-
سلام
شاپرک عزیزم در رابطه با عروسی رفتن یا نرفتنت قضیه خودمو برایت تعریف میکنم . یکماهه پیش عروسی پسر پسر عمه همسرم بود . و برای ما هم کارت داده بودن و برادر همسرم . جاری اینجانب هم میگه چرا مادر منو دعوت نکردن ؟؟فکر کن آخه خیلی نسبت دورین پسر پسرعمه شوهرته چرا باید خانواده تو هم باشن؟؟؟
مادر شوهر گرامی من هم زنگ میزنه به صاحب مراسم و میگه پدر مادر عروس بزرگمو رو هم دعوت کنید :304:حالا الان این وسط منم که مهم نیستم عروس کوچیکه ..
خیلی بهم برخورد اصلا چرا بهش رو میدن و کاری که میخواد براش انجام میدن ؟؟؟؟؟؟؟؟ بعد هی پشت سرش بمن میگن زورمون بهش نمیرسه و راضی نیستیم ازش ؟ خوب خودتون بهش رو میدییین دیگه :grief:
جاریمم بمن پیام داد مامانتینا دعوتن منم گفتم نه :97:البته قبلش که این قضیه رو بفهمم .
منم مونده بودم برم عروسی یا نه؟ چرا باید جاریم با مامانش میومد من تنها . هر دو نسبتهای فامیلی دور داریم با خانواده شوهرم.
منم از لجم رفتم آرایشگاه هم میکاپ هم شنیون :-)
بهترین لباسمو پوشیدم و سرویس طلایی که تازه خریده بودم انداختم (قبلا فروخته بودم نداشتم ) و مثل یه خانم شیک رفتیم خونه مادر همسرم و باهاشون رفتیم عروسی. جاریم که اومد منو دید گفت اوه عجب لباسی دهنش باز مونده بود اون خیلی معمولی اومده بود و من حسابی شیک ، بعدشم آروم درگوشش گفتم میبینم که مامانتیناروهم با خودت آوردی!:311:
پس بجای اینکه قهر کنی و کم بیاری پاشو و خودتو ثابت کن یه وقت آرایشگاه بگیر و به بهترین شکل تو فامیلای همسرت ظاهر شو (همسرتم خوشحال میشه و پزتو میده تو فامیلش:310:
با اینکه خانواده من اصلا قابل قیاس نیستن با خانواده اون .خانواده من از اونا از همه لحاظ بالاترن . ولی مسئله اینه تو عروسی همه فامیل با خودشون گفتن این عروسشو دعوت کردن با خانواده ولی اون یکیو نه .:97: چه میشه کرد ولی سعیمو کردم اون شب خوب باشم
تو هم یه جا قرار بزارین باهم برین سالن که همه پیش هم باشین :43:
-
شاپرک جان،
شاپرک نمی شه اینجا برای هر موردی بنویسی و دوستان هم باخواهش و تمنا و دلیل و برهان، شما را توجیه کنند که اشتباه می کنی.
باید یه تجدید نظر کلی روی رفتارهای شاپرک داشته باشی. اصل موضوع را باید حل کنی.
اگر کسی به ایشون سپرده فلانی را برای مهمانی دعوت کن و از روی عمد این کار را نمی کنه، مشکل داره.
می خوای با یه آدم مشکل دار در بیفتی؟
وقتی هم میزبان از مهمان پرسیده چرا نیامدی، جواب دادند که کسی پیام شما را نرسونده. تمام شد. کسی هم که زیر سوال رفته، اونی هست که پیغام را نرسونده.
و از همه مهم تر این که این یه موضوع بین مادرشوهر شما و مادر شما و عمه ... است. به شما چه؟!
می خواهی تمام عمرت به مقابله به مثل و کل کل با مادر شوهرت بگذره؟
مادر شوهرت را به عنوان یک خانم که مشکلاتی داره، بپذیر و رهاش کن. رفتارهات اصلا برای تلافی و لجبازی و ... تابع رفتارهای ایشون نباشه.
از شوهرت هم نخواه که مادرش را اصلاح کنه، تربیت کنه، بشونه سرجاش یا ...
مادرشه و هیچ کدوم از این انتظاراتی که شما داری عملی نیست.
احتمال این که در این نبرد شما رها بشید، چندین برابر احتمال رها شدن مادرش هست.
کسی از مادرش طلاق نمی گیره، اما از همسرش می گیره. پس توقع اشتباه از همسرت نداشته باش.
فرض کنید شما پسرعمه ات را دعوت می کنید عروسیتون،
عروس عمه شما کدورتی با عمه خانم دارند،
عروسی شما نمی آن!
به نظرت کارش درست بوده؟
شما مهمون دعوت کردی، احترام گذاشتی و ذوق و شوق داری برای حضورشون،
ایشون با یکی دیگه مشکل داره و به شما بی احترامی کنه و نیاد؟
برای خاطر خودت و فقط خودت
برو عروسی، با آرامش و لبخند و محترمانه با همه برخورد کن و سعی کن بهت خوش بگذره و راحت باشی.
به کسی که بهت احترام گذاشته و حضورت براش مهم هست، احترام بگذار.
تمام مدت هم رفتارهای بقیه را زیر نظر نگیر و خودخوری نکن.
-
سلام
شیداجان ممنونم ازت که برام وقت میذاری ایشالاهرچی ازخدامیخوای بهت بده
من میخوام ازکارشناس ها راهنمایی بگیرم امانمیدونم دقیق بایدچکارکنم اصلاسیستم همدردی خیلی پیچیده اس من توسایت های دیگه میرم خیلی زودنقل قول کردن وتشکرزدن وپست گذاشتن رو یادگرفتم امااینجاخیلی مشکل دارم الان بیشتراز1ماهه که بانام کاربریم نمیتونم ازاول واردبشم بیشتربه عنوان مهمان مطالب رومیخونم توکامپیوترم مطلب رو مینویسم بعداینجاکپی میکنم چون بیشتراز2دقیقه نوشتنم طول بکشه بایددوباره رمزواردکنم وموقع ارسال پست میگه شمامجازنیستید
- - - Updated - - -
الان اگه بخوام پول واریزکنم بایدبه نام کاربریم باشه یاهراسمی میشه؟
نوشته شده 10روزه خب تواین 10روزچندبارکارشناس هابه تاپیکم سرمیزنن؟
همه میتونن مطالبموببینن؟
- - - Updated - - -
بایدتاپیک دیگه ای بازکنم؟
بعدازواریز وجه چه جوری بایداعلام کنم؟
ممنون میشم یه نفربهم کمک کنه جواب این سوالهامو بده
- - - Updated - - -
لطفایه نفربهم بگه چکارکنم لازم نباشه تو5دقیقه چندباررمزونام کاربری مو واردکنم گزینه ذخیره روهم میزنم بازاین مشکل رودارم ازطریق تماس باماهم 2-3 بارگفتم هیچ کاری نکردن من هنوزمشکل دارم برای واردشدن به سایت
یه نفربگه چه جوری این مشکل روحل کنم خیلی ثواب میکنه:203:
-
درود دگربار
اندکی صبور باشید بانو پول ورایز شده مقداری طول میکشه تا رنگ شما عوض بشه و دسترسی پیدا بکنید به انجمن آزاد خودمم گزارش میدم زودتر رسیدگی بشه.
ولی بورت کلی میگم نه تنها مدیر همدردی بلکه متخصصترین و باتجربه ترین روانشناس دنیا هم در اختیار شما قرار بگیره تا خودت نخوای تلاش کنی و قوی و محکم بشی هیچ فایده ای برات نداره.
بزرگترین مشکل شما بنظرم خودتی الگوی مناسب بخوام توی این سایت مثال بزنم زیاده ولی بهترین
بالهای صداقت
فرشته مهربان
و جدیدا هم بانو سوده 82
الگو زیاده ولی این خودتی که باید اول از همه بخودت کمک کنی:72:
بشخصه برای این 3تا بانو احترام بسیار زیادی قائل هستم مخصوصا بانو سوده82 چون در خارج از کشور و بتنهایی فقط با مطالعه مقالات و کمک گرفتن از دوستان توانست زندگی مشترکش که تا مرز جدایی کامل رفته بود دوباره بازسازیش کنه و این فوق العاده عالیه.
