نمایش نسخه قابل چاپ
به نظر من ايشون بايد بدونن كه شما چنين نيازي داري پس:
1. مستقيما راجع به اين نياز با ايشون صحبت كنيد. به او بگوييد كه ميدونيد او شما رو دوس داره، اما دوس داريد باز هم (و مداوم) از زبون خودش بشنويد!
2. كتاب و مقالات مرتبط رو به ايشون معرفي كنيد تا بخونن.
من چندبار کتابهای مختلف رو بهش دادم اما زیاد اهل مطالعه نیست .
بارها هم راجع به این موضوع صحبت کردم و خودش میدونه اما چند روزی خوبه اما دوباره یادش میره اصلا اهل صحبت های رمانتیک نیست .
کلا به قول خودش از لوس بازی خوشش نمییاد .در ضمن خیلی کم حرفه و اگه دو ساعت هم کنارش بشینم بازم چیز جالبی نمی گه فقط حرفای روزمره و اتفاقات دورو برو میپرسه .
جالب اینجاست که وقتی باهم بیرون هم میریم بازم حرف نمی زنه و بیشتر وقتشو به تماشای بقیه میگذرونه.چون ما نامزدیم و از طرفی از هم دوریم توی یه شهر دیگه کار میکنه .فقط وقتی بیرونیم تنها میشیم که اون موقع هم هیچی نمیگه .یعنی اگه من حرف زدم که زدم وگرنه بین ما فقط سکوته.
عزيزم من مي توانم نياز شما را بفهمم .
شايد بد نباشد به يك مشاور مراجعه كنيد . به هر روي بايد در ابتداي راه اين مسئله را حل كنيد . از آنجا كه معلوم است شما هم نقطه مقابل اين آقا هستيد . پس حتما و به شكل جدي مسئله را از طريق علمي پيگيري كنيد .
سلام دوست عزیز
بین شما عشق وجود داره . بعضی وقتا فکر میکنم این قانون عشقه که یکی ناز کنه یکی جفا بکشه (اکثر شعر و ترانه های عاشقانه این معنی رو میرسونن )
ولی من فکر میکنم که حساسیت شما به این مسئله تاثیر منفی دارد . ضمن اینکه خواسته شما کاملا منطقیه ولی این چیزی نیست که بخاطرش آرامش زندگیت رو بهم بزنی
ضمنا من کسانی رو دیدم که ابراز علاقه میکنن ولی خیانت میکنن . حسرت کسی رو نخور دوست من
خوشبخت باشیدا
من تاپيك شما رو از اول خوندم.
راجع به آشناييتون و شغل همسرتون اگه يه خرده توضيح بديد، ميشه بهتر راهنمايي كرد.
اما همينطور كه بعضي از اعضا گفته بودن، همه مردها نمي تونن راجع به احساساتشون "صحبت" كنن. در عوض به احساسشون "عمل" مي كنن. احتمالا به اين موضوع به شكل يك جمله خبري نگاه مي كنند و چنين تصوري دارند: "اگه به او يكبار بگويم دوستش دارم، او متوجه خواهد شد و ديگر نيازي به تكرار اين مساله نيست."
به نظر من مي تونيد با روشهاي ابتكاري، (مثلا در جريان عشق ورزي يا گفتگوهايي كه صميمانه ترند) او را "وادار" به اعتراف در اين مورد كنيد! (اصرار نكنيد، راهي پيدا كنيد كه خودش اين كار را بكند!)
آقای mostafunحق با شماست او دقیقا همین نظر رو داره و نیاز ی به تکرار این جمله نمیبینه .محل کار شوهرم اطراف تهرانه و ماهی 10روز پیش من و خانواده اش برمیگرده.نقل قول:
نوشته اصلی توسط mostafun
با اینکه من خیلی سمعیم ونیاز به این جمله دارم اما زندگیمو دچار آشوب نکردم و اوایل سر این مسئله باهاش بحث میکردم اما دیدم فایده ای نداره سعی کردم این نیاز رو در خودم کم رنگ تر کنم اما هنوز نتونستم چند وقتیه دیگه بهش سر این مسئله گیر نمیدم اما گاهی خودم احساس بدی دارم .
از طرفی شوهرم اهل مشاوره رفتن و حتی مطالعه جدی نیست .
فکر میکنم باید فقط با خودم کنار بیام .
شوهرم خیلی خصوصیات خوب دیگه ای داره به قول بچه ها اینقدر سخت نگیرم.
فقط اگه این مسئله حل میشد خیلی خوب میشد.گل بی عیب خداست.
به نظر من هم لازم نيست زياد روي اين مساله انرژي بگذاريد، مهم اينه كه مي دونيد كه شما رو دوست داره!
ضمنا در يك فضاي فانتزي، اين پرسشها رو هم مي تونيد امتحان كنيد: (خانم من معمولا با اين روش از من حرف مي كشه!)
1. منو چند تا دوس داري؟
2. چرا اينقدر منو دوس داري . . ؟
3. . . .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mostafun
آفرين به هوش وذكاوت خانم تان . اين خانم با اين همه توانايي واقعا قابل ستايش هستند :104::227:
از طرف من واقعا به ايشان تبريك بگوييد .
با سلام و خسته نباشید
من 20سالمه و کمتر از1ماهه وارد زندگی مشترک شدیم شوهرم اخلاقش خیلی عوض شده اصلا توجهی بهم نمیکنه نه محبتی نه عشقی در حالیکه دوران دوستی بخاطر من با همه دعوا میکرد اما حالا
به من میگه کلا با خانوادت قطع رابطه کن کلا لطفا کمکم کنید
تورج 20عزيز شما ميتونيد مشكلتون رو توي يه تايبييك جداكانه مطرح كنيد
موفق باشيد