من از همه عذر میخوام ولی خیلی دوست دارم به شوهرت ف.وش بدم چقدر بی شرفه! ادم از مرد بودنش باید شرمش بیاد
نمایش نسخه قابل چاپ
من از همه عذر میخوام ولی خیلی دوست دارم به شوهرت ف.وش بدم چقدر بی شرفه! ادم از مرد بودنش باید شرمش بیاد
سلام دوست خوبم خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم ازتون لینکی که گذاشته بودین رو خوندم .شما درست میگین من اشتباه کردم نمیخوام توجیه کنم ولی بعد از پنج ماه اولین بار بود که باهاش حرف زدم و احساساتمو بهش گفتم ی جورایی هل شدم حتی بهش دست زدم ازم فاصله گرفت منم راهمو گرفتم که برم دوباره اون گفت برگرد دارم باهات حرف میزنم منم گفتم تو میگی بهم دست نزن باشه منم دست نمیزم بعدش موندمو سکوت کردمو اون به حرفاش ادامه داد.
تصمیم گرفتم ایندفه تو دادگاه دیدمش اصلا بهش محل نذارمو حتی به حرفاش اهمیت ندم و گوش ندم.با حرکتای دیروزش وحرفاش چطور شما میگین اون منو دوست داره؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
سلام دوست عزیز
به نظر من شما تفکرات خوبی ندارید و دچار اشتباهات مختلف هستید ، به عنوان مثال مدام از خودتون می پرسید که آیا شوهرتون شما رو دوست داره ؟
بزارید خدمت تون عرض کنم که این شرایط خیلی ربطی به دوست داشتن نداره !!! شما یک دعوا درست کردید در حد المپیک حالا مدام میگید آیا شوهرم من رو دوست داره ؟
دوست عزیز ، شما چرا باید شوهرتون رو بابت مهریه به دادگاه بکشونی ؟ حالا به هر دلیلی وقتی این کار رو کردید دیگه چرا موضوع رو به دوست داشتن ربط می دید ؟ میدونم هر شخصی برای کارش دلیل میاره و از خودش دفاع جانانه میکنه ، ولی اجرا گذاشتن مهریه برای شما که هنوز مطمئن نیستی میخای چیکار کنی ، چه معنی داره ؟
ظاهرا نفقه هم اجرا گذاشتی و فکر می کنی که از راه دادگاه میتونی زندگی خوبی پیدا کنی ! دوست عزیز این راه که می روی به ترکستان است !!
در هیچ دادگاهی خوشبختی توزیع نمی کنن و وقتی کار رو به اینجا رسوندید دیگه در مورد اینکه شوهرم دوستم داره یا نه ، سوال نکنید . . .
بعد من نمیدونم که چرا موضوع شما ابعاد بین المللی پیدا کرده ؟!! برادر شوهرتون فوحش بده و پدر شما جواب بده و زن دایی بیاد وسط و . . .
آقا جمع کنید این نمایش زشت رو ! برای من اینطور مشخص شده که شما اهل کل کل هستی و مدام اره میدی تیشه میگیری . . .
شما هیچ حرف و سخنی رو بی پاسخ نمیزاری و مدام می جنگی . جالب اونجاست که میگی زندگی ات رو هم میخای و مدام سوال می کنی که این شوهر من رو دوست داده یا نه . من واقعا برام سخته بفهمم که شما به چه شکلی فکر می کنی . فقط به نظرم میاد اولویت اول شما اینه که کم نیاری و در هر جنگی برنده بشی . اولویت بیستم هم حفظ زندگی و حرمت شوهرتون هست . . .
اون دوستمون احسان خان هم اگر می تونست به شوهرتون فحش میداد که دیگه همه چیز حل بود و با خوبی و خوشی تا آخر عمر در کنار هم زندگی می کردید . شاید نرخ طلاق هم در کشور کم میشد!!
متاسفانه بعضی از دوستان هم توصیه های خوبی نکردن و در گمراه تر شدن به شما کمک می کنن
سلام آقای بهزاد۹درباره نظرتون باید بگم که اصلا حرفاتونو قبول ندارم و شما اگر قصه بلدی چرا خودتون خوابتون نمیبره!!!!!لطفا قضاوت و راهنمایی نکنین .
کاربر محترم آخیش شما در پستهای قبلی که برام گذاشتین نظرتون چیز دیگه ای بود ولی الان……!!!!
من اصلا کل کل نمیکنم اتفاقا برعکس شوهرمو خانوادشن که اهل بحث کردنن و اصلا کوتاه نمیان .
من همه چیو واگذار کردم به خدای مهربون چون خداوند همیشه سخت ترین نقشاشو به بهترین بازیگرش میده,شک ندارم خدایی که اون بالاست خیلی هوامو داره,
خداوند هیچ مشکلی رو بدون راه حلش سر راه آدم نمیزاره.:323::310:
دوست عزیز اینکه ما اینجا جمع بشیم و فقط شما رو تایید کنیم خیلی به نفع شما تمام نمیشه
شما تحمل انتقاد نداری حتی در فضای مجازی . اگر در زندگی واقعی هم به همین صورت به یک انتقاد ساده واکنش نشون میدید ، میشه فهمید که مشکل از کجا بوده که زندگی تون به اینجا رسیده !! حتی شما از دوست دیگری که تا حدی عرایض بنده رو تایید کرده بود رنجیدی . این روش رفتاری خوشبخی نمیاره . بلکه درگیری و تنش میاره . به هر حال من تمایلی بجز کمک ندارم و حالا که شما این کمک رو نمیخای ، به سلامت !!
کاملا با حرفهای بهزاد خان موافقم... دوست خوب اگر میخوای واقعا مشکلت حل بشه بااااید قبول کنی که اشتباهات خودت کم از شوهرت نبوده ... شما منتظری دوستان بگن اره کارت کااااملا درست بوده و حقته که جدا بشی واز این حرفها تا با خیال راحت ادامه بدی.... برای طلاق هیچوقت دیر نیست عزیزم... به نظرم بهتره کمی به خودت مسلط تر باشی و از انتقادات دوستان ناراحت نشی...
خانمی عاشق اسمت هستم،،،،مهم نیست من چی فکر میکردم یا حتی الان چی فکر میکنم ، مهم برا شما زندگیتون (حال و آینده اتون) هست ، من از حرفاتون که با شوهرتون تو جلسه آخر زدین برداشت کردم که صبور نیستید و تحمل کمی دارید زود از کوره در میرید و حالت تدافعی دارید ، قانون زندگی دو طرفه اینقدر ساده و آسون نیست میدونی چرا باید تحملت بیشتر باشه؟ تا بتونی مدیریت کنی ، خودت واسه خودت کارایی که تا حالا کردی و حرفایی که زدی و شنیدی رو مو به مو بنویس و خودت رو آنالیز کن یه راه حل های خوبی بدست میاری که عالیه، از اینترنت تمرین بگیر که اگر تو بدترین شرایط زورشنیدن نیاز به سکوت داشتی بتونی سکوت کنی خودتو لطیف و آروم بساز اینطوری خوشبختی بهت نزدیکتر میشه،واسه خاطر آرامش و نشاط خودت تلاش کن یه زن با ظرافت و جاذبه ای که داره بوسیله مردش حمایت میشه این حالت تدافعی باعث از دست دادن حمایت مرد میشه ، یه موقع فکر نکنی من منظورم اینه که بری حمایت این آقا رو بدست بیاری اصلا بحث من شوهرت نیست، بذار شوهرت هر کاری میخواد بکنه چون شاید اون زندگی دیگه درست نشه اما خودت رو دست کم نگیر ، یادت باشه که خودت رو محکم بسازی (میدونی من کی اینطوری با شوهرم رفتار میکردم وقتی مطمئن شدم باید جدا بشیم و هیچ راه دیگه ای نیست پس با تعریف کاراش برا بقیه و جواب سربالا دادن و پیش فامیل ضایعش هم کردم کاری سرش آوردم که راهی نداشت الا اینکه هم طلاقمو دهد هم مهریه بعد میگفت تو که منو دوست داشتی! پدر هر مردی با این رفتارا در میاد و راهی جز رفتن از میدون براش نمی مونه!پس اگه خواستی یکی رو ضربه فنی کنی همه انرژی رو بذار تو زبونت:303:))) البته میتونی بخودت اهمیتی ندی و حرفهای همدردی ها رو تند پاسخ بدی تصمیم با توئه، ولی اگر خودت تلاش کنی زندگیت شیرین تر و جذاب تر میشه،با آرزوی دنیای خوب و آخرت خوب به امید صاحب زمان
