-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
فکر می کنم سوال آقا حامدو آقایون بهتر می تونن جواب بدن ولی منم نظرمو می گم
من هم شنیدم که پسرا اگه پیش از ازدواج یه دخترو تمام و کمال بدست بیارن ممکنه به نوعی سرد بشن و پاپس بکشن و به قول شما دیگه زیر بار مسئولیت نرن
ولی آخه این که خیلی نامردیه یعنی این مساله مستقل از شخصیت اعتقاد و وجدان و اخلاق به اکثر پسرا قابل تعمیمه؟
یعنی یه واکنش طبیعیه یا یه رفتار ناجوانمردانه؟
در مورد دخترا فکر می کنم بیشتر به هدف نشون دادن علاقه به طرف مقابل و اثبات این که چقدر اون پسر و خواسته اش براشون ارزش داره تن به این روابط می دن و امیدوارن به این ترتیب اون پسرو توی زندگیشون نگه دارن.
در واقع اثبات عشقشون مهمتره تا خود رابطه.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
جواب آقا حامد:
حرفی که زدید درسته. به همین دلیل هست که حتی در دوره نامزدی و در بعضی موارد هم در دوره عقد خانواده ها مخصوصا خانواده دختر از دختر و پسر می خوان که این رابطه رو تا وقتی که نرفتن زیر یک سقف به تاخیر بندازند. چون احتمال این میره که آقا پسر پس از کامجویی، از مسئولیت تشکیل زندگی شونه خالی کنه.
البته عکس این موضوع هم هست. مثلا گاهی پسر به احتمال اینکه دختر مورد علاقه اش به هر دلیلی اونو رد کنه (مثلا بفهمه که معتاده) دختر رو فریب بده و به رابطه جنسی دست بزنند که این هم در دوره نامزدی زیاد دیده میشه.
به هر حال رابطه چه معاشقه چه جنسی فقط و فقط باید در زمان خودش (بعد از ازدواج) صورت بگیره.:72:
جواب آقای مسلمان:
نظر من:
نیازی نیست که دوستی های پیش از ازدواج به طور کلی قطع بشه بلکه باید تعدیل بشه. یعنی می تونه در صورت ممکن تبدیل به یک دوستی خانوادگی بشه.
باید در دوره نامزدی با دوست همسر و خانواده اش آشنا شد. اونوقته که میشه نظر داد که این دوستی تبدیل به دوستی خانوادگی بشه یا نه. شاید از خودش و یا خانمش خوشم نیاد.
اگر ببینم توجه اش و حمایتش به اون داره بیشتر از من میشه بله ناراحت می شم. چون خودم رو در اولویت می دونم.
ولی اگر از حد معقول بیشتر نشه خیلی هم خوشحال می شم که به یه دوست خانوادگی کمک بشه.:72:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
اینجا چرا انقدر سوت و کوره؟!!!!
هیچ کی سوال نداره یعنی؟؟؟
خودم بپرسم؟
وسط درس خوندن هی برام سوال پیش میومدا
الان هر چی فکر میکنم یادم نمیاد!!:162:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
:311: اصلا درس خوندن ویژگی اش همینه فکرت همه جا هست جز سر جلسه ی امتحان! من زمان کنکور همه اش توی درس خواندن طرح داستان به ذهنم می اومد! بنابود ۴ تا کتاب علمی تخیلی بنویسم بعد از کنکور:311:
می شه شما هم نظرتان را در مورد سوال من (دوست خیلی نزدیک و محبت به او ) بیان کنید؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
اتفاقاً منم به رابطه خانوادگی بعد از ازدواج با دوستانم زیاد فکر کردم. اینکه من باید از همسر آیندم انتظار داشته باشم دوستام رو مثل یکی از اقوام (بلکه نزدیکتر) بدونه. یا اینکه این یه توقع زیادیه.
یا از شوهر های دوستام باید خوشش بیاد یا نیاد!!
شاید اصلاً از اخلاقشون خوشش نیاد و رابطه ی ما در حد دوستی بین خانم ها بمونه.
نقل قول:
1. آیا این آقا پسر را رفیق باز قلمداد می کنید و به او پاسخ منفی می دهید؟
راستش بستگی داره. حتماً شنیدین که میگن که بعد از ازدواج دوست و رفیق باید تا دم خونه بیاد و دیگه روابط باید کمتر بشه. اگه بعد از ازدواج ِ خودمون، این آقا هنوز مجرد باشه، من دوست ندارم زیاد رفت و آمدی داشته باشیم که من هم باشم توی اون رفت و آمد. بخاطر خیلی دلایل.
اما اگه ازدواج کرده باشه، یه خورده فرق میکنه.
در صورتی که ازدواج نکرده باشه من همسرم رو رفیق باز حساب میکنم.
نقل قول:
در صورتی که با او ازدواج کنید:
1. آیا به این رابطه حسودی می کنید و چون دوست دارید تمام محبت همسرتان را به خودتان جلب کنید سعی می کنید این رابطه را کم رنگ یا تضعیف کنید؟
2. آیا این رابطه ی دوستی را با رابطه ی همسری تفکیک می کنید و به آن حسودی نمی کنید و به دوست همسرتان را به چشم یک حامی و همراه همسرتان می بینید که از این رابطه راضی هستید؟
فکر نمیکنم محبتی که بین دو تا همسر هست رو بشه با محبت بین دو تا دوست (حالا هر چقدر صمیمی) مقایسه کرد. البته اگه جوری باشه که مدت خیلی زیادی از شبانه روز پیش دوستش باشه و وقتی هم توی خونه هست مدام یا داره بهش اسمس میزنه یا تلفنی صحبت میکنه، خب این خیلی میره روی اعصاب آدم.
میدونین، یه روانشناسی میگفت که بهترین و مهمترین هدیه ای میتونید به همسرتون بدید، اینه که باهاش جوری حرف بزنید و رفتار کنید که اینو با تمام وجود درک کنه که شماره یک ِ زندگیتون اونه. و نه هیچ کس دیگه.
خب اگه ارتباطش با دوستش این حس رو از من بگیره، زندگی مشترکمون خیلی لطمه میخوره.
با این حال فکر میکنم بشه جوری رفتار کرد که هر کسی رو سر جای خودش دوست داشته باشیم. نه افراطی و به جای دیگری.
نقل قول:
3. آیا می توانید با همسر دوست همسرتان رابطه ای صمیمی برقرار کنید؟
فکر میکنم این یه مقدار سخت باشه. با همه میشه دوست بود. اما با هر کسی نمیشه صمیمی بود.
شاید بهتر باشه اون آقا پسر خودش رو توی موقعیت من بذاره و ببینه با همسر ِصمیمی ترین دوست من، میتونه صمیمی باشه؟!
نقل قول:
4. در صورتی که همسرتان هدایایی برای این دوست تهیه کند و یا حمایت هایی از او بکند که این حمایت ها و کمک ها ضرری به زندگی خودتان نمی زند و روال زندگی تان را مختل نمی کند، رفتارتان چگونه خواهد بود.
اگه ضرری به زندگی و وضعیت مالی نمیزنه من مشکلی نمیبینم. اما اینطوری که تعریف کردین فکر کنم اگه دوستش محتاج باشه، طرف حاضره از نون شبش هم بزنه تا دوستش اذیت نشه. تا وقتی مجرده مسولیت خودش رو داره فقط. اما وقتی متاهل میشه باید حق خانواده رو هم ادا کنه.
اما باز هم اگه ضرری نباشه مشکلی نمیبینم.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
آیا خریدهای ملیونی (سرویس طلا) قبل از ازدواج لازمه؟اگر نباشه چه اتفاقی پیش میاد؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
آیا خریدهای ملیونی (سرویس طلا) قبل از ازدواج لازمه؟اگر نباشه چه اتفاقی پیش میاد؟
اگه به من باشه که قطعا این برنامه ها رو کنار میذارم
اما خب شئون خونوادگی و رسم و رسوماتی که خارج از عقل و عرف و دین نیست باید حفظ شه
باید متناسب با موقعیت مالی و فرهنگی و ... خونواده های طرفین این برنامه ها توافقی حل بشه
و صد البته بریز بپاش ممنوع
اما یه سری رفتارها برای بعضی تجملات محسوب میشه و برای بعضی دیگه نه
همینطور که گفتم باید شان خونوادگی طرفین حفظ بشه
نباید این حس به وجود بیاد که یکی از طرفین خسیسه یا میخواد بی احترامی کنه یا خیلی موافق این وصلت نیست یا ریاکاره و میخواد جانماز اب بکشه یا . . .
تمام اینایی رو که میگم به عینه دیدم
همون جمله همیشگی حفظ تعادل با در نظر گرفتن شرایط
داشتن درک و فهم و انعطاف پذیری رو هم بهش اضافه کنین
فرهنگ مشکوک میزنی خبریه ؟؟
خسیس بازی در نیار مگه ادم چند بار زن میگیره ؟:227:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
اگر شوهر مهریه زنشو پرداخت کنه،باز هم برای همسر دوم احتیاج به اجازه همسر اول داره؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
البته این سوال یه کمی تخصصیه. فکر میکنم از قوانین باید سر در بیاریم.
اما من فکر میکنم از نظر شرعی اجازه زن اول لازم نباشه. ربطی هم به مهریه نداره. که داده شده باشه یا نه.
اگه اشتباه میگم دوستان اصلاح کنن.
ولی...
فرهنگ!!!!
به چه قصدی این سوال رو پرسیدی؟!!!
نقل قول:
خسیس بازی در نیار مگه ادم چند بار زن میگیره ؟
خارپشت جان جوابتو گرفتی؟
شاید بیش از یک بار:)
البته شوخی بود:72:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
یکی با یکی به مشکل خورده داشتم فکر می کردم اگر مهرش همون قدر بود که می خواست پرداخت کنه،الآن چه وضعیتی
داشتن.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
دو تا مسئله هست.
یکی مسئله قرارداد ازدواج، یکی مسئله عهد و پیمان عاطفی و معنوی که بین زن و شوهر هست.
این که از نظر حقوقی و عقدنامه قضیه چطوریه، نمی دونم.
ولی آخه از نظر عاطفی، اگر همسر اول راضی نباشه، ازدواج دوم یعنی زیر پا گذشتن همسر اول.
دیگه این چه زندگی میشه؟
چه برای زن اول، چه برای زن دوم، چه برای خود مرد.
چه فرقی می کنه که مهر رو داده باشه یا نه.
خب اگه طرف مهر رو میده، رضایت زن اولش هم برایش مهم نیست، دیگه برای چی با زن اولش میمونه؟!
یا اصلاً زن اول چرا باید با شوهرش بمونه؟
وقتی دیگه رابطه عاطفی نباشه، فقط شاید به خاطر بچه ها یا به خاطر وابستگی مالی یک زن مجبور بشه بمونه...
فرهنگ هم سوال قبلیت (که خارپشت هم اشاره کرد) هم این سوالت آدم رو به شک می اندازه :)
نکنه دو تا دختر رو پسند کردی، می خوای دو تا زن بگیری؟ :311:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
از نظر قانونی زن می تونه شکایت کنه طلاق بگیره یا چون مهرشو گرفته باید بشینه سر زندگیش لام تا کامم حرف نزنه؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
این که برای اخذ همسر دوم باید اجازه ی همسر اول را داشته باشد شرط ضمن عقد است که در حین امضای عقدنامه امضا می شود و ربطی به گرفتن یا عدم گرفتن مهریه ندارد. مهریه حق قانونی و شرعی زن است که دوست داشته است و گرفته است. گرفتن همسر دوم هم تا قبل از امضای آن شرط ضمن عقد نه منع قانونی داشت و نه شرعی ولیکن چون این شرط امضا شده است همسر مرد می تواند این مرد را دادگاهی کند و تقاضای طلاق کند که از نظر قانونی رای به نفع زن صادر می شود.(باز هم به خاطر شدت و قوت شرط ضمن عقد است)
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
دوستان یه سوال دارم که هم آقایون هم خانما، اگه دوست داشتن، میتونن پاسخ بدن.
بنظر شما توی دعواها و بگو مگو های زن و شوهری، چجوری باید آشتی کنیم؟
بذارید یه مثال بزنم تا مطلب رو روشن کنم.
مثلاً پدر مادر من وقتی با هم مشاجره دارن، شاید تا یه مدتی هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشه (حالا یا یه روز یا یه ساعت یا چند روز).
اما بعد از اون مدت، پدرم همیشه یه جوری وانمود میکنه که هیچ اتفاقی نیفتاده و حرفای عادی و روزمره رو پیش میکشه. بدون اینکه معذرت خواهی ای اون وسط باشه، بدون اینکه حقی که از کسی پایمال شده بهش برگرده و بدون اینکه به شخصیت مادرم توجهی بشه.
یا بعضی وقتا مادرم یادش میره که با هم حرف نمیزدن و مثلاً میره برای شام صداش میکنه و یه جورایی همه چی به حالت عادی برمیگرده (البته فقط در ظاهر)
مادرم میگه این کارش یعنی معذرت خواهی.
اما من این کارش رو بی اعتنایی میدونم.
و همیشه توی دلم میگم چطور روش میشه همه ی کارهایی که همین چند وقت پیش انجام داده رو ندید بگیره و خیلی عادی انگار که همه چی گل و بلبله با مادرم صحبت کنه؟
در صورتیکه توی دل من و مادرم و بقیه هنوز از اون دعوا آشوبه.
من حتی تا چند روز دلم نمیخواد با پدرم چشم تو چشم بشم. چون مدام یاد رفتارای خیلی بدش میافتم.
و احساس میکنم اگه با همسر آیندم هم مشاجره ای با این کیفیت داشته باشم (البته خدا نکنه) این حس توی وجودم میمونه که دلم نمیخواد نگاهش کنم. چه برسه به اینکه باهاش حرف بزنم.
حالا سوال هام رو یه بار دیگه میگم:
1)اگه توی زندگی مشرک آیندتون مشاجره ای پیش بیاد و بعداز مشاجره، طرفتون بدون معذرت خواهی به حرفای روزمره بپردازه، شما چه عکس العملی نشون میدید؟
2)شما به این معتقد هستید که بعد از مشاجره دو طرف باید با هم بشینن و صحبت کنن تا کدورت ها از بین بره؟
یا اینکه معتقدین که باید هیچ کدوم به روی خودشون نیارن که چی بوده و چی شده؟ اون وقت بنظرتون این یه عقده نمیشه توی دل طرفین (مخصوصاً اونی که مورد ظلم قرار گرفته)؟
3)چه وقتی باید طرفمون رو ببخشیم؟ به محض اینکه گفت ببخشید؟
یا حتی بدون اینکه اینو بگه؟
یا وقتی که ببینیم در صدد رفع صدمات روحی وارد شده به ما هست؟
4)و سوال آخرم اینکه آیا این حس ِ من، نشونه ی کینه ای بودن منه؟
از اینکه نظراتتون رو بدونم خیلی خوشحال میشم.
ممنون
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
من فکر می کنم یکی از اشتباهات پدر مادرهای ما همین قهر و آشتی های پشت سر همه.
یک اتفاق می افته. با هم دعوا می کنند.
بعد قهر می کنند.
بعد چند روز دوباره کم کم شروع می کنند به صحبت کردن.
حالا در اصل موضوع به عنوان یک اختلاف حل نشده در یاد هر دو هست.
بعد از چند وقت دوباره سر یک مسئله دیگه اختلافشون می شه.
کاملاً با این روند آشنا هستم!
آخر هم معلوم نمیشه چی تقصیر کی بود.
هر دو فکر می کنند حق با منه، اون باید بیاد معذرت خواهی، باز هم من کوتاه اومدم و ...
در صورتی که اگر بعد از اختلاف، بعد از اینکه اعصابها راحت شد، بنشینند با هم صحبت کنند،
هر کسی از دید خودش قضیه رو شرح بده،
با هم به یک جمع بندی و نتیجه گیری برسند، اولاً مشکل واقعاً حل میشه،
و دوماً دیگه سر مورد مشابه با هم دعوا نمی کنند.
نقل قول:
چه وقتی باید طرفمون رو ببخشیم؟ به محض اینکه گفت ببخشید؟
فرض بگیریم اختلاف پیش اومده، بعد یکی میاد می گه من رو ببخش.
به نظر من باید باز هم اول صحبت بکنند که چه کارهایی اشتباه بوده. شاید اصلاً مهم نباشه که کی این اشتباه رو کرده!
چون هر دو طرف ممکنه همون اشتباه رو بکنند. بلکه به نظر من مهم تر اینه که بفهمیم برای مثال بدقولی کار اشتباهیه.
یا از زیر مسئولیت فرار کردن، کار اشتباهیه.
من فکر می کنم در اکثر اختلافها از هر دو طرف اشتباه سر می زنه.
برای همین اکثراً اینطوری نیست که منتظر باشیم یکی بیاد بگه ببخشید و اون یکی بخواهد حالا فکر کنه که امروز ببخشمش، یا فردا، یا هفته دیگه!
اگر مطمئن هستیم که خطا فقط از یک نفر بوده، و حالا خودش هم اومده عذر خواهی، باید یکطوری برخورد کرد که طرف بفهمه این عذر خواستنش و پذیرفتن اشتباهش باارزشه. نباید غرور کسی شکسته بشه.
بقیه اش هم دیگه بستگی به نوع اشتباه داره. شاید یک اشتباه با یک عذر خواهی کوچک فراموش بشه، ولی شاید برای فراموش کردن یک اشتباه دیگه ما بیشتر زمان لازم داشته باشیم...
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
آقا حامد ممنون از جوابت.:72:
اما جواب سوال آخرم رو ندادی.
همینطور جواب سوال اولم رو.
از بقیه دوستان هم میخوام که نظراتشون رو بگن.
ممنون:72:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
1)اگه توی زندگی مشرک آیندتون مشاجره ای پیش بیاد و بعداز مشاجره، طرفتون بدون معذرت خواهی به حرفای روزمره بپردازه، شما چه عکس العملی نشون میدید؟
نمیدونم:162:،زیاد خوشم نمیاد جوری رفتارکنه که انگار نه انگار چند دقیقه پیش دلمو شکونده،ولی خب از
اشتی استقبال میکنم.
2)شما به این معتقد هستید که بعد از مشاجره دو طرف باید با هم بشینن و صحبت کنن تا کدورت ها از بین بره؟
یا اینکه معتقدین که باید هیچ کدوم به روی خودشون نیارن که چی بوده و چی شده؟ اون وقت بنظرتون این یه عقده نمیشه توی دل طرفین (مخصوصاً اونی که مورد ظلم قرار گرفته)؟
باید بشینن،صحبت کنن ببینن مشکل از کجاست،که اگه همیشه بخاطر یه موضوع دعوا و دلخوری پیش بیاد واقعا قضیه دیگه لوث(یا لوس؟)میشه،و روح و روان زن یا مردی که مورد بی مهری و ظلم قرار گرفته دچار فرسایش میشه،
وکلا بگو مگو شاید خیلی دیگه براشون عادی بشه.
3)چه وقتی باید طرفمون رو ببخشیم؟ به محض اینکه گفت ببخشید؟
یا حتی بدون اینکه اینو بگه؟
یا وقتی که ببینیم در صدد رفع صدمات روحی وارد شده به ما هست؟
سومیه بهترین گزینه هست،معذرت خواهی خشک و خالی بدرد نمیخوره.
4)و سوال آخرم اینکه آیا این حس ِ من، نشونه ی کینه ای بودن منه؟
منم دقیقا مثل خودتم،ولی خودمو اصلا ادم کینه ای نمیدونم،بالاخره ما ادمیم،دل داریم،ربات نیستیم که!یکی باعث ناراحتیم بشه،یکم زمان میبره دلم باهاش صاف بشه.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
خوب من دو سه بار بیشتر چنین دعوایی را ندیدم اونم یادم نیست چی شد!
اما
1 , 2. بستگی داره دعوا چه جوری به وجود اومده باشه گاهی اوقات دعوا ریشه ای است و دلیل دارد و گاهی مشاجره ای که دیوار حرمتی را شکسته یا ...
در حالت اول دوست دارم مشکل ریشه یابی بشه من عادت دارم در چنین مواقعی اون چه اتفاق افتاده، رفتاری که موجب رنجش من شده و رفتار خودم را بر روی کاغذ بیارم و تحلیل کنم و اشتباهات هر دو طرف را بنویسم و در آخر هم عذرخواهی کنم. توی چنین حالاتی برام مهمه که شخص مقابلم بفهمه چرا من رفتار بدی داشته ام و مثلا از چه کارش رنجیده ام.
