-
RE: شوهرم فراموش می کنه
ممنون دل عزیز
بخدا اصلا تا حالا موضوعی تو این زمینه بینه من و همسرم نبود دیشبم بیشتر از دستش عصبانی شدم تا بخوام بهش شک کنم ولی نمی دونم چرا این کارو کردم
من اصلا عادت ندارم بخوام تو کارای همسرم کنجکاوی کنم نمی دونم دیشب یهو چم شد
بخدا گاهی همکارای خانوم بهش زنگ می زنن ولی من اصلا حساسیت نشون نمی دم چون همسرمو می شناسم دیشبم چون برخلاف همیشه که شفاف برخورد می کنه مشکوک شد منو عصبانی کرد
می دونم کار بچه گانه ای کردم فقط بهم بگین چیکار کنم که از دلش در بیارم و بدونه که من بهش شک ندارم
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
من فکر می کنم تنها راه، گفتن حقیقت احساساتتون به همسرتون هست، البته با دانایی و یه کم قیافه ی معذرت گونه و همین طور شفاف صحبت کردن و اینکه ببین، عزیزم! من می دونم که اون شب یه کم تند برخورد کردم، ولی اصلا نیتم این نبود، خودت می دونی که قبلا، بارها و بارها دیگران، همکارای خانومت بهت زنگ زدن و من اصلا کنجکاو نشدم ببینم چی میگن! ولی دیشب چون دلم می خواست بیشتر بهم توجه می کردی و به نگاهات و خودت بیشتر احتیاج داشتم و شما هم که دیگه اون قدر توی اون گوشی بودی که اصلا حواست نبود، به همین خاطر یه کم حساس شدم، من به اندازه ی چشمام بهت اطمینان دارم، ولی دلم نمی خواست شما هم اون جوری برخورد میکردی! دوست داشتم بهم میگفتی: رضاست! یه کل باحال باهاش راه انداختم، یا حداقل برات چای آوردم نگاه می کردی و می خندیدی" به نظر تنها راه حل درایت شما در زمینه به کار بردن کلماتتون و همین طور بازگو کردن احساساتتون بدون حمله کردن یا انتقاد کردن از همسرتون هست!
امیدوارم که بتونی از این اتفاقی که افتاده هم یه نتیجه ی خوب درست کنی و هم خودت و احساساتت رو بیشتر به همسرت نزدیک کنی دختر خوب!
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
همسر شما خودشون گفتن که ((بخدا دیدم حساس شدی می خواستم یکم اذیتت کنم ))
به همسرتون بگید که وقتی دیده شما حساس شدید باید سعی می کرد که حساسیتتون رو از بین ببره نه اینکه بهش دامن بزنه.
به همسرتون توضیح بدید که خانوما چقدر نسبت به این موضوع حساسند و این ربطی به بی اعتمادی نداره ، و اتفاقا چون به ایشون اعتماد داشتید و انتظار چنین رفتاری نداشتید حساس شدید و خودشون هم رفتاری داشتند که این حساسیت بیشتر بشه .
به همسرتون بگید هر چند که شاید نتونه احساساته زنانه رو درک کنه اما لحظه ای خودش رو جای شما قرار بده و یاد رفتار های حساس کننده ی خودشون بیافتن.
همچنین خود شما هم به همسرتون بگید قبول دارید که زود قضاوت کردید و نباید برخورد عجولانه ای می کردید . بگید که تو این اتفاق هر دو نقش داشتید . پس بهتره که هر دو همدیگرو ببخشید و دیگه به این موضوع بیش از این دامن نزنید . یاد آور شید که به ایشون اعتماد دارید.
در ضمن اگه حرفاتونو به همسرتون زدید دیگه موضوع اون شب رو مو شکافی نکنید و دیگه حرفی از اون موضوع نزنید و برخوردتون عادی و مثل سابق باشه.
سعی کنید از هر روشی که استفاده می کنید که خودتون و همسرتون رو آروم کنید فقط عصبانیت و دعوا توش نباشه و با آرامش برخورد کنید.
موفق باشید.:72:
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
سلام دوست عزیز
فکر می کنم اگر یک نامه محرمانه برای همسرتون بنویسد و از نگرانی هاتون از اینکه چه اندازه دوسش دارید و کلا از احساسات خودتون صادقانه براش براش بنویسد تا حدودی از ناراحتیشون کاسته بشه شاید مزیت نوشتن این باشه که درگیری لفظی پیش نمیاد و ایشون متوجه میشن که شما از کاری که انجام دادید پشیمون هستین و طاقت ندارین ناراحتی اونو ببینین .
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
سلام خانم محترم
امیدوارم مشکل شما حل شود.
مردها اصولا انسانهایی شگفت آوری هستند.
ولی چاشنی آنها مهر و محبت تنها همدمشان است.
این مرد یعنی شوهر شما می خواهد دو مسئله را ثابت کند.
1- تشنه محبت شماست و می خواهد با این رفتار شما را متوجه خودش کند
2- یا می خواهد اهمیت و نقش خود را پررنگ کند
اگر یکی از دو مورد بالا اتفاق بیافتد شما فقط یک کار باید بکنید شاید برای شما سخت باشد زندگی و تمام حواس خود را از چیزهای بی اهمیت و با اهمیت زندگی خود معطوف به مردتان نمایید اگر دوستش دارید.
یعنی با او بحث نکنید.
زمام زندگی خود را بدست بگیرید و از تمام مسائل با خبر شوید. مهمانیها و ...
زودتر به او ابراز علاقه نمایید تا بحثی صورت بگیرد.
او را نمک پرورده خود کنید با مهر و محبت و ...
لحن او تغییر خواهد کرد به قول قدیمیها که می گویند با زبان خوش مار را هم می توانید از سوراخش بیرون بکشید
ولی شوهر شما انسان است
امتحان کنید و با مهر و علاقه زنانه خود او را دیوانه و مجنون کنید.
از موارد بالا بر می آید شما در این مورد بی اهمیتی که او می خواهد حرف خودش را بزند و شما هم می خواهید توضیح بیاورید و ناسازگاریهای دیگر هم بوجود می آید
هدف من از توصیه های برادروارانه این است که شما این فضای تنش زا را حذف کنید .
با تشکر
برادرتان وم
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
مامان خانم گل چه گرد و خاكي به پا كردي!!!:shy:
خيلي تند رفتي خانمي.....شوهرت داشته باهات شوخي ميكرده تو خيلي زود گارد گرفتي بلافاصله هم حمله كردي!!!
ببين قبول كن همسرت مقصر نيست انقدر اين جمله رو كه "خودت مقصر بودي "تكرار نكن خدا وكيلي تقصير تو بوده ديگه ..........با يه معذرت خواهي ساده اما عاشقانه:72: از دلش در بيار اين مسئله نبايد كش پيدا كنه......:305:
راستي شما چرا انقدر باران رو تنها ميذاري خونه مادرت؟؟يه كم برام سوال برانگيزه!!!:43:
با پيشنهاد نوشتن نامه كاملا موافقم عزيييييييييييزم....... سعي كن بعد از اين زود قضاوت نكني:46:
بيشتر مواظب رفتارت باش مامان خانمي:46:
با توضيح بيش از حد راجع به كاري كه همسرت كرده نشون ميدي هنوز قبول نداري اتفاق اون شب تقصير تو بوده و اين براي همسرت نتيجه بدي داره اين كه هنوز(ببخشيد)سر عقل نيومدي و از كار اون شبت ناراحت نيستي.....توي يه نامه اولا تمام حقيقت رو بنويس بدون سانسور.........ببين مراحل كار شما اينا بوده....::::
1::خشم و انزجار از همسرت چون داره يه چيزي رو ازت پنهان ميكنه
2::رنجش و ازردگي از اين كار و اينكه به خيال شما داره با خانمي smsبازي ميكنه
3::حس ترس و نا امني: نكنه با كسي رابطه اي شروع كرده؟؟نكنه زندگيمو از چنگم در بياره!!؟
4::افسوس و تاسف براي زندگي خوب و قشنگي كه الان به دست يه خانم(مثلا)داره بهم ميخوره
5::عشق و علاقه:توي تمام لحظاتي كه داشتي 4 لايه ي احساسي رو پشت سر هم رد ميكردي همسرت رو ..پدر بچه ات رو دوست داشتي.....
شما خيلي زود اين لايه هاي احساسي رو طي كردي......اا به جاي اينكه از 1 به 4 بري برعكس رفتي....:D
فقط يكبار به همسرت توضيح بده كه چرا از كوره در رفتي همين ........توضيح به جاي توجيه:160:
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
ممنون از همگی
یه اشتباه بچگانه کردم البته خدارو شکر زیاد کش پیدا نکرد و فرداش قضیه تموم شد ولی همسرم ازم خواست که دیگه این رفتارو تکرار نکنم و گفت سعی کن تو شرایط مختلف به خودت مسلط باشی حتی اگه بدترین اتفاق دنیا هم برات افتاد نباید اونجوری خودتو ببازی و بهم گفت بهتره دیگه سرش بحثی نکنیم و فراموشش کنیم
ممنون از همتون
برادر گرامی وم عزیز توصیه هاتون خیلی خوب بود چشم من حتما تمام سعیمو می کنم ولی باور کنین من همه ی سعیمو میکنم که از همسرم غافل نشم همیشه اون تو اولویته بعد دخترم
غزاله جون مرسی گلم از راهنماییت
راست میگی بد جور گردو خاک کردم
در مورد بارانم باید بگم که چون شاغلم باید یکی از باران نگه دار کنه صبحها اکثرا همه می برمش ولی بخاطر شیوع انفلانزا فعلا بعض روزها میزارمش خونه ی مامانم اینا بمونه
زمانهایی هم که احسان کار داره باران نباشه بهتر چون اصلا نمی زاره اون کار کنه البته میدونم این راه دوست نیست ولی دیگه چاره ای ندارم احسان برای کارش به تمرکز احتیاج داره
سوگند عزیز ممنون از پیشنهاد خوبت این دفعه که به خیر گذشت ولی یادم میمونه برای روزه مبادا
همچنین ممنون از باران و دل عزیز
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
خيالم راحت شد....ببخش فوضولي كردم...يادم نبود شاغلي.......موفق باشي عزيزم:72::46:
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
خانوم گل خدا رو شکر که همه چیز به خیر و خوشی گذشت!
ولی فکر می کنم این جور اتفاقات باید یه درس عبرتی برای ما خانومهایی باشه که یه کم بعضی موقع ها بی گدار به آب می زنیم.
امیدوارم که موفق باشی!
-
RE: شوهرم فراموش می کنه
خواهش می کنم غراله جون اصلا این حرف و نزن
دل عزیز راست می گی واقعا برای من کاملا این قضیه عبرت انگیز بود چون الکی الکی داشتم زندگیمو خراب می کردم