اجرا گذاشتن مهریه واسه زمانیه که تصمیم قطعی واسه جدایی گرفته باشی یا یه چیزی تو این مایه ها،بهترین حلال مشکلات سکوت و سکوت و سکوت ،شما که تا حالا با دلوا و دادو بیداد به جایی نرسیدی خوب چند وقت سکوت کن ببین چی میشه ،چیزی به اسم سیاست زنونه داشته باش ،حداقل اگه قراره جدا بشین هم بیه چیزی بزار مثل احترام ته اش بمونه ،متاسفانه خشت اول رو کج گذاشتین ،
سلام دوستان مهربونم قبول دارم شاید یکمی تند رفتم ولی اگر شما هم اونجا بودینو التماسای منو میدیدین و چقد به شوهرم گفتم ببخشید بیا باهم مشکلامونو حل کنیم جلسات مشاوره بریم ولی گوش شپهرم به این حرفا اصلا بدهکار نبود جواب التماسا و عذرخواهی های منو با فحش و بد بیراه و خورد کردن منو خانوادم داد بعد شما انتظار دارین در برابر همه حرکتاش سکوت کنم؟؟؟؟؟و اگه جواب بدم محکوم میشم به عجول بودن و تند بودن و ناسازگار بودن؟؟؟!!!!
به خدا من شوهرمو دوست دارم زندگیمم دوست دارم اگه دوستش نداشتم یراست میرفتم تقاضا طلاق میدادم ن اینکه مهریه بذارم اجرا به خدا اصلا به مهریه احتیاجی ندارم خودشم اینو خوب میدونه,من اگر این کارو کردم فقط برای اینکه تحت فشار قرار بگیره که بره سر کار ,که بفهمه زندگی الکی نیست ,بفهمه زندگی فقط فوتبال نیست, بفهمه زن گرفتن فقط به حرف نیست, بفهمه منم دارم اذیت میشم ,واقعا صبرم تموم شده بود دیگه یک سال تموم من کار میکردم اقا میخورد ,یکسال با دخالتهای خانوادش کنار اومدم تا جایی که برادر شوهرم اومد به من گفت زنداداش طلاهاتو بفروش تا من و داداش ی ماشین بخریم گفتم شما این وسط چکاره ای؟ گفت اخه من سرمایه ندارم بیکارم وقت زنمه !!!!!انگار من و شوهرم پدر مادرش بودیم باید زیر پرو بالشو میگرفتیم!!!!!
به خدا عصبانیم خسته شدم واقعا دارم اذیت میشم روح و روانم ریخته به هم از نظر جسمی روحی روانی جنسی واقع دارم اذیت میشم کاش خدا بهم صبر بده
ای خدا پس کی میخوای جواب دردای منو بدی؟؟؟؟؟؟!:323:
یه سوال وقتی شوهرتون سحاضر نیست به خاطر شما و زندگیش سرکار بره -وقتی اینقدر تو این زندگی اذیت میشین خوب حالا گیرم که شوهرتون برگشت رفتین سر خونتون عزیزم شراایط همونه که بود تازه بدترم میشه ایندفعه میگه من نمیخواستمت ولی تو التماسم کردی برگردم دیگه باید تمام وقت سرویس بدی و فقط لبخند بزنی به نظرت میتونی کنار بیای ؟الان چون چند وقته ندیدیش اینقدر بی تابی همینکه برگردی باز همونه پس بهتره عاقلانه رفتار کنی و تصمیم عاقلانه ای بگیری گاهی وقتا یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایان -حتما مشاوره برو خودت تنها، یه مشاور حاذق پیدا کن و پیگیری کن زندگی ات رو ،