-
سلام آقا رضا من دورادور تاپیکتونو پیگیری میکنم،گفتنی ها رو که گفتیم،همه دوستان جان کلام رو خدمتتون عرض کردن،
واقعیت انکار ناپذیر اینه که شما با هم متفاوتید،اگر بخواید با هم زندگی کنید هر دو باید برای حفظ زندگیتون تلاش کنید،تلاش یکجانبه ی شما نه تنها کمکی نمیکنه بلکه گاهی میتونه این شبهه رو برای همسر و خانوادشون به وجود بیاره که بیشتر و بیشتر میتونن با شما ازین گونه برخوردای نامناسب داشته باشن،اینم بدونین الان که هیچ به همین منوال بگذره آخر ماه رمضونم خبری ازتون نمیگیرن،مگر اینکه شما ازشون خبر بگیرین،و اینم یادتون باشه به قول اکثر بزرگان در یک ارتباط شما فقط و فقط میتونید خودتونو تغییر بدین ،پس روی تغییر هیچ انسان دیگری حساب باز نکنید مگر اینکه خودش با جان و دل خواهان تغییر باشه، و در آخر و جان کلام :
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
موفق باشید
-
سلام آقای رضا
از شنبه به بعد که ازتون خبری نشد فکر کردم به تفاهم رسیدین و رفتین پی زندگیتون چقدر بیخودی خوشحال شدم واستون
یه معذرت خواهی به شما بدهکارم که فکر میکردم بددل هستین چون وقتی فهمیدم نلمزد قبلیش به خاطر همین ازش جدا شده معلومه اشکال از خانومتونه نه شما هرچند بی تقصیر نیستین باید اول میرفتین تحقیق ولی حالا کاریه که شده
اگه از من بپرسین میگم این خانم اگه درست بشو بود با همون اولی میموند اگرم درس عبرتی واسش شده بود با شما بهتر میبود پس داری بیخودی وقت تلف میکنی بهش بگو یه کلام طلاق اگه راضی شد که حرفاتونو قبول کنه که چه بهتر شما میری سر زندگی همش هم زبونت درازه که شرایط شمارو خودشو خانوادش قبول کردند اگرم قبول نکرد که شما چیز زیادی از دست نمیدین بیشترین ضرر و اون خانم کرده
-
خانواده شما به شما دروغ گفتن ممکنه دروغ های دیگه ایی هم گفته باشند.
من فکر میکردم کار با مشاوره هم درست ممکنه درست شه ولی طبق حررفای نامزد قبلی ایشون رفتارشونو تغیر ندادن پس احتمال کمی داره که اخلاق و رفتارش درست شه.شما داری یکطرفه تلاش میکنی.به نطر من اگر ازدواج هم بکنید باز به مشکل برمیخورید.تصمیم با شماست.
البته میتونید یک فرصت بهش بدید که دلیل دروعش بگه حرفاشو بشنوید ولی اینبار با چشم بازتر.من برای خودم قابل قبول نبود که ایشون بعد از یک هفته جدا شده.
باهاپس بدونید در آینده میتونه دروغهای بیشتری بهتون بگه..پس اینبار با هوشیاری بیشتر اقدام کنید.
-
سلام نانا جان خیلی ممنون ازتون ک پیگیرین
یعنی میگید من زنگ بزنم بهش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من ک زنگ زدم 1 ماه پیش جواب نداد.
به نظرت چرا زنگ نمیزنن؟دلیل خاصی داری؟
من میگم اونا مهمونی زیاد میرن و میان تو ماه رمضونم به خاطر اونم ک شده زنگ میزنن.اگه هم ک نزدن.بعد ماه رمضون میزنیم تو این مدت خوب فکراشو میکنه ک چرا زنگ نزد.
خوب تغییر 100٪و انتظار ندارم ک میدونم محاله.ولی 20 30٪تغییر کنه منم همون قدر بهتر شم.میشه به زاه اومد.
مرسی ک تنهام نزاشتین
تینل جان دستت درد نکنه
نه دیگه چون خبر خاصی نشده بود و هیچ کاری انجام نداده بودیم بخاطر اون
خواهش میکنم .نه من دل سیاه نیستم فقط چون با کارهاش رو اعصاب را میرفت اینجوری میشد.میدونم اون همونجوریه .ولی اخه نگم یکم مراعات کن!!!؟؟فردا پس فردا میاد خونه اونوقت اصلا نمیشه بهش چیزی گفت.
اره حرفامو بهش میزنم ایشالا ک بهتر میشه.فعلا ک ازش خبری نیست هفته پیش زنگ زده بود خونمون از مامانم عذر خواهی کرد ک به دعوت ناهار خواهر دامادمون نیومده بودن.
