-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
[b]خوب اول یک معذرت خواهی به دلیل اینکه یهوو دختر مهربون رو هل دادم رو صندلی
و تشکر از اینکه قبول کرد...ولی خوب حقت بود دیگه هی همه گفتن سکوت سردتو بشکن و برگرد
....نشکستی! خوبت شد حالا :311:
و سوالات ویژه
دختر مهربون چون گفتی یکبار نشسته بودی ممکنه سوالات من تکراری باشن به خاطر همین ببخشید:
0. الان عصبانی هستی از من؟:46:؟
1.چرا نام کاربریت رو گذاشتی دختر مهربون؟
2.اون دفعه قبلی که نشسته بودی رو صندلی داغ بهتر بود یا الان؟چرا؟
3.تا حالا شده مشکل کسی رو تو این تالار بخونی عینا مشکل خودت باشه؟اگر شده بهش گفتی توهم این مشکل رو داری یا نه؟چرا؟
4.اینجا خود خود واقعیت هستی یا بازم بنا به دلایلی نظرات و ذهنیت واقعیت رو در مورد بعضی چیزا پنهان می کنی؟
5.به ازدواجی که آشناییش در اینترنت شروع شده باشه چه حسی داری؟خودت ممکنه از این طریق ازدواج کنی؟دختر مهربون مجازی رو بیشتر دوست داری یا دخترمهربون واقعی؟
6.تا حالا خواب تالار رو دیدی؟:)
اگر دیدی و خواستی تعریف کن چه خوابی دیدی؟یا چه کسی رو تو خواب دیدی؟
7.اگر می تونستی جنسیتت رو انتخاب کنی بازم می خواستی دختر باشی؟چرا؟
8.به ازدواجی که آشناییش در اینترنت شروع شده باشه چه حسی داری؟خودت ممکنه از این طریق ازدواج کنی؟
9.رنگ مورد علاقه و غذای مورد علاقه و فصل مورد علاقت رو بگو؟
10.خرافات در مورد عدد 13 رو قبول داری؟
11.برای ازدواج به ظاهر طرف مقابلت چقدر اهمیت می دی؟معیارهای ظاهری وجود داره که نتونی از اون ها بگذری؟
12.دخمل مهربون ترسویی یا شجاع؟از چه چیزهایی واقعا می ترسی؟
13.امروز خودت رو در مقایسه با گذشته چطور می بینی؟از عملکرد 5 ساله اخیرت راضی هستی؟
:72::72::72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
هه هه هه هه:311::311::311::311: خياط تو كوزه افتاد
[IMG]http://www.hamdardi.net/imgup/32102
/1326715202_32102_5f4f0e87c7.gif[/IMG]
دخمل مهربون زود تند سريع جواب بده:
[align=justify]
از عملکرد کدوم یک از اعضا تالار راضی تر هستید؟
شادترین و غمگین ترین خاطره تون چیه؟
چقدر تالار در زندگی شخصی شما اثر داشته
اگر بری مکه اولین دعایی که میکنی
یک بیت شعر قشنگ بگو.
یک طنز یا جوک برامون تعريف كن
بزرگترین دروغی که گفتی
[/align]
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام دختر مهربون عزیز
.اینم یه صندلی داغ
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...de339e1bf9.jpg
حالا بشین سوالا رو جواب بده:311:
-آخرین باری که با یکی دعوای جدی داشتی کی بوده؟
-کدوم انجمن تالار رو بیشتر دوست داری؟
-بهترین کادو که گرفتی ؟
-بهترین کادو که دادی؟
- عروسک دوست داری ؟ چه نوع عروسکی ؟
- فیلمی که برات ماندگار بوده ؟
- کتابی که برات جالب بوده و هنوز هم دلت میخواد دوباره بخونیش؟
- اگه یک مداد و یک پاک کن داشتی با مداد چه خصوصیاتی رو به خودت اضافه و با پاک کن چه خصوصیاتی رو از خودت پاک میکردی؟
- میونت با آرایش چطوره؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...1e5dcdb40b.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...ba0ce8b807.gif
- خرید زیاد میری؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...35f6b15974.gif
-دوست دارین وقتی پیر شدین عصا داشته باشین یا دندون مصنوعی؟
-به نظرت دین واعتقادات یه موضوع شخصیه؟
- نظرتو در مورد این شخصیتها بگو
1 دکتر علی شریعتی
2- صادق هدایت
3- احمد شاملو
4- فروغ فرخزاد
- سوالام زیاد بود
شرمنده اگه خسته شدی
تا زه بازم میام.به همین راحتی ها ولت نمیکنیم
فعلا اینا رو جواب بده
تا بعد
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام گل مریم جان:)
انقدر گل من گلی نوشتی نمیدونم با چه رنگی جواب بدم که سوال جوابا معلوم باشه:)
با مشکی مینویسم.:72:
برای سری اول خیلی داغ بودا!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
خب به سلامتیه دختر مهربون گل
خیاط تو کوزه افتاد:311:
:311:
حالا جدا از شوخی ، بسیار خوشحالم که دختر مهربون عزیز رو صندلی نشسته و بنده اولین کسی هستم که می تونم داغش کنم
بچه لطفا اجازه ندید شعله اش پایین بیاد
و اما سوالات من
روش دختر مهربون برای برای حل مشکلاتش چیه؟
باید اول مشکلم رو خوب از جهات مختلف ببینم و بفهمم.(این مرحله معمولاً خیلی طول میکشه)
بعضی وقتا میفهمم مشکل چیه. بعضی وقتا (با اینکه از جهات مختلف نگاهش کردم) نمیفهمم.
در هر صورت بعد از یه مدتی میرم سراغ راه حل.
اگه مشکلم رو خوب فهمیده باشم، تقریباً راه حلش هم بدستم اومده.
اگه نفهمیده باشم هم ، با آزمون و خطا بعضی وقتا جواب میده و راه درست پیدا میشه.
البته مشورت هم این وسط اهمیت زیادی داره برام.
یکی از تجربه های بزرگ زندگی دختر مهربون چی بود؟
یه تجربه جدیداً کسب کردم که اگه خیار رو با تن ماهی بخوری خیلی بد مزه میشه!
امتحان نکنیا. مزه ی افتضاحی پیدا میکنه!
البته بزرگ نبود. جدیدترینشو گفتم.
آخرین موفقیتی که تو زندگیت کسب کردی چی بود؟ رمز موفقیتت چی بود؟
موفقیت آخرم، همین ارتباط با پدرم بود. که تونستم تا حدی بهترش کنم. البته هنوز کامل درست نشده. اما تجربه ش برام خوب بود.
رمز موفقیتم این بود که به خودم تونستم بقبولونم که خیلی عادت ها و فکرایی که از بچگی توی ذهنم بود غلطه و به اونها غلبه کردم.
آیا عشق خالی برای ازدواج کافیه؟ اصلا عشق از نگاه دختر مهربون یعنی چی؟
عشق خالی برای ازدواج کافی نیست. وقتی آدم عاشق یکی میشه (که البته من اسم علاقه ی قبل از ازدواج رو عشق نمیذارم. برای این حس ِعلاقه ی شدید ِقبل از ازدواج،کلمه ی دیگه ای بهتره بکار ببریم. البته نمیدونم چی.)
داشتم میگفتم وقتی آدم اول علاقه ی شدید رو قبل از ازدواج پیدا میکنه، خیلی چیزا رو نمیبینه.
به قول یکی، آدما، ته تهش، یکی دو سال بعد از ازدواج میشن همون آدم مزخرفی که قبلش بودن. اون موقع تازه میبینن که فقط عشق کافی نبوده.
عشق از جنس علاقه هست. اما برای من، چیزی شبیه فداکاری و وابستگی هم باهاش عجین میشه.
میدونم شاید تصور اشتباهی باشه از عشق. اما برام اینجوریه حسش.
رابطه ات با پدرت در چه حالی هست؟
راستشو بخوای، الان، دقیقاً همین چند روز، یه کمی سرد شدم. نمیدونم چرا!
شرایط چقدر می توانند در زندگیمون تاثیر گذار باشند؟ منظورم اینه که آیا میشه گفت گاها ما به خاطر شرایطمون موفق می شیم؟
نه. قبول ندارم.
منکر تاثیرش نیستم.
اما اینجوری هم نیست که ما به خاطر شرایط موفق شده باشیم.
اگه امکانش رو داشته باشیم و یه موقعیت واحد بوجود بیاریم و 100 نفر رو بذاریم توش، هم موفق از توشون میاد بیرون هم ناموفق، هم کسانی که تا یه حدی به درجه موفقیت رسیدن. با درجات مختلف.
تا حد زیادی بستگی به فکر و عملکرد ما داره.
نظرت در مورد فرزندانی که حاصل رابطه نامشروع هستند ،چیست؟ آیا می شه گفت فقط به این دلیل که اونا حاصل یک گناه هستند ، حق زندگی کردن ندارند؟ در جامعه ای که همه دید بد بهشون دارند ، چطور می توانند موفق شود؟ رابطه عدالت خداوند با این موضوع چیه؟
خب اونا هم حق زندگی دارن.
مگه اونها سهمی داشتن توی اینجوری به دنیا اومدنشون؟!
اما اینکه میگی توی جامعه دید بد دارن... ، تا جایی که روابط اجتماعی باشه، خب حق نداریم بهشون اهانتی کنیم یا دیدمون بهشون منفی باشه.
اما برای ارتباطات نزدیک تر، مثل ازدواج، به نظرم حق هر آدمیه که با مثل خودش ازدواج کنه.
اولین دلیلت برای نداشتن رابطه خارج از چارچوب چه بوده است؟
دلایل زیادی دارم.
اما اولیش...
خدا اینجوری دوس نداره.
روز تولد دختر مهربون کی هست؟
توی پروفایلم بود. به دلایل امنیتی برش داشتم. (چون همدردی رو به چند تا از دوستام معرفی کردم)
اینجا میگم شما به کسی نگو:) 14 اردیبهشت
کسی چه می داند ، شاید باز هم برگشتم
تا حالا یکی بی هوا پرتت کرده توی جکوزی؟
برای همدردی با من، بگو یکی این کارو بکنه:)
یا خدا!! این صندلی چیه گذاشتین پاییزان!!!
ما توی تالار از این صندلیا نداشتم!!
نکنه مدیریت جدید بودجه ی جدید هم آورده با خودش:311:
ما با سیستم گرمایش از کف، صندلیا رو گرم میکردیم.
باور نمیکنین؟:311:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
باسبز جوابامو مینویسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
خوب اول یک معذرت خواهی به دلیل اینکه یهوو دختر مهربون رو هل دادم رو صندلی
و تشکر از اینکه قبول کرد...ولی خوب حقت بود دیگه هی همه گفتن سکوت سردتو بشکن و برگرد
....نشکستی! خوبت شد حالا :311:
خدایا توبه!
و سوالات ویژه
دختر مهربون چون گفتی یکبار نشسته بودی ممکنه سوالات من تکراری باشن به خاطر همین ببخشید:
0. الان عصبانی هستی از من؟:46:؟
نه! چرا میپرسی؟
از اون ور مانیتور چیزی معلومه؟ :311:
نه عزیزم. ناراحتی و عصبانیت چرا؟
1.چرا نام کاربریت رو گذاشتی دختر مهربون؟
اولش بگم راستی:
سوالای تکراری رو جواب میدم. فقط برای اونایی که قبلاً خوندن تکراری مییشه. اونا ببخشن دیگه.
از دوستام که خصوصیات خوبم رو میپرسم، اولیش رو میگن مهربونی. منم باورم شده دیگه :D
از شخصیت های کارتونی هم خوشم میاد. دوس داشتم اسمم یه شخصیت کارتونی باشه. چند تا زدم، تکراری بود، دختر مهربون رو قبول کرد. اگه قبول نمیکرد، دیگه داشتم میرسیدم به nemo و بابایnemo و . . .
2.اون دفعه قبلی که نشسته بودی رو صندلی داغ بهتر بود یا الان؟چرا؟
حالا هنوز که این دفعه تموم نشده. تا آخرش ببینیم چی میشه. آخرش بهت میگم.
3.تا حالا شده مشکل کسی رو تو این تالار بخونی عینا مشکل خودت باشه؟اگر شده بهش گفتی توهم این مشکل رو داری یا نه؟چرا؟
آره. هم شده هم گفتم.
به خاطر اینکه بتونیم از نظرات همدیگه استفاده کنیم گفتم. بالاخره تا یه مشکلی رو تجربه نکرده باشی، یه جور راهنمایی میکنی وقتی تجربه ش کرده باشی یه جور بهتر.
4.اینجا خود خود واقعیت هستی یا بازم بنا به دلایلی نظرات و ذهنیت واقعیت رو در مورد بعضی چیزا پنهان می کنی؟
راحتم اینجا. هر چیزی که هستم رو بیان میکنم. اتفاقاً بعضی وقتا خیلی راحت تر از محیط واقعی هستم.
ولی بعضی وقتا به خاطر اینکه بقیه دعوام نکنن، نمیتونم زیاد از احساساتم بنویسم. البته حق هم دارن. بعضی احساسات رو باید در موردشون هیچی نگفت.
آخه مرثیه سرایی احساسی ممنوعه اینجا.
5.دختر مهربون مجازی رو بیشتر دوست داری یا دخترمهربون واقعی؟
اینجوری بین خودم و خودش تفکیک نمیبینم.:)
ببین میتونی ما دوتا رو به جون هم بندازی:311:
6.تا حالا خواب تالار رو دیدی؟:)
اگر دیدی و خواستی تعریف کن چه خوابی دیدی؟یا چه کسی رو تو خواب دیدی؟
نه. کلاً خواب کم میبینم.
7.اگر می تونستی جنسیتت رو انتخاب کنی بازم می خواستی دختر باشی؟چرا؟
اوهوم. احساساتی که دارم رو دوست دارم. دلم میخواد همیشه باهام باشه.
حالا فکرشو بکن یه پسر انقدر احساس داشته باشه! نمیگم بده ها. ولی یه جوری میشه دیگه!
8.به ازدواجی که آشناییش در اینترنت شروع شده باشه چه حسی داری؟خودت ممکنه از این طریق ازدواج کنی؟
(سوال 5 ت رو تصحیح کردم. قاطی شده بود.)
اگه فقط آشناییش توی اینترنت باشه، بقیه ش رسمی و با اطلاع خانواده ها باشه، مثل هر روش دیگه ای برای آشنایی میمونه.
خودم؟ نمیدونم راستش.
9.رنگ مورد علاقه و غذای مورد علاقه و فصل مورد علاقت رو بگو؟
همه ی رنگا برام قشنگن. برای هر چیزی یه رنگ رو میپسندم.
لباس خونه، لباس بیرون، وسایل خونه و .. . هر چیزی رنگ خودشو میخواد.
غذا همه چی میخورم. چیزی نیست که بدم بیاد.
همه ی فصلا رو هم دوس دارم.
زمستون رو دوس دارم به خاطر برفش.
بهارو دوس دارم به خاطر بارون و گلاش.
پاییزو دوس دارم به خاطر بارون و برگای خشکش.
تابستونو دوس دارم به خاطر تعطیلیش
10.خرافات در مورد عدد 13 رو قبول داری؟
نه.
11.برای ازدواج به ظاهر طرف مقابلت چقدر اهمیت می دی؟معیارهای ظاهری وجود داره که نتونی از اون ها بگذری؟
اهمیت میدم. توی خواستگاری، ظاهر رو اگه نپسندم، نمیذارم به جلسه دوم برسه.
نمیتونم دونه دونه معیار بذارم برای ظاهر طرف.
مثلاً هیچ وقت فکر نمیکنم دماغش این شکلی باشه، چشماش این رنگی باشه، قدش انقدر باشه و .. .
اما در کل باید به دلم بشینه. یه تیپ معمولی.
در مورد قسمت دوم سوالت: قدش از من بلندتر باشه، نه چاق باشه نه لاغر، دیگه همین. چهره ش هم به دلم بشینه دیگه:) نمیتونم جزء به جزء توصیف کنم.
12.دخمل مهربون ترسویی یا شجاع؟از چه چیزهایی واقعا می ترسی؟
تقریباً میشه گفت شجاعم.
از مارمولک خیلی میترسم. چون سرعتش خیلی زیادی مهلت نمیده آدم جم بخوره.
از عنکبوت هم میترسم. خیلی تلاش کردم بهش علاقه مند بشم ولی نشده:)
سوسک هم که همه چندششون میشه:)
13.امروز خودت رو در مقایسه با گذشته چطور می بینی؟از عملکرد 5 ساله اخیرت راضی هستی؟
5سال اخیر، سالای درس خوندنم توی دانشگاه بوده.
خوب بودم.
بعضی کارا هست که دوس داشتم انجامشون بدم و ندادم. اما در کل، از خودم راضی ام. با اینکه جا داشت بهتر باشم.
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام
نازنین جان, احسنت به این انتخاب یعنی عالی!:72:
خب دختر مهربون گل چطوری؟
اینم سوالای من:
1.از بین تاپیک هایی که تا حالا زدی از کدوم بیشتر راضی بودی و بیشتر به نتیجه رسید؟
2.تا حالا شده یکی از مدیران یا مثلا خود مدیر همدردی در یک تاپیک مشاوره ای پستی بذارن که تو باهاش موافق نباشی؟ (بگو راحت باش:))
3.وقتی دختر مهربون کوچولو بود کدوم یکی از کتاب قصه هاشو بیشتر از همه دوست داشت؟
4. 15اردیبهشت چه روزیه؟
5.بچه مثبت به کی می گن؟ خوبه آدم بچه مثبت باشه؟
6.هدیه چجور دختریه؟(حتما لازم نیست خوب بگی ولی خب حالا یکم خوب بگو!)
7.تا حالا شده یکی باهات یک شوخی بکنه که بهت بر بخوره؟ عکس العملت چی بوده؟
8.دوستی داری که خیلی باهاش از نظر اعتقادی متفاوت باشی؟
9.فکر کن در یک جمعی نشستی که چند نفر در اون جمع دارن راجع به موضوعی حرف می زنن و در بین حرفاشون یک مساله ای رو که تو خیلی قبول داری زیر سوال می برن یا مثلا به چیزی که جزو اعتقادات توئه توهین می کنن, به نظرت درست ترین عکس العمل چیه؟(امکان خارج شدن از اون جمع رو نداری)
10.تا حالا شده در تالار اتفاقی بیفته که ناراحت بشی؟ اگه قابل گفتنه بگو
11.نظرت چیه که من شکلاتی بشم؟ من برم شماهام میاین؟(یه چیزی بگم نخندینا یک علت کوچولوی اینکه هنوز نرفتم انجمن آزاد اینه که دلم نمی خواد رنگم عوض بشه این اختلاف رنگو دوست ندارم ,یاد اختلاف طبقاتی میفتم! :311: خیلی فکر بچگانه ایه؟ خب پس حالا می تونین بخندین)
12.توی مدرسه چه درسیو دوست داشتی؟ از چه درسی خوشت نمی یومد؟
13.آیا بین باحال بودن و قانون شکنی ارتباطی هست؟:)(هر نوع قانونی منظورمه)
14.فکر کنم توی این مدت که عضو بودی از هر کدوم از اعضا یه شخصیتی توی ذهنت شکل گرفته ,شده احساس کنی کسی از این شخصیت ها واست آشناست؟
خب فعلا بسه, خوش بگذره! http://www.pic4ever.com/images/4chsmu1.gif
این پست شماره 100 بود و من عضو کوشا شدم http://www.pic4ever.com/images/greenstars.gif
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلنوش67
هه هه هه ههخياط تو كوزه افتاد
[IMG]http://www.hamdardi.net/imgup/32102
/1326715202_32102_5f4f0e87c7.gif[/IMG]
حالا نوبت شما هم میشه :)
دخمل مهربون زود تند سريع جواب بده:
ببخشید که یه کمی با تاخیر شد:72:
از عملکرد کدوم یک از اعضا تالار راضی تر هستید؟
از همه راضی تر هستم:)
به نظرم هر کسی در حد وسع خودش اینجا به بقیه کمک میکنه.
