-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
دوستان عزیز نمیخوام بزنم تو ذوقتون
ولی من که گفته بودم این عکسی که گذاشتم مال نی نی ما نیست فقط یه مقدار شبیه به اونه :)
دخترمون یه مقدار اخمو هستش منم وقت ندارم شیش ساعت بشینم که خانم تو خواب خنده اش بگیره :)
خانم انی و بقیه دوستان هم اگه برای امر خیر میخوان اقدام کنن ، اسامیشون رو لیست کنن تا بیست سال اینده ببینیم چی میشه :72:
ضمن اینکه من بارها گفتم خارپشت تیغ تیغی نیست بلکه صرفا "خار "داره !
خیلی فرق میکنه
صورتش رو که عمرا بذارن ببوسم برای بوسیدن دستش هم باید اصلاح کامل کرده باشم :)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
پس شما چه عمويي هستي كه نمي توني برادرزادتو بخندوني ؟
اول بچه داري ياد بگير بعد دنبال ليست باش واسه آينده ...:311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
وای باورم نمیشه
اریکس اینجاست !
سلام جناب اریا
من تازه الان شناختمت شرمنده:316:
خیلی خوبه که هستی خوشحالم :43:
خودتو شارژ کن لطفا
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام دوستان عزیز :)
امیدوارم حال همگی خوب باشه.
من هم خوبم و مشغول پایان نامه ام هستم. برای همین کمتر فرصت می کنم در همدردی باشم.
یعنی فکر می کنم تازه الآن مدت زمانی که در همدردی می گذرونم، رسیده به حد نرمالش :311:
خارپشت جان، عمو شدنت رو تبریک می گم! باید حس خوبی باشه. من که هیچ وقت عمو نمیشم :)
دعا می کنم فرشته مهربان و بهار غمگین گرفتاریش حل بشه و با خبرهای خوش برگردند.
آقا کامران هم که دوباره برگشته! البته حضورش کمرنگه و بیشتر به تشکر اکتفا می کنه.
همین تشکرت رو هم دوست داریم! :)
همگی شاد و سلامت باشید!
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به همه دوستان همدردی ،اولین بار هست که خودم را جزء این جمع دوست داشتنی حس میکنم واسه همین تصمیم گرفتم من هم بپرم تو جمعتون:310:
راستش یه گیری افتاده توی کارم از همتون می خوام که برام دعا کنید.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام.
فردا روز مهمی هست برام.
به دعای تک تکتون احتیاج دارم:72::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام دوستان عزیزم
صبح بارونی همگیتون بخیر
امروز روز عرفه است
برای همگیتون یک لیست تهیه کردم که حتما دعا کنم
التماس دعا
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
بهار جان
هنوز غمگینی؟ نمی خوای اسمتُ بهاری تر کنی؟
:46::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به دوستان خوب همدردی
دخترمهربون ایشاله به سلامتی.دعاکردن خرج داره ها... گفته باشم:324: باید شیرینیشو بدی.
جدا ازشوخی ایشاله به سلامتی.:321:
بهار غمگین وفرشته مهربان وبی نهایت عزیزبرای شما هم آرزوی رفع گرفتاری دارم.:203:
جناب خارپشت هرچند خیلی دیرشده اما تبریک مراهم بپذیر.به امید روزی که بابا شی.:)
pardis81 عزیز خیلی بی سروصدا میای ومیری.نه پستی ... نه خبری...
خانمی پس نی نی ما کی میاد؟ هوس شیرینی کردیم.:43:
دوست خوبمون del هم که کمرنگ شده وپست آنچنانی نمی تونه داشته باشه.عزیز شارژش کن.:227:
سرافراز شما هم که حضورت کمرنگ شده.:72:
کنجکاو هم که رفته،باز یه هفت هشت ماه دیگه برمیگرده میگه چرا منو یادتون نمیاد،چراهیچ پیامی ندارم؟
(منتظرشیطنت ها وبازیهای خلاقانه ات هستیم):P
بالهای صداقت بازم غایب زده.آریا یاهمون arix خودمون هم که امروز هست جای شکرش باقیه ولی فردا...
برای همگیتون چه اونایی که نام برده شد وچه اونایی که دردلمون جای دارندآرزوی موفقیت وشادکامی دارم هرجا که هستند.
این همه گل زیبا تقدیم همه شما دوستان همدردم.
http://www.hamdardi.net/imgup/28353/...404da5fcbc.jpg
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام.
عید همگی مبارک:72::72:
اگه بدونین که دعا برای بقیه چقدر موثره!
دیروز جوری که اصلاً فکرشو نمیکردم گذشت.
یعنی فکر نمیکنم از این بهتر هم میشد.
از همتون ممنونم.
امیدوارم بتونم یه کوچولو از لطفتون رو جبران کنم.:72::72:
من حالم خوبه.
نه. . .
خوب نیست، حالم یه جوریه!
نمیتونم اسمشو بذارم خوب.
دعا کنید حالم متعادل بشه تا عقلم بیاد سر جاش.
آخه بهش احتیاج دارم الان :302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
اومدم از دلتنگی هام برای خدا بنویسم، دیدم همه صحبت از اجابت شدن دعا در حق غیره...
بهتر دیدم ازتون بخوام برام دعا کنین. موقع دعاتون من رو هم یه یادی بکنین که خیلی نیاز دارم.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به همه دوستان ، ایشالله که تعطیلات پر باری رو گذرونده باشند.
قبل از اینکه برم دعا عرفه یه کلی نقشه ریخته بودم که همه دوستان را یاد کنم اما چشمتون روز بد نبینه با کوچولو رفتم دعا
مگه گذاشت دعا بخونم حتی خودم را هم فراموش کردم از یه طرف داشتم گریه می کردم از طرف دیگه با کوچولو داشتم توپ بازی می کردم.
خدا کنه حداقل دوستان خوب این تالار مثل من ، ما رو فراموش نکرده باشند.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
بي نهايت عزيز
شايد قشنگ ترين نوع عبادت براي تو در آن لحظات همان بازي كردن با فرزندت باشه كه .........مطمئن باش همين اتفاق براي تو گشايش داره و ..................برو نكته ي خودت را درياب و ببين . :46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
بي نهايت عزيز
شايد قشنگ ترين نوع عبادت براي تو در آن لحظات همان بازي كردن با فرزندت باشه كه .........مطمئن باش همين اتفاق براي تو گشايش داره و ..................برو نكته ي خودت را درياب و ببين . :46:
ممنونم آنی عزیز یه خاطر نگاه زیبایی که دارین فقط یه سووال، قسمت آخر پستتون را متوجه نشدم؟"برو نكته ي خودت را درياب و ببين"
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
بي نهايت عزيز
هر لحظه ي زندگي يك شگفتي است و يك نكته و پيام دارد
اگر قرار بود من نكته تو را ببينم و دريابم كه نمي گفتم : برو ......:46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
:P:D:43::43: مشکل همین جاست نکته را دیر میگیرم دیگه انی جون
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام دوستان
من دو روزه دارم در خلوت خودم یخ میزنم :(
نه اشتباه نکنید فقط مشکل روحی ندارم
یه بنده خدایی مثلا خواست یه دستی به سروگوش موتورخونه بندازه
زد همه چی رو داغون کرد
دعا کنین تا امشب درست بشه
والا معلوم نیست من تا فردا زنده بمونم
فکر کنین
نشستم کنار یه هیتر کوچولو
که اگه بیشتر از سه متر ازش فاصله بگیری قندیل میبندی
دیگه نگم دستشویی و حمام رفتنم چه واویلاییه:302:
وقتی به بخاری چسبیدین و دارین نسکافه میخورین یه یادی هم از ما بکنین
شاید ما هم گرم شدیم :)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
فکر کنین
نشستم کنار یه هیتر کوچولو
که اگه بیشتر از سه متر ازش فاصله بگیری قندیل میبندی
دو سال پیش زمستون دیدم یکی از دانشجوهای ایرانی به اون یکی می گه دارم یک پتو می برم برای فلانی. گفتم چطور؟ مگه خودش پتو نداره؟ گفت مگه نمی دونی؟ خونه نداره. تو یک شرکتی کار می کنه که از این ماشین های کاروان کرایه می دهند. خودش هم تو یکی از اونها زندگی می کنه. الآن زمستون شده، خیلی سرده و بخاری هم نداره...
پسر خوش قلب و زحمت کشی بود. ولی بنده خدا تو این وضعیت آخرش هم نتونست حتی یک لیسانس بگیره و بعد از 10 سال بدون هیچ چیز برگشت ایران...
خلاصه این جریان رو گفتم، شاید تحمل این 2-3 روز با توجه به موقت بودنش برایت راحت تر بشه :)
یک جوک هم بگم که احتمالاً شنیدی.
از یک بنده خدایی می پرسند اگه سردت بشه، چی کار می کنی؟
می گه میرم نزدیک بخاری.
می گن اگه بازم سردت باشه چی؟
میگه بیشتر به بخاری نزدیک میشم.
میگن اگه بازم سردت باشه چی؟
میگه می چسبم به بخاری!
میگن اگه بازم سردت باشه چی؟
می گه خب دیگه بخاری رو روشن می کنم :311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام.
بازم خدا رو شکر اون هیتر هست.
دعا کن برقا نره یه وقت :163:
.
.
.
نه نه فکرشو نکن نمیره :82:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
آدم هایی هستند که بودنشون
حتی مجازی به آدم آرامش می ده
دوستیشون برات حقیقی میشه
و یهو میشن یه قسمتی از زندگیت
آدم هایی که با تمام مجازی بودنشون سهم بزرگی تو حقیقت و دوستی های تو دارن
قدرشونو بدونیم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
این روزها اصلا خوب نیستم...اصلا
تاحالا شده فکر کنین که تو تنهایی رها شدین؟...الان این حس رو دارم با این که اطرافم شلوغه
انگار آخر دنیاست ...نمیدونم چرا اینجوری شدم بچه ها
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام بهار جان. چرا توی تاپیکات نمی نویسی که مشکل چیه؟
شاید کمکی از دستمون بر بیاد.:72::72:
=======================
منم این روزا ناراحتم.
چند روزه بد جوری این فکر افتاده تو سرم که اگه ازدواج کنم دیگه شاید نتونم بیام اینجا. :302:
هنوز خبری نشده، کمتر وقت میکنم بیام.
دلم واسه اینجا تنگ میشه :(
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
آدم هایی هستند که بودنشون
حتی مجازی به آدم آرامش می ده
دوستیشون برات حقیقی میشه
و یهو میشن یه قسمتی از زندگیت
آدم هایی که با تمام مجازی بودنشون سهم بزرگی تو حقیقت و دوستی های تو دارن
قدرشونو بدونیم
کیوان عزیز این جملتون رو باید با طلا نوشت.
همینجا توی همدردی دوستای زیادی پیداکردم که هرکدوم درجای خودشون برام عزیزند و
فراموش نشدنی.اما یکی واقعا قسمتی اززندگیم شده ،یکی که سهم بزرگی در قلب من داره
یکی که فرشته من شده.:310:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام دوستاي عزيزم... يك مدتي كم بهتون سر زدم... دلم واسه شما و حتي خودم تنگ شده... احساس مي كنم از خودم دور شدم... شايد بگيد چرا؟ اما واقعا گفتني نيست... فقط براي من دعا كنيد. من دارم از خودم دور مي شم...
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام
من یه مدت که چیزی نمینویسم یا تالار نمیام،وقتی دوباره برمیگردم انقدر احساس غریبی بهم دست میده که خدا میدونه!
منم حالم یه مدتیه بده،این
روزا،دیگه خیلی خیلی بده،حالم از این دنیا و بعضی محتویاتش بهم میخوره!
خلاصه که دلم گرفته ای دوست،هوای گریه با من.
الان که بازار دعا کردن گرمه،منم یه خواهشی دارم ازتون،اگه
ارتباطتون با خدا برقرار شد همه گرفتارارو دعا کنین،ثواب داره
خب مثل اینکه یکم زیادی انرژی منفی دادم،باید یجورهایی جبرانش کنیم:
دختر مهربون ایشالله بسلامتی،فک کنم قرار بود خواستگار قبلیت دوباره بیان،اومدن؟چی شد؟
عزیزم کاش همه ناراحتی ها اینمدلی باشه که ادم بخاطر فعل محبوب و شیرین ازدواج:)(البته اگه درست انتخاب کنیم و الا میشه یکی از بدترین اتفاقات زندگیمون)
کمتر بیاد اینجا.