در حالت دوم که موضوع نیاز به ریشه یابی نداره سعی می کنم مثلا با چند روز مسافرت شخص مقابل را نبینم و وقتی برگشتم هم به بهانه ی چند روز ندیدنش رفتار گرمی کنم که گویا هیچ وقت اتفاقی نیافتاده بوده! در کل دنبال بهانه ای برای نادیده گرفتن دلخوری و دلجویی می یابم.
3. گاهی اوقات واقعا باید دنباله بهانه گشت برای بخشیدن! اما گاهی اوقات باید اول دلیلی که ناراحتمون کرده را بهش بفهمونیم و متوجه بشه که واقعا ازش دلخوریم و اونوقت ببخشیم.
4. حس شما به علت عدم آرامش ذهنی شماست. سال ها بعد وقتی که خودتون مادر شدید و دور از خانواده زندگی می کردید هم پدرتان و هم مادرتان برایتان بسیار عزیز خواهند بود و همه چیز از ذهن شما پاک خواهد شد به جز خوبی ها و محبت هایی هرچند کم رنگ!
گاهی اوقات آدم ها نیاز به دوری از یکدیگر دارند تا بفهمند چقدر همدیگر را دوست دارند.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
وقتی با خانممون یا خواهرمون یا دخترخالمون یا ... می خوایم سوار تاکسی بشیم،اول اونو می فرستیم داخل بعد خودمون
سوار می شیم،استدلالمونم اینه که پسره دیگه ای کنارش نشینه،اگر اشکال داره یه پسره دیگه کنارش بشینه چطور
اشکال نداره یه دختر دیگه کنار ما بشینه؟وقتی وسط باشیم احتمالش وجود داره دیگه.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
من فکر می کنم اینجا بیشتر از اینکه حرف دختر و پسر باشه، مسئله اینه که شما برای خانم یا خواهرت امنیت بیشتری فراهم کنی. به این خاطر که احتمال اینکه یک مرد عوضی کنار او بنشینه خیلی بیشتر از اینه که یک دختر بیاد کنار شما بنشینه و بخواهد شما رو اذیت کنه!
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام
استدلال اینه که پسری کنارش نشینه تا براش ایجاد مزاحمت نکنه.
به نظر من، معمولاً آقایون مزاحمت ایجاد میکنن.
فرهنگ جان، مگه شما به خودت شک داری؟ :)
(البته خانم هایی هم پیدا میش که برای آقایون مزاحمت ایجاد میکنن اما واقعاً به طور نسبی، اکثراً مزاحمت از طرف آقایون هست. البته آقایونی که مشکل دارن نه همه ی آقایون.)
و یه چیز دیگه:
اگه خانم برای آقا مزاحمت ایجاد کنه و آقا عکس العملی داشته باشه که یعنی از این رفتار ناراحتم، معمولاً جریان تموم میشه.
اما اگه برعکس باشه، خیلی نباید امیدوار باشی که قضیه تموم میشه.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام.
جواب:
همانطور که حامد عزیز توضیح داد، مردی که در کنار ناموسش میشینه، قصد داره امنیت ناموسش رو تامین کنه. این به خاطر اینه که آقایون در دفاع و ایجاد امنیت قدرتمندتر از خانوما هستند. این امنیت تنها مربوط به امنیت ظاهری و جداسازی دختر و پسر نیست، بلکه امنیت کلی هست، حتی در مقابل سرقت رفتن کیف پولی خانوم در تاکسی. چرا که یک مرد قدرتش از یه خانوم بیشتره. پس اگر مردی بخواد بر زنی تعدی کنه، احتمال 90 درصد زن قدرت دفاع از خودش رو نداره، اما اگر زنی بخواد به مردی تعدی کنه، احتمال اینکه مرد از پسش بر بیاد خیلی بیشتره، ضمن اینکه فطرتا آقایون نسبت به ناموسشون احساس مسئولیت میکنند.
سوال:
یه سوال دارم، خواهش میکنم آقایون ناراحت و دلگیر نشن، چون واقعا نمیدونم.
معولا دخترا وقتی به معنای واقعی عاشق میشن، تمام فکر و ذکر و هم و غمشون میشه طرف مقابل، بدون اینکه احساسی از نیاز جنسی داشته باشن. بدون اینکه حتی تصوری از بوسیده شدن یا در آغوش کشیده شدن هم داشته باشن. یعنی یه احساس کاملا پاک و نجیب.
اما آیا چنین احساسی، (فارغ از نیاز و گرایش جنسی) با تفکری پاک و کاملا معنوی، در آقایون هم ایجاد میشه؟ (این که شخص حتی در ذهنش تصور هم نکنه که حتی دست معشوقه شو گرفته)؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
اما آیا چنین احساسی، (فارغ از نیاز و گرایش جنسی) با تفکری پاک و کاملا معنوی، در آقایون هم ایجاد میشه؟
اینطور که شما سوال رو مطرح کردی، آدم احساس می کنه منظورت این هست که اگر گرایش جنسی باشه، احساس دیگه "پاک" نیست! در صورتی که مرد و زن برای هم هستند و باید در کنار هم به آرامش برسند.
خب وقتی شما عاشق کسی می شوی، در مرحله اول لحظه شماری می کنی برای دیدار یار!
با دیدن چهره او پر از انرژی می شوی.
به قول شاعر که می گه: مستم ز نگاه تو ... :)
صدای یار، خنده یار، ناز کردن یار، ...
هر دَمَش با منِ دل سوخته لطفی دگرست...
حالا یکم مدت بگذره، شما لحظه شماری می کنی برای آن وقت که به هم محرم باشید و به قول خودتون حداقل بتوانی دست او رو بگیری، یا او رو به آغوش بگیری.
چطور می خواهی این مسائل رو از عشق جدا کنی؟
و چرا می خواهی عشق رو دیگر ناپاک بدونی، اگر میل به بودن با یار داشته باشی.
به نظر من عشق وقتی پاک نیست که هوس باشه. وقتی که هدف شما رابطه نامشروع باشه.
یعنی اینکه در اصل شما عاشق نباشی، بلکه هوس بودن با کسی رو کرده باشی! و این هوس بعد از رسیدن به او، تمام بشه!
این دیگه عشق نیست!
یک موقع هست که میل جنسی شما، شما رو به سمت کسی می کشونه. این احساسات دیگه به نظر من عشق نیست.
ولی یک موقع هست، رابطه یک راه برای ابراز علاقه است.
اتفاقاً من فکر می کنم انسان وقتی به آرامش می رسه (هم جسمی و هم روحی) که عاشق طرف باشه و در کنار او آرام بگیرد. خیالش از همه لحاظ راحت باشه. و این به نظر من فقط بعد از ازدواج می تواند اتفاق بیفتد. وقتی که شما با هر بار با هم بودن، بیشتر عاشق بشوی.
فکر می کنم عشق یک چیزیست خیلی بالاتر و مقدس تر از نیاز جنسی.
ولی همینطور که شما عاشق طرف می شوی،
کم کم نیاز جنسی هم خودش رو نشون می ده و نمیشه انکارش کرد.
این یکی از نیازهای جسم ماست. مثل نیاز به خوراک. پس نباید فکر کنیم که این نیاز عشق رو آلوده می کنه!
خدا این رو در بدن ما قرار داده و ارضای آن از راه صحیح بر ما حلال است و پاک!
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe barooni
معولا دخترا وقتی به معنای واقعی عاشق میشن، تمام فکر و ذکر و هم و غمشون میشه طرف مقابل، بدون اینکه احساسی از نیاز جنسی داشته باشن. بدون اینکه حتی تصوری از بوسیده شدن یا در آغوش کشیده شدن هم داشته باشن. یعنی یه احساس کاملا پاک و نجیب.
شب بارونی عزیز، با این حرفت موافق نیستم.
من حداقل توی خودم و دخترای اطرافم این رو نمیبینم!!
فقط شاید میزانش توی هر جنس فرق کنه.
ضمناً با این حرف حامد هم موافقم که وجود این حس، به معنی ناپاک بودن عشق نیست.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ممنونم آقا حامد و دختر مهربون گل... البته من یه چیزیو از قلم انداختم، منظورم عشق قبل از ازدواج بود. من چند نکته رو از عقایدم اضافه میکنم تا بهتر منظورمو درک کنید.:
1. من از عشق حرف زدم و منظورم دوست داشتن و وابستگی و علاقه ی ناشی از عادت و.... نبود و البته یک طرفه هست یا اگر دو طرفه باشه، هیچ کدوم از دل هم خبر ندارند.
2. اگر قبل از ازدواج رو از قلم انداختم، به خاطر اینه که من عشق رو بعد از ازدواج قبول ندارم. چون به تعلق می انجامه و عشق در تعلق نمی گنجه. (البته شاید علاقه ی خیلی خیلی زیاد باشه، ولی عشق نیست. چون عشق با فراق و شور و انتظار و عدم تحمل و صبر همراهه و همچنین حالتی از امید و یاس که بعد از ازدواج از بین میرن.)
3. در این حالت از عشق، توقع از معشوق در حد صفره و شاید هم کمتر.معشوق انقدر برای شخص قابل احترامه، که عاشق هر انتظاری رو حتی انتظار یک نگاه رو از معشوق جسارت میدونه.
4. در عشق اطاعت محض برقراره و رنجش از معشوق (حتی از تحقیر) معنایی نداره.
راستش من این نوع عشق رو تجربه کردم، اما ندیدم دور و برم کسی چنین احساسی داشته باشه. یادمه هیچ گاه در رویاهام هم به او جسارت نکردم. حتی اینکه در عالم رویا یه لحظه اونو مال خودم بدونم.
مثل مناظره خسرو با فرهاد:
بگفت از دل شدی عاشق بدین سان؟
بگفت از دل تو میگویی، من از جان....
البته بازم اضافه میکنم: اینا عقاید منه و منظورم چنین علاقه ای بود. مهم نیست با عقاید من موافق یا مخالف باشید. به هر حال اینها باور های من در مورد عشق هستند و عشق هم وسیعه. هر کس یه برداشتی از اون داره.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام.
سوال من از آقایون:
شما آقایون، اگه همسر آیندتون کارای فنی ساده بلد باشه ناراحت میشید؟
مثلاً بلد باشه شیر آب رو درست کنه. یا مثلاً بتونه عیب سخت افزاری کامپیوترش رو خودش حل کنه یا ...
من از یه جا شنیدم که خطاب به خانمها میگفت حتی اگه کاری رو بلد هستید، بگید بلد نیستم تا همسرتون اون رو انجام بده. یه مرد از این کار خیلی لذت میبره و احساس میکنه که شما بهش تکیه کردید و از این بابت به خودش میباله!
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
از هر دو جهت درسته.هم به من احساس مرد بودن می کنم،هم وقتی نیستم می تونه از پس خودش بربیاد.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
خب پس باید چه کار کنیم ما خانما تا آقایون از دستمون ناراحت نشن در این مورد؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
فکر می کنم نمیشه یک نظر کلی داد. به خود طرف بستگی داره.
مثلاً اگر یک مردی به تعمیرات علاقه داشته باشه، یا بخواهد اینطوری تواناییهایش رو به زنش نشون بده، بعد خانمش بیاد بگه بابا خودم بلدم، نمی خواد تو کاری کنی، شاید زیاد جالب نباشه :)
مثل این میمونه که یک مردی بیاد به زنش بگه تو آشپزی بلد نیستی، برو کنار بگذار خودم بپزم! :)
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام.
لطفا هر کسی که نظری دارد بفرماید:
چه جوری میشه در اولین جلسه ی صحبت با خواستگار، خیلی محترمانه جوری که بهش بر نخوره، بهش بگم که حرفایی که اینجا زده میشه باید بین خودمون بمونه؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
فکر می کنم طوری نمیشه گفت! :)
یعنی اولاً که این یک چیز مشخص هست که مسائل محرمانه ای که بین پسر و دختر در جلسات خواستگاری رد و بدل می شوند نباید جایی گفته بشوند. ولی حالا اگر کسی بخواهد رازهای شما رو جایی فاش کنه، دیگه فرقی نمی کنه شما قبلش بهش گفته باشی که جایی نگه، یا نه!
به نظر من اصلاً در جلسات اول نباید آدم مسائل محرمانه و خیلی خصوصی رو مطرح کنه.
بالاخره این یک مسئله طبیعی هست که آقا پسر با آشناهای خودش در رابطه با شما مشورت خواهد کرد.
پس احتمالاً خیلی از حرفهای شما رو با خانواده اش و یا دوست صمیمی اش هم در میان خواهد گذاشت.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
درست میگی. جلسه اول خیلی زوده برای این حرف.
اینم درسته که جلسه اول مگه آدم چی میخواد بگه. بیشتر حرفا کلی هست .
اما بیشتر مشکلم برای جلسات بعدیه
از یه طرف میگم خب منم مجبورم با یکی مشورت کنم. پس چه انتظاری دارم که ایشون فقط خودش تصمیم بگیره!
اما مواردی شنیدم که بعدا دچار مشکل شدن سر اینکه آقا پسر حرفای روز خواستگاری دختر رو اول به مادر منتقل کردن (شاید صرفا برای مشورت) بعدا متاسفانه بین خانمای فامیل پیچیده. خب اینم خیلی بده. چه جوری میشه جلوی این اتفاق رو گرفت؟!!
فکر کنم جلوی اینم نمیشه گرفت:)
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
یه موضوعی بود که حتی پدر و مادرم خبر نداشتند اما به نظرم می تونست برای طرف مقابلم خیلی تاثیر گذار باشه روی تصمیمش. بنابر این تصمیم گرفتم همون جلسه دوم که هنوز هیچ علاقه ای شکل نگرفته، مطرح کنم. البته اول خیالم رو راحت کردم که طرف مقابلم یه حداقل هایی اخلاقی رو داره که بتونم بهش اعتماد کنم ...
خیلی صریح بهش گفتم" موضوعی هست که مایلم در جریانش باشید و در ضمن دوست دارم همین جا بمونه. چه این رابطه جدی تر بشه، چه تموم بشه." ایشون هم قول داد و من هم مطرح کردم و خدا رو شکر مهربان باهاش مشکلی نداشت و هنوز هم سر قولشه...
با این حال خودم رو آماده کرده بودم که ممکنه این موضوع پخش بشه(اون موقع مهربان رو خیلی نمی شناختم) یعنی از لحاظ روانی آماده بودم حتی اگه کسی اومد و در اون مورد چیزی گفت، راحت برخورد کنم و کله پا نشم ;-)
در ضمن لحن و نوع گفتن هم خیلی مهمه. جملاتت رو خوب بالا پایین کن تا کمترین سوئ استفاده رو بشه ازش کرد :163:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
آقایون تالار اگه کسی را دوست داشته باشید حالا یا دوست داشتن از نوع عاشق شدنه باشه یا اینکه از لحاظ معیار ها کسی را مناسب خودتون ببینید اما از موقعیت خودتون را مناسب برای ازدواج نبینید مثلاً هنوز کار مناسب ندارید چکار می کنید:
1- تا زمانیکه کار مناسب پیدا نکردید به خواستگاری نمیروید ؟
2- ترس از دست دادن ایشون براتون مهمتره یا شنیدن جواب نه ؟
3- قید اون خانم را می زنید و خواستگاری شخص دیگری که مطمئنید با این موقعیت هم به شما جواب مثبت می دهند می روید؟
4 - ...؟
البته خانم های تالار هم اگه تجربه ای از آقایون اطرافشون دارند پاسخم را بدهند:72:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
بستگی داره به اینکه کی شراطیم جور میشه.
اگر مثلاً بدونم تا 6 ماه آینده درآمد مناسب خواهم داشت، یکطوری به گوششون می رسونم که من خواستگار هستم.
شاید کافی باشه مادرها با هم صحبت کنند.
یا حداقل یک جلسه خواستگاری میرم تا بدونند من علاقه مند هستم، ولی صادقانه شرایطم رو می گم.
حالا ممکن هم هست اونها فعلاً جواب رد بدهند، یا بگن برو 6 ماه دیگه بیا. اشکال نداره. حداقل می دونند که من هم هستم :)
ولی وقتی می دونم مثلاً 2 سال دیگه تازه درسم تموم میشه، پس اقدامی نمی کنم.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
تا وقتی که شرایطم جور نشده دنبال دختر نمی گردم که بخوام به هر دلیلی عاشقش بشم.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
بستگی داره به اینکه کی شراطیم جور میشه.
اگر مثلاً بدونم تا 6 ماه آینده درآمد مناسب خواهم داشت، یکطوری به گوششون می رسونم که من خواستگار هستم.
شاید کافی باشه مادرها با هم صحبت کنند.
خوب فرض کنیدقرار بوده کار مناسب مدرک و تخصصتون تا چند ماه آینده براتون پیدا بشه الان هم یک کار سطح پایین که اصلاً احتیاج به مدرک هم نداره دارید به همون روشهاییی هم که گفتید به گوششون رسوندید اما اون کاری که قرار بود درست بشه نشده حالا چکار می کنید؟ از ترس جواب منفی قیدش را می زنید ؟
کسر شانتون بشه با کار فعلی خواستگاری بروید؟
یا ....
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
خب ببینید، اولاً بهتره تا وقتی پسر آمادگیش رو نداره، رابطه جدی نشه. یعنی در مثلاً در همون حد بمونه که خانواده ها یکم با هم آشنا بشوند و از وجود همدیگر با خبر باشند و همدیگر رو دورادور زیر نظر داشته باشند. ولی نباید رابطه بین پسر و دختر شکل بگیره که وابستگی پیش بیاد.
حالا مثلاً اگر بعد از 6 ماه اوضاع اونطور که می خواستم پیش نرفت، پس صبر می کنم و اقدام نمی کنم.
حالا شاید این وسط خواستگار دیگری هم پیدا بشه.
جالب این جاست که این مسئله یکجورهایی برای من پیش اومده!
یعنی پارسال تابستون به اصرار پدرم ما رفتیم خانه ی یکی از دوستان قدیمیش که یک دختر داشت.
حدود 1 ساعت ما صحبت کردیم. من هم صادقانه هم به پدر دختر و هم به خود دختر گفتم که من هنوز 1 سال دیگه درس دارم. همه حرفها در این حد بود که با هم آشنا بشویم و هیچ قول و قراری در کار نبود.
اتفاقاً بعدش هم دختر خانم گفت که اون هم می خواد درس بخونه و فعلاً قصد ازدواج نداره.
پدرش هم غیر مستقیم به ما گفت که صبر کنیم تا این یک سال هم بگذرد و بعد دوباره راجع بهش صحبت کنیم.
و جالب اینجاست که کار من عقب افتاد. یعنی پایان درسم 3-4 ماه عقب افتاده. حالا دیگه من نمیرم بگم که آره، من 3-4 ماه دیگه درس دارم! به خاطر اینکه قول و قراری هم نداشتیم. و از طرفی ضایع هم هست که من دوباره برم بگم 4 ماه دیگه تموم میشم! :) یعنی این دفعه دیگه اگه بخوام اقدام کنم، صبر می کنم تا درسم تموم شه و درآمد مناسب داشته باشم.
ولی دلیل دیگر اینکه اقدام نمی کنم هم این هست که یک جورهایی همون 1-2 ماه بعد از اون آشنایی اولیه به این نتیجه رسیدم که من و اون زیاد مناسب هم نیستیم.
توضیحات کافی بود؟ :)
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ممنون آقا حامد توضیحاتتون خیلی خوب بود .
مورد من یکم با شما فرق داره چون چند سالی هست، هربار هم می خوام بی خیال بشم دوباره موضوعش از طرف اونها مطرح میشه ، اما خوب در هر صورت فکر کردن من به این موضوع کار اشتباهیه فعلاً باید بی خیالش باشم.:310:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام.
لطفا یه سوالی بفرمایید که با پرسیدنش بشه فهمید یه آقا پسر تا چه حد رفیق بازه.
توضیح:
ممکنه الان وقت زیادی با دوستاش باشه اما بعد از ازدواج با توجه به شرایط جدیدش بتونه تعدیل کنه.
بیشتر اینو میخوام متوجه بشم که توانایی تعدیلش رو در آینده داره یا نه.