از نظر همه استفاده میکنم.
نظر کارشناسا یه جور، نظر بچه های دیگه یه جور. حتی نظر اونایی که اعتقاداتشون با من فرق داره هم برای من آموزنده هست.
شادترین و غمگین ترین خاطره تون چیه؟
اینو هر وقت یادم اومد مینویسم
چقدر تالار در زندگی شخصی شما اثر داشته
خیلی تاثیر داشته. خیلی. تاثیراتشو همه دیدن دیگه:)
اگر بری مکه اولین دعایی که میکنی
کاش بشه:)بگو ایشالا:)
فکر میکنم انقدر ذوق زده بشم که فکرم قفل بشه و نتونم دعایی کنم.
حتی فکرشو که میکنم (که اگه یه روزی قسمتم بشه) میگم نکنه همه ی 10، 12 روزی که اونجام هیچ دعایی به زبونم نیاد و برگردم!
یک بیت شعر قشنگ بگو.
اینو هم بذار هر وقت یادم اومد میگم.
یک طنز یا جوک برامون تعريف كن
جوک زیاد بلد نیستم. الان برام جوک تعریف کنی دو دقیقه بعد از ذهنم رفته:)
بزرگترین دروغی که گفتی
:163: نمیگم اینجا.
ازت ممنونم که وقت گذاشتی
بیصبرانه منتظرم زحماتت رو جبران کنم:D
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پاییزان2
سلام دختر مهربون عزیز
.اینم یه صندلی داغ
خیلی صندلیش راحت به نظر میاد.
هوا هم که سرد شده خیلی میچسبه:)
حالا بشین سوالا رو جواب بده
-آخرین باری که با یکی دعوای جدی داشتی کی بوده؟
با برادر محترم.
دعوای جدی منظورت چیه؟ مثلاً گیس و گیس کشی؟:311:
نه اینجوری نبوده ها. در حد بالا رفتن صدا و اینا.
-کدوم انجمن تالار رو بیشتر دوست داری؟
اونی که بیشتر دوس دارم، قسمت سرگرمیه.
اما اینکه کدوم بیشتر به کارم اومده، فعلاً انجمن مشکلات فردی برام مفید تر و کاربردی تر بوده.
-بهترین کادو که گرفتی ؟
بهترین کادوم رو هنوز نگرفتم.
-بهترین کادو که دادی؟
نمیدونم. اینو باید طرفی که گرفته بگه!!
فکر میکنم اگه برای کسی بی مناسبت یه هدیه بگیرم خیلی براش لذت بخش باشه.
برای دوستم هر از گاهی بی مناسبت گل میگیرم. فکر میکردم خوشش بیاد. اما یه بارم برای من این کارو نکرده تا به حال! (نه که توقع داشته باشم ها) ولی اگه به نظرش دوس داشتنی بود، یه بارم این کارو میکرد. نه؟
پس نمیدونم بهترین کادویی که به دوستام دادم چی بوده!
- عروسک دوست داری ؟ چه نوع عروسکی ؟
بله. اصلاً عروسکای دخترونه دوس ندارم.
عروسک حیوونای مختلف. بیشتر اونایی که قیافه ی خنده دار یا بامزه ای دارن.
- فیلمی که برات ماندگار بوده ؟
چند سالی میشه که فیلم کم میبینم.
از اون قبلنا که فیلم بیشتر میدیدم، "چه رویاهایی که می آیند" رو یادمه.
- کتابی که برات جالب بوده و هنوز هم دلت میخواد دوباره بخونیش؟
اخیراً کتاب "من ِاو" رو خوندم. خیلی برام جذاب بود. همین پریروز تموم شد ولی دارم دوباره از اولش میخونمش.
- اگه یک مداد و یک پاک کن داشتی با مداد چه خصوصیاتی رو به خودت اضافه و با پاک کن چه خصوصیاتی رو از خودت پاک میکردی؟
با پاک کن، خجالتی بودنم رو پاک میکردم.
یه کمی حواس پرت بودنمو پاک میکردم.
با مداد، یه کمی اعتماد به نفس بیشتر اضافه میکردم.
یه خصوصیتی هم ندارم دوس دارم اضافه کنم. نمیدونم اسمش چیه. بعضی وقتا از کسی دلخور باشم، بهش نمیتونم راحت بگم. (البته سوء تفاهم نشه اینجا توی محیط مجازی این خصوصیت رو ندارم) از نظر گفتن و بیان کردن مشکل دارم.
- میونت با آرایش چطوره؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...1e5dcdb40b.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...ba0ce8b807.gif
منظورت اینه که روزمره چقدر استفاده میکنم؟
هیچی.
- خرید زیاد میری؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...35f6b15974.gif
نه. فکر نمیکنم زیاد باشه. هر وقت چیزی احتیاج داشته باشم. زیاد مثل خانمایی نیستم که زود به زود ویتامین ِخرید ِخونِشون بیاد پایین:)
-دوست دارین وقتی پیر شدین عصا داشته باشین یا دندون مصنوعی؟
خب هیچ کدوم:)
اما دندون مصنوعی غیر قابل تحمل تره.
عصا بهتره.
-به نظرت دین واعتقادات یه موضوع شخصیه؟
هم شخصیه هم اجتماعی.
ولی من بیشتر شخصی میبینمش. فکر میکنم قسمت اجتماعی دین انقدر پیچیدگی داره که باید با تخصص واردش شد. اگه تخصص نداشته باشی میزنی خراب تر میکنی کار رو. به خاطر همین زیاد واردش نمیشم.
این یه نظر شخصیه.
- نظرتو در مورد این شخصیتها بگو
در مورد خودشون که نه؟! در مورد آثارشون باید بگم دیگه؟
1 دکتر علی شریعتی
جمله هاش رو زیاد شنیدم. به نظرم ادبیات خوبی دارن. ولی کتاباشون رو زیاد نتونستم بخونم. یعنی گرفتم، شروع کردم به خوندن. اما نتونستم تا آخر بخونم. وسطش رها کردم.
2- صادق هدایت
کتاباشو نخوندم. جسته گریخته متن هایی ازش خوندم. فکر میکنم از این نویسنده هایی باشه که خیلی نمادی کتاب مینویسه. یعنی سطر به سطرش داره به در میگه دیوار بشنوه. زیاد نتونستم با همون چند تا قسمتی که ازش خوندم ارتباط بگیرم. (اعتماد به نفسو حال میکنی؟ هیچ کدوم از کتاباشو نخوندم نقد هم میکنم:311: )
3- احمد شاملو
شعراشو خوندم. به بعضی از شعراش علاقه ی خاصی دارم. منو یاد شخصی میندازه.
4- فروغ فرخزاد
هر شعریش رو نمیپسندم. خیلی خیلی احساسی شعر میگه. البته شعری که احساس توش نباشه که شعر نیست. بیشتر حس منفی توی شعراش هست. به خاطر این یه کمی آدمو اذیت میکنه.
- سوالام زیاد بود
شرمنده اگه خسته شدی
تا زه بازم میام.به همین راحتی ها ولت نمیکنیم
فعلا اینا رو جواب بده
تا بعد
فکر کردین من کم میارم؟ نخیرم:)من منتظرم:)
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
به به ميبينم دختر مهربون تشريف فرما شدن به صندلي داغ :227:
حالا ميتونيم يه مهك جدي بزنيم ببينيم چقدر مهربونن ، امروز روز امتحان است :) و روز تلافي :227:
خوب منكه عجله دارم بايد برم ، ولي بد نيست فعلا يه چند تا سوال بپرسم و بقيه رو بذارم برا بعدا :72:
1 : اگه قرار بود زندگي مثل فيلم باشه كه بتوني برگردونيش به عقب ، چند سال به عقب برش ميگردوندي ؟ چرا ؟
2 : دوست داري تو كدوم منطقه از ايران يا خارج زندگي كني ؟ چرا ؟
3 : از بين حيوانات مذكور به ترتيب بگو كدومشون رو بيشتر دوست داري ؟ موش ، فيل ، اسب ، دلفين ...
4 : اگه به يه سبد ميوه برسي كه اين ميوه ها درش باشه ، كدومش رو بر ميداري ؟ ( هنوانه ، گيلاس ، طالبي ، موز ، كيوي )
5 : رنگ هاي مذكور رو تعريف كن :
سبز :
قرمز :
مشكي :
بنفش :
طوسي :
6 : فرض كن يه نفر اومده پيش شما ، ميگه خيلي از خودم بدم اومده ، هيچ اميدي به زندگي كردن ندارم ، شما فقط اجازه داري با يه جمله ( فقط با يه جمله ) در اون فرد تحولي به وجود بياري كه اميدوار بشه به زندگي ... بهش چي ميگي ؟
7 : اگه يه روز بيائي همدردي و بعد بفهمي مدير همدردي بدون هيچ دليلي ، شما رو از فعاليت در تالار محروم كرده ، اولين عكس العملت چيه ؟ (( البته زبونم لال ، ديگه چكار كنيم صندليه داغه ، دست خودم نيست ، اين سوال تو ذهنم اومد ، آقاي مدير عزيز ببخشيد )
8 : انشاالله بعد از ازدواج ، اگه خدا بهتون يه بچه خوشكل و تپل مپل بده:46: ، دختر يا پسر ، دوست داري اسمش رو چي بذاري ؟
9 : با شنيدن صداهاي زير ( فقط صدا ، بدون تصوير ) ، به ياد چه چيزي ميافتي ؟ ( اولين چيزي كه به ذهنت مياد )
صداي شر شر آب :
....... آژير آمبولانس :
....... گريه بچه :
....... جير جيرك :
....... اذان :
....... لا اله الا الله :
....... زنگ خونه تون :
....... قطار :
....... نغاره خونه امام رضا (ع) :
حالا من كه 9 تا سوال كردم ، بذار 10 تاش كنم ديگه : اگه با اين پيشرفتهاي امروزي ، بخواي 47 سال آينده دنيا رو پيش بيني كني ، چه جور پيش بيني ميكني ؟
از اينكه تعداد سوالات زياد شد ببخشيد ، بقيه اش باشه دور بعد :311:
اجازه هست يه جمله در موردتون بگم ، واقعا مهربوني بهتون مياد :72::72::72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام دختر مهربون،
من زیاد وقت ندارم.
خیلی هم خسته ام. اصلاً نمی دونم چرا اینجا دارم سوال می پرسم.
( یکم کلاس بذارم :) )
سوالهای من بیشتر از ژانر طنز هستند.
1- یادته به طرز عجیب و غریبی شیدا حاتمی رو برکنار کردی، یک دفعه خودت تو صندلی داغ جایش رو گرفتی؟ ما که نفهمیدیم چطور شد، ولی این صندلی بهت وفا کرد؟ واقعاً ارزشش رو داشت؟! :311:
الآن که از دفتر و پست و مقامت به دور افتادی چه احساسی داری؟ نکنه داری توطئه جدید می چینی...؟! :311:
(شوخی می کنم)
2- فکر می کنم هدیه روی صندلی داغ بود، بهش چند تا کلمه دادم و گفتم یک داستان بگو. در اون داستان جنایی، ماجرای کودتای تو و رسیدنت به صندلی داغ بود و همینطور کشته شدن یکی از اعضای همدردی. حالا تو فرصت داری که تلافی کنی :)
با این کلمات یک داستان جنایی بنویس:
همدردی، دختر مهربون، هدیه، آفت های احتمالی مشاوره، کودک درون، فرهنگ، حامد65، پرویز پرستویی، سرندیپیتی، تصاویر سه بعدی با استفاده از توابع ریاضی، باغ همدردی.
ببینم چی کار می کنی ها :311:
3- سه تا انتقاد از من بکن.
4- نظرت راجع به پست های چتگونه چیه؟
5- اگر یک روز یکی تاپیک بزنه و بگه من قاتل هستم، برایش پست می گذاری؟ اگه آره چی می نویسی؟
6- غذای مورد علاقه ات چیه؟
7- بلدی کیک درست کنی؟
8- قدیم اینطور بود که مرد کار می کرد و خرج خونه رو می داد، خانم هم کارهای خونه رو انجام می داد و بچه داری می کرد.
در بعضی خانواده ها اینطوری شده که مرد کار می کنه خرج رو هم میده. زن هم کار می کنه. طبیعتاً دیگه نمی رسه همه کارهای خونه رو انجام بده. حالا یا یک سری کارها روی دوش مرد می افته. یا اینکه مرد زیر بار نمی ره، ولی زن باید هم بیرون کار کنه و هم تو خونه. کلاً سیستم به هم ریخته شده. یکطوری سیستم غربی و شرقی قاطی شده ...
در غرب مرد و زن هر دو کار می کنند، هر دو خرج می کنند، هر دو کارهای خونه رو انجام می دهند...
و مرد هم وظیفه نداره به زن مهریه یا نفقه بده.
اگر هم جدا بشوند، تمام مالی که به دست آوردند نصف می شه.
به نظرم هم سیستم قدیمی ایرانی خوبه، هم سیستم غربی. ولی تلفیق این دو تا درست از آب در نمیاد. شما چه نظری داری؟
9- اگه خواستگار بگه من چیزی مهر نمی کنم (یا مثلا فقط 14 سکه)، ولی هر ملکی که در آینده خریدیم نصفش مال شما، قبول می کنی؟
10- یک عضو از همدردی رو بگو که روی تو بیشترین تاثیر رو گذاشته.
11- به نظرت واقعاً اعضای قدیمی از ما باحال تر بودند؟!
آخه همه می گن قدیم اینطوری بود، قدیم اونطوری بود!
مگه ما چمونه؟! :)
این همه عضو خوب داریم...
با تشکر از پاسخ ها.
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hadieh
سلام
سلام هدیه جان
نازنین جان, احسنت به این انتخاب یعنی عالی!
خب دختر مهربون گل چطوری؟
به لطف شما دوستای خوب مگه حالی میمونه واسه آدم ؟ :)
اینم سوالای من:
1.از بین تاپیک هایی که تا حالا زدی از کدوم بیشتر راضی بودی و بیشتر به نتیجه رسید؟
تاپیک مشکل مشورت با خانواده در مورد خواستگار.
البته اتفاقی که توی این تاپیک افتاد نتیجه ی چندین تاپیک دیگم بود که اونجا به ثمر رسید
2.تا حالا شده یکی از مدیران یا مثلا خود مدیر همدردی در یک تاپیک مشاوره ای پستی بذارن که تو باهاش موافق نباشی؟ (بگو راحت باش)
بله. یه بارم گفتم توی تاپیک. (نتونستم پیداش کنم تا لینکشو بذارم)
اما فکر میکنم کار جالبی نباشه همونجا آدم بگه.
بهتره با پیام خصوصی ازشون بپرسیم. معمولاً با یه توضیح آدم قانع میشه. اگه نظر مخالفمون رو توی تاپیک بذاریم، مراجعه کننده گیج میشه. هر چند که قانع هم شده باشیم اون اثر مخربش میمونه.
3.وقتی دختر مهربون کوچولو بود کدوم یکی از کتاب قصه هاشو بیشتر از همه دوست داشت؟
کتاب ماجراهای تن تن
4. 15اردیبهشت چه روزیه؟
سالروز یه روزگی منه؟:) نمیدونم راستش!
5.بچه مثبت به کی می گن؟ خوبه آدم بچه مثبت باشه؟
بچه مثبت یعنی کسیکه در ظاهر و باطن، خیلی بیش از حد خودشو خوب نگه داشته باشه.
اگه یه بار ِساده لوحی بهش ندیم، به نظرم خوبه.
6.هدیه چجور دختریه؟(حتما لازم نیست خوب بگی ولی خب حالا یکم خوب بگو!)
دختر خوبیه:)
ولی بی شوخی،
کم توی تالار مینویسی. (به نسبت زمان آنلاین بودنت) اما همونی هم که مینویسی مفیده. کم گوی و گزیده گوی هستی.
شخصیت محترمی داری و احترام بقیه رو هم حفظ میکنی.
فکر میکنم یه کمی مثل خودم به فکر و خیالت بیش از حد اجازه ی پر و بال داشتن میدی.
با پشتکار هستی.
لوس و مامانی نیستی که از ترس تنهایی نتونی از پیششون جم بخوری. (یعنی شخصیتت مستقله. این خیلی خوبه)
احساساتت پاک و بی آلایشه
اعتقاداتت چیزیه که واقعاً بهش اعتقاد داری. معلومه پدر مادرت خوب تونستن بهت منتقل کنن.
این چیزاییه که توی این مدت از روی نوشته هات شناختم.
در کل میشه همونی که اولش گفتم. دختر خوبیه
7.تا حالا شده یکی باهات یک شوخی بکنه که بهت بر بخوره؟ عکس العملت چی بوده؟
اگه یکی بخواد یه کاری کنه که به من بر بخوره، خیلی کارش سخته. چون من معمولاً چیزی رو به خودم نمیگیرم.
دوس دارم اگه یکی انتقادی، حرفی چیزی داره، بیاد بشینه راحت و پوست کنده بهم بگه و فرصتی باشه تا در موردش حرف بزنیم. نه اینکه یه تیکه یا متلک بندازه بره.
اینه که حرفی که با گوشه کنایه باشه رو معمولاً نشنیده میگیرم.
اوایل اختیاری این کارو میکردم. الان دیگه شده ناخود آگاهم. بعضی وقتا مثلاً توی یه جمعی یکی یه چیزی میگه، بعدش که مثلاً با دوستم از اون جمع خارج میشیم، دوستم میگه "دختر مهربون، فلانی منظورش به تو بودا". من میگم " کی؟ کجا؟ با من نبود که :) "
اینه که پیش نیومده.
8.دوستی داری که خیلی باهاش از نظر اعتقادی متفاوت باشی؟
دوستام رو از نظر اعتقادی نزدیک به خودم انتخاب میکنم.
البته با همه خوبم. در حد روابط معمولی سلام علیک و یه خورده صحبت راجع به مسائل روزمره با همه میتونم ارتباط بگیرم. اما اینکه باهاش دوست باشم، نه راستش. اینطوری به نظرم هر دو اذیت میشیم.
اتفاقاً الان یه چیزی یادم افتاد.
یه مدت یه جا کلاس زبان میرفتم که من خیلی تنها افتاده بودم. (از نظر همین اعتقادی و ظاهری و اینا)
زمانای استراحت ِبین کلاسا، همه از دوست پسراشون برای همدیگه میگفتن و از پارتی هاشون و روابط خیلی نزدیکشون و اینا تعریف میکردن و ... اونجا اجباراً با یکی باید یه کمی صمیمی میشدم. اما خب اذیت هم میشدم. در ظاهر نشون نمیدادما. بیشتر از این ناراحت میشدم که چرا باید اینجوری باشه و چرا کاری از دست من بر نمیاد!
9.فکر کن در یک جمعی نشستی که چند نفر در اون جمع دارن راجع به موضوعی حرف می زنن و در بین حرفاشون یک مساله ای رو که تو خیلی قبول داری زیر سوال می برن یا مثلا به چیزی که جزو اعتقادات توئه توهین می کنن, به نظرت درست ترین عکس العمل چیه؟(امکان خارج شدن از اون جمع رو نداری)
توهین بکنن...
خب اول بذار ببینم عصبانی میشم یا نه... نه. متاسف میشم برای درک پایینشون که این اعتقادات رو متوجه نشدن و متاسف تر میشم که انقدر هم شخصیت ندارن که حداقل اعتقاد ندارن به اعتقادات بقیه توهین نکنن.
تا وقتی توهینی در کار نباشه، صلاح نمیدونم برخورد جدی ای نشون بدم. اما وقتی توهین بشه، اول با ملایمت (اگه جواب نداد یه کمی تند تر) سعی میکنم متوجهشون کنم که دارن به من بی احترامی میکنن. و با ادبیات خودم، یه جوری بهشون میفهمونم که لطفاً وقتی من در جمع شما هستم، احترام من و اعتقادات منو نگه دارید.
به نظرم توی این موقعیت سکوت جایز نیست.
10.تا حالا شده در تالار اتفاقی بیفته که ناراحت بشی؟ اگه قابل گفتنه بگو
بله. مستقیم اشاره نمیکنم. اما یکی دو مورد بی احترامی بین اعضا رو دیدم که خیلی ناراحتم میکنه. چون اینجا مثل بیرون نیست. اینجا اومدیم به هم کمک کنیم. اما اگه ناخودآگاه (یا شایدم خودآگاه)روی زخم همدیگه نمک بپاشیم، خیلی بی انصافیه.
11.نظرت چیه که من شکلاتی بشم؟ من برم شماهام میاین؟(یه چیزی بگم نخندینا یک علت کوچولوی اینکه هنوز نرفتم انجمن آزاد اینه که دلم نمی خواد رنگم عوض بشه این اختلاف رنگو دوست ندارم ,یاد اختلاف طبقاتی میفتم! خیلی فکر بچگانه ایه؟ خب پس حالا می تونین بخندین)
ما هدیه ی شکلاتی رو هم دوس داریم:)
میتونی درخواست بدی رنگت همین بمونه فقط اختیاراتت رو زیاد کنن:311:
آره یه بار با برو بچ قرار گذاشته بودیم بریم ولی هماهنگ نشدیم. پیشنهاد خوبیه. شایانا هم که هست الان. از طرف بقیه قول نمیدم. حالا شما برو شاید منم اومدم ببینم چه خبره اونور انقدر ازش تعریف میکنن!
12.توی مدرسه چه درسیو دوست داشتی؟ از چه درسی خوشت نمی یومد؟
دوس داشتم: فیزیک، ادبیات، ریاضی (به همین ترتیبی که نوشتم)
دوس نداشتم: تاریخ رو، دوس داشتم فقط بخونم. امتحان گرفتنش مسخره بود. خط به خط باید حفظ میکردیم:( الانم هیچی ازش یادم نیست. برام شیرینه اما نه توی کتابای درسی.
13.آیا بین باحال بودن و قانون شکنی ارتباطی هست؟:)(هر نوع قانونی منظورمه)
بعضی وقتا با قانون شکنی میشه آدم با حالی بود. ولی هر آدم باحالی از قانون شکنی به باحال بودن نرسیده.
جواب سوالت بود؟
14.فکر کنم توی این مدت که عضو بودی از هر کدوم از اعضا یه شخصیتی توی ذهنت شکل گرفته ,شده احساس کنی کسی از این شخصیت ها واست آشناست؟
نه. برای من پیش نیومده.
(سوالت یه نموره مشکوکه ها !)
خب فعلا بسه, خوش بگذره!
این پست شماره 100 بود و من عضو کوشا شدم
از پا قدم من شما هم کوشا شدی:)
خیلی ازت ممنونم هدیه جان. سوالت سخت بود. اما برام لذت بخش بود:72:
این محدودیت شکلک هم خیلی چیزه مزخرفیه ها! یک ساعته دارم با وسواس شکلکا رو حذف میکنم!
باید حجمی محدودیت داشته باشه. آخه دوتا دونه شکلک که داره ریسه میره از خنده به کجای تالار بر میخوره؟!
10 تا عکس شونصد در شونصد اشکال نداره، ولی 11 تا عکس نیم پیکسل در نیم پیکسل اشکال داره!! عجیبه ها!
من الان متوجه شدم که سوال اول پاییزان عزیز رو اشتباه متوجه شدم.
درستش رو مینویسم:
سوال:-آخرین باری که با یکی دعوای جدی داشتی کی بوده؟
(من فکر کردم سوال داره میگه با کی بوده)
آخرین بار فکر کنم یه ماه، یا یه ماه و نیم پیش بود.
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
دختر مهربون چرا من هر وقت افراد انلاين رو نگاه ميكنم شما هم در حال مشاهده افراد انلاين هستيد ؟يعني مرتب چك ميكنم (عجب آدم فضوليم) ميبينم شما هنوز اونجايين!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام دختر مهربون ،
اماسوال های من.
1- به کدوم یکی از آرزوهات نرسیدی؟ و زمانش گذشته است.
2- یه روزی را تصور کن که عزیز ترین کسی که توی این دنیا داری به رحمت خدا رفته وب هشما خبر می دن چه کار میکنی؟
3- روز عروسیت دوست داری دست گلت چه رنگی باشه؟
4- چند تا بچه دوست داری داشته باشی؟
5- الگوت توی زندگی کی بوده؟
6- اگه موردی پیدا بشه کچل باشه و قدش هم کوتاه تر از تو باشه اما محسناتش زیاد باشه اجازه می دی بیاد خواستگاری و بهش فکر کنی؟
7- یه خاطره بگو که خدا را توش خیلی از نزدیک حس کرده باشی؟
8- یه خاطره بگو که خدا رو توش فراموش کردی وضربه اش را هم خوردی؟
9- یه انتقاد از خودت بکن؟
10- به نظرت تونستی در زمان کودکی درست حسابی کودکی کنی؟
11- به نظرت نسبت به یک خواستگار چند درصد می شه با جلسات خواستگاری و مشاوره به شناخت رسید؟
12- آیا به قسمت در ازدواج عقیده دارید؟
13 - نسبت به خواستگارهاتون در شما علاقه ای ایجاد می شه وبه راحتی می تونید آنها را فراموش کنید؟
14- ثریا را نگاه می کنید ؟ به نظرتون نزول داده بود؟ این همه بلا که سرش اومد حقش بود؟
15- نظرتون راجع به ماهواره چیه؟
16- نظرتون راجع به نماز چیه؟ نماز های مستحبی چطور؟
17- چه سواالی انتظار داشتید بپرسم و نپرسیدم؟
18- - یه دعای زیبا کنید؟
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
خب دختر مهربون جونم دوباره اومدم:301:
تاثیرگذارترین اتفاق زندگیت؟
از چه آلات موسیقی خوشت میاد؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...3aa1706aa7.gif
-دوست داری نفر بعدی ، چه کسی روی صندلی بشینه ؟
-خوشگل ترین و زشت ترین حیوون؟
از ارتفاع میترسین؟
فیلم بهتره یا دیدن مسابقه فوتبال؟
شب هاساعت چندمیخوابید؟
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...8b8e6ae4be.gif
صبح ساعت چندبیدارمیشید؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...61191b5f94.gif
اگه قرار باشه از یکی حلالیت بگیرین اون کیه؟
به سياست علاقه داري؟ چقدر بحث سیاسی می کنید؟
برنامه كودك نگاه مي كني؟
خوب فعلا كافيه اگه سوال ديگه اي هم يادم اومد و وقت بود میام مي پرسمhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...43c781c4d4.gif
موفق باشي:43:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام دختر مهربون.
سوالای من:
1-دینتو چقدر می شناسی؟چقدر تو زندگیت تاثیر داره؟اگه قرار باشه در این باره به خودت نمره بدی چه نمره ای می دی؟
2-به کدوم امام ارادت خاصی داری؟آیا به زیارتش رفتی؟
3-چقدر به نماز اهمیت می دی؟
4-نظرت راجع به کلمات زیر
خدا
مهدی(عج)
مدینه
کعبه
کربلا
قیامت
رجعت
5-آیا ذکر یا دعائی هست که تو مواقع حساس بخونی؟
6-اگه چادری هستی نسبت به مانتوئی ها چه حسی داری؟و یا بر عکس.آیا به فکرت می یاد شبیه اونا شی؟
7-ازین که همه سوالاتم مذهبی ست چه حسی داری؟
موفق باشی:72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
وای من از صبح رفتم تو سری قبلی صندلی داغ !دارم می گردم ببینم کیا قبلا نشستن!که دیگه بهشون نگیم!
چشمم در اومد :(
بعد فکر کردم چه کاری خوب،دوباره بشینن که خوبه؟یا اصلا فوقش می گیم بهشون اونهاهم می گن نه دیگه!والا
ما هم به زور می نشونیمشون :311:
دخمل مهربون دو تا سوال شاید دوست نداشتی هر کدوم رو جواب نده:
1.اگر می تونستی نوع مرگت رو انتخاب کنی دوست داشتی دور از جون بعد از 120 سال چه جوری می مردی؟تصادف،حادثه سقوط هواپیما،بیماری،سکته،غرق شدن تو دریا....یا هرچی دیگه؟
2.قیافت رو دوست داری ؟منظورم به صورت کلی چهره ات رو دوست داری؟
3.اگر بهت می گفتن می تونی یکی دیگه باشی کی رو انتخاب می کردی؟
4.دوست داشتی بازیگر هالیوود می بودی؟یا کلا بازیگر معروف ایرانی؟
5.تا حالا شده الکی یکی رو دوست داشته باشی و الکی از یکی بدت بیاد تو تالار؟مثلا الکی نسبت به نام کاربری x حس خیلی خوبی داشته باشی یا الکی نسبت به نام کاربری y حس خوبی نداشته باشی.بدون اینکه پست خاصی ازشون دیده باشی که منجر به بروز این احساس شده باشه.
اگر بوده و میشه گفت بگو....
6. دوست داری عروسیت مجلل باشه یا معمولی یا ساده؟
7.اگر ی خواستگار خوب داشته باشی و همه چیزش ایده ال باشه ولی لکنت زبان داشته باشه برای این موضوع ردش می کنی؟
8. ساده بودن رو دوست داری یا فشن بودن؟
9.on time هستی تو قرار ملاقات ها یا دیر می رسی معمولا؟
10.اگر متوجه بشی یکی که برات جذابیت خاصی نداره ،عاشقت شده و عشقش از ته قلبشه و زندگیش رو به پات می ریزه....قبول می کنی باهاش ازدواج کنی؟فکر کن دوستش نداری متنفر هم نیستی مشکل خاصی نداره ولی تو دوستش نداری.
11.دختر مهربونی به نظرت در صندلی داغ نیازی به وجود ی همکار اونم همکاری مثل من :311: واقعا هست؟خوب مدیر بس نیست؟حتما باید همکارم هم باشه؟احساس نمی کنی اینجوری انگار یکی همش داره تو حیطه وظایف تو داخل میشه و خود مختاری هم می کنه؟راست بگو ها
12. دوست داری از ایران بری برای همیشه؟ایران هستی دیگه؟
13.دخملی تو سایت مشاوره دیگه ای عضو بودی قبلا؟یا هستی؟
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام خانم دختر مهربون محترم سو ا ل از شما
1ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید
2ـ چه رشته ورزشی دوست دارید
3ـ ایا تالار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه
4ـ دوست داری نفر بعد صندلی داغ چه باشد
5ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
6ـ ایا به ارزوهای دوران کودکی خود رسیده اید ان را بیان کنید
7ـ بهترین هدیه ای که تا حالا گرفتی
8ـ منطقی ترین فرد توی تالار رو معرفی کنید
9ـ کدام خیابان تهران دوست دارید
10ـ بهترین کتابی که مطا لعه کردید نام ببرید
11ـ به یاد موندنی اهنگی که شنیدین
12ـ چه ماشینی دوست دارید
13ـ چه غذایی خوب درست می کنید
14ـ با لوله کتاب زرشک یک جمله بساز
15ـ چه غذایی دوست دارید
16ـ به نظر شما در زندگی مجردی باید چه چیز بیاموزیم
17ـ بزرگترین ضعف خانم ها چیه
18ـ چه مطلب یا پستی در تالار برای شما خنده دار بود
19ـ بهترین و بدترین دوران درس و تحصیل
20ـ جمله زیر در یک خط توصیف کن
مدیر همدردی
فرشته مهربان
انی
حامد
کیوان
بلو اسکای
نازنین 1
داملا
سرافرا ز
با لهای صداقت
سارا بانو
خارپشت
فرهنگ 27
بی دل
خانم بی نهایت
خانم پاییزان 2
خانم گلنوش 67
محمد ابراهیمی
21ـ مهمترین چیزی که از همدردی یاد گرفتی
22ـ تالار همدردی چه هدفی را دنبا ل می کند چرا
23ـ به نظرت مدیر همدردی چه شکلی هستن
24ـ چطور می شه فهمید کسی در احسا ساتش صادق هست یا نه
25ـ عاشق خدا چه خصوصیاتی باید داشته باشه
26ـ به چه میزان اطلاعات روانشناسی در زندگی شخصی ات کمک کرده وتاثیر گذار بوده است
27ـ احساسات خود را وقتی خیلی شدید می شوند چگونه کنترل می کنید احساس غم خشم نا امیدی نگرانی خوشحا لی
28ـ از یک تا بیست چه نمرهای به خودت میدهی
29ـ با چرخ درخت صندوق یک جمله بساز
30ـ چه وقتی عصبانی می شوید
31ـ چقدر مدیر تالار رو دوست داری چقدر ازشون چیزیاد گرفتی
32ـ دوست داری کنسرت گروه اریان و بنیامین بروید
33ـ یک بیت شعر قشنگ بگو
34ـ یک جمله اموزنده به اعضا تالار هدیه کنید
35ـ یک ضرب المثل بگوید
36ـ یک جمله درباره مادر پدر بگوید
امیدوارم همیشه موفق باشید:72::72::72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهاجر بینشان
به به ميبينم دختر مهربون تشريف فرما شدن به صندلي داغ
حالا ميتونيم يه محك جدي بزنيم ببينيم چقدر مهربونن ، امروز روز امتحان است :) و روز تلافي
سلام.
دست شما درد نکنه. شما که اینجوری نبودین:)
خوب منكه عجله دارم بايد برم ، ولي بد نيست فعلا يه چند تا سوال بپرسم و بقيه رو بذارم برا بعدا
چه اجباریه حالا؟! به کاراتون برسین. خودتونو اذیت نکنین به خاطر تلافی کردن.
درگذشت لذتی هست که در انتقام نیست.:)
1 : اگه قرار بود زندگي مثل فيلم باشه كه بتوني برگردونيش به عقب ، چند سال به عقب برش ميگردوندي ؟ چرا ؟
دکمه ای که میبره جلو، خراب شده؟ نمیشه ببرم جلو؟
اگه تجربیات الانم همراهم بیاد، میبرم به سالای دبیرستانم. تا واسه کنکور بیشتر درس بخونم تا بتونم رشته ای که بیشتر دوس داشتم رو بخونم.
اگه تجربیاتم همراهم نیاد، چه کاریه خب. همینجا خوبه.
2 : دوست داري تو كدوم منطقه از ايران يا خارج زندگي كني ؟ چرا ؟
آدما به هر جایی که زندگی میکنن عادت میکنن. الان که ازم میپرسید، میگم همین جا خوبه.
خارج از کشور رو تا به حال تجربه نکردم. فکر میکنم سختم باشه.
اما دوس دارم یه جای خوش آب و هوا تر که امکاناتش هم خوب باشه(یعنی مثلاً روستا نباشه. حداقل اینترنت داشته باشه)زندگی کنم. خوب اونجوری از پدر مادرم دور میشم، اگه اونا هم بیان خوبه. اونجوری بقیه ی فامیل چی پس! دوستام چی! ...
نه همین جا خوبه داریم زندگیمونو میکنیم.
3 : از بين حيوانات مذكور به ترتيب بگو كدومشون رو بيشتر دوست داري ؟ موش ، فيل ، اسب ، دلفين ...
از این سوال روانشناسیاست؟
اسب، دلفین، فیل، موش
4 : اگه به يه سبد ميوه برسي كه اين ميوه ها درش باشه ، كدومش رو بر ميداري ؟ ( هنوانه ، گيلاس ، طالبي ، موز ، كيوي )
اینارو جواب میدم، نتیجه شو هم بهم بگیدا. من تحملشو دارم. هر چی بود بگید.
گیلاس، کیوی، موز، هندوانه، طالبی
5 : رنگ هاي مذكور رو تعريف كن :
سبز : رنگ بهاره
قرمز : رنگ آتیشه (تعریف یعنی چی؟!! فکر کنم دارم اشتباه جواب میدم. اگه اشتباه بود بهم بگید)
مشكي : میگن بالاتر از اون رنگی نیست
بنفش : یاد سبدای گل بنفشه افتادم که کوچیک بودیم بابام میخرید واسه باغچه.
طوسي : دنیا این رنگیه.
6 : فرض كن يه نفر اومده پيش شما ، ميگه خيلي از خودم بدم اومده ، هيچ اميدي به زندگي كردن ندارم ، شما فقط اجازه داري با يه جمله ( فقط با يه جمله ) در اون فرد تحولي به وجود بياري كه اميدوار بشه به زندگي ... بهش چي ميگي ؟
نیاز به فکر داره. به ذهنم رسید میگم
7 : اگه يه روز بيائي همدردي و بعد بفهمي مدير همدردي بدون هيچ دليلي ، شما رو از فعاليت در تالار محروم كرده ، اولين عكس العملت چيه ؟ (( البته زبونم لال ، ديگه چكار كنيم صندليه داغه ، دست خودم نيست ، اين سوال تو ذهنم اومد ، آقاي مدير عزيز ببخشيد )
خب فکر میکنم اشتباه شده. پرس و جو میکنم اگه جوابی نگیرم، با اسم دختر مهربون شماره 2 به فعالیتم ادامه میدم. اگه اونم قفل کردن با شماره 3 میام .
از رو نمیرم:)
8 : انشاالله بعد از ازدواج ، اگه خدا بهتون يه بچه خوشكل و تپل مپل بده:46: ، دختر يا پسر ، دوست داري اسمش رو چي بذاري ؟
به نظرم اسم بچه، چیزیه که باید مشترکاً انتخاب کنیم.
من از اسم فاطمه و نرگس و نیلوفر خوشم میاد. اما اصراری ندارم که حتماً اینا رو بذارم.
برای پسر رو فکر نکردم.
9 : با شنيدن صداهاي زير ( فقط صدا ، بدون تصوير ) ، به ياد چه چيزي ميافتي ؟ ( اولين چيزي كه به ذهنت مياد )
صداي شر شر آب :یاد مسافرتی که عید رفته بودیم.
....... آژير آمبولانس : یاد چیز خاصی نمیفتم. فقط اضطراب میگیرم. دعا میکنم خوب شه.
....... گريه بچه : آخی! یاد برادرزاده م میفتم. اون شبایی که پیشش بودم.
....... جير جيرك : شبای تابستون که پنجره ی اتاقمو باز میذارم.
....... اذان : یه لحظه وسط شلوغی روز، آروم میشم. مثل یه تلنگر لذت بخش میمونه
....... لا اله الا الله : بیشتر، وقت عصبانیت این جمله به گوش میرسه(متاسفانه)
....... زنگ خونه تون : خب یکی بره درو وا کنه دیگه! یاد چیزی نمیفتم
....... قطار : یاد مسافرتی که توی بچگیم رفتم
....... نغاره خونه امام رضا (ع) : دلم میگیره:( نه از اون دل گرفتنا. دلم یه جور خوبی میگیره.
حالا من كه 9 تا سوال كردم ، بذار 10 تاش كنم ديگه : اگه با اين پيشرفتهاي امروزي ، بخواي 47 سال آينده دنيا رو پيش بيني كني ، چه جور پيش بيني ميكني ؟
سرعت پیشرفت خیلی زیاده. خیلی خیلی بیشتر از اونی که من توی فکرم تصورشو بکنم.
تقریباً پارسال (یا دوسال پیش) بود یه مقاله میخوندم که ویلچری درست شده که با استفاده از اعصاب عبوری از گردن، دستورات بهش منتقل میشه.
من فکر میکردم این موضوع خیلی کار پیچیده و دست نیافتنی ای باشه. اما وقتی بهش دست پیدا کردیم، یعنی هیچی دیگه. بشین یه جا همه ی کاراتم بکن.
همین پیشرفتای الان اگه همه گیر بشه، زندگی خیلی متحول میشه. زندگی برای اونایی که منابع مالیشون تامین باشه، خیلی راحت خواهد بود.
اما برای بقیه ...
از اينكه تعداد سوالات زياد شد ببخشيد ، بقيه اش باشه دور بعد :311:
اجازه هست يه جمله در موردتون بگم ، واقعا مهربوني بهتون مياد :72:
نظر لطفتونه
یادمه دفعه ی پیش که نشسته بودم رو صندلی داغ، آخرش همه به این نتیجه رسیده بودن که من تبحر خاصی در پنهان کردن وجه منفی خودم دارم:)
امیدوارم این دفعه این جوری نتیجه نگیرید:)
چقدر سوال:302:
یه نفر رحمی، دلسوزی ای، چیزی:302:
طول میکشه تا جوابا رو بنویسم.
ببخشید اگه یه کمی تاخیرام طولانی میشه:72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
سلام دختر مهربون،
سلام
من زیاد وقت ندارم.
خیلی هم خسته ام. اصلاً نمی دونم چرا اینجا دارم سوال می پرسم.
( یکم کلاس بذارم )
خسته نباشی
میان میسوزونن منتم میذارن سرمون!:311:
میبینید تورو خدا چه دوره زمونه ای شده!!
سوالهای من بیشتر از ژانر طنز هستند.
فکر میکنم ژاندر طنز رو برای شما اشتباه جا انداختن:)
اینا یی که من دیدم شباهتی به طنز نداشت
1- یادته به طرز عجیب و غریبی شیدا حاتمی رو برکنار کردی، یک دفعه خودت تو صندلی داغ جایش رو گرفتی؟ ما که نفهمیدیم چطور شد، ولی این صندلی بهت وفا کرد؟ واقعاً ارزشش رو داشت؟!
الآن که از دفتر و پست و مقامت به دور افتادی چه احساسی داری؟ نکنه داری توطئه جدید می چینی...؟!
(شوخی می کنم)
:311:آره یادمه
میبینی که وفا نکرده. وگرنه من الان این ور نبودم شما ها اونور:)
نه ارزش نداشت! آدم حس میکنه مسول یکی از طبقات جهنمه (دور از جون شیدا حاتمی و محمد ابراهیمی و نازنین و مدیرای اسبق و آینده ی صندلی داغ). یکی یکی اعضا رو احضار میکنه میسوزونه:163:
من دو دستی این پست و مقام شاهانه رو تقدیم نازنین عزیز میکنم:)
توطئه ی جدید؟:163:
بدم نمیگیا!
جدیداً به این نتیجه رسیدم رنگ سبز چقدر بهم میاد:311:
2- فکر می کنم هدیه روی صندلی داغ بود، بهش چند تا کلمه دادم و گفتم یک داستان بگو. در اون داستان جنایی، ماجرای کودتای تو و رسیدنت به صندلی داغ بود و همینطور کشته شدن یکی از اعضای همدردی. حالا تو فرصت داری که تلافی کنی
با این کلمات یک داستان جنایی بنویس:
همدردی، دختر مهربون، هدیه، آفت های احتمالی مشاوره، کودک درون، فرهنگ، حامد65، پرویز پرستویی، سرندیپیتی، تصاویر سه بعدی با استفاده از توابع ریاضی، باغ همدردی.
ببینم چی کار می کنی ها
آره هدیه بود. منم کلی کیف کردم سر اون داستان. خیلی قشنگ نوشته بود.
من زیاد داستان نویسیم خوب نیست. مخصوصاً با این کلمات با ربط!!
فکر میکنم. اگه چیزی درست شد میام اینجا میذارم. اگه نشد دیگه عذر تقصیر!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
3- سه تا انتقاد از من بکن.
1) این انتقادیه که به همه ی معتادین همدردی وارده:
لطفاً یه کمی بیشتر با خانواده هاتون و دوستاتون وقت بگذرونید. شاید همین الان دوستتون منتظره که صدای شما رو بشنوه و از یه بحران رد بشه.
به سوی دنیای واقعی برگردید. قول میدم جای وحشتناکی نباشه:)
(البته یادمه شما میگفتی من معتاد نیستم:311:)
2) در مورد ازدواج، یه کمی سخت میگیری. البته فکر میکنم هنوز به طور جدی قصدشو نداری. اما یادمه توی یکی از تاپیکات، (حالا بعنوان نمونه دارم میگم) میگفتی به خاطر خواستگاری ای که توی ایران داشتی به این نتیجه رسیدی که ازدواج با دختری از ایران نداشته باشی بهتره. به نظرم یک مورد رو نمیشه به همه تعمیم داد. هم اینکه خدا بعضی وقتا از جایی که فکرشو نمیکنی برات کارت رو راه میندازه.
3) یادمه یه بار گفته بودی اگه داشتن حجاب رو برای همسر آینده ت الزامی بدونی، دایره انتخابت کوچیک میشه(البته اطرافیانت گفته بودن شما هم تا حدی قبول کرده بودی اگه اشتباه نکنم)
نمیدونم شاید به من ربطی نداشته باشه. اما هیچ وقت نتونستم بین معیارای دیگه ت و این موضوع ارتباطی پیدا کنم. البته من هیچ وقت توی شرایط شما نبودم. شاید شرایط محیط اینجوری ایجاب میکنه:72:
4- نظرت راجع به پست های چتگونه چیه؟
به نظرم توی تاپیکای مشاوره ای نباید چت گونه صحبت بشه.
اما بعضی وقتا لازمه برای اینکه مراجعه کننده یه کمی احساس راحتی بیشتری بکنه یه مقدار صمیمی تر و مهربانانه تر برخورد بشه. ماها اعضای معمولی که خب کلاً صمیمی تر هستیم. اگه هم یه وقت اشتباهی کنیم و با یکی خشک برخورد کنیم زیاد به چشم نمیاد.
اما کارشناسا و مدیرای عزیز هم اگه صمیمی تر باشن خیلی خوبه.
5- اگر یک روز یکی تاپیک بزنه و بگه من قاتل هستم، برایش پست می گذاری؟ اگه آره چی می نویسی؟
از کجا معلوم راست بگه؟ به نظرم یکی که قتل انجام داده باشه نمیاد اینجا بگه.
توی تاپیکایی که شرایط سخت و بحرانی دارن، سعی میکنم پست نذارم. چون میترسم به خاطر حرف من، اتفاقی برای طرف بیفته. مسولیت داره.
اما اگه خیلی اصرار کنی که حالا یه چیزی بهش بگم، (مطمئناً از زندان که پست نذاشته اینجا.منظورت اینه که قتلشو انجام داده فرار کرده؟ شما هم مگه "تا ثریا" نگاه میکنی؟:311:)میگم بره خودشو معرفی کنه تا کارش از این سخت تر نشده.
6- غذای مورد علاقه ات چیه؟
هر بار که یکی اینو ازم میپرسه من چند دقیقه بهش فکر میکنم بعدش از خودم میپرسم چرا من غذای مورد علاقه ندارم؟!!
شاید چون از بس دختر خوبیم هر چی جلوم گذاشتن خوردم اینجوری شدم!
شایدم یه کمی شکمو هستم، به خاطر همین همه چی دوس دارم!
7- بلدی کیک درست کنی؟
یه جور کیک بلدم فقط.
8- قدیم اینطور بود که مرد کار می کرد و خرج خونه رو می داد، خانم هم کارهای خونه رو انجام می داد و بچه داری می کرد.
در بعضی خانواده ها اینطوری شده که مرد کار می کنه خرج رو هم میده. زن هم کار می کنه. طبیعتاً دیگه نمی رسه همه کارهای خونه رو انجام بده. حالا یا یک سری کارها روی دوش مرد می افته. یا اینکه مرد زیر بار نمی ره، ولی زن باید هم بیرون کار کنه و هم تو خونه. کلاً سیستم به هم ریخته شده. یکطوری سیستم غربی و شرقی قاطی شده ...
در غرب مرد و زن هر دو کار می کنند، هر دو خرج می کنند، هر دو کارهای خونه رو انجام می دهند...
و مرد هم وظیفه نداره به زن مهریه یا نفقه بده.
اگر هم جدا بشوند، تمام مالی که به دست آوردند نصف می شه.
به نظرم هم سیستم قدیمی ایرانی خوبه، هم سیستم غربی. ولی تلفیق این دو تا درست از آب در نمیاد. شما چه نظری داری؟
من سیستم قدیم رو دوس ندارم. چون خانمای قدیم، زندگیشون و خودشون رو وقف خانواده شون میکردن. شاید از این کار نهایت لذت رو هم میبردن. شاید منم اگه همچین کاری بکنم در آینده، بدم نیاد(یه جور توی ذات خانوما میبینم که از این کار لذت میبرن) اما علایق دیگه ای هم دارم. که اگه به اونها برسم، حتی بیشتر میتونم به خانواده م برسم(از نظر روحی)
سیستم غرب رو هم دوس ندارم. چون بالاخره دین ما یه چیزی میدونسته که مهریه و نفقه رو بر عهده ی مرد گذاشته.
پس برای من، میمونه همین سیستم قاطی ای که میگی:)
کار سخت میشه. اما به نظرم میشه مدیریتش کرد.
9- اگه خواستگار بگه من چیزی مهر نمی کنم (یا مثلا فقط 14 سکه)، ولی هر ملکی که در آینده خریدیم نصفش مال شما، قبول می کنی؟
دیگه چی؟:)
مهریه که سنت الهی هست. نمیشه کلاً حذفش کرد. هرچقدر هم کم، باید باشه.
به نظر من اینکه خونه و ماشین و هر چیزی بعد از ازدواج بدست میاد، به اسم مرد باشه خیلی بی انصافیه.
خانم خونه اگه خانه دار هم باشه، کارش کمتر از مرد نیست. پا به پای مرد داره کار میکنه.
بعضی از کارا انقدر بی چشم داشت انجام شده، تبدیل به وظیفه شده. شما حسابشو بکنین اگه یه مردمیخواست خودش به کارای خونه و بچه داری برسه که نمیشد. اگه میخواست واسه کارای خونه کارگر بگیره و واسه بچه ها پرستار بگیره، میدونی چقدر از حقوقش رو (که معمولاً اوایل زندگی کمه) باید میداد بابت اینا؟ و اونوقت فکر میکنی به خونه و ماشین و ... در آینده میرسید؟ پس چیزی که بعد از ازدواج بدست میاد، برای هر دوشون هست. هم خانم هم آقا.
اگه هردوشون کار میکنن هم باید همینجوری باشه به نظرم. میتونن پولشون رو بذارن روی هم، حتی اگه پول خانم کمتر بود، خونه به اسم هر دوشون بشه.
پس این وظیفشه. ربطی هم به مهریه نداره:)
حالا اگه راجع به مهریه ی کم هم سوال داری، اونو هم توضیح بدم برات:)
10- یک عضو از همدردی رو بگو که روی تو بیشترین تاثیر رو گذاشته.
خیلی ها بودن که به من چیزای زیادی یاد دادن.
اگه بخوام اسم ببرم زیادن. هم کارشناسای عزیز، هم اعضای خوب دیگه. که مدیونشون هستم.
اما بذار از دو تا از عزیزایی که نیستن اسم ببرم که یادشون هم بکنم.
اوایل که اومده بودم، سرگذشت شیدا حاتمی عزیز خیلی برام آموزنده بود. افتخار میکنم که اینجا باهاش آشنا شدم. امیدوارم هر جا که هست، خوب و خوش و سلامت باشه. ایشالا وقتی عروس شد بیاد به ما بگه ما رو خوشحال کنه.
مسلمان عزیز هم چند تا کتاب به من معرفی کرد. (بجز اون دوتایی که توی تاپیکم بود.)
یکیشون رو قبل از اینکه رابطم با پدرم خوب بشه تموم کردم. اسم کتاب این بود:"طوفان دیگری در راه است" توی رابطم با پدرم، بی تاثیر نبود. یه جوری هلم داد به سمت بهتر کردن روابطم.
برای مسلمان هم آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم.
11- به نظرت واقعاً اعضای قدیمی از ما باحال تر بودند؟!
آخه همه می گن قدیم اینطوری بود، قدیم اونطوری بود!
مگه ما چمونه؟! :)
این همه عضو خوب داریم...
منم همینو میگم.به قول آنی، ترس از ترک محدوده ی امن(درست گفتم؟) باعث این میشه که فکر کنیم قبلاً همه چیز بهتر بوده.
به قدیمی تر ها حق میدم دلشون برای هم تالاری های قدیمیشون تنگ بشه. اما اینکه چشمشون رو روی زمان حال ببندن، خوب نیست. حالا اینجا که زیاد مهم نیست. توی زندگی خودشون اذیت مشین.
با تشکر از پاسخ ها.
ممنون. سوالای سختی بود ولی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلنوش67
دختر مهربون چرا من هر وقت افراد انلاين رو نگاه ميكنم شما هم در حال مشاهده افراد انلاين هستيد ؟يعني مرتب چك ميكنم (عجب آدم فضوليم) ميبينم شما هنوز اونجايين!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
من همیشه چند تا تب با هم باز میکنم. یکیشون هم افراد آنلاینه.
ولی همیشه اونجا نیستم.
وقتایی که دارم صفحات دیگه رو هم میخونم، میزنه در حال مشاهده ی افراد آنلاین.
چه سوال کوچولویی:)
یه کم خنک شدم:) مرسی:72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی نهایت
سلام دختر مهربون ،
سلام بینهایت عزیز
اماسوال های من.
1- به کدوم یکی از آرزوهات نرسیدی؟ و زمانش گذشته است.
یادمه خیلی دوس داشتم با دوچرخه برم مدرسه و بیام
2- یه روزی را تصور کن که عزیز ترین کسی که توی این دنیا داری به رحمت خدا رفته و به شما خبر می دن چه کار میکنی؟
:( چه سوال سختی:(نمیدونم.
نمیتونم تصورش رو بکنم.:302:
3- روز عروسیت دوست داری دست گلت چه رنگی باشه؟
اگه بگم تا حالا بهش فکر نکردم، تو دلتون بهم نمیخندید؟
خب بذار الان فکر کنم،
سفید، نه قرمز، شایدم گلبهی. نمیدونم !!
4- چند تا بچه دوست داری داشته باشی؟
3 تا. دو تا دختر یه پسر
5- الگوت توی زندگی کی بوده؟
الگوی واحدی ندارم.
زندگی آدمای خیلی بزرگ (مثل اماما و معصومین) خیلی درس داره برامون. سعی میکنم توی چشم انداز دورم همیشه نگاهم به اون عزیزا باشه.
اما برای زندگی روزمره، از هر کسی یه درسی میگیرم. از آدمای معمولی، آدمای بزرگ، دوستام، اطرافیان و ...
6- اگه موردی پیدا بشه کچل باشه و قدش هم کوتاه تر از تو باشه اما محسناتش زیاد باشه اجازه می دی بیاد خواستگاری و بهش فکر کنی؟
آخه قد کوتاه تر، به نظرم برای خود مرد غیر قابل تحمله. یعنی بیشتر اون اذیت میشه تا من.
کچلی همیشه هم بد نیست. فکر کنم خیلی ها در آینده کچل بشن. به بعضیا هم اتفاقاً میاد. چه بهتر از الان ببینم چند سال دیگه قراره چه قیافه ای رو تحمل کنم:311:
اگه کجل باشه بیاد ولی اگه قدش کوتاه تر باشه، نه.
(حالا انگار دم در وایستادن:311:)
7- یه خاطره بگو که خدا را توش خیلی از نزدیک حس کرده باشی؟
یه بار یه چیزی میخواستم، یعنی میخواستم یه اتفاقی اونجوری که من میخوام بیفته. یه چیز خیلی پیش پا افتاده بود. اینجا بگم مسخره م میکنید.
ولی وقتی بهش رسیدم، خیلی ذوق کردم. نه به خاطر اون ماجرا. به خاطر اینکه حس کردم خدا خواسته خوشحالم کنه:) مثل یه دوست مهربون. .بعدشم حس میکردم خدا از خوشحالی من خوشحال شده. مثل یه مادر که از خنده ی بچه ش شاد میشه:)
8- یه خاطره بگو که خدا رو توش فراموش کردی وضربه اش را هم خوردی؟
تجربه ش کردم. اگه میشه اینو نگم.
9- یه انتقاد از خودت بکن؟
خیلی صفر و یکی میشم بعضی وقتا.
مثلاً یادمه به یکی از شاگردام، خیلی رو داده بودم. توی یه برخورد متوجه شدم دیگه خیلی داره پررو میشه. بعدش بلد نبودم یواش یواش درستش کنم. منو توی جلسه ی بعدی باید میدید:311: شده بودم هاپو:311:
توی سایر روابطم هم پیش میاد این مسائل.
البته الان یه کمی بهتر شدم. هنوزم دارم روش کار میکنم.
10- به نظرت تونستی در زمان کودکی درست حسابی کودکی کنی؟
نه.
تا جایی که اجازه داشتم کودکی کردم.
ولیییییی محدوده ای که اجازه داشتم، خیلی محدود بود.
11- به نظرت نسبت به یک خواستگار چند درصد می شه با جلسات خواستگاری و مشاوره به شناخت رسید؟
کسیکه ازدواج کرده میتونه این سوالو جواب بده. اما از اطرافیان شنیدم که تا زیر یه سقف نرید نمیتونید همدیگه رو بشناسید.
شاید حدود50 یا 60 درصد
12- آیا به قسمت در ازدواج عقیده دارید؟
معتقدم بعضی چیزایی که تحت اختیار ما نیستن، ممکنه آینده آدم رو تحت تاثیر قرار بدن.
اما نه به اون معنی که اختیار از آدم سلب بشه.
13 - نسبت به خواستگارهاتون در شما علاقه ای ایجاد می شه وبه راحتی می تونید آنها را فراموش کنید؟
به راحتی که نه. ولی خب یه جوری تا الان باهاش کنار اومدم دیگه.
14- ثریا را نگاه می کنید ؟ به نظرتون نزول داده بود؟ این همه بلا که سرش اومد حقش بود؟
من فقط (اگه اشتباه نکنم) 5 قسمتش رو دیدم. تا حد کمی داستانش رو میدونم. یعنی فقط کلیاتش رو میدونم. ولی فکر نکنم نزول داده بوده.
15- نظرتون راجع به ماهواره چیه؟
به نظرم ضررش بیشتر از فایده ش هست.
16- نظرتون راجع به نماز چیه؟ نماز های مستحبی چطور؟
نماز همیشه به آرامش من کمک کرده.
هم این، هم این که یه وظیفه میدونم خوندنش رو. حتی اگه این آرامش رو به من نمیداد، خودمو مکلف میدونم انجامش بدم.
مستحبی هم مستحبه دیگه. اگه فرصت باشه، خوبه خوندنش.
17- چه سواالی انتظار داشتید بپرسم و نپرسیدم؟
همه چی پرسیدید دیگه. انتظار نداشتم این همه سوال بپرسین:)
ممنونم ازتون
18- - یه دعای زیبا کنید؟
خدایا، توی آرامشمون، کاری کن که یادت بیفتیم. همونطور که توی سختیا یادت میکنیم.
چرا هر چی مینویسم بهتون نمیرسم:302:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پاییزان2
خب دختر مهربون جونم دوباره اومدم
خوش اومدی
تاثیرگذارترین اتفاق زندگیت؟
اونجوری اتفاقی نیفتاده توی زندگیم که مثلاً خط مشیم عوض بشه.
از چه آلات موسیقی خوشت میاد؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...3aa1706aa7.gif
سنتور و ویولن
-دوست داری نفر بعدی ، چه کسی روی صندلی بشینه ؟
دوس دارم محمد ابراهیمی عزیز بشینن. آخه هیچ وقت قبول نمیکنن. شماها بگید شاید قبول کردن و اومدن.
-خوشگل ترین و زشت ترین حیوون؟
خوشگل ترین: سخته انتخابش. اسب، یا سنجاب یا ببر، اصلاً شاید همون کفتار هم باشه. سخته بگم کدوم!
زشت ترین: نمیدونم. شاید کفتار.
از ارتفاع میترسین؟
نه. اما انقدرم نترس نیستم که برم "بانجی جامپینگ" انجام بدم!
فیلم بهتره یا دیدن مسابقه فوتبال؟
فیلم
شب هاساعت چندمیخوابید؟
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...8b8e6ae4be.gif
:D ساعت 4،3 بعضی وقتا هم بعد نماز صبح.
صبح ساعت چندبیدارمیشید؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...61191b5f94.gif
کلاس داشته باشم حدود7. نداشته باشم حدود 11، 12.
اگه قرار باشه از یکی حلالیت بگیرین اون کیه؟
یکی از دوستای دبیرستانم. فرصت نشد ازش طلب حلالیت کنم. دیگه هم ندیدمش:(
به سياست علاقه داري؟ چقدر بحث سیاسی می کنید؟
نه. اصلاً.
برنامه كودك نگاه مي كني؟
بعضی وقتا.
البته من که 24 ساعته اینجام. وقت نمیکنم. اما کارتون دستم بیاد میبینم.
خوب فعلا كافيه اگه سوال ديگه اي هم يادم اومد و وقت بود میام مي پرسمhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...43c781c4d4.gif
لطف شما مستدام :)
موفق باشي:43:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
سلام دختر مهربون.
سلام رایحه جان:72:
سوالای من:
1-دینتو چقدر می شناسی؟چقدر تو زندگیت تاثیر داره؟اگه قرار باشه در این باره به خودت نمره بدی چه نمره ای می دی؟
تا حدی میشناسم که خودمو راضی کنه.
اما باید بیشتر بشناسم. انقدر که اگه کسی یه سوال کرد، بتونم تا حدی جوابشو بدم و براش توضیح بدم.
همه ی روش زندگیم، محدودیتایی که الان برای خودم دارم و در آینده خواهم داشت، از روی دینم گرفتم.
شاید 12بدم.
زیاد دادم فکر کنم!
2-به کدوم امام ارادت خاصی داری؟آیا به زیارتش رفتی؟
از بین یازده امام، امام حسین. نه متاسفانه سعادت نداشتم.
به امام زمان هم ارادت دارم. یکی میگفت خدا دوس داره چیزایی که به ما میده رو با واسطه به ما بده. و دوس داره ما هم به همون واسطه ازش بخوایم. و الان واسطه ی فیض خدا، روی زمین امام زمانه.
3-چقدر به نماز اهمیت می دی؟
بی دلیل عقب بیفته ناراحت میشم.
4-نظرت راجع به کلمات زیر
خدا
این روزا همش توی این فکرم که کاش یه کمی برامون بیشتر توضیح میداد. آخه بعضی از بنده هاش یه کمی IQ شون پایینه:(
مهدی(عج)
امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی...
مدینه
کعبه
کربلا
این سه تا جای عزیز و مقدس رو هنوز ندیدم. فکر میکنم هنوز لیاقتم رو نتونستم به صاحبشون ثابت کنم.
قیامت
اگه به خودم و اعمال خودم باشه، تکلیف معلومه.
فقط امیدم به رحمت و شفاعته.
رجعت
اگه به سوی دوست باشه، چه چیزی شیرین تر از این؟
5-آیا ذکر یا دعائی هست که تو مواقع حساس بخونی؟
ذکری که حفظم باشه، نه.
اما دعای ابوجمزه رو خیلی دوس دارم. چون طولانیه، شاید نرسم هر دفعه همه رو بخونم. اما به قدر کفایت میخونم.
6-اگه چادری هستی نسبت به مانتوئی ها چه حسی داری؟و یا بر عکس.آیا به فکرت می یاد شبیه اونا شی؟
حس خاصی ندارم. اتفاقاً دوس دارم هر کسی هر حجابی که دوس داره استفاده کنه.
حتی دوس داشتم از اولش اجباری نمیکردن حجاب رو.
(البته الان نمیدونم با این وضعیت، اگه اجبار رو بردارن شاهد چه صحنه هایی خواهیم بود!)
7-ازین که همه سوالاتم مذهبی ست چه حسی داری؟
همه ش مذهبی بود؟
هیچی حتماً دوس داری از این جهت بچه ها رو بیشتر بشناسی:72:
موفق باشی:72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
[b]وای من از صبح رفتم تو سری قبلی صندلی داغ !دارم می گردم ببینم کیا قبلا نشستن!که دیگه بهشون نگیم!
چشمم در اومد
بعد فکر کردم چه کاری خوب،دوباره بشینن که خوبه؟یا اصلا فوقش می گیم بهشون اونهاهم می گن نه دیگه!والا
ما هم به زور می نشونیمشون
آره روش خوبیه نازنین جان. من موافقم:)
دخمل مهربون دو تا سوال شاید دوست نداشتی هر کدوم رو جواب نده:
دوتا؟ این که 13 تاست!!
1.اگر می تونستی نوع مرگت رو انتخاب کنی دوست داشتی دور از جون بعد از 120 سال چه جوری می مردی؟تصادف،حادثه سقوط هواپیما،بیماری،سکته،غرق شدن تو دریا....یا هرچی دیگه؟
فرقی نداره. فقط غرق شدن فکر کنم خیلی زجر آور باشه:( یا مثلاً سوختن:(
اما مثل اینکه جون دادن به عزراییل، سختی و آسونیش از روی سختی و آسونی ای که ما فکر میکنم نیست. یعنی شاید یکی که توی رختخوابش مرده، سخت تر از کسیکه توی آتیش سوزی مرده، به عزراییل جون داده باشه!
2.قیافت رو دوست داری ؟منظورم به صورت کلی چهره ات رو دوست داری؟
اوهوم. زیاد روی مسائل ظاهری حساس نیستم. هم ظاهر خودم، هم ظاهر بقیه.
3.اگر بهت می گفتن می تونی یکی دیگه باشی کی رو انتخاب می کردی؟
دوس ندارم یکی دیگه باشم.
4.دوست داشتی بازیگر هالیوود می بودی؟یا کلا بازیگر معروف ایرانی؟
نه. بازیگری خوشم نمیاد. از اون بدتر، معروف بودن رو هم دوس ندارم.
5.تا حالا شده الکی یکی رو دوست داشته باشی و الکی از یکی بدت بیاد تو تالار؟مثلا الکی نسبت به نام کاربری x حس خیلی خوبی داشته باشی یا الکی نسبت به نام کاربری y حس خوبی نداشته باشی.بدون اینکه پست خاصی ازشون دیده باشی که منجر به بروز این احساس شده باشه.
اگر بوده و میشه گفت بگو....
الکی؟ نه.
اتفاقاً اینجا بیشتر تمرین میکنم اگه یکی خیلی با من فرق داره و کارایی کرده که با همه ی اعتقادات من در تضاده، بتونم باهاش ارتباط بگیرم و درکش کنم.
این خیلی خوبه. توی واقعیت هم تاثیر گذار بوده.
6. دوست داری عروسیت مجلل باشه یا معمولی یا ساده؟
معمولی ِرو به ساده.
7.اگر ی خواستگار خوب داشته باشی و همه چیزش ایده ال باشه ولی لکنت زبان داشته باشه برای این موضوع ردش می کنی؟
فکر میکنم لکنت زبان درمان داشته باشه. نه؟ دلم میخواد بره دنبال درمانش و اعتماد به نفسشو ارتقا بده تا در آینده دوباره دچار این مشکل نشه.
راستش نه قبول نمیکنم.
(چقدر خواستگار میخواین بفرستین برام :D
فقط نمیدونم چرا همشون اینجورین که از همه نظر ایده آلن ولی یه خصوصیتشون حسابی زده تو جاده خاکی:)
بی زحمت بعدی یکی باشه که مشکلی نداشته باشه )
8. ساده بودن رو دوست داری یا فشن بودن؟
ساده بودن.
9.on time هستی تو قرار ملاقات ها یا دیر می رسی معمولا؟
:D اگه با دوستم قرار داشته باشم، تقریباً هر دومون دیر میرسیم. مثلاً ساعت 10 قرار میذاریم جفتمون 10:20 میرسیم
سر کلاسام دیر میرسم معمولاً.
ولی اگه با یه نفر دیگه قرار داشته باشم معمولاً به موقع میرسونم خودمو.
10.اگر متوجه بشی یکی که برات جذابیت خاصی نداره ،عاشقت شده و عشقش از ته قلبشه و زندگیش رو به پات می ریزه....قبول می کنی باهاش ازدواج کنی؟فکر کن دوستش نداری متنفر هم نیستی مشکل خاصی نداره ولی تو دوستش نداری
اینم که مشکل نداره برام فرستادی، حالا دوسش ندارم!
نمیدونم. باید ببینم چرا دوسش ندارم. اینجوری که شما گفتی، ظاهراً توی این سوال من یه مشکل روحی روانی دارم. خودمو به اولین دفتر مشاوره معرفی میکنم:311:
11.دختر مهربونی به نظرت در صندلی داغ نیازی به وجود ی همکار اونم همکاری مثل من واقعا هست؟خوب مدیر بس نیست؟حتما باید همکارم هم باشه؟احساس نمی کنی اینجوری انگار یکی همش داره تو حیطه وظایف تو داخل میشه و خود مختاری هم می کنه؟راست بگو ها
حیطه ی وظایفو خوب اومدی:311:
نبابا. اتفاقاً یکی باشه با هم همفکری کنیم خوبه.
حالا شاید دیدیم دختر خوبیه یه فکرایی براش کردیم;)
12. دوست داری از ایران بری برای همیشه؟ایران هستی دیگه؟
بله ایرانم. من تجربه ی زندگی خارج از کشور رو ندارم.
با این شرایط، نه. دوس ندارم.
13.دخملی تو سایت مشاوره دیگه ای عضو بودی قبلا؟یا هستی؟
دیدم سایت های مشاوره ی دیگه رو. ولی عضوشون نشدم.
[b]
مرسی ازت نازنین ِ نازنین :)
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
سلام خانم دختر مهربون محترم سو ا ل از شما
سلام آقای ابراهیمی
1ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید
زیاد روی اسم خواننده تعصب ندارم. از هر آهنگی که متنش و آهنگش رو خوشم بیاد گوش میدم.
2ـ چه رشته ورزشی دوست دارید
شنا، والیبال
3ـ ایا تالار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه
بله. خواجه حافظ شیرازی فقط نمیدونه فکر کنم:)
4ـ دوست داری نفر بعد صندلی داغ چه باشد
آقای محمد ابراهیمی :)
5ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
نگاه کردن به دریا رو خیلی دوس دارم. حتی شنیدن صداشو هم دوس دارم.
6ـ ایا به ارزوهای دوران کودکی خود رسیده اید ان را بیان کنید
یادم نمیاد چه آرزوهایی داشتم. فقط یادمه دلم میخواست فضانورد بشم که نشدم:D
8ـ منطقی ترین فرد توی تالار رو معرفی کنید
من این طوری برداشت میکنم که این عزیزان، جنبه منطق توی کلامشون تقریباً اولین چیزیه که به چشم میاد: مدیر همدردی، فرشته مهربان، کامران2007
9ـ کدام خیابان تهران دوست دارید
یه سری خیابون که آخرش به مترو میرداماد منتهی میشه
10ـ بهترین کتابی که مطا لعه کردید نام ببرید
هنوز مزه ی کتاب منِ او توی وجودمه. قشنگ بود خداییش.
11ـ به یاد موندنی اهنگی که شنیدین
آهنگای مازیار فلاحی رو دوس دارم. برام خاطره انگیز هم هستن.
12ـ چه ماشینی دوست دارید
یه چیزی بگم وسعتون برسه میخواید برام بخرید:)
206
13ـ چه غذایی خوب درست می کنید
زیاد غذا درست نکردم تا به حال که ببینم کدومشو بهتر درست میکنم:)
14ـ با لوله کتاب زرشک یک جمله بساز
گوشه ی کتابش نوشته بود لوله ی زرشکی یادت نره. شما میدونید یعنی چی؟
16ـ به نظر شما در زندگی مجردی باید چه چیز بیاموزیم
صبر
17ـ بزرگترین ضعف خانم ها چیه
خیلی کلیه! خانم ها ضعفی ندارن که تا این حد کلی و عمده باشه!
18ـ چه مطلب یا پستی در تالار برای شما خنده دار بود
همه ی پست های قسمت سرگرمی و تفریح برام جالبه
19ـ بهترین و بدترین دوران درس و تحصیل
بهترین دوران پیش دانشگاهیم.
بدترین اول راهنمایی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
20ـ جمله زیر در یک خط توصیف کن
مدیر همدردی
آدمای زیادی به واسطه ی ایشون طعم محبت و همدلی ِواقعی رو توی محیط مجازی چشیدن
فرشته مهربان
خیلی از تحلیل هاشون رو واقعاً قبول دارم و همیشه تحلیلها و راهنماییهاشون رو میخونم.
انی
مامان مهربون و متخصص تالار:) خیلی دوسشون دارم:46:
حامد
کدومشون؟
جناب 65 یا جناب لرد؟
حامد 65:
مسئولیت پذیره. از این اشخاصی که یه کاری بهش بسپری با خیال راحت میتونی منتظر نتیجه ش باشی.
لرد حامد:
ظاهراً جدیداً اتفاقاتی افتاده:163: حال و احوالشون که اینجوری میگفت!
کیوان
مدیری که سرشون خیلی شلوغه. از مشکلاتشون زیاد خبر ندارم. فقط افتخار آشنایی با نوه هاشونو دارم:)
بلو اسکای
همیشه براش آرزو میکنم دوسه تا از سنسوراشو خاموش کنه. زیادی حساسه به محیط اطرافش. نینیشم خیلی ماهه فکر کنم:)
نازنین 1
یه دختر پر انرژی که جدیداً شنیدم مدیر میخواد بشه:)
داملا
دوست با معرفت تالار که خیلی هم خاطرش پیش ما عزیزه:72:
سرافراز
نفهمیدیم آخرش تونست رها کنه یا نه! کاش بیاد بگه برامون.
با لهای صداقت
تاپیکای اول و آخرشون رو که میخونم، تازه میفهمم رشد یعنی چی.
سارا بانو
خانم دکتر مهربون تالار که سرش خیلی شلوغ شده. تحلیل های ایشون هم برای من خیلی کاربردی هست. واقعاً جای خالیه دوستای قدیمی حس میشه.
خارپشت
زیاد و خیلی زود با احساساتش راه میاد. میشه همونی که حسش ازش میخواد.
فرهنگ 27
خیلی رک و صریح صحبت میکنه. البته خوبه ها. راهنمایی هاش رو با تمثیلای جالبی که به کار میبره به خاطر میارم.
بی دل
نوع نگارشش رو دوس دارم. اگه بخواد میتونه طنزی بنویسه که کسی از خوندنش ناراحت نشه، همه هم بخندن. توانایی کمی نیستا!
خانم بی نهایت
موقعیتشون رو که میخونم، فکر میکنم هیچ وقت من، از پس اینجوری زندگی کردن بر نیام.
خیلی دوس داشتم همچین توانایی ای داشتم. اما فعلاً که ندارم.
براشون آرزوی موفقیت دارم
خانم پاییزان 2
کودکان درونمون تازه با هم آشنا شدن:) بسی خوشبختم از آشناییشون:)
خانم گلنوش 67
از مشکلاتش کم شنیدم. بیشتر کمک هایی که به دوستان میکنه رو دیدم.
محمد ابراهیمی
عضو قدیمی تالار که بی دریغ به همه محبت میکنن. بدون هیچ چشم داشتی.
ادامه سوالا رو به زودی جواب میدم ایشالا.:72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
به به سلام بریم دختر مهربون رو نقره داغ کنیم :D
سلام عزیز دلم
خوبی دختر گلم؟
نترسیا فقط یکم جیییییییییزه :) http://www.freesmile.ir/smiles/252119_tribal2.gif http://www.freesmile.ir/smiles/65661...t3bvk40p7q.gif
1- چرا ما جدیدا رو هی میگید جدید؟ تخسیره ما چیه دیر اومدیم اینجا؟ http://www.freesmile.ir/smiles/375619_v6n95k.gif
0) شنیدم کودک درونت پسره؟ چه توضیحی داری بدی؟ زود تند سریع جواب بده!!!!!
ها ها ها ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( ستاد گیر دادن الکی به دختر مهربون :311: )
1) دختر مهربون چه رویاهایی داره؟ http://www.freesmile.ir/smiles/156419_springsmile.gif
2) دختر مهربون بالاخره با کی ازدواج میکنه؟ http://www.freesmile.ir/smiles/494019_stp.gif
3) اگه 3 تا دست داشتی چیکار میکردی؟
4) دنیا بدون خانم ها چه شکلیه؟
5) دوست داری بری تو کدوم گزینه زندگی کنی یک مدت؟
الف) 1 کلبه خوشگل با دیوارایی که پر از گل های صورتی و شکوفه های بهاریه تو 1 جنگل سر سبز که پرنده ها میخونن و صدای برکه هم میاد
ب) 1ویلای ساحلی زیبا و مدرن کنار دریا
ج) یک هتل مجلل و بسیار زیبا با امکانات تفریحی کامل
د) یک چادر صحرای بسیار مجهز در یک شب زیبای کویری
6) فکر می کنی 10 سال دیگه همین موقع کجایی؟
7) برنامت واسه ادامه زندگی چیه؟
8) فکر می کنی پاییزان2 با پرهای تو آلاچیق چیکار کرد؟
9) کدوم اسم دخترونه و پسرونه رو خیلی دوست داری؟
10) فکر می کنی بچه های تالار چه شکلین هر کدوم؟ http://www.freesmile.ir/smiles/423719_putersmile1.gif
11) بهار شادی رو چه جور آدمی میبینی؟
یک انتقاد :
یک تقطه مثبت :
12) خط کش فرشته مهربون چه شکلیه؟ تو خط کششو دوست داری؟
13) دوست داری تو تالار لباس صورتی تنت کنی؟
14) آشپزی یعنی چی از نظر تو؟
15) یک جمله واسه بچه ها با دست خط خودت بنویس (ستاد تنبیه کردن کوچولوهای بدون
نقاشی در زنگ نقاشی :311: )
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
ســـــــــــــــلام به بچه های جدید و قدیم :72:
دختر مهربون چه حسی داری از اینکه این همه داغ شدی؟خنک کننده نمیخای؟
بدو بیا جواب بده:
1.دختر مهربون!من تو فیزیک سال سوم تعیین جهت نیروی وارد به بار رو تو میدان خیلی
دوست داشتم،الان هم دست معلممون و انگشت شست که جهت میدان درونسو یا برون سو و همه ی اینا که چقدر خوب بهمون یاد میداد،یادمه،تو از فیزیک کدوم قسمتو بیشتر دوست داشتی؟
حرفه و فن یادته تو راهنمایی،خوشت میومد؟
2.انتگرال sinx dx؟میدونم که برات خیلی راحته ولی بگو.
3.شترسواری که دولا دولا نمیشه!یعنی چی؟کجا استفاده میشه؟
کلش بو قرمه سبزی میده ،تا حالا این بو از کلت بلند شده؟
4. صمیمیتتو چجوری نشون میدی به دوستات؟
5. همین الان ِالان چه ارزویی میکنی تا خداهمین الان ِالان براوردش کنه؟
6.یه خصوصیت خوبی که تو داریو من ندارم و بالعکس،من دارم تو نداری،رو بگو؟چه چیزی از من فهمیدی و تعجب کردی یا هیجانزده شدی؟با توجه به شناخت مجازی چند ماهمون،یه انتقاد ازم بکن؟
7.صبح تلویزیون،حرم امام رضا رو نشون میدادن،همون شعرمعروف امده ام شاه پناهم بده رو هم گذاشته بودن،همچین دلم گرفت که :302:،یاد اون روز ِتو هم افتادم که دلت بدجوری گرفته بود برا مشهد،یادته؟
حستو بگو از تصویره
http://www.hamdardi.net/imgup/27603/...51f4f2e92c.jpg
8.سرگرمیت چیان؟الانه هم رادیو گوش میدی؟بزار من یه تبلیغات بکنم دیگه،رادیو فرهنگ از ساعت 00:30 بعضی شبها برنامه های مشاوره ای روانشناسی داره(اسم برنامه شبستانه)بعضی کارشناساش هم خوبن،خواستین گوش کنید،یه برنامه هم هست تو رادیو جوان بامداد سه شنبه(چه فرصتی چه شبی)فرزاد خان حسنی گویندشه،من کلا با اون برنامه حال میکنم چون موضوعش در مورد علاقمندیهای منه،فقط حیف که خیلی شبا تو نصفه هاش خوابم میگیره.الان فراموش کردی سوالم چی بود،هان:311:
9.هدفت از رفتن به انجمن ازاد چیه؟راستی یه چیزی،هدیه الان تنهایی شارژ نکن،من الان که نمیتونم
شارژ کنم،چون کمتر وقت میکنم بیام همدردی،بزارین نزدیکای عید بریم اون ور مرزها،هزینه ی سفرو هم حامد تقبل میکنه،حالا یا از خزانه همدردی یا از جیب خودش:311:
گذشته از شوخی،یکم فکر اقتصادی داشته باشین،تو عید شارژ نیم بهاست:326: اونموقع من میام :311:
10. دختر مهربون تو موقعیت زیر رفتار جراتمندانه،منفعلانه،پرخاش گرانتو(اصلا داری مگه؟ :311:) بگو؟
یه خانوم تو سالن دانشکدتون بیاد نه بزاره نه برداره،همینجوری یه سیلی
بخوابونه دم گوشت،تو هم قبلش دندون درد داشتی،حالا با این ضربه انگار روح از بدنت جدا شده،بگه حالا پسر منو از راه به در میکنی و..بعد همه دانشجوها هم اونجا جمع شدن،یکی از دوستات میگه اوا دختر مهربون
چی شده؟خانم ضارب میگه وا مگه تو فلانی نیستی و...(مطلبو که گرفتی،اشتباهی یه سیلی خوردی :D،خلاصه که موقعیت اسفناکیه،میخام بدترین شرایطو در نظر بگیری و خلاصه ناراحت بشیو و بعد جواب بدی)
11. تو سری قبلی هم تصویر نزاشتی برا بچه ها،ایندفه رو باید بزاری،برا هر کی که تو ذهنته، بزار،برا بچه های از یاد رفته هم یه تصویر کلی بزار،برا من حتما بزار.
12. بوی عید یواش یواش داره میاد،اگه خرید کنی واسه عید از دو سه ماه پیشش دست به کار میشی یا نه همون دم دمای عید میری؟الان هم مثل بچگیا اسفند رو بخاطر حال و هوای عید دوست داری؟
13.چند تا چیز که تو موقعیتهای مختلف خیلی بهت میچسبه و حالتو جا میاره رو بگو .
منظورم اینمدلیه،بعنوان مثال:شبای گرم تابستون که خونه نمیتونی بخوابی،بری پشت بوم،تراس،حیاط بخوابی و نسیم خنک هوا بیاد بخوره به سر و صورتت،سردت بشه،دندونات از سرما بهم بخورن،پتو رو محکم بکشی سرت،خیلی میچسبه، نــــــــه؟
14. اگه قرار بزاریم همو ببینیم خجالت میکشی ازم،نه؟منم خجالت میکشم،وای فکرشو بکن،ادم زبونش فک کنم قفل شه،ولی فک کنم زیبایی دنیای مجازی به همین ذهنیت خیالی داشتن از طرفه،من اینجا رو مثل رادیو میدونم که فقط صدای گویندشو میشنوم (اینجا نوشته ها رو میبینم و تصویرسازی میکنم) و این برام جذابتره،وقتی ادم قیافه اون گوینده رو میبینه تو ذوقش میخوره،تمام تصوراتش بهم میخوره و...
حالا اگه منو دیدی،بنظرت اولین واکنشت و واکنشم چی میتونه باشه؟
15. از کی چادر پوشیدی؟به خواسته ی کی؟اگه همسرت بگه من نمیخام چادر بپوشی یه حجاب کامل با مانتو داشته باش،قبول میکنی؟
دختر مهربون مثل اینکه سیستم سوال کردنم عوض شده،بیشتر از اینکه از تو سوال کنم خودم حرف زدم،چون دوست داشتم و دوست داشتی که بیام کنار صندلیت،تو هم که خواهش التماس که سوالها ملایم باشه،ملایم ناک اومدم پیشت!
خسته نشی الهی :46:
این محدودیت شکلک گذاری منو هم بدجوری ازار میده،همیشه مجبورم چند تاشو حذف کنم .
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام.
امروز روز آخره.:227:
اول بذارید داستانی که حامد65 میخواست رو براتون اینجا بنویسم. بعدش ادامه ی سوالا رو جواب میدم.
قبلش از هدیه عزیز و فرهنگ عزیز و حامد عزیز، عذر خواهی میکنم:72::72:
نقل قول:
با این کلمات یک داستان جنایی بنویس:
همدردی، دختر مهربون، هدیه، آفت های احتمالی مشاوره، کودک درون، فرهنگ، حامد65، پرویز پرستویی، سرندیپیتی، تصاویر سه بعدی با استفاده از توابع ریاضی، باغ همدردی.
****************************
کار کوچیکی نبود میخواستن کودک درونش رو به قتل برسونن. حامد65 از واسطه ای حرف میزد که خودشو پرویز پرستویی معرفی کرده بود. میگفت برای این کار میتونه قاتل فیلم پدر خوانده رو استخدام کنه.
باید تمام همدردی رو میگشتن. ناچار بودن از اعضای تالار استفاده کنن. هدیه به تازگی عضو کوشا شده بود پس کسی نمیتونست بهش شک کنه. فرهنگ هم گزینه ی خوبی بود. مجبور شدن یه کمی هزینه ی قرارداد رو بالا ببرن تا راضی به این کار بشن.
فرهنگ فعالیتشو شروع کرده بود. مدام توی تاپیکای مختلف از کودک درون میپرسید تا بتونه به جای اصلیش پی ببره. بالاخره تونست پیداش کنه. تعداد زیادی از اونها رو توی باغ همدردی با هم دیده بودن. حتماً کودک درون دختر مهربون هم به اونجا سر میزنه. هدیه اطلاع میده که چند باری اونو تا نزدیکی های صبح توی باغ دیده. فرصت مناسبی بود!
چند روز بعد مردی با عینک دودی بزرگ و پالتوی سیاهی که یقش نصف صورتشو پوشونده بود، جلوی در باغ میرسه. مرد سیاه پوش از ماشینش پیاده میشه..
حامد65: آفت های احتمالی مشاوره رو خوندی؟
مرد سیاه پوش: آره. ولی تصاویر سه بعدی با استفاده از توابع ریاضی جالب تره.
جملات رمز با ظرافت خاصی انتخاب شده بود. هیچ کدوم از بچه هایی که توی باغ مشغول بازی بودن متوجه حضورشون نشدن.
قاتل مجهز تر از همیشه اومده. انگار چند جای دیگه هم قرار داره. وقتی حامد از علت عجله ش میپرسه، همینطور که داره اسلحه ش رو آماده میکنه میگه: "این روزا اوضاع اقتصادی خوب نیست.باید چند شیفته کار کنم. مجبورم. همه مجبوریم!"
محل دقیق مقتول روی نقشه ی تالار بهش نشون داده میشه.
مرد سیاه پوش میره تا با دست پر برگرده. همه منتظرن...
چند دقیقه بعد، مردی بدون عینک دودی ِبزرگ و با چشمانی خیس برمیگرده. سکوت فضا رو میگیره...
بالاخره مرد سیاه پوش سکوت رو میشکنه..
"رفتم که کارو تموم کنم. دیدم اونجایی که شما آدرس داده بودین، کودک درون دختر مهربون نشسته جلوی تلویزیون و داره سرندیپیتی نگاه میکنه. شما به من نگفته بودید مقتول یه کودکه!!"
قاتل همه ی پولی که بابت این کار گرفته بود رو روی میز مدیریت حامد65 میذاره و برای همیشه از تالار میره...
******************************
رمان شد! اگه خیلی بی مزه بود ببخشید دیگه:72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
براوو براوو دختر مهربون :46:
:104: :104: :104:
عالی بود داستانت....واقعا ذهن خلاقی داری!!!!
فکر کنم فیلم نامه نویس خوبی میشدیا .... خیلی ذهن خلاق باحالی داری...
آقا حامد یکی رو اجیر کرده بود واسه کودک تو؟؟؟ :163:
فرهنگ هم هی تو باغ پرس و جو می کرد؟ :163: نکنه سراغ کودک منم بیان؟ آخه قهر کرده
رفته 1 گوشه قایم شده! :311: می ترسم پیداش کنن اما خوب قاتل مهربونه :311:
قتل به خاطر یک مشت دلار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :311:
ولی واقعا داستان جالبی بود من خیلی خوشم اومد :)
با استعدادی ها دختر گلم
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
21ـ مهمترین چیزی که از همدردی یاد گرفتی
راه مقابله با احساسات منفی رو یاد گرفتم. (البته یه کمی)
و اینکه منطق رو چه جوری توی فکرام و تصمیماتم وارد کنم.
22ـ تالار همدردی چه هدفی را دنبا ل می کند چرا
مدیرای عزیز باید اینو جواب بدن فکر کنم:)
23ـ به نظرت مدیر همدردی چه شکلی هستن
به نظرم قدشون متوسطه، چهارشونه هستن. عینکی نیستن. چهره ی مهربونی باید داشته باشن:)
24ـ چطور می شه فهمید کسی در احسا ساتش صادق هست یا نه
این روزا سخته تشخیص این موضوع
25ـ عاشق خدا چه خصوصیاتی باید داشته باشه
از صبح که چشم باز میکنه تاشب که چشماشو میبنده باید حواسش به کاراش باشه.
ولی مگه میشه عاشق خدا بود؟
26ـ به چه میزان اطلاعات روانشناسی در زندگی شخصی ات کمک کرده وتاثیر گذار بوده است
خیلی اطلاعات زیادی ندارم. اما همین قدر هم خیلی برام مفید بوده.
27ـ احساسات خود را وقتی خیلی شدید می شوند چگونه کنترل می کنید احساس غم خشم نا امیدی نگرانی خوشحا لی
توی همشون، سعی میکنم با خودم دیالوگ داشته باشم تا بهتر بتونم کنترلشون کنم.
من دقت کردم دیدم وقتایی که اختیارم از دستم خارج شده و مثلاً خشم بیش از حدی نشون دادم، چند لحظه قبلش تا چند لحظه بعدش، ارتباطم با درون خودم قطع شده بوده.
با دیالوگای درونیم، خیلی بهتر میتونم به خودم مسلط باشم.
28ـ از یک تا بیست چه نمرهای به خودت میدهی
12
29ـ با چرخ درخت صندوق یک جمله بساز
روی صندوق عقب ماشینش نوشته بود:
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
30ـ چه وقتی عصبانی می شوید
وقتی که یکی عصبانیم کنه:)
بی شوخی، وقتی یکی حقی که من دارم رو ازم بگیره و به هیچ وجه راضی نشه که داره اشتباه میکنه.
31ـ چقدر مدیر تالار رو دوست داری چقدر ازشون چیزیاد گرفتی
مدیر همدردی رو 10 تا دوس دارم:)
خیلی چیزا یاد گرفتم. ولی هنوزم هیچی بلد نیستم!
32ـ دوست داری کنسرت گروه اریان و بنیامین بروید
نه. به کنسرت زیاد علاقه ندارم
33ـ یک بیت شعر قشنگ بگو
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
34ـ یک جمله اموزنده به اعضا تالار هدیه کنید
برای جبران اشتباهاتمون، هیچ وقت دیر نیست.
35ـ یک ضرب المثل بگوید
آنرا که پاک است، از محاسبه چه باک است
36ـ یک جمله درباره مادر پدر بگوید
هیچ کس نمیتونه زحماتشون رو جبران کنه.
امیدوارم همیشه موفق باشید
سلامت باشید. ممنونم ازتون.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
[b]
به به سلام بریم دختر مهربون رو نقره داغ کنیم
سلام عزیز دلم
خوبی دختر گلم؟
سلام مرسی از استقبال:)
به لطف شما. نفسی میاد و میره. وسط این همه دود دیگه فکر کنم اونم (نفسمو میگم) نیاد بالا (سرفه)
نترسیا فقط یکم جیییییییییزه http://www.freesmile.ir/smiles/252119_tribal2.gif http://www.freesmile.ir/smiles/65661...t3bvk40p7q.gif
1- چرا ما جدیدا رو هی میگید جدید؟ تخسیره ما چیه دیر اومدیم اینجا؟ color]]
از منفیا شروع کردی که ما فکر کنیم کم سوال پرسیدی؟:)
حالا منم همچین قدیمی نیستم!
بعدشم جدید مگه بده؟ همه چیز جدیدش خوبه:)
0) شنیدم کودک درونت پسره؟ چه توضیحی داری بدی؟ زود تند سریع جواب بده!!!!!
ها ها ها ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( ستاد گیر دادن الکی به دختر مهربون )
نمیدونم:(
از این پسر بچه های شیطونم هست. از اینا که از در و دیوار بالا میره!
دیدی که چند روز بود افسارش از دستم خارج شده بود همش تو باغ شیطونی میکرد!
1) دختر مهربون چه رویاهایی داره؟ http://www.freesmile.ir/smiles/156419_springsmile.gif
الان یکی از رویاهام اینه که خانوادمون بشه دور هم جمع بشن. همه چی ریخته به هم
دست رو دلم نذار دوس جون:302:
2) دختر مهربون بالاخره با کی ازدواج میکنه؟
مگه سریال ایرانیه (که از اولش معلومه کی با کی ازدواج میکنه)؟
شایدم اصلاً ازدواج نکنه اما اگه ازدواج کرد،
قطعاً با شوهرش.
3) اگه 3 تا دست داشتی چیکار میکردی؟
فکر کنم قاطی میکردم!
4) دنیا بدون خانم ها چه شکلیه؟
خیلی خشن میشه!!
5) دوست داری بری تو کدوم گزینه زندگی کنی یک مدت؟
الف) 1 کلبه خوشگل با دیوارایی که پر از گل های صورتی و شکوفه های بهاریه تو 1 جنگل سر سبز که پرنده ها میخونن و صدای برکه هم میاد
ب) 1ویلای ساحلی زیبا و مدرن کنار دریا
ج) یک هتل مجلل و بسیار زیبا با امکانات تفریحی کامل
د) یک چادر صحرای بسیار مجهز در یک شب زیبای کویری
الف و دال به نظرم جالب تر میاد.
حالا بین این دوتا، انتخاب سخته. اگه گزینه ی دال، تلسکوپم داشته باشه، میرم اونجا. اما الان که نداره میرم الف.
6) فکر می کنی 10 سال دیگه همین موقع کجایی؟
توی خونه ی خودم بالاسر بچه هام
7) برنامت واسه ادامه زندگی چیه؟
الان یه سری کلاس دارم میرم. میخوام اونا رو تموم کنم.
امسال واسه ی ارشد شرکت نکردم. میخواستم یه استراحت به خودم بدم. سال دیگه ایشالا میخوام شرکت کنم.
برنامه های دیگمونم که دست خودمون نیست:)
8) فکر می کنی پاییزان2 با پرهای تو آلاچیق چیکار کرد؟
راست میگیا! فکر کنم یه تولیدی بالش زده باشه!
بگو پس واسه چی هی میگفت من خودم همه رو جمع میکنم
9) کدوم اسم دخترونه و پسرونه رو خیلی دوست داری؟
دخترونه: نیلوفر
پسرونه: نمیدونم. بهش فکر نکردم. ولی اسم برادرزادمو خیلی دوس میدارم. اگه اجازه بدی نگم.
10) فکر می کنی بچه های تالار چه شکلین هر کدوم؟
شکل ماه:)
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
11) بهار شادی رو چه جور آدمی میبینی؟
یک انتقاد : چیز منفی ای ازت ندیدم :72:
یک تقطه مثبت : حس میکنم مدیریت خیلی خوبی داری. تقریبا هم سنیم. حتی فکر میکنم ازمن کوچیکتری. اما میبینم چقدر خوب بلدی یه مجموعه رو بچرخونی. خیلی خوبه توی این سن همچین تجربه ای داری.
میدونم این مدیریت خوب، فقط به کارت محدود نشده. دارم میبینم که در مورد احساساتت هم داری موفق میشی.:72:
12) خط کش فرشته مهربون چه شکلیه؟ تو خط کششو دوست داری؟
بعضی جاها لازمه واقعاً. نه همه جا لازمه:)
13) دوست داری تو تالار لباس صورتی تنت کنی؟
نه. فقط به صورتی پوش شدن نیست که. کلی مسئولیت میاره.
من تواناییشو ندارم.
14) آشپزی یعنی چی از نظر تو؟
یه کاریه که بعضی وقتا لذت بخشه بعضی وقتا خسته کننده. مخصوصاً وقتی برای مهمون باشه و زیاد باشه:302:
15) یک جمله واسه بچه ها با دست خط خودت بنویس (ستاد تنبیه کردن کوچولوهای بدون
نقاشی در زنگ نقاشی :311: )
اگه اشکالی نداره، دست خطم رو نذارم اینجا:46:
[/b]
ممنونم ازت بهار عزیز:72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
ســـــــــــــــلام به بچه های جدید و قدیم :72:
دختر مهربون چه حسی داری از اینکه این همه داغ شدی؟خنک کننده نمیخای؟
بدو بیا جواب بده:
سلام شایانا جون.
چرا. دیگه الان واقعاً از داغی نمیتونستم بیام جواب سوالای آخرو بدم!
[b][color=#000000]1.دختر مهربون!من تو فیزیک سال سوم تعیین جهت نیروی وارد به بار رو تو میدان خیلی
دوست داشتم،الان هم دست معلممون و انگشت شست که جهت میدان درونسو یا برون سو و همه ی اینا که چقدر خوب بهمون یاد میداد،یادمه،تو از فیزیک کدوم قسمتو بیشتر دوست داشتی؟
حرفه و فن یادته تو راهنمایی،خوشت میومد؟
همه ی فیزیک برام قشنگ بود.
داشتن یه معلم خوب، خیلی تاثیر میذاره روی علاقه ی دانش آموز به اون درس.
منم یه معلم داشتم که همه ی فیزیک دبیرستان رو سال آخر باهامون کار میکرد. علاقه م رو دوصد چندان کرد.
از حرفه و فن خوشم نمیومد.
خیل از کارامو مادر گرامی انجام میدادن:D
2.انتگرال sinx dx؟میدونم که برات خیلی راحته ولی بگو.
:) روزی که اینا رو هم یادم بره خیلی دور نیست:)
cosx-
3.شترسواری که دولا دولا نمیشه!یعنی چی؟کجا استفاده میشه؟
کلش بو قرمه سبزی میده ،تا حالا این بو از کلت بلند شده؟
(هیچی بیشتر از این ضد حال نیست که ندونسته دو سه خط با EN تایپ کنی بعدش که سرتو میاری بالا ببینی چی نوشتی، ببینی چرت و پرت نوشتی! وای خدا:302:)
شتر سواری دولا دولا، یعنی (یادم رفت چی چی نوشته بودم:( ) یعنی اینکه یه کاری رو بخوای انجام بدی ولی از روی اصول انجامش ندی.
من شتر سوار شدم:) انقده باحاله قدم که برمیداره، 360 درجه از چپ و راست منحرف میشی. انگار الانه که با مخ بیای زمین:) حالا فکر کن دولا دولا سوارش شده باشی. دو قدم برنداشته کف زمین پخشی!
نه. تا حالا کسی بهم نگفته کله ت بوی قرمه سبزی میده!
