-
سحر جان بهترین کار همونه که شیدا گفت. بیشتر از این عمرتو بخاطر
مردی که هر روز عاشق یه نفر جدید میشه هدر نده. هر چه زودتر خودتو
از این بلاتکلیفی نجات بده.زندگی ایندت مطمینا از وضعیت الانت بهتر خواهد بود
این ادم دیگه خودشو نشون داده. کدوم نکته مثبتش می ارزه به اینهمه عذابی که تو می کشی؟؟؟
-
دوباره شكست خوردم
درسته تو تحصيل و كار تقريباً موفق بودم ولي ازين نظر واقعا شكست خوردم
ولي ميخام يكاري كنم از عذاب وجدان بميره ، چي بهش بگم كه همش ته دلش بترسه كه خدا به روزش بياره كارايي كه سر من اورد
من هنوز بهش نگفتم در مورد دختر بازياش فقط ترسوندمش كه همه چيو ميدونم و نگفتم كه اصاً در چه مورد و چي ميدونم
تا الان همه چيو گردن من انداخته و هرچي از دهنش درومده گفته ولي من ساكت موندم و خاستم يه حرمتايي نشكنه
ميدونم اين ديگه منو دوس نداره و يه نفر ديكه رو عاشقانه دوست داره
ما مشاور رفتيم و قراره قضاوت بكنه و بمن گفت كه من نظرم جداييه
ولي ميخام اون بره درخواست بده
چطوري خودمو اروم كنم خيلي پريشونم درس و كارو همه چيزمو كنار گذاشتم
فكرم ثانيه اي اروم نميشه خيلي به هم ريخته ام
-
خواهر عزیزم - من زیاد در جریان مشکلاتتون نیستم اما اول از همه باید بدونی که تو باید خیلی قوی تر باشی از چیزی که هستی
دوما کسی که قدر شما رو ندونست بدون اول از همه لیافت شما رو نداشت و زندگی آبرومندانه رو
مطمئن باش برای اون هم مشکلاتی ساخته میشه که خیلی شرایط خوبی براش نیس اما کاش همه درک اینو داشتن که بفهمن چرا دارن عذاب میکشن
توکل به خدا باشه و صبوریتو هیچ وقت از دست نده
امید امید امی که مومن بی امید از مسلمانان نیست...
پاینده باش و آینده هارو بساز عزیزم
-
عزیزم من مشکل شما رو خوندم و بسیار ناراحت شدم چون خودم شرایط شما رو داشتم با این تفاوت که شوهرم از آزادیهایی که من به خاطر اعتماد بهش داده بودم؛ سو استفاده کرد و متسفانه وارد مسایل عاطفی با زن های دیگه شد و تمام زحمات و زندگی 4 سالمون رو فدای خوش گذرونی کرد و از هم جدا شدیم. راستش اصرار به طلاق از طرف ایشون بود و من با اینکه میدونستم بیشتر مشکلات از طرف ایشونه فقط به خاطر ترس از طلاق خودمو خانوادمو کوچیک کردم و یکسال تمام گریه کردم و خودمو به در و دیوار زدم ولی آخر این اتفاق برام افتاد. چه کارهایی که نکردم که الان از یاد آوریش میسوزم حتی پیش دعا نویس هم رفتم.
حالا نتیجه ای که از این داستان گرفتم این بود که برای زندگی مشترک باید گذشت داشت و با یه آدم بی گذشت و لجباز و حق به جانب نمیشه زندگی کرد. من الان بی نهایت آرامش دارم و شرایط الانم خیلی بهتره تا اینکه بخام کسی رو مجاب کنم که به زور منو دوست داشته باشه و باهام زندگی کنه. همه آدمها اشتباه می کنن. من از اشتباهات و خیانت های مکررش گذشتم ولی ایشون از کوچکترین اشتباهات من نمی گذشت و انقدر دلایل و رفتارش احمقانه بود که حتی صدای قاضی هم دراومده بود.
من نمیگم زندگیتو از هم بپاچون ولی به نظرم برای درست کردن زندگی دو طرف باید بخوان و تلاش کنن و اگه یه نفر بخاد و طرف مقابل فقط کارشکنی کنه زندگی به جایی نمیرسه. اگر فکر می کنی با صحبت کردن بزرگای فامیل یا دوستان خودت یا ایشون درست میشه چیزی انجام بده اینکارو تا فاصلتون بیشتر از این نشه . اگر خودت مطمئنی که دیگه نمیشه کاری کرد واقعیت رو بپذیر چون واقعن این جور روابط سمه. سمی که هر روز خودت به خودت تزریق می کنی. من سال گذشته همش تو دکترا می چرخیدم . ولی واقعن ارزششو نداشت.
باز هم برات آرزو می کنم خدا هر چی به صلاحته برات پیش بیاره.
-
ممنونم ازت شهرناز عزيز
خيلي خوشحالم كه به پستام سر زدي
حرفاي شما عين چيزايي كه من دارم ميبينم در حال حاضر ايشون از كاه كوه ساختن با اينكه من ديده رو نديد گرفتم
ولي قبل تعطيلات باز اومده به دوستم گفته من نميخام سحرو از دست بدم و دوسش دارم ، بعد فكر كردم ميادو و حرف ميزنه و همه چي حل ميشه و منم يه سري تعهدا ازش ميگيرم
ولي بازم درووووغ منو دوباره هوايي كردو باز نيومد رفت با خانوادش تعطيلات مسافرت بدون اينكه بگه من زن دارم و بايد تكليفشو معلوم كنم
از ارامشو صبوري مت داره كااااملا سواستفاده ميكنه
ميخام بدونم شما مهريتونو كامل گرفتيد ؟.
تونستيد ارتباطاتشون با خانوما رو علني كنيد ؟؟
دادگاه چه حكمي داد ؟
ميشه پرينت مكالمتشونو بگيريد ؟؟؟
يه سوال ديگه ميخام بدونم همستون الان چكار ميكنن به عشقشون رسيدن ؟ زندگيشون خوبه ؟ يا خدا تقاص خيانتشو ازشون گرفته
اين منو ديوونه ميكنه اينا كي تقاص ميدن ؟ تقاص نامردي خيانت دل شكستن ..
-
سلام خواهرحالت خوبه ؟؟
من فقط تو یه چیز موندم که داشتم شاخ در میاوردم .تو یکی از پستا نوشتین من باید برم کاشان ولی نمیخام بدونه بعدش نوشتین ارتباط جنسی داشتین با هم ببخشیداولی من تو تمام پست هاتون چیزی به عنوان جدیت ندیدم وهمسرتون ازین موضوع سو استفاده کردن بعدشم دقت کردم 1 سالی میشه شما این موضوعاتو مطرح کردین بچه ها هم روشهای خوبی پیشنهاد دادن ولی انگار نه انگار.
یه موضوعی بگم در موردخودم من سه باز ازدواج موقت داشتم(ازدواج موقت) حاضرم قسم بخورم یک بار هم مث به طریقه شوهر شما باهاشون برخورد نکردم حتی اونا گوشی رو من خاموش میکردن ولی من میگفتم اشکال نداره چون اونا یه بار شکست خوردن.شوهر شما خیلی باحاله نقطه ضعف شمارو میدونه خیلی راحت چند تا حرف احساسی بعدم یه ارتباط جنسی بعدم خداحافظ همسر.این بنده خدا اصلا احساس داره؟؟؟بنظر من بفرض اینکه این آدم هم بخاد خوب بشه خیلی وقت میبره .کسی که خط قرمز رو رعایت نکنه وبراحتی ازش بگذره بهش امیدی نیس.کسی که با دخترا اس بازی میکنه در صورتی که زن داره .ببین خواهر من الان سرت داد میزنه پس فردا بری زیر یه سقف تا حرف بزنی زیر مشتو لگد حرومت میکنه االان اگه کاری نمیکنه بخاطر ترس از پدرته وچون هنوز تو عقدین .
واما نقاط قوت شما.خواهر من شما درس خونده ای میتونی خیلی راحت مستقل باشی درآمد داشته باشی کنار خونوادت باشی باهاشون تفریح بری هم به اونا ارامش بدی هم به خودت اگه خدا بخاد دوباره شرایط از داواج با یه فردو برات مهیا میکنه .
مگه یه عمر چند تا بهار داره که اینجوری میخای خودتو عذاب بدی.به اینم فک نکن که چیکار کنم طرفو زجر بدم اینا برات نون اب نمیشه .آدم توزندگی اول باید حواسش به خودش باشه عاشق خودش باشه بعد بقیه .تویه جوری رفتار میکنی انکار اگه این آدم نباشه میمیری نه بابا ازین خبرا نیس .نه تحقیر میشی نه بی محلی میبنی .کم کم سرت گرم زندگی بهتر میشه .
جمله آخر اینکه ارزش خودتو بدون
(واما در مورد خودم که 3 بار ازدواج موقت داشتم داستان داره تو پستممم گفتم ولی انصافا اصلا اینجور باهاشون رفتار نکردم حتی میگفتن وایبرتو یا واتساپتو حذف کن حذف میکردم انصافا وقتی بودن هیچ وقت دنبا ل کسی نبودم .اگرم میبنی میگم 3 بار چون یکیشون ازدواج کردیکیشون شهر دوری بود گفت اذیت میشم این اخری هم تازه براش خاستگار اومدهه بود.خلاصه من ولشون نکردم )
شوهر شما زن دائمشو خیلی راحت میزاره میره عجیبه وواقعا.
-
اقاي محترم ممنونم از اينكه برام وقت گذاشتيد
اخه من تو سخنراني هاي اقاي دكتر حبشي ديدم ميگن اگه همسرتون مياد سمتتون و رابطه رو ميخاد بدونيد از اشتباهاتش پشيمون شده دوستون داره و نميخاد از دستتون بده برا همين مياد با شما وارد رابطه ميشه اين يعني دوستون داره
اونروز هم كه من به همراه اشناهامون رفتم كاشان ايشون با اصرار وحشتناك به فاميلمون و اينكه اگه خونه ي من نياين ديگه هيجوقت باهاتون صحبت نميكنم و من اجازه نميدم همسرم بياد اينجا و بره هتل و هزار تا حرف ديگه
من اصلا دلم راضي به رفتن نبود و به خودشم گفتم وقتي اونجا كه پيشش بودم منت كشي كرد و ازم خاست كه باهاش راحت باشم چكار ميتونستم بكنم
بخدا من به حرفاي مشاورين و دوستام تو سايت گوش دادم موضوعو به خانوادم گفتم مشكلاتشو به پدرم گفتم
بامادرش صحبت كردم ، تا مدت خيلي خيلي زياد اصلا به هيج بهانه اي بهش نه زنگ زدنم و نه هيج تماس ديگه اي
ديگه نميدونم چكار بكنم يكي از دوستان هم پيشنهاد دادن مهريه اجرا بذارم كه اين بنظر خودم و بعضي هاي ديگه كار عقلاني نيست
-
اخه من تو سخنراني هاي اقاي دكتر حبشي ديدم ميگن اگه همسرتون مياد سمتتون و رابطه رو ميخاد بدونيد از اشتباهاتش پشيمون شده دوستون داره و نميخاد از دستتون بده برا همين مياد با شما وارد رابطه ميشه اين يعني دوستون داره
کی همچی حرفی زده؟؟؟خواهر من آدما با هم فرق دارن نمیشه یرا همشون یه نسخه پیچید.اصلا برا همه مردا نیاز جنسی خیلی مهمه ولی این دلیل نمیشه لزوما همشون به زنشون علاقه داشته باشن.بعدشم کسی که از اشتباهاتش پشیمون شده تو رفتارای دیگش مشخص کنه حتما باید تو سکس مشخص کنه؟؟؟
ببین خواهر من نمیدونم سن شما چقده ولی من خودم 24 سالمه.ولی چون تو اقوام ما طلاق بوده وبین حرفاشونم من بودم اکثرااینو میگفتن که هیچ کس بغیر خود زن نمیتونه تشخیص بده که شوهره بدردش میخوره یا نه چون از همه جیکوپوک هم خبر دارین همه چیز همو میدونن.ومسلما تو این چند سال که باهاش بودین باید به شناخت کلی ازش رسیده باشین وبتونین خیلی راحت تصمیم بگیرین که ادامه بدین یا نه.پس لزوما شما نباید هرچی بچه ها یا مشاورا میگن همونو عمل کنید اسمش روشه مشاور.یعنی فقط مشورت کن بشین سبک سنگین کن نتیجه بگیر بعد اعمل کن.
یه داستان برات بگم مال اقوام خودمونه. دختری بود که دانشگاه قبول شد18 سالگی ولی همون موقع پسر داییش اومد خاستگاریش.وضعیت پسر داییش طوری بود که اکثرا میگفتن خوبه مرد کاره وفلانه .خلاصه جواب مثبت داد دانشگاه نرفت ومدت 1 سالم باهم خوب بودن تا مرده خودواقعیشو نشون داد.همه فامیل گفتن اگه برن زیر یه سقف درست میشه .دختر خانم هم گفت باشه من میرم برا اخرین بار بهش فرصت میدم ومیرم زیر یه سقف ولی اگه تغییر نکرد بلافاصله طلاق.(منظورم به جدی بودنشه) بعد از یه ماه که خونه خودشون بودن دید شوهره واقعا داغونه اخلاق نداره وخیلی سریع درخواست طلاق داد وچون شاهد هم داشت برا کارای زشته پسره تونست نصف مهریشو بگیره. بعددوباره دانشگاه شرکت کرد قبول شد وتواین بین خاستگار داشت از جوون 25ساله گرفته تا مرد50 ساله که معلم دوره ابتدایی این دختر خانم بود فکرشو بکن.دختره هم سنس 25 رسیده بود.یه آقایی پیدا شد دوتا بچه داشت واز همسرش طلاق گرفته بود وبه این اقا جواب مثبت داد والان زندگیشون خوبه.خونه ماشین ویه زندگی عادی .منظورم اینه ببین دختر خانم زندگی با یه مرد با دوتا بچرو ترجیح داد به زندگی با یه آدم داغون وخیانتکار.
نمیگم شمام برو طلاق بگیر ولی ارزش خودتو که میدونی هر چقدر ارزش داری همون جوریم سعی کن انتخابت باارزش باشه
موفق باشید
-
همسرم ب مشاور گفتن درخاست جدايي دارن
واين خيلي جالبه كه ايشون يكبار حاضر نشده بياد و در مقابل خانواده ها مشكلشو بگه يا حتي ب خودم
بهمين راحتي ٢ سال پيش اومد گفت من عاشقم و ميخامت حالا ميگه دوست ندارم و نميخامت و طلاق
تا بحال انقد راحت جايي ديدين
بدون علت !!! با دلياي مسخره
حالم خيلي بده الان ٧ ماهه بلاتكليف.
اصلا باورم نميشه يه روز ب اين جا برسم منكه انقد غرور داشتم
همسرم بگه نميخامت
فكر اينكه سال ديگه با زن جديدش بياد تو فاميل ديوونم ميكنه
چكار كنم همه موضوعو بهمه بكم دوست دختراشو ... يا بازم صببببر
-
دلایلی که همسرت به مشاور یا دیگران گفته، برای جدایی، چی هست؟
قابل رفع کردن نیست؟