تصمیم با خودته
-
سلام اقای خاله قزی
من ازاول تاپیک های سوده جون رو میخوندم ایشون خوش شانس بودن وکارشناس هابراشون پست میذاشتن یاشایدهم هزینه پرداخت کرده بودن که به تاپیک شون سرمیزدن راهکارهای خوبی میگرفتن خودشونم تلاش کردن به نتیجه رسیدن خداروشکر
من مشکل واردشدن به سایت رو دارم توهمین تاپیک چندبارگفتم جای دیگه هم که نمیشه بگم مثلاتوانتقادات 1نفرمنوراهنمایی نکرد3-4 بارازطریق تماس باماگفتم
بازم خوبه که شماو واحدعزیزوشیداجونم بهم سرزدین وبرام نوشتید
مسلمه که من خودم میخوام اگه نمیخواستم که تاپیک نمیزدم دنبال راه حل نبودم
مشکلات من همه ازخودم هست نه شوهرم ومادرشوهروخانواده ام
حالم خوب نیست احساس تنهایی شدیدی میکنم احجساسات بدی بخودم دارم احساس میکنم یه ادم بی ارزش هستم
- - - Updated - - -
دوست دارم خودمو ادب کنم اونقدرخودمو کتک بزنم تاادم بشم
احساس گناه داره منودیوونه میکنه ازخودم بدم میاد
ازبس حس کردم من مقصرهستم توهراتفاقی حالم ازخودم داره بهم میخوره
همه بامادرشوهرمشکل پیدامیکنن کی مثل من اینقدرخودشو سرزنش میکنه؟چراخودمو نمیتونم دوست داشته باشم؟
همه منوکنارگذاشتن همه جزشوهرم حس میکنم خیلی تنهام ازبی عرضه ترین ادم هاهم بی عرضه تروهیچکس منونمیخواد
فقط شوهرم کنارمونده شوهرم واقعادوسم داره اماانگاربرای من کافی نیست
-
سلام
راجع به اشتراک و سر زدن کارشناسان به تاپیکت نوشته بودی
از اینجا
http://www.hamdardi.net/payments.php
مشترکین آزاد رو پرداخت می کنین.
میتونین انلاین پرداخت کنین میتونین برین بانک می تونین هم کارت به کارت پرداخت کنین. اگه پرداخت غیر انلاین کردین اینجا
فرم پرداخت حق عضویت تالار همدردی
بعد از پرداخت غیرآنلاین میاین این فرم رو پر می کنید
بعدش حدودا یک روز می گذره تا فعال شه کاربری تون.
بعد
http://www.hamdardi.net/forum.php
اینجا اون قسمت پایینش "انجمن آزاد" نوشته
روی اون قرمزه "مشاوره تخصصی و خصوصی" کلیک می کنین
بعد توی صفحه ای که میاد روی "ارسال موضوع جدید" کلیک می کنین تاپیک خصوصی تونو ایجاد می کنین.
می تونین مشکلتونو بنویسین اونجا
این واسه اشتراک ازاده که تاپیک حصوصی بزنی و کارشناسان راهنماییت کنن
----------
نتونستم پست هات رو بخونم طولانی هستن
پست های دوستان رو که جواب داده بودن بعضی ها رو نگاه کردم
در مورد "آویزون بودن" از نظر احساسی. اوضاع رو بررسی کن با عقلت و بدون در نظر گرفتن احساس. بعد رفتار کن. دیدی یه وقتایی ادم می دونه نباید یه کاری رو بکنه اما هی دلش می دوه بکنه؟ اینو اگه بتونی فقط با فکرت اوضاع رو نگاه کنی می بینی. بعدش موقع رفتار کردن چی کار کنی که دلت اشتباه نکنه؟ در مورد شوهرت راهی که به نظرم میاد اینه که کاری رو بکنی در کل که دوست داری. مثلا یه خانم که شغلش یا درسش خیلی براش مهمه اینو توی ذهنش به عنوان یه موضوع مهم داره. و این باعث میشه مادرشوهرش و خیلی موارد جزیی تر اصلا رو اعصابش نرن. چون یه موضوع پر رنگ داره توی ذهنش. اونم مثلا رشته اشه کارشه یا هرچی دیگه. به جز خود همسرت یه چیز دیگه یه کار دیگه هم برای خودت داشته باش که مهم باشه و به کارت برسی. اینطوری حساسیت هات کمتر میشه.