیز ممكن است احساسات مثبت داشته باشیم مثل قضیه شاد ،این همگرایی بیشترخودش رو نشون می دهد.
اما تصور نمی كنم هیچ كس اثربخشی یك نفر را درزندگی اش هرگز فراموش كند،حتی اگر آن فرد را تا آخر عمر نبیند.
در این مدت با اینكه دوستانی مثل 118، عرفان، psy ،و افرادی كه شما هم نام بردید، فعالیتشون كم یا قطع شده،لیكن حتی افرادی كه جدیدا به تالار می آیند و تحت تاثیر پستهای این عزیزان مشكلاتشون حل میشه، ابراز دلتنگی یا تمایل می كنند.
شجره طیبه كه فردی می كارد، اثرش جاودان است. حتی اگر حسش نكنیم.
البته كسانی هم در تالار هستند كه چون ورودشان با طرح مشكلی بوده است و حالا با حل مشكلشون نمی خواهند دیگر كاربران به همان چشم به آنها نگاه كنند با نام كاربری جدید و قوی ظاهر شده اند و كمك زیاد به سایر افراد می كنند.
به هر حال اكثر این دوستان این تالار را متعلق به خودشون می دانند و هر وقت وقت می كنند دلسوزانه پیامهایی جهت بهبود و پیشرفت تالار ارائه می كنند و فعالیتهایش را زیر نظر دارند
تا كنون پیامهایی از دوستان از جمله عرفان، لردحامد و سایر دوستان در جهت بهبود وضعیت تالار داشته ام و با كمكهای آنها اگرچه تدریجی اما در حال تغییراتی هستیم.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام
واسه آرامش بهار دعا کنید!
مسائلم حل شدن اما دلم خیلی گرفته!!!
چرا خدا من رو انقدر سخت امتحان می کنه؟
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
عزیز دلی بهار شادی
بپر بیا بغل آنی .................
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
امیدوارم زودتر اروم بشی بهار جان.
راستش از صبح دخترم رو بردم بیرون تا یک کمی انرژیش تخلیه بشه تا وقتی برگشتم خونه نهارش رو که خورد دو ساعت بخوابه. اونوقت منم بتونم درس بخونم. اما با صحنه ای مواجه شدم که نمی دونم واقعا چه دعایی بکنم.
شرح کمی از صحنه:
لباس های درون کشوها همه چروک شده و درهم در وسط اتاق ها و یا در کابینت های اشپزخانه
ظرفهای کثیف خالی در یخچال
ظرفهای تمیز در کشوهای لباسها
کفش ها روی تخت خوابها
پرده ها در هم پیچیده و در میانشان ظرفهای کثیف
اسباب بازیها هر کدام یک خوراکی در دستشان
کتابهای دخترک پاره پاره در میان مبلها و روی تلویزیون
دستمال کاغذی های تکه تکه شده روی سینک دستشویی و روی گاز
و .....
هر دعایی به نظرتون میرسه بکنید چون واقعا دیگه کلافه شدم. خدا به همه مادرهای بچه های شیطون صبر و توان جسمی و اوقات فراغت زیاد بده.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
امیدوارم زودتر اروم بشی بهار جان.
راستش از صبح دخترم رو بردم بیرون تا یک کمی انرژیش تخلیه بشه تا وقتی برگشتم خونه نهارش رو که خورد دو ساعت بخوابه. اونوقت منم بتونم درس بخونم. اما با صحنه ای مواجه شدم که نمی دونم واقعا چه دعایی بکنم.
شرح کمی از صحنه:
لباس های درون کشوها همه چروک شده و درهم در وسط اتاق ها و یا در کابینت های اشپزخانه
ظرفهای کثیف خالی در یخچال
ظرفهای تمیز در کشوهای لباسها
کفش ها روی تخت خوابها
پرده ها در هم پیچیده و در میانشان ظرفهای کثیف
اسباب بازیها هر کدام یک خوراکی در دستشان
کتابهای دخترک پاره پاره در میان مبلها و روی تلویزیون
دستمال کاغذی های تکه تکه شده روی سینک دستشویی و روی گاز
و .....
هر دعایی به نظرتون میرسه بکنید چون واقعا دیگه کلافه شدم. خدا به همه مادرهای بچه های شیطون صبر و توان جسمی و اوقات فراغت زیاد بده.