نگران نباش با اقای همسر صحبت میکنیم
اجازه بدن در شبانه روز لابلای امور منزل،یه چند دقیقه ای هم به اینجا سر بزنی :D،اصلا خدا رو چه دیدی،شاید ایشون رو هم اینجا عضو کردیم،دو تایی صبح تا شب اومدین اینجا،مشاوره دادین:311:
خانم بهار غمگین جان،امیدوارم که دیگه هیچوقت
احساس تنهایی به این شدت نکنی و خیلی زود ازین اوضاع و احوال بیرون بیای،هر چند که گاهی
تنهایی برا ادم لازمه:72:
نقل قول:
تاحالا شده فکر کنین که تو تنهایی رها شدین؟...الان این حس رو دارم با این که اطرافم شلوغه
راستی با این حرفت،من یاد این جمله افتادم فک کنم از شریعتی باشه:
از تنهایی به میان مردم گریزم و از مردم به تنهایی پناه برم!
سرافراز عزیز،امیدوارم که هر چه زودتر به خویشتن خویش برگردی،و
با خودت غرببه نباشی :321:
حالا که اینجام بزارین با چند نفر هم یه صحبتی داشته باشم :D
سبکتکینگل،امیدوارم زندگی جدید و مجردیتو خوب و اگاهانه پیش ببری و دیگه کمتر از گذشته
یاد بکنی و حسرتشو بخوری،انشالله در زندگی جدیدتون منهای هم،هم تو و هم همسر سابقت خوشبختر از
سابق بشین:203:
من نمیدونم چرا تا قبل از کشف شدن هویت جناب اریا،فک میکردم ایشون خانومن:D،البته حس ششم
بهم میگفت که ایشون اشنا هستن و با محیط تالار اشنایی
دارن و حرفه ای هستن،نگو اریکسه.
پس ما کی
ایشونو دوباره با اسم arix خواهیم دید؟؟؟
بالهای صداقت عزیز،دکتر سارا بانو و بیدل محترمه،کجایین شماها،چرا نیستین،یا
کم پیدایین؟؟؟!!!نمیگین ادم
دلش میخاد چند تا پست درست درمون بیشتری تو این تالار از شماها هم ببینه :)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به همه دوستای خوب و همدردم
بهار حالش خوبه خوبه دختر مهربون عزیزم
خوب مسئلم رو باید خودم در ذهنم حل کنم و تقریبا خودمم که باید با دنیای واقعیت ها کنار بیام
و بپذیرم که همه تو روزهای سخت منو تنها گذاشتن و یاد بگیرم که روزهای سخت واسه ساخته
شدن من و امثال منه...این روزهای سخت واسه اینه که یاد بگیرم که ارزش و گوهر وجودی آدمها
تو روزهای سخت شناخته میشه و من لایق بهترینها هستم پس نباید غصه چیزهایی که ازم
گرفته شد رو بخورم چرا که حتما قراره چیز بهتری نصیبم بشه!
کمی تطابق با دنیای واقعیت ها سخته اما من تقریبا دارم موفق می شم :310:
بچه ها به نظرتون من با 25 سال سن واسه مدیریت یک مجموعه خیلی جوونم؟ بعد از رفتن
نامزدم مجبور شدم تنهایی این مسئولیت رو به جای اون به دوش بکشم.
گاهی حس می کنم که بخاطر سنم و دختر بودنم زیاد منو جدی نمی گیرن.
اما هر چی که هست به همه ثابت می کنم که بهار کم نمیاره و بالاخره اهدافش با تلاش و
پشتکار محقق می شن!
واسم خیلی دعا کنید!
واسه همتون دعا می کنم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به اعضای خوب تالار و مدیران خوب تالار و مدیر خوب همدردی عیدتان مبارک
من چند وقت به مرخصی می روم خیلی زو د به تالار بر می گردم چند وقت به مرخصی می روم دلم برای تالار و اعضای خوب تالار و مدیران خوب تالار ومدیر خوب همدردی خیلی تنگ می شود چندوقت در مرخصی هستم اعضای خوب تالار جا من در تالار پر می کند منتظر باشید به تالار بر می گردم اعضا تالار بهترین هستی براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم:72::72::72:
به امید دیدار
خداحافظ
-
کم کم امده مسافرت می شوم
سلام اعضای خوب تالار من در مرخصی هستم دوشنبه به سفر مشهد مقدس می روم نایب ا لزیاره هستم دعا می کنم:323::323:
به تالار بر می گردم 5 و 6 و 7 اذر ماه به تالار بر می گردم کار با جدیت شروع می کنم
اعضا تالار خیلی دوستت دارم مدیران تالار و مدیر همدردی خیلی دوستت دارم
براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم:72::72::72::72::72:
-
RE: کم کم امده مسافرت می شوم
محمد جان
بعد از نماز صبح تا وقتی افتاب درمیاد ،
انگار حرم اخر دنیاست !
اونموقع برای من اختصاصی دعا کن :302:
-
RE: کم کم امده مسافرت می شوم
یادم میاد وقتی بچه بودم ومشهد می رفتیم ،موقع برگشتن مامان وبابام اشک تو چشماشون جمع می شد.هروقت هم حرف مسافرت پیش میومد مقصدی به جز مشهدنبود.خیلی بدم میومد که هیچ جای ایران رو ندیدم
عوضش هزار بار مشهد رفتم!!!!
حالا که بزرگ شدم مخصوصا امسال بیشتر حال اونا رو درک می کنم.چندماه بیشتر ازموقعی که مشهد بودم نمی گذره اما بازم هوس می کنم.مخصوصا هم پنجشنبه ها با اون دعای کمیل...
آقای ابراهیمی پنجشنبه مراسم دعای کمیل خیلی دعام کنید،یه پیام دارم که میخوام به امام رضا برسونیدش اگه ممکنه:
لطفا بهش بگید من هیچی از این دنیا نمی خوام ، فقط ایمان خالص به خدا.دلم میخواد بنده ای باشم که اون میخواد.دراین راه کمک حالم باشه واز وسوسه های شیطان درامان نگهم داره....
رسوندن این پیام بهترین هدیه تولدم خواهدبود.:227:
-
RE: کم کم امده مسافرت می شوم
سلام آقای ابراهیمی
لطفا منم در حرم امام رضا (ع) یاد بکنید. من میلاد امام رضا مشهد بودم خواسته ای داشتم که اجابت نشد. تاپیکتونو خوندم دلم هوایی شد. برای منم حتما دعا کنید.
-
RE: کم کم امده مسافرت می شوم
سلام آقای ابراهیمی
زیارت قبول. التماس دعا (خیلی)
تاپیکتون رو تو بخش خواستگاری باز کردید، اول که دیدم فکر کردم به سلامتی برای امر خواستگاری راهی سفر هستید. :72:
انشاءا... داماد شدنتون :72:
-
RE: کم کم امده مسافرت می شوم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام.
حال و احوال من همش داره از بد به خوب میره از خوب به بد میره.
اما خدا رو شکر. همین نوساناته که حال خوب توش معنی پیدا میکنه.
یه گره کور، خیلی خیلی کور، افتاده توی رابطه ی دوتا از برادرام.
میدونم گره هر چقدر هم کور باشه، برای دستای پر قدرت خدا کاری نداره باز کردنش.
فقط باید به قدرتش شک نکنم.
نشستم دور و دارم نگاه میکنم.
کاری از دستم برنمیاد.
اوضاع خیلی خرابه.
دعا کنید دل هر دوشون نرم بشه.
مادرم زندگیش کم سخت نیست.
حالا 3 ماهه که یه غصه ی دیگه هم رو دلش سنگینی میکنه.
برای خاطر دل یه مادر دعا کنید.
:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام و 100 سلام به همگی
ان شا الله که حال همگی خوب باشه و هر کی هم حالش بده خدا حالش رو به بهترین
حال ها مبدل کنه!!! :310:....به خصوص حال دختر مهربون عزیز و خانواده محترمش
رو ... ان شا الله که گره زندگی دختر مهربون هم باز بشه وبرادرهاش اختلافشون حل بشه!
من که نگفته همه دوستان رو هر روز دعا می کنم...
بچه ها خیلیییییییییییییی خوشحالم خیلی...با دعاهای شما و دوستان خوبم اولین همایش
زندگیم و کاریم به بهترین شکل ممکن برگزار شد و تونستم قراردادهای خوبی بگیرم و همه
بسیار راضی بودند از برگزاری همایش...72 ساعته که نخوابیدم و دلم می خواد با خیال
راحت برم بخوابم...خدایا شکرت که این همه هوامو داشتی و شکرت که مسائلم یکی یکی
دارن حل میشن...واقعا راست می گن سخت ترین دوران یک گیاه زیبا موقعیه که داره از دل
خاک جونش میزنه بیرون ... اون موقع فکر می کنه همه چیز سیاهی و تاریکی و بن بسته
اما وقتی از دل خاک میزنه بیرون می فهمه که با گذروندن سخت ترین لحظات میشه به
روشنایی و آزادی رسید
ان شا الله که همگیتون روزهای سخت زندگیتون به روزهای شیرین تبدیل بشه...فقط کافیه
خسته نشید و صبوری کنید تا جونه زندگیتون از دل خاک بیرون بیاد و زیبا بتونه رشد کنه.
ان شاالله از یک شنبه شب کارگاه تکنولوژی فکر برای زیبا ریستن رو تو تالار شروع می کنم.
امیدوارم همگی کمک کنید برای برگزاری هرچه بهترش و با نظراتتون من رو کمک کنید.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
دوستای خوبم ازتون ممنونم.
بهار خانم از شما هم ممنونم.
خوشحالم که یه موفقیت بزرگ کسب کردی و از اینکه انقدر توی کارت پیشرفت داری، بهت تبریک میگم.:72:
ایشالا هر روز توی کارت و توی زندگیت موفق و موفق تر بشی.:72:
بچه ها من انقدر از اینکه میام اینجا و مشکلاتم رو میگم و دعای خیرتون رو وارد جریان سخت زندگیم میکنم، نتیجه ی خوب گرفتم که هر وقت مشکلی رو با شما در میون نمیذارم، پشیمون میشم.
مطمئنم تک تکتون، دلاتون خیلی پاکه. پیش خدا خیلی آبرو دارید.:72:
حل مشکل برادرام، تا یه حدی پیش رفته.
فردا شاید بعد از دو سه ماه با هم روبرو بشن.
برادر کوچیکم داره میره پیش بزرگه برای معذرت خواهی و اینکه دعوتشون کنه خونه پدر خانمش.
برادر بزرگم بعضی وقتا خیلی بد میفته روی دنده ی لج!
دعا کنید که فردا، یا هر روز دیگه ای که با هم روبرو میشن، زبون برادر کوچیکم و دل برادر بزرگم، دست خدا باشه. تا خدا کلمات رو بذاره تو دهن برادر کوچیکم و از اون طرف هم دل برادر بزرگم دست خدا باشه تا آروم بشه و همه چیز رو تموم کنن.
خدایا میدونم برات کاری نداره. همه ی اینا دست خودته.
همین چند وقت پیش بهم نشون دادی.
نظر بابام رو من عوض نکردم. انقدر بی معرفت نبودم که فکر کنم من دارم کاری میکنم.
داشتم میدیدم حضورت رو. توی تک تک کلماتم و توی تک تک تفکرات بابام.
اینم خودت درستش کن:323:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
خداوندا ! تو را سپاس می گویم ، نعمتت را همیشه شامل حالمان کرده ای ، دستمان را گرفته ای ، درد دلمان را شنیده ای ، تو خدای خوب مائی توفیقمان ده ما هم بنده خوب تو باشیم ...پاک ومنزهی ، از تسبیح و تهلیل ما هم منزهی
دوستان یه نگاهی به آسمان بندازید ، سال گذشته این ایام رو هم به یاد بیارید .... از الودگی هوا ، دود و وارونگی هوا به سختی می تونستیم تنفس کنیم ... هواپیماهائی که بلند شدند و آب پاشی کردن تو تهران و...
بارالها ! نعمتت را از ما دریغ مکن ، اگرچه ما ناسپاس باشیم :323:
امیدوارم در جمع دوستان همدردی ، کسی دلش سنگینی نکنه و اگه مشکل و مساله ای هم وجود داره با صبر و مشورت و توکل به خدا راه حلش پیدا بشه.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
برا مریض من هم دعا کنید ، چند روزی هست بیمارستانه
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
حتما آقای baby نبودید نگرانتون بودیم . درد ازاوست درمان هم از اوست .
دوستان برای من هم تورو خدا دعا کنید . یه فرجی توی مشکلم بشه.