هاني اسمم غزاله اس:46:
نمایش نسخه قابل چاپ
هاني اسمم غزاله اس:46:
سلام به همگي.سلام سحر جان.من تازه مطالب شما را خواندم و چند روزي است كه ميبينم مطلبي رد و بدل نشده.راستش موضوع تو من را ياد يكي از اقوام نزديكم انداخت و خيلي برات ناراحت شدم . نظرات همه عزيزان قابل تفكر و احترام است .ولي در اخر اين تو هستي كه بايد تصميم بگيري.خداوند انسان را براي زجر كشيدن نيافريده هميشه راهي وجود دارد تا از مشكلات عبو ر كرده وروح وجسمت را نجات دهي.من احساس كردم بايد دختر هدفمندي باشي وصبور.اون اقوامم كه گفتم 4سال زجر كشيد و تحمل كرد ودم نزد شده بود يه پوست واستخوان چون سرپرست نداشت روي برگشت نداشت اما وقتي فهميد با زناي ديگه ارتباط داره تحملش تموم شد و با 2 سال كشيدن سختي بسيار بالاخره جدا شد.البته هميشه طلاق اخرين راه است ولي سازش نه به قيمت فرسوده شدن جسم و روح اون هم در بهترين سالهاي زندگي.تحمل تا كي تا ايا اون سر عقل بياد؟ پس اعتماد بينابين چي؟ عشق اوليه هنوز وجود دارد؟.سحر جان عزيزم به هيچ وجه نگذار بچه دار بشي.مگه تصميم بگيري كه با همه اين اوضاع مي خواي بموني.برات از صميم قلب دعا كردم.خدا را رها نكن.كه اگه صادقانه زندگي كني و براي سلامت روح وجسمت قدمي برداري او صد قدم برايت بر خواهد داشت...
سلام .
مروارید دریای عزیز ممنون از توجهت .همونطور که گفتی اعتمادی بینمون نیست و همینطور عشق .اما این تصمیم گیری واسم خیلی سخته . چون تو انتخاب اشتباه کردم میترسم که نکنه این بار هم اشتباه کنم .واسه همینه که دارم روش خیلی فکر میکنم .میخوام که یه نفر کارم رو تایید کنه .فعلن که یه روانشناس پیدا کردیم و قراره که بریم .نمیدونم یه روانشناس میتونه بفهمه که این آقا واقعا" میخواد دست از این کاراش برداره یا نه ؟؟یا امیدی به اصلاح طرز فکر و روش زندگیش هست یا نه ؟؟
سلام دوستای خوبم . من سعی میکنم هر روز بیام و مطالب جدید رو بخونم . امروز هم دیدم یکی از دوستان جایی نوشته بود که کسی که موضوعی رو مطرح میکنه بیاد و از نتایج بگه . حقیقتش این چند وقت من به یه روانشناس خانم که ارشد روانشناسی دارن مراجعه کردم و به یه آقای دکتر روانشناس و راه حل ها متفاوت بود .اون خانوم گفتند که دوباره یه فرصت 6 ماهه به این آقا بدم در صورتیکه این آقا همه روابطش رو جلوی روانشناس کتمان میکنه و میگه این خانوم به من شک داره . اما اون آقای روانشناس گفتن که باید رو خودم کار کنم تا یواش یواش از این زندگی بیام بیرون .البته این آقا اولش هم گفت من با طلاق مخالفم اما اگه نشه یه زندگی رو دوباره ساخت بهترین راه طلاقه.گفت که شوهرم مشکل جن سی داره و باید حتما" بره روانپزشک و مشکلش هم با دارو قابل کنترله . اما در صورتیکه خودش بخواد و قبول داشته باشه.حالا من نمیدونم حرف کدوم رو گوش بدم .
سلام دوستای خوبم .موضوعی که مطرح کردم خیلی ساده بود یا اینکه پیچیده؟؟ چون کسی جواب نداد اینو میگم.:302:
سحر عزیز
موضوع اصلی در مشاوره اینه که شما به مشاور اعتماد کنید. بعد از اعتماد توصیه های اونو بررسی می کنید و در نهایت این شمائید که تصمیم گیرنده خواهید بود.
مثلا برا من مشکل قلبی پیش اومده ، یکی از پزشکان نضرشون عمل قلب بازه ، دومی میگه با بالون تا 10 سال آینده نیاز به عمل نداری ، سومی میگه بیا این دارو ها رو مصرف کن نیازی به عمل و بالون نداری و..... . م بعد از شنیدن این اظهار نظرها تصمیم می گیرم که چه باید بکنم.
می دونم این به نوعی یه پارادوکسه ، ... وتصمیم گیر رو برا ما مشکل میکنه، اما اگه اینطور ببینیم که با مشاوره رفتن و مشاوره گرفتن ، ابعاد مساله بهتر برا آدم روشن میشه و هر کس از دید خودش یه گوشه ای از قضیه رو روشن میکنه اونوقت ما در تصمیم گیری راحت تر وبهتر عمل می کنیم.:72:
ممنون بیبی جان .از نظر خودم حرفای آقای روانشناس منطقی تر بود . چون اون خانوم تستی داد که مربوط به روابط مشترک بود و نیازهای زن و مرد تو زندگی رو مشخص میکرد .اما به نظر من در ابتدا باید تست شخصیت فردی میداد اگه متوجه میشد فرد مشکل نداره بعد به دو نفر میپرداخت. همیشه همه جا به ما گفته میشه که برین مشاوره اما اکثر مشاورینی که من تا به حال رفتم هیچکدوم با هم اتفاق نظر ندارن همکار همین خانوم 2 سال پیش به من گفته بود سن همسرت ایجاب میکنه دنبال همچین روابطی باشه و .... وقتی به این خانوم گفتم گفت کاملا" اشتباه بوده صحبتش و همکارای ما اشتباه هم ممکنه بکنند .به هر حال فکر میکنم تو کشور ما همون مسئله پیشگیری بهتر از درمان جواب میده .یعنی قبل ازدواج مشاور میتونه خوب راهنمایی کنه اما بعدش نه .
سلام خسته نباشيد سحر خانم. تايپكت رو از اول خوندم و بسيار متاثر شدم. شما روحيه بسيار بالايي داريد كه تا اين موقع طاقت آورديد با اين همه مشكلات و ناهنجاريهاي رفتاري شوهرتان. خدا انشاالله به شما در تمام زمينه ها صبر بدهد. من فقط يه مورد از همسرم ديدم كه با يه دختر دوست شده اون هم به مدت دو هفته و در حد دو سه بار بيرون رفتن نه بيشتر. مربوط به 2 ماه پيش بود كه تا الان هم از ذهنم بيرون نرفته و نخواهد رفت. شوهرم از نظر رفتاري هيچ مشكلي نداره بطوريكه در فاميلمون زبان زد خاص و عام است. همه اونو خوب مي دونند. مشكلات زيادي نداشتيم. مشكل زياديمون خيلي بود در حد يه جر و بحث كوچيك در مورد مسائل بي اهميت بود. شوهرم خيلي به من مي رسيد و الانم بيشتر از قبل شده. هر چي دوست داشته باشم انجام مي ده. ولي نمي دونم چرا اون كار رو كرد ولي من قضيه رو تا پاي طلاق پيش بردم. به حدي كه گريه كرد و التماس كه نكنم. پشيمانم و نمي دانم چرا اينجوري شد . البته هيچكس خبردار نشد. ازش تعهد و امضا گرفتم كه اگر يه دفعه ديگه تكرار كرد حتماً طلاق خواهم گرفت و مي گيرم. چون دست روي قرآن گذاشتم و به امام زمان قسم خوردم. شايد راهكار خوبي نباشد ولي من بودم همان اول كه خانواده ها مي فهميدند طلاق مي گرفتم. حالا اين شش ماه رو هم صبر كن تا در آينده پشيمان نشي ولي به خودت قول بده اگر درست نشد حتماً طلاق بگيري. چون از زندگي زناشويي نيست يه جور كنيزي كردن براي مرد است.
سلام دوست خوبم .ممنون از همدردیتون .بله من در گذشته اشتباهت زیادی داشتم و خودم هم مطلعم صبر زیاد هم یه نوع اشتباهه البته در مورد من.در مورد رفتار شوهر شما هم به نظر من خیلی پیگیر این موضوع باش به صرف اینکه اون میگه اشتباه کردم و تعهد و امضاء بیخیال این قضیه نباش .حتما" به یه روانشناس خوب مراجعه کنید هر دو با هم تا رفتار همسرت ریشه یابی بشه.امیدوارم که دیگه هیچوقت این موضوع برای شما پیش نیاد ولی کاملا" حال شما رو درک می کنم . من 6 ماه صبر نمیکنم چون همسرم اصلا" قبول نداره که تا حالا کار اشتباهی کرده پس فرصت برای چی ؟ برای وقت تلف کردن و احتمالا" یه پولی تو جیب اون خانوم روانشناس ریختن؟؟ متاسفانه پیدا کردن روانشناس خوب و دلسوز و وظیفه شناس کار خیلی سختیه .اتفاقا" اون آقای روانشناس این حرف رو به من زد که منم میتونم مثل بعضیا هر هفته تو و همسرت رو بکشونم اینجا و آخرش هم بگم تصمیم با خودتونه اما همین اول میگم بهت که با این آدم به جایی نمیرسی .
نه من بي خيال نيستم و نخواهم بود كه اگر بي خيال بودم نمي تونستم بفهم كه ايشون دارند كاري مي كنند من از همون اول فهميدم ولي وايسادم تا مطمئن شدم بعد مچش رو گرفتم. البته دختره با من خيلي همكاري كرد. كه اين ماجرا كلهم از دوستي تا آخرش 2 هفته بيشتر طول نكشيد. با دعاي شما دوستان انشاالله كه ديگر اتفاقي نمي افتد چون آخرش جدايي است. اگر مشاورت بهت همچين چيزي گفته پس چرا وايسادي؟ سني نداري . بهتره برگردي به شخصيت خودت و هماني باشي كه چند سال پيش بودي. از نظر من طلاق خيلي بده ولي تا كي بايد صبر كني و زندگيت رو به پاي همچين مردي ببازي. تا كي مي خواهي خوش گذراني هاي مردتو كه البته بايد بگم نامردتو تحمل كني. من جاي شما بودم طلاق مي گرفتم حتي به صورت توافقي. :72: