-
زندگی؟؟؟!
من متوجه نمیشم چرا با مردی که به چشم دستگاه خود پرداز بهت نگاه میکنه موندی!؟هنوز لنگ عروسی چند سال پیشتون.......اینکه خانوادت بهت کمک نکردم.اصلا انگار هر شکستی خورده تقصیر تو.
نیازهای خودت و بچت نادیده میگیره ، عین بچه ها فقط لج میکنه! کفش 1.5 میلیونی و جریان غیرت.
ببین چند وقته دقیقا مشکلاتت حل نشده که بد تر هم شده.
تلاش زن ها و مردها رو برای حفظ زندگیشون درک میکنم اما اخه دیگه چقدرررر تحمل؟یه رابطه که با اصلاح یه طرفه حل نمیشه.
-
در انتخاب بین کار و زندگی حاضرم زندگی رو انتخاب کنم اما مشکل من اینجاست که فقط خودم نیستم بدهی جاری شرکت که شامل اجاره و تبلیغات و حقوق پرسنل وجکهای قبلی و اقساط معوقه میشه کلاحدود 25 میلیون فقط تا آخر اسفند هست و اینکه بخوام تعطیل کنم اینا رو چه کنم یا وامهای که تا سال 95 قسطشون ادامه داره .
پس تعطیلیه شرکت به این سادگی ها برا امکانپذیر نیست و مخصوصا که تو شرایط مالی مناسبی نیستم و به همسرم هم گفتم گفت مشکل خودته ....
خب می بینید که مشکلم یکی دو تا نیست .
من چند بار از آقای مدیر کمک گرفنک خیلی هم خوب بود و نهایتا به این رسیدم که باید تو کار ورفتار و منش خودم ثبات داشته باشم و همسرم اگه عصبانی یا خیلی شاد یا عادی بود روی عکس العمل من تاثیر بد نذاره و من راه خودم رو درست برم اون بعد از گذشت زمان برمیگرده
اما متاسفانه نتونستم موفق شم و کنترلم رو از دست دادم و زحماتم نقش به آب شد .
همسرم به هیچ عنوان مشاوره نمی یاد و حتی ماه پیش در مورد همدردی باهاش صحبت کردم حاضر نشد بیاد
اما کیت کت عزیز چه کنم نه اخلاقشو درست می کنه نه حدا میشه خودش هم بیشتر از همه افسرده هست . یه روز با این یه روز با اون حتی با دخترهایی که دوست میشه زود بهم میزنه و نفر بعدی . در حالیکه این کارها اصلا ازون بعیده
زمانی که به من وفادار بود به خانوادش کمک میکرد شاد بود . با همه خوب بود اما الان با مادرش قهره با یکی از برادراش قهره . خریدهای آنچنانی برای خودش انحام میده ولی با هیچ کدومش شاد نمیشه فقط میخوا عمرش بگذره چند بار هم گفته می خوام زودتر تموم شه منظورش عمره که سریع بگذره .
دوست دارم به خودش هم کمک کنم ازین وضعیت بیاد بیرون اما عادت کرده به این روال برگشتش خیلی سخته
-
خوب زندگی موفق میتونی اهداف و برنامت بصورت خیلی منطقی نه خواسته هات و ارزوهات تو مثلا سال دیگه این موقع ترسیم کنی؟
- - - Updated - - -
منظورم اینکه با این اقا می خوای به کجا برسی؟چه برنامه عملی برای تغییرش و کمک بهش داری؟؟؟؟!!!!البته اگه کمکت قبول کن!
-
ممنونم آقای پارسا که اینقدر وقت می ذارید. کاملا درست حدس زدید خیلی تهمت میزنه و شک داره . الان همسرم اصلا راضی به صحبت نیست و وقتی از راه میاد چنان عصبانی کلیدش رو میندازه رو میز یا با عصبانیت در کابینهای اشپزخونه رو می بنده که من می ترسم حتی باهاش حرف بزنم
الان برای ادامه کار خونه سازی (منزل پدرشون رو کوبیدن دارن می سازن و با یکی از فامیلاش شریکن ) لباساشو جمع کرد و رفت شهرشون . نمی دونم کی میاد .
