نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
يه خبر خيلي وحشتناك: همسرم بالاخره اون بلايي كه ميترسيدم سرم آورد:ديروز تقاضاي طلاق داد.دليلشم اينه كه چون تا الان پول عروسي جور نشد، ما به درد هم نميخوريم و 1000 بهونه مسخره و موبايلشم خاموش كرده.خواش ميكنم همگي نظر بدين و راهنماييم كنين.همه.پاي يه زندگي وسطه
سلام دوست عزیز
راستش رو بخواین من فکر می کنم شما خیلی یه طرفه به قاضی رفتید(منظورم اینه که بعیده مشکلاتتون فقط سر این چیزای جزیی که گفتید باشه)همسرتون رو که نقد کردین حالا نوبت خودتونه هیچ دختری به این راحتی تقاضای طلاق نمی ده پس لطفا یکم بیشتر در باره ی رابطه ی خودتون باهاش بگین تا بهتر کمکتون کنیم به نظر خودتون دلیل این کارش چی می تونه باشه؟درثانی حرف شنوی از خانواده نشانه ی دهن بینی نیست یکمم به اون بی چاره حق بدین مدت عقدتون خیلی طولانی شده می دونید مردم چقدر در این مورد حرف در می یارن؟؟؟؟ تقاضاتونم که دیگه بدتر با این حرکات ناشیانتون نسبت به خودتون بدبینش و بی اعتمادش کردین راستش به همسرتون حق می دم واگر می خواین راه حلی برای مشکلتون پیدا کنیم باید توضیح بیشتری بدین(در رابطه با چیزایی که در این مدت بینتون گذشته)در ضمن خونسردی خودتونم حفظ کنین هر اشتباهی قابل جبرانه.
شما صفحات قبلي رو بخونين،رابطه مون رو كامل نوشتم.لطفا" همه راهنماييم كنن.پاي زندگيم وسطه.خودم كاملا" گيجم
خوندم ولی نظرم همونیه که گفتم توضیح برای راهنمایی خیلی کمه البته با نظر خودتون وبعضی از دوستانم مخالفم دوست عزیز فکر نمی کنید دارید بد راجع به همسرتون قضاوت می کنید؟ این که از شما پرسیده حقوقتون چقدره دلیل بر پول دوست بودنشه؟؟؟فکر نمی کنید نگران زندگی اینده ی مشتر کتونه؟در ثانی شما تا به حال خودتون رو جای اون گذاشتید می دونید برای یه دختر چقدر این شرایط سخته؟نه زن شماست نه دختر پدر و مادرش فامیل،دوست اشنا هزارتا حرف در می یارن پشت ادم حق هم دارن اونوقته که پچ پچا ازارش می ده به این فکر می کنه که واقعا دلیل اینکه همسرش استین بالا نمی زنه چیه؟ فشار های خانوادشم شروع می شه بلاخره اون بی چاره ها هم ابرو دارن داشتن یه دختر بلاتکلیف اسون نیست اونوقت همسرتون دایم از وضعیت مالی می پرسه و شما فکر می کنید پول دوسته!می یاد مثلا براتون ناز کنه کهیه جوری ببینه خودتون از این وضع راضی هستید یا نه که بی چاره به چند شخصیتی بودن متهم می شه تهدید به طلا قتون می کنه که باز هم اثر نداره خب اینا رو بچینید کنار هم و پیشنهادتونم بهش اضافه کنید خودتون باشید چه فکری می کنید؟تازه گفتم که باز هم از کار های دیگتون چیزی نگفتید ولی تا همین جاش برای اون کافیه ثالثا اقای محترم توی مملکت ما همین که اسم یه مرد بره توی شناسنامت برای مطعلقه شدن کافیه نیازی به دلیلی که برای امتناع همسرتون ذکر کردید نیست.به هر حال امیدوارم بپذیرید و بتونید برگردونینش.
نميدونم.واقعا" گيج شدم.بقيه دوستان هم لطفا" راهنمايي كنن
سلام
یكم: لطفا یه كمی خونسرد باش...
دوم: معمولا پیچیدگی های حاكم بر روابط زوجین بیشتر از این چند خطی كه شما نوشته اید،هست.
مسئله صرفا سكس، یا پول عروسی نیست.
سوم: به خاطر مبهم بودن ریشه مشكلتون (كه البته طبیعی هست و معمولا در یك موضوع اینترنتی كاملا آشكار نمی شود)، باید بگویم نه آنقدر وضع خوبست كه به هر قیمتی عروسی كنی و بری سر زندگی، و نه آنقدر وضع بد هست كه بری طلاقش بدهی.
چهارم: فعلا برای اینكه زمان لازم برای بررسی و حل مسائل احتمالی فیمابین خود را داشته باشید، در مسیر طلاق مساعدت نكنید. و از طریق تلفن یا مراجعه حضوری به ایشون ، شرط طلاق را گذراندن جلسات حضوری مشاوره عنوان كنید. یعنی اینكه با بررسی بیشتر و زیر نظر یك متخصص ،اگر زندگی شما ظرفیت بازسازی و حل مشكلات را نداشت ،آنوقت آخرین گزینه جدایی هست.
اگرچه حتی اگر ایشون قبول نكنند، باز هم دادگاه به مشاوره قبل از طلاق حكم می دهد.
پنجم: به هر حال بدون شنیدن نظرات همسرتان و ادراكی كه ایشون از موقعیت كنون دارد، نمی توان راه حل مناسبی ارائه داد. اما به نظر می رسه شما بسیار احساسی و زودرنج باشید. كه خود این می تواند آسیب زا باشد.
خلاصه و نتیجه گیری:
با زبانی آرام و با نگرشی مثبت از او بخواهید كه آخرین تلاش منطقی را در جهت بررسی مجدد مشكلات این زندگی و حل احتمالی آن داشته باشید و به همین منظور از او دعوت كنید تا هر دو به یك مشاور خانواده مراجعه كنید.
به هر حال اگر او قبول نكرد، برای ارزیابی دقیق و برای اطلاع خودتون پیشنهاد می دهم شخصا با یك مشاور به طور حضوری وخصوصی صحبت كنید.
سلام دوستان.
چرا هيچكي تو اين مشكلي كه دارم هيچ راهنمايي نميكنه؟:47:
سلام دوست گرامی
برادره خوبم دوران عقد دورانیه که اگه درست رفتار نکنی و اشتباه بری ممکنه همه چیزو خراب کنی
دختر خانوما تو دوران عقد نه دختر خونه محسوب می شن نه زن طرف یعنی بین یه دو راهی می مونن از یک طرف هنوز تو خونه ی پدری باید به قوانین پای بند باشن از یک طرف هم باید نقش یه همسر خوب رو برای شوهرشون بازی کنن به شرطی که اون قوانین خونه ی پدری رو نشکونن
خیلی سخت می شه یکم فکر کنین
شما با طولانی کردن زمان عقد باعث شدین خانومتون تو این دوراهی کم بیاره و وقتی می بینه که شما شراط مستقل شدن رو ندارین مجبور می شه کاری رو انجام بده که شاید اصلا باب میلش نیست
شما اگر همسرتون رو دست دارین با تقاضای طلاق مخالفت کنین با همسرتون صحبت کنین و تا اونجایی که میتونین آرومش کنین
از یکی از بزرگترها کمک بخواین و به هر شکلی شده برین سر خونه و زندگیتون
یا از همسرتون فرصت بگیرین
موفق باشین
اگه فقط مشکل پول ازدواجه خب ولش کن بره با یکی که پولشو داره ازدواج کنه. چون اون میخواد با پول ازدواج کنه نه با شما