:72:
نمایش نسخه قابل چاپ
بالاخره اين همه خواندن متن ها و جملات آموزنده كمي ما را تكان ميدهد و يا بيدار ميكند. هر قدر سنم بیشتر میشود کمتر به قضاوت مردم در مورد خودم اهمیت میدهم.از این رو هر چقدر پخته تر میشوم بیشتر از زندگی لذت میبرم. حذف کردن آدمها از زندگیم به این معنی نیست که، از آنها متنفرم!!!معنای ساده اش این است که برای خودم احترام قائلم.هر کسی قرار نیست به هر قیمتی تا ابد با من بماند.كسي كه به ارزش های شما احترام قايل باشد و حرمت وجودتان را نگاه دارد بدون آسيب كنار شما خواهد ماند. اما بايد مراقب بازيهای روانی باشيم، نه بازي كنيد و نه به بازی ديگران وارد شويد. چون بازنده خواهيد بود.شجاعت خودتان را محک بزنيد.لطف بسیار بزرگی در حق خودمان خواهیم کرد اگر کسانی که روحمان را، مسموم میکنند را رها کرده و به آرامش پناه ببریم ...براي خودتان ارزش قايل شويد. با انسان هاي پرتوقع و بدون بينش، كمتر در ارتباط باشيد با همه ادعاهايي كه ميكنند. انتظاراتتان را منطقي كنيد، براي آنها دعا كنيد و رها شويد. از طوفان نهراسيد، حقيقت اول انسان ها را آزار ميدهد و بعد آنها را آزاد ميكند.
:72:
هر روز و هر شب تلاش می کنیم از خودمان تصویری بسازیم که کامل باشد.
چقدر هزینه روانی داده ایم برای اینکه خوب به نظر برسیم. چقدر از شرم اذیت شدیم برای اینکه خواستیم تصویرمان در ذهن دیگری خراب نشود.
کاش می دانستیم وقتی سرشار از غرور بتسازی هستیم باید منتظر باشیم که وقتی خواسته ها و توقعات بت ساز را بر آورده نکنیم به ما حمله خواهد کرد و با همان سرعتی که ساخته شما را خواهد شکست.
چرا دنبال بت کردن شماست؟
چون خودش قدرت تغییر و مسئولیت هایش را ندارد و میخواهد کسی از بیرون جهانش را متحول کند.
ناجی بودن شاید در وهله نخست خوب به نظر برسد اما این سرآغاز رفتن در باتلاق خشم و تحقیر است.
دلیل بودن کسی نباشید. دلیل نفس کشیدن کسی نباشید. دلیل ادامه دادن به زندگی کسی نباشید.
به او بگویید دلیل همه این موضوعات درون اوست.
وسوسه بت بودن مخصوصا در روابط عاطفی را جدی بگیرید. به او احساس ارزشمندی بدهید و چشم و زبانی شوید برای اینکه خودش را ببیند و به عظمت درونش پی ببرد.
تاج جواهر نشان نامرئی همه چیز توانی و همه چیز دانی را به چالش بکشید.
از خودتان بپرسید؛
_ چرا این قدر دلم میخواهد ستایش شوم؟
_ چرا اینقدر دلم میخواهد محور همه چیز باشم؟
_ چرا این همه میل به تایید را با دیگران اقناع کنید؟
شاید برای خودتان در جهان درونتان کافی نیستید که اینقدر میل به دیده شدن و بت شدن دارید، رویای بت بودنتان را بشکنید تا زیباتر دوست داشته شوید و زیباتر دوست بدارید.
:72:
_ احساس امنیت و اطمینان ندارید. وقتی شما مدام احساس میکنید که ممکن است آسیب ببینید. ترس دارید، احساس میکنید به شما آسیب میزنند؛ شما قطعاً دچار مشکل میشوید.
