RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
گذر زمان میتونه مرحم هر درد ی باشه ،
ضمنا یه پیشنهادم داشتم(گر چه فضای نظریه پردازی و صحبت رانی که شایدم آمیخته با بی تعهدی باشه بازه و جزو راحترین کارهاست!!! )
اما میخواستم بگم ،
به نظر من اگه بتونین به جای پررنگ کردن مسئله ی به وجود آمده تان(که موجبات پررنگ تر کردن احساس ادبی و شاعر گونه تون رو هم فراهم کرده)،به این احساس خوش رنگ و لطیف جهت دیگر و زیباتر بدین ،تا از سبزی و لطافتش بقیه هم بهره مند بشن ،موجبات ایجاد پایانی شاعر گونه را فراهم کردین.
کاری که خیلی از بزرگان عالم دل از اون بهرهمند بودن.
پاک و شاد باشید
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
سلام نیلوفر عزیز
گلم ببین من فقط اصل مطلب شما رو خوندم و جواب های زیاد عزیزان رو نخوندم اما یه نکته رو بگم:
توان روحی ما به نزدیکی با خدا برمی گرده و نه مقدار ادعیه! اگه کسی دعا می خونه واسه اینه که به خدا نزدیک شه پس حالا که اون با این کارا شما رو اذیت می کنه یقین داشته باشیید توان روحی نداره مگر اینکه ریاضت بکشه(بعیده) . جسمش رو بحدی ضعیف و ناتوان کنه که نتونه روحشو نگه داره که اونم دلیل نزدیکی به خدا نیست و ائمه اطهار این کارو بشدت رد کردن! و اونم باز فقط در حد انجام یه سری کارهاست (مثه مرتاس های هندی)!
آیا شیطان به خدا نزدیکه؟ نه!
اما اونم همین طور روی ما اثر میزاره و من خوندم که بر اثر ریاضت هایی که می کشه می تونه به ما تلقین کنه! پس اینو به حساب قدرت روحی و نزدیکی به خدا نزار خدا که نمیاد قدرت روحی به کسی بده تا دیگرانو اذیت کنه میاد؟ و من مطمئنم اون ریاضتم نکشیده پس اینارو به حساب قدرت روحی نزار و به خودت الکی اینو تلقین نکن باشه خانومی؟
یاعلی:72:
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
نيلوفر جان
تو مي تواني تسليم اين ظلم نباشي. ظلمي كه چون ديگران نتوانسته اند عاشقانه زندگي كنند پس تو هم نمي تواني.
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
سلام!
خیلی ممنون از همه شما دوستان عزیز!
توی این چند روزه که با مشکلات عجیبی مواجه بودم و به دلایلی دسترسی به نت هم نداشتم ظاهرا اتفاقات بسیاری و به خیر زیادی افتاده! این یه معجزه است که شما ها برخلاف اسم تاپیکم منو باور کردین و برای مشکلاتم و حرفائی که گفتم راههائی رو پیشنهاد میکنید که واقعا کاربردی و عملیه!واقعا از همیتون دوستای عزیز متشکرم و باور دارم چون با هم همدردیم همدیگرو درک میکنیم و برای هم انرژی مثبت میفرستیم و اینطوری مقاوم و موفق میشیم!
برامون دعا کنید دوستای عزیز.مقاومت طولانی و بیش از حد لازم باعث فرسودگی جسمی و روحیمون شده باید مقاوم باشیم و دیگه به موانع و عوامل مخالفی که میخوان بینمان فاصله بندازن فکر نکنیم و فقط به خدا وحرفی که بینمان نگفته باقی مونده و راهی که باید خیلی وقت پیش میرفتیم و نرفتیم فکر کنیم.عوامل مخالفی که میخوان بینما فاصله بندازن دلسوزی و دوستی و خیرخواهی ندارن فقط میخوان بینما با هدف خدائیمون (که به پاکیش ایمان دارم و اینو براساس یه رابطه احساسی نمیگم بلکه بر اساس منطق دینی که توی این سالهی سختی و نزدیکی ارتباطم با خداتقویت شده ویقین دارم میگم) فاصله بندازن.
من بادونستن یکسری واقعیتها یه انرژی دوباره ای برای یه اقدام عمل بدست آوردم برامون دعا کنید تا به موفقیت برسیم و اینو بدونین ما واقعا به جز خدا هیچکی و هیچ جائی نداریم(لااقل من ندارم) و وقتی گیاهی که به ریشه وصله به شاخه ای از خودش بی وفائی میکنه دیگه از شاخه ای که پرت شده به زمین افتاده و دوباره قدرت جوانه زدن را با یه نیرو خدائی بدست آورده چه انتظاری میشه داشت.همیشه تو زندگیم عادت کردم نسبت به هدفای واقعی و درست زندگم پیشرو باشم دیگران میخوان باور کنن و دنبالم بیان یا....ما به اندازه کافی دشمن و مخالف داریم ولی من با بقیه کاری ندارم .پدرم به قدر کافی بااونا همدستی کرده که دیگه منو جزوی از این خانواده ندونه ومنو به پیشنهادهای خانواده به نوعی از همه چیز محروم بدونه(در باطن آدم زیاد بدی نیست ولی وقتی اسیر دست دشمنه و ابزاری برای انجام اموری که دل به خواه اوناست دیگه حرفی باقی نمی مونه)/گفتنم شاید برای اینکی راهی باشه یا شاید این یه بیماریه که قابلیت درمانو داشته باشه که اینم...!
بازم از همگی تون متشکرم
mkh عزیز اگه منظورتون از ریاضت و سختی روزه و این دعاها و نمازای عجیبی که میخونه و توی مفاتیح دنبال ادعیه عجیبی که میگرده که دشمنی روکه تو وجود خودشه ونمیبینتش (خود پرستی و غرورش=بت نفس)دفع کنه باشه باید بگم نصفه نیرویی که بدست میاره و ازش برای دشمنی باعقیده ای نمی خواهد بپذیر ه از همین را بدست میاره!منطق دینی اون شادی پذیر نیست و جزو اوندسته آدماهائیه که میخواهد حکومت و قدرت برتری داشته و با وجه دینی, پول ,قدرت دستور دهی و زورگوئی و... اینا را به دیگران هم بباورانه ومتاسفانه از درون آدم بسیار تنهائیه چون خدای واقعی را نمی پرسته و...ولی از راهنمائئهای بسیار جالب و خوبی که کردین واقعا ممنون.خیلی تمیز واقعیتو تشریح کردین.واقعا باهوشید!
وشما آرزوی عزیز
از اینکه در جواب قبلیتون تجدید نظر کردین متشکرم و از دعاهای و آرزوهای خوبی هم که کردین واقعا متشکرم.توقعی که ازش دارم و بارها هم روی این قضیه بهش تاکید کردم اینه که هیچ کاری نکنه!واقعا کار سختی نیست آدم روی موضوعی که واقعا شناختی ازش نداره نظری نده /تا اینکه نظری بده که نفهمیده و نسنجیده است و موجب دوباره کاری و ایجاد مشکل برای بقیه میشه!اونم فقط برای اینکه به بقیه ثابت کنه من درست میگم در حالیکه در نهایت هیچ نقشی در این ماجرا به جز یه بیطرفو بازی نمیکنه!
بازم از همه گیتون ممنون و منتظر پیشنهادائی که میدین هستم!
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
"فقط به خدا وحرفی که بینمان نگفته باقی مونده و راهی که باید خیلی وقت پیش میرفتیم و نرفتیم فکر کنیم.":303:
سلام دوستان همدردی!:43:
من دوباره یه مشکلی برام پیش اومده!؟!ما یه مشکلی باهم داریم/من اون عشق خدائی که گفتم همدیگرو خیلی دوست داریم/
ما نمی تونیم با همدیگر حرف بزیم!:302:
خسته ام اگه بگم تا حالا تا جاهای خیلی زیادی هم پیش رفتیم ولی انگار یه نیروی مخفی داره بنمون فاصله میندازه:تا میایم یه کمی بینمونو درست کنیم و حرفی از روابطی که از نظر عاطفی و احساسی (که لازمه درباره قسمتهائیش با همدیگه حتما صحبت کنیم)یه نیروئی انگار میاد و بین کلاممون ما رو میبره به جاهائی که با هم روش به توافقی نمی رسیم)
خسته شدیم .انگار با دست گل تا پشت در این خونه میاد ویکباره به شک مفتیم که نکنه... ما همون بودیم که برای هم اینهمه جنگیدیم و مبارزه کردیم و هنوزم داریم اینکارو میکنیم تا به همه درستی عشق خدائیمونو اثبات کنیم؟
جالبیش یا بدترین قسمتش اینجاست که تا میایم یه کاری بکنیم انگار یه الیاسی میبره خبری واسه اون موجودات خبیث خانواده پدریم که اونام مادرمو (با اون اوصافی که ازش بتون گفتم و میگم)بندازه به جونمون تا دوباره به شک بیفتیم.جالبه اونم کاری میکنه از نظر احساسی به بن بست بیفتیم و بعد به پشیمونی میفته واین حس یاس را به من هم میخواهد به شدیدترین شکل ممکن انتقال بده اینقدر که که مثل یه تیکه یخ یه گوشه بیفتم و توتنائی انجام هیچ کاری رو نداشته باشم!
همیشه هم همه این اتفاقای بد وقتی پامونو میگذاریم تو خونه ما یا وقتی میخوایم از یه جائی که کلی انرژی مثبت با همدیگه از اونجا گرفتیم خونه بیایم میفته!:54:
دیگه عادت کردیم وباور انکه باید قسمتهائی که بینمون فاصله میندازه را حذف کنیم و د وباره شروع کنیم ولی اینا وقتگیره و انگاری شما یه خونه را تا سقفش پش ببرین و یکی بیادو بایه لقد الکی به ویرانی بکشدشو و بگه دیدی هیچی نبوده!؟!:160:
واقعا دیگه کم آوردیم اگه کمکی دارین و بهم بگین ممنون میشم!:203:همیشه از نظرات خوبی که میدین بهره میبردم و هنوزم همینواز همگیتون میخواهم!
