-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
... وای، باران؛
باران
شیشه ی پنجره را باران شست.
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سر بی رنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای، باران،
باران،
پر مرغان نگاهم را شست.
خواب رویایی فراموشی هاست
خواب را دریابم،
که در آن دولت خاموشی هاست.
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویا ها می بینم،
و ندایی که به من می گوید:
گرچه شب تاریک است
دل قوی دار سحر نزدیک است...
"حمید مصدق"
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
در میان من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم،
- می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد؛
- که مرا،
زندگانی بخشد.
چشمهای تو به من آرامش می بخشد.
و تو چون مصرع شعری زیبا،
سطر برجسته ای از زندگی من هستی.
دفتر عمر مرا،
با وجود تو شکوهی دیگر،
رونقی دیگر هست.
می توانی تو به من،
زندگانی بخشی؛
یا بگیری از من
آنچه را می بخشی...
"حمید مصدق"
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
از کرده پشیمان
سفری در پیش است
سفری در ره دوست
سفری سوی خدائی که همه عالم از اوست
توشه ات کو ؟که سفر دشوار است
کوله بارت خالیست
سفر دور و درازی داری
نه به دل حال نیاز –
نه به سر شوق نمازی داری
می رسد روز دریغت ای دوست
رسد آن روز که از کرده پشیمان باشی
وقت رفتن زتهی دستی خویش
سخت گریان باشی
دردمندی و از آن بی خبری
بهر بیماری خویش –
کوششی کن که به هر دم پی درمان باشی
آید آن دم که زدیدار اجل-
سخت گریان وهراسان باشی
همسفر آگه باش- روز دگر دیرست
نکند سود تورا وقت رحیل اگر از کرده پشیمان باشی
سهیلی
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
فردا که نیستی
جای تو خالی، در لحظه هایم دوباره هست
فردا که نیستی
بغض جدایی، در گریه هایم دوباره هست
فردا که نیستی
ساعت دلگیر، روی گذشته نشسته است
فردا که نیستی
پنجره روز، از غم امروز شکسته است
فردا که نیستی
تکرار زندگی، در ذهن لحظه ها دوباره هست
فردا که نیستی
آواز خستگی، در متن کوچه ها دوباره هست
فردا که نیستی
کوچ پرنده ها، غربت شاخه ها دوباره هست
فردا که نیستی
آغاز انتظار، راهی بی انتها دوباره هست
فردا که نیستی
جای تو خالی، در لحظه هایم دوباره هست
فردا که نیستی
بغض جدایی، در گریه هایم دوباره هست
فردا که نیستی
جمعۀ سنگین، ساکت و غمگین دوباره هست...
:72:
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
زندگی شاپرک است خفته بر بال نسیم
می پرد تا گل صبح از شب شهر قدیم
زندگی شاخ گلی است از کویری زده سر
عطر جان می بخشد تاکه گردد پرپر
زندگی چلچله ای است گرم کوچیدن مرگ
دفتر خوانده شده روز وشب برگ برگ
زندگی عاطفه ایست گرم توفنده وپاک
خنده نازک گلی به کرم ورزک برگ
زندگی منظره ای در گذرگاه نظر
بسترگل شدن گل ناچیز بشر
زندگی مشغله ای است در تکاپوی زمان
فصل کشتن بهار درویدن به خزان
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
