من روشنفکرتر از این هستم که به مهریه فکر کنم و حتی یکبار که بحثش رو پیش کشیدم گفتم که علاوه بر گذشتن از مهریه تمام خرجهایی که شده اعم از طلاها و غیره را بعلاوه خسارت مراسم ها رو هم برمیگردونم . اما همسرم با تمام مردهایی که قبلا دیدم و شنیدم فرق داره و بسیار احساساتی هست و واقعا دلبسته و وابسته هست . ایشون با اینکه 33 سال سن دارند ولی تا به حال با یک دختر حرف هم نزدند و بدلیل اینکه 10 سال تنها زندگی کرده اند، یک ساعت نبود من در خانه باعث آشفتگی و غم ایشون میشه . اگه شبی خونه نباشم تا صبح خوابش نمیبره. بدلیل این خصوصیات هست که من امروز دارم با شما حرف میزنم چون اگر یک آدم بی احساس بود که تا به حال جدا شده بودم. اما تا به حال در حق کسی بدی نکرده ام. من قبل از ازدواج فکر میکردم خیلی راحته مثل قطع رابطه با یک دوست پسر، اما موضوع نابودی یک انسان هست. من اگر چنین کاری کنم همسرم قادر به ادامه زندگی نخواهد و این ضربه براش خیلی بزرگ خواهد بود.