نمایش نسخه قابل چاپ
خدا غرق رحمت کند قیصر امین پور را که میگفت:
"قطار می رود... تو می روی... تمام ایستگاه می رود... و من چقدر ساده ام! که سال های سال! در انتظار تو... کنار این قطار رفته ایستاده ام... و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام..."
و البته چه بسیارند آدمهایی که همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده اند...
فکر کنم فرمایش دانه که فرمودند جدایی موقتا لازمه واقعا لازمه :303:
اصلا چرا موقت؟همیشه جدا باشید ولی طلاق نگیرید...نزارید بچه هاتون با این کلمه انس بگیرن...الان یه بچه 3ساله بهش میگن مادربزرگش مسافرته میگه طلاق گرفته؟؟حاضرید بچه هاتون صدمه ببینن؟ولی اقای مصطفی این شعر نشانه این بود که فکر کنم دلتون پره!!!!به جای مرد بودن پدر بودنتو ثابت کن(اینو امروز توی یه تاپیک دیگه خوندم خیلی خوشم اومد)
تاپيك بن بست
من منتظر آدرس ایمیلتون هستم
سارا خانم از پیشنهاد شما خیلی ممنونم. هر چند عملی شدن این پیشنهاد یه ذره ای سخته اما دارم حسابی روش فکر میکنم و شاید از طرف من قابل قبول هم باشه اما در اینصورت تا اینجا فقط 50 درصد موضوع حله.
در ضمن خانم دانه کجاش تاپیک ما به بن بست خورده؟! تاپیک به این باحالی... هنوز ما اول جونی مونه و هزار تا آرزو داریم... :46:
آقا مصطفي دانه خانم منظورشون تايپيك بن بست بود نه موضوع شما. سارا يه تايپيك رو اشاره كردند دانه خانوم هم اسم تايپيك رو گفتند.
امروز روز تولد همسرمه و ایشون انتظار داشتند بنده کیک و میک جشن رو آماده کنم و براشون کادو ببرم و البته من هم قصد نداشتم این درخواست رو انجام ندم اما از طنز روزگار، امروز قبل از اینکه ما کادو بدست بریم تو جشن تولد دادخواست طلاق دست ایشون رسید و کاسه کوزه ها رو به هم زد و نذاشت ما آخرین هدیه رو به ایشون تقدیم کنیم. و باز دوباره این معضل که چجوری با طلاق کنار بیام داره منو رنج میده...
اقای مصطفی نمیشه برید از دلشون در بیارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من کوچکتر از این حرفام ولی به خدا دارید اشتباه میکنید
ای خدای بزرگ... یاریم کن که اینک بیش از هر زمان به یاری تو نیازمندم.
در حقیقت باید بدانم که نه تنها اینک بلکه همه وقت به یاری تو نیازمندم. دستم را بگیر و مرا به خود وا مگذار.