گوشیه خواهرم دستم هست که اون روز بهش پیام دادم برا طلاق که اونم دیشب بلک لیست کرده اگه پیام بدم دستش نمی رسه
شاید بهتره یه مدت اصلا کاری به کارش نداشته باشم . شاید دل خودش تنگ شد هرچند موضوع پیچیده تر ازین حرفاست. بهم گفه راضی نیستم از خونه بری بیرون
یعنی دین ما به مرد این اجازه رو داده که یه روز به زنشون بگن اجازه داری شرکت بزنی و وقتی یهو بهش بگه دیگه حق نداری بری زن واقعا باید بشینه تو خونه و نمی تونه بره ؟ پس مسئولیتها و قولهام به مردم چی میشه ؟
آیا استثنایی هم هست ؟
- - - Updated - - -
نمی دونم کیت کت عزیز و وقتی فکر می کنم هم به هیچ نتیجه ای نمی رسم . دلیل حدا نشدنم هم تو تاپیک قبلی گفتم
به در بسته خوردم اینجاست که متوسل به دعا شدم و از خدا می خوام برام گشایش بذاره . چون دیگه نمی دونم احساس می کنم از دستم کاری بر نمی یاد برای حل مشکلم
-
وقتی کاری ازت بر نمیاد حتی دعا هم نکن.بسپر به خدا و به خودت و بچت برس و از کوچکترین بحث و برخوردی هم دوری کن.فکر کن یه هم خونه نا اهل داری همین.
-
سلام عزیزم
نشد ننویسم (طبق روال معمول :18: )
زندگی عزیز فرمودین مادر همسرتان هم بدبین هستند. آیا به نظر شما بدبینیشان غ عادی است؟ آیا موجبات تعجب شما را فراهم میکند؟
هر چه شما بیشتر می نویسید من بیشتر مشکوک می شوم شوهرتان بیشتر یک "بیماری روحی" دارد . اینطور که شما می فرمایید که خودش هم از این رفتارهایش راضی نیست من را بیشتر به این تفکر وا می دارد که ایشان دچار یک بحران شده اند.
کاش خودت تنهایی پیش مشاور می رفتی. عذر می خاهم ممکن است حرفم صد در صد اشتباه باشد ولی وقتی بدانی کسی مشکلی دارد رفتارش را از سر کینه نمی بینی و بیشتر می توانی کمک و حمایتش کنی. حکایت عقرب و نیش و نبودن کینه
من فکر میکنم شما هنوز از تیپ شخصیتی و مشکلات همسرتان بطور علمی آگاهی ندارید. رفتارتان با ایشان منطبق بر احساس هست . همان طور که گفتم برای اطمینان از درستی رفتارهایتان نیاز به اگاهی دارید. اگر این یک بحران قابل رفع باشد جای امیدواری زیاد هست و صبر و درایت شما قطعا کارساز. همانطور که خ از خانواده ها دچار بحران می شوند. قبلا برای یکی از دوستان نوشته بودم که معمولا در شش سالگی زندگی متاهلی، بحرانها به اوج می رسد.
اما هدفم از نوشتن این پست برای شما بیشتر مطالب زیر بود.
دوست من بخاطر فشار کاری و زندگی خ خسته شدی. چند ماه کنترل میکنی و یک آن خالی میکنی و این سیکل مجددا تکرار می شود.
می دانی چرا؟ چون فوکوس کردی روی مشکلاتت. به اندازه کافی مشکل داری اما به اندازه کافی شارژ روحی نمی شوی. خب مسلم است کم می اوری.
منزل تشریف می اورین دشارژ می شوید. سر کار میروین باز دشارژ.
یک کمی از مشکلاتت فاصله بگیر.
یک کمی و برای مدتی از دنیا توقعت را کم کن ( به عنوان کسی که خودش درد داشته اینها را برای شما می نویسم. البته یقین میدانم توقع شما بالا نیست)
روزانه و هفتگی حتما حتما فعالیت ورزشی مخصوصا یوگا ( اگر اهلش هستی) ایروبیک ( برای تخلیه انرژی و یا رقص (مخصوصا رقص) دو ..
در برنامه ات بزار.
دوست نازنین من شما با همسرت در حال ازمایش هستی دیگری با بیماری خودش یا عزیزانش یکی با فقر ....
مشکلات شما کم نیستند تنهایی تاهلی راحت نیست می دانم اما قطعا و قطعا هنوز خ چیزها هستند که بتوان با ان ها احساس شادی و خوشبختی کرد عزیز.
من در تاپیک دعا برای مضطرین التماس دعا داشتم برای خانمی که:
از شوهر بداخلاقش جدا شده بود و سه تا بچه ( توجه کنین نه یکی نه دوتا سه تا بچه) را از او گرفته بودند.
خانواده خودش فقیر ( از نعمت پدر محروم هستند)
شوهر کنونیشان متاسفانه دچار ورشکستگی شده و نیاز شدید مالی پیدا کردند و در گیرودار همه این مشکلات دچار یک بیماری صعب العلاج هم شدند)
تصور کنید فقر، تنهایی و دور بودن از جگرگوشه هاش عدم حمایت خانوادگی همه و همه با هم.
خدا را شکر شما هنوز یک عامله فرصت و راه داری. خانواده ای داری که مشخص است پشتت به حمایتشان گرم است
جایی می خواندم که برای کسی که یک پایش قطع شده اهمیت ندارد که برایش افرادی را مثال بزنید که فاقد هر دوپا هستند:grief:
از جایی به بعد درد دیگر غ قابل تحمل است.
هدفم از این پست این نبود که این مثالهارا بریتان بنویسم هدفم بیشتر این بود که
بگویم انقدر فوکوس کردی روی نداشته هات که واقعا خودت را فاقد چاره می بینی
برای اینکه بتوانی موفق باشی اول باید روحیه داشته باشی. واسه کسی که زانوانش خم شده راهی وجود نداره. باید قوی باشی و قوی نمیشی مگر اینکه خودت خودت را شارژ کنی هم از لحاظ روحی هم اطلاعاتی.
یکی از مواردی که به من خ کمک کرد این بود که هربار گرفتار مشکلات می شدم و در حال تخریب زیر اوارهای ان یک دفترچه داشتم تمام مواردی که هنوز داشتم و برای منموهبت محسوب می شدند را می نوشتم انقدر زیاد بودند که واقعا همون لحظه حالم خوب میشد و انرژی می گرفتم. حتی الان هم بخاهم ناامید باشم سریع بدون اینکه بنویسم فرصتها و موهبتها در فکرم تداعی می شوند
اگر فرصت باشگاه رفتن ندارین می توانی پیاده روی کنی و یا اینکه سی دی بگیری با دختر نازنینت با هم کار کنین.
خ خودت را دراسترس اینده ای که نیامده قرار نده. اجازه بده این روزهای سخت شرکت و .. بگذرند
ببخشید اگر برای مشکلت راهکار خاصی نداشتم عزیز:72:بفرمایین:82: الان خ می چسبه :18:
-
دعا خودم رو آروم میکنه
خدا خودش گفته بخوانید مرا تا استحابت کنم .
به قول خدا میشه اعتماد کرد اما به قول ما بنده ها ....
-
زندگی موفق جان،
داشتم فکر می کردم اگر جای شما بودم چه کار می کردم.
البته نمی تونم دقیق خودم را در اون شرایط بذارم، جزییات و پیچیدگیهای رابطتون را که نمی دونم.
ولی به طور کلی
اگر در این شرایط بودم اصلا کاری به کارش نداشتم. وقتی می گم اصلا، یعنی اصصصصصصصصصصصلا
سرم را به زندگی شخصیم گرم می کردم، از دخترم و آشپزی و ورزش و تفریح سالم و رفت و آمد با هر دو خانواده و ...
شرکت را هم یا با برنامه ریزی، تا نه ماه، یکسال دیگه کلا کنار می ذاشتم
یا طوری پیش می بردم که دیگه نیاز به حضورم نباشه و فقط مشارکت سرمایه گذاری داشته باشم.
-------------------------
شما از همسرت جدا شدی و با شوهرخواهرت شریک شدی
باجناقها همینطوری به خون هم تشنه هستند، این کارتون که دیگه بدترش کرده!
به نظر خودت اشکال اساسی و یا حداقل بهانه اصلی همسرت، همین کار و شرکت و ... نیست؟
-
ممون مهرااد عزبز
در مورد مادرهمسرم بله بدبینیش خیلی غیر عادی هست
البته بعد از مریضی بدی که گرفت کمتر به ما کار داره خیلی کمتر مخصوصا که عروس حدید هم آورد و زومش رو از من برداشت . اما این پاک نشده از یه موضوع بدترین برداشت ممکن رو میکنه که همسرم تا حدودی به مادرش رفته
من یه مشاورره حضوری 3 سال پیش رفتم که در نهایت بهم گفت من به مراحعینم که شرایط شما رو دارن و شوهرشون ناسازگار هست پیشنهاد می کنم رو خودشون کار کنن . ادامه تحصیل ، شغل خوب ، کلاسهای خوب در نتیحش اینه که بعد از چند سال همسر به خودش میاد و متوجه اشتباهاتش میشه و شما هم موفق بودید . و در بدترین حالت هم معمولا مردی خانمش رو که هم زیبا باشه هم با تحصیلات و شغل خوب به راختی از دست نمی ده
من خدا رو شکر میکنم هنوز دلخوشی هایی دارم که بخوام به خاطرش تلاش کنم
حب من الان دیگه نمی دونم پیش کی برم مشاوره بگیرم
شیدا جان همسرم باجناقش رو خیلی قبول داره . البته از پیشرفتش ناراحت شد این رو به وضوح نو حرفاش میشه فهمید. یه بار هفته پیش با عصبانیت گفت اونو من مدیر کردم .
در حالیکه شوهرم هیچ کمکی به ما نکرده بود.
اما من دلیل اصلیش رو شکاک بودنش می دونم و به من مدام تهمت میزنه میگه می دونم اس ام اس بازی می کنی قرار می ذاری و ...
بعدش هم لجبازی بیشتر به خاطر اینکه بهش گفتم بی غیرت
- - - Updated - - -
خودش تو شرایطی که دعوا نداشتیم و آروم حرف میزد میگفت خیلی دوست دارم به 4 سال پیش برگردیم کاش مثل قدیم عاشق هم بودیم
اما میگه با یه اشتباه کوچیک من همه اشتباهات گذشته جلو چشمش میاد و نمیتونه منو دوست داشته باشه
خب من میگم من که خدا نیستم اشتباه پیش میاد عشق یعنی آدم یکی رو با وحود همه خوبیها و بدیهاش دوست داره
منظورش از اشتباه حتی ممکنه یه ظرف نشسته باشه و یا فراموش کردن یه مطلب ساده که بهش نگفتم پیزای روزمره و عادی و در نهایت باز حرف عروسی
بله شیدا حان خودم هم دارم به همبن فکر می کنم که یه مدت کاری بهش نداشته باشم . همینطور در مورد شرکت
-
با تشکر از پست مهرااد گرامی و بانو شیدا
نکته اصلی کیت کت گرامی گفتند تعیین هدف برای ادامه راه . هدف و سر منزل مقصد کجاست وچیه ؟
زندگی هدفتو مشخص کن که در چه جهتی میخوایی قدم برداری . که در اول این صفحه گفتی حفظ زندگی و تعطیلی کار درسته ؟؟؟؟؟؟
خب پس طبق روش بانو شیدا در یه مدت چند ماهه خودتو از قید بند شرکت رها کن . تو یه برنامه ریزی دقیق و هدفمند که بدهی به ارگان دولتی و حقیقی نداشته باشی رو تعریف کن . وتو این فاصله خودتم از شرکت فصله بگیر .
چندبار بهت گفتم . بازم تکرار میکنم . مرد از لحاظ قانونی نمیتونه مانع شغل همسرش بشه . از خونه حق نداری بیرون بری و سخنانی از این جمله مربوط به دوره قاجاریه است و نه امروز .
از لحاظ دینی این مسائل در احکام ثانویه قرار داره و به روز تعریف و اجرا میشه . مثل شغل و تحصیل . مرد امروز نمیتونه مانع پیشرفت همسرش بشه
مهم
یه چیزی در مورد تهمت همسرت به شما
من فکر میکنم . جدا از اختلالاتی که مهرااد گرامی اشاره داشتند . حدس میزنم همسرت با یه وکیل در ارتباطه و داره برای رسیدن به اهدافش از ترفند های قانونی و فریب ذهن قاضی و عموم و خانوادها . استفاده میکنه .
مثلا در قانون میشه مانع شغل زن شد . به شرطیکه مرد اثبات کنه . شغل مناسب زن نیست . و در پیوند زناشویی خلل ایجاد خواهد کرد . پس یکی از راه های اثبات . اینکه به همسرت تهمت بزنی و اونو متهم به روابط نامشروع کنی . حتی در حد اسمس . البته در محل کار و رابطه با نامحرم .
خلاصه منظورم بی ادبی به شما نیست . افشای حرکت همسرته . اینا بهانه ست . برای جلوگیری از کار شما .
همسرت نیت داره خوردت کنه منتظره تا شما ور شکست کنی و آبروت ببره و متاسفانه پا رو خورده های شما بذاره تا غرور از دست رفتشو بدست بیاره . برا همین هیچ کمکی به شما نخواهد کرد . تا شکست کامل شما . متاسفم .
زندگی خونسرد باش . و با تصمیم زود هنگام در پیشبرد نقشه های همسرت و وکیلش . قدم برندار. سیاست داشته باش .
لج بازی نکن. با تدبیر و با هدف قدم بردار . دلتم پاک کن . تو چند پست اخیر بهت گفتم بازم تکرار میکنم . همسرت بهت علاقه داره . اینو جدی میگم . خودش میدونه که تو پاکی . داره به واسطه اختلالاتیکه براش به وجود اومده باهات بازی میکنه .
کمی هم منطقی باش . اینکه همسرم با چند دختر رابطه داره . و زود باهاشون قهر میکنه . و غیره ..... نشون از وابستگی مضر شما به همسرت خواهد بود . ویا اینکه تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها .
زندگی . من برای حفظ زندگیت و آینده فرزندت برات پست میذارم . . ولی به شرطیکه برا خودت ارزش قائل باشی . :72:
این چیزی بود که من تو این تالار یاد گرفتم ." ارزش گذاشتن برای خودت "
اگه واقعا همسرت آشکارا در حال خیانت به شماست . اونو رهاش کن . این پرونده از دید من به انجمن متارکه و طلاق بکشه (خدایی نکرده ) بهتر از اونکه از انجمن چند همسری . سر در بیاره . والا ..............
من تحریک به جدایی نکردمت دقت کن . به خدا خیلی نارحتم براتون . ولی گویا موضوع خیلی پیچیدست .
معیار های ازدواجتو دوباره سرچ کن خط قرمز ها رو دو باره معین کن . به همسرت دو باره نمره بده . میخوام بدونم از 10 نمره چه نمره ای بهش میدی ؟؟؟؟؟
به خودت چی ؟؟؟؟
زندگی اشتراک بگیر . شرایط حالیه و همسرتو برا مدیر بیان کن . ایشون بهترین کمک و سازنده ترین کمک بهت خواهد داشت .
تو این سه هفته پایانی به خودت فشار نیار . فکر معوقه ها هم نباش . این همه ندادن تو هم یکیش . نترس اجرای هم نمیکنند چون طول میکشه از ضامنها بگیرن . حقوق کارمندا و مخارج یومیه شرکت و خودت مهمتره . به معوقه ها فکر نکن .
حق انتقاد از من برات محفوظه . :72: