RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
مریم جان عزیزم سلام، تونستی با آقای سنگ تراشان صحبت کنی و نظرات ایشون رو جویا بشی یا نه؟ درسته که پدر و مادرش فرزندشون رو بهتر می شناسن اما اونها توی بطن این زندگی و رفتارها ایشون نبودند و نیستند و لااقل میشه این رو گفت که یه مشاور و یه دکتر از بعدهای دیگه ای هم به مسائل نگاه می کنه و نظر میده. به نظر من به صحبت های مشاوره گوش کن و یه کم قاطعانه تر با همسرت رفتار کن!
البته باز هم تو خودت بهتر از هر مشاوره ی دیگه ای از روحیات و خلقیات همسرت آگاهی و میتونی بهترین تصمیم ها رو بگیری!
امیدوارم هر تصمیمی رو که میگیری بهترین باشه برات!
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
مریم با آقای سنگ تراشان حرف بزن . از ایشان مشاوره بگیر و لینک مطلب را برایشان بفرست . نیازی نیست که دوباره از اول شروع کنی مگر اینکه سئوالی پیش بیاید که خیلی خاص باشد .
به نظرمن که در دنیای امروزی محبت بهترین گزینه و فاکتور است و به قول قدیمی ها با محبت می توان مار را از سوراخ اش بیرون کشید . و باز به قول قدیمی ها از محبت خارها گل می شود .
خود دانی .هر کس روشی دارد . من که می گویم جوانها اگر می دانستند و بلد بودند و از خواص محبت آگاه بودند می توانستند با محبت کردن دشمنانشان را هم بیچاره و پابند کنند !!!!!!!چه رسد به دوست و همسر و ...
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کامران007
واقعا نمیدونم چی بگم...... متاثر شدم که یه خانمی اینجور ناراحته........
اما نظر من به عنوان کسی که پسرها و مردان رو میشناسم حدس میزنم پای کس دیگه ای در میون باشه وگرنه یه مرد اینطوری عمل نمیکنه!.......خودتون چی فکر میکنین؟
قبلا گفتم و الان باز طبق گفته خودتون تایید هم میکنم........خیلی ببخشین یه پسر یا یه مرد عقلش رو از دست نداده که همچین رفتارهایی انجام بده اون هم با همسری با این خصوصیات و اخلاق.......
به هر حال متاسفانه باید پای یه همجنس خودتون در میون باشه.....بعد از مدتی با خانم جدید سرش به سنگ میخوره و برمیگرده سمت شما.......اما این وسط شما هستین و رفتارهاتون و تصمیم گیری هاتون و........
نقل قول:
راستی همسرم دیشب به باباش گفته مشاور اجازه داده اون ازدواج کنه که وقتی بهش گفتم گفت اون داره خط می گیری ارام باش و حرکت کن
برادرش هم میگه من حتم دارم کسی تو زندگیشه ولی من دارم با خودم کنار میام که کسی که براش می مردم دروغگو و حقه بازهولی می خواهم کم میارم کمکم کنید هرجور می تونید من با کی حرف بزنم خستم از اینکه کسی رو نوازش می کردم که به عشق کسی دیگه فکر می کرد چه جوری طرف رو پیدا کنم؟؟
دقیقه رفتاری مثل یه پسر 2 ساله که دلش تفنگ میخاد!....بابایی میگه نه نمیخرم برات....بعدش برای تایید شدن و خرید تفنگ دست به دامن بابا بزرگ و مامان بزرگ و ... میشه....تا بالاخره هرجور هست تاییدیه بگیره:cool:.......
شما خانواده تون کجا هستند؟ نمیتونی کمک بگیری؟ اگه برادراش یا خواهراش با شما مچ هستند و واقعا شما رو دوست دارن......سعی کنید توسط اون ها آمارش رو در بیارین.......
خوشی زده زیر دلش به خدا!........توی این جامعه با این اوضاع دختران .......همسری مثل شما(بنا به گفته هاتون)......واقعا جای فکر داره و ناراحتی........
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
lالان باهان حرف زد گفت اصلا من از اول هم دوست نداشتم و حالا فقط طلاق می دمت و چون خیلی خیلی قد و لجبازه می دونم کوتا نمیاد
دارم میمیرم
6سال زندگیم اینجوری به باد رفت
می گه تو 6 سال با 1 عشقه 1 طرفه زندگی کردی اما دیگه بسه
خدایا به کجا پناه ببرم
خانوادم شهرستانن اما باید بشون بگم
تازه گفت دیگه حق نداری غیر از خونه بابات پاتو از خونه بیرون بزاری
چیکار کنم
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
فقط آرام باش .
به خانواده ات بگو تا بیایند و اول با این آقا صحبت کنند و بعد هم برو . می دانم خیلی سخت است ولی چاره چیست . فعلا بایداینکار را بکنی . شش سال هم عمر کمی نیست ولی بخواهی حساب کنی خیلی هم زیاد نیست . آینده پیش روی توست .
به نظرم شوهرت یا واقعا تازه دوزاریش افتاده یا واقعا دیوونه است .
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
به نظر من یه کم صبر کن! هنوز یه ذره زوده که به خانواده ات بگی! اجازه بده با آقای سنگ تراشان صحبت کنی و نظرات ایشون رو هم جویا بشی، بعد خانواده ات رو نگران کنی!
یه کم دیگه صبر کن و عاقلانه تر با همسرت صحبت کن! بیشتر از احوالات درونیش آگاه شو و ببین توی دلش چی میگذره؟
برات دعا می کنم
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
مریم عزیز نگران نباش انشااله همه چیز درست می شه
عزیزم تو از خودت پرسیدی که این اقا که می خواهند شما را طلاق دهند چرا می گویند پاتو از خونه بیرون نذار اصلا به این اقایی که می خواهند شما را طلاق دهند چه ارتباطی داره که شما کجا می رین
مریم جان تو را به خدا محکم باش عزیزم من بر خلاف احترام بسیار زیادی که برای انی قائل هستم با نظر ایشون مخالف ام که شما بروید
اونجا منزل شما و دخترتان است به نظر من به همسرتان بگویید تا زمانی که طلاق دهی اینجا می مانم ولی تا زمانی که اونجا هستی خیلی خیلی حساب شده باید عمل کنی
من می گم اگه کس دیگه ای توی زندگی این اقا باشه با رفتن شما اون خانم بی همه چیز به خواسته هاش می رسه
به فکر دخترت باش عزیزم و مبارزه کن مطمئن ام که پیروز می شوی ولی باید با خانواده ات هم صحبت کنی تا اونها هم بهت کمک کنند
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
some14meعزیزم
بله حق با شما ست .
ولی این مرد به واقع من را ناراحت می کند .
او از ترسهای زنش بدجوری سو استفاده می کند .
شاید هم اشتباه کنم . نمی دانم . دختر جان از یک مشاور کمک بگیر . به خدا این جور راهنمایی ها خیلی پر مخاطره است .
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
مریم عزیز با توجه به گفته های تو و همسرت من احتمال می دم پای یه نفر دیگه در میون هست و شوهر شما می خواد بدون اینکه کسی مزاحمش بشه با اون خانم ارتباط داشته باشه ولی هنوز مطمئن نیست که می خواد اون خانم همیشه تو زندگی اش باشه و به شما و فرزندش هم فکر می کنه و شما رو دوست داره
عزیزم اصلا باهاش یه مدت صحبت نکن چون مردها اگه باهاشون در اون باره صحبت نکنی خودشون برای صحبت کردن پیش قدم نمی شن
عزیزم پیدا کردن و مطمئن شدن درباره زن دیگه کاری نداره کافیه یه مدت توسط یه نفر دیگه (نه خود شما - ترجیحا خانواده تون ) تحت نظر باشه
بازهم می گم در این باره اصلا و ابدا با همسرت صحبت نکن و به خودت بگو صحبت هایش فقط یه شوخی بوده
موضوع رو با خانواده ات در میان بذار تا اونها کمک تو باشند البته من فکر می کنم بهتره خانواده ات با همسرت صحبتی نکنند تا احترام ها دریده نشه
حتما همسرت رو توسط یه نفر دیگه کنترل کن
خودت را مشغول زندگی و دخترت کن تو می توانی شرایط خونه ات را تغییر بدی
حمایت خانواده همسرت خیلی می تواند به تو کمک کند
این رو هم اضافه کنم چنین مردی که گستاخانه به تو عنوان می کند که تو را دوست نداشته و زندگی و عشق توی این 6 سال یک طرفه بوده می توانست همه این ها را از روز اول به تو بگوید پس زندگی اش را دوست داشته و دارد ولی در حال حاضر می خواهد چیز دیگری هم بدون هیچ گونه مزاحمتی از سوی شما داشته باشد
تو موفق می شوی صبور باش و محکم به خاطر خودت و دخترت و 6 سال زندگی ات
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
مریم جان صبور باش این نیز بگذرد....