_ اگر شما در خانواده سرزنشگر یا بی نقص گرا رشد کردید، حتماً دچار سردرگمی عاطفی خواهید شد. وقتی والدین کنترل گر باشند، یعنی اگر میخواهید کاری انجام دهید، چه کوچک و چه بزرگ، باید با آنها هماهنگ کنید.
_ از دست رفتن فردیت. فرد خود را و هویت خود را باور ندارد بنابراین در قبول مسئولیت خود به عنوان فردی مستقل دچار مشکل است.
- نداشتن حمایت عاطفی و تجربه محرومیت از محبت و همدلی.
_ احساس نقص، فردی که میتواند ساعت ها راجع به نقاط ضعف خود صحبت کند. این احساس به شما میگوید شما آدم مطلوبی در جنبه های شخصیت خود نیستی. بنابراین در برابر دیگران همیشه یک قدم عقب تر هستید.
_ شما بلد نیستید در مورد نیازهای خود با دیگران صحبت کنید. احساس میکنید اگر نیازتان را بگویید نه تنها برآورده نمیشود بلکه احساس ارزشمندی شما هم از دست میرود.
_ بی نقص گرا و عیب جو هستید. وقتی شما طرف مقابل را با قضاوت ها و ایراد گیری و بیان عیب و نقص هایش نابود میکنید. شما او را رها نمیکنید، دوستش هم دارید اما از ایراد هایش هم چشم پوشی نمیکنید.
:72:
چقدر از ذهن بهاری استفاده میکنید؟
همه ما به سه شیوه فکر میکنیم، من منطقی_ من هیجانی_ من خردمند
_ من منطقی بخشی از ذهن شماست که کارش پیدا کردن راه حل است. من منطقی سعی میکند شرایطی را فراهم کند که ذهن شما به سمت پیدا کردن راه حل برود.
_ من هیجانی مربوط به احساساتی که در لحظه تجربه میکنید است. این هیجانات رفتار ما را کنترل میکند. نداشتن بالانس هیجانی در روابط بیشتر اوقات علت اصلی حال بد است. تمرین گرفتن نبض هیجانی خود را هر روز صبح و ظهر و شب انجام دهید.
از خودتان سوال کنید؛
الان سطح هیجان من چگونه است؟ خیلی کند یا خیلی تند نیستم؟
_ من خردمند ترکیبی از من منطقی، من هیجانی و شهود است. بیشتر آدمها در زندگی از من خردمند خود استفاده نمیکنند.
و ذهن بهاری ذهنی است که از این بخش استفاده میکند.
:72:
توان عاشق شدن مهم است
اما تحمل عاشق ماندن بسی دشوار
عاشق ماندن به نظرم کار پر زحمت و سخت و زیبایی ست.
اینکه مدام خودت را آگاهانه رصد کنی و با هر سالی که از عمر عشقت میگذرد آن را مراقبت کنی و به روز رسانی کنی کار هر کسی نیست.
وقتی که تمام تلاشت را میکنی تا چیزی که میخواستی در دیگری کشف کنی (که به نظر خیلی هم آسان به دست نمی آید) بعد چشم باز می کنی و می بینی که در جایی ایستادی که فقط به عنوان یک همراه منفعل پر از تکرار کنار دیگری هستی کابوس عاشقانه ماندن است.
برای عاشقانه ماندن باید همیشه مراقبت کردن از رابطه تان را تمرین کنید. عشق بدون مراقبت با همه قدرتش در شروع آن، میتواند به خاکستری از ادعاهای عاشقانه ختم شود.
:72:
همیشه مشکل اصلی اکثریت آدمها از همین جاست؛
میخواهی بهترین باشی بدون اینکه نقطه ی شروع را بدانی. «اصل نقطه شروع؛ یعنی من امروز کجا هستم و چقدر خودم را و وضعیت توانایی ها و ضعف هایم را می شناسم و از همه مهمتر چه احساسی به خودم دارم»
برای رشد و توسعه فردی، دو مقصد نیاز داری. یکی مبدأ رشد که می شود امروز تو و یکی جایی که میخواهی باشی یعنی هدف تو.
وقتی هنوز نمیدانی کجایی؟ وضعیت امروزت چقدر بد یا چقدر خوب است؟
یا حتی خودت از آنچه هستی بی خبری چطور میتوانی برنامه رسیدن به هدف داشته باشی و به آن برسی؟!
دست از مثبت اندیشی احمقانه بردار، هیچ وقت خواستن نمیتواند توانستن باشد اگر خودت را درست بلد نباشی و نفهمی.
تو برای اینکه بتوانی بهترین خودت باشی باید امروز خودت را ببینی بدون قضاوت.
یعنی بگو امروز این ها را دارم؛ اینها را ندارم اما مهم این است که میخواهم بهتر شوم.
حتما دلایلی برای ضعف هایم وجود دارد؛ مسئولیت خودم را و سهم خودم را بر میدارم اما باور دارم مقصر همه این مسایل فقط من نیستم؛ قطعا عوامل بیرونی و محیطی هم سهم داشته اند.
به نظرم الان زیباترین و جذاب ترین نسخه خودت شده ای؛
دقیقا وقتی دست از انکار و کج فهمی و کامل گرایی برمیداری و واقعیتت را با آغوش باز میپذیری.
پس اگر يكبار تلاش کردید و به اهدافتان نرسيديد، اين اتفاق را شكست تفسیر نکنید از آن درس بياموزيد،
مطمئناً در تلاش های بعدی عملكرد شما بهتر خواهد شد.
برای اینکه احساس شما به خودتان از سر حقارت نیست بلکه از سر ارزشمندی و افتخار است.
براي تقويت اعتماد به نفس تان، بايد به اين اصل طلایی ايمان داشته باشيد:
«مهم نيست چه اتفاقي ميافتد؛ شما با تجربيات خود رشد ميكنيد. پس تجاربتان را با تفسیرهای درست و تحلیل های واقعی، به سمت بهتر شدن ببرید.
شما مولف آینده ای هستید که امروزش را اینگونه ساخته اید.
می تواند قصه ی فردای شما، متفاوت تر از امروزتان باشد.»
:72:
سه دلیل باعث تداوم هیجانات منفی در ما می شود؛
۱. نشخوارهای فکری بدین معنا که بارها و بارها به یک تجربه دردناک و مشابه آن فکر کنیم.
۲. اجتناب به معنای روبرو نشدن و عدم پذیرش هیجانات مان به عنوان چیزی که هست.
۳. رفتار هیجان محور به معنای واکنش های رفتاری که تخریب کننده و علیه روابط شماست.
:72:
زندگی با ارزش های خود يعنی گوش سپردن به آن چه براي شما مهم است و انتخاب فعاليت بر اساس آنها يعنی بگوييد " تحمل اين را دارم" يا " می خواهم اين كار را انجام دهم".
اين نياز به روحيه ای جنگجويانه دارد.
ممكن است برای فهميدن اينكه چه چيزهايي خيلی برای شما مهم است، به كمی جستجو و اكتشاف نياز داشته باشيد.
همچنين كمی جرأت لازم است تا ارزش های تان را عملی كنيد. البته ارزش اين همه تلاش را دارد. اين خيلی بهتر از اين است كه سرنوشت خود را به دست شانس بسپاريد.
بهترين نقطه برای شروع، اين است كه وقتی نسبت به خودتان ترديد داريد، انتخاب كنيد با خود مهربان باشيد.
مهرباني به معنای اين نيست كه بي مسئوليتی های خود را توجيه كنيد.
بلكه به معنای اين است كه با شفقت، ضعف های خود را ببينيد و مثبت نگری با چشمان باز را تمرين كنيد و توانمندی های خود را زندگی كنيد. .
:72: