آیا نامزدم هوسبازه؟

عزيزم من كي گفتم با وي حرف نزن ؟!

من گفتم به او فكر نكن . به اويي كه در درون ذهن ات ازش ساختي .

اين دلخور ي ها در زماني كه ذوجين از هم فاصله دارند و در كنار هم نيستند عادي است . همسرت تو را دوست دارم و من اين را مي فهمم ولي تو كه زن اين آقا هستي دنبال يك مجهول مي گردي و احساس او را زير سوال مي بري . چرا ؟!

. در حالي كه بايد بداني به لحاظ نياز داشتن به او و اينكه دلت مي خواهد در كنارش باشي بهانه جويي مي كني . اين دنيا دنيا ي مجازي و پر ابهامي است اصلا نبايد يك ايميل را منبع موثق بداني و حال خودت را خراب كني . تو اگر كنار شوهرت بودي و با چشم خودت مي ديدي و با گوش خودت مي شنيد ي ، من باز هم حرفهايي براي تو داشتم دال بر اينكه داري اشتباه مي كني و يا چقدر حرف ات درست است .

متوجه منظورم هستي ؟!

من مطمئنم که او منو دوست داره، زیر سوال نمی برم. ولی این دوست داشتنش به درد من نمی خوره، اون منو فقط برای خودش دوست داره، نه به خاطر خودم. تا جایی که باهاش خوب باشم و در مقابل کارهای اشتباهش سکوت کنم......اون آبروی منو برده.......
فرض کنید من با گوش خودم شنیدم و با چشم خودم دیدم. اون حرفهایی که دارید بهم بگید.

نشد . يا راست حسيني مشكلاتت را بگو و جواب درست بشنو يا اينكه ....

شما هر بار موضوع تازه اي را باز مي كني . درست از خود مشگل حرف بزن مثل الان . به حرفهاي من هم خوب توجه كن . برو تاپيك ات را يكبار ديگر خيلي با دقت بخوان . همه ي حرفهايي كه زده اي و همه ي راهنمايي هايي كه شنيده اي .

مشکل من اینه:
من دوست ندارم زنی باشم که همسرش خیلی دوستش داره، خیلی بهش محبت می کنه، به خاطر اینکه خانم خونش باشه، نیازهاشو برآورده کنه، بچه هاشو تربیت کنه و ........... ولی به خودش اجازه بده هر کاری دلش می خواد بیرون از خونه و دور از چشم من بکنه........

همونقدر که اگه یه نامحرم یه نگاه بد به من بکنه، اون ناراحت می شه (به خاطر همین من همیشه خیلی ساده و سنگین حاضر می شم تو جامعه)، من هم اگه شوهرم یه نگاه بد به یه نامحرم بکنه یا یه حرف ...... به یه نامحرم بزنه، ناراحت می شم........

خوب اين احساس طبيعي است و شما انسان نرمالي هستيد به شما هم آفرين مي گويم .

پس من پاسخ كل صحبت شما را در پستهاي مختلف داده ام ولي اگر نمي خواهيد حال خودتان را تغيير بدهيد و در صدي براي اشتباهات و سو تفاهمات در نظر بگيريد .بنده حرفي ندارم چرا كه چيز ديگري به ذهن ام نمي رسد

اون خودشو تو ذهن من خیلی خراب کرد، خیلی. نمی دونم آیا جبران پذیر هست یا نه....
نسبت بهش سرد شدم، خودش هم اینو متوجه شده، همش می گه چی شده، چرا اینجوری شدی. اگه ازم دلخوری بگو. می گم من نگرانتم، می گه مگه به من اعتماد نداری؟ می گم چرا، ولی...
ولی من نمی تونم چیز دیگه ای بگم. اگه بگم خیلی ناراحت می شه. ولی خیلی دوست دارم این جریان رو بهش بگم و ازش توضیح بخوام. دوست دارم بدونه که من هم در جریانم، الکی خودشو به من یه جور دیگه نشون نده....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط avaze ghanari

اون خودشو تو ذهن من خیلی خراب کرد، خیلی. نمی دونم آیا جبران پذیر هست یا نه....
نسبت بهش سرد شدم، خودش هم اینو متوجه شده، همش می گه چی شده، چرا اینجوری شدی. اگه ازم دلخوری بگو. می گم من نگرانتم، می گه مگه به من اعتماد نداری؟ می گم چرا، ولی...
ولی من نمی تونم چیز دیگه ای بگم. اگه بگم خیلی ناراحت می شه. ولی خیلی دوست دارم این جریان رو بهش بگم و ازش توضیح بخوام. دوست دارم بدونه که من هم در جریانم، الکی خودشو به من یه جور دیگه نشون نده....

---

ازش بپرس اگه شما به یه مرد غریبه خوشتیپ نگاه کنید اون چه حسی پیدا میکنه؟؟ ..... فک کنم حداقل چیزی که از این سوال به دست میاد اینه که همسرتون درک میکنه که شما چی میکشید:18:

عزیزم اول از همه خودت باید با خودت رو راست باشی ایا اگر شوهرت این اشتباه را مرتکب شده باشد ایا می خواهی دوباره با او زندگی کنی یا نه
اگر جوابت مثبت است پس باید با حرف های بی اساس و منطق زندگی ات را خراب نکنی یادت باشه گفتن اینکه من ایمیل تو را چک کردم و یه چیزهایی فهمیدم= وارد شدن به حریم خصوصی شوهرت بدون اجازه اون
سعی کن زودتر پیش شوهرت بروی اگر هم به صورت دائمی نمی تونی بری ویزای تفریحی بگیر و تابستون برو پیش شوهرت یا از شوهرت بخواه که او پیش تو بیاد اظهار دلتنگی بکن عزیزم

راستش هنوز خودم هم نمی دونم می تونم ببخشمش یا نه، یعنی نمی دونم می تونم این موضوع رو فراموش کنم و باهاش زندگیم رو شروع کنم یا نه، فعلا که روحیه ام خیلی خرابه.
احساس حقارت شدیدی می کنم.......

ولی اگه هم قراره باهاش زندگی کنم خیلی دوست دارم بالاخره بفهمه که کارش اشتباه بوده. من به یه چیزی دلم خوش باشه، حتی شده به یه قول....

اگه فکر کنه این خطایی که انجام داده، (هرچند فرض کنیم کوچیک و قابل گذشت)، به عنوان اولین تجربه اش موفقیت آمیز بوده، این باعث می شه تو این چیزا خیلی باجرات تر بشه. همیشه ارتکاب هرگناهی برای اولین بار سخته، ولی بعدش که می بینه هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ کی نفهمید،برای دفعات بعدی راحت تر می ره طرفش....

عزیزم
اولا شما که مطمئن نیستی که همچین مساله ای اتفاق افتاده
دوما اگر هم فرضیات شما درست باشه وقتی شما زندگی تون رو شروع بکنید شرایط زندگی تون هم تغییر می کنه یعنی شما پیش شوهرتون هستید
سوما اعتراف به اشتباه از طرف شوهرتون و عذر خواهی کردن ایشون نمی تونه یه تضمین به حساب بیاد که دیگه این کارو انجام ندن
پس لطفا دست از این کاراگاه بازی هاتون بردارید