4. صمیمیتتو چجوری نشون میدی به دوستات؟
زیاد کلمات محبت آمیز و دل و قلوه و اینا بلد نیستم رد و بدل کنم. (البته اینی که میگم نسبیه ها. نسبت به بعضیا که خیلی زیاد استفاده میکنن میگم. وگرنه تا حدودی این کلمات هست.)
ولی اصولاً شخصیتاً اینجوری ام.
اما با همین شرایط، بازم میبینم که محبتم رو دریافت میکنن. نمیدونم چه جوری راستش!
5. همین الان ِالان چه ارزویی میکنی تا خداهمین الان ِالان براوردش کنه؟
چقدر این سوال سخته!!
اگه یه دونه باشه، آرزو میکنم . . .(هزار تا آرزو اومد تو ذهنم!! :33:)
اولیش:
آرزو میکنم وقتش برسه.
نمیدونم خدا چه وقتی رو قرار داده.
اما اگه با آرزوی من، برآورده میشد، دلم میخواست اونی که باید بیاد تا همه ی ظلم ها تموم بشه، بیاد...
اگه یه دونه دیگه هم باشه، آرزو میکنم یکی از اقواممون که مریضه خوب شه(همونکه گفتم مشکوک به سرطانه) نه حالا چرا اینجوری؟ آرزو میکنم همه ی مریضا خوب شن:)
اگه یه دونه دیگه هم باشه، آرزو میکنم رابطه هایی که توی خونمون به هم ریخته درست بشه
یا این: هر دو تا برادری که با هم قهرن آشتی کنن.
اگه یه دونه دیگه هم باشه، آرزو میکنم که . . .
(آرزوم شخصیه!)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
6.یه خصوصیت خوبی که تو داریو من ندارم و بالعکس،من دارم تو نداری،رو بگو؟
یه خصوصیت خوبی که من دارم تو نداری: من حساسیتم کمتر از تو هست فکر کنم. تازه برام جالب بود بهم گفته بودی زودرنجم! نمیدونم چرا. شاید خودمو خوب نشناختم!
یه خصوصیت خوبی که تو داری من ندارم: خوب خیلی چیزا ممکنه باشه. شناختمون خیلی محدوده اینجا. قبول داری؟
اما تا همینجا، با اینکه شرایط خواهر برادر داشتن هامون تقریباً شبیه به همه، ولی تو دخترونه تری:)
چه چیزی از من فهمیدی و تعجب کردی یا هیجانزده شدی؟
:D بگم یعنی؟ برای بقیه هم شاید جالب باشه:)
بچه ها، من و شایانا، اسمای واقعیمون یکیه!
اولش فکر کردم شایانا یکی از بچه های دانشگاهمون باشه داره منو میذاره سر کار:) ولی دیدم بنده خدا خودشم کم مونده ازتعجب شاخ دربیاره:311: یادش به خیر:)
با توجه به شناخت مجازی چند ماهمون،یه انتقاد ازم بکن؟
از کنار بعضی مسائل باید بگذری. زیاد بهش فکر نکنی. دلم میخواد تو هم یه روز بیای بگی که رابطه ت با پدرت خوب شده. یا حداقل قدم اول رو برداشتی. من بهتر از هر کسی میتونم درکت کنم. واقعاً انگار که میخوای آپولو هوا کنی. انقدر برات سخته. میدونم. ولی حواست باشه دیر نشه یه وقت.
شروع کن. فقط به خاطر خودت شروع کن.:72:
7.صبح تلویزیون،حرم امام رضا رو نشون میدادن،همون شعرمعروف امده ام شاه پناهم بده رو هم گذاشته بودن،همچین دلم گرفت که :302:،یاد اون روز ِتو هم افتادم که دلت بدجوری گرفته بود برا مشهد،یادته؟
حستو بگو از تصویره
http://www.hamdardi.net/imgup/27603/...51f4f2e92c.jpg
آره یادمه:302:
این روزا شرمنده تر هستم از روزای قبلی!
چیزی نمیتونم بگم.
سکوت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
8.سرگرمیت چیان؟الانه هم رادیو گوش میدی؟بزار من یه تبلیغات بکنم دیگه،رادیو فرهنگ از ساعت 00:30 بعضی شبها برنامه های مشاوره ای روانشناسی داره(اسم برنامه شبستانه)بعضی کارشناساش هم خوبن،خواستین گوش کنید،یه برنامه هم هست تو رادیو جوان بامداد سه شنبه(چه فرصتی چه شبی)فرزاد خان حسنی گویندشه،من کلا با اون برنامه حال میکنم چون موضوعش در مورد علاقمندیهای منه،فقط حیف که خیلی شبا تو نصفه هاش خوابم میگیره.الان فراموش کردی سوالم چی بود،هان:311:
منم شبستانه رو بعضی شبا مخصوصاً قبلنا گوش میدادم. برنامه ی خوبیه تا حدی. ولی همدردی خودمون بهتره:)
به فرزاد حسنی حساسیت دارم.:D
سرگرمیام:
صبح همدردی، ظهر همدردی، شب تا صبح هم همدردی:)
وسطاش کلاسای هنری هم میرم
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
با تشکر از خانم مدیر ،دختر مهربون
که با حوصله و به خوبی به سوالا جواب داد :72::72::72:
با اینکه خیلی جیزش کردیم صداشم در نیومد :311::104:
با هم فکری های صورت گرفته با دختر مهربون
مهمون بعدی صندلی داغ رو اعلام کنم
خانم بهار 66
ممنون بهار جان از اینکه رو صندلی می شینی :72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
می بینم که اولین قرعه به اسم بهار افتاده.
خوبی بهار؟
بهار اسم واقعیته؟
اگر می تونستی خودت اسمتو انتخاب کنی چی می ذاشتی؟
ماجرای خاستگار سابقتو که نمی خوای خانوادت بدونن سیر تا پیازش. تعریف کن.
تونستی بری سرکار؟
رشتت چیه؟
اینکه خاستگارت ساکن یه شهر دور باش امتیاز منفی بهش می دی؟
قبل از اینکه بیای اینجا به چی داشتی فکر می کردی؟
دوران دبیرستان دوست پسر داشتی؟
سیزده بدر چه کار می کنید؟
اگر یه مردی اجازه بده زنش با دوستاش بره خارج چه فکری راجع بهش می کنی؟
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
بهار عزیز سلام
اولین سوال اینه چه رویا و چه ارزویی داری؟
اسم حقیقیت چیه؟
چند سالته؟
از چه شهری هستی؟
موقع بروز مشکل اولین رفتارت چیه؟
ادم برون گرایی هستی یا درون گرا؟
ممنون از نازنین گل بابت نشوندن بهار روی صندلی داغ غ غ غ
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام بهار 66
می خوام از اون خواستگارا که برای دختر مهربون می فرستادم برای توهم بفرستم اون که هیچ کدوم رو قبول نکرد !تو هم با اون سخت گیری هات حتما اصلا نمی زاری طرف بیاد که بخوای ردشون کنی :311:
دختر مهربون می گفت چرا هرچی خواستگار برام می فرستید ی مشکلی داره !!!!انقد خندم گرفت
دلم به حال خودم سوخت آخه اینهایی که اینجا براش فرستادم کیس های واقعی بود البته در گذشته دور بودن
1. بهار 66 اعتماد به نفست خوبه؟
2.اگر می تونستی جنسیت خودت رو انتخاب کنی بازم دوست داشتی دختر باشی؟چرا؟
3.نظرت در مورد ازدواج اینترنتی چیه؟خودت دوست داری این جوری ازدواج کنی؟
4. بهار دوست داری نویسنده شی؟(به نظرم داستانت خیلی با احساس و قشنگن و واقعا من که با هر دو داستانت گریه کردم )
5.تو این تالار کسی هست که ازش خوشت نیاد؟
6.تا حالا عاشق شدی؟کی ؟کی ؟ki, key:)
7.برای ازدواج معیار های ظاهری چقدر برات مهم هست؟معیارهایی وجود داره که نتونی ازشون بگذری؟
8.ظاهر خودت رو دوست داری؟
9.به نظرت بهار.شادی ،بهاری تره یا تو؟
10.اگر یکی می اومد خواستگاریت که لکنت زبان داشت ،ولی بقیه شرایط همش خوب بود،چیکار می کردی؟
11.چه حیوانی رو دوست داری؟
12.طرف دار کدوم تیم فوتبالی؟
13.ترسویی یا شجاعی ؟از چه چیزهایی می ترسی؟:72::72::72:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
دخمل مهربون مرسي واقعا دوستان كم كاري نكردن وحسابي داغت كردن خسته نباشي
اينم از طرف من واسه شما:
http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...4c3bddf650.gif
خب بهار خانم من زيادي اذيتت نميكنم . هميشه فكر ميكنم خواستگار سابقت ميخواست چكار كنه كه انقد آشفته بودي؟
برامون تعريف كن.
الان هم نگراني يا بهتر شدي؟
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام.
اول از نازنین جان و دختر مهربون ممنونم که ازم خواستن رو صندلی داغ بشینم:72::72:.
اول سوالات جناب فرهنگ.
نقل قول:
می بینم که اولین قرعه به اسم بهار افتاده.
خوبی بهار؟
ممنونم.شما خوبین؟؟
بهار اسم واقعیته؟
نه.اسم واقعیم نیست.
اگر می تونستی خودت اسمتو انتخاب کنی چی می ذاشتی؟
نمیدونم شاید همین بهار یا اسم گل.
ماجرای خاستگار سابقتو که نمی خوای خانوادت بدونن سیر تا پیازش. تعریف کن.
واقعا!!گفتن صندلی داغ..نگفتن اتیش بزن به زندگیم.ولی حدس میزدم اینو بپرسی.ببینم حالا یه کاری میکنی منو بشناسن.
خوب این اقا با من یه نسبت فامیلی هم داره خیر سرش.ولی رفت و امد خاصی با هم نداشتیم.منو جایی دیده بود و خلاصه به باباش اینا گفته بود و اومدن خواستگاری.این ماجرا خیلی طول کشید.پسربدی نبود.کلا به نظر دیگران پسر خوبی بود.اما من جواب رد دادم البته درست هم اخلاقشو نمیشناختم اما از اونجایی که دست به رد کردنم خوبه گفتم نه.
هی این و اونو فرستاد گفتم نه.تا اینکه نمیدونم کی بهش گفته بود بهار ته دلش راضیه.اونم ذوق کرد و اومد جایی که ما رفته بودیم گردش.منم از همه جا بیخبر.وقتی شنیدم بهش اینجوری گفتن حسابی عصبانی شدم و خلاصه فهمید.سوار ماشین شد و رفت با یه نفر دیگه.حدود یه ساعت بعد برگشتن و دیدم قیافش زار و نزار شده و ماشینش هم یه کم اسیب دیده.اون که باهاش بود ازداداشم خواست بره رانندشون بشه چون انگار حالش بد شده و میخواسته ماشین و بندازه تو دره!!!!اون یکی هم شبا چشماش خوب نمیدید..........خلاصه بعد از مدتی که خیلی اتفاقا افتاد قبول کردم باهاش اشنا شم.
گذشت تا یه بار عصبانی شدم و بهش گفتم ازت بدم میاد و...دیدم نصفه شب هی به گوشی من زنگ میزنن و میگن بیچارمون کردی.بدبخت شدیم..من داشتم سکته میکردم که خدا چی شده..بعد دیگه جواب ندادن تا صبح..که من خوب سکته کردم زنگ زدن گفتن دیشب با گازداشته خودکشی میکرده..
کلا فکر کنم از مخ تعطیل بوده
دوباره گذشت و تو این ماجرا اتفاقی از یه موضوعی خبردار شد و قسم و ایه که به کسی چیزی نمیگم...اما وقتی بهش جواب رد دادم..بعد اینکه مطمئن شد نظرم برنمیگرده شروع به تهدید که به بابات میگم و...
میدونه بابام اخلاقش چیه اعصابمو بهم میریزه...:302:
نمیدونین چه حالی پیدا کردم.نمیدونم تا حالا شده بدنتون داغ داغ و در عین حال سردسرد باشه.هر دفعه تا چند روز یه لقمه غذا هم نمیخوردم.خیلی بد بود.صدام گرفته بود انگار از ته چاه در میومد.
خدا نصیب هیچ کس نکنه.یادم میفته دلم واسه خودم میسوزه
تونستی بری سرکار؟
نه دنبالش نرفتم.یه کلاس میرفتم تازه تموم شد.یه جا رو بابام معرفی کرد رفتم دیدم با یه مرد گاهی تنهام قبول نکردم اما اونجا رو به دختر خالم معرفی کردم که اگه خواست بره چون کلا جای بدی نبود.ببین چه دختر خوبیم:310:
(یه ذره از خودم تعریف کنم):D
رشتت چیه؟
به خدا پشیمونم کردی فرهنگ..مهندسی ابیاری گیاهان دریایی:)
اینکه خاستگارت ساکن یه شهر دور باش امتیاز منفی بهش می دی؟
بستگی به شهرش داره..اگه شهر خوبی باشه نه..کلا من خیلی مامان بابایی نیستم که دوریشونو نتونم تحمل کنم
قبل از اینکه بیای اینجا به چی داشتی فکر می کردی؟
اینجا کجاست؟!قبل اینکه بیام اینجا برقا رفت داشتم فکر میکردم کاش بیاد چون از تاریکی خوشم نمیاد
دوران دبیرستان دوست پسر داشتی؟
فرهنگ دلم میخواد بشینی اینجا...میدونم چی بپرسم
دوران دبیرستان واقعا خاص بود.دوست پسر داشتن بحث داغ دخترای دورو برم بود.برای همین موضوع جالبی برام بود اما اونموقع خیلی مغرور بودم.فکر میکردم اصلا کار درستی نیست.(که البته نیست)
اما سال اول یه دبیرستان پسرونه تو مسیر مدرسمون بود.چندتا پسر بودن همیشه میدیدیمشون..دیدم دوستام هی بهم میگن یه پسر هست خیلی جذابه..به هیچکی محل نمیده..ال هست بل هست..خلاصه همه عاشقش شده بودن.سرش تو مدرسه گیس و گیس کشی بود.اصلا ناخوداگاه توجهم بهش جلب شد.هرروزم میدیدیمش.ازش واقعا خوشم اومده بود اما اصلا به روی خودم نیوردم.هیچکی نمیدونست..خلاصه اخر سال اومد بهم پیشنهاد داد منم گفتم نه.اتفاقا یادمه یه بار برقا رفتن کلا هوا هم تاریک شده بود زمستون داشتیم ازمدرسه برمیگشتیم.زود رفت موتور یکی از دوستاشو گرفت جلو تر از ما میرفت چراغشو روشن کرد تا رسیدیم خونه:311:.بعد اتفاقی دیدیم باباهامون باهم اشنا هستن خدارو شکر کردم دوست نشدم.:203:
یه بارم مثلا خواستم دوست بشم.پسره دانشجو بود بعد دو روزحوصلم سر رفت تمومش کردم.البته اونم...
هی..یاد گذشته انداختیم..خندم میگیره
سیزده بدر چه کار می کنید؟
اگه جایی پیدا کنیم(ازبس شلوغه) با فامیل میریم بیرون تا عصر.اونوقتم هی سبزه گره میزنیم:)
اگر یه مردی اجازه بده زنش با دوستاش بره خارج چه فکری راجع بهش می کنی؟
اصلا فکر بدی نمیکنم..حتما خودشون توافق کردن..اتفاقا پسر داییم زنش خواست بره خارج درس بخونه..همه گفتن وای..اما اون گفت اگه قراره بره دیگه نیاد همون بهتر که بره.زنشم رفت خودش طاقت نیوورد برگشت
ممنونم فرهنگ
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
حالا ویدا خانوم گل:72:
نقل قول:
بهار عزیز سلام
سلام ویدای عزیز
اولین سوال اینه چه رویا و چه ارزویی داری؟
رویا:رسیدن به بالاترین درجه هرچیز خوب.وقتی دیگه بدی نباشه و فقط یه ارامش ابدی وجود داشته باشه
ارزو:ارزو دارم یه ازدواج خوب داشته باشم که هیچ کدوممون حتی یه لحظه پشیمون نشیم.ارزو دارم سر یه کار خوب برم.تو زندگیم ارامش داشته باشم.خوشبخت باشم.و وضع دنیا از اینی که الان هست بهتر بشه.
به جایی برسیم که نه حق کسی رو بخوریم نه حقمون خورده شه.همسر مادر و فرزند خوبی بشم.
خدا هیچ وقت هیچ وقت تنهام نذاره.همچنین کسای دیگه رو که بهش احتیاج دارن.
اسم حقیقیت چیه؟
بذار نگم:72:
چند سالته؟
متولد 66 ام.پس میشه 24سال.
از چه شهری هستی؟
الان ساکن اصفهانیم اما نه من نه پدر مادرم اهل این جا نیستیم و بنا به دلایلی اینجا زندگی میکنیم
موقع بروز مشکل اولین رفتارت چیه؟
بستگی به مشکلم داره اما سعی میکنم فکرمو به کار بندازم تا یه راه حل براش پیدا کنم.از خدا هم میخوام کمکم کنه.اصولا تا وقتی راه حلش رو پیدا نکنم اروم نمیشم.اما اگه کاری از دستم برنیاد استرس میگیرم
ادم برون گرایی هستی یا درون گرا؟
درونگرا
ممنون از نازنین گل بابت نشوندن بهار روی صندلی داغ غ غ غ
ممنونم ویدا جون
نازنین جان
نقل قول:
سلام بهار 66
سلام نازنین جان
می خوام از اون خواستگارا که برای دختر مهربون می فرستادم برای توهم بفرستم اون که هیچ کدوم رو قبول نکرد !تو هم با اون سخت گیری هات حتما اصلا نمی زاری طرف بیاد که بخوای ردشون کنی 311
:311:اینطورا هم نیست
دختر مهربون می گفت چرا هرچی خواستگار برام می فرستید ی مشکلی داره !!!!انقد خندم گرفت
دلم به حال خودم سوخت آخه اینهایی که اینجا براش فرستادم کیس های واقعی بود البته در گذشته دور بودن
هیچ ادمی بی عیب و ایراد نیست از جمله خود ماها..انشالله قسمت تو هم یه دونه خوبشه
1. بهار 66 اعتماد به نفست خوبه؟
بد نیست.البته اعتماد به نفس در حد متعادل خوبه
2.اگر می تونستی جنسیت خودت رو انتخاب کنی بازم دوست داشتی دختر باشی؟چرا؟
نمیدونم واقعا..هر کدوم مزایایی داره..مهم اینه که از چیزی که هستیم نهایت لذت رو ببریم..ولی دختر بودن خوبه
راستی میخواستم بگم :305:حواست باشه کودک درونت رو پسر میدیدی این سوال رو هم از همه میپرسی..شاید ربط داشته باشن
3.نظرت در مورد ازدواج اینترنتی چیه؟خودت دوست داری این جوری ازدواج کنی؟
دوست ندارم..اما یه وقت دیدی این جوری عروسی کردم:)..
4. بهار دوست داری نویسنده شی؟(به نظرم داستانت خیلی با احساس و قشنگن و واقعا من که با هر دو داستانت گریه کردم )
عزیزم..لطف داری..ولی در اون حد نیستم که نویسنده شم.چیزی که به دلم بیاد مینویسم.
تازه نویسندگی ریسک بالایی داره..اینکه چیزی بنویسی که به دل دیگران بشینه سخته
5.تو این تالار کسی هست که ازش خوشت نیاد؟
نه..فقط یه نفر بود که به نظرم راهنمایی هاش شاید گاهی درست نبود..البته ازش بدم نمیاد
6.تا حالا عاشق شدی؟کی ؟کی ؟
خودم تو درک حقیقت عشق موندم ولی شده از کسی خوشم بیاد..یک سال گذشته
7.برای ازدواج معیار های ظاهری چقدر برات مهم هست؟معیارهایی وجود داره که نتونی ازشون بگذری؟
ظاهر خیلی کمتر ازاخلاق برام مهمه...بله .اخلاق و بعد پول
8.ظاهر خودت رو دوست داری؟
اره.(فوران اعتماد به نفس) :D:P
9.به نظرت بهار.شادی ،بهاری تره یا تو؟
بهار ترکیبی هست از روزای افتابی بارونی ابری گرم سرد و............شکفتن
امیدوارم هر دومون بهاری باشیم خصوصا ازنظر تولد و شکوفایی
10.اگر یکی می اومد خواستگاریت که لکنت زبان داشت ،ولی بقیه شرایط همش خوب بود،چیکار می کردی؟
اگه قابل درمان بود حتما کمکش میکردم اما مطمئنم خونوادم قبول نمیکردن
11.چه حیوانی رو دوست داری؟
ماهی-کبوتر-اردک-مرغ عشق(داشتم قبلا)-
12.طرف دار کدوم تیم فوتبالی؟
هیچکدوم.این روزا فوتبال ارزش حرص خوردن نداره..یادش بخیر بچه بودیم هروقت ایران مسابقه داشت و میبرد چه شور و حالی به پا میشد.بابام هم برامون یه عالمه خوراکی میخرید:310:
13.ترسویی یا شجاعی ؟از چه چیزهایی می ترسی؟
گاهی ترسو..گاهی شجاع..ازاینکه شرایط خوب خراب بشه قبلا خیلی میترسیدم الان کمتر شده
گلنوش جان
نقل قول:
دخمل مهربون مرسي واقعا دوستان كم كاري نكردن وحسابي داغت كردن خسته نباشي
اينم از طرف من واسه شما:
[تصویر: 1327074095_32102_4c3bddf650.gif]
مرسی عزیزم:43:
خب بهار خانم من زيادي اذيتت نميكنم . هميشه فكر ميكنم خواستگار سابقت ميخواست چكار كنه كه انقد آشفته بودي؟
برامون تعريف كن.
تقریبا تو پاسخ فرهنگ گفتم
الان هم نگراني يا بهتر شدي؟
بهتر شدم اما هنوز نگرانم
ممنونم گلنوش عزیز
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
1-فكر كنم شما شاغل بودين.مگه بيكار شدين؟چرا؟
2-اگر بهتون یه بلیط رفت و برگشت بدن که خودتون میتونید مقصد رو مشخص کنید کجا رو انتخاب میکنید؟و چرا؟
3-معيارات براي ازدواج؟
4-اگر همسر آيندت تحت شرايطي ازت بخواد بعد از عروسي تو خونه پدر و مادرش زندگي كنين قبول ميكني؟
5-چه چيزي سبب شد تا تصميم به عضويت در تالار بگيري؟
6_دليل انتخاب نام كاربريت؟
http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...6662d4dd2a.gif
راستي بهار اواتارت رو خيلي دوست دارم
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
به به بهار خانومhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...f37ab31ac6.gif
به صندلی داخ خوش اومدی.این هم سوالای من.http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...2b31580a61.gif
-جالبترین شیطنتت تو دوره ی دبستان چی بود ؟ اصلاً شیطون بودی یا بچه مثبت و درسخون ؟
-قدیمی ترین خاطره ای که از کودکیت یادت میاد چی بوده؟چند ساله بودی؟
- اهل كتاب خوندن هستي؟ اگه آره اسم 3تا از كتابهايي را كه خيلي دوست داشتي روبگو.http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...17eb0c9dfd.gif
- بیشتر کدوم برنامه های تلویزیوم رو نگاه میکنی؟
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...45135771bd.gif
-بزرگترين اشتباه زندگيت چي بوده ؟
- بزرگ ترین دروغی که شنیدید؟ از کی؟
-تا چه اندازه با خدا خودموني رازو نياز ميكنيد؟
-يه جمله در مورد زادگاهت بگو ؟
-عصبانی بشی نهایت عکس العملت چیه؟
-میونت با آرایش چطوره؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...07584a8472.gif
-اگه قرار باشه از یکی حلالیت بگیرین اون کیه؟
-درجه حرارت صندلیت چنده؟
خوب فعلا بایhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...6557b7a920.gif
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
بهار لطفا یه مقدار جمع تر بشین، دختر مهربون هم جا بشه
یه خرده بری اونور جا میشه ، خیلی هم تپل نیست :)
دختر مهربون موهاشو نکش ، ای بابا ولش کن !
بهار چرا چنگ میزنی؟!
حداقل نیشگون بگیر جاش نمونه !
دختر مهربون ؛ کی بهت گفته مهربونی ؟!شک نکن باهات شوخی کرده
ببین چجوری لگد میزنه :316:
خیلی خب دیگه اروم بگیرین دونه دونه به سوالام جواب بدین
فرض کنین توی خیابون هستیم ، کجا میرین؟ ، گفتم فرض کنین !
حالا رابطه بین کلمات داخل پرانتز رو کشف کنین :
(ترافیک سنگین ، انگشت ، دماغ )
(عابر پیاده ، بوق ، یه حرف خیلی زشت:163: )
(خانم راننده ، ماشین لباسشویی ، سبیل )
با دقت پیش فرض ها رو بخونین و مسئله هارو حل کنین
مامان میگه : فردا عروسی دختر عمه قزیه
بابا میگه : پول ندارم
مامان میگه : چقدر تو باهوشی عزیزم ، من چیزی نگفتم اما تو منظورمو فهمیدی
بابا میگه :جدی می گی؟! ، اگه اشتباه نکنم یه مقدار پول تو کشوم هست . . .
سوال 1: مامان چه چیزهای دیگه ای می تونست بگه تا بابا کم هوشی خودش رو اثبات کنه ؟
سوال 2: اگه بخوای به تولد نوه عمه قزی بری چطوری برای خریدن کادو از بابا پول میگیری ؟
اخطار: وقتی پدر ومادرت باهم صحبت می کنن حق نداری گوش وایسی :324:
هی بهش میگم بیا بریم دستشویی
هی میگه ندارم
تا میرسیم به پرت ترین نقطه جاده ، میگه جیش دارم :324:
تازه انتظار داره هر چی اب معدنی داریم هم بریزیم به پای این نوگل زندگیمون
شماها هم از این کارا می کنین ؟
اگه نمره هوش و زیباییت جمعا 10 باشه ، فکر میکنی نمره هر کدوم از اون ها به صورت مجزا چند بشه ؟
زود تند سریع چهارتا از کارتن های مورد علاقه ات رو بگو
دلت می خواد قهرمان کارتون ، دختر باشه یا پسر ؟
ان چیست که ریش ندارد ، وقتی می شنود نمی گوید و وقتی می بیند نمی شنود و وقتی می گوید که دیگر نمی بیند
اگه بابا عصبانی بشه و سرت داد بزنه (یه داد خیلی بلند از اونا که وقتی می شنوی بغض میکنی و چونه ات می لرزه لبات:( اینجوری میشه و میری یه گوشه کز میکنی )
چیکار کنه که زودتر باهاش اشتی کنی ؟
اگه یادش بره و دیگه نیاد بغلت کنه ، وقتی بزرگ شدی دچار شرمندگی مزمن میشی ؟:302:
خب حالا که دخترای خوبی بودین
باربی بخرم یا خرس عروسکی ؟
بستنی یا بادوم زمینی ؟
گل سر یا برچسب میکی موس؟
موهاتو دم اسبی ببندم یا خرگوشی ؟
دامن گلدار می پوشی یا شلوار جین ؟
کفش ورنی قرمز یا اسپرت صورتی ؟
دختر مهربون
گل سر بهارو بهش پس بده ، گفتم پس بده یالا
بهار دستتو از تو دماغت در بیار ، تا سرمو برمی گردونم شروع می کنیو :316:
دختر مهربون نرو اونور
بهار بشین سرجات
دختر مهربون گوشیمو پس بده
بهار
. . .
ای خدا منو بکش راحتم کن
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سلام بهار
اینجا انقدر برف اومده همین جورم داره می اد
خیلی سرده
اونجا چی داره برف می اد؟
به هر حال برفم نیاد می دونم اونجا هم سرده
برای همین اومدم یکم هیزم بریزم زیر صندلیت شعله رو ببرم بالاتر
0.بهار اول تعریف کن بالا چه خبر بود؟ تو بیشتر دختر مهربون رو زدی یا اون تو رو زد ؟من حس می کنم تو همش زدی اون طفلکم زورش به تو نرسید!:(
حس ششمم می گه
1.بهار تو مغروری؟به نظرم می اد مغرور باشی؟
2.ورزش می کنی؟چه ورزشی رو دوست داری؟
3.مامانت رو بیشتر دوست داری یا بابات؟
4.دوست داری ازایران بری برای همیشه؟
5.لباس عروس با دامن پفی بزرگ خوبه یا معمولی ؟
6. شغل همسرت برات مهمه؟
مثلا دوست داری چه شغلی داشته باشه؟اگر بوتیک لباس خانمانه داشته باشه باهاش ازدواج می کنی؟
7.چه غذایی از همه بیشتر دوست داری؟چه رنگی؟
8.صبحانه می خوری؟معمولا چی می خوری؟
9.از خوراکی جات چی دوست داری؟
10.الان اتاقت مرتبه؟دروغ نگی :311:
-
RE: ~~ صندلی داغ سری هفتم ~~
سری قبل که جواب چندتا پست رو با هم دادم انقد قر و قاطی شد پوستم کنده شد پس از این به بعد یکی یکی جواب میدم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلنوش67
1-فكر كنم شما شاغل بودين.مگه بيكار شدين؟چرا؟
اخ گلنوش جان..دست رو دلم نذار..من کلا دو جا سر کار رفتم.یه بارم چند روز رفتم و منصرف شدم.جای اولی خوب بود منم ازکارم راضی بودم تا اینکه یه روز که تو شرکت تنها بودم یه مشتری خواست اذیت کنه..منم بند و بساطم و جمع کردم و دیگه نرفتم.همون موقع ها هم خونمونم عوض کردیم
جای دوم ازخونمون خیلی دور بود و صاحبش هم چی بگم..مشکلاتی اونجا پیش اومد که دیگه نرفتم.تو یه تاپیک مفصل گفتم
2-اگر بهتون یه بلیط رفت و برگشت بدن که خودتون میتونید مقصد رو مشخص کنید کجا رو انتخاب میکنید؟و چرا؟
وای خیلی جاها دلم میخواد برم.:310:
ازجاهای مذهبی مثل کربلا بگیر..تا کشور مصر با اثار تاریخی اسرار امیز..تا..کشورای اروپایی..جزایر قناری (ما که نرفتیم اما میگن جای قشنگیه!)..جنگلهای بکر و دست نخورده..وای خیلی زیاده.
چون نگفتی بلیط چیه منم میگم اصلا رفتن به فضا مثل انوشه انصاری..اونوقت میگن ازاون بالا کفتر می ایه..یک دانه دختر می ایه.
چی منصرف شدن..نه من به همون مسافرت داخل ایران هم راضی ام.ولی یه جایی که طبیعتش بکر باشه
3-معيارات براي ازدواج؟
معیار اول و اصلیم اخلاقه اما با جزئیات و مخلفات فراوون..حالا چندتاشو برای مثال میگم.مهربون باشه اما در عین حال مردونه باشه(چه سخت!)-دست و دلباز باشه اما واسه من-اولویت اولش زن و بچه اش یعنی من و نینی های ایندمون باشه:163:-کارهای خونه رو باهم انجام بدیم-کلا به جنس مونث احترام بذاره-کاری باشه-دروغ نگه-وفادار باشه-چشماش اهل چریدن نباشه-زور نگه-سنگ زیر اسیاب باشه(میدونی یعنی چی؟)
بعد پول برام مهمه اما نه ازجیب بابا بلکه خودش باید اهل کار باشه.پسری که کاری باشه اگه الان هم چیز زیادی نداشته باشه بلاخره بدست میاره اما اون که اهل کار نیست هرچی داره یه روز به باد میده
4-اگر همسر آيندت تحت شرايطي ازت بخواد بعد از عروسي تو خونه پدر و مادرش زندگي كنين قبول ميكني؟
بستگی داره این شرایط چیه؟
اگه کلا فکرش اینه که باید با خونوادش زندگی کنیم باید به حال خودم تاسف بخورم با این انتخاب کردنم
اگه پول نداره یه جای مستقل بگیریم بازم مثل گزینه اوله
اما اگه اتفاقی مشکلی براش پیش اومد و موقتا مجبور به اینکار شدیم قبول میکنم.اصلا هم غر نمیزنم.کمکشم میکنم تا مشکلش حل بشه
(ببینید چه دختر خوبیم.تازه اشپزیمم خوبه اگه موردی سراغ داشتین التماس دعا):)
5-چه چيزي سبب شد تا تصميم به عضويت در تالار بگيري؟
راستش یادم نیست دنبال چی میگشتم یهو سر ازاینجا دراوردم.چندتا ازتاپیکاشو خوندم برام جالب بود تا اینکه یه تاپیک خوندم از اقای جلیل که زنش بهش خیانت کرده بود و حال خودشم خیلی بد بود.این وسط بعضی ازکاربرا نمک رو زخمش میپاشیدن.اون اقا میخواست یه فرصت دیگه به زندگیش و زنش بده اما همه میگفتن پس غیرت مردونه ات کو؟:(و..خیلی ناراحت شدم.دلم میخواست بهشون بگم کدخدا میبخشه نوکر کدخدا نمیبخشه؟خودش دوست داره یه بار دیگه تلاش کنه شما میگین نه طلاق بده؟..فقط یادمه انی جون خیلی به همه تذکر میداد که انقد نگن طلاق بده و خیلی به اون مراجع کمک کرد.اونجا ازحرفای انی خیلی خوشم اومد.اخرشم اون تاپیک قفل شد
اینجوری شد که تصمیم گرفتم عضو شم
6_دليل انتخاب نام كاربريت؟
بهار66 تاریخ تولدمه..اما کلا بهار رو خیلی دوست دارم.حتی اگه به زور مجبور بشم عید دیدنی برم..یا سبزی پلو با ماهی شب عید مامانم شور بشه یا عیدی اون قد که فکر میکردیم نگیریم و..من خود بهار که تو طبیعت رخنه میکنه و یه دفعه باعث شکوفایی همه چیز میشه دوست دارم.این یعنی همیشه میشه از نو شروع کرد
http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...6662d4dd2a.gif
راستي بهار اواتارت رو خيلي دوست دارم
واقعا؟خودمم خیلی دوسش دارم.میبینمش یاد بچگی خودم میفتم.یه عکس دارم یه کوچولو شبیه اواتارمم.البته الان قیافم خیلی تغییر کرده
مرسی گلنوش جان.راستی منم یه دوست داشتم تو اسمش گل بود و عاشق گل و گیاه.خیلی دختر خوبیه.مثل تو
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پاییزان2
به به بهار خانومhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...f37ab31ac6.gif
سلام علیکم پاییزان خانوم گل و شیطون
به صندلی داخ خوش اومدی.این هم سوالای من.http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...2b31580a61.gif
مرسی.ایشالله روزی شما!!!
-جالبترین شیطنتت تو دوره ی دبستان چی بود ؟ اصلاً شیطون بودی یا بچه مثبت و درسخون ؟
نه شیطون بودم نه بچه مثبت ولی درسم خوب بود.والله ازدبستان چیزی یادم نیومد.البته بیرون شیطنت داشتم یادمه با بچه محلا فوتبال بازی میکردیم.یه پسر بود خیلی تپل و خواستنی بود بود.مثلا اسمش امیر.همش گریه میکرد تا مامانش اجازه بده بیاد با ما بازی.مامانش هم هی به من میگفت بهار اگه اذیتتون کرد بیا بهم بگو.میگفتم باشه.بعد تو فوتبال الکی میگفتم چرا منو زدی میرم به مامانت میگم.بعد میگفتم مامان امیر ،امیر تو فوتبال پای منو زد.اونم مثل ابر بهار اشک میریخت بعد میگفتم حالا اشکال نداره میبخشمش.بیاد بازی.خیلی پسر باحالی بود.البته فکر کنم بیشتر به مردم ازاری شبیه بود تا شیطنت.اخرش همون یکی از رتبه های برتر کنکور شد.داداشم میگفت تحویل بگیر یادته چقد اذیتش میکردی
یه بارم سیزده بدر خوزستان بودیم.داشتم با لیوان و کاسه ماهی میگرفتم افتادم تو رودخونه.یکی ازفامیلامون با یه حرکت قهرمانانه پرید توی اب و منو نجات داد.
یه بارم با داداشم فرفره درست کردیم گذشتیم روی صندوق رفتیم تو کوچه میفروختیم.بابامم ما رو که دید از خجالتمون در اومد
زنگ خونه ها رو هم که طبق معمول میزدیم و فرار میکردیم اونم شب.
کلا بچگیمو خیلی دوست دارم خیلی خوش گذشت
اما تو مدرسه راهنمایی و دبیرستان بیشتر شیطنت کردیم.تا یه فرصت کوچیک پیش میومد(فقط جهت شادمانی و بالابردن راندمان یادگیری!!) بزن و برقص راه مینداختیم.:227:
کلاسا رو دودره میکردیم.
یادش بخیر
-قدیمی ترین خاطره ای که از کودکیت یادت میاد چی بوده؟چند ساله بودی؟
2-3 سالم بود خونه خالم اینا بودیم
- اهل كتاب خوندن هستي؟ اگه آره اسم 3تا از كتابهايي را كه خيلي دوست داشتي روبگو.http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...17eb0c9dfd.gif
باعث خجالت نه...بربادرفته رو دوست داشتم مخصوصا شخصیت رت باتلر...بچه بودم یه کتاب خوندم دخترک فقیر که البته مال سن من نبود.یه چیزایمبهمی ازش یادمه اما قشنگ بود...ازکتابای بچگونه هم علی بابا و چهل دزد یا علاءالدین و..رو دوست داشتم
- بیشتر کدوم برنامه های تلویزیوم رو نگاه میکنی؟
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...45135771bd.gif
هرچی قشنگ باشه..فیلم..کارتون..مستند
-بزرگترين اشتباه زندگيت چي بوده ؟
نگم سنگینتره..بد اشتباهی بود..:163:
- بزرگ ترین دروغی که شنیدید؟ از کی؟
بزرگترینش رو یادم نیست اما بیشتر ادما خالی میبستن مثلا یه نفر واسه جلب توجه خودشو دانشجوی پزشکی جا زده بود.یا مثلا اینکه یه نفر پیش خودم یه کاری بکنه بعد بگه نه من نکردم..
-تا چه اندازه با خدا خودموني رازو نياز ميكنيد؟
تاقبلا از خدا خیلی میترسیدم..یا مثلا روم نمیشد بعضی چیزا رو ازش بخوام..مثلا وقتی درس نخونده بودم روم نمیشد بگم خدایا پاس کنم اما الان خیلی رابطم باهاش بهتر شده
-يه جمله در مورد زادگاهت بگو ؟
پر ازخاطرات کودکیمه..خیلی دوسش دارم چون چند سال از عمرم اونجا گذشت..چند وقت پیش خونه مادربزرگم رو دیدم که خرابش کردن و یه ساختمون جدید به جاش ساختن انقد گریم گرفت.یا مثلا خونه بچگیامو خیلی دوست دارم
-عصبانی بشی نهایت عکس العملت چیه؟
نهایتش جیغ و داد
-میونت با آرایش چطوره؟http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...07584a8472.gif
ارایش میکنم اما نه در حد زیاد.در حد معمول..بیشتر عادت کردم
-اگه قرار باشه از یکی حلالیت بگیرین اون کیه؟
خیلیا..البته خدا شاهده اکثر موارد سهوا کاری کردم نه عمدا اما شاید دل بعضیا رو نه از روی عمد شکسته باشم.خدا منو ببخشه
-درجه حرارت صندلیت چنده؟
خوب فعلا بای[IMG]http://www.hamdardi.net/imgup/31551
/1327094944_31551_6557b7a920.gif[/IMG]
خوبه..تازه یه کم گرم شدم.
ممنون پاییزان عزیز.بای:72: