با همسرم متارکه کردم ولی هنوزمنتظرم برگرده !

برادر من این بچه بازیا دیگه چیه با همسر سابقتون راه انداختین؟!!!
فیسبوکتو ببند و تمام
میخوای زندگی کنی یا بیفتی توی پروسه لج و لجبازی و کل و کل؟
جمع و جور کن خودتو
حالا اون فردا بره عکس بندازه لخت بغل دریا و پیش یه مرد دیگه توام میخوای همین کارو بکنی؟

چند سالته شما؟؟
این کارا برای دختر پسرای نوجوون و نپخته و خامه

هرچی توی زندگیت بودی و تمام
چرا نمیخوای قبول کنی اون زندگی تموم شده؟

منم طلاق گرفتم و دوران بعدش رو تجربه کردم و میدونم بالاخره یه پروسه ای داره که باید طی بشه ولی نه اینکه دیگه خودتو بزنی بترکونی و هر روز سرتو بکوبی به دیوار که!!

منم همش حرص میخوردم که چرا من اینهمههههه فداکاری و از خود گذشتکی کردم و اون انقدر بی وجدان و ال و بل بود.
بعدش نشستم گفتم به خودم: خب مثلا که چی من دارم خودمو داغون میکنم بخاطر چیزیکه تموم شده
هرکاری هم که کردم توی دوران تاهلم دیگه تموم شده و رفته
حالا بشینم حرص بخورم چه چیزی عوض میشه؟!

شما هم هرکاری کردید لذتش رو بردید اون موقع
حالا نشستی حرص میخوری که کاش نمیکردم؟ اینم حرص خوردن داره؟

هرکی هم هرچی میخواد بگه ..بگه
هیچکی نه جای شما بوده و نه احساسات و نه روح و طرز فکر شمارو داشته و نه داره

پیش خودت بگو خوب کردم فلان کارو براش انجام دادم
خودت که راضی بودی از ته دلت

الان هم دیگه از این مووود بیا بیرون و فیسبوک هم حدااقل برای 6ماه تعطیل
نتیجش رو خواهی دید
مثل منکه دیدم :227:

یاحق

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Bermuda

ممنون برای نظرات دوستان
قبل ازایجادتایپیک ازخانم سابقم شاکی بودم حالاازخودم حرصم دراومده نافرم خودمونمیتونم ببخشم
مثل یه نادان تمام عیاررفتارکردم.زنم بودنمیتونستم جلوی پیشرفتشوبگیرم میگفتم افتخارش مال منه.تو این چندوقت هرکس رسیدسرزنشم کرد.گفتن توخونه باباش گواهینامه نداشت تو اون ماشینوزیرپاش گذاشتی.گفتن چهارسال بودلیسانس گرفته بود توخونه باباش ادامه تحصیل نداد توفرستادی دانشگاه آزاد ارشدخوند کلاس زبان فرستادی راه رفتن درست وحسابی بلدنبود تو کلاس اسکی بردی وصدتا حرفوحدیث دیگه از دوست وآشنا،خانواده،فامیل.اونقد� � دیگران گفتن خانوادم نگفتن نخواستن نمک روزخمم بپاشن.
خسته ام ازاین حرفاباباولم کنیددست ازسرم بردارید اشتباه کردم یه غلطی کردم پشت دستموداغ کردم.تااون چیزیکه آدم خورده به خوردت ندن ول نمیکنن.همه جوردیگه رومن حساب میکردن الان انگشت نماشدم.به این نتیجه رسیدم فیسبوکمو دی اکتیوکنم. بیست روزپیش بابچه ها شمشک بودم عکساموگذاشتم تو اف بی.چندروزبعد ندا باچوب اسکی عکس گرفت تو اف بی گذاشته.اومدم پیام بدم بالاخره یادگرفتی چطوری کفشاتو از بورد اسکی جداکنی ولی ندادم.نمیدونیدچه بابایی ازمن ودوستمون ومربیش دراورد اسکی یادبگیره آخرشم درست یادنگرفت.اپلایو دانشگاهو سوئیسو اسکیو.. یکی منوبگیره.
بایدبهش گفت من بدبودم تورفتی حالادنبال چی میگردی؟بایددوروزبعداینکه من عکس توپیست گذاشتم بذاری چیومیخوای ثابت کنی؟مطمئن شدم اف بی منوچک میکنه وال روبازکردم چون بعضی خانما اظهارنظرمیکنن توفیسبوکم.فرداش نوشته بعضیا ادعای دوست داشتن میکنن ولی دخترامثل موروملخ ازسروکول پیجشون بالامیره بایدبه اوناگفت ملکه کندو.
یه عده رفتن ولایک دادنو حرف زدن.
چی بگم دیگه اینم شده بساط زندگی ما

---

به نتيجه خوبى رسيديد فيسبوك دى اكتيو كنيد مى خواستم سوال كنم چند سالتونه مگه ديدم ناديا خانم سوال كرده... فيسبوك دى اكتيو كنيد شايد به خودتون بياييد و دست به چنين تشبثاتى نزنيد

سلام برادر عزیز
تاپیکتون سرشار از نصایح دوستان هست ولی گویا خودتون دشمن درجه یک خودتون هستید
قطعا ضربه ای که شخصا و رسما دارید به اینده و جوونی خودتون می زنید بسیار مهلک تر از جدایی همسرتون از شماست
چرا با خودت سر جنگ برداشتی
راستش دوستان مهرااد که بسیار کامل و نادیا جان بسیار به جا گفتن
گویا کتابی رو هم که بهتون معرفی کردم رو هم نادید گرفتید ولی تجربه شخصی خودم رو بگم این کتاب خیلی خیلی به درد من خورد
در مورد حرف های اهالی و خویشان که می گید همش به قولی بهتون سر کوفت می زنن
تا خودتون اجازه ندید این حرف ها بهتون ازار نمی رسونه " این حرف ها به نظر من بیشتر تو ذهنتون تکرار می شه " اخه انگار گفتید که 9 ماه از جداییتون می گذره و خواه نا خواه توی خانواده ها کم رنگ می شه و کلا بعد چند ماه فراموش می شه
به نظر شما که ادم عاقل و بالغی هستید
من یک کاسه زهر کشنده بیارم و به اجبار بخوام به خوردتون بدم ایاتسلیم می شید ؟
مطمئنا نه
برای حرف های منفی و حرف هایی که روحتون رو مسموم می کنه هم همین راهکار رو در پیش بگیرید
زیر بار حرف منفی و مسموم نرید
اگر کسی گفت برای زنت ماشین خریدی و اسکی و دانشگاه و...
در جوابش بگید من از صمیم قلبم این کار رو کردم و راضی هستم

همونطورکه مهراادعزیز گفت
همه ادم ها مثل هم نیستند یکی مثل شما و من از صمیم قلب برای یکی مایه می گذاریم و کسانی هم هستند که الویت زندگیشون خودشون هستند و فقط خودشون برای خودشون مهم هستند
ولی خب یه صفتی هست به نام قدر دانی که شخص حداقل قدر دان زحمات طرف مقابل باشه و این همه محبت رو نگذاره به پای سادگی و اینکه طرف رو پله ترقی خودش کنه
دوست عزیز
خیلی جوونی ،
جوونی خودت و روح و روان خودت رو به خاطر کسی که قدرت رو ندونست تباه نکن
comment :
راستش خیلی دلم برای انسان هایی که خوب هستن ولی خوبی نمی بینن می سوزه
برای امید ها و ارزو هایی که یک نفر داره
برای تلاش یک نفره کسی که به هیچ جا نمی رسه
دلم برای این می سوزهکه فرد بعد از این به این نتیجه می رسه خوب بودن خوب نیست ، بد بودن بهتره چون حداقل دلت کم تر می شکنه

ببخشید اقای برمودا این پستم خطاب به خانم هفت عزیز است.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر 7

comment :
راستش خیلی دلم برای انسان هایی که خوب هستن ولی خوبی نمی بینن می سوزه
برای امید ها و ارزو هایی که یک نفر داره
برای تلاش یک نفره کسی که به هیچ جا نمی رسه
دلم برای این می سوزهکه فرد بعد از این به این نتیجه می رسه خوب بودن خوب نیست ، بد بودن بهتره چون حداقل دلت کم تر می شکنه

---

دختر عزیز . مرسی از محبتت

اتفاقا من نظر شما را ندارم. کسانی که نمی توانند مهربانی دیگران را ببینند جای دلسوزی بیشتری دارند:72: بزرگی هیچ قلبی نباید باعث دلسوزی باشه عزیز. این حقارته که جای دلسوزی داره. معمولا ادمهای بزرگ مستقل از محیط عمل میکنند. رفتار نادرست دیگران باعث شک کردن به خودشان نمی شود. باعث نمی شود که انها در این راه تغییر رویه بدهند. ( این پستم اصلا به همسر اقای برمودا مربوط نمیشه)



و این متن زیبا را هدیه میکنم به شما :

وقتی کسی به تو می‌گوید , " من ترا دوست دارم "
و تو بعدش حس می‌کنی " اوه از همه گذشته من
باید با‌ ارزش باشم " این یک توهم است .
این حقیقت ندارد .

یا کسی می‌گوید " من از تو متنفرم " و تو فکر
می‌کنی " اوه می‌دانستم که خیلی با‌ ارزش نیستم "
این هم حقیقت ندارد .

هیچکدام از این افکار کوچکترین واقعیت ذاتی در خود
جای نمی دهند . آن‌ها یک پوشش هستند .

وقتی کسی می‌گوید " من ترا دوست دارم "
او به تو در باره ی خودش حکایت می‌کند , نه تو .

وقتی کسی می‌گوید " من از تو متنفرم "
او درباره ی خودش حکایت می‌کند , نه تو .

دنیانگری عیناً خود نگری هستند .

آدیا شانتی

دوستان چرا این فرمی درموردم قضاوت میکنیدنه بچه ام نه چشم وگوش بسته.شرمنده اگه حرفم خاطرتونو مکدرکرد.عکسمو تو کاور اف بی همیشه میذاشتم دفعه اول نیست برا دیدن اون نذاشتم بهش فکرنکردم می بینه یانمی بینه ولی بعدازاینکه عکسشوگذاشت آره والم روبازکردم اون ببینه.
فرضا تمایل دارم عکس بذارم وال رو بازکنم به اون چه ر

آقای bermuda میشه بپرسم هدف شما از ایجاد این تاپیک چی بوده؟!
من شخصا حتی یک اپسیلون تلاش برای بهبود وضعیت کنونیتون رو حس نمیکنم، "حتی یک اپسیلون"! میدونید از پستهاتون چی به ذهن متبادر میشه؟
اینکه شما فقط اومدید اینجا هی ضجه بزنید و فریاد وامظلومیتا سر بدید و شدت وفاداریتون به عشق و بیوفاییهای معشوق رو به نمایش و قضاوت دیگران بذارید! پشت سر هم مثالهایی از این از خودگذشتگیهاتون میارید! کاملا مشخصه که از این روند پیش رفتن تاپیکتون لذت زیادی میبرید. میدونید چطور مشخص میشه؟
چون هر جا هم کاربری به این روند پیش بردن تاپیکتون تذکری میده، یا تذکرش رو نادیده میگیرید یا با مظلوم نمایی بیشتر به شدت بهش اعتراض میکنید درست مثل این پست آخریتون.
امیدوارم ناراحت نشید ولی حتی به نظر میاد که از تحسینها و هم حسیهای کاربرهای خانم هم بدتون نیومده!
شما از ایجاد این تاپیک هدف اصلاحی ندارید بلکه هدفتون لذت از تحسین وفاداریهاتون توسط دیگرانه.
مشکل شما قبلا هم در این تالار مشابهاتی داشته و میتونید عاقبت توقفتون در این لذت مخرب رو در اونها مشاهده کنید. مثل سرنوشت جناب parsa1400 که ایشون هم به مدت زیادی و در طول چند تاپیک این وضعیت رو داشتن ... ولی بالاخره وارد مسیر بهبود شدن البته با هزینه های روحی و جسمی زیاد.
مشکل شما و ایشون و خیلی از آقایون دیگه چیزی نیست به جز "به اندازه کافی زعفرونی نبودن" چه بسا دقیقا همین وصف بوده که باعث چنین شدت تنفری در همسرانتون شده که حاضر شدن پشت پا به اون به قول خودتون بهشتی که براشون فراهم کردید بزنن و ترکتون کنن و در این صورت من کاملاااااااااااااا بهشون حق میدم.
با شما موافقم که وضعیتتون واقعا رقت انگیزه، اما نه به خاطر جدایی همسرتون بلکه به خاطر داشتن اون وصفی که داخل "" عرض کردم.

خانوم یا آقای اثر راشومون میشه راجع به اون مطلب فصیح داخل گیومه یه مقدار توضیح بدید.جمله جالبی بود از نظر من.
ببینید ایشون چون شخصی که ترک میکنه نبودن و شخص ترک شده بودند تا مدت ها آسمون ریسمون میبافن.حالا این آسمون ریسمونها که مثلا من خوب بودم من عالی بودم من از سرشم زیاد بودم 50 تا دختر منو میخواستن همه منو دوست دارن همه آرزوی بودن با منو دارن و.....خوب این تا یه مدتی معقول هست ولی نه دیگه نه ماه.
دوست من میدونید مشکل کار شما چیه؟به نظر من مشکل کار شما اینه که هنوز قطع امید نکردید و تو این مرحله موندید و شاید منتظرید یه روز بیاد بگه من اشتباه کردم و منو بپذیر.
منتظری که هیچ جا مثل شمارو پیدا نکنه و دست از پا درازتر برگرده.و شما هنوز کل راه های با خبر شدن و در ارتباط بودن رو نبستی.
ببین دوست من تا موقعیکه این راه هارو نبندید وضعیت شما تغییری نمیکنه و از نظر من برای شما یه جور عادت شده و این خیلی بده.
کل این زمانی رو که برای شما 9 ماه زمان برده برای من 2 ماه بود و سریع خودمو جمع و جور کردم و با اینکه طرفم برگشت ولی دیگه من حاضر نبودم ادامه بدم و شماره و همه چیو عوض کردم.
این هم از من به شما نصیحت تا موقعیکه از شما مطمین باشه و شمارو تا این حد آویزون و به قول خودتون عاشق ولی از نظر ایشون بی اراده و فاقد جذابیت مرد بودن ببینه روال شما همینه.
یه کم خودت رو بکش عقب و وضعیت و سرو شکل جسمی و روحیتو عوض کن اونموقع نتیجشو ببین.
9 ماه خیلیه که اینقد خودتو ول کنی.2 ماه تا نهایت 5 ماه.نمیگم از خاطرت میره ولی خیلی بهتر میشه اوضاع.
این روالی هم که در پیش گرفتی که من خوبم من تو زندگی خدام و هیچی نداشت و من همه چی یادش دادم برات هیچی نمیشه.فعلن که اون ولت کرده و پا در هوا شدی.به نظرم یه ذره خودت هم دوست داری تو این حالت بمونی و شده برات عادت.
از همین امروز شروع کن و نتیجشو دو ماه دیگه ببین.به محض اینکه طرفت تغییرات شمارو ببینه و احساس خطر کنه اگه برگشتنی باشه برمیگرده.ولی این روالی که الان در پیش گرفتی همه رو فراری میده از دور و برت.
موفق باشید دوست من

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط اثر راشومون

آقای bermuda میشه بپرسم هدف شما از ایجاد این تاپیک چی بوده؟!
من شخصا حتی یک اپسیلون تلاش برای بهبود وضعیت کنونیتون رو حس نمیکنم، "حتی یک اپسیلون"! میدونید از پستهاتون چی به ذهن متبادر میشه؟
اینکه شما فقط اومدید اینجا هی ضجه بزنید و فریاد وامظلومیتا سر بدید و شدت وفاداریتون به عشق و بیوفاییهای معشوق رو به نمایش و قضاوت دیگران بذارید! پشت سر هم مثالهایی از این از خودگذشتگیهاتون میارید! کاملا مشخصه که از این روند پیش رفتن تاپیکتون لذت زیادی میبرید. میدونید چطور مشخص میشه؟
چون هر جا هم کاربری به این روند پیش بردن تاپیکتون تذکری میده، یا تذکرش رو نادیده میگیرید یا با مظلوم نمایی بیشتر به شدت بهش اعتراض میکنید درست مثل این پست آخریتون.
امیدوارم ناراحت نشید ولی حتی به نظر میاد که از تحسینها و هم حسیهای کاربرهای خانم هم بدتون نیومده!
شما از ایجاد این تاپیک هدف اصلاحی ندارید بلکه هدفتون لذت از تحسین وفاداریهاتون توسط دیگرانه.
مشکل شما قبلا هم در این تالار مشابهاتی داشته و میتونید عاقبت توقفتون در این لذت مخرب رو در اونها مشاهده کنید. مثل سرنوشت جناب parsa1400 که ایشون هم به مدت زیادی و در طول چند تاپیک این وضعیت رو داشتن ... ولی بالاخره وارد مسیر بهبود شدن البته با هزینه های روحی و جسمی زیاد.
مشکل شما و ایشون و خیلی از آقایون دیگه چیزی نیست به جز "به اندازه کافی زعفرونی نبودن" چه بسا دقیقا همین وصف بوده که باعث چنین شدت تنفری در همسرانتون شده که حاضر شدن پشت پا به اون به قول خودتون بهشتی که براشون فراهم کردید بزنن و ترکتون کنن و در این صورت من کاملاااااااااااااا بهشون حق میدم.
با شما موافقم که وضعیتتون واقعا رقت انگیزه، اما نه به خاطر جدایی همسرتون بلکه به خاطر داشتن اون وصفی که داخل "" عرض کردم.

---

اقای اثر راشومون نیمه شب پستتان را دیدم و ضمن سپاس از شما و خانم نادیا بابت این پستهایتان فقط من این ضرب المثل را متوجه نشدم. حقیقتش سرچ هم کردم اما آمار زمینهای زیر کشت زعفران برایم آمد!! گویا یعنی اینکه آن شایستگی کامل را نداشتن :distracted:

اگر درست حدس زدم خ خوشم امد از این ضرب المثل . حیف فعلا کسی نیست در اطرافم این جمله رو نثارش کنم :livid:


و اما اقای برمودا منم شدیدا با دوستان موافقم. هدف شما از ایجاد این تاپیک چی بود؟:314:

دیروزبا موبایل وصل میشدم عذرمیخوام قطع میشد جایی بودم کامپیوترکلا دردسترس نبود.درادامه صحبتم عرض کنم اگرعکس تو اف بی میگذارم یا کسی چیزی توی فیسبوکم مینویسه به همسرسابقم ارتباطی نداره که اون پست رو دربارم نوشت.دیگه برام مهم نیست البته

چرامن باید فیسبوک هفت هشت سالمو با کلی دوست وهمکار دی اکتیوکنم برای اینکه اون میخواد ریزودرشت کارمو دربیاره.دی اکتیوکردم رفت اینطوری اعصابم راحته به خودم قول دادم اگه یک روز اکتیو کردم یا پیج دیگه ساختم هیچوقت توفیسبوکش سرک نکشم.عکساموازتو وایبرواپلیکیشنا فعلا کلا برداشتم شمارمو داره نمیخوام ببینه خودمونخواست ببینه دیگه حالاعکسام مهم شد این شکلی انرژی کاذب نمیگیرم مخم تعطیل شه.

آرش 32 سالمه دوست عزیز

خانم دختر7- اسم کتابو نُت برداشتم فرصت نشد چشم.بی اعتنایی نبود فرصت نبودباورتون نمیشه بگم دیروز ازکجا با موبایل پست میگذاشتم.بایدوقتش باشه تهیه کنم.گفتم که من هرکاری براش کردم برای دلم بود آدم ازقدرنشناسی ها رنجیده میشه نه ازکارایی که برای طرف انجام داده اونم نبود برا یکی دیگه انجام میدادم حالاشانس ما زد و اون وارد زندگیمون شد.

خانم نادیا-اینقدرجیغ جیغ نکنید آرومترم بگید میشنوم بخدا

مهرااد-دوست عزیزتشکر برای موضوعات آموزندتون.

همسرسابقم الان خیال میکنه به نهایت خوشی رسیده شایدرسیده فقط خداآخرشوبخیرکنه بهشتو به بها میدن نه به بهانه. فکرکنم الان تونستم فراموش کنم تموم شد اینجوری نیست ولی ازحالا قصدکردم فراموش کنم.

اثرراشومون - شما جای من هستید ببینید من تلاش میکنم یاخیر؟ دیروزگفتم میخوام دی اکتیو کنم فیسبوکمو.درضمن من نه دخترندیده ام نه زن ندیده هربچه ای میفهمه اینجا نمیشه دسترسی به جنس مخالف پیدا کرد حالا اگر برداشت شما ار این سایت چیزدیگه ای هست به خودتون مربوطه. خیلی باید آدم کوته فکرباشه فضای واقعی رو رهاکنه و توی فضای مجازی دنبال جنس مخالف باشه.
میگن سواره ازپیاده خبرنداره وکاملادرست میگن.شما چندمرتبه زنتو طلاق دادی تا بفهمی من یا امثال من چه وضعیتی داریم؟
اون خانمایی که لطف کردند وبرای من نظرگذاشتن فکرمیکنم بعضیاشون مشکل من رو داشتن وبیشتردرک میکردند وخواستند تجربیاتشونو دراختیارمن بذارند.شما با این حرفتون نه تنها به من بلکه به اونها توهین کردید واین حرکت شما برای یه مرد خیلی سخیف وچیپ بود شرمنده .
مشکلتون چیه؟اینکه من زنمو طلاق دادم؟شما بودی تو زندگی من بفهمی من زعفرونیم یا نه؟شما شغلت چیه؟هرشغلی داشته باشی هرچی من کارت شناساییمو میارم شما هم بیار ببینم کدوم ارگان شما رو قبل من میپذیره!اونوقت میبینی کی رقت انگیزه!پس وقتی میخواهی درباره کسی قضاوت کنی اول حرفتون رو تو دهنت مزه مزه کن بعد بیرون بیار.
بقول خودتون آقای پارسا چندماه طول کشید چندتا تایپیک زد من ایشونو نمیشناسم تایپیکاشم نخوندم شما اصلا به من مهلت ندادی من ایراد واقعیو هضم کنم.تازه الان فهمیدم من نباید بهای زیادی میدادم یکهو شما روی سرمن خراب شدی هدفت چیه میخوای عجزولابه کنی و...
تو این سایت همیشه با تازه واردها اینجوری برخوردمیشه؟دست شما دردنکنه
من دیگه تو این سایت نمیام ....شرمنده وقت همه رو گرفتم وممنون از راهنمایی وهمفکری دوستان
عید همگی مبارک باشه

Bermuda جان

خوشحالم که نصیحت هارو گوش دادی و فیسبوکت رو فعلا بستی
نگران نباش
توی چند ماهی که فیسبوکت بسته هست هیچ اتفاق خاصی نمیفته

منم بستم یه مدت و اتقاف بدی که نیفتاد هیییییچ..اتفاقای خوب بیشماری هم افتاد

داد هم میزنم جیغ جیغ هم میکنم...همینی که هست :227:

دوستان میان اینجا و نظرات خودشون رو میدن،شما هم بهت برنخوره زودی،هرکسی برداشتی که از نوشته ها میکنه با توجه به اون نظر میده

من فکر نمیکنم کسی از دوستان هم قصد توهین به شما رو داشته

من خودم چون در بحران طلاق بودم درک میکنم چه اوضایی دارید ولی دیگر دوستان هم فقط هدفشون این بوده که با تلگر به شما و قلقلک فکرتون باعث بشن زودتر از این حال و هوا بیرون بیاین.

حالا خودمونیم ها
موفق هم شدن گویا :310:

بهرحال خوشحالم که به خودتون اومدین و دارید دوباره اعتمادبنفستون رو احیا میکنید

یاحق