اترین خانوم چرا خانوادم بهم دروغ گفتن؟
یعنی من بهش بگم ک گفته بودی هفته؟
طرف گفت ک کلا ماه نشد ک حرف زدیم.گفت 4ماه تو دادکاه بودیم.
خوب اگه بگم به خاطر اونم یه دادو بیداد میکنن هم خودش هم مادرش هم خواهرش
-
بخشید منظورم خانواده ایشون بوده.
-
اقا رضا فکر نمیکنی یه کم دیر به فکر افتادی بری تحقیق؟ الان اونم بعد از عقد؟
-
دندون لق رو بکن بنداز دور...
چنین آدمی غیرممکنه قید خونوادشو بزنه بیاد سمت تو. امکان نداره اینطور که ازش حمایت میکنن, ازشون جدا شه و تورو انتخاب کنه.
-
سلام
ببخشید من نظر شخصیمو میگم بنظر من این دوری ها و نابسامانی ها اول زندگی مفهوم خوبی نداره و به قولی همون دندون لقه که باید کشیدش... من هر دفعه که به پیج همدردی سر میزنم شما هنوز تاپیک میزنید و مسلمه مشکلتون حل نشده بعد از این تایم طولانی.. من زیاد در جریان مشکل شما نیستم اما بنظر میرسه طرف شما درصدد حل این مشکل نیست و ارزش زیادی برای شما و زندگیتون قایل نیست!!! بنظر من جدی تر این موضوع رو پیگیری و حل کنید...
موفق باشید
-
خیر آقا رضا،منظور من این نبود شما باید تماس بگیرید،منظورم این بود منتظر تماس اونا بشینید خبری نمیشه،مدل شخصیتی و افکارشون اینطوریه،کاریشم نمیشه کرد،شما نمیتونید حتی یک درصد هم انتظار تغییر اشخاص رو داشته باشید،توجه کنید عرض کردم فقط روی تغییر دادن خودتون میتونید حساب کنید،ایشون تنها در صورتی میتونن تغییر کنن که خودشون به این نتیجه برسن و بخاطر خودشون تغییر کنن اونهم با میل و رضایت باطنی خودشون نه خواست شما،و اولین قدم برای این خواست هم جلو آمدنه،ایشون در این یک ماه هییییییچ قدم مثبتی برای حفظ شما انجام ندادن،شما ابتدا کلاه خودتون رو قاضی کنید ببینید آیا علاقه ای بهتون دارن یا صرفا بخاطر شرایط خوب شما و شرایط نابسامان خودشون در اون زمان به ازدواج با شما تن دادن،ببینید این یه معامله بوده یا علاقه ای هم درکاره؟این از همه چیز مهمتره،من بخوبی معنای عابر بانک یا به قولی ای تی ام بودن یک مرد رو درک میکنم،با خودتون خلوت کنید ببینید الان که سر این مسأله کوچیک یکماهه خبری نیست ازشون و تهدید به طلاق کردن فردا تو زندگی که هزارتا بالا پایین داره به مشکل مالی بر بخوری بازم تو خونت میمونه یا برمیگرده پیش مادرش؟؟؟اینکه همیشه شما پیشقدم بودی،همیشه با خرید خوشحالش کردی بازم توقع بیشتر و بیشتر داشته،اینکه خانوادش انقد راحت از طلاق صحبت میکنن،اینکه به راحتی عنوان میکنن خواهرم اینجا بوده الان اینجاست(یعنی شما اصلا ایده آلش نیستین) اینها خیلی خیلی مهمتر از تفاوت فرهنگی بین شماست،من احساس میکنم شما مسائل پیچیده تری از حجاب و آرایش و خاله زنک بازیای زنونه پیش رو داری،و اون مبحث علاقه است،لطفا اول روراست با خودتون بفهمید چرا خانومتون تلاشی برای حفظ زندگیش با شما نمیکنه؟بازم بگم تو این زندگی شما ۵۰درضد قضیه هستید و خانومتون ۵۰ درصد دیگه؟بازم بگم تلاش یکجانبه شما هیچ فایده ای نداره؟بازم بگم شما دونفر هستین نه یک نفر؟امیدوارم به زودی هردو باهم به مشاوره مراجعه کنید و همه این نکات رو بسنجید،در ضمن علاقه به سخنرانی و گفتن دوستت دارم نیست،به عمله،
به عمل کار برآید به سخنرانی نیست
موفق باشید
-
اون چیزی که من برداشت میکنم اینه که خانومتون توی هیچ زمینه ای کوتاه نمیاد حتی اگه اشتباه.کنه
متاسفانه شما بعضا کوتاه اومدی حتی با وجود مقصر بودن ایشون(توی بعضی از موارد)
خونوادشم که واقعا آدمای سبک مغزین که دارن با یه زندگی اینطور بازی میکنن
اون چیزی که از شما میبینم به نظرم بعیده دووم بیاره این زندگی که یه طرفه داره میره جلو