RE: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
چند روز پیش رفته بودم خونه ی روزن خانم، الهی چقدر خانمه، رفت به جای یه لیوان آب شلنگ آب و باز کرد شما هم که میدونین امسال سال صرفه جویی هستش منم تا آب و دیدم گذاشتم فرار کردم که مبادا منو شریک جرم بدونن.
تازه رسیده بودم خونه که دیدم مامانم داره با خواهرش تلفنی حرف میزنه
- آره آبجی خبر نداری خواستگارا در و از پاشنش کندن همین چند روز پیش یکی اومده بود میگفت همدردی، فکر کنم اونم میخواست پروفسر بشه به خاطر همون با هم همدرد بودن تازه نقاب هم داشت ..........
درست در همین لحظه
زینگ...زینگ..........
- ای وای آبجی خداحافظ دوباره خواستگار اومد
- کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- منم، استار
_بله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- استار، تالار همدردی........
- بله، بله بفرمایین تو
مامان کیه؟
دخترم این بار یه خانم پروفسر اومده تازه اسمشم خارجیه
- سلام نها
- سلام شما؟
- منم دیگه فوری دسته کلیدشو بهم نشون میده که عکس اون پیشی ملوسه با روبانش روشه
- تویی استار جون چه خوب که اومدی
در همین لحظه مامانم میاد خب خانم شما تو خارج زندگی میکنین؟
نه اصلا خارج نرفتم
پس چرا اسمتون خارجیه؟
خب اسم کاربریمه
وا این همه اسم قشنگ ایرونی
حالا برادرتون هم پروفسرن؟
این استاره:33:
عضو تالارن دیگه؟
نه فقط من عضوم، فقط بعضی وقتا میاد مطالبشو میخونه
وا این که نشد
مامانم از اتاق میره بیرون و منو صدا میکنه
ببین دخترگلم، برادرش که پروفسر نیست تازه اصلا خوب نیست که خواهر شوهرت تحصیلاتش با تو یکی باشه زود ردش کن بره:305:
مامان این از تالار همدردی اومده بذار یه خرده باهاش حرف بزنم بعد
رفتم پیش استار خانم که دیدم با خیال راحت گرفته خوابیده، فکر کنم از بس که رفته مهمونی اینجوری شده
به: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
اخی....
واقعا سرزده مهمونی رفتن ..خودش حال و هوای دیگری دارد...نگو و نپرس...
خوب خونه "یاسی" که منو زدنند....خونه "نها" جان هم منو با آقا داماد اشتباهی گرفتن..خوب شد دست گل نبرده بودم وگرنه!.... خونه "استار" عزیز هم که ...نتونستیم حرف بزنیم...
این مهمونی رفتن هم برای خودش داستانیه....
خدایا امروز دیگه کسی نیاد خونمون باشه؟
زیینگگگگگ.............ززییننککگ گ.........
ممنون خدا جون چقدر زود دعاها رو استجاب می کنی ولی مثل اینکه اشتباهی استجاب شد...برهر حال مهمون حبیب خداست
این آیفون هم که خراب شد...باز نمی کنه برم پایین ببینم کیه..
نقاب>>>(از پشت پنجره در)....اینکه خانومه...ای خدا ....حدس می زنم کی باشه شاید ""نها" ست چون دیروز توی تالار .......
سلام "نها" جان بفرمایید...از این ورا
نها>>>یه نگاهی می کنه...بعد از بالا تا پایین براندازم می کنه...با خودش می گه::خدایا این پسر چرا؟؟
نقاب>>>چرا این چوری نگام می کنه مگه چمه؟؟؟
یه نگاه می کنم به پایین.....وای بدبخت شدم....با زیرشلواری اومدم استقبال عضو خوب همدردی...
تورو خدا ببخشید نها خانوم ...زود می دوم سمت خونه....نها خانوم بفرمایید من الان می یام.....
خدا حون من گفتم مهمون حبیب خداست ولی نگفتم جلوی این حبیب خدا منو خجالت زده کنی...
من دیگه روم نمیشه برم پیشش....
مامان زود باش از دوستم پذیرایی کن....
مامان>>>پس چرا خودت نمی یایی.......
نقاب>>>مامان اخه نمی دونی که چی شد....یه خورده آبرو داشتیم اونم سربه زیر شد....وای وای خانوم حالت بگو احوالت چطوره
مامان>>>>خیلی خوب..یه سوال کردیم ها مثل پدرت با سرود و شعر جوابمو بده..
RE: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
زینگ زینگ
زینگ زینگ
وای این روزها همه به مهمونی میرند (خونه مثل من) شما چه طور؟
بچه های تالار: (در حال تخمه شکستن و فیلم نگاه کردن) مثل من یعنی کیه؟ بدو در رو بازکن صدای زنگ نزاشت بفهمیم فیلم چی شد.
- نمیدونم احتمالا یکی از تالار دیگه!!!
کیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییه؟
- سلام باز کن این بیرون خیلی سرده داره بارون میاد.
- سلام کدوم یکی از بچه های تالار هستی؟
- از کجا فهمیدی من از تالارم؟
- چون چند تا مهمون از تالار دارم دیگه عادت کردم!!!
- نقاب هستم. حالا کیا هستند؟
- (درحالی که در را باز میکنم و نقاب داخل میشه) شما تشریف بیارید داخل خودتون میبینید ماشالله یکی دوتا نیستند. راستی چرا لباست پاره شده؟ آخ آخ چقدر علف به کفش هات چسبیده بی زحمت همون جلوی در درشون بیار (چقدر هم پاش بو میده!!!). خیس هم که شدی.
- گفتم این همه راه اومدم به چند تا از بچه ها سر بزنم این هایی که میبینی دست گل و مهمون نوازی قبلی هاست (این جا دیگه چه بلایی میخواد سرم بیاد؟!)
- آخی، بیا این چند دست از لباس های برادرمه یکیشو بپوش. بده آخه!
- (وای چقدر هم گشاده، نکنه داداش مثل من هم مثل داداش یاسی باشه ببینه لباس هاش تنمه دوباره ناز و نوازش بشم؟!) نه خیلی ممنونم.
- وا نقاب جان چرا تعارف میکنی؟ این ها دیگه به داداشم کوچیک شده اصلا واسه خودت باشه!!! به به چقدر هم بهت میاد فقط یکم گشاده! اشکال نداره.
- (وا این لباس ها به این گشادی تازه واسه داداشش کوچیک شده؟ خدایا شانس ما رو ببین) با این همه مهمون چی کار میکنی؟ چند روزه این جا هستند؟ همشون که زیر شلواریشون رو هم آوردند!!!
- آره میبینی نقاب جون هر روز هم یکی اضافه میشه از کار و زندگی افتادم. راستی تو که اینقدر تو تالار به همه کمک میکنی واسه من پیشنهادی نداری؟
- بزار فکر کنم (در حالی که مثل ایکیو سان فکر میکنه) فهیمیدم! فهمیدم!
- چی؟ چی؟ زود بگو.
- بیا همه رو ببریم خونه مدیر!!! مدیر تالار رو راه انداخته ما باید مهمون داری کنیم؟ نظرت چیه؟
- وای ... نه... خیلی بده... روم نمیشه... کار درستی نیست... بهتره زنگ بزنیم جناب مدیر هم با خانواده تشریف بیارن... میدونی حالا که فکر میکنم میبینم پیشنهاد بدی نیست. از بس مهمون تو خونه هست که دیگه جا ندارم! شبها نصفیشون رو میفرستم خونه همسایه می خوابن آخه رختخواب کم میاد!!!!! دستت درد نکنه نقاب جان عجب فکر بکری کردی. یادم باشه تو تالار یه شهرت بهت بدم که از خجالتت دربیام.
جناب مدیر کجایید که یه اتوبوس مهمون دارم میارم خونتون!!!!!
RE: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
روي كاناپه لم دادم و به تفاله چايي هاي ته استكانم زل زدم.... :33:
بايد همينجوري بشينم و زل بزنم به استكان شايد يكي از تالار بياد خونمون....
آخه شنيدم اين روزها بچه هاي تالار فرت و فرت ميرن خونه همديگه.....
اي بابا .... پس كو هيچكي؟؟؟؟ .... ببين خودمو بيخود و بي جهت از كار انداختم گفتم شايد يكي بياد....
زينگ زينگ زينگ....
نه بابا توهمه..... زنگ نيست....
زينگ زينگ زينگ .....
(مثل من از پشت در فرياد ميزنه: شيرين جووون توهم نيست پاشو بيا درو باز كن....)
سلام مثل من عزيزم اول بذار يه بوس از لپت بگيرم.... خيلي دلم ميخواست از نزديك ببينمت...
راستي مگه تو يه اتوبوس مهمون نداري پس اينجا چكار ميكني؟؟؟/
مثل من: آره عزيزم كلي مهمون دارم اومدم دنبالت با هم بريم خونه مدير... بدو بدو بريم....
صبر كن ببينم ....
يه سوال دارم.... اين لرد حامد كجاست؟؟؟؟؟:162:
خوب همه بچه ها رو انداخته به خاله بازي و مهمون بازي .... اونوقت خودش كجا قايم شده؟؟؟؟:160:
به نظر من اول همگي خراب شيم خونه لرد حامد .... :123:
آخه مدير طفلي كه گناهي نداره .... يه پيش زمينه اي چيزي بهش بديم كه هول نكنه....
هميجوري تالار عيب و ايراد پيدا كرده اونوقت اگه همگي بريزيم خونه مدير ميترسم واسه هميشه اينجا رو تخته كنه....
(مثل من در حالي كه به فكر فرو رفته ميگه : اووووووووووم....! فكر بدي نيست!
پس بزن بريم همه رو جمع كنيم آخه با اين تعداد اندك حال نميده رو سر لرد حامد جان خراب شيم....
همچين يه صد نفري بشيم بهتره...
بزن بريم.... راستي يادت رفت ماچ بدي ....:46:
به: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
بزن ! پاس ! شوت کن ! ای بابا بی پدر شوت بلد نیست بکنه ! جون مادرت . ... آها .......گل گل !
ا چرا دیگه کار نمیکنه ! آخ باز دوباره سیم کیبورد از جاش در اومد !
از صبح تا حالا نشسته ام پای pc دارم soccer بازی می کنم ! آدم یه روز که دانشگاه نمی روذ ، بدجوری دپسرده می شود آخر ما چس ترم .... چیز ........ ببخشید ..... ما ترم اول هستیم ، برای همین تنها استفاده ای که از امکانات دانشگاه نمی کنیم همین امکانات آموزشی است و لاغیر .
بوم بوم بوم !
من همش یادم می رود با پدر در مورد افزایش حجم در صحبت کنم ! ملت هم که این روز ها دچار روز مره گی شده اند و حواص درست و حسابی ندارند ، مثل تبل می کوبند به این در مادر مرده .
-کیه ؟
-منم شیرین جون !
( ای بابا این خواهر ما هم راه و بی راه مهمانهایش را دعوت می کند . اما این یکی به صدایش نمی خورد که هم سن و سال خواهرم باشد . نکند که خواهر معتاد شده باشد ! باید احتیاط کنم . این مسعود( ( یکی از نارفیق های من؛ برای آشنایی با این شخصیت موهومی به نوشته های قبلیه من مراجعه فرمایید ) ) تمام شهر را آلوده کرده است .
چیریک ( در باز می شود )
ـ سلام خانم بفرمایید کاری داشتید ؟
( شیرین خانم لبخند ملیح می زنند ) - سلام کوچولو !
( ای دل غافل ! این دیگر از کجا پیدایش شد . اسم من را از کجا می داند . خدا را شکر که پدرم خواب است )
ـ علیک سلام . خوبید شما ؟ ( من سعی می کنم که اثری از این مسئله که من هنوز ایشان را به جا نیاورده ام ، در صورتم نباشد. اصولاً من زیاد کم نمی آورم! ) چه خبرا ؟
- ممنونم . تعارف نمی کنید بیام تو ؟
- مادر جان !
- چیزی گفتید ؟ من متوجه نشدم
- نه خیر ( خدایا انگار آخر الزمان شده است . ملت همین جوری در خانه هم را می زنند . شدیداً دختر خاله شده و سپس ... یا یوزارسیف !) بفرمایید ... بفرمایید ....
- چقدر حوض باحالی دارید . چرا توش آب نیست . چرا ماهی نداره ؟
- خانم چه حرفا می فرمایید این اسکلته پیکان قراضه ی بابامه ! پدرم در یک اقدام خود جوش ماشینشو کوبید به دیوار و دیگه زحمت نداد تا شهرداری اوراقش کنه !
-آها..... حیاتتون یزرگه1
- بله ( ای بابا مثل اینکه دستی دستی افتادیم توی هچل ! نکند اینها همه توهم باشد !شاید اینها اثرات مواد تولیدی مسعود باشد .اصلاً بگذار یکی بزنم توی گوشم .....شترق )
- ای وای چی شد کوچولو جان چرا خودتو می زنی . ببین من توهم نیستم من شیرین جونم . تالار همدردی
- جدی می گی ؟ من خودم می دونستم ؟ یه پشه اومد روی صورتم . زدم کشتمش ( خیالم راحت شد ! چه استرسی ! اگر زمان کنکور کمی از این استرس ها را داشتم الان در حال تردد در شریف بودم !)
ما وارد خانه می شویم .
- پدر جان پاشو ! مهمون اومده !
- کی اومده باز روز تعطیل ( پدرم با یک دهان دره ی اساسی حسابی من و شیرین جون را مورد عنایت قرار می دهد ) پسر چرا لال شدی ؟ می گم کی اومده ؟ اصلاً چیزی تو خونه داریم ؟ نکنه باز دخل میوه آجیل و آوردی ؟ پسر من پول مفت ندارم .ای خدا من از دست اینا چکار کنم !
- پدر جان ایشون شیرین جون هستن !
- پدرم با چشمانی گشاد شده به شیرین زل می زند و سپس به من نگاه می کند و باز به شیرین جون زل می زند)
(ناگهان پدر لبخندی موزیانه می زنند) ـ به به شیرین خانم صفا آوردین ! پسر جان برو زودتر بساط میوه و اینا رو آماده کن مهمان عزیزمون منتظر نباشه ! خب شیرین خانم خیلی خوب کردین تشریف آوردین . این پسر ما خیلی بچه خوبیه . به خودم رفته . آدم با اخلاقیه ! پس چرا خانواده تشریف نیاوردن ؟ ببینم بابات پول داره ؟ انشاالاه که خوش بخت می شی ؟
( من که می بینم پدرم در حال ترسیم نقشه هایی هستند . فوراً وارد عمل شده و در عملیاتی انتحاری ، کلیه افکار پدر را نقش بر آب می کنم ) - پدر جان ایشون شیرین جون هستند از اعضای تالار همدردی !
(پدر که گویا بسیار توی ذوقش خورده است ، 180 درجه تغییر خلقیات می دهد ) - جدی می گی؟ خب بچه ها برین توی اتاق بازی کنید صداتونم در نیاد من می خوام بخوابم!
( باید حتما! پدرم را پیش دکتر روانشناس ببرم . بنده خدا خیلی پیر شده . این زندگی هم که کلی به آدم فشار می آورد . من خیلی پدرم را درک می کنم! )
خلاصه آن روز با شیرین جون کلی صحبت کردیم و پدرم هم دیگر سوتی خاصی نداد و کم کم مادر و بچه ها هم آمدند و دیگر جمعمان جمع شد . با شیرین جون قرار گذاشتیم اگر قسمت شد به خانه یکی از بچه ها برویم . خدا را چه دیدی ؟ شاید خانه مدیر !
به: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
وا...مادر این کیه پشت در.....چقدر کوچلوه..
نقاب>>>>مامان زشته...خب خودش کوچیکه از کجا می دونی دلش!!!
مامان>>>صد بار گفتم از این اصطلاحات دانشگاهی برای من استفاده نکن.
نقاب>>چشم...حالا در باز کن ببینیم کیه..
بابا>>>بابا توی این دو روزه فقط 50 هزار تومن خرج میوه و شیرنی کردم چقدر مهمون اخه..
باز نکن...ردش کن بره
نقاب>>>بابا تورو خدا این عضو جدیده....
بابا>>>عضو. چیه...مهم منم که عضو که هیچ یه سلول هم حساب نمی شم..
نقاب>>حالا باز کنم یا نه؟؟؟؟
RE: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
میگم :
سلام عزیزم ، عزیزم سلام ! دوست دارم عاشقتم والسلام !
تو عزیز دلمی ، عزیز دلمی ، تو عزیز دلمییی ! :D
حالا دستارو بیار بالاااا ! آهان !
:D:72:
RE: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
بعد از اضافه شدن شیرین جون باز هم یکی دیگه خودش رو به کاروان ما رسوند!!!
بوم بوم
(این روزها اینقدر مهمون داشتم که زنگ خراب شده)
یکی این کلید رو از پنجره بندازه پایین تا هر کدوم از اعضا هستند بیاد تو. زودتر حاضر بشید خونه لرد حامد دیر میرسیم ها. کوچولو این جوراب منه خودم میخوام بپوشم. وای به اون دست نزن. چی چی ساکت باشید ببینم امید چی میخواد یکم بلند تر... آهان ... برو از تو کمدم بردار!!!
بوم بوم
ای وای کسی در رو باز نکرد خودم میرم پایین
سلام بفرمایید چه به موقع اومدید مادر زنتون دوستتون داره ها!!! حالا بگو ببینم کدوم نی ناز همدردی هستی؟
سلام (چه پر حرف و فضوله !!!) من ASRIN GOZALI هستم، زن هم ندارم، چرا مادر زنم دوستم داره؟
به به چشممون به جمال شما هم روشن شد خسته شدم از بس اومدم تو تاپیک ببینم کی پشت دره خونمه دیدم طرف تکراریه یه بار اومده خونم!!! به هرحال اکثر اعضا تا الان اومدند این جا شما هم زودتر بیا تو، برف اومده لباست هم کمه سرما میخوری، بچه ها که حاضر بشن داریم میریم خونه لرد حامد که این بلا رو سرمون آورده چند روز موندگار بشیم. شاید یه سر هم بریم خونه جناب مدیر.
(گفتم پر حرفه ها!!!)
بچه ها ASRIN GOZALI اومده. بچه ها: سلام، چه طوری، چه عجب، گوگولی، چه لباس قشنگی، مدل موهات جدیده نه؟ . . .
ای بابا همه با هم نه ولش کنید خفه شد بیچاره نه . . . نه . . .
آخی شرمنده والا، حالا طوری نشده یکم اتوی لباستون خراب شد! موهاتون هم یکم به هم خورد، اوا دکمتون هم که کنده شده!!! خوب دیگه اعضای تالارند دیگه شما رو دیدند ذوق زده شدند اینجوری شد. ببخشید این جا یکم به هم ریخته شده چند روزه که دارم مهمون داری میکنم ماشالله همه هم این جا رو خونه خودشون میدونند و راحت هستند!!! شما هم تعارف نکن برو سر یخچال اگه چیزی مونده از خودت پذیرایی کن تا همه حاضر بشن الان یه اتوبوس میاد دنبالمون. پس چرانمیشینید؟ بفرمایید.
(دیدید گفتم یک سره حرف میزنه).
چی گفتی؟ من زیاد حرف میزنم؟
من که چیزی نگفتم!!!
مگه نمیدونی من یک زنم تو دلت هم که حرف بزنی میشنوم. اصلا پاشو تا اتوبوس نیومده یکم به من کمک کن خونه رو مرتب کنیم. اصلا کار ها رو تقسیم میکنیم. تو جمع و جور کن جارو بزن و ظرفها رو بشور منم میرم حاضر بشم. باشه؟ گوگولی. تا تو باشی دیگه پشت سر مردم تو دلت بد نگی!!!
ا باز که نشستی پاشو گفتم!!!
RE: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
بعد از اضافه شدن شیرین جون باز هم یکی دیگه خودش رو به کاروان ما رسوند!!!
بوم بوم
(این روزها اینقدر مهمون داشتم که زنگ خراب شده)
یکی این کلید رو از پنجره بندازه پایین تا هر کدوم از اعضا هستند بیاد تو. زودتر حاضر بشید خونه لرد حامد دیر میرسیم ها. کوچولو این جوراب منه خودم میخوام بپوشم. وای به اون دست نزن. چی چی ساکت باشید ببینم امید چی میخواد یکم بلند تر... آهان ... برو از تو کمدم بردار!!!
بوم بوم
ای وای کسی در رو باز نکرد خودم میرم پایین
سلام بفرمایید چه به موقع اومدید مادر زنتون دوستتون داره ها!!! حالا بگو ببینم کدوم نی ناز همدردی هستی؟
سلام (چه پر حرف و فضوله !!!) من ASRIN GOZALI هستم، زن هم ندارم، چرا مادر زنم دوستم داره؟
به به چشممون به جمال شما هم روشن شد خسته شدم از بس اومدم تو تاپیک ببینم کی پشت دره خونمه دیدم طرف تکراریه یه بار اومده خونم!!! به هرحال اکثر اعضا تا الان اومدند این جا شما هم زودتر بیا تو، برف اومده لباست هم کمه سرما میخوری، بچه ها که حاضر بشن داریم میریم خونه لرد حامد که این بلا رو سرمون آورده چند روز موندگار بشیم. شاید یه سر هم بریم خونه جناب مدیر.
(گفتم پر حرفه ها!!!)
بچه ها ASRIN GOZALI اومده. بچه ها: سلام، چه طوری، چه عجب، گوگولی، چه لباس قشنگی، مدل موهات جدیده نه؟ . . .
ای بابا همه با هم نه ولش کنید خفه شد بیچاره نه . . . نه . . .
آخی شرمنده والا، حالا طوری نشده یکم اتوی لباستون خراب شد! موهاتون هم یکم به هم خورد، اوا دکمتون هم که کنده شده!!! خوب دیگه اعضای تالارند دیگه شما رو دیدند ذوق زده شدند اینجوری شد. ببخشید این جا یکم به هم ریخته شده چند روزه که دارم مهمون داری میکنم ماشالله همه هم این جا رو خونه خودشون میدونند و راحت هستند!!! شما هم تعارف نکن برو سر یخچال اگه چیزی مونده از خودت پذیرایی کن تا همه حاضر بشن الان یه اتوبوس میاد دنبالمون. پس چرانمیشینید؟ بفرمایید.
(دیدید گفتم یک سره حرف میزنه).
چی گفتی؟ من زیاد حرف میزنم؟
من که چیزی نگفتم!!!
مگه نمیدونی من یک زنم تو دلت هم که حرف بزنی میشنوم. اصلا پاشو تا اتوبوس نیومده یکم به من کمک کن خونه رو مرتب کنیم. اصلا کار ها رو تقسیم میکنیم. تو جمع و جور کن جارو بزن و ظرفها رو بشور منم میرم حاضر بشم. باشه؟ گوگولی. تا تو باشی دیگه پشت سر مردم تو دلت بد نگی!!!
ا باز که نشستی پاشو گفتم!!!
مااادررر جان ! چقدر ابراز احساسات !!! بابا ! از قدیم گفتن روبوسی کنید ، نه اینکه باد کش بندازید !!!!! :58:
حالا ببینیم میزبان بعدی چطور استقبال میکنه ! :162:
:D
RE: اگر نفر قبلی پشت درب خونتون باشه چی کار میکنی ؟
ای بابا ASRIN GOZALI جان این طوری که نمیشه وقتی پست میزاری یعنی نفر قبل (یعنی من) اومدم خونتون نمیشه که فقط تو بیای مهمونی و مهمون راه ندی. نمیخوای منو دعوت کنی خونتون؟؟؟ (خوب حق داری یه اتوبوس مهمون دارم)!!! لرد حامد کجایی من میخوام با مهمون هام بیام خونتون. پس چرا نیستی؟