شعري كه واست نوشتم نپسنديدي دوباره
بهت برخورده بود انگار بهت گفتم ستاره
تعريف از خودم نباشه ، عزيزم ستاره بد نيس
آخه قلب عاشق من بهتر از اونو بلد نيس
دو سه خطي كه نوشتم راستشو بخواي بريدم
چون ديدم همه رسيدن ، من يه عمره نرسيدم
خط دوم كه تموم شد واقعا من كم آوردم
دو سه بار تو خط سوم تو رو به خدا سپردم
خط چهارم ولي ديدم باقي مونده اصل مطلب
خواب چشماتو مي بينم به خدا هميشه هر شب
خواب ميبينم تو يه نوري ، يه ستاره ، يه فرشته
خواب تو هر جا مي بينم اونجا آخر بهشته
وسط نامه يكي گفت چرا باز داري مي لرزي؟
من براي تو نوشتم تو به يك دنيا مي ارزي
اينا به دلت نشينه من واست چي بنويسم؟
قدماتو كاش بياري بذاري رو چشم خيسم
چند شبه دلشوره دارم كه نبينمت دوباره
تئ به اين خط كه رسيدي نامه رو ميكني پاره؟
پاره كن نامه رو پاره ، آخه صاحب اختياري
حتي ميشه بسوزونيش اگه من رو دوس نداري
شاعرانه س ، ولي راستش نامه من كاغذي نيس
كاش بقيه شو بخوني موقع خدافظي نيس
هر كاري دوس داري كن من شكستمش غرورو
زحمتت ميشه عزيزم كه بياي اين راه دورو
دل تو يه قصر نوره ، دل من يه تيكه چيني
چيني يو واسه شكستن ، كاش يه بار بياي ببيني
عكس تو هنوز همونجاس ، توي قاب عكس چوبي
راستي خوب شد يادم افتاد ، چرا انقدر تو خوبي؟
سقف گريه م همين امشب ريخت رو آخراي نامه
فقط اون شبي كه باشي شب مرگ گريه هامه
من فقط به عشق اون شب ، وقتي شب ميشه مي خوابم
اما دير بودن اون شب ، بدجوري ميده عذابم
دسمو امشب ميذارم زير گرماي سر تو
ما پيش همديگه باشيم ، يعني ميشه باور تو؟
هر كسي اون شب بخوابه عاشقيش راس راسكي نيس
بي رودرواسي عزيزم ، چشاش و دلش يكي نيس
زيادي واست نوشتم ، حق داري كه بشي خسته
اما اين يه تيكه چيني ، چه كنه دلش شكسته
عزيزم مراقب اون ، چشاي ناز خودت باش
فكر چندين ماه ديگه ، كه مياد تولدت ، باش
انقدر با هم ميگيريم فالاي چائي و قهوه
كه بگن به جز رسيدن همه چي توش محو محوه
يك شهريور و غمگين ، يه دوست دارم ، يه امضا
من دلم واسه تو تنگه ، تو تابستون ، شب يلدا
مريم حيدرزاده
دوس دارم از شما بگم ، ببخشيدا جسارته
اگه بگم شما گليد ، كه مايه خجالته
يه بسته نا قابله ، پيشكش چشماي شما
پس ميفرستين ميدونم ، دل مث كارت دعوته
منتظر يه فرصتم حضوري خدمت برسم
خيلي ببخشيدا ولي ، سر شما كي خلوته
از دل رسوام ميدونم ، ايراد فراوون ميگيريد
خاكش ولي تبركه ، مال غماي غربته
اين جور نبودم به خدا ، واسه خودم كسي بودم
دوره شوق هر كسي ، خوب ميدونيد يه مدته
قرار بودش كه من ديگه عاشق هيچ كس نشم
نميدونم اسمش چيه ، يا وسوسست يا قسمته
راحت بگم اون دلي كه خودش يه روز يه خونه بود
چشش به دنبال شماس ، منتظر مرمته
كاش بذاريد دست منم به ضريحاتون برسه
چون واسه ديدن شما يه عمره كه تو نوبته
تو آرزوي كشف اين يه راز زيبا ميمونم
چرا هميشه بعد عشق ، دلا اسير عادته ؟
شما با من موافقيد؟ عاشق اگه عاشق باشه
خوب ميدونه كه عاشقي ، قشنگترين اسارته
يه جا يكي نوشته بود ، اوج مقام عاشقي
به جرأت بوسيدنه ، به مدت حسادته
شرايط ديوونگي ، يكي دو تا نيست به خدا
زياده اما اولش كاراي ضد سنته
هميشه تا اون كه ميخواي ، يه دريا درد و فاصلست
ولي مهم نرفتن و موندن سر رفاقته
يه چيزي قلب عاشقو بد جوري آتيش ميزنه
بودن با كسي كه تفريحش خيانته
ديشب تو كوچه شنيدم يكي ميگفت ستاره ايد
گفتم ستاره روزا نيست ، ديگه نگيد اين تهمته
خونه ما تا خونتون ، اينقدرا دور نيس وليكن
مشكل و درد ما دو تا ، نداشتن سعادته
يه شب نميدونم چي شد ، رد شديد از تو خواب من
از اون به بعد همش ميگم ، خوابم يه جور عبادته
تصورش خب مشكله ، كه ما كنار هم باشيم
نمي رسيم به همديگه ، تلخه ولي حقيقته
خلاصه دوس دارم بيام حضوري صحبت بكنيم
هر روزي كه شما بگيد ، هر زموني كه فرصته
اگه خدا نخواست بيام واسه هميشه پيشتون
يه دونه عكس بديد ، اگر چه كلي زحمته
چيكار كنم واسه من و امثال من كه عاشقن
ديوونه شما ميشن ، عكسم خودش غنيمته
امضا كنم يا نكنم واسه شما فرقي داره ؟
يه ديوونه كه نه بگيد ، فكر ميكنه قيامته
مريم حيدرزاده
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
نشین با بدان که صحبت بد
گر چه پاکی تو را پلید کند
افتابی بدین بزرگی را
پارهای ابر ناپدید کند
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
در اتاق كوچكم پا مي نهد
بعد من ، با ياد من بيگانه اي
در بر آئينه مي ماند به جا
تار موئي،نقش دستي ،شانه اي
مي رهم از خويش و مي مانم ز خويش
هر چه بر جا مانده ويران مي شود
روح من چون بادبان قايقي
در افقها دور و پنهان مي شود.
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
تکراریه ،
اما ...
مثل يك رنگين كمون هفت رنگ
سرگذشت زندگيمون رنگ رنگ
اي صميمي اي قديمي هم قطار
در دل شب شبنم عشقي بكار
شهر شب با مردم چشمك زنش
غصه هامو ريخته توي دامنش
ازدحام كوچه هاي بي كسي
پر شده از يك بغل دلواپسي
اين منم دلواپس بود و نبود
از غم اي كاش ها چشمم كبود
تا به كي از آرزوهامون جدا
با تو هستم ، با تو مستم ، اي خدا
بغچه عشقم هميشه باز باز
جا نمازم تشنه راز و نياز
همزبوني ها اگه شيرينتره
همدلي از همزبوني بهتره
-
RE: اشعار گلچین :سری دوم
جان مريم چشماتو وا كن ، منو صدا كن
شد هوا سپيد ، در اومد خورشيد
وقت اون رسيد ، كه بريم به صحرا
آي نازنين مريم
جان مريم چشماتو وا كن ، منو صدا كن
بشيم روونه ، بريم از خوونه
شونه به شونه
به ياد اون روزها
آي نازني مريم
باز دوباره صبح شد ، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم ،
تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توي دلم
زده جوونه ، دونه به دونه
دل نمي دونه
چه كنم با اين غم
آي نازنين مريم
بيا رسيد وقت درو ، مال مني از پيشم نرو
بيا سر كارمون بريم ، درو كنيم گندومارو
بيا رسيد وقت درو ، مال مني از پيشم نرو
بيا سر كارمون بريم ، درو كنيم گندومارو
بيا بيا نازنين مريم
نازنين مريم
واي نازنين مريم
باز دوباره صبح شد ، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم ، تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توي دلم
زده جوونه ، دونه به دونه
دل نمي دونه
چه كنم با اين غم
آي نازنين مريم