ممنون:72:
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
دوست گلم.:72:
قبلا که تو تاپیکت اومدم خیلی خوشحال شدم چون گفتی اتفاقات خیری داره میوفته .
دوست عزیزم وقتی فکر میکنی راهی که داری میری درسته و به خدا هم توکل کردی واز خدا هم کمک خواستی.بدون خدا کمکت میکنه.(فقط با خودت بنشین و به همه چی خوب فکر کن به خودت به طرف مقابلت).این خیلی مهمه که توکاری که میخواد بکنه به شک نیوفته.
بیشتر اوقات این اتفاقات انگار میخواد ما رو محکم کنه.:305:
یه بار یه بزرگی یه حرفی به من زد: با کسی که میخوای زندگی کنی وقتی ازش سوالی کردی دیدی جوابت رو بدون تامل ومحکم داد مطمئن باش میتونی روش حساب کنی ولی اگه دیدی میگه بذار روش فکر کنم ویا بعد از زمان طولانی جواب داد بدون که............. و نمیتونی بهش اطمینان کنی چون هنوز تمام فکراشو یکجا جمع نکرده.
نیلوفر وقتی میدونی مسیرت درسته پس به راهت ادامه بده واز خدا بخواه که راهنماییت کنه و تودلت بندازه که باید چی کار کنی.
هر کدوم از ما میدونیم راهه درست تو زندگیمون چیه.پس این خودمونیم که باید به این راه فکر کنیم و از خدای خود بخواهیم آیا صلاح اینه؟ ویا اگر نمیدانیم صلاح چیست از او بخواهیم کمکمان کند.
دوست من ، همراهه من برایت آرزوی موفقیت میکنم.:72:
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
با همه توضیحاتتون ، ولی من نمی تونم بپذیرم همه فامیل دست به دست هم بدن و نذارن که مثلا خواهر زادشون / برادر زاده شون / خواهرشون (نمیگم دخترشون چون مادر و پدر متهم ردیف اصلی پرونده شما هستند) به هدفش برسه !!!!
میشه یه بار هم قضایا رو از دید مثلا برادرتون یا خواهرتون ببینید و مثلا اینجوری شروع کنید که :
یه پسری برا خواستگاری نیلوفر ما اومده بود ، هرچی ما تلاش کردیم که نیلوفر اینقدر احساسی با این قضیه برخورد نکنه ویه کم چشاشو بازکنه به خرج این دختر نرفت که نرفت ، انگار این پسره طلسمش ! کرده بود و.....
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
niloofar 25 جان
یک ضرب المثل قدیمی است که می گوید آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام .
و یادمان باشد همه ی پدر و مادرها آرزوی سعادت و خوشبختی بچه هایشان را دارند وسعی می کنند بر مبنای تجربیات و دانسته ها و مهارتهای خود ( چهار پیراهن بیشتر پاره کردن ) به آنها کمک کنند . شاید همیشه درست نگویند و یا درست عمل نکنند ولی نه به این شکلی که تو یک جمعیت را متهم می کنی و...
کمی به ضرب المثل بالا دقت کن و به نظرات بی بی محترم هم توجه کن .شاید واقعا لازم باشد زاویه ی دید خودت را تغییر دهی و از زاویه ی دید خانواده هم به مسئله ات نگاه کنی .
بازی الکلی که تو از آن نام بردی حداکثر با 5 بازیکن اجرا می شود. تعیین نقش کن تا بدانیم این 5 نفر چه کسانی هستند و چه نقشی بازی می کنند و تو دراین رابطه کدام نقش را داری ( با ذکر دلائل ) ؟!!!( کلا رابطه و مشگلت را در بازی الکلی بگذار و برای ما تعریف کن )
RE: اگه بگم كيه باورنميكنيد!
وقتی جمعی به صورت یک پارچه بر سر موضوعی توافق ندارند یا دارند و جهت ما برخلاف آن است ، منطقی این است که تأمل کنیم . و از زوایه دید اونها هم بررسی کنیم . همچنین به افراد کارشناس و با قدرت تحلیل و تشخیص بالا مراجعه کنیم و روشن و واضح و بدور از احساس مداری و صادقانه موضوع را مطرح ، دیدگاه خود و دیگران را هم بیان کنیم . و بخواهیم که به ما کمک کند تا با دیدی بی طرف و منطق مدار موضوع را حلاجی کنیم .
نیلو فر عزیز
این فضا به نوعی می تواند با وجود دوستان کارشناس و توانمند در تحلیل و تشخیص ، شما را یاری دهد و البته مشاوره حضوری خیلی مفید تر است ، اما هر دوی این راه ها بدون شفاف گویی شما نمی تواند هیچ کمکی کند .
خانمی !
شما هیچ چیز از طرف مورد نظرتون و ویژگیهاش و دلایل تأکید شما برای ازدواج با ایشان و دلایل مخالفتهای اطرافیان بیان نکرده ای ، تا بتوانیم شما را بهتر درک کنیم و اگر خواسته باشی و بتوانیم راهنمایی دهیم .