خوابتو تعریف کردی؟
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
بله آقای فرهنگ خوشبختانه از اون خوابهای صادقه هست که هر روز می بینم. گفتم خدا رو شکر چون وقتی بچه ای بتونه در عرض 20 دقیقه که داری ظرف های ناهار رو می شوری یک خونه رو اینطوری کن فیکون کنه نشانه سلامتیشه. بازم خدا رو شکر.
پ.ن: مطمئن نیستم که این پست جاش اینجاهست یا نه.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه.
جای آقای baby خیلی خالیه.
امیدوارم هر جا که هستن، شاد و با نشاط مشغول زندگیشون باشن.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام به همه
امیدوارم حال همتون خوب باشه و خوشحال و خندون باشین
راستش امروز برای من زیاد روز خوبی نبود از صبح دو تا خبر بد شنیدم که یکیش هم خیلی عصبانیم کرد, یه کاری که چند روز براش وقت گذاشته بودم و خیلی بهش امیدوار بودم تقریبا نابود شد.یه کار دیگه هم تا اطلاع ثانوی رفت رو هوا اونم به طرزی که اصلا فکرشو نمی کردم!
خلاصه که امروز اینجوری بودم :320:
گفتم بیام اینجا ازتون بخوام برای من هم دعا کنید که هر چی خیره پیش بیاد, مرسی از همگی:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام خانم داملا چند وقتی فعا لیت در تالار خیلی کم کرده است خیلی کم به تالار سر می زندامیدوارم دوباره به فعا لیت در تالار ادامه دهد
خانم ها له نو چندوقتی توی تالار نیستند جادر تالار خیلی خا لی است
اقای کامران خانم شادی خانم رو زن خانم بی دل خانم باران 68 اقای بی بی خانم موعود خانم بلوم خانم غزا له اقای نقاب خانم شیدا حاتمی چند وقتی توی تالار نیستند جادر تالار خیلی خا لی است دلم خیلی تنگ شده است امیدوارم زودتر به تالار بر گردد براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم:72::72::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
از زمانی که اقای مدیر این قانون جدید را اعلام کرده این تاپیک داره خاک می خوره.:302:
آخی یادش به خیر همه میومدند اینجا وحال و احوال می کردند.
تا یک شنبه بای بای آخر هفته خوبی داشته باشید.:43:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
چند وقتی هست از سابینا و sisili خبری نیست.
نگران هردوشون هستم.
نمی دونم سیسیلی دوران بارداری خوبی داره و کی مادر میشه!
سابینا کار زندگیش و ادامه تحصیلش و خروجش به کجا رسید!
امیدوارم زودتر ما رو از وضعیت خودشون باخبر کنن:72::43:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
ســـــــــــــلام!!!!! :)
اینقدر دارم از خوشحالی می ترکم که یک شعری سرودم.
من هر وقت احساساتی می شم شعر می گم. مثل اون موقع که نمی تونستم بیام همدردی! :311:
آن چنان خوشحال شده ام که مپرس | *** | آن قدر به هوا پریده ام که مپرس |
پس از هشت ماه تلاش و کوشش و کار | *** | پایان نامه ای تحویل می دهم که مپرس |
با صفحاتی پر تعداد و پر محتوا | *** | آنقدر متن و نمودار و عکس که مپرس |
مانده اند اینجا همه انگشت به دهان | *** | دکتر و مهندس و آنها که مپرس |
ای دل نگفتمت ثمر دهد آخر | *** | ریاضت و دود شمع خوردن ها که مپرس |
البته شمع که نبود، دروغم چرا؟ | *** | کرد این مانیتور چشمها قرمز که مپرس |
حال باید کنم راه جدیدی آغاز | *** | گفته ام خدا را آن قدر شکر که مپرس |
|
خودمونیم، بیشتر چرندیات هست تا شعر :311::311:
تمــــــــوم شـــــــــــــد!!!!!! :)
فردا می برم چاپ می کنم و تحویل میدم!
امروز داشتم می رفتم دانشگاه. هوا سرد بود. ابری هم بود. خورشید از پشت ابرها می تابید :)
خیلی منظره جالبی بود. منم داشتم یک آهنگ محلی گوش می دادم (از آلبوم شب، سکوت، کویر از شجریان). از این آهنگها بود که باهاش رقص های محلی می کنند. کم مونده بود منم تو خیابون از خوشحالی حرکات موزون از خودم در بکنم :311::311:
خدایا شکرت!
:310::310:
----------
اضافه شد: البته دفاع هنوز مونده، حدوداً 3 هفته ی دیگه است.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
به به چه حس ششمی دارم من!
وقتی نگاه به آخرین ارسال کردم دیدم از حامد عزیزه، گفتم تموم کرده اومده خبر بده:227:
درست حدس زده بودم!!!!:310:
آفرین!
بعد از پایان نامه اینجا تو ایران ما یه هفته میریم به خواب بعد دفاع!! (مث خواب زمستانیه)
البته قبلش به همه دوستامون شیرینی هم میدیما!!!!
اونجا شما چکار میکنین؟
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
به به!
تبریکات فراوان!
البته اون قرمزی چشم به خاطر پایان نامه نبوده ها:)
هر کی ندونه ما که میدونیم شما وسطای همدردی، یه کم روی پایان نامه هم کار میکردی:)
مدیریت اینجا هم بوده:)
کی دفاع بود؟
(دفاع داری دیگه؟ یه جوری گفتی تموم شده که انگار دیگه کار دیگه ای نداره. )
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
الان دیگه این پست رو گذاشتم نمیتونم پست دیگه ای بذارم:)
سهمیه ی امروزم تموم شده:(
خداییش فکر میکردید پست هم توی همدردی سهمیه بندی بشه؟!
هی... یادش بخیر اون قدیما چقدر راحت بودیم:163:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
چقدر خوب ، هنوز یه کوپن واسه حرف زدن دارم واسه تبریک به حامد عزیز
آدم با این قانون جدید یاد اول انقلاب میوفته ؛ همه چی کوپنی بود ، اینجا داره همه چی کوپنی میشه:311: ، می ترسم بعدا هم بگن روزی فقط حق دارین 1ساعت بیاین همدردی ؛ وگرنه به بیرون پرتاب خواهید شد:163::311:
و اما آق حامد گل
تبریک مخصوص عرض می کنم خدمت شما حامد عزیز بابت به نتیجه رسیدن تلاشهایتان.
امیدوارم همیشه تو زندگی موفق باشی. ایشالله دفعه بعدی اینجا ازدواجتون رو با عشقتون تبریک خواهیم گفت.:310:
مبارک باشه آق مدیر
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
مبارکhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...b485dc60d1.gif مبارکhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...b485dc60d1.gif مبارک
آقا حامد بهتون تبرک میگم .خیلی خوشحال شدم داداشی:72::72:
انشالله که به خوبی و بالاترین نمره دفاع کنید.
یه پیشنهاد : واسه شیرینی پیش مدیر کل واسطه شو کوپنمون بیشتر کنه:311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
بچه ها چرا آنی یه مدته ساکته؟ ساکت میاد و میره ؛ از اون شور و هیجان همیشگیش خبری نیست.:302:
آنی جونم قربونت برم ؛ بپر بغل خودم عزیز دلم ؛ خودم نازت رو خریدارم:46::43:
اگر کاری ، کمکی ، هر چیزی از دستون برمیاد مطمئنا دریغ نخواهم کرد:46:
منتظرم سکوت رو بشکنی گلم:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
ســـــــــــــلام!!!!! :)
اینقدر دارم از خوشحالی می ترکم که یک شعری سرودم.
من هر وقت احساساتی می شم شعر می گم. مثل اون موقع که نمی تونستم بیام همدردی! :311:
به به
آقا شاعره مگه نمیدونید کیه
خیلی ماهره مگه نمیدونید کیه
حامدخان منم برات میگم
دیدی خدمت در سرای همدردی
عاقبت می کند دوا دردی
وقت گذاریهایت بر در این سرا
نکرد ترا غافل ز درس و دانشگاه
کجا دیده ای پسری چنین زرنگ
مدیر باشد و درس بخواند بی درنگ
و ......
دیگه ادامه نمیدم اونوقته که طومار شود
منم شاعر کردی امشب حامد خان همدردی
خوشحالم که با همه زحمتهایی که برای همدردی کشیدی از درس و دانشگاهت هم نتیجه خوبی گرفتی . گاهی پرکاریت را که می دیدم نگران پایان نامه ات می شدم . خوشحالم که از اوقات تنظیم شده بهره می بری . یادت باشه به منم یاد بدی .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام آقا حامد گل
خيلي تبريك ميگم .من واقعا وقتي مي ديدم شما اين همه تلاش ميكنيد! از خدا ميخواستم نتيجه تلاشتونو بده. حامد من شب و روز آنلاينم هميشه تو هم بودي پس كي درس خووندي آخه:311:
اينم شيريني از طرف من:
http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...61e44ae074.jpg
راستي بچه ها تسوكه هم انلاين شد الان ،خيلي وقت بود ازش خبري نبود .داداش تسوكه خوش امدي
:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
به به سلام علیکم و رحمت ا...
بابا تبریکات فراوان :104:
چه شعری هم سرودین آقا حامد
پس عکس شام و شیرینی کجاست؟ :D
هنوز Share نکردین که؟
حرکات موزون؟؟؟؟ :163:
خوشحالم که دفاع کردین...احتمالا اول این حس رو داشتین :310: بعد این:227:
راستی PK عزیز که اومده و جناب baby و همه جمعن...دفاع کردید بیاید انجمن آزاد
ایشالا همیشه موفق باشین
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
مثل اینکه طبع شعر همه گل کرده. قابل بدونید ما هم یه شعری بگیم یه تبریکی چیزی....
آقا حامد تبریک میگم و افزون موفقیت هاتون رو از خداوند خواستارم.
اینم یه شعر واسه شما که انقدر دعاتون میکنیم مدارج عالیه رو طی میکنید، شیرینی یادتون نره.:311:
حامد تو که درسخونی
دریک شب بارونی
ترتیب بده مهمونی
قبلش برو سلمونی
خوشتیپ شو تا میتونی
گر سهو کنی یک دم
مارا تو بپیچونی
لازم چه به گفتن هست
باقیشو خودت دونی:311:
(به این میگن غزل-قطعه سر و ته، مخصوص شب بارونی.:311:)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام!
به خاطر تبریک از همه متشکرم!!
دوستان زیادی تماس گرفتند و سوال پرسیدند که راز موفقیت شما چه بود که هم پایان نامه رو تحویل دادی و هم 24 ساعت توی همدردی هستی. و خواستند که بهشون این مسئله رو آموزش بدهم. :311:
من که قبلاً یک تاپیکی زدم در رابطه با اینکه چطور از تاپیک هایمان نتیجه ی بهتری بگیریم.
در این پست توضیح می دهم که چطور تمام وقت در همدردی آنلاین باشیم و در عین حال به درس و کار برسیم.
شاهد هستیم که بعضی از دوستان در این رابطه بسیار ضعیف عمل می کنند و مثلاً فقط روزی نیم ساعت آنلاین هستند. و یا حتی بعضی ها چون حالا 2 تا امتحان دارند، یک دفعه 2 هفته به همدردی سر نمی زنند و این اصلاً آمار جالبی نیست! :)
اول از همه باید بگویم که این کار نیاز به یک برنامه ریزی صحیح و حساب شده دارد.
چند مورد رو کوتاه ذکر می کنم.
1- شما نیاز به این دارید که همه کار خود رو پای کامپیوتر انجام بدهید. هیچ وقت صفحه مرورگر خود رو نبندید! لینک مستقیم ارسالهای امروز رو در Bookmark ها قرار بدهید تا ورود شما به همدردی راحت و آسان صورت بگیرد.
2- نیاز هست که هر 15 دقیقه یکبار برای استراحت یک سری به همدردی بزنید. دقت کنید که مدت زمان تمرکز شما روی پایان نامه بیشتر از نیم ساعت نشود، چون به حضور شما در همدردی لطمه می زند! :311:
3- هیچ وقت چشم ها رو از صفحه مانیتور برندارید. شاید چند ثانیه نگاه کردن به منظره بیرون از پنجره برای چشم ها خوب باشد (شایعه شده)، ولی به یاد داشته باشید که می توانید در همین چند ثانیه یک بار دیگر لیست ارسال های امروز رو به روز کنید، و یا نگاه کنید چه کسانی آنلاین هستند و چی کار می کنند! :)
4- اصلاً با دوستانتان تماس نگیرید و به روی خودتان هم نیاورید. اگر هم کسی گله کرد، بگویید خیلی مشغول پایان نامه هستم، و اصلاً فرصت هیچ کاری ندارم! ممکن است اونها به مرور زمان و بعد از چند ماه از دست شما ناراحت بشوند، ولی شما کم نیاورید! :311:
5- باید حضور شما در همدردی حساب شده باشد. نباید مثل بیخیال ها بیایید یک ساعت در همدردی بچرخید! بلکه مثلاً وقتی برنامه ای که از آن استفاده می کنید، در حال محاسبه کردن است، کوتاه یک تاپیک بخوانید. بعد تاپیک بعدی رو بزنید تا load بشود، ولی از فرصت استفاده کنید و چند دقیقه ای به پایان نامه برسید.
6- کم کم بعد از این نشستن های طولانی بدن شما کم می آورد. مثلاً مهره های پایین کمر درد می گیرند. نیاز هست که بالش های مخصوص زیر خود بگذارید.
7- حتماً یک گوشی موبایل مدرن تهیه کنید. وقتی شبها همدردی رو چک کردید و کامپیوتر رو خاموش کردید، هنگام خواب در رختخواب یکبار دیگر با موبایل چک کنید که پست جدید زده شده یا نه. و همینطور نصف شب اگر از خواب بیدار شدید، قبل از مجدداً به خواب رفتن می توانید همدردی رو چک کنید. نمی دانم چرا بعضی ها نصف شب هم پست ارسال می کنند و خواب برای آدم نمی گذارند! :311:
8- یک روز می آیید و می بینید که مدیر همدردی پیغام داده و محترمانه توضیحاتی داده که می شود در این جمله خلاصه اش کرد: بچه جون، مگه پایان نامه نداری؟ برو سر درس و کارت!
اون موقع روی شما کم می شود و خجالت می کشید. فرصت خوبی است که چند روز حضور خود رو کمرنگتر کنید و عقب افتادگی ها رو تا حدودی جبران کنید. ولی جبهه رو خالی نکنید و دورادور مسائل سایت رو دنبال کنید. به خصوص تاپیک های حال و احوال و اطلاعیه های مهم کمک می کنند که در کمترین فرصت بیشترین اطلاعات رو کسب کنید.
به هر حال موارد زیادی هستند که فرصت نشد همه رو بنویسم.
من فعلاً زیادی خوشحالم و چرت و پرت زیاد می نویسم. بهتره طرف تاپیک های مشاوره ای نرم! :)
درود من به همه معتادان همدردی! :311:
شاد باشید! :)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
این بند 7رو بسیار عالی اومدی ؛ یکی از کارهای همیشگی من همین هست ، نصف شب پا می شم ؛ آخرین ارسال های همدردی و یا ایمیلم رو چک می کنم:311: ، انگار مدیر عامل کدوم شرکت هستم و چه ایمیل های مهمی قراره دریافت کنم:163::311:
یه جورایی معتاد شده ام به این کار ، البته خیلی وقته اعتیادم به همدردی رو ترک کرده ام ؛ فقط ترک این یه کارم مونده:311:
خلاصه که 24 ساعته حواسمون هست.:P:D
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
خیلی باحال بود اقا حامد:311:
نقل قول:
و یا حتی بعضی ها چون حالا 2 تا امتحان دارند، یک دفعه 2 هفته به همدردی سر نمی زنند و این اصلاً آمار جالبی نیست
تازه نتیجه ی جالب توجهی هم عایدشون نمیشه:311:
وای، من که بقول بابک اتشین جان،تنها با برنامه ریزی تونستم تلویزیون تماشا کنم :311:و البته این هم از قول خودم،تونستم با برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای،اینجا عضو شم،قرار بود پارسال سریع بعد کنکورم بیام عضو شم،ولی گفتم بزار شب عید پیامبر و تو یه روز مبارک ثبتنام کنم بلکه خوش یمن باشه،که برای خودم فکر
کنم خیلی خوب بود،ولی کمک خاصی از دست خودم برای بچه ها برنیومده،شرمنده:302:
سالگرد قمری یکسالگی من هم مبارک:D
عیدتون هم خیلی خیلی مبارک:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
همین کارا رو ادامه بدید، به زودی پای 110 به اینجا باز میشه.
طرح ضربتی جمع آوری معتادین مجازی
:311:
بعدشم میبرنمون تلوزیون آواتارهامون رو شطرنجی میکنن:)
البته ماها رو نشون نمیدن.
فقط حامد65 رو نشون میدن که انگیزه شو از منحرف کردن و در دام اعتیاد کشوندن جوونای مردم بگه :)
دست برادرای نیروی انتظامی درد نکنه:)
بعدشم اینجا یه محیط پاک و عاری از معتادین میشه:163:
--------------------
عیدتونم مبارک راستی:72::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام به مدیرهمدردی خانم فرشته مهربان خانم انی اقای کیوان اقای حامد خانم سارابانو خانم نازنین خانم داملا خانم بهار شادی خانم بی نهایت خانم پاییزان خانم گلنوش خانم گل مریم اقای خارپشت خانم دخترمهربون خانم سرافرا ز
میلاد حضرت رسول اکرم علیه السلام میلاد امام جعفر صادق علیه السلام به تمام دوستان خوبم اعضای خوب تالار تبربک عرض می کنم عیدتان مبارک:72::72::72::72::72:
اعضا تالار خیلی گلی خیلی دوستت دارم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
وای آقا حامد من الان دیدم شما کار پایان نامه تون تموم شده !
خیلی خیلی خوشحال شدم:104:
منم این ترم یعنی نهایتا بهمن باید دفاع می کردم ولی خیلی عقب موندم
نه اینکه فکر کنید معتاد شدما
فقط به این فکر می کنم
ی وقت خدایی نکرده تو این یک مدتی که من رو پایان نامه ام کار می کنم ، یکی احتیاج به همدردی من داشته باشه و من نباشم چه بلایی سرش می اد :311:
متاسفانه این ترمم
باید تمدید کنم پایان نامه ام رو
ولی دیدم شما تموم کردید کلی انگیزه گرفتم که بچسبم به کار پایان نامه ام .از اون تکنیک های مفیدی هم که گفتید استفاده کنم:311:
حالا که همتون طبع شعرتون گل کرده ،من شعر نویی تقدیم شما می کنم :311:
چه شبهایی که اسمت را در لیست انلاین می دیدم
به خود آهسته می گفتم
همین حامد که انقدر عاقل و داناست
اگرچه ، پایان نامه ای داراست
ولی اسمش در لیست انلاین ها پیداست
ولی امروز که پستت را دیدم در حال و احوال
به خود آهسته گفتم ،ای خوشحال!!
همین حامد که می گفتی اینم اینجاست
اینم پایان نامه دارد
ولی اینجاست!
......
چون او بسیار عاقل و داناست
توانسته به یکباره همی کامل کند پایان نامه
بکن الگو تو ایشان را
همی در مشاوره
همی در پایان نامه
همین امروز،صادقانه
قسم خوردم، مصرانه
جدی جدی وقت بگذارم ،برای این پایان نامه ....
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام به همه
عید همگی مبارک
یک سوال فنی! شماها خواب ندارین؟ :311: حامدخان هم که نه شامی share کرد نه شیرینی
:311:
یک قسمت پایان نامشم واستون گذاشت که استفاده ببرید :D
قابل توجه بهار66 که امروز از من می پرسید چطوری هم به اعتیادم برسم هم کارام :D
من هدایتش می کنم اینجا تا حامد خان خودشون بصورت مستقیم واسش جلسه توجیهی در این
باب بگذاره :311: به هر حال ایشون پیشکسوت مان اینجا :311:
بچه ها فقط 1 چیزی!!!
چرا سرافراز حالش خوب نیست و آنی پیداش نیست؟
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
باد آرام آرام شن ريزهاي كوير را جابجا ميكند ... شن هاي روان همچون باد يكي مي شوند و مي روند ... خداكند باد نفسش تمام نشود .. خداكند شن ها سنگين نباشند تا باد را خسته كنند ... خداكند باد بي حوصله نشود ... خداكند ....
همچون سنگي زير شن ها .... منتظر براي رخ نماييدن !
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
عید همگی مبارک:72:
اقا حامد شما واقعا جزو افتخارات تالار هستین همین که تونستی کنار همدردی پایان نامتم تموم کنی خیلیه...من که هیچ کار خاصی ندارم واسه همون نیمچه کارمم وقت کم میارم.
پستتونو که خوندم خیلی خندیدم،بیشترش در مورد منم صدق میکرد.
هرروز به خودم میگم امروز دیگه نمیرم همدردی اما باز میبینم نشستم پای اینترنت.فکر کنم شده قضیه اون شعره که میگه عهد کردم که دگر می نخورم به جز امشب و فردا شب و شبهای دگر(فکر کنم شعرش یه چیزی تو همین مایه ها بود)
همه بهم میگن بابا چی از جون اینترنت میخوای؟شرکتا و اداره ها هم انقد ازاینترنت استفاده نمیکنن.
خلاصه در عنفوان جوانی معتاد شدیم رفت،اگه بابامون واسه خاطر همدردی سه طلاقمون کرد تقصیر شماهست.
اگه کمپی ان ای چیزی زدین اسم منم بذارین تو لیست بدجوری عادت کردم.
نه اینکه پستهامم خیلی کارشناسانه است!! باز هی پست میذارم.
اگه انقد که اینجام واسه کنکورم خونده بودم الان پرفسوری چیزی شده بودم.
خدا به دادم برسه...
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام سلام به همگی
خوبید؟خوشید؟سلامتید؟
عیدتون هم مبارک باشه.
اول ازهمه تبریک میگم به حامد عزیز.
خب بعد میرم سراغ سرافراز
سرافراز جان باز چی شده؟ می دونی من کشف کردم که تواز وقتی صاحب خونه شدی همیشه دپرسی!
واسه اینه که چشمت زدند.خب دختر گاهی اوقات اسفند دود کن!:rolleyes:
بی نهایت کجا گذاشتی رفتی؟
بهار(شادی)جان چقدر می خندی؟یه کم متین باش خب...:P
به به... بالاخره این شب بارونی هم افتخاردادو یک پست گذاشت!!!!!!!:shy:
نازنین وبهار66 زیادی فکر پایان نامه رو نکنید حامدالگوی خوبیه!
ani هم انگار این مدت خیلی پریدید بغلش دیسک کمرآورده(زبونم لال):163:
فرشته مهربان هم تازگی ها مهربونتر شده! یا من اینجوری احساس می کنم؟:227:
سابینا؟همشهری جان کجایی دختر؟
del جان؟خانوم پررنگ شو،ببینیم چی شد بالاخره؟مامان شدی یانه؟:43:
دخترمهربون وشایانا جان هم این روزا شدن دختر خوب مامان.:)
بالهای صداقت،آویژه،بی دل،blue sky همیشه در یاد هممون هستید.:43:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
آقا حامد تبریک می گم. امیدوارم در تمام مراحل زندگیتون موفق باشید.
می خواستم یادی بکنم از خانم صبا_2009 و خانم بی دل که مدتی است نیستند. امیدوارم هر جا هستند موفق و سلامت باشند. همینطور آقای sci که مدتی است سرشون انگار خیلی شلوغ شده . امیدوارم ایشون هم همیشه شاد و سلامت باشند.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
سلام سلام به همگی
خوبید؟خوشید؟سلامتید؟
عیدتون هم مبارک باشه.
اول ازهمه تبریک میگم به حامد عزیز.
خب بعد میرم سراغ سرافراز
سرافراز جان باز چی شده؟ می دونی من کشف کردم که تواز وقتی صاحب خونه شدی همیشه دپرسی!
واسه اینه که چشمت زدند.خب دختر گاهی اوقات اسفند دود کن!:rolleyes:
سلام عزیزم...عید تو هم مبارک باشه...
اتفاقا خونه جدید خونه خوبی هست...من لحظه های خیلی خوبی توی اون خونه داشتم و دارم. از وقتی رفتم یک رشته جدید بخونم دوستهای خیلی خوبی پیدا کردم که :122:
از طرفی خیلی بهتر از قبل می تونم اوضاع و شرایط زندگیم رو کنترل کنم. رنج و ناراحتی هم گاهی اوقات مهمان منزل آدم میشه اما انسان در رنج و سختی آفریده شده و ازش فرار نمی کنم...
امیدوارم در این شب عزیز خداوند به دل همه اعضای همدردی و کارشناسان محترم تالار صبر و آرامش و شادی روز افزون عنایت کنه....آمین
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام آقا حامد ببخشید دیر متوجه شدم.منم بابت پایان نامه بهتون تبریک می گم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
من امروز یه عیدی گرفتم:)
امروز برادر زاده م رو دیدم:) بعد از حدود دو ماه!
با اینکه هنوز اختلافات توی خانوادمون تموم نشده و هنوزم از این اتفاقا دلگیرم، اما خوشحالم که حداقل یه قسمتی که ممکن بود به یه اختلاف پیچیده ی دیگه منجر بشه، تموم شد. یعنی تقریباً تموم شد.
بابت دعاهاتون ممنونم:72:
به به! جناب کنجکاو!
پارسال دوست امسال آشنا